به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 16
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 02 مرداد 01 [ 23:19]
    تاریخ عضویت
    1394-6-14
    نوشته ها
    128
    امتیاز
    7,807
    سطح
    59
    Points: 7,807, Level: 59
    Level completed: 29%, Points required for next Level: 143
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    37

    تشکرشده 145 در 70 پست

    Rep Power
    28
    Array

    قد بلند و اعتماد به نفس پایین!

    سلام.
    من یک دختر20ساله هستم و در یکی از دانشگاه های خوب کشور رشته خوبی درس میخونم
    تا بحال با پسری نبودم و پاک بودم..
    نمیدونم حرفام از روی بچگی هست یا نه لطفا کمکم کنید..
    توی دانشگاه یا دخترا با پسری هستن یا ازدواج کردن،یا فقط فکر درسن و هیچ نیاز عاطفی ندارن..
    من دختر بشدت احساسی هستم و دوست دارم دوست داشته بشم..هیچ اعتماد به نفسی ندارم..
    اصلا خودمو دوس ندارم!
    قدم173و اندام معمولی و چهره معمولی دارم و ارتباط خاصی با کسی ندارم و جز دانشگاه هیچ ارتباطی با دنیای بیرون ندارم که کسی منو بشناسه
    احساس میکنم زشتم وهیچکی منو نمیخواد و هیچوقت کسی حاضر نمیشه باهام ازدواج کنه!
    احساس میکنم قدم زیادی واسه دختر بلنده و بخصوص امروز که داشتم یه تایپیک راجع به خانومی که قدشون150بود میخوندم که همه اقایون با قد بلند گفته بودن خانوم ریزه میزه و قدکوتاه دوست داشتنی تره!
    دیگه داره باورم میشه هیچوقت نمیتونم خوشبخت باشم..
    خیلی منفی نگرم و ..
    مشکلات زیادی داشتم تو دوران بچگی و از خیلی علایق م به دلایلی به دور بودم و هستم..
    وقتی به دوران بچگیم فکر میکنم دلم خیلی واسه خودم میسوزه..
    احساس میکنم وظیفمه که سمت پسری نرم و پاک بمونم..
    کمکم کنید با خودم کنار بیام با این افکار حتی از درس خوندمم افتادم!حوصله هیچی ندارم انگار افسرده ام
    این فکر که هیچکی منو نمیخواد!!
    در ضمن اینم بگم به اعتقاد بقیه یک دختر معمولی ام نه زشت!
    مشکل من خودمم خواهشا کمک کنید..دوست دارم جذاب باشم..

  2. #2
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    جمعه 22 اردیبهشت 02 [ 23:36]
    تاریخ عضویت
    1393-10-26
    نوشته ها
    357
    امتیاز
    15,299
    سطح
    79
    Points: 15,299, Level: 79
    Level completed: 90%, Points required for next Level: 51
    Overall activity: 91.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    526

    تشکرشده 1,129 در 328 پست

    Rep Power
    101
    Array
    سلام عزیزم

    شما که قدت خیلی عالیه.اینو بی تعارف میگم

    نظر چند تا آقارو تو این سایت به کل پسرای جامعه تعمیم نده.اتفاقا من وقتی این نظرارو خوندم پیش خودم گفتم چه جالب چیزی که من تو اطرافم دیدم کاملا برعکسه.یعنی پسرای قدبلند فامیل و آشناهای ما اکثرا دنبال دختر قد بلند بودن.


    من خودم قدم 170 هست که یه قد تقریبا متوسط واسه یه خانمه ولی خیلی دوس داشتم چند سانت بلندتر بود.هر وقت هم خانمایی با قد 170 تا 175 می بینم ته دلم حسودی میکنم


    موفق باشی خانم خوش قد و بالا

  3. کاربر روبرو از پست مفید آی تک تشکرکرده است .

    بانوی آفتاب (شنبه 21 شهریور 94)

  4. #3
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 14 آذر 97 [ 14:07]
    تاریخ عضویت
    1394-5-14
    نوشته ها
    57
    امتیاز
    3,139
    سطح
    34
    Points: 3,139, Level: 34
    Level completed: 60%, Points required for next Level: 61
    Overall activity: 11.0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    0

    تشکرشده 29 در 14 پست

    Rep Power
    0
    Array
    منم پسرم و قد 170 و دختری که دوست دارم 173 هست واقعا اگه کسی عاشق بشه کاری به زشتی و زیبایی چاقی و لاغری نداره
    با پسرا هم نباش چون فقط دنبال رابطه جنسین البته نه همه مگر اینکه وقت ازدواجت رسید
    البته من 17 سالمه و تجربه زیادی ندارم اینا هم نظر شخصی م بود

  5. #4
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 02 مرداد 01 [ 23:19]
    تاریخ عضویت
    1394-6-14
    نوشته ها
    128
    امتیاز
    7,807
    سطح
    59
    Points: 7,807, Level: 59
    Level completed: 29%, Points required for next Level: 143
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    37

    تشکرشده 145 در 70 پست

    Rep Power
    28
    Array
    از اینکه نظر گذاشتید ممنونم من تازه عضو شدم و نمیدونم مطلبم کدوم قسمت رفته
    مشکل من اعتماد به نفسه اینکه تا الان هیچکسی منو تایید نکرده و بهم اعتمادبتفس نداده
    دوتا دوست صمیمی داشتم که زمان دبیرستان شاگرد اول میشدیم یکیشون 16سللگی ازدواج کرد و اون یکی الان روابط نادرستی داره..
    من دختر شادی بودم اما وقتی فهمیدم دوروبرم چی میگذره و چه چیزایی تو زندگیم هست افسرده شدم.....

  6. #5
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    جمعه 28 اسفند 94 [ 01:54]
    تاریخ عضویت
    1394-5-13
    نوشته ها
    333
    امتیاز
    8,314
    سطح
    61
    Points: 8,314, Level: 61
    Level completed: 55%, Points required for next Level: 136
    Overall activity: 29.0%
    دستاوردها:
    Social5000 Experience PointsTagger First Class3 months registered
    تشکرها
    1,080

    تشکرشده 814 در 264 پست

    Rep Power
    82
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط ابی اسمان نمایش پست ها
    از اینکه نظر گذاشتید ممنونم من تازه عضو شدم و نمیدونم مطلبم کدوم قسمت رفته
    مشکل من اعتماد به نفسه اینکه تا الان هیچکسی منو تایید نکرده و بهم اعتمادبتفس نداده
    دوتا دوست صمیمی داشتم که زمان دبیرستان شاگرد اول میشدیم یکیشون 16سللگی ازدواج کرد و اون یکی الان روابط نادرستی داره..
    من دختر شادی بودم اما وقتی فهمیدم دوروبرم چی میگذره و چه چیزایی تو زندگیم هست افسرده شدم.....
    دور بر تو چی میگذره ؟

    دنیای آدمها وسیع تر از اونه که با دیدن چند کیلومتر اطرافمون نمیشه دربارش نظر کلی داد ...

    اول خودتو باور داشته باش خودت وقتی به تایید خودت نرسی چطور میخوای مقبول و مورد تایید دیگرون باشی ؟! تو خودت از خودت ایراد الکی میگیری چرا ؟

    نظر شخصی من اینه که رو افکار منفی و اعتماد به نفس کار کنی. همین جا تو همدردی تایپیک های مرتبط با این دو موضوع فراوون هستن کمی بگردی پیدا میشه

    موفق باشی

  7. کاربر روبرو از پست مفید یاس پاییزی تشکرکرده است .

    عشق آفرین (یکشنبه 15 شهریور 94)

  8. #6
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    سه شنبه 25 دی 97 [ 00:50]
    تاریخ عضویت
    1393-6-05
    نوشته ها
    496
    امتیاز
    17,675
    سطح
    84
    Points: 17,675, Level: 84
    Level completed: 65%, Points required for next Level: 175
    Overall activity: 2.0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First Class10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    2,385

    تشکرشده 1,898 در 451 پست

    Rep Power
    130
    Array
    سلام عزیزم. توصیه میکنم داستان زیر رو با دقت بخون . خیلی زیباست. شاید هم خونده باشی، ولی باز هم بخون. لطفا بعدش نظرت رو بهم بگو

    کلاه جادویی

    ﻣﺎﺭﻳﺎ ﮔﺪﻟﻮﻓﺎ، ﺑﺎ ﻣﺎﺩﺭﺵ ﺩﺭ ﺧﺎﻧﻪ ﺍﻱ ﻛﻮﭼﻚ ﺩﺭ ﺑﻠﻮﺍﺭ ﭘﻨﺠﻢ ﻧﻴﻮﻳﻮﺭﻙ ﺯﻧﺪﮔﻲ ﻣﻴﻜﺮﺩ. ﻣﺎﺭﻳﺎ ﻧﻪ ﺟﻮﺍﻥ ﺑﻮﺩ ﻭ ﻧﻪ ﭘﻴﺮ، ﻧﻪ ﻛﻮﺗﻮﻟﻪ ﻭ ﻧﻪ ﻗﺪ ﺑﻠﻨﺪ. ﻧﻪ ﭼﺎﻕ ﻭ ﻧﻪ ﻻﻏﺮ، ﻧﻪ ﺯﻳﺒﺎ ﻭ ﻧﻪ ﺯﺷﺖ، ﻧﻪ ﺑﺎﻫﻮﺵ ﻭ ﻧﻪ ﺍﺣﻤﻖ ….. ﻣﺎﺭﻳﺎ ﮔﺪﻟﻮﻓﺎ، ﺩﺧﺘﺮﻱ ﺑﺴﻴﺎﺭ ﻣﻌﻤﻮﻟﻲ ﺑﻮﺩ! ﺍﻭ ﺑﻪ ﻋﻨﻮﺍﻥ ﻛﺎﺭﻣﻨﺪ ﭘﺎﺋﻴﻦ ﺭﺗﺒﻪ ﺩﺭ ﻳﻚ ﺷﺮﻛﺖ ﺑﺰﺭﮒ ﻛﺎﺭ ﻣﻴﻜﺮﺩ ﻭ ﺯﻧﺪﮔﻲ ﺑﺴﻴﺎﺭ ﺧﺎﻛﺴﺘﺮﻱ، ﻛﺴﻞ ﻛﻨﻨﺪﻩ ﻭ ﺗﻜﺮﺍﺭﻱ ﺩﺍﺷﺖ!
    ﺗﻨﻬﺎ ﻛﺴﺎﻧﻲ ﻛﻪ ﺑﻮﺟﻮﺩ ﺍﻭ ﺗﻘﺮﻳﺒﺄ، ﺗﻮﺟﻪ ﻣﻴﻜﺮﺩﻧﺪ ﻫﻤﻜﺎﺭﻫﺎﻱ ﺍﻭ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﻛﻪ ﺣﺘﻲ ﺁﻧﻬﺎ ﻫﻢ ﺍﻭ ﺭﺍ ﻳﻚ ﺯﻥ ﺑﻲ ﺭﻧﮓ ﻭ ﻛﺴﻞ ﻛﻨﻨﺪﻩ ﻣﻴﺪﻳﺪﻧﺪ ! ﻳﻚ ﺻﺒﺢ ﺩﺭ ﺭﺍﻩ ﻛﺎﺭﺵ، ﻣﺎﺭﻳﺎ ﻳﻚ ﻓﺮﻭﺷﮕﺎﻩ ﻛﻮﭼﻚ ﻛﻼﻩ ﻓﺮﻭﺷﻲ ﺩﻳﺪ ﻛﻪ ﺑﻪ
    ﺗﺎﺯﮔﻲ ﺑﺎﺯ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ!
    ﺑﺎ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﻛﻨﺠﻜﺎﻭﻱ ﺷﻴﺮﻳﻨﻲ، ﺍﺯ ﺁﻥ ﮔﻮﻧﻪ ﻛﻪ ﺩﺭ ﻛﻮﺩﻛﻲ ﺩﻭﺭ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺩﺳﺖ ﻣﻴﺪﺍﺩ، ﺑﻪ ﺁﺭﺍﻣﻲ ﻭﺍﺭﺩ ﻓﺮﻭﺷﮕﺎﻩ ﺷﺪ. ﺩﺍﺧﻞ ﻓﺮﻭﺷﮕﺎﻩ، ﻣﺎﺩﺭ ﻭ ﺩﺧﺘﺮ ﻛﻮﭼﻜﻲ ﺩﺭ ﺣﺎﻝ ﺍﻣﺘﺤﺎﻥ ﻛﺮﺩﻥ ﻛﻼﻩ ﻫﺎﻱ ﻣﺨﺘﻠﻒ ﺑﺮﺍﻱ ﺩﺧﺘﺮ ﺑﭽﻪ ﺑﻮﺩﻧﺪ، ﺧﺎﻧﻢ ﺩﻳﮕﺮﻱ ﺟﻠﻮﻱ ﺁﻳﻨﻪ ﻛﻼﻫﻲ ﺭﺍ ﺍﻣﺘﺤﺎﻥ ﻣﻴﻜﺮﺩ ﻭ ﻓﺮﻭﺷﻨﺪﻩ ﺩﺭ ﺣﺎﻝ ﻣﺮﺗﺐ ﻛﺮﺩﻥ ﻛﻼﻩ ﻫﺎﺋﻲ ﺑﻮﺩ ﻛﻪ ﻣﺸﺘﺮﻱ ﻫﺎ ﺍﺯ ﻗﻔﺴﻪ ﻫﺎ ﺩﺭ ﺁﻭﺭﺩﻩ ﺑﻮﺩﻧﺪ.
    ﻣﺎﺭﻳﺎ ﭼﺮﺧﻲ ﺩﺭ ﻓﺮﻭﺷﮕﺎﻩ ﺯﺩ ﻭ ﺑﺎ ﺧﺠﺎﻟﺖ ﺧﺎﺻﻲ، ﭼﻨﺪ ﻛﻼﻩ ﺭﺍ ﺭﻭﻱ ﺳﺮ ﮔﺬﺍﺷﺖ ﻭ ﺩﺭ ﺁﻳﻨﻪ ﺑﻪ ﺧﻮﺩ ﻧﮕﺎﻩ ﻛﺮﺩ، ﺗﺎ ﺍﻳﻨﻜﻪ، ﻳﻜﻲ ﺍﺯ ﻛﻼﻩ ﻫﺎ ﺭﻭﻱ ﺑﺎﻻ ﺗﺮﻳﻦ ﻗﻔﺴﻪ، ﻧﻈﺮﺵ ﺭﺍ ﺑﺴﻴﺎﺭ ﺟﻠﺐ ﻛﺮﺩ. ﻣﺎﺭﻳﺎ ﺩﺳﺖ ﺩﺭﺍﺯ ﻛﺮﺩ، ﻛﻼﻩ ﺭﺍ ﭘﺎﺋﻴﻦ ﺁﻭﺭﺩﻩ ﺭﻭﻱ ﺳﺮ ﮔﺬﺍﺷﺖ ﻭ ….. ﻛﻼﻩ ﺑﻪ ﻧﻈﺮﺵ ﺑﺴﻴﺎﺭ ﺯﻳﺒﺎ ﺑﻮﺩ، ﺩﺧﺘﺮ ﺑﭽﻪ ﺍﻱ ﻛﻪ ﺩﺭ ﻓﺮﻭﺷﮕﺎﻩ ﺑﻮﺩ ﺁﺳﺘﻴﻦ ﻣﺎﺩﺭﺵ ﺭﺍ ﻛﺸﻴﺪ ﻭ ﺑﻪ ﺁﺭﺍﻣﻲ ﮔﻔﺖ: ﻣﺎﻣﺎﻥ، ﻣﺎﻣﺎﻥ، ﺑﺒﻴﻦ ﺍﻳﻦ ﺧﺎﻧﻤﻪ ﺑﺎ ﺍﻳﻦ ﻛﻼﻩ ﭼﻘﺪﺭ ﺧﻮﺷﮕﻠﻪ !!!
    ﻣﺎﺩﺭ ﺩﺧﺘﺮ ﺑﭽﻪ، ﻧﮕﺎﻫﻲ ﺑﻪ ﻣﺎﺭﻳﺎ ﺍﻧﺪﺍﺧﺖ ﻭ ﺑﻪ ﺁﺭﺍﻣﻲ ﺑﻪ ﺍﻭ ﻧﺰﺩﻳﻚ ﺷﺪﻩ ﮔﻔﺖ: ﺧﺎﻧﻢ، ﻭﺍﻗﻌﺄ ﺍﻳﻦ ﻛﻼﻩ ﺑﻬﺘﻮﻥ ﻣﻴﺎﺩ! ﺧﺎﻧﻢ ﺩﻳﮕﺮﻱ ﻛﻪ ﺩﺭ ﻓﺮﻭﺷﮕﺎﻩ ﺑﻮﺩ، ﺳﺮ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﺮﮔﺮﺩﺍﻧﺪ ﻭ ﮔﻔﺖ: ﻭﺍﻱ، ﻭﺍﻗﻌﺄ ﺷﻤﺎ ﺑﺎ ﺍﻳﻦ ﻛﻼﻩ ﺯﻳﺒﺎ ﻫﺴﺘﻴﺪ، ﭼﻘﺪﺭ ﺑﻬﺘﻮﻥ ﻣﻴﺎﺩ ! ﻣﺎﺭﻳﺎ ﺑﻪ ﺁﻳﻨﻪ ﺑﺰﺭﮔﻲ ﻛﻪ ﺩﺭ ﮔﻮﺷﻪ ﻓﺮﻭﺷﮕﺎﻩ ﺑﻮﺩ ﻧﺰﺩﻳﻚ ﺷﺪ ﻭ ﻧﮕﺎﻫﻲ ﺑﻪ ﺧﻮﺩ ﺍﻧﺪﺍﺧﺖ.
    ﺑﺮﺍﻱ ﺍﻭﻟﻴﻦ ﺑﺎﺭ ﻣﺎﺭﻳﺎ ﮔﺪﻟﻮﻓﺎ، ﺩﺭ ﻣﻴﺎﻥ ﺳﺎﻟﻲ ﺁﻥ ﭼﻪ ﺩﺭ ﺁﻳﻨﻪ ﺩﻳﺪ ﺭﺍ ﭘﺴﻨﺪﻳﺪ … ﭼﺸﻤﺎﻧﺶ ﺑﺮﻗﻲ ﺯﺩ ﻭ ﺑﺎ ﻟﺒﺨﻨﺪﻱ ﭘﺮ ﺍﺯ ﺷﻴﻄﻨﺖ ﻧﻮﺟﻮﺍﻧﻲ ﺑﻪ ﺻﻨﺪﻭﻕ ﺭﻓﺖ ﻭ ﻛﻼﻩ ﺭﺍ ﺑﺪﻭﻥ ﻫﻴﭻ ﺣﺮﻓﻲ ﺧﺮﻳﺪ ﻭ ﭘﺎ ﺑﻪ ﺧﻴﺎﺑﺎﻥ ﮔﺬﺍﺷﺖ!
    ﺧﺎﺭﺝ ﺍﺯ ﻓﺮﻭﺷﮕﺎﻩ ﺩﻧﻴﺎ ﺭﻧﮓ ﺩﻳﮕﺮﻱ ﺑﻪ ﺧﻮﺩ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺑﻮﺩ. ﺳﺎﻟﻬﺎ ﺑﻮﺩ ﻛﻪ ﺑﻪ ﮔﻞ ﻫﺎﻱ ﺭﻧﮕﺎﺭﻧﮓ ﮔﻠﺪﺍﻥ ﻫﺎﻱ ﺑﺰﺭﮔﻲ ﻛﻪ ﺩﺭ ﭘﻴﺎﺩﻩ ﺭﻭﻫﺎ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﺗﻮﺟﻪ ﻧﻜﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩ. ﺑﻪ ﭘﺎﻛﻲ ﻫﻮﺍﺋﻲ ﻛﻪ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺷﺒﻲ ﺑﺎﺭﺍﻧﻲ، ﻭﺍﺭﺩ ﺭﻳﻪ ﻫﺎﻳﺶ ﻣﻴﺸﺪ . ﺻﺪﺍﻱ ﻣﺎﺷﻴﻦ ﻫﺎ ﻭ ﻫﻤﻬﻤﻪ ﻋﺎﺑﺮﺍﻥ ﭘﻴﺎﺩﻩ، ﻣﺜﻞ ﻳﻚ ﻣﻮﺳﻴﻘﻲ ﻣﻨﻈﻢ ﻭ ﺩﻟﻨﺸﻴﻦ ﺑﻪ ﮔﻮﺵ ﻣﻴﺎﻣﺪ.
    ﺍﻧﮕﺎﺭ ﺑﻪ ﺟﺎﻱ ﻗﺪﻡ ﺯﺩﻥ ﻣﻴﻠﻐﺰﻳﺪ ﻭ ﺩﻟﺶ ﭘﺮ ﺑﻮﺩ ﺍﺯ ﺷﻌﺮ ﺯﻳﺒﺎﻱ ﺯﻧﺪﮔﻲ … ﺍﺯ ﻛﻨﺎﺭ ﻗﻬﻮﻩ ﺧﺎﻧﻪ ﺍﻱ ﻛﻪ ﻫﺮ ﺻﺒﺢ ﺭﺩ ﻣﻴﺸﺪ ﮔﺬﺷﺖ ﻧﮕﺎﻫﻲ ﺑﻪ ﻣﺸﺘﺮﻱ ﻫﺎﺋﻲ ﺍﻧﺪﺍﺧﺖ ﻛﻪ ﺩﻭﺭ ﻣﻴﺰﻫﺎ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩﻧﺪ . ﭘﺴﺮ ﺟﻮﺍﻥ ﻭ ﺯﻳﺒﺎﺋﻲ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺣﺎﻝ ﺧﻮﺍﻧﺪﻥ ﺭﻭﺯﻧﺎﻣﻪ ﺑﻮﺩ، ﺳﺮﺵ ﺭﺍ ﺑﺎﻻ ﻛﺮﺩ ﻭ ﺑﺎ ﻧﮕﺎﻫﻲ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﻧﺪﺍﺯ ﻛﺮﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ : ﺧﺎﻧﻢ ﺧﻮﺷﮕﻠﻪ، ﺑﻪ ﻣﺤﻞ ﻣﺎ ﺧﻮﺵ ﺁﻣﺪﻱ! ﺍﻓﺘﺨﺎﺭ ﻣﻴﺪﻳﺪ ﻳﻪ ﻗﻬﻮﻩ ﺑﺎ ﻣﻦ ﺑﻨﻮﺷﻴﺪ؟ ﻣﺎﺭﻳﺎ ﺑﺎ ﺧﺠﺎﻟﺖ، ﻟﺒﺨﻨﺪﻱ ﺯﺩ ﻭ ﺑﻪ ﻟﻐﺰﻳﺪﻥ ﺧﻮﺩ ﺍﺩﺍﻣﻪ ﺩﺍﺩ ..
    ﺑﻪ ﻣﺤﺾ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﺑﻪ ﺩﺭﺏ ﺍﺩﺍﺭﻩ ﻧﺰﺩﻳﻚ ﺷﺪ، ﺩﺭﺑﺎﻥ ﺩﺭ ﺭﺍ ﺑﺮﻭﻱ ﺍﻭ ﺑﺎﺯ ﻛﺮﺩ ﻭ ﺑﺎ ﺍﺣﺘﺮﺍﻡ ﺧﺎﺻﻲ، ﺑﻪ ﺍﻭ ﺻﺒﺢ ﺑﺨﻴﺮ ﮔﻔﺖ: ﺍﺗﻔﺎﻗﻲ ﻛﻪ ﻫﺮﮔﺰ ﺩﺭ ﮔﺬﺷﺘﻪ ﻧﻴﻔﺘﺎﺩﻩ ﺑﻮﺩ! ﻭﻗﺘﻲ ﻭﺍﺭﺩ ﺁﺳﺎﻧﺴﻮﺭ ﺷﺪ، ﺩﻭ ﻧﻔﺮ ﺗﻘﺮﻳﺒﺄ ﺩﺭ ﺁﻥ ﻭﺍﺣﺪ ﺍﺯ ﺍﻭ ﭘﺮﺳﻴﺪﻧﺪ: ﻛﺪﺍﻡ ﻃﺒﻘﻪ ﻭ ﻳﻜﻲ ﺍﺯ ﺍﻧﻬﺎ ﺳﺮﻳﻌﺎ ﺭﻭﻱ ﺩﻛﻤﻪ ﻃﺒﻘﻪ ﺍﻱ ﻛﻪ ﻣﺎﺭﻳﺎ ﺧﻮﺍﺳﺖ ﻓﺸﺎﺭ ﺩﺍﺩ.
    ﺗﻤﺎﻡ ﻛﺎﺭﻣﻨﺪ ﻫﺎﻱ ﺍﺩﺍﺭﻩ ﺍﻧﮕﺎﺭ ﺑﺎﺭ ﺍﻭﻝ ﺑﻮﺩ ﻛﻪ ﺍﻭ ﺭﺍ ﻣﻴﺪﻳﺪﻧﺪ ﻭ ﺗﻘﺮﻳﺒﺄ ﻫﺮ ﻛﺪﺍﻡ ﺑﻪ ﺷﻴﻮﻩ ﺧﻮﺩ ﺍﺷﺎﺭﻩ ﺍﻱ ﺑﻪ ﺯﻳﺒﺎﺋﻲ ﺍﻭ ﺩﺭ ﺁﻥ ﺭﻭﺯ ﻛﺮﺩ ! ﻣﺪﻳﺮ ﺑﺨﺸﻲ ﻛﻪ ﻣﺎﺭﻳﺎ ﺩﺭ ﺁﻥ ﻛﺎﺭ ﻣﻴﻜﺮﺩ، ﺩﺭ ﺍﻃﺎﻕ ﻧﻬﺎﺭ ﺑﻪ ﺑﻬﺎﻧﻪ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﺧﻴﻠﻲ ﻭﻗﺖ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺭﺍﺟﺐ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﻣﺎﺭﻳﺎ ﺩﺭ ﻣﺤﻞ ﻛﺎﺭﺵ ﺑﺎ ﺍﻭ ﺻﺤﺒﺖ ﻧﻜﺮﺩﻩ، ﺍﺯ ﺍﻭ ﺩﻋﻮﺕ ﻛﺮﺩ ﻛﻨﺎﺭ ﺍﻭ ﺑﻨﺸﻴﺪ! ﻋﺠﻴﺐ ﺗﺮ ﺁﻥ ﺑﻮﺩ ﻛﻪ ﺍﻭ ﺣﺘﻲ ﺑﻪ ﻣﺎﺭﻳﺎ ﭘﻴﺸﻨﻬﺎﺩ ﺩﺍﺩ ﺷﺎﻡ ﺭﺍ ﺑﺎ ﻫﻢ ﺑﻪ ﺭﺳﺘﻮﺭﺍﻥ ﺑﺮﻭﻧﺪ ﺗﺎ ﺑﻴﺸﺘﺮ ﺑﺎ ﻫﻢ ﺁﺷﻨﺎ ﺷﻮﻧﺪ!

    ﭘﺲ ﺍﺯ ﭘﺎﻳﺎﻥ ﻳﻚ ﺭﻭﺯ ﻛﺎﺭﻱ ﺟﺎﺩﻭﺋﻲ، ﻣﺎﺭﻳﺎ ﺗﺼﻤﻴﻢ ﮔﺮﻓﺖ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺑﺎ ﺗﺎﻛﺴﻲ ﺑﻪ ﺧﺎﻧﻪ ﺑﺎﺯ ﮔﺮﺩﺩ ! ﻫﻨﻮﺯ ﺩﺳﺘﺶ ﺭﺍ ﺑﺎﻻ ﻧﺒﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩ ﻛﻪ ﺩﻭ ﺗﺎ ﺗﺎﻛﺴﻲ ﺑﺎ ﻫﻢ ﺟﻠﻮﻱ ﭘﺎﻳﺶ ﺗﺮﻣﺰ ﻛﺮﺩﻧﺪ! ﺩﺍﺧﻞ ﻳﻜﻲ ﺍﺯ ﺁﻧﻬﺎ ﺷﺪ ﻭ ﺭﻭﻱ ﺻﻨﺪﻟﻲ ﻋﻘﺐ ﻧﺸﺴﺖ ﻭ ﻏﺮﻕ ﺷﺪ ﺩﺭ ﺍﻓﻜﺎﺭ ﺷﻴﺮﻳﻦ ﺭﻭﺯﻱ ﺟﺬﺍﺏ، ﻭ ﻣﻌﺠﺰﺍﺗﻲ ﻛﻪ ﻛﻼﻫﻲ ﺳﺎﺩﻩ ﺩﺭ ﺁﻥ ﺭﻭﺯ ﭘﺪﻳﺪ ﺁﻭﺭﺩ!!
    ﺑﻪ ﻣﺤﺾ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﻭﺍﺭﺩ ﺳﺎﺧﺘﻤﺎﻥ ﻣﻨﺰﻝ ﻣﺴﻜﻮﻧﻲ ﺍﺵ ﺷﺪ، ﺑﺎ ﺳﺮﻋﺖ ﺍﺯ ﭘﻠﻪ ﻫﺎ ﺑﺎﻻ ﺭﻓﺖ ﻭ ﺩﺭﺏ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺷﺪﺕ ﺯﺩ. ﻣﺎﺩﺭﺵ ﺩﺭﺏ ﺭﺍ ﺑﺎﺯ ﻛﺮﺩ، ﺍﻧﮕﺎﺭ ﻧﻔﺴﺶ ﺑﻨﺪ ﺁﻣﺪﻩ ﺑﺎﺷﺪ ﺑﺎ ﺗﻌﺠﺐ ﺑﻪ ﺍﻭ ﮔﻔﺖ:
    “ﻣﺎﺭﻳﺎ ﺩﺧﺘﺮﻡ، ﭼﻘﺪﺭ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺯﻳﺒﺎ ﺷﺪﻱ، ﭼﻪ ﻧﻮﺭﻱ ﺗﻮﻱ ﺻﻮﺭﺗﺖ ﺍﻓﺘﺎﺩﻩ، ﻣﺜﻞ ﺭﻭﺯﻫﺎﻱ ﺑﭽﮕﻴﺖ …”
    ﻣﺎﺭﻳﺎ ﺑﺎ ﻫﻴﺠﺎﻥ ﺟﻮﺍﺏ ﺩﺍﺩ : ” ﺑﻪ ﻟﻄﻒ ﺍﻳﻦ ﻛﻼﻩ ﺟﺎﺩﻭﺋﻲ ﻣﺎﺩﺭ !!”
    ﻣﺎﺩﺭ ﺑﺎ ﺗﻌﺠﺐ ﺑﻪ ﻣﺎﺭﻳﺎ ﻧﮕﺎﻩ ﻛﺮﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ؛ ” ﻛﺪﺍﻡ ﻛﻼﻩ ﺩﺧﺘﺮﻡ”؟
    ﻣﺎﺭﻳﺎ ﺑﺎ ﻭﺣﺸﺖ ﺩﺳﺖ ﺭﻭﻱ ﺳﺮ ﺧﻮﺩ ﮔﺬﺍﺷﺖ ﻧﺎﮔﻬﺎﻥ ﻣﺘﻮﺟﻪ ﺷﺪ ﻛﻪ ﺑﺪﺗﺮﻳﻦ ﺍﺗﻔﺎﻕ ﻣﻤﻜﻨﻪ ﺍﻓﺘﺎﺩﻩ !!! ﻛﻼﻫﻲ ﻛﻪ ﺯﻧﺪﮔﻲ ﺍﺵ ﺭﺍ ﻋﻮﺽ ﻛﺮﺩ ﺭﻭﻱ ﺳﺮﺵ ﻧﺒﻮﺩ !! ﺑﺎ ﻳﺄﺱ ﺩﺍﺧﻞ ﺧﺎﻧﻪ ﺷﺪ ﻭ ﺭﻭﻱ ﻣﺒﻞ ﻧﺸﺴﺖ ﻭ ﺳﻌﻲ ﻛﺮﺩ ﺑﺎ ﺩﻟﻬﺮﻩ ﺷﺪﻳﺪﻱ ﺑﻴﺎﺩ ﺑﻴﺎﻭﺭﺩ ﻛﺠﺎ ﻫﺎ ﺭﻓﺘﻪ ﻭ ﻛﻼﻩ ﺟﺎﺩﻭﺋﻲ ﺭﺍ ﻛﺠﺎ ﺟﺎ ﮔﺬﺍﺷﺘﻪ! ﺩﺭ ﺗﺎﻛﺴﻲ ﻛﻼﻩ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺳﺮ ﭘﺎﺋﻴﻦ ﻧﻴﺎﻭﺭﺩﻩ ﺑﻮﺩ … ﺩﺭ ﺍﻃﺎﻕ ﻧﻬﺎﺭ ﺧﻮﺭﻱ ﻧﻴﺰ ﻫﻤﭽﻨﻴﻦ … ﻧﻪ ﺩﺭ ﺍﺩﺍﺭﻩ ﻭ ﻧﻪ ﺩﺭ ﺁﺳﺎﻧﺴﻮﺭ ….. ﻗﺪﻡ ﻗﺪﻡ ﺩﺭ ﺫﻫﻨﺶ ﺗﻤﺎﻡ ﺭﻭﺯ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻋﻘﺐ ﺑﺎﺯﮔﺸﺖ ﺗﺎ ﻧﺎﮔﻬﺎﻥ ﺻﺤﻨﻪ ﻛﻼﻩ ﺭﺍ ﺭﻭﻱ ﭘﻴﺸﺨﻮﺍﻥ ﻓﺮﻭﺷﮕﺎﻩ ﻛﻼﻩ ﻓﺮﻭﺷﻲ ﻭﻗﺘﻲ ﻛﻪ ﻛﻴﻒ ﭘﻮﻟﺶ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺁﻭﺭﺩﻩ ﺑﻮﺩ ﺑﻴﺎﺩ ﺁﻭﺭﺩ!!! کلاه را در فروشگاه جا گذاشته بود!!!!!
    ﻣﺎﺭﻳﺎ ﺗﻤﺎﻡ ﺭﻭﺯ ﺑﺪﻭﻥ ﺁﻥ ﻛﻼﻩ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺁﻥ ﭼﻪ ﺁﻥ ﺭﻭﺯ ﺭﺍ ﺍﻳﻨﭽﻨﻴﻦ ﺯﻳﺒﺎ ﻛﺮﺩ ﺑﺎﻭﺭ ﺍﻭ ﺑﻪ ﺯﻳﺒﺎﺋﻲ ﺧﻮﺩ ﺑﻮﺩ ﻛﻪ ﺑﺪﻧﺒﺎﻝ ﺍﻗﺮﺍﺭ ﺑﻲ ﻧﻘﺎﺏ ﻳﻚ ﺩﺧﺘﺮ ﺑﭽﻪ ﺩﺭ ﺫﻫﻦ ﺍﻭ ﻛﺎﺷﺘﻪ ﺷﺪ ….
    تنها نفس خداست که اگر بر گل دمیده شود انسان می آفریند.

  9. کاربر روبرو از پست مفید عشق آفرین تشکرکرده است .

    Deldar (دوشنبه 16 شهریور 94)

  10. #7
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 28 دی 94 [ 00:23]
    تاریخ عضویت
    1394-6-15
    نوشته ها
    1
    امتیاز
    14
    سطح
    1
    Points: 14, Level: 1
    Level completed: 27%, Points required for next Level: 36
    Overall activity: 1.0%
    تشکرها
    1

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array
    من فقط به این خاطر ثبت نام کردم که بگم من قدم بالای 190 هست و از دخترای قد بلند هم خوشم میاد

  11. #8
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 02 مرداد 01 [ 23:19]
    تاریخ عضویت
    1394-6-14
    نوشته ها
    128
    امتیاز
    7,807
    سطح
    59
    Points: 7,807, Level: 59
    Level completed: 29%, Points required for next Level: 143
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    37

    تشکرشده 145 در 70 پست

    Rep Power
    28
    Array
    یاس پایزی و عشق افرین عزیز خیلی ممنونم
    داستان عالی بود و خیلی مناسب حال من
    دورو بر من خیلی چیزا میگذره,بخاطر اخلاقای خاص پدرم همیشه تنهاییم و بنظرم تحقیر زیاد میشیه و حتی اگرم نشه همینکه تو ذهن من این هست که تحقیر میشم کافیه,
    پدرم هیچوقت بما اعتماد بنفس نداده خیلی کارا برامون میکنه اما به لفظ اصلا نمبتونه مثلاچند وقت پیش یه پولی میخواستم بهشون گقتم پول لازم دارم چکار کنم؟گفتن بزن تو سرت!
    بعدش پولو دادن مبلغشم کم نبود اما من دیگه میخواستم چکار کنم!
    میدونم پدرمه و نباید ازش ناراحت بشم اما منم غرور دارم طبیعیه بهم بربخوره وقتی برعکس همین وخترای اطرافم بدون هزینه ای دانشگاه خوبی و رشته خوبی برم بعدش بهم گفته بشه تو پخی نیستی!با همین لفظ دقیقا...

    نیو ممبر عزیز ممنونم که نظر گذاشتید..

    از این میترسم اگرم یه روزی ازدواج کنم انقد اعتماد بنفسم پایین باشه که طرف مقابلم ازم زده بشه
    تا حالا مشکلمو ننوشته بودم حالا دارم میفهمم چقدر بچه ام و ثبات شخصیتی ندارم هنوز!

  12. 2 کاربر از پست مفید ابی اسمان تشکرکرده اند .

    new_member (چهارشنبه 01 مهر 94), عشق آفرین (یکشنبه 15 شهریور 94)

  13. #9
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 23 مهر 95 [ 01:57]
    تاریخ عضویت
    1393-12-09
    نوشته ها
    163
    امتیاز
    4,080
    سطح
    40
    Points: 4,080, Level: 40
    Level completed: 65%, Points required for next Level: 70
    Overall activity: 9.0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    96

    تشکرشده 225 در 103 پست

    Rep Power
    37
    Array
    سلام
    خیلی پدر بامزه ای داری کلی خندیدم
    خوب گفتی چی کار کنم گفته بزن تو سرت
    یا گفته پخی نیستی خوب معلومه که نیستی تو یه دختر جوان و آینده داری که لحظه لحظه قدر زندگیتو باید بدونی و باید شاد باشی چشم هم بزاری هم ازدواج کردی هم سنت گذشته این روزا دیگه بر نمیگرده خودتو درگیر مسایل پیش پا افتاده نکن
    قد من 158هشتش اما همیشه دلم میخواست. 170 به بالا باشم وقتی همسن تو بودم
    اما الان یاد گذشته میفتم خندم میگیره
    حتی با پدر و مادرم حرفم شد که شما که کوتاه بودین چرا ازدواج کردین که من کوتاه شم.
    خودت اعتماد به نفستو بالا ببر از کسی متوقع نباش

  14. کاربر روبرو از پست مفید عاشق خانواده تشکرکرده است .

    alireza198 (یکشنبه 15 شهریور 94)

  15. #10
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 07 تیر 95 [ 20:08]
    تاریخ عضویت
    1394-6-11
    نوشته ها
    12
    امتیاز
    818
    سطح
    15
    Points: 818, Level: 15
    Level completed: 18%, Points required for next Level: 82
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    16

    تشکرشده 19 در 8 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام اجی
    اولا بگم ک قدت خیلی هم خوبه من خودم 172 ام هر جا میرم خانومایی ک قدشون کوتاه تر از منه میگن خوش بحالت کاش ماهم قدمون بلند بود ..از طرف پسراهم بارها شده ک تحسین و تعریف شنیدم بابت قد بلندم ... اگه قد بلند بد بود مطمین باش قد کوتاها پاشنه بلند نمیپوشیدن .. تازه من خیلی دیدم ک دختراییی ک از نظر قد مشکلی ندارن و 170 ب بالان هم پاشنه میپوشن ک بلند تر شن چون جذاب تره... متاسفانه وقتی خودمونو باور نداشته باشیم چون میبینیم اطرافیانمون بیشتر قد کوتاهن یا با اینکه خودشون بیشتر دوس داشتن قدشون بلند می بود چون براشون ب طور طبیعی دس نیافتنیه مارو مسخره میکنن و مام باور میکنیم .. اگه تو کشور های اروپایی یا مدرن رو ببینی حتی از همون قدیما همه چ دختر چ پسر دنبال قد بلندن و این یکی از ملاکا برای جذابیته.. حالا من نمیخوام بگم قد کوتاها جذاب نیستن ..دیدم کسایی ک با قد کوتاهم جذابن ولی اون دیگه سلیقه اییه ک هستن کسایی ک قد کوتاه دوس دارن بنا ب دلایل خودشون یا اونا چیزی دیگه ای برا جذابیت دارن... ولی چیزی ک اکـثریت میپسنده قد بلنده پس ناشکری نکن و خدارو شکر کن بابت نعمتی ک بت داده ..
    گفتی قیافت معمولیه .. اینم باز جای شکر داره چون داریم ترفندهایی ک بدون عمل جراحی و... میتونه ی قیافه معمولی رو جذاب تر کنه فقط کافیه مصمم باشی و بری دنبالش البته زیاد خودتو اذیت نکن چون کسی ک بخواتت مطمین باش ب این چیزا توجه نمیکنه ولی واسه بالا رفتن اعتماد ب نفست میگم.. راستی سعی کن عکسای قشنگ از خودت بگیری بازم تو بالا بردن اعتماد ب نفس کمکت میکنه ..
    واسه اندامتم سعی کن ورزش کنی ک بیاد رو فرمتر و قشنگ تر شه البته ورزش واسه روحیتم خیلی خوبه اول شاید واسه شروع کمی سخت باشه ولی بعد عادت میکنی و هرچقد متناسب تر شه نسبت ب خودت احساس زیبایی و رضایت بیشتری خواهی کرد

    منم پدرم برام همه کار میکنه اما هیچوقت ازم تعریف و تمجید نمیکنه وقت پول گرفتنم ک میشه من من میکنه ک بازم دوس ندارم ولی اخرش میده فکر میکنم خیلی از پدرا اینجورین
    ب هر حال عزیزم قدر چیزایی ک داری رو بدون ولی ب متوسط بودن راضی نباش و سعی کن یکی از بهترینا شی تا بهترینا رو ازان خودت کنی (البته تعریف درست از بهترین بودن ن چیزی ک متاسفانه الان ب طور غلط باب شده ) ب تایید دیگرونم نیاز نداشته باش خودت خودتو تایید کن و باور داشته باش.. تو تو دانشگاه خوب با رشته خوب داری درس میخونی ..قدت اوکیه قیافت و اندامتم مطمینم خیلی بهتر از اون چیزیه ک میگی و دربارش حرف میزنی ...وقتی عاشق خودت نباشی و ب خودت و روحت احترام نذاری چطور میتونی از دیگرون انتظار عشق داشته باشی.. دیگرون تورو اونطوری میبینن ک خودت خودتو میبینی
    من از تجربه هام گفتم چون منم تقریبا مث تو بودم الان خدا رو شکر خیلی حالم بهتره .. چون خودمو باور دارم و بر اساس علایق خودم خودمو تغییر دادم و زندگی میکنم

    همون بهترم ک سمت این رابطه ها نری چون بجز تجربه های تلخ و عذاب چیزی برات نخواهد داشت .. بر اساس علایقت تغییر کن و براش تلاش کن .. کسی شو ک دوس داری باشی ..درصد بالایی از جذابیت اکتسابیه و تو هم زمینشو داری...
    اها راستی ....همش از ظاهر حرف زدم.. باطن.. باطن قشنگ خیییلی میتونه بهتر و جذاب تر از ظاهر باشه ... حتما باطن قشنگی داری ولی برای بهتر شدنشم سعی کن و بیشتر تمرکز کن .. این بهترینایی ک میگم (مردا) بیشتر جذب باطن ادما میشن ن ظاهرشون ... جذب ظاهر شدن کار ادمای کم خردو متوسطه .. ک مسلما تو لیاقت بیشتر از ایناس
    شرمنده زیاد حرف زدم

  16. کاربر روبرو از پست مفید SERENA تشکرکرده است .

    یاس پاییزی (جمعه 20 شهریور 94)


 
صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. اعتماد بنفس پایین و سایر مشکلات وابسته به آن
    توسط mohammad-ra در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 4
    آخرين نوشته: شنبه 25 اردیبهشت 95, 19:25
  2. اعتماد به نفس فوق العاده پایین!
    توسط Honey Bees در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: یکشنبه 21 تیر 94, 11:17
  3. به دلیل این که احساس می کنم زشتم اعتماد به نسفم پایینه شایدم برعکس !!!
    توسط parsa74 در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 2
    آخرين نوشته: چهارشنبه 17 تیر 94, 17:41
  4. توقعات شوهرم و اعتماد به نفس پایین من
    توسط aryan1990sh در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: یکشنبه 22 دی 92, 12:00
  5. اعتماد تا کجا؟(لطفا راهنماییم کنید)
    توسط بهار.زندگی در انجمن سئوالات ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: چهارشنبه 16 آذر 90, 15:16

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 04:53 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.