به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 3 از 7 نخستنخست 1234567 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 21 تا 30 , از مجموع 69
  1. #21
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 17 شهریور 00 [ 16:19]
    تاریخ عضویت
    1394-6-10
    نوشته ها
    262
    امتیاز
    9,650
    سطح
    65
    Points: 9,650, Level: 65
    Level completed: 43%, Points required for next Level: 400
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class5000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    431

    تشکرشده 376 در 164 پست

    Rep Power
    53
    Array
    عزیزم همونطور که خودت گفتی ایشون مسِئولیت پذیر نیستن.به قول خودت برای مریضیتم هیچ کار مفیدی نکردو براش مهم نبود سلامتیت.
    من شخصا نمیتونم به کسی که ده ماه منو میخواد یدفعه میگه ازت متنفرم اعتماد کنم از کجا معلوم که یه مدت دیگه بعد زندگی باز نگن ازت متنفرم؟آخه چندتا بخیه نمیتونه دلیل قانع کننده ای برای نفرت باشه ظاهر شریک یه عمر زندگی مهمه اما نه چندتا بخیه.یعنی تاحالا ندیده بودن این بخیه هارو؟بنظرم اینا فقط بهانه ست و این اصرارشونم برای طلاق و عدم تلاششون برای حل کردن مشکل خیلی غیر طبیعی و شک برانگیزه.خانواده شون سکوت کردن؟یعنی چی؟یعنی مهم نیست براشون؟
    چجوری باهم ازدواج کردین؟رابطه تون با خانواده شون چجوریه؟دلیلتون برای اینکه میگین دهن بینن چیه؟میشه توضیح بدین؟
    تنها ایرادی که گرفتن فقط جای بخیه بود؟

  2. #22
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 20 آبان 96 [ 23:36]
    تاریخ عضویت
    1394-5-30
    نوشته ها
    179
    امتیاز
    4,001
    سطح
    40
    Points: 4,001, Level: 40
    Level completed: 26%, Points required for next Level: 149
    Overall activity: 9.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    33

    تشکرشده 208 در 97 پست

    Rep Power
    36
    Array
    اول اینکه خدمت دوس عزیز که گفته بودن من نامزدمو دوست ندارم نه اصلا اینطور نیست من واقعا دوسش دارمو میخوامش. من اصلا نمیتونم واسه جدایی تصمیم بگیرم چون نمیتونم خودمو آماده کنم واسش.آخه من نباید دلیل طلاقمو بدونم؟؟؟؟اونم که اصلا حاضر نیست با من صحبت کنه.من نمیخوام منت کشی کنم یا التماس کنم که برگرده فقط میخوام دلیل اینکه طلاق میخوادو بدونم. در هر صورت حتی اگر هم بخوام جدا بشم اصلا توان اینکه بخوام یکسال برم دادگاه و بیام که آخر چهارماه یک سکه مهریه بهم بدنو ندارم.ترجیح میدم توافقی تمومش کنم.
    گل گندم عزیزم اصلا از اول خانوادش خیلی اصرار به این ازدواج داشتن. من اول جوابم منفی بود اما انقد اینا اومدنو رفتن تا بالاخره تونستن منو خانوادمو راضی کنن. ارتباط منم تو این ده ماه باهاشون خیلی خوب بوده. الان اصلا دلیل این بیخیالیشونو نمیفهمم. تازه آخرین بار که خالم با خواهرشوهرم صحبت کردو گفت شما چرا هیچ اقدامی واسه حل مشکل این دو تا جوون نمیکنین برگشت گفت من اصلا خبر نداشتم الان شما گفتی فهمیدم. در صورتی که دروغ میگه.
    میگم دهن بینه چون تو هر موردی نظر خانوادش براش مهم بود اگر اونا کاریو تایید نمیکردن انجام نمیداد.
    من الان تو شرایط واقعا سختی هستم.بلاتکلیفی خیلی بده. دو ماهه اوضاع من همینه. حتی قرص اعصاب میخورم.
    دارم دوباره میرم سر کار و تصمیم گرفتم برم کلاس زبان و کوه هم هر دو هفته میرم،فقط واسه اینکه روحیمو حفظ کنم.
    خانوادم میگن زودتر جدا شو اما واقعا الان نمیتونم از طرفی بلاتکلیفی داره دیونم میکنه.
    تنها امیدم اینجاس و هر روز منتظر نظراتون هستم واقعا واسم مهمن و به همشون فکر میکنم

    - - - Updated - - -

    کاوه عزیز از نظرت ممنون. خیلی رک و جدی گفتین. من واقعا نمیدونم چی بگم. فقط فکر و خیال داره دیونم میکنه. منم مشکل داشتم حتما منو نامزدم باهم دعواهای کوتاه داشتیم مثل همه اما هیچوقت دعوای شدیدی باهم نداشتیم.من دلیل این کارشو نمیدونم واقعا

  3. #23
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 20 آبان 96 [ 23:36]
    تاریخ عضویت
    1394-5-30
    نوشته ها
    179
    امتیاز
    4,001
    سطح
    40
    Points: 4,001, Level: 40
    Level completed: 26%, Points required for next Level: 149
    Overall activity: 9.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    33

    تشکرشده 208 در 97 پست

    Rep Power
    36
    Array
    دلایل طلاق نامزدم:
    اول گفت خیلی باهم مشکل داریم به هم نمیخوریم در صورتی که ما کاملا مثل بقیه زن و شوهرا بود رابطمون
    بعد گفت تو برام جذابیت جنسی نداری و نمیتونی منو در آینده ارضا کنیدر صورتی که کاملا دروغ میگه اینو دیگه از روی رفتارای این ده ماه گذشته مطمئنم
    بعد گفت رفتم پیش دعا نویس اون گفته ستارتون به هم نمیخوره
    بعد گفت با جای بخیه هات نمیتونم کنار بیام و تو نگفته بودی بخیه داری،در صورتی که گفته بودم
    بعد گفت تو بداخلاق و گنده دماغی و پرخاشگر هیچوقت تو این ده ماه اینو نگفته بود یهو یادش اومد؟من کلا دختر ارومو ساکتیم
    دفعه ی آخرم گفت کلا ازت متنفرم

  4. #24
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 20 دی 95 [ 11:34]
    تاریخ عضویت
    1394-5-04
    نوشته ها
    142
    امتیاز
    3,429
    سطح
    36
    Points: 3,429, Level: 36
    Level completed: 53%, Points required for next Level: 71
    Overall activity: 25.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    21

    تشکرشده 298 در 108 پست

    Rep Power
    38
    Array
    زانکو عزیز
    بگذار تجربه خودم را برات بگم.
    این آقا به هر دلیلی که مطمنا هیچکدام از دلایلی که گفته نیست نمیخواد ازدواج کنه.
    حالا چرا با اطمینان میگم هیچکدوم از اینها دلیل واقعی نیست؟ یک نشانه ساده داره. اینکه ایشون در صدد حل اینها نیستند و تلاشی نمیکنند. چون خودش میدونه مشکل اینها نیست.

    مثلا میگن جای بخیه! اما اگر واقعا این بود خوب خودشون پیشنهاد میدادند که بریم کار ترمیمی انجام بدیم.
    (البته این دلیلشون واقعا مضحکه. زن سابق من یه پاش از زانو تا مچ جای بخیه بود اما من هیچ مشکلی باهاش نداشتم)

    همه کسانی که میخواهند از زیر بار تعهد در یک رابطه فرار کنند شروع میکنند به بهانه جویی. معمولا هم بهانه هایی می آورند که قابل تشخیص برای دیگران نباشد. رایج ترینش هم بهانه های جنسی.
    هر دلیلی را برای جدا شدن عنوان خواهند کرد بجز دلیل اصلی.

    اگر میخوای بشینی همه فکرت را بذاری و عمرت را تلف کنی که بفهمی دلیل اصلی چی بوده ، بهت میگم داری راه اشتباه رو میری. حتی اگر چند تا آدم اجیر کنی که برن بگیرن بیارنش و تحت شدیدترین شکنجه ها قرارش بدن باز هم نمیگه دلیلش چی بوده.
    شاید چون اصلا دلیلی وجود نداره، خیلی از آدمها مسولیت پذیر نیستن، دمدمی هستن، زود جا میزنن، هوا و هوس دارن، از نظر شخصیتی نمیتونن تو یک رابطه بمونن و ...

    من پسرهایی دیدم که خودشونو کشتن تا با یک دختری دوست بشن اما همینکه دوست شدند و دختره بهشون علاقه مند شده یهو ول میکنن و میرن. اینها شخصیتشون اینه. دلیل نمیخواد
    شما هم برو خدارو شکر کن که هنوز تا دیر نشده طرف خودشو نشون داده. اگر ازدواج میکردی و ... الان مشکلت 100 برابر بود. وقتی اون نمیخواد تو واسه چی بخوای، گور بابای هرکی که توی رابطه جا میزنه و بجای درست کردنش فرار میکنه.
    اما وظیفه داری که مهرتو اجرا بزنی که طرف دوباره پا نشه بره سراغ یه دختر دیگه همین کارو بکنه. تو در قبال دیگران مسولی حتی اگر خودت مهر نخوای. بگیر بده به موسسات خیریه اما بذار طرف تاوان بی مسولیتیشو بده
    میدونم جدا شدنت سخته اما هرچه بری جلو برای تو سخت تر میشه اونکه آدم نیست نمیفهمه. همینجا تمومش کن با همه سختیهاش

  5. 4 کاربر از پست مفید Kaveh_r تشکرکرده اند .

    andrya (پنجشنبه 12 شهریور 94), koloche (پنجشنبه 12 شهریور 94), آنیتا123 (پنجشنبه 12 شهریور 94), شیدا. (پنجشنبه 12 شهریور 94)

  6. #25
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 20 آبان 96 [ 23:36]
    تاریخ عضویت
    1394-5-30
    نوشته ها
    179
    امتیاز
    4,001
    سطح
    40
    Points: 4,001, Level: 40
    Level completed: 26%, Points required for next Level: 149
    Overall activity: 9.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    33

    تشکرشده 208 در 97 پست

    Rep Power
    36
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط Kaveh_r نمایش پست ها
    زانکو عزیز
    بگذار تجربه خودم را برات بگم.
    این آقا به هر دلیلی که مطمنا هیچکدام از دلایلی که گفته نیست نمیخواد ازدواج کنه.
    حالا چرا با اطمینان میگم هیچکدوم از اینها دلیل واقعی نیست؟ یک نشانه ساده داره. اینکه ایشون در صدد حل اینها نیستند و تلاشی نمیکنند. چون خودش میدونه مشکل اینها نیست.

    مثلا میگن جای بخیه! اما اگر واقعا این بود خوب خودشون پیشنهاد میدادند که بریم کار ترمیمی انجام بدیم.
    (البته این دلیلشون واقعا مضحکه. زن سابق من یه پاش از زانو تا مچ جای بخیه بود اما من هیچ مشکلی باهاش نداشتم)

    همه کسانی که میخواهند از زیر بار تعهد در یک رابطه فرار کنند شروع میکنند به بهانه جویی. معمولا هم بهانه هایی می آورند که قابل تشخیص برای دیگران نباشد. رایج ترینش هم بهانه های جنسی.
    هر دلیلی را برای جدا شدن عنوان خواهند کرد بجز دلیل اصلی.

    اگر میخوای بشینی همه فکرت را بذاری و عمرت را تلف کنی که بفهمی دلیل اصلی چی بوده ، بهت میگم داری راه اشتباه رو میری. حتی اگر چند تا آدم اجیر کنی که برن بگیرن بیارنش و تحت شدیدترین شکنجه ها قرارش بدن باز هم نمیگه دلیلش چی بوده.
    شاید چون اصلا دلیلی وجود نداره، خیلی از آدمها مسولیت پذیر نیستن، دمدمی هستن، زود جا میزنن، هوا و هوس دارن، از نظر شخصیتی نمیتونن تو یک رابطه بمونن و ...

    من پسرهایی دیدم که خودشونو کشتن تا با یک دختری دوست بشن اما همینکه دوست شدند و دختره بهشون علاقه مند شده یهو ول میکنن و میرن. اینها شخصیتشون اینه. دلیل نمیخواد
    شما هم برو خدارو شکر کن که هنوز تا دیر نشده طرف خودشو نشون داده. اگر ازدواج میکردی و ... الان مشکلت 100 برابر بود. وقتی اون نمیخواد تو واسه چی بخوای، گور بابای هرکی که توی رابطه جا میزنه و بجای درست کردنش فرار میکنه.
    اما وظیفه داری که مهرتو اجرا بزنی که طرف دوباره پا نشه بره سراغ یه دختر دیگه همین کارو بکنه. تو در قبال دیگران مسولی حتی اگر خودت مهر نخوای. بگیر بده به موسسات خیریه اما بذار طرف تاوان بی مسولیتیشو بده
    میدونم جدا شدنت سخته اما هرچه بری جلو برای تو سخت تر میشه اونکه آدم نیست نمیفهمه. همینجا تمومش کن با همه سختیهاش
    کاوه عزیز ممنون که پیگیر مشکلم هستی. میدونی همش احساس میکنم اگه الان جدا بشم بعدا عذاب وجدان میگیرم و با خودم میگم تو هیچ تلاشی واسه زندگیت نکردی. من هنوز به زمان احتیاج دارم خودمم نمیدونم واسه چی اما جدایی قبولش زمان میخواد.
    در مورد مهریه تو درست میگی اما فکر اینم بکن که اگه اون لج و کنه و طلاقم نده چی به سر من میاد. من اگه تصمیم قطعیمو بگیرم دوس ندارم حتی یک ماه بیشتر طول بکشه. با شناختی که تو این دو ماه که باهم قهر بودیم ازش پیدا کردم میدونم هر کاری میکنه تا اذیتم کنه. من طاقتشو ندارم اما خانواده اونا که کلا بیخیالن هیچی واسشون مهم نیست.
    یه سوال ازت داشتم ببین اینا موقع خواستگاری یه سری قول و قرار گذاشتن در مورد مراسم و خرجای دیگه و بعد عقد شروع کردن به چونه زدن و سر هر چیزی گفتن که قناعت کنید. اولش خانواده من چون آدمای دل رحمی هستن قبول میکردن. تا همین سه ماه پیش که بابام جدی باهاش صحبت کرد و گفت باید تا عید عروسی بگیری. منو نامزدم هم رفتیم یه سری از وسایلو که قرار بود بگیره خریدیم که حدود 6میلیون شد و قسطی باید پرداخت میکرد همسرم. خانوادشم واسه عمل دماغ دختراش یا پروتز گونه پول دارن اما به پسرشون کمک نمیکنن در صورتی که به پسرشونم قول داده بودن اگه ازدواج کنی همه مخارج با ما.
    دقیقاً یک هفته از بعد از خرید ما نامزدم از این رو به اون رو شد. من گاهی احساس میکنم که از لحاظ مالی کم آورده که احتمالشم زیاده. اما نمیدونم چرا حداقل به من نگفت. من کمکش میکردم.

  7. #26
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 17 شهریور 00 [ 16:19]
    تاریخ عضویت
    1394-6-10
    نوشته ها
    262
    امتیاز
    9,650
    سطح
    65
    Points: 9,650, Level: 65
    Level completed: 43%, Points required for next Level: 400
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class5000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    431

    تشکرشده 376 در 164 پست

    Rep Power
    53
    Array
    عزیز دلم بذار چیزایی رو که به ذهنم میرسه بگم
    اول اینکه خیلی کار خوبی میکنی که به فکر روحیه و سلامتی خودت هستی عزیزم در هر صورت اعتماد به نفس خودتو حفظ کن و خودتو دست کم فرض نکن.اینکه سرکار میری خیلی خوبه هم فکرت درگیر کار میشه هم استقلال بیشتری داری.
    این به ذهنم رسید که نکنه تو این مدت رفتاری داشتی,جر و بحثی,حرف نامربوطی... چیزیکه یهو خورده باشه تو ذوقش و به خانواده ش هم گفته باشه و نظرشون در موردت عوض شده باشه؟بینتون بحث بزرگ و خاصی نبود؟
    دوم اینکه نکنه ایشون مشکلی یا بیماری داشته باشن مثل افسردگی و شما بیخبر باشین؟رفتارشون چجوری بود؟رفتار غیر عادی نداشتن؟
    سوم اینکه نکنه کس دیگه ای وارد زندگیشون شده که یدفعه نظرشون با این شدت عوض شده؟
    عزیزم همیشه از تجربیات و دلسوزیای خانوادت استفاده کن.من درکت میکنم که یدفعه بعد ده ماه بدون هیچ مقدمه ای کسی که دوستش داشتی و برای ازدواج روش حساب کردی یدفعه بگه نمیخوادت همه آسیبهای روحیش رو میدونم.اما عزیزم اول باید بدونی مشکل چیه بعد اگر شد حلش کنی و اگه خدایی نکرده حل شدنی نبود بهتره که تا دیر نشده دیگه ادامه ندی این زندگیرو.اما بنظرم موضوع خیلی مهمه و سعی کن تا حل نشدن ماجرا و اینکه علت عوض شدن نظرشونو متوجه نشدی تصمیم به ادامه رابطه نگیر.در حال حاضرم بذار خودشون پیش قدم شن.
    درمورد مهریه هم که میگی ممکنه اگر ببخشی ایشون اذیتت کنه و طلاقت نده خب گلم شما طلاق توافقی بگیر در این صورت شما مهریه نمیخواین و ایشونم مجبوره که طلاقتون بده
    مهریه رو اگه تونستی بگیر یعنی اگه توانش رو داری و شرایطتشو.اگر هم میبینی بخاطر حال روحیت نمیتونی توافقی جدا شو و خودتو راحت کن اما اگر بگیری هم میتونه درس عبرتی باشه برای ایشون بازی کردن با ابرو و سرنوشت و زندگی یه دختر عمل ناشایستیه با خودتم فکر نکن که این اتفاقات زندگیتو خراب کرده به این فکر کن که خدا دوستت داشته و نخواسته اوضاع وخیم تر شه پس خدارو شکر کن و اینو بدون دنیا به اخر نرسیده و زندگی همچنان ادامه داره
    با حرفای اقا کاوه موافقم بنظر منم همونطور که قبلا هم گفتم تمام اینا بهانه ست و ایشون جا زدن همینو بس از اولم ادمی نبودن که بشه روش تکیه کرد خانواده شونم این موضوع رو متوجه شدن و چون پسر خودشونو میشناسن دخالتی نمیکنن و ترجیح میدن جدا شین.اگر الان جدا شین به نفعتونه تا اینکه بعد از ازدواج رسمی و یه مدت زندگی بخوای جدا شی اونم با اسیبهای بیشتری که میبینی.جلوی ضررو هروقت بگیری منغعته.بخاطر کسی که اینقدر بی مسئولیته خودتو عذاب نده
    ویرایش توسط ZENDEGIBEHTAR : پنجشنبه 12 شهریور 94 در ساعت 09:51

  8. کاربر روبرو از پست مفید ZENDEGIBEHTAR تشکرکرده است .

    mercedes62 (پنجشنبه 19 شهریور 94)

  9. #27
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 16 آذر 94 [ 19:51]
    تاریخ عضویت
    1394-5-04
    نوشته ها
    18
    امتیاز
    553
    سطح
    11
    Points: 553, Level: 11
    Level completed: 6%, Points required for next Level: 47
    Overall activity: 18.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    3

    تشکرشده 30 در 13 پست

    Rep Power
    0
    Array
    اگر کسی شمارو دوست داشته باشه هرگز حتی اگر بهش بدی هم بکنی باز راضی به اذیت کردن شما نمیشه. پس اگر فکر میکنی هرکاری میکنه که اذیت بشی پس احساس نداره انسانیت هم همینطور
    دوماه قهر بودید یعنی فرصت داشته که فرای عصبانیت و هیجانات تصمیم بگیره. پس بهش زنگ بزن و بگو میخوام مشکلمون را بین خودمون حل کنیم. بگو اگر قرار هست جدا بشید هم شما حرفی ندارید ولی باید باهم صحبت کنید. ازش نپرس چرا نمیخواد. از دنبال جواب بودن برای این سوال به شدت پرهیز کن.
    چیزی که برای تو مهم هست الان اینه که آیا میخواد ادامه بده یا نه؟ البته این هم نپرس فقط بهش بگو من دوست دارم و هنوز میخوام باهات ادامه بدم. اگر نخواد میگه نه، اگر بخواد نه نمیاره اما ممکنه هر حرفی بزنه.
    دو تا سوال رو ازش نپرس
    1- میخوای ادامه بدی یا نه؟
    2- اگر گفت نه نپرس دلیلش چیه.
    فقط حرفتو بزن و خودتو از بلاتکلیفی در بیار. بقول خودت تلاشت را نشون بده که بعدا عذاب وجدان نداشته باشی. (فقط از این تلاش بهانه درست نکن که خودتو گول بزنی و رابطه یکطرفه را کش بدی)
    مورد اول و سومی که گل گندم گفت هم وجود نداره بهشون فکر نکن
    اون مورد هم که گفتی از لحاظ مالی کم آورده شاید پول کم آورده باشه اما هر مردی پول کم بیاره که نمیگه دیگه نمیخوامت و نمیتونی ارضام کنی و جای بخیه و ازت متنفرم و ... اگر پول کم میاورد می آمد میگفت عزیزم من دستم تنگه باید یکم مراعات کنیم و ... پس این هم نیست.

    بعضی وقتها بدترین کار تلاش برای پیدا کردن دلیل جدایی طرف مقابلمون هست. نه تنها به نتیجه نمیرسیم بلکه خودمون هم از مسیر درست خارج میشیم. زن من هم ول کرد رفت. شما برو تاپیک من را بخون بعد ببین اگر فهمیدی چرا رفته مال شوهرت هم میفهمی.
    کسی که نخواد زندگی کنه با هر بهانه ای ول میکنه
    در ضمن اگر مهریه تو اجرا نذاری و بگی طلاق میخوام ممکنه یه چیزی هم ازت بگیرن. برو مهریتو بذار اجرا بعد اون میگه طلاقت نمیدم تو هم میگی پس مهرمو نمیخوام طلاقم بده.
    البته باز هم بهتره یکی دیگه نه شما و خانوادت اول صحبت کنه ببینه مزه دهنشون چیه. اگر اونها هم طلاق میخوان بدن دیگه تصمیم با خودته

  10. کاربر روبرو از پست مفید kaveh-r تشکرکرده است .

    شیدا. (پنجشنبه 12 شهریور 94)

  11. #28
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 07 خرداد 99 [ 14:53]
    تاریخ عضویت
    1391-12-22
    نوشته ها
    4,428
    امتیاز
    70,050
    سطح
    100
    Points: 70,050, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    14,753

    تشکرشده 14,732 در 3,979 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    790
    Array
    این را هم بین احتمالهات در نظر بگیر.

    شاید واقعا از نظر ظاهری به دلش ننشستی. اما نمی دونه چطوری بگه. بهانه می گیره.
    اشاره هایی هم کرده.

    یکی دوتا تاپیک هست توی تالار از آقایونی که بعد از عقد بخاطر ظاهر همسرشون پشیمون شدن.
    اونا رو بخون شاید یه چیزی دستگیرت بشه.

    ببین اگر دوستت داشت و زندگیتون را دوست داشت با مشکلاتی مثل مسائل مالی اینطور عقب نمی کشید.

    چند سالشه؟
    تا چه حد استقلال مالی داره؟
    استقلال فکری؟
    خودش در انتخاب شما چقدر نقش داشته؟
    اگر می خواهید برای صلح جهانی کاری انجام دهید به خانه خود بروید و به خانواده تان عشق بورزید .
    مادر ترزا

  12. کاربر روبرو از پست مفید شیدا. تشکرکرده است .

    Mr DaNi (پنجشنبه 12 شهریور 94)

  13. #29
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 21 اسفند 94 [ 02:00]
    تاریخ عضویت
    1394-2-12
    نوشته ها
    151
    امتیاز
    2,513
    سطح
    30
    Points: 2,513, Level: 30
    Level completed: 43%, Points required for next Level: 87
    Overall activity: 6.0%
    دستاوردها:
    3 months registered1000 Experience PointsTagger First Class
    تشکرها
    0

    تشکرشده 124 در 73 پست

    Rep Power
    30
    Array
    عزیزم واقعا ناراحت شدم برات...یه سوال...از اونجایی که ازدواج سنتی داشتین..این احتمال رو نمیدین که دلش پیش کسی دیگه گیر باشه...؟؟ اخه با بهانه های بنی اسرائیلی که شما میگین ...یه خورده ادم مشکوک میشه...چرا ازش نمیخواهی که صادقانه حرف دلش رو بهت بزنه....توی فامیل ما نمونه شوهر شما بود.....که شوهره خانمش رو طلاق داد..واسه اینکه عشق مجردیش که ازدواج کرده بود ..از شوهرش طلاق گرفته بود...یعنی در کل شوهره واسه فراموش کردن اون دختر تن به ازدواج داده بود که فراموشش کنه...اما خب وقتی خبر طلاقش رو شنیده بود..فوری زنش رو به امید اینکه به عشق قبلیش برسه..طلاق داد......!!
    یا نه......شاید جدیدا دلش جای دیگه گیر کرده باشه...
    عزیزم کاش یه خورده تحقیق میکردی...یه سوال..شوهر شما...از اقوام شماست؟؟؟؟ یعنی از گذشته اش به اندازه کافی خبر داری؟؟؟نمیخوام توی دلت رو خالی کنم..ولی خب احتمال همه چیز رو باید داد..ارام باش..و فقط سعی کن دنبال فرصت باشی تا جدی و قاطع باهاش حرف بزنی..و دلیل کاراش و اینکه دنبال طلاقه رو ازش بپرسی.

  14. #30
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 20 آبان 96 [ 23:36]
    تاریخ عضویت
    1394-5-30
    نوشته ها
    179
    امتیاز
    4,001
    سطح
    40
    Points: 4,001, Level: 40
    Level completed: 26%, Points required for next Level: 149
    Overall activity: 9.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    33

    تشکرشده 208 در 97 پست

    Rep Power
    36
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط miss-golegandom نمایش پست ها
    عزیز دلم بذار چیزایی رو که به ذهنم میرسه بگم
    اول اینکه خیلی کار خوبی میکنی که به فکر روحیه و سلامتی خودت هستی عزیزم در هر صورت اعتماد به نفس خودتو حفظ کن و خودتو دست کم فرض نکن.اینکه سرکار میری خیلی خوبه هم فکرت درگیر کار میشه هم استقلال بیشتری داری.
    این به ذهنم رسید که نکنه تو این مدت رفتاری داشتی,جر و بحثی,حرف نامربوطی... چیزیکه یهو خورده باشه تو ذوقش و به خانواده ش هم گفته باشه و نظرشون در موردت عوض شده باشه؟بینتون بحث بزرگ و خاصی نبود؟
    دوم اینکه نکنه ایشون مشکلی یا بیماری داشته باشن مثل افسردگی و شما بیخبر باشین؟رفتارشون چجوری بود؟رفتار غیر عادی نداشتن؟
    سوم اینکه نکنه کس دیگه ای وارد زندگیشون شده که یدفعه نظرشون با این شدت عوض شده؟
    عزیزم همیشه از تجربیات و دلسوزیای خانوادت استفاده کن.من درکت میکنم که یدفعه بعد ده ماه بدون هیچ مقدمه ای کسی که دوستش داشتی و برای ازدواج روش حساب کردی یدفعه بگه نمیخوادت همه آسیبهای روحیش رو میدونم.اما عزیزم اول باید بدونی مشکل چیه بعد اگر شد حلش کنی و اگه خدایی نکرده حل شدنی نبود بهتره که تا دیر نشده دیگه ادامه ندی این زندگیرو.اما بنظرم موضوع خیلی مهمه و سعی کن تا حل نشدن ماجرا و اینکه علت عوض شدن نظرشونو متوجه نشدی تصمیم به ادامه رابطه نگیر.در حال حاضرم بذار خودشون پیش قدم شن.
    درمورد مهریه هم که میگی ممکنه اگر ببخشی ایشون اذیتت کنه و طلاقت نده خب گلم شما طلاق توافقی بگیر در این صورت شما مهریه نمیخواین و ایشونم مجبوره که طلاقتون بده
    مهریه رو اگه تونستی بگیر یعنی اگه توانش رو داری و شرایطتشو.اگر هم میبینی بخاطر حال روحیت نمیتونی توافقی جدا شو و خودتو راحت کن اما اگر بگیری هم میتونه درس عبرتی باشه برای ایشون بازی کردن با ابرو و سرنوشت و زندگی یه دختر عمل ناشایستیه با خودتم فکر نکن که این اتفاقات زندگیتو خراب کرده به این فکر کن که خدا دوستت داشته و نخواسته اوضاع وخیم تر شه پس خدارو شکر کن و اینو بدون دنیا به اخر نرسیده و زندگی همچنان ادامه داره
    با حرفای اقا کاوه موافقم بنظر منم همونطور که قبلا هم گفتم تمام اینا بهانه ست و ایشون جا زدن همینو بس از اولم ادمی نبودن که بشه روش تکیه کرد خانواده شونم این موضوع رو متوجه شدن و چون پسر خودشونو میشناسن دخالتی نمیکنن و ترجیح میدن جدا شین.اگر الان جدا شین به نفعتونه تا اینکه بعد از ازدواج رسمی و یه مدت زندگی بخوای جدا شی اونم با اسیبهای بیشتری که میبینی.جلوی ضررو هروقت بگیری منغعته.بخاطر کسی که اینقدر بی مسئولیته خودتو عذاب نده
    گل گندم عزیزم ممنون که نگران منی و راهنمایی میکنی.
    ما هیچ دعوایی نداشتیم هفته آخر قرار بود نامزدم بیاد دنبالم که بریم خونشون چون خواهرشوهرم هم از شهر دوری قرار بود بیاد و منم دوس داشتم ببینمش.اما روز آخر نامزدم گفت من فکر میکردم با بابات قراره بیای و من نمیتونم بیام منم که دیدم انقد سرده گفتم باشه دوس نداری نیا.دیگه بعد اون مکالمه تلفنامو جواب نداد. فکر کن ما روز عید جدا از هم بودیم. من به خانوادش زنگ زدم و عید فطر تبریک گفتم اما هیچکس اصلا نگفت تو چرا نیومدی.
    نامزدمم هیچ مریضی نداشت. کسی هم تو زندگیش نیست.
    منم میخوام بدونم مشکل چیه اما اون اصلا همکاری نمیکنه. حتی حاضر نشد بیاد پیش مشاور.

    - - - Updated - - -

    نقل قول نوشته اصلی توسط kaveh-r نمایش پست ها
    اگر کسی شمارو دوست داشته باشه هرگز حتی اگر بهش بدی هم بکنی باز راضی به اذیت کردن شما نمیشه. پس اگر فکر میکنی هرکاری میکنه که اذیت بشی پس احساس نداره انسانیت هم همینطور
    دوماه قهر بودید یعنی فرصت داشته که فرای عصبانیت و هیجانات تصمیم بگیره. پس بهش زنگ بزن و بگو میخوام مشکلمون را بین خودمون حل کنیم. بگو اگر قرار هست جدا بشید هم شما حرفی ندارید ولی باید باهم صحبت کنید. ازش نپرس چرا نمیخواد. از دنبال جواب بودن برای این سوال به شدت پرهیز کن.
    چیزی که برای تو مهم هست الان اینه که آیا میخواد ادامه بده یا نه؟ البته این هم نپرس فقط بهش بگو من دوست دارم و هنوز میخوام باهات ادامه بدم. اگر نخواد میگه نه، اگر بخواد نه نمیاره اما ممکنه هر حرفی بزنه.
    دو تا سوال رو ازش نپرس
    1- میخوای ادامه بدی یا نه؟
    2- اگر گفت نه نپرس دلیلش چیه.
    فقط حرفتو بزن و خودتو از بلاتکلیفی در بیار. بقول خودت تلاشت را نشون بده که بعدا عذاب وجدان نداشته باشی. (فقط از این تلاش بهانه درست نکن که خودتو گول بزنی و رابطه یکطرفه را کش بدی)
    مورد اول و سومی که گل گندم گفت هم وجود نداره بهشون فکر نکن
    اون مورد هم که گفتی از لحاظ مالی کم آورده شاید پول کم آورده باشه اما هر مردی پول کم بیاره که نمیگه دیگه نمیخوامت و نمیتونی ارضام کنی و جای بخیه و ازت متنفرم و ... اگر پول کم میاورد می آمد میگفت عزیزم من دستم تنگه باید یکم مراعات کنیم و ... پس این هم نیست.

    بعضی وقتها بدترین کار تلاش برای پیدا کردن دلیل جدایی طرف مقابلمون هست. نه تنها به نتیجه نمیرسیم بلکه خودمون هم از مسیر درست خارج میشیم. زن من هم ول کرد رفت. شما برو تاپیک من را بخون بعد ببین اگر فهمیدی چرا رفته مال شوهرت هم میفهمی.
    کسی که نخواد زندگی کنه با هر بهانه ای ول میکنه
    در ضمن اگر مهریه تو اجرا نذاری و بگی طلاق میخوام ممکنه یه چیزی هم ازت بگیرن. برو مهریتو بذار اجرا بعد اون میگه طلاقت نمیدم تو هم میگی پس مهرمو نمیخوام طلاقم بده.
    البته باز هم بهتره یکی دیگه نه شما و خانوادت اول صحبت کنه ببینه مزه دهنشون چیه. اگر اونها هم طلاق میخوان بدن دیگه تصمیم با خودته
    کاوه عزیز ممنون که به فکر من هستید.
    راهی که شما گفتید رو من دو هفته بعد قهر امتحان کردم و جواب نداد. اون فقط میگه زودتر جدا شیم فقط همین.
    همه حرفایی که شما میزنید درسته و من کاملا قبول دارم اما واقعا اوضاع سختیه شما شرایط الان منو میفهمید. من الان دیگه واقعا نمیتونم بهش زنگ بزنم چون میدونم یا جواب نمیده و یا خیلی بد حرف خواهد زد. واقعا نامزد من این آدمی نبود که الان هست. از همه میخوام واسم دعا کنن.

    - - - Updated - - -

    نقل قول نوشته اصلی توسط شیدا. نمایش پست ها
    این را هم بین احتمالهات در نظر بگیر.

    شاید واقعا از نظر ظاهری به دلش ننشستی. اما نمی دونه چطوری بگه. بهانه می گیره.
    اشاره هایی هم کرده.

    یکی دوتا تاپیک هست توی تالار از آقایونی که بعد از عقد بخاطر ظاهر همسرشون پشیمون شدن.
    اونا رو بخون شاید یه چیزی دستگیرت بشه.

    ببین اگر دوستت داشت و زندگیتون را دوست داشت با مشکلاتی مثل مسائل مالی اینطور عقب نمی کشید.

    چند سالشه؟
    تا چه حد استقلال مالی داره؟
    استقلال فکری؟
    خودش در انتخاب شما چقدر نقش داشته؟
    ممنون شیدا جان از راهنماییهات.
    اینا سه ماه هی رفتنو اومدن اگه به دلش نبودم پافشاری نمیکزد.
    29 سالشه و از نظر مالی مستقل هست اما از نظر فکری نه زیاد،دهن بین هم هست.


 
صفحه 3 از 7 نخستنخست 1234567 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 18:38 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.