به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 3 از 6 نخستنخست 123456 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 21 تا 30 , از مجموع 60
  1. #21
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 07 خرداد 99 [ 14:53]
    تاریخ عضویت
    1391-12-22
    نوشته ها
    4,428
    امتیاز
    70,050
    سطح
    100
    Points: 70,050, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    14,753

    تشکرشده 14,732 در 3,979 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    790
    Array
    تو سایتهایی که کتاب صوتی دارند برو، بر اساس دسته بندی و علایقت انتخاب کن.

    کتاب چهار اثر فلورانس اسکاول شین را من قبلا گوش کردم توی شرایط خاصی خوب بود.
    هر چند یه جاهاییش را نمی تونستم بپذیرم.
    اگر می خواهید برای صلح جهانی کاری انجام دهید به خانه خود بروید و به خانواده تان عشق بورزید .
    مادر ترزا

  2. 4 کاربر از پست مفید شیدا. تشکرکرده اند .

    donya. (یکشنبه 15 شهریور 94), dooo (شنبه 14 شهریور 94), khaleghezey (یکشنبه 15 شهریور 94), گیسو کمند (شنبه 14 شهریور 94)

  3. #22
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 28 آذر 01 [ 11:57]
    تاریخ عضویت
    1393-11-19
    نوشته ها
    163
    امتیاز
    9,758
    سطح
    66
    Points: 9,758, Level: 66
    Level completed: 27%, Points required for next Level: 292
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class5000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    20

    تشکرشده 104 در 58 پست

    Rep Power
    31
    Array
    هانیه خانم امیدوارم تو این چند روز به خودت مسلط شده باشی. من که هنوز نتونستم به طور کامل با جدایی کنار بیام. به نظر من شما از الان بشین و واسه آینده خودت برنامه ریزی کن. اصلا از فکر زندگی قبل بیا بیرون و فقط از اشتباهاتی که داشتی یادداشت برداری کن و درس بگیر. سعی کن خودت رو مشغول کنی حسابی.
    من وقتی بیکار هستم دائم فکر و خیال می کنم. هانیه خانم شما هنوز در اول راه هستی و از این شکست واسه خودت یک پل پیروزی بساز.

  4. 2 کاربر از پست مفید tanhaye93 تشکرکرده اند .

    dooo (شنبه 14 شهریور 94), شیدا. (شنبه 14 شهریور 94)

  5. #23
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 19 بهمن 01 [ 19:08]
    تاریخ عضویت
    1392-5-13
    نوشته ها
    688
    امتیاز
    14,984
    سطح
    79
    Points: 14,984, Level: 79
    Level completed: 27%, Points required for next Level: 366
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger Second ClassSocialVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    1,002

    تشکرشده 1,784 در 580 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    119
    Array
    سلام دو جان . گلم من خانمم فکر میکنم اولین کاری که بعد از شارژ کردنم انجام بدم تغییر اسمم باشه .


    ببخشید بابت تاخیر اسم کتاب "بیداری قهرمان درون . دوزاده کهن الگوی یاریگر برای یافتن خویشتن و دگرگونی جهان درون. نوشته کارول اس پیرسون


    دو جان شما خ جوانی جوانها احساساتشون خ شدید تره.


    واسه همین از جنبه هایی درد واسشون درد تره :( من فکر میکنم انجام اینکارها بهت کمک کنه.

    برنامه ریزی برای سوگواری . بعله کاملا جدیم . مثلا فقط روزی یک ساعت نه بیشتر . و البته بقول اقای بی بی اینکه اول اجازه بدی فکر کنی بعد تصمیم بگیری مبارزه کنی فاید ه نداره. از اول باید استاپ بدی به افکار ناراحت کنندت تا زیر فشارشون ویران نشی
    اگه یوقتایی خ ناراحتی خودتو سرکوب نکن سرزنش نکن.

    این روزا تمایل به انزوا ، فرار از جمع پناه به نت و شبکه های اجتماعی بیشتر میشه. سعی کن بجاش روابط اجتماعیت رو قوی کنی . باشگاه و ورزشهای هوازی، رقص و زومبا عالین. پیاده روی با اهنگ ملایم . نه اهنگهای خ شاد گوش بده نه اهنگهای امروزی ( این مدلا که همش دارن از عشق و عشق رفتشون میگن و بدون اون میمیرن و ..) ملایم و انرژی بخش . اونایی که بهت انرژی اغاز دوباره میدن.

    فیلم خوب ببین . فیلمهای انگیزشی

    حتما دایره دوستاتو بیشتر و بزرگتر کن

    زیر نظر مشاور باش. خ کمک میکنه

    دیدگاهت رو تغییر بده. معمولا در این جور موارد ادم حس
    الف) طرد شدگی
    ب) دوست داشتنی نبودن
    پ) شکست
    ت) دایمی بودن شکست
    ث) مورد سو استفاده قرار گرفتن
    و....


    داره. واسه تغییر دیدگاهت اول باید مطمین شی افکارت درسته که می تونی زیر نظر مشاور و مطالعه پی ببری

    یکی از توصیه های خوب اقای sci برای رها شدن از افکار منفی و ناامیدی این بود که یک دفترچه بردارین ( ایشون کلی توضیح میدن من خ دقیق یادم نیست) هر وقت خ ناامید بودین و ناراحت. شروع کنین چیزای خوبی که تو زندگی داری و واست با ارزشن و بخاطرش شاکری رو بنویسی. شاید خ کار جالبی بنظر نیاد ولی اثرش فوق العادس یعنی هم خ زود حالت رو خوب میکنه هم اینکه در اینده اگه بخای فشار بیاری که منفی باشی باز بصورت ناخوداگاه داشته هات میان جلو نظرت

    مقایسه نکن تا یک زوج خوشبخت میبنی سریع تغییر افکار بده. هر کسی در زندگیش یه قهرمانه و مسیر هر قهرمانیم از قهرمان دیگه متفاوته قرار نیست داستان زندگی شما شبیه کس دیگه ای باشه. قرار نیست اوضاع همیشه اینجور باشه مطمین باش. روزای خوب تو هم میرسن. میدونم این کار یوقتایی سخت ترین کار دنیاست مخصوصا تو سن شما
    چون تو مقایسه معمولا همیشه بهترها بنظرت میان نه بدترها


    یه منتقد درونی داریم که هدفش حمایت از ماست . کار نیم کرده چپ مغزه. یکی از کاراش سرزنش کردنه مدام میگه شاید اینکارو نمیکردی بهتر بود و ... همین سایت کمکت میکنه کنترلش کنی. سعی کن خ توجه نشون ندی تبدیلش کن به یه نوازشگر درونی. کارش این باشه هر شب تو رو نوازش بده نوازش روحی . میگن اثر نوازش درونی چندین برابر نوازشیکه ادم از بیرون دریافت میکنه

    فراموش نکن همه ما در زندگیمون متحمل رنج می شیم ولی ما خ قویم میدونی که :))



    با احترام به اقای تنهای نود و سه من فکر نمیکنم فعلا فکر کردن به اشتباهات خ مفید باشه هر چند می دونم این وقتا ناراحت بودن خ طبیعیه اما شما رو در گذشته نگه میداره. ان شالله موکول کن به روزهایی که حالت بهتر میشه دیگه خ اذیت شدین یخورده بخودتون تنفس بدین :* تا واسه ازدواج بعدی پرانرژی باشین :))))

    نیایش به قصد این نیست که خدا را به برآوردن آرزوهایمان وادارد، بلکه برای آن است که اشتیاق به خدا را در ما برافروزد و ما را به سوی خدا فرا ببرد. دیونوسیوس مجعول می گوید:
    "کسی که در قایقی نشسته و طنابی را که از صخره ای به طرفش پرت شده می گیرد و می کشد، صخره را به طرف خود نمی کشد، بلکه خودش و قایق را به صخره نزدیک تر می کند".
    فریدریش هایلر، نیایش، ص 331

    ویرایش توسط مهرااد : جمعه 13 شهریور 94 در ساعت 18:57

  6. 5 کاربر از پست مفید مهرااد تشکرکرده اند .

    donya. (یکشنبه 15 شهریور 94), dooo (شنبه 14 شهریور 94), katayoun (یکشنبه 15 شهریور 94), اثر راشومون (جمعه 20 شهریور 94), شیدا. (شنبه 14 شهریور 94)

  7. #24
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    جمعه 09 آبان 99 [ 11:16]
    تاریخ عضویت
    1392-10-21
    نوشته ها
    406
    امتیاز
    13,219
    سطح
    74
    Points: 13,219, Level: 74
    Level completed: 93%, Points required for next Level: 31
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    11

    تشکرشده 547 در 219 پست

    Rep Power
    74
    Array
    سلام هانيه جان من سخنراني هاي دكتر فرهنگ رو گوش ميدم خيلي عاليه اگه ميخاي برات بفرستم در مورد انسان موفق و راهكارهاشه من الان چند وقته گوش ميدم

    من هنوز نتونستم جرات كنم و جدا شم انگار منتظر معجزه ام
    البته پدرمم ميگه صبر كن ولي خودم هنوز توانشو ندارم ك بخام واسه جدايي اقدام كنم هرروز و هرشب خابشو ميبينم

    احساس ميكنم اگه جدا شم حالم از الانم ك بلاتكليفم بدتر ميشه واسه همين ميترسم

    خيلي داغونم خيلي بيشتر بخاطر ناراحتيه پدر مادرم و اينكه برا بار دوم ب اين نقطه رسيدم

    نميدونم چرا

    كاملا حستو درك ميكنم

  8. 2 کاربر از پست مفید Sahar51 تشکرکرده اند .

    dooo (شنبه 14 شهریور 94), شیدا. (شنبه 14 شهریور 94)

  9. #25
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    دیروز [ 21:23]
    تاریخ عضویت
    1393-12-14
    نوشته ها
    327
    امتیاز
    14,744
    سطح
    78
    Points: 14,744, Level: 78
    Level completed: 74%, Points required for next Level: 106
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran10000 Experience PointsOverdrive
    تشکرها
    940

    تشکرشده 646 در 229 پست

    Rep Power
    74
    Array
    سلام
    شیدا خانوم,اقای تنهای 93,مهرااد عزیز(ببخشید عزیزم نمیدونستم خانومید)و سحر خانوم از همتون ممنونم

    راستش امروز خیلی گرفته بود حالم ,اولین جمعه بود از اغاز جدا شدنم به طور رسمی و کلی فکر و خیال و مقایسه ی وضعیت خودم با دخترای اطرافم,من قبل از ازدواجم دوستام حسرتمو میخوردن و حتی خودمم از وضعیت و موقعیتم راضی بودم ,البته من دختر حساسی بودم و به خاطر همین حساس بودن گاهی اوقات بد جور ناراحت میشدم,در کل زندگی منم مشکلاتی داشت اما راضی بودم
    تا اینکه این اقا با این وعده و وعید هاش باعث شد ی زندگی بهتر رو تو ذهنم تصور کنم که وجود خارجی نداشت
    منظورم بهتر از نظر مادی نیستا,اون اقا طوری صحبت کرد که به معیارهای من خیلی نزدیک بودو این شد که جواب بله رو دادم

    و حالا منم و بدبختیمو و خانواده ای که به خاطر این مساله فوق العاده ناراحتن
    من خواستگارای زیادی داشتم که همشون خونه داشتن ,بعضیا هم ظاهر خوبی داشتن ,هم تحصیلکرده بودن
    اما من بیشتر زوم کردم روی اخلاق طرفم,گفتم اگه همدیگه رو بفهمیم رسیدن به این چیزا سخت نیست
    اما چه کنم که به قول خودش اون حرفارو زده که منو به دست بیاره
    و حالا برای نگه داشتنم حاضر نشد به حرفی که خودش زده عمل کنه
    باور کنید الان با یاداوری اینحرفا بغضم میگیره,نمیبخشمش هییییییییییچ وقت
    اقای تنهای 93 من هنوزم وقتی وارد جمع میشم نبودنش اذیتم میکنه,بعضی وقتا میگم کاش برگرده, بعضی وقتا میگم خوب شد که تموم شد
    تا الان چند نفر گفتن خوب شد که همین الان تمومش کردید و دلم اروم تر میشه چون اونا در جریان مشکلاتمون بودن

    بعضیا وقتی بهم میگن ناراحت شدیم از جداییت فورا یه بغض سنگینی گلومو فشار میده
    تصمیم گرفتم اگه فامیلای اونارو دیدم مثل قبل البته کمی رسمی تر تحویلشون بگیرم با اینکه نمیدونم چرا با این اتفاق از روبرو شدن با فامیلشون یه حس بدی دارم
    به نظر من اگه شما دارید توی خونه ی مشترکتون زندگی میکنید,اگه امکانش هست خونتون رو عوض کنید, یا یه مدتی پیش پدر و مادرتون زندگی کنید
    زیاد تنها نباشید من اگه مامانم خونه نباشه دیوونه میشم
    داداشمم هوامو خیلی داره خدا روشکر که خانواده ی خوبی دارم
    مهرااد عزیز نمیدونی چه قدر امروز درگیر مقایسه بودم ,دقیقا این حسایی که گفتی رو به غیر از اخری بیشتر اوقات دارم
    ممنون به خاطر راهنماییهات
    سحر خانوم واسه جدا شدن وقت زیاده
    صبر داشته باش عزیزم,میدونم از این بلاتکلیفی خسته شدی اما عجله نکن,منفعل هم نباش قبلا هم گفتم اصلا نیازی نیست که بری بهش التماس کنی طلاقت نده
    اما با رفتارت میتونی حداقل یه کاری کنی که با دل قرص نخواد که جدا شید
    اگه برید پیش مشاور خیلی بهتره
    ,چون اگه اشتباه نکنم مشکل اصلی خیانته ایشونه که نباید به سادگی ازش گذشت البته من نمیدونم تا چه حدی هست اما تنها چیزی که درمان نداره مرگه
    توکل کن به خدا
    ببخشید خیلی طولانی شد
    اما بازم از همتون بینهایت سپاسگزارم
    نمیدونید وقتی 4تا پست جدیدو دیدم چقدر حالم بهتر شد
    مرسی که هستید
    این شعر رو از وقتی تصمیم گرفتم جدا شم میخوندمش وصف حالمه یه جورایی
    شک ندارم بی کسی ,از درد هجران بهتر است
    خشکسالی گاهی ,از سیلاب و باران بهتر است
    رنگ و رویت می پرد در گوشه ای از خاطرات
    با صلابت ارگ بم باشی و ویران بهتر است
    بارها هی گفته شد هرگز کسی باور نکرد
    معرفت از خال لب ,موی پریشان بهتر است
    گاه باید از نگاه دیگران افتاد و رفت
    رفتن از ماندن میان نارفیقان بهتر است
    سخت باشد در زمستان باغبانت ول کند
    حین گندیدن بفهمی خاک گلدان بهتر است
    لحظه ای باید بایستیم و کمی باور کنیم
    نقطه ی اغاز ما از خط پایان بهتر است
    ویرایش توسط dooo : شنبه 14 شهریور 94 در ساعت 02:39

  10. 5 کاربر از پست مفید dooo تشکرکرده اند .

    donya. (یکشنبه 15 شهریور 94), katayoun (یکشنبه 15 شهریور 94), lonely10 (شنبه 14 شهریور 94), گیسو کمند (شنبه 14 شهریور 94), شیدا. (شنبه 14 شهریور 94)

  11. #26
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 02 تیر 95 [ 13:22]
    تاریخ عضویت
    1388-9-08
    نوشته ها
    26
    امتیاز
    5,095
    سطح
    45
    Points: 5,095, Level: 45
    Level completed: 73%, Points required for next Level: 55
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    9

    تشکرشده 57 در 19 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام هانیه خانم
    بهت تبریک میگم شما نمونه یه زن قاطع و محکم هستی. خیلی از دخترا وقتی تو شرایط تو قرار میگیرن با همون سیاست سوختن و ساختن ادامه میدن و نتیجه این میشه که وارد زندگی مشترک میشن و با وجود یه بچه همچنان به جنگ و دعوا ادامه میدن و طفلی بچه ای که ثمره احساسات مهار نشده یه زن شده
    وقتی مشاور، بزرگترات و حتی کسیکه صیغه طلاق رو اجرا کرده گفته بهترین راه جداییه دیگه اصلا به این فکر نکن که اشتباه کردی و میتونستی همسرت رو تغییر بدی . اشتباه شما در انتخابتون بوده و سعی کن دیگه در انتخابهات بیشتر دقت کنی.
    باور کن با کمترین تبعات منفی طلاق گرفتی باید از این بابت شکرگذار خدا باشی

  12. کاربر روبرو از پست مفید lonely10 تشکرکرده است .

    dooo (شنبه 14 شهریور 94)

  13. #27
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    دیروز [ 21:23]
    تاریخ عضویت
    1393-12-14
    نوشته ها
    327
    امتیاز
    14,744
    سطح
    78
    Points: 14,744, Level: 78
    Level completed: 74%, Points required for next Level: 106
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran10000 Experience PointsOverdrive
    تشکرها
    940

    تشکرشده 646 در 229 پست

    Rep Power
    74
    Array
    سلام
    ممنونlonely10عزیز
    خدا کنه این روند ادامه داشته باشه و کم نیارم

    نمیدونم چرا فکر میکنم اون میخواد برگرده،اخه ما هدایایی که برام اورده بودن رو پس دادیم
    اما اونا هنوز نیاوردن
    نکنه دوباره برگرده
    نمیدونم شایدم من زیادی خوش خیالم،
    توی دورانی که مدرسه میرفتم شبهای امتحان دوستام،اونایی که درسشونو نخونده بودن تا شب قبل امتحان،زنگ میزدن از من امیدواری
    بگیرن
    چون نصف بیشتر کتابو دقیقا شب امتحان میخوندم و نمره ام خوب میشد،به خاط همینم دوستام اگه نخونده بودن زنگ میزدن که نگرانیشون کم بشه

    حالا با این اتفاقی که برام.افتاد خیلی اتفاقی با این سایت آشنا شدم
    و واقعا در عین حال که مطالب. زیادی یاد میگیرم،همدردی شما دوستان ارامش زیادی بهم میده
    و همچنین امیدوار به زندگی
    اخه من اصلا با کسی درد و دل نمیکنم و نمیخوام به قولی قصه ی زندگیمو کسی بدونه
    خوبیه اینجا اینه که راحت حرف دلمو میزنم

  14. 5 کاربر از پست مفید dooo تشکرکرده اند .

    baitollah-abbaspour (دوشنبه 16 شهریور 94), khaleghezey (یکشنبه 15 شهریور 94), lonely10 (یکشنبه 15 شهریور 94), آخیش (شنبه 14 شهریور 94), شیدا. (شنبه 14 شهریور 94)

  15. #28
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 02 تیر 95 [ 13:22]
    تاریخ عضویت
    1388-9-08
    نوشته ها
    26
    امتیاز
    5,095
    سطح
    45
    Points: 5,095, Level: 45
    Level completed: 73%, Points required for next Level: 55
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    9

    تشکرشده 57 در 19 پست

    Rep Power
    0
    Array
    عزیزم اگه اون برگرده هم از نظر من نباید به زندگی باهاش فکر کنی. مگه تو برای تنبیه اون تصمیم به طلاق گرفتی که دوست داری بیاد بگه بیا با هم باشیم و دوباره به همون وضعیت قبل برگردی؟!!!!
    عاقلانه فکر کن اینطور که نوشتی اصلا شما وصله هم نبودید، چطور میخوای با کسی که به پدرت بی احترامی کرده زندگی کنی؟

  16. 2 کاربر از پست مفید lonely10 تشکرکرده اند .

    baitollah-abbaspour (دوشنبه 16 شهریور 94), dooo (دوشنبه 16 شهریور 94)

  17. #29
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 28 آذر 01 [ 11:57]
    تاریخ عضویت
    1393-11-19
    نوشته ها
    163
    امتیاز
    9,758
    سطح
    66
    Points: 9,758, Level: 66
    Level completed: 27%, Points required for next Level: 292
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class5000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    20

    تشکرشده 104 در 58 پست

    Rep Power
    31
    Array
    منم مثل شما اولین جمعه بعد از جدایی رو سپری کردم و خیلی سخت بود. فکر می‌کنم از خیلی جهات روحیات من و شما به هم نزدیک باشه ولی قسمت این بود که زندگیمون به سرانجام نرسه. مهم اینه که من وجدانم راحته و شما هم همین طور که راه منطقی و عقلانی رو رفتیم.
    کم کم اوضاع باید برات عادی بشه و توی جمع بدون ترس حضور پیدا کنی. جرم که نکردی، قسمت نشده زندگیتو ادامه بدی و این مسئله به هیچ کسی ربط نداره. هانیه خانم سرت رو بالا بگیر.
    هانیه خانم. زندگی واسه من و تو همچنان ادامه داره. باید سعی کنیم آینده را بسازیم با درس گرفتن از گذشته. کاملا درکت می کنم چه شرایط سختی داری چون حال منم مثل شماست، ولی آدم واسه عزیزترین فرد زندگیش هم نباید بیشتر از 40 روز سوگواری کنه و منم تصمیم گرفتم همه چیز رو فراموش کنم واسه فردایی بهتر.
    من روزی چند ساعت دارم در خصوص فراموشی زندگی قبلیم مطالعه می کنم. هم توی سایت های مختلف و هم توی کتاب ها. اگر تمایل داشتید ایمیل بزار تا متن های خوبی رو در اختیار شما قرار بدهم. اگر نه می تونید به تایپیک هام سر بزنید. سعی می کنم اونجا یک سری مطالب رو بیان کنم.
    یک جمله قشنگی رو بک گراند سیستم کامپیوتریم کردم: «این نیز بگذرد»
    واقعا به این جمله باید ایمان پیدا کنیم که همه این سختی ها و دشواری ها می گذرند و مهم عملکرد ما انسان‌هاست که می ماند.

  18. 2 کاربر از پست مفید tanhaye93 تشکرکرده اند .

    baitollah-abbaspour (دوشنبه 16 شهریور 94), dooo (دوشنبه 16 شهریور 94)

  19. #30
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    دیروز [ 21:23]
    تاریخ عضویت
    1393-12-14
    نوشته ها
    327
    امتیاز
    14,744
    سطح
    78
    Points: 14,744, Level: 78
    Level completed: 74%, Points required for next Level: 106
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran10000 Experience PointsOverdrive
    تشکرها
    940

    تشکرشده 646 در 229 پست

    Rep Power
    74
    Array
    هر چه آید به سرم باز گویم گذرد
    وای از این عمرکه با میگذرد,میگذرد
    سلام
    lonely10عزیزو اقای تنهای 93 ممنون به خاطر همراهیتون

    درسته که من منطقی و بهترین تصمیمو گرفتم و میدونم اگه الان جدا نمیشدم بعدا حتما توی زندگی مشکلات بیشتر از الان بود

    اما بعضی وقتا که درگیر احساساتم میشم و میخوام که برگرده ,در صورتی میخوام برگرده که اشتباهاتشو قبول کرده باشه و بخواد که رفتارشو اصلاح کنه و منم کمکش کنم
    که البته اون ادم مغرورتر از این حرفاست و بعید میدونم برگرده

    باور کنید سخته من ایندمو با اون تصور میکردم
    خیلی برنامه داشتم ,واسه ی زندگیمون,
    دلم میسوزه واسه خودم که چه احمقانه باورش کرده بودم, اون اوایل میگفت اگه نباشی من خودمو میکشم اما الان رااااااااااااحت کاری کرد که از زندگیش برم بیرون,اونقدر بازیم داد تا مهریه مو نگیرم و خودمو راحت کنم
    چه ذوقی داشتم واسه زندگی
    وقتی قرار شدکه کم کم عروسی بگیریم من یه سررسید رو برداشتم و دستورالعل غذاهارو از مامانم میپرسیدم و مینوشتم که طبق اون دستپختم مثل مامانم عالی بشه
    اخه بعضی غذاهایی که طبق دستورالعمل کتابها درست میکنیم زیاد خوب درنمیاد
    و خیلی کارای دیگه که وقتی میبینم همشون به سرانجام نرسید حالمو بد میکنه
    با چه ذوقی واسه جهیزیه ام توی سایتا سرچ میکردم
    اما چی شد اخرش
    همینو میدونم که هییییچ وقت نمیتونم ببخشمش
    اون خیلی راحت اومد با زندگیم بازی کرد و رفت
    البته وقتی درگیر احساساتم نباشم میگم بهتر که همین الان رفت,یا به قولی جلوی ضررو از هر جا بگیری منفعته

    سعی میکنم روی بدیاش زوم کنم

    راستی اقای تنهای 93
    بغضتون رو نگه ندارید
    خودتون رو خالی کنید
    مثلا من وقتی یه دفعه بغضم میگیره سریع میام تو اتاقم و رو به قبله < تو حالت سجده
    گریه میکنم و فقط با خدا حرف میزنم , خیلی اروم میشم

    یه چیز دیگه که ارومم میکنه دیدن چهره معصوم و پاک بچه هاست

    البته نمیدونم روحیه ی شما چطوریه

    اما من رفتن به بهزیستی و سر سزدن به بچه ها رو خیلی دوست دارم
    ,و خیلی دلم میخواد که اسباب بازی واسشون هدیه ببرم و یه جوری خوشحالشون کنم
    در واقع وقتی مسبب شادی یه نفر بشیم خودمون بیشتر خوشحالیم

    ممنون میشم کتاب یا مقاله ای که امثال مارو در بهتر شدن حالمون کمک کنه معرفی کنید

    مرسی از همتون التماس دعا

  20. 3 کاربر از پست مفید dooo تشکرکرده اند .

    baitollah-abbaspour (دوشنبه 16 شهریور 94), گیسو کمند (سه شنبه 17 شهریور 94), آخیش (دوشنبه 16 شهریور 94)


 
صفحه 3 از 6 نخستنخست 123456 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. ** برای رسیدن به همه چیز باید از همه چیز گذشت **
    توسط فرشته مهربان در انجمن خودآگاهی
    پاسخ ها: 19
    آخرين نوشته: دوشنبه 10 خرداد 95, 21:17
  2. پاسخ ها: 19
    آخرين نوشته: دوشنبه 22 تیر 94, 01:23
  3. لبریز از ترس
    توسط سارا بانو در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 9
    آخرين نوشته: سه شنبه 19 اردیبهشت 91, 19:11
  4. پاسخ ها: 12
    آخرين نوشته: شنبه 06 آذر 89, 16:00

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 18:48 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.