موضوع: نعمت شمار: تاپیک شاکرین ، خدایا تو را شکر می گویم

خدایا شکر که با امتحان هایت باری دیگر منو شرمنده لطف و توجه ات کردی و نشان دادی تو بر من مشتاق تری .

خدای من ، من به زبون خودم باهات حرف می زنم
خدای مهربونم ممنونم که راه درست رو بهم نشون دادی
ممنونم که منو از اون شرایط اسفناک و درمانده نجاتم دادی
حال ، آرامش الآنم رو مدیون تو هستم
ممنونم بابت اتفاق های خوبی که واسم افتاده
ممنونم که بهم فهماندی که من خوشبخت ترینم
از ته قلبم شکرت خدای خوبم
خوشحااالم تو رو دارم

خدای من خدای مهربونم قربونت برم چی بگم من؟ چی می تونم بگم؟
خداجونی خودت همه چیو می دونی !
فقط می گم الحمدالله رب العالمین
دوستت دارم خدای نازنینم...شکرت خدای خوبممم

سلام
خدای خوبم من هر روز ، هر ساعت و هر ثانیه شکرت کنم کم هست


خدا جونی چقده تو خووووبی آخه؟!!!
من خنده های مادرمو که می بینم از خود بیخود می شم مادرم تمام هستی ام وقتی می خنده می خوام زمان متوقف بشه... انگاری دنیا رو بهم دادند...
امروز خواهرش از راه دور بعد مدتها اومد خونه ش! و مادرم خیلی خوشحاله
خدای مهربونم ممنونم که منو لایق دونستی وسیله ی وصال این دو خواهر بشم...خیلی ماهی...پروردگارا کمک کن خوشحالی مادرم مستدام باشه...عاشقتم و شکرت نازنینم

خدای خوبم بازم اومدم بهت بگم شکرت مهربونم
واسه خاطر صبری که بهم دادی ، قدرت بی خیال بودن و محکم و قوی بودن رو بهم دادی
من همون کایندلی سابقم؟!! آره واقعانی خودمم !! چقدر دوست داشتنی شدم چقده واست عزیز شدم؟!! (البته عزیز بودما من کور بودم نمی دیدم) دلت واسم تنگ شده دوباره داری امتحانم می کنی؟! من بیشتر عاشقت می شماااا چقدر تو آغوش خدا بودن کیف داره
بدبخت شیطونه هر چی زور می زنه موفق نمیشه نفله

خدای خوبم از مهربونیت گریه م گرفته چرا انقدر با گذشت و مهربونی!!! خودت از دلم خبر داری من نمی تونم به زبون بیارم...بدون از ته ته قلبم خیلی خیلییییی دوستت دارم

من چسبیدم بهت ... یه مدت ازت فاصله گرفتم داشتم نابود می شدم...اما حالا که تو رو دارم بدترین امتحان های دنیا هم واسم مهم نیست

خدا جونم شکرت بابت همه چیز حتی بابت امتحان هات...