به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 10
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 30 شهریور 94 [ 09:05]
    تاریخ عضویت
    1390-10-01
    نوشته ها
    37
    امتیاز
    3,333
    سطح
    35
    Points: 3,333, Level: 35
    Level completed: 89%, Points required for next Level: 17
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsVeteranTagger Second Class
    تشکرها
    15

    تشکرشده 17 در 9 پست

    Rep Power
    0
    Array

    بیرون رفتن همسرم با دوستانش

    ا سلام . من 2.5 سال ازدواج کردم و قبلش هم 2 سال 1.5 سال عقد بودیم. شوهرم پسر عموی منه من شمال زندگی میکنم و همه خانواده شوهرم بجز دو تا از عموهاش یعنی پدرم و عموی دیگرم در جنوب زندگی میکنن . شوهرم بخاطر اینکه من خواستم پیش خانوادم باشم قبول کرد که بیاد شما زندگی کنه . ناگفته نماند که بنده کارمند هستم حقوق خوبی دارم و لیسانس حسابداری دارم و ارشد حسابداری هم قبول شدم که از مهر ماه باید به دانشگاه برم و شوهرم دیپلم کامپیوتر داره و زمانی که اینجا اومد یه مغازه پوشاک زد که نگرفت و بعد 10 ماه جمع کرد بعد رفت آرایشگری یاد گرفت و حدود شش ماه رایگان پیش یکی شاگردی کرد که مثلا دستش راه بیفته اما بعدش دید این کار هم درآمد نداره و ولش کرد بعد از کلی گشتن تو یه شرکت بتن سازی الان پنج ماهی هست که کارگری میکنه با حقوق 700 تا 800 تومان. تقریبا کل زندگی رو من میچرخونم ماهی 800 قسط میدم که بابت وام هایی که واسه خرید خونه و ماشین گرفتم و مابقی هم صرف خرج خونه میشه و یه مقداری پس انداز. شوهرم تا حالا با دوستاش بیرون نمیرفت یعنی راستش دوستی نداشت که بخواد باهاشون بیرون بره ولی تقریبا چهار هفته پیش بود که از پنجشنبه بعد از ظهر تا جمعه شب با دوستاش که همون همکاراشن رفتن بیرون یا بقول خودش به جنگل زدن. من اصلا راضی نبودم و با اینکه باهاش قهر کردم اما اون رفت و حالا بعد از چهار هفته دیشب اومد و گفت که جمعه بازم میخوان برن بیرون و من بازهم باهاش دعوا کردم که یه روز جمعست که خونه هستیم و تو نباید منو با این وضعیت حامله بودنم تنها بزاری . ولی باز هم حرف خودشو زد گفت هر چی هم که بگی من میرم. من از دیشب دیگه زیاد محلش نزاشتم نمیدونم رفتارم درسته یا نه آیا بیرون رفتنش با دوستاش خوبه یا بد ؟ آخه من پدرم همیشه روزهای تعطیل خونه بود داداشم هم همینطور . نمیدونم چکار کنم به من میگه تو هم هر جا میخوای با دوستات و خانمهای همکارت برو ولی خوب میدونه من همچین آدمی نیستم چکار باید کنم؟
    راستی من 5 ماهه باردارم و خیلی هم شوهرم رو دوست دارم کلا اخلاقش خوبه ولی مثلا همیشه خودم باید بهش بگم بریم فلان جا تا منو ببره هیچوقت خودش نیومده بگه بیا بریم بیرون یا فردا ناهار بریم بیرون یا هر چی همیشه خودم همه چی رو برنامه ریزی میکنم همه سفرها و همه بیرون رفتنها . ماشین همیشه دست شوهرمه و من هیچوقت سرش منتی نذاشتمه نه بابت خونه و نه ماشین . تقریبا همه خرج مسافرتها و خورد و خوراک و بیرون رفتنهامون رو من میدم حتی چند ماهی که کار نمی کرد پول تو جیبیش هم من بهش میدادم اما هیچوقت منت نذاشتم و اونم همیشه میگفت جبران میکنم . خب منم توقع دارم حالا که سر کار میره برام جبران کنه بجای اینکه با دوستاش پولاش رو خرج کنه با من بیرون بره و خرج کنه یا یکبار خودش بگه بریم بیرون ولی هیچی فقط هر دو سه هفته یکبار برام گل میخره و خونه میاره . همین

  2. #2
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    شنبه 09 بهمن 95 [ 23:48]
    تاریخ عضویت
    1392-7-15
    محل سکونت
    کره زمین
    نوشته ها
    1,532
    امتیاز
    20,970
    سطح
    91
    Points: 20,970, Level: 91
    Level completed: 24%, Points required for next Level: 380
    Overall activity: 10.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassSocialOverdrive10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    4,584

    تشکرشده 5,213 در 1,375 پست

    حالت من
    Khoshhal
    Rep Power
    250
    Array
    باسلام

    بنظر من زن و شوهر وقتی ازدواج میکنند قرار نیست زن ، مرد و در بند بگیره و مرد زن و ...

    گاهی مرد و زن نیاز به یسری زمان ها برای خودشون دارند، گاهی نیاز هست که زن و مرد به خلوت همدیگه احترام بذارند....

    البته نیاز به این خلوت ها هست، ولی هم زن هم مرد باید دقت داشته باشند که در خلوت هاشون نباید کاری و انجام بدهند که به زندگی متاهلی و تعهداتشون صدمه ای بزند... باید دقت داشته باشند که به خطوط قرمز همدیگه احترام بذارند.... حتی در خلوتشون!

    مثلا :

    یک موقع هست مرد دوستانی دارد که ازنظر سطح فرهنگی نوع ارتباطاتشون با مرد و خطوط قرمز و تعهدات مرد متفاوت است مثلا دوستان مجردی دارند که خطوط قرمزشون در خصوص ارتباط با جنس مخالف با خطوط قرمز مرد و خانواده اش متفاوته ، مثلا وقتی با هم بیرون میروند دوستان مجرد آقا با دوست دختراشون بیرون میایند و .....

    یا مرد با مردان متاهلی دوست هستند که مردان خوبی نیستند ، تعهدی به زندگی مشترکشون ندارند و دارای دوست دختر هستند و روابط نامشروعی دارند که به زندگی متاهلی صدمات جدی وارد میکنه.

    یا مرد با مردانی دوست هستند که به مشروبات و مواد مخدر و.... معتاد هستند... و در خلوتشون از این موارد استفاده میکنند...

    در این موارد اگر مرد با این دست دوستان بیرون روند بله برای زندگی متاهلیتون دیر یا زود مشکلات جدی بوجود خواهد آمد، حتی اگر مرد اخلاقیات و اعتقادات مذهبی قوی ای داشته باشند.


    اما در کل اگر دوستان همسرتون مردان خوبی هستند و مطمعن هستید کاری یا حرف هایی نمیزنند که به زندگی متاهلیتون و تعهدات همسرتون صدمه ای وارد نماید بنظرم خوب است که به سلایق همسرتون هم احترام بذارید و اجازه بدید گاهی اوقات تنهایی با دوستان هم جنسشون وقت بگذارنند..

    ببینید درسته که کشش قوی ای بین دو جنس مخالف وجود دارد ولی این دلیل نمیشه که ما از دیدار و ارتباط با همجنسامون محروم بشیم، گاهی مرد و زن نیاز به گذراندن وقت با همجنساشون هم دارند....

    اصلا درست نیست که زن و مرد اینقدر بهمدیگه وابسته بشوند که تمام تفریحات همدیگه و در باهم بودن ببینند...

    البته شما هم حق دارید با توجه به حامله بودنتون نیاز به توجه ویژه ای از جانب همسرتون دارید من تصور میکنم،همسرتون متوجه این نیاز شما نیستند یعنی شناخت درستی از روحیات و نیاز یک خانم ندارند بهتره به ایشون این اطمینان و بدید که به سلایق و علایق ایشون احترام میذآرید ولی شما هم به عنوان همسرشون یسری نیازهایی دارید و نیاز به حضور ایشون و گذراندن وقت با ایشون دارید خصوصا الان که حامله هم هستید و نیاز به توجه ویژه ای دارید... بهشون بگید نمیخواین ایشون و از دیدن دوستانشون محروم کنید ولی این دیدارها و متعادلتر بکنند و وقتی برای تعطیلاتشون و اوقات فراغتشون برنامه ریزی میکنند شما هم در نظر بگیرند...

    حتی میتوانید در یک نامه عاشقانه اینها و براشون توضیح دهید از احساساتتون و تنهاییاتون بگید و اینکه چقدر به بودن در کنارشون احتیاج دارید، بهشون بگید کل طول هفته و منتظر آخر هفته هستید تا با همسرتون وقت بگذرونید ...

    البته شما هم دقت کنید که همسرتون هم فقط آخر هفته ها وقت دارند و گاهی اوقات اجازه بدید همسرتون با دوستانشون بیرون بروند فقط ازشون بخواهید از قبل با شما هماهنگ کنند که آن روز و شما هم یک برنامه ای برای خودتون داشته باشید تا تنها در خانه نمانید. خودتان با همدیگه صحبت کنید در مورد اینکه چند وقت یکبار نیاز به گذراندن وقت با دوستانشون دارند به توافق برسید نه خیلی افراط خوبه نه تفریط....

    در خصوص درآمد بیشتر شما از همسر ، خوبه که کمک خرج همسرتون هستید ولی اینکه احساس میکنید کل بار زندگی بر دوش شماست ، با وجودیکه شما یک زن هستید و وظایف دیگری جز تهییه خرج و مخارج زندگی و دارید بهتره ساعات کاری و فشار کاریتون و کمتر کنید خصوصا که یک مادر هم هستید...


    الان شما حامله هستید و نیاز به استراحت دارید از ساعات کاریتون کم کنید و کمی بیشتر به خودتون و زندگیتون برسید.

    دلیل اینکه شما فکر میکنید کل بار زندگی روی دوش شماست اینست که شما اولا بخاطر زن بودنتون وظایفی دارید که اونها هم باید انجام دهید مادری ، خونه داری ، آشپزی و رسیدن به امور داخلی خانه و..... حالا فرض کنید غیر از این وظایف شما باید همانند یک مرد کار کنید و مراقب خرج و مخارجتون باشید ، مراقب عقب نیوفتادن قسط هاتون باشید، مدیریت مالی هم داشته باشید و یکجورایی وظایف خارج خانه هم به دوش شما افتاده برای همین شما احساس میکنید که تمام بار زندگی روی دوش شما افتاده است....

    بنابراین باید کمی از این بار زندگی و کمتر کنید ، اگرم از نظر مالی مشکلی پیش می آید اجازه بدید همسرتون این وظیفه و برعهده بگیرند و فکری برایش بکنند ،اگر هم پرسیدن چرا کارتون و کمتر کردید بگید بخاطر اینکه دارید مادر میشید و وظایفتون بیشتر شده و دیگر فکر میکنید توان این همه کار و ندارید .....
    اگر برای مشکلات مالی که پیش می آید پرسیدن بگید شما که هستید تا همسرم هست من غمی در این خصوص ندارم مطمعنم شما بهترین فکر و خواهید کرد...

    شما یک جورایی به همسرتون با اینکارتون نشون میددید که به وجود ایشون در خانه نیاز هست... و این امر باعث میشه ایشون بیشتر بفکر زندگیشون و امور مالی زندگیشون باشند...
    و کمی از بار زندگی از روی دوش شما برداشته خواهد شد..
    **برخی آدم ها درست مثله بادبادکهای دنیای کودکیم هستند،
    فقط یه یک دلیل از مسیر زندگیم رد میشند، تا به من درسهایی بیاموزند
    که اگر می ماندند؛ شاید هیچوقت
    یاد نمیگرفتم .....! **


  3. 2 کاربر از پست مفید دختر بیخیال تشکرکرده اند .

    khaleghezey (پنجشنبه 12 شهریور 94), maryam65 (پنجشنبه 12 شهریور 94)

  4. #3
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 30 شهریور 94 [ 09:05]
    تاریخ عضویت
    1390-10-01
    نوشته ها
    37
    امتیاز
    3,333
    سطح
    35
    Points: 3,333, Level: 35
    Level completed: 89%, Points required for next Level: 17
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsVeteranTagger Second Class
    تشکرها
    15

    تشکرشده 17 در 9 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام خیلی ممنون نمیدونم والا خودمم اهل بیرون رفتن با دوستام نیستم که بخوام برنامه ریزی کنم واسه خودم

  5. کاربر روبرو از پست مفید maryam65 تشکرکرده است .

    دختر بیخیال (پنجشنبه 12 شهریور 94)

  6. #4
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    شنبه 09 بهمن 95 [ 23:48]
    تاریخ عضویت
    1392-7-15
    محل سکونت
    کره زمین
    نوشته ها
    1,532
    امتیاز
    20,970
    سطح
    91
    Points: 20,970, Level: 91
    Level completed: 24%, Points required for next Level: 380
    Overall activity: 10.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassSocialOverdrive10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    4,584

    تشکرشده 5,213 در 1,375 پست

    حالت من
    Khoshhal
    Rep Power
    250
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط maryam65 نمایش پست ها
    سلام خیلی ممنون نمیدونم والا خودمم اهل بیرون رفتن با دوستام نیستم که بخوام برنامه ریزی کنم واسه خودم
    چرا نیستی خب؟

    یک خانم خوبه با بقیه دوستانش هم رفت آمد کنه، اصلانیاز به هم صحبتی با دوستان همجنسش هم داره...

    بذار همسرتون هم با دوستانشون گاهی بیرون بروند ، اینطوری بهترم هست قدرتو بهتر هم میدونند...

    میدونی چرا؟ اولا براشون خیلی ارزش داره که ببینن همسرشون به سلایق و تفریحات علاقه مندیهای همسرش توجه میکنه...

    دوم اینکه میرن اونجا با دوستاشون صحبت میکنند اگر مجرد باشند، وقتی از حسرتاشون میگند همسرتون با خودشون میگند چقدر خوبه که من ازدواج کردم هاا الان میرم خونه خانمم منتظرمه ، دلتنگم شده... به گرمی قراره ازم استقبال کنه و.... نترس دوستاشون نمیتونند جای شما رو بگیرند که اصلا نمیتونند ، مردان انتظاراتی دارند که فقط یک خانم اونم همسر عزیزشون میتونه پاسخگوی نیازهاشون باشند... تازه اگرم دوستانشون متاهل باشند از ایرادات همسرشون که میگند و مینالند اینطوری همسرتون قدر همسر عزیزش و بهتر و بیشتر میدونه.... بذار بروند ببینند همسران بقیه چطورین:)

    وقتیم میاین خونه برید استقبالشون بغلشون کنید بهشون بگید دلتون براشون تنگ شده بود...

    خودتم با دوستات گاهی قرار دورهمی بذار اصلا وقتی همسرتون با دوستاشون بیرون میروند شما هم با دوستاتون قرار بذار یا اینکه اصلا دعوتشون کن بیاین خونه پیشت تو هم اینطوری تنها نیستی....
    **برخی آدم ها درست مثله بادبادکهای دنیای کودکیم هستند،
    فقط یه یک دلیل از مسیر زندگیم رد میشند، تا به من درسهایی بیاموزند
    که اگر می ماندند؛ شاید هیچوقت
    یاد نمیگرفتم .....! **


  7. 2 کاربر از پست مفید دختر بیخیال تشکرکرده اند .

    khaleghezey (پنجشنبه 12 شهریور 94), maryam65 (پنجشنبه 12 شهریور 94)

  8. #5
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 30 شهریور 94 [ 09:05]
    تاریخ عضویت
    1390-10-01
    نوشته ها
    37
    امتیاز
    3,333
    سطح
    35
    Points: 3,333, Level: 35
    Level completed: 89%, Points required for next Level: 17
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsVeteranTagger Second Class
    تشکرها
    15

    تشکرشده 17 در 9 پست

    Rep Power
    0
    Array
    باشه حتما همینکارو میکنم ببینم چی میشه

  9. 2 کاربر از پست مفید maryam65 تشکرکرده اند .

    khaleghezey (پنجشنبه 12 شهریور 94), دختر بیخیال (پنجشنبه 12 شهریور 94)

  10. #6
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 18 شهریور 94 [ 08:55]
    تاریخ عضویت
    1394-6-12
    نوشته ها
    4
    امتیاز
    49
    سطح
    1
    Points: 49, Level: 1
    Level completed: 98%, Points required for next Level: 1
    Overall activity: 5.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class
    تشکرها
    0

    تشکرشده 2 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام
    ببخشید اینجا تایپ میکنم
    من تازه عضوشدم
    من هم همچین مشکلی دارم.
    من در سوئیس زندگی میکنم.
    اواخر ۲۰۱۳ باهمسرم اشنا شدم واواسط ۲۰۱۴ باهم ازدواج کردیم.
    اوایل به من خیلی توجه داشت.ابراز علاقه میکرد.....الان دیگه نوجهی به من نداره و بیشتروقتشو بادوستاشه.....نه بیرون میریم زیاد نه علاقشونشون میده دیگه......عاشقشم ولی احساساتمو سرکوب میکنه.....بهم اهمیت نمیده اصلا.....تصمیم گرفتم یه مدت بیخبر ترکش کنم شاید بفهمه و عوض بشه......اما نمیدونم درسته کارم واثری داره یا نه؟من ۲۷ سالمه و همسرم ۳۳ سالشه...پایه و اساس زندگی از منه....اینجا بزرگ شدم وحتی اقامتش رو از من داره......زندگیموبه پاش ریختم ولی اون فقط بی تفاوتی میکنه بامن....چیکارکنم؟هرچی هم حرف میزنم فایده نداره......الان ۴ساله ازایران اومده.....

  11. کاربر روبرو از پست مفید NedaHP تشکرکرده است .

    دختر بیخیال (پنجشنبه 12 شهریور 94)

  12. #7
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    شنبه 09 بهمن 95 [ 23:48]
    تاریخ عضویت
    1392-7-15
    محل سکونت
    کره زمین
    نوشته ها
    1,532
    امتیاز
    20,970
    سطح
    91
    Points: 20,970, Level: 91
    Level completed: 24%, Points required for next Level: 380
    Overall activity: 10.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassSocialOverdrive10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    4,584

    تشکرشده 5,213 در 1,375 پست

    حالت من
    Khoshhal
    Rep Power
    250
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط NedaHP نمایش پست ها
    سلام
    ببخشید اینجا تایپ میکنم
    من تازه عضوشدم
    من هم همچین مشکلی دارم.
    من در سوئیس زندگی میکنم.
    اواخر ۲۰۱۳ باهمسرم اشنا شدم واواسط ۲۰۱۴ باهم ازدواج کردیم.
    اوایل به من خیلی توجه داشت.ابراز علاقه میکرد.....الان دیگه نوجهی به من نداره و بیشتروقتشو بادوستاشه.....نه بیرون میریم زیاد نه علاقشونشون میده دیگه......عاشقشم ولی احساساتمو سرکوب میکنه.....بهم اهمیت نمیده اصلا.....تصمیم گرفتم یه مدت بیخبر ترکش کنم شاید بفهمه و عوض بشه......اما نمیدونم درسته کارم واثری داره یا نه؟من ۲۷ سالمه و همسرم ۳۳ سالشه...پایه و اساس زندگی از منه....اینجا بزرگ شدم وحتی اقامتش رو از من داره......زندگیموبه پاش ریختم ولی اون فقط بی تفاوتی میکنه بامن....چیکارکنم؟هرچی هم حرف میزنم فایده نداره......الان ۴ساله ازایران اومده.....
    به همدردی خوش آمدید

    لطفا برای مشکلتون یک تاپیک جدا در انجمن مناسب با عنوان مناسب وشرح مشکلتون ایجاد کنید

    - - - Updated - - -

    نقل قول نوشته اصلی توسط maryam65 نمایش پست ها
    باشه حتما همینکارو میکنم ببینم چی میشه
    فقط به این نکته توجه داشته باشید که افراط و تفریط در هرکاری مخربه ...
    اینطور نباشه که همه ی زمانتون خرج دوستانتون بکنید....

    نه گاهی و اختصاص بدید .... اما گاهی هم اختصاص به خودتون بدید برای خودتون زمان بگذارید ...
    **برخی آدم ها درست مثله بادبادکهای دنیای کودکیم هستند،
    فقط یه یک دلیل از مسیر زندگیم رد میشند، تا به من درسهایی بیاموزند
    که اگر می ماندند؛ شاید هیچوقت
    یاد نمیگرفتم .....! **


  13. کاربر روبرو از پست مفید دختر بیخیال تشکرکرده است .

    khaleghezey (پنجشنبه 12 شهریور 94)

  14. #8
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    دوشنبه 04 مهر 01 [ 02:59]
    تاریخ عضویت
    1393-11-15
    نوشته ها
    823
    امتیاز
    34,196
    سطح
    100
    Points: 34,196, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassSocialOverdriveVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    3,683

    تشکرشده 2,882 در 761 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    235
    Array
    سلام ، شما از سال 90 عضو اینجا هستید و با این وجود اینقدر با بی مهارتی عمل کردید؟

    چه لزومی داشت اینهمه هزینه ها و مسئولیتها رو به دوش بگیرید؟ منم شاغلم منم خرج خونه دادم و همسرم مدتی بیکار بوده و.. اینهارو گفتم که بدونید شرایط رو درک میکنم و عذری موجه نیست (اینکه اگه نمیدادم آبروم ، پس گوشت چی بخوریم / پس ...ووو..)

    همسرتونم نیاز داره با دوستاش بره بیرون ، شما هم همینطور ، (شاید شما تفریح از جنس جنگل زدن نخواهید و مایل باشید دوستانتون بیان منزلتون) این مورد هیچ مسئله ای نیست و یه حق طبیعیه

    اما این دوستان کی هستن؟ چه مدت بیرون میمونن ؟ در ماه چقدر بیرون میرن؟ آیا شما این دوستان رو میشناسید؟ اینا مهمه

    شما باید به ایشون بگید همکاران صمیمیش رو دعوت کنه خونتون تا رفت و آمد خانوادگی داشته باشید ، مطمئنا اگه اون همکار موردی نداشته باشه دست همسرشو میگیره و میان خونتون

    یا میتونید از همسرتون بخواهید یه جلسه هم شما رو با خودش ببره بیرون و همکاراش هم خانواده هاشونو بیارن تا هم از نزدیک آشنا شید هم شما تنها نمونید

    باز هم وقتی جمعه از صبح تا عصر حداقل 9ساعت وقت هست ، دلیلی نداره شب رو بیرون بمونه ،

    شما هم پولتون رو پس انداز کنید و همون قسطی که میدید کافیه، اگه روندی رو که الان دارید ادامه بدید ممکنه شرایطتون سخت تر هم بشه ،

    با جنگ و دعوا کار پیش نمیره ، با انفعال هم پیش نمیره ، بهتره زودتر تغییراتی رو در سبک زندگیتون بدید . به خصوص در تغییر روابطتون.
    ای خواجه درد نیست... وگرنه طبیب هست

    ای بی خبر.. از خورشیدِ پشتِ ابر !



  15. 2 کاربر از پست مفید گیسو کمند تشکرکرده اند .

    ario86 (پنجشنبه 12 شهریور 94), maryam65 (پنجشنبه 12 شهریور 94)

  16. #9
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    دوشنبه 19 آبان 99 [ 21:53]
    تاریخ عضویت
    1391-3-16
    محل سکونت
    گلستان
    نوشته ها
    3,933
    امتیاز
    52,145
    سطح
    100
    Points: 52,145, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 23.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    15,723

    تشکرشده 11,395 در 3,444 پست

    Rep Power
    0
    Array
    درود بانو
    بعنوان یه مرد متاهل مینویسم
    اولا تبریک میگم که شاغل هستیدخدا را شکر این خیلی خوبه توی زندگی مشترک زن و شوهر باهم کار کنند اینجوری مشکلات کمتری بوجود میاد بشرطی که دوطرف قدردان باشند و برای همدیگر احترام و ارزش قائل باشند که خدا را شکری در وجود شوهر شما دیده میشه.ولی با این وجود یاد بگیرید مقداری برای خودتان پس انداز کنید شوهر خوبی داری ولی یکمقدار بیشتر بخودش زحمت بده و درآمد خودش را بیشتر بکنه بنظرم جای دوری نمیره یکم با وسواس بیشتری خرج کنید البته این رفتار شما منت نمیگذارید بسیار رفتار پسندیده ای هستش

    بارداریتون را تبریک میگم ایشالله فرزندتان صحیح و سالم دنیا بیاد و به زندگکیتان گرمایی دوچندان ببخشه شوهر شما از جنوب کشور آمدند شمال کشور اونجا احتمالا شاغل بودند و شغلی داشتن بازار قلق خاص خودش را داره احتمال داره شغلت بگیره و درآمدت خوب باشه احتمال داره هم نباشه بازهم خدا را شکری داره زحمت میکشه گرچه شغلش درامدش کمه ولی شما هم تشویقش کنید دنبال شغل دوم یا بهتری باشه.

    الان شما باردار هستید و حساسیتان بیشتر شده این قابل درک هستش ولی خودم ار عرض میکنم متاهل هستم 31 ساله اتفاقا یه دخترم دارم این مسئله شما در زندگی ماهم هست مثلا همسرم توی گروه های اجتماعی با فامیلهاش و دوستهاش عضوه هرچند وقت یکبار با فامیلهاش و یا دوستهاش میرن بیرون اتفاقا بنده بسیار هم خوشحال میشم و تشویقشون میکنم در مورد دوستهاش اطلاعات لازم را بهم داده دوست های داشنگاهی متاهل و مجرد داره جمع خیلی خوبی هستند و اتفاقا وقتی برمیگرده خیلی هم شادتر و پرنشاطتر میشه این خیلی کمک میکنه به بهبود روابطمان در زندگی.یا مثلا خود من مسافرت مجردی مشهد با دوستام رفتم چند روزه یا همین برنامه شوهر شما چند هفته یکبار باهم میریم جنگل بانو دختر بیخیال به نکته خیلی خوبی اشاره فرمودند اصل اینکار اتفاقا خیلی هم خوبه باعث میشه ایشون اجتماعی تر بشوند با دوستای جدید آشنا بشن بیرون بروند و شادتر باشند روحیه میگیرن خود من دقیقا وقتی میریم و میایم چنین احساسی دارم کلی انرژی ذخیره میکنم برای یک مرد نیازه بعضی اوقات با دوستهاش خوش باشه دور هم جمع باشن و لذت ببرند این موضوع خوبه ولی در صورتی که مشخص باشه دوستهای ایشون چه افرادی هستند.بنظرم بجای قهر کردن یا گریه کردن و غر زدن که بسیار بسیار بسیار رفتار آسیب زایی هست(متنفرم از این رفتارهای خانم ها در حد مرگ) هیچوقت دیگه انجامشان نده.باهاش مهربان باش وقتی میخواد بهر وسیله هاش رو بهش بده کمکش کن براش خوردنی خوشمزه درست کن بغلش کن نوازشش کن بهش بگو دلم برات تنگ میشه تماس باهاش بگیر وقتی اونجاست ابراز دلتنگی کن همارهش باش اینجور یخیلی بهتره دوستهایی که داره اگر واقعا افراد خوب یهستند بنظرم تشویقش هم کن یادت باشه از شوهرت حتما شماره چندتا از دوستهاش که باهم میرن را بگویید یادداشت کنه یا جایی میرن و کی برمیگردن را به شما اطلاع بدهند که نگرانشان نشوید.شما هم خیلی شیک برید منزل پردتان یا پیش دوستاتون تصور کن مجرد هستی برنامهب ریز برای روز جمعه که داری و لذت ببر اینجوری شوهرت وقتی ببینه همسرش کنارش قرار داره رابطه تان بسیار بهتر میشه به همدیگر نزدیکتر میشوید این خیلی کمک کننده هستش توی بهبود کیفیت زندگیتان
    دوتعریف جدید و جالب ﮐﻪ خوب است به عمقش فکر کنیم:
    ﻋﺼﺒﺎﻧﯿﺖ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺗﻨﺒﯿﻪ ﺧﻮﺩ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﮐﯿﻨﻪ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺯﻫﺮ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﺸﺘﻦ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﻫﯿﭻ ﺍﻧﺴﺎﻧﯽ ﺑﻪ ﺳﻌﺎﺩﺕ ﻧﻤﯽ ﺭﺳﺪ،
    ﻣﮕﺮ ﺁﻧﮑﻪ ﺩﻭ ﺑﺎﺭ ﺯﺍﺩﻩ ﺷﻮﺩ:
    ﯾﮏ ﺑﺎﺭ ﺍﺯ ﻣﺎﺩﺭ خویش
    ﻭ ﺑﺎﺭ ﺩﯾﮕﺮ
    ﺍﺯ خویشتن ﺧﻮﯾش ،ﺗﺎ ﺣﻘﯿﻘﺖ ﺩﺭﻭﻧﺶ ،
    در زﺍﯾﺶ ﺩﻭﻡ، ﻫﻮﯾﺪﺍ ﺷﻮﺩ
    ﻭ ﺣﯿﺎﺕ ﻭﺍﻗﻌﯽ ﺍﻭ ﺁﻏﺎﺯ ﮔﺮﺩﺩ !

  17. کاربر روبرو از پست مفید khaleghezey تشکرکرده است .

    maryam65 (پنجشنبه 12 شهریور 94)

  18. #10
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 30 شهریور 94 [ 09:05]
    تاریخ عضویت
    1390-10-01
    نوشته ها
    37
    امتیاز
    3,333
    سطح
    35
    Points: 3,333, Level: 35
    Level completed: 89%, Points required for next Level: 17
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsVeteranTagger Second Class
    تشکرها
    15

    تشکرشده 17 در 9 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط گیسو کمند نمایش پست ها
    سلام ، شما از سال 90 عضو اینجا هستید و با این وجود اینقدر با بی مهارتی عمل کردید؟.
    با سلام و ممنون از راهنماییهاتون من از سال 90 اینجا عضو هستم ولی از همون سال دیگه به اینجا سر نزدم و از این بابت هم متاسفم

    - - - Updated - - -

    نقل قول نوشته اصلی توسط khaleghezey نمایش پست ها
    درود بانو
    بعنوان یه مرد متاهل مینویسم
    خیلی ممنون آقا صحبتهاتون خیلی کمکم کرد که بیشتر فکر کنم
    ویرایش توسط maryam65 : پنجشنبه 12 شهریور 94 در ساعت 13:01

  19. کاربر روبرو از پست مفید maryam65 تشکرکرده است .

    khaleghezey (پنجشنبه 12 شهریور 94)


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ ها: 7
    آخرين نوشته: شنبه 07 بهمن 96, 00:37
  2. پاسخ ها: 9
    آخرين نوشته: سه شنبه 04 فروردین 94, 19:00
  3. چرا همه دوستام باهام قهر میکنند؟
    توسط کیت کت در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 16
    آخرين نوشته: شنبه 16 اسفند 93, 19:33
  4. دوستان کمک یه مشاور میخوام برا دوستام معتاد به استمناء (جلق) شدن
    توسط infodltube در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 7
    آخرين نوشته: سه شنبه 10 اردیبهشت 92, 00:07
  5. من و دوستام
    توسط بالهای صداقت در انجمن داستان و حکایت آموزنده
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: پنجشنبه 06 آبان 89, 12:39

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 03:25 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.