به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 9 , از مجموع 9
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 14 شهریور 94 [ 13:46]
    تاریخ عضویت
    1394-1-09
    نوشته ها
    24
    امتیاز
    578
    سطح
    11
    Points: 578, Level: 11
    Level completed: 56%, Points required for next Level: 22
    Overall activity: 12.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 17 در 10 پست

    Rep Power
    0
    Array

    انگار منفورترین شده ام

    سلام
    من دنبال راه حل نیستم دیگه دلم همدردی میخواد
    احساس له شدن میکنم این رو از ته قلبم حس میکنم
    هرچقدر بیشتر تلاش میکنم کمتر نتیجه میبینم بیشتر دلم میشکنه بیشتر نابود میشم
    توی تاپیک قبلیم دوستان گفتن که من رابطه ام رو با خدا قوی کنم
    خیلی سعی کردم نشد
    دیگه دوس ندارم همش این رو بشنوم که به خدا نزدیک شو،نمیشه نمیخوام دیگه
    از طرف همه پس زده میشم
    شاید باور نکنید این باعث تعجب خودم هم شده
    انگار منفورترین شده ام

  2. #2
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    جمعه 28 اسفند 94 [ 01:54]
    تاریخ عضویت
    1394-5-13
    نوشته ها
    333
    امتیاز
    8,314
    سطح
    61
    Points: 8,314, Level: 61
    Level completed: 55%, Points required for next Level: 136
    Overall activity: 29.0%
    دستاوردها:
    Social5000 Experience PointsTagger First Class3 months registered
    تشکرها
    1,080

    تشکرشده 814 در 264 پست

    Rep Power
    82
    Array
    سلام ...

    تصورت از نزدیک شدن به خدا چی بوده ؟ چکار کردی مثلا ؟ و... چرا نمیشه ؟!

  3. کاربر روبرو از پست مفید یاس پاییزی تشکرکرده است .

    maral569 (پنجشنبه 12 شهریور 94)

  4. #3
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 14 شهریور 94 [ 13:46]
    تاریخ عضویت
    1394-1-09
    نوشته ها
    24
    امتیاز
    578
    سطح
    11
    Points: 578, Level: 11
    Level completed: 56%, Points required for next Level: 22
    Overall activity: 12.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 17 در 10 پست

    Rep Power
    0
    Array
    خیلی رک و واضح بخوام صحبت کنم خیلی قدم برداشتم به سمت خدا مشکلاتی پیش اومد که توی بدبخترین حالتم حس کردم نیست
    من یه دختر نازک و نارنجی نیستم که اینو میگم بی مهری و بداخلاقی و پس زدن های خیلی هارو تحمل کردم این وسط از خدا خواستم که اون حواسش به من باشه و کمکم کنه
    اون منو دوس داشته باشه ،فقط خودش باشه برای من کافیه ،الان حالتی که دارم دیدم خیلی عوض شده حس میکنم دنیا یه شکل دیگه هست
    فقط یه دید متفاوته که گفتنش خیلی زمانبر هست ولی دیدم حالت منفی نداره
    کلا نیومدم اینجا حرف از این چیزا بزنم
    حرفم اینه که من طوری شدم که انگار مورد نفرت همه واقع شدم
    کل خانواده از من متنفرن و با حالت بدی رفتار میکنن
    خیلی بی احترامی ازشون دیدم
    حتی افراد غریبه یا که بعضی های که من باهاشون در ارتباطم
    با ابنکه مودبم و هیچ وقت کار به کسی ندارم
    ممتازم و وظایفم رو به خوبی انجام میدم ولی مایه تعجبم شده
    اخه چرا
    هر روز یه چیز جدبد
    هر روزر جلوی پام واسه انجام هر کاری سنگ میوفته
    موندم خودم هم
    انگار طلسم شدم
    واقعا بریدم دیگه
    باور کنید دیگه تمایلی برای زندگی ندارم
    خواهشا همه این مسایل رو هی ربط ندین به خدا و بگین باید نماز بخونی و دعا بخونی و حدیث بخونی
    ایا ممکنه من طلسم شده باشم
    افراد حسودی اطرافم بودن که از وضعیتم خوشحالن و اگر بتونن سنگ جلو پام میندازن
    باور کنید من میدونم الان ممکنه بگید شاید طرز فکرم این باشه و ....
    ولی نیستین که ببین
    به جای من نیستین
    انگار توی محاصره دشمنانم
    دیگه توان پیشرفت برام نمونده
    شدیدا عصبی شدم و زندگی برام غیر قابل تحمل شده
    این حرفایی که زدم من صرفا دنبال راهکار نبودم
    دوس داشتم سبک بشم هم اینکه اگر کسی این حس هایی رو که میگم تجربه کرده برام بنویسه
    دوستان من یکی از نزدیکانم رو در جریان هستم که از من بدش میومد و برام دعا کرده من اعتقادی به این چیزا نداشتم ولی الان که روز به روز شرایطم سختتر میشه پیش خودم میگم شاید دعای اون کارساز شده
    ایا کسی تجربه ای توی این زمینه داره

  5. #4
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    جمعه 28 اسفند 94 [ 01:54]
    تاریخ عضویت
    1394-5-13
    نوشته ها
    333
    امتیاز
    8,314
    سطح
    61
    Points: 8,314, Level: 61
    Level completed: 55%, Points required for next Level: 136
    Overall activity: 29.0%
    دستاوردها:
    Social5000 Experience PointsTagger First Class3 months registered
    تشکرها
    1,080

    تشکرشده 814 در 264 پست

    Rep Power
    82
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط khodam128 نمایش پست ها
    خیلی رک و واضح بخوام صحبت کنم خیلی قدم برداشتم به سمت خدا مشکلاتی پیش اومد که توی بدبخترین حالتم حس کردم نیست
    من یه دختر نازک و نارنجی نیستم که اینو میگم بی مهری و بداخلاقی و پس زدن های خیلی هارو تحمل کردم این وسط از خدا خواستم که اون حواسش به من باشه و کمکم کنه
    اون منو دوس داشته باشه ،فقط خودش باشه برای من کافیه ،الان حالتی که دارم دیدم خیلی عوض شده حس میکنم دنیا یه شکل دیگه هست
    فقط یه دید متفاوته که گفتنش خیلی زمانبر هست ولی دیدم حالت منفی نداره
    کلا نیومدم اینجا حرف از این چیزا بزنم
    حرفم اینه که من طوری شدم که انگار مورد نفرت همه واقع شدم
    کل خانواده از من متنفرن و با حالت بدی رفتار میکنن
    خیلی بی احترامی ازشون دیدم
    حتی افراد غریبه یا که بعضی های که من باهاشون در ارتباطم
    با ابنکه مودبم و هیچ وقت کار به کسی ندارم
    ممتازم و وظایفم رو به خوبی انجام میدم ولی مایه تعجبم شده
    اخه چرا
    هر روز یه چیز جدبد
    هر روزر جلوی پام واسه انجام هر کاری سنگ میوفته
    موندم خودم هم
    انگار طلسم شدم
    واقعا بریدم دیگه
    باور کنید دیگه تمایلی برای زندگی ندارم
    خواهشا همه این مسایل رو هی ربط ندین به خدا و بگین باید نماز بخونی و دعا بخونی و حدیث بخونی
    ایا ممکنه من طلسم شده باشم
    افراد حسودی اطرافم بودن که از وضعیتم خوشحالن و اگر بتونن سنگ جلو پام میندازن
    باور کنید من میدونم الان ممکنه بگید شاید طرز فکرم این باشه و ....
    ولی نیستین که ببین
    به جای من نیستین
    انگار توی محاصره دشمنانم
    دیگه توان پیشرفت برام نمونده
    شدیدا عصبی شدم و زندگی برام غیر قابل تحمل شده
    این حرفایی که زدم من صرفا دنبال راهکار نبودم
    دوس داشتم سبک بشم هم اینکه اگر کسی این حس هایی رو که میگم تجربه کرده برام بنویسه
    دوستان من یکی از نزدیکانم رو در جریان هستم که از من بدش میومد و برام دعا کرده من اعتقادی به این چیزا نداشتم ولی الان که روز به روز شرایطم سختتر میشه پیش خودم میگم شاید دعای اون کارساز شده
    ایا کسی تجربه ای توی این زمینه داره
    میخوام رک باهات حرف بزنم....

    1- ببین یکی از اشکالاتت همینه ... بدون اینکه ما چیزی گفته باشیم تو پیش خودت درباره حرفای نگفته ما پیش بینی کردی ..."خواهشا همه این مسایل رو هی ربط ندین به خدا و بگین باید نماز بخونی و دعا بخونی و حدیث بخونی " -سوال من رو هم واضح جواب ندادی ....

    2- تو تحمل نکردی بلکه عقده کردی برا خودت ... تبدیل شده به یه مطالبه از دیگران - دیگران مگه وابسته ما هستن که کارایی که ما دوست داریم برامون انجام بدن و اونایی که خوشمون میاد ندن ؟! انتظارات ما از دیگران باید معقول باشه و ظرفیت ما بیشتر...هرچیزی رو بخودمون نگیریم و بابت هرکاری از دیگران طلبکار نباشیم(مجرد هستی دیگه ؟)

    بحث احترام و این جور مسائل هم با صبر و راه حل هایی درکنار اون بدست اما چون تو راه حل نخواستی پس هیچی ... اگه خواستی بگو تعارف نکن عزیز -حداقل تاپیک های مشابه هستن ...


    3- مرثیه سرایی شخصیتت رو به مرور داغون میکنه - مثل موریانه ای که از درون چوب درخت زنده هرچند استوارو میخوره... تا از دست نرفتی خودتو دریاب تا اورژانسی نشدی


    4- طلسم نشدی ولی قشنگ خودتو بستی به طلسمی که وجود خارجی نداره...

    آدم ها هربار با واژه های جدید خودشونو خیلی شیک گول میزنن - تاثیر پذیری و تلقینات ذهنی شده اسمش طلسم...




    یعنی الان رسیدیم به اینجا که حرف اصلی شما رو اینه که فکر میکنی طلسم شدی ... در مورد مسئلت هم حرف اصلی رو نزدی ابتدا ...
    این از عنوان و محتوای تایپیک مشخصه !!


    نظرات بسته به اینکه یکی به طلسم معتقد باشه یا نباشه فرق میکنه ... اما وقتی به خدایی خدا ایمان نداشته باشیم و سعی نکنیم آگاهیمونو بیشتر نکنیم طلسم خرافات و جادو جنبل زندگیمونو میگیره مثل رشته هایی دست و پاگیر توان حرکت و جریان داشتن زندگی رو میگیره ...


    کمی برای آگاهی رو این مسائل وقت بذار نه اینکه بگردی کیا مثل توئن... باهم دست و پابزنین که بیشتر فرو بری !!!



    پ.ن:
    همدردی جای .... چی نیست بچه ها ؟! یادم رفت تایپیک بسته میشه اگر همچنان خواستار این روند غلط باشی چی گفتم من ...

  6. #5
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 14 شهریور 94 [ 13:46]
    تاریخ عضویت
    1394-1-09
    نوشته ها
    24
    امتیاز
    578
    سطح
    11
    Points: 578, Level: 11
    Level completed: 56%, Points required for next Level: 22
    Overall activity: 12.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 17 در 10 پست

    Rep Power
    0
    Array
    میخوام رک باهات حرف بزنم....

    1- ببین یکی از اشکالاتت همینه ... بدون اینکه ما چیزی گفته باشیم تو پیش خودت درباره حرفای نگفته ما پیش بینی کردی ..."خواهشا همه این مسایل رو هی ربط ندین به خدا و بگین باید نماز بخونی و دعا بخونی و حدیث بخونی " -سوال من رو هم واضح جواب ندادی ....

    1این رو با توجه به جواب تاپیک قبلیم گفتمو جواب هایی که اونجا بهم داده شد

    2- تو تحمل نکردی بلکه عقده کردی برا خودت ... تبدیل شده به یه مطالبه از دیگران - دیگران مگه وابسته ما هستن که کارایی که ما دوست داریم برامون انجام بدن و اونایی که خوشمون میاد ندن ؟! انتظارات ما از دیگران باید معقول باشه و ظرفیت ما بیشتر...هرچیزی رو بخودمون نگیریم و بابت هرکاری از دیگران طلبکار نباشیم(مجرد هستی دیگه ؟)

    2.چی رو از دیگرا مطالبه کردم
    من دارم حرف از احترام مبزنم
    یه کم در مورد احترام ونیاز به احترام بخونی بد نیست به نطر نمیاد چیزب در این مورد بدونید


    بحث احترام و این جور مسائل هم با صبر و راه حل هایی درکنار اون بدست اما چون تو راه حل نخواستی پس هیچی ... اگه خواستی بگو تعارف نکن عزیز -حداقل تاپیک های مشابه هستن ...


    مطمن هستی میتونی در این مورد به من کمک کنی

    مشکلی نیست من اهل تعارف نیستم نگران ابن مسله نباشید

    3- مرثیه سرایی شخصیتت رو به مرور داغون میکنه - مثل موریانه ای که از درون چوب درخت زنده هرچند استوارو میخوره... تا از دست نرفتی خودتو دریاب تا اورژانسی نشدی

    3-
    ا از دست نرفتی خودتو دریاب تا اورژانسی نشدی
    این جمله از شما ......الان واقعا احساسم اینه حالم خیلی هم بد نیست
    هستن کسایی که وضعیتشون از من ضروری تر هست


    4- طلسم نشدی ولی قشنگ خودتو بستی به طلسمی که وجود خارجی نداره...

    آدم ها هربار با واژه های جدید خودشونو خیلی شیک گول میزنن - تاثیر پذیری و تلقینات ذهنی شده اسمش طلسم...

    یعنی الان رسیدیم به اینجا که حرف اصلی شما رو اینه که فکر میکنی طلسم شدی ... در مورد مسئلت هم حرف اصلی رو نزدی ابتدا ...
    این از عنوان و محتوای تایپیک مشخصه !!


    نظرات بسته به اینکه یکی به طلسم معتقد باشه یا نباشه فرق میکنه ... اما وقتی به خدایی خدا ایمان نداشته باشیم و سعی نکنیم آگاهیمونو بیشتر نکنیم طلسم خرافات و جادو جنبل زندگیمونو میگیره مثل رشته هایی دست و پاگیر توان حرکت و جریان داشتن زندگی رو میگیره ...


    کمی برای آگاهی رو این مسائل وقت بذار نه اینکه بگردی کیا مثل توئن... باهم دست و پابزنین که بیشتر فرو بری !!!

    طللسم چیز غیر واقع نیست ،گفتن کل ماجرا در اینجا خیلی طولانی میشد که من اون رو کامل توضیح ندادم

    سحر و جادو و طلسم واقعیت دارد . قرآن وجود آن را تایید کرده ،شمایی که به خدا نزدیک هستی


    پ.ن:
    همدردی جای .... چی نیست بچه ها ؟! یادم رفت تایپیک بسته میشه اگر همچنان خواستار این روند غلط باشی چی گفتم من ...

    شما کی هستی که این روند رو غلط میدونی
    در جایگاهی نیستی که درست و غلط این تاپیک رو تشخیص بدی





    بیشتر افراد فکر می‌کنند، اشخاصی که جسارت و پیگیری در کار دارند و از روابط عمومی بالایی برخوردارند آدم‌های پررویی هستند و یا بالعکس آن کسی که پر رو است روابط عمومی بالایی دارد.
    روابط عمومی با پررویی متفاوت است و افرادی که روابط عمومی بالایی دارند مودب هستند چرا که ادب یکی از الزامات روابط عمومی است.



    گاهی نوشتن یه جمله کوچک و + از طرف دیگران اینقد بهت انرژی میده که خودت ناخوداگاه مشکلاتت رو کوچیک میبنی
    مثل نوشته های مودبانه و با احترام افای باغبان ،اینقد با احترام این کارو انجام میده ایشون همیشه هم نظر تو رو میخواد بدونه


    ولی جواب های تند و تمسخر امیز بعضی ها.....
    چون ناشناس هستی برام مهم نیست

  7. #6
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    جمعه 28 اسفند 94 [ 01:54]
    تاریخ عضویت
    1394-5-13
    نوشته ها
    333
    امتیاز
    8,314
    سطح
    61
    Points: 8,314, Level: 61
    Level completed: 55%, Points required for next Level: 136
    Overall activity: 29.0%
    دستاوردها:
    Social5000 Experience PointsTagger First Class3 months registered
    تشکرها
    1,080

    تشکرشده 814 در 264 پست

    Rep Power
    82
    Array
    نقل قول نمیگیریم از حرفات


    - من رک خواستم بگم ....

    یعنی تعارفات معمول رو گذاشتم کنار- جان من جان تو ، مگه میشه ،مگه میزارم و عزیزمی، غصه نخور، الهی !!میگم پیشی بیاد اخش کنه اونی که طلسمت کرده !! و این حرفا... منم بلدم.

    (زبان طنز منو تلخ نگیر)

    کجا بی احترامی کردم بهت بگو ... من فقط برات لالایی نخوندم!

    حتما که نباید حرف رو چندلایه بسته بندی کرد و تحویل طرف داد...


    - تعریف تو از احترام چیه ؟ خب بگو....؟

    مثلا ،من وقتی میگم بیا بشین کنارم ------ توش بی ادبی یا بی احترامی میبینی؟!
    اما انگار احترام از نظر تو اینه که مثلا بگم بفرمایید بشینید ...من اعتراف میکنم به این حد از ادب نرسیدم -من یه دختر ساده ی بی شیله پیلم...

    مرز بین ادب و احترام هم مشخصه...

    لحن من مهربونانه و با صدای ملایم بود اما انگار یجور دیگه خوندی


    - درسته من کسی نیستم ادعایی هم ندارم اما وقتی تو اینو بکار میبری یعنی سعی داری دیگری رو پایین بیاری...تو دلت درباره همه اینطور فکر میکنی ؟ دیگران کسی نیستن ؟!دیگران بدن....؟؟!دیگران نمیخوانت دوستت ندارن ؟! باور کن من ندیده دوستت دارم همینجوری
    وقتی کسانی وقت میذارن برات حرفشون خوشایندت نبود عملیات انتحاری میزنی چرا ؟!

    کمی به اینجور واکنش هات دقت کن...


    - درباره طلسم هم کمی تحقیق کنی خیلی راحت از ذهنت میندازی بیرون و به زندگیت ادامه میدی به خوبی و خوشی .. فقط باید بخوای ...اگه هم نخوای میتونی سفت بچسبی بهش و بقیه ماجرا...

    - برای خودت ارزش های مشخصی تعریف کن که بدست دیگران تحریف نشن...


    - شمایی که تاپیک های جناب باغبان عزیز رو میخونی چقدرش رو عمل میکنی؟! اونهمه زیبا و شیوا بیان میکنن ...


    - الان یه موضوع اصلی تری از تو مشخص شده ...لابلای حرفات گم شده...

    - یادمه تاپیک دیگه گفتم برای اینکه خودت رو دوست داشته باشی درنتیجه دیگران دوستت داشته باشن و احترام بذارن بهت ،تکرار جمله های مثبته درون خودت (نه از زبان دیگران که فقط شادی لحظه ای ایجاد میکنه) و همچنین شکر گذاری که امید و شادی رو ذره ذره به وجودت تزریق میکنه ...فضارو خودت مثبت کن. انگشت اشاره ای که به سمت دیگران گرفتی سه تاش به سمت خودته و این مشخصه یعنی چی ... توقعت از خودت بیشتر از دیگران باشه و خیلی حرفای دیگه ...



    - دلسوزی و چند کلمه همراهی میخوای؟! این برخلاف روند همدردیه تا جایی که دیدم ...



    راستی من اگر مثل جناب باغبان عزیز بودم میشدم باغبان نه یاس پاییزی ....که در نهایت دست باغبانی مهربان مرا خواهد چید ...
    ویرایش توسط یاس پاییزی : جمعه 13 شهریور 94 در ساعت 02:37

  8. #7
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 25 مهر 94 [ 20:51]
    تاریخ عضویت
    1394-1-26
    نوشته ها
    249
    امتیاز
    2,867
    سطح
    32
    Points: 2,867, Level: 32
    Level completed: 78%, Points required for next Level: 33
    Overall activity: 28.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience Points3 months registered
    تشکرها
    0

    تشکرشده 327 در 165 پست

    Rep Power
    50
    Array
    ببین عزیزم تو یا خیلی از مراجعین دیگه اینو متوجه نمیشین که در فضای عمومی تاپیک ایجاد کردید که حتی یه کاربر مهمان هم اون رو میبینه و هر کسی از اعضای همدردی میتونه نظر بده نظرات همه هم محترم و قابل توجه اتفاقا یاس پاییزی مدت کمی که به این تالار اومده اما با نظرات مناسبش خیلی دوست داشتنی شده قصد دفاع از کسی ندارم صرفا برای استارتر هایی مثل شما میگم شما میتونی مشاوره شخصی با کارشناسا داشته باشی وحتی میتونی خط اول تاپیکت بنویسی دوست دارم فقط اقای فلان وخانم بسار توی تاپیکم نظر بدن اینجوری توهم راضی ای
    اصلا حرفام با کنایه نخون خب هر از چندگاهی ادم هایی با تیپ شخصیتی مثل تو به این تالار میان و ربطی هم به خوشبختی ووضع زندگیشون نداره ادمایی که نطرات افراد با حالت بد میخونن توی ذهنشون عصبانی میشن وزبون تیزی هم دارند

    برای اینکه ادم شخص منفوری نباشه یکی از لازمه هاش احترامه تو باید در برخورد های ابتدایی چهره گرم شیرین وقابل اعتمادی نشون بدی قابل اعتماد از این جهت که کسی سریع فکر نکنه وای از اونایی که سریع ناراحت میشه یا خشکه یا زودرنج

    راجب سحر وجادو من گاهی معتقدم گاهی نه قبول دارم که هست ودر قران اشاره شده وجهان
    خلقت انقدر عظیم که هرچیزی در اون امکان داره اما من فکر نمیکنم خداوند اجازه بده چیزی مثل سحر وجادو به اشرف مخلوقاتش اثر کنه

    من بیشتر فکر میکنم اینچیزا مثل یک موج یعنی اگر فرضا کسی تورو طلسم کرده باشه این طلسم
    هرگز قادر نیست قدرت اختیار واراده تورو بگیره و مثل یک موج منفی ویک انرژی ویرانگر به سمت تو میاد اما این تصمیم تو خواهد بود که این موج وطلسم رو قبول کنی یا نه میتونی بهش تن بدی و ببینی واقعا طلسم میشی

    این احساس منفور بودن فکر کنم برای خیلیا در یک بازه ای پیش بیاد که بیشتر یک افسردگی خفیفه اما اگر برای تو یک چیز مداومه و واقعا نشانه هاش میبینی حتما مشکل جدی تره
    تا حالا به دکتری مراجعه کردی؟من نمیگم مشکل از تو نه میگم شاید بشه با تغییر خودت اطرافیان رو هم عوض کرد

    مطمینی فقط بخاطر نوع نگرش خودت نیست شاید رفتار بقیه فقط در ذهن تو بد تجلی میکنه البته این فقط یه سوال بود که خودم خیلی بهش
    معتقد نیستم

    درکت میکنم وقتی ادم میبینه بقیه ازش متنفرن وسعی در تخریبش دارن بدون اینکه ادم کاری کرده باشه یه حس تعجب وسردرگمی عجیب ادمو میگیره تجربه کردم که میگم درکت میکنم گاهی واقعا ادم میمونه حتی خندش میگیره که واقعا چرا از من بدش میاد من اصلا کاری بهش ندارم
    خب اینروزا افراد به طور نسبی خودخواه شدن ودر الویت اول خودشون قبول دارن وکمتر با بقیه میجوشن در این بین ادم های پرو وزورگو نفوذ بیشتری پیدا میکنند وحس میشه محبوب ترند
    و به طور کل صفاتی مثل کمرو بودن خجالتی کمحرف بودن به صورت صفت بد مغرور بودن خودشو نشون میده وافراد از این ادما دوری میکنند جز این گروهی؟
    یا افرادی که خیلی زرنگ وتیز هستن یا حتی جذاب و زیبا هستن در بعضی موارد به علت حسادت مورد قبول واقع نمیشن
    در این بین افراد مهربان وبا گذشت وخاکی وافراد شوخ وبذله گو وپایه محبوبیت بیشتری دارند البته من کارشناس نیستم و صرفا با توجه به نشانه های اطرافم گفتم

    اما موضوع خداوند خب من فکر میکنم عنوان کردنش توی موضوع توهم درسته هم نه چون تو داری دمبال یه پاسخ زمینی برای رفتار با افراد زمینی میگردی بحثت توی جهان مادی و راجب ارتباطات اجتماعی وربطی به الاهیات نداره
    اما میدونیم که هر کسی چه تنها باشه وچه پر طرفدار خداوند گزینه اول واخری هست که تنهایشو پر میکنه اما متاسفانه اینجا یجور پاک کردن صورت مسیله است اینکه بگیم تنهایی برو با خدا جور شو اون از واجباته و جواب میده ومشکلت حل میشه اما غیر اصولی

    اما به ارتباطت با خدا کمک کن چون افراد مومن واقعی یه جذابیت وارامش خاصی پیدا میکنند


    ودر اخر تو ادم منفوری نیستی شاید فقط از دید یه عده ای غیر قابل قبولی ومسلما از دید خیلی هافوقالعاده هستی انسان منفور ادمی مثل هیتلر (با اینکه خودم ازش خوشم میاد)یا صدام یا....از این قبیله کسی که خداوند هم ازش بدش بیاد اماتو ادم بدی نیستی از روح خداوند در تو هست وروح خداوند عاری از صفت های بده
    تو یک ادم منتخب شده ای هرگز فکر نکن که همینطوری به جهان اومدی ودر پیش خدا فراموش شدی ما از همه خاک هستیم فکر میکنم خداوند جسم های زیادی از خاک افریده عین مجسمه و بعد زیباترینشون انتخاب کرده و بهش روح دمیده تو هرگز ادم منفوری نیستی هیچکدوم از ما بجز نزد خالقمون نزد هیچ ادم دیگه ای محبوب نیستیم
    اگر خواستی بعدا بیشتر راجب طرز برخورد در اجتماع باهم صحبت میکنیم :)

  9. #8
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 14 شهریور 94 [ 13:46]
    تاریخ عضویت
    1394-1-09
    نوشته ها
    24
    امتیاز
    578
    سطح
    11
    Points: 578, Level: 11
    Level completed: 56%, Points required for next Level: 22
    Overall activity: 12.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 17 در 10 پست

    Rep Power
    0
    Array
    خانم یاس پاییزی من انتظار تعارف ندارم
    یه بار دیگه متنتون رو با دقت بخونید خیلی واضح هست ،فکر نمیکنم نیاز به توضیح داشته باشه
    وقتی شما قبول داری که کسی نیستی و ادعایی نداری ،چطور میتونی بگی تاپیک من بسته میشه
    وقتی من این رو بکار میبرم تو رو پایین نیوردم
    تو خودت رو خیلی بالا دیده بودی
    دارم بهت میگم تو حق این رو نداری که بگی تاپیک من بسته میشه
    شما فقط یک کاربری ،مدیر سایت نیستی پس حدت رو بدون
    من عملیات انتحاری میزتم ،چه چیزیش شبیه حمله انتحاری بود؟

    من این رو نخواستم که شخص خاصی جوابگوی تاپیک من باشه

    من دوس داشتم نظرات رو بشنوم ولی وقتی شخصی نمیتونه نظر کمک کننده ای داشته باشه نظر غلت فقط باعث میشه از بحث اصلی دور شد

    اصلا حرفام با کنایه نخون خب هر از چندگاهی ادم هایی با تیپ شخصیتی مثل تو به این تالار میان و ربطی هم به خوشبختی ووضع زندگیشون نداره ادمایی که نطرات افراد با حالت بد میخونن توی ذهنشون عصبانی میشن وزبون تیزی هم دارند

    تیپ شخصیتی من چه جور هست چطور میتونین تیپ شخصیتی من رو به این راحتی تشخیص بدین ؟

    من نظرات رو با حالت بد خوندم وایشون با حالت خوبی نوشتن و زبان من تیز هست و زبان ایشون شیرین ؟

    این احساس منفور بودن فکر کنم برای خیلیا در یک بازه ای پیش بیاد که بیشتر یک افسردگی خفیفه اما اگر برای تو یک چیز مداومه و واقعا نشانه هاش میبینی حتما مشکل جدی تره

    این احساس ناشی از افسردگی نیست و یه چیز واقعی هست توی زندگی من
    بله دقیقا همینطوره من دنبال یک جواب زمینی برای افراد زمینی هستم
    اما میدونیم که هر کسی چه تنها باشه وچه پر طرفدار خداوند گزینه اول واخری هست که تنهایشو پر میکنه اما متاسفانه اینجا یجور پاک کردن صورت مسیله است اینکه بگیم تنهایی برو با خدا جور شو اون از واجباته و جواب میده ومشکلت حل میشه اما غیر اصولی
    باه دقیقا نطر من هم همینه
    بابت بند اخر ممنونم حس خیلی خوبی به من داد

  10. #9
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    جمعه 28 اسفند 94 [ 01:54]
    تاریخ عضویت
    1394-5-13
    نوشته ها
    333
    امتیاز
    8,314
    سطح
    61
    Points: 8,314, Level: 61
    Level completed: 55%, Points required for next Level: 136
    Overall activity: 29.0%
    دستاوردها:
    Social5000 Experience PointsTagger First Class3 months registered
    تشکرها
    1,080

    تشکرشده 814 در 264 پست

    Rep Power
    82
    Array
    در هر صورت حق با توئه چون این دیدگاه توئه و اینکه چطور به حرف ها و مسائل نگاه میکنی -منو بالا ببینی یا پایین و خودت رو نسبت به من کجا ببینی...


    این فکر تو سمت و سوی ذهنیت رو نشون میده ...چه در مورد من ... چه در مورد دیگرانه اطرافت و چه در مورد طلسم و باقی قضایا...

    حرف اصلی من هم این بود که ابتدا خودت رو در جایگاه مناسب ثابتی فرض کن که با یک حرف و عمل دیگران زود بهم نریزی و اگر واکنشی نشون میدی ابتدا رفتار و پاسخ خودت با احترام باشه بعد انتظار احترام از دیگران داشته باشی و اگه به این عمل کنی اون چه که بدنبالش هستی بدست میاری ...
    امیدوارم تو دنیای واقعی چینین باشی " آنچه را برای خود نمی پسندی برای دیگران هم نپسند"

    قوانین سایت مشخصه چه من بگم چه نگم قصد من روشن کردن مسئله بود خودم رو در جایگاه اعمال قدرت و نظر قرار ندارم - وقتی عنوان و محتوای تو باهم نمیخونن وقتی اونقدر سردرگمی که مسئله اصلیت رو مشخص نمیکنی( جز اینکه با پاسخ دادنت به چند سوال داریم بهش میرسیم)...تا جایی که دیدم تاپیکی که جنبه عمومی داشته باشه منتقل میشه به بخش آزاد و انوقت میتونی اشتراک بگیری و در این صورت باب میل تو عمل خواهد شد... لازم بود گفته شه تا جنبه عمومی پیدا نکنه... به نفع توئه اینکار ....

    الان هدف اصلیت برا این تایپیک چیه تا دیگر دوستان نظر بدن ؟!بقول گفتنی با خودت چند چندی ؟!


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 14:26 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.