به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 21
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 10 شهریور 94 [ 20:28]
    تاریخ عضویت
    1394-6-09
    نوشته ها
    6
    امتیاز
    76
    سطح
    1
    Points: 76, Level: 1
    Level completed: 52%, Points required for next Level: 24
    Overall activity: 15.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class
    تشکرها
    0

    تشکرشده 3 در 3 پست

    Rep Power
    0
    Array

    Question ازدواج با یک زن مطلقه بزرگتر و بسیار زودرنج

    سلام خدمت بزرگواران انجمن

    پسری هستم 28 ساله مجرد و 4 سال هست با یک خانم مطلقه که 4 سال از من بزرگتر هستن در ارتباط هستم.

    موضوع ازدواج توی خانواده هامون مطرح شده ولی خیلی حساسه ، همیشه باید حواسم باشه چی میگم ، روی تموم حرف ها و کلمه هایی که استفاده میکنم باید توجه داشته باشم کلمه ای نگم که توی ادبیاتش بد تعریف شده باشه...

    برای مثال : یکبار جلوی جمعی گفتم من ایشون رو خیلی دوست دارم و همیشه پشت بودم و هستم. بعد ایشون عصبی و ناراحت شد که تو میخواستی من رو جلوی دوستات خراب کنی ...

    جدا از این مسائل اصلا نمیتونه ناراحتیش رو کنترل کنه ، توی جمع باشه ، وسط خیابون باشه ، نصف شب باشه ....

    برای این مورد هم مثال میزنم ، چند روز پیش بهش مسیج دادم و گفتم لطفا رفتارات رو توی جمع کنترل کن ، دلیلی نداره همه بفهمن من و تو باهم مشکلی پیدا کردیم ، تا جایی که قاطی کرد اومد در خونه ما و ساعت دو شب یه آبرو ریزی درست حسابی با نفرین و تهدید مادرم و فحش دادن به تازه دامادمون ، راه انداخت ...

    و وقتی رفت خونه پدر مادر و خواهرش رو علیه من پر کرد و اونا هم مسیج های بی احترامی بهم دادن... خلاصه خیلی خراب کرد همه چیز رو و مهم تر از هر چیزی وجهه خودش رو توی خانواده من

    دیروز اومد سر راهم و عذرخواهی و اشتباه کردم ولی با اینکه دیونه وار دوستش دارم توی ذهنم هرچقدر دنبال یه دلیل منطقی برای رابطمون گشتم نتونستم پیدا کنم ...

    ممنون میشم بزرگان راهنماییم کنن از طرفی واقعا از رفتاراش خسته شدم و چهره خوبی که ازش ساخته بودم توی خانوادمون خراب شده و از طرف دیگه خیلی دوستش دارم ، دو دل شدم ...

  2. #2
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    دوشنبه 19 آبان 99 [ 21:53]
    تاریخ عضویت
    1391-3-16
    محل سکونت
    گلستان
    نوشته ها
    3,933
    امتیاز
    52,145
    سطح
    100
    Points: 52,145, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 23.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    15,723

    تشکرشده 11,395 در 3,444 پست

    Rep Power
    0
    Array
    درود دوست عزیز

    مسئله را اشتباه متوجه شدی شما از روی عنوانی که انتخاب کردی میگم مهمتر از اینکه ایشون مطلقه هستند طرز رفتار و شخصیت خودشان و خانواده شان است.
    4سال با هم دوست هستید(با ارتباط داشتن چندان تفاوتی نداره) خانواده شان خبر دارند این رابطه فراز و نشیب داره رفتارهای ایشون و اینکه این رابطه با اینکه 4سال از برقراریش میگذره ولی به سرانجامی نرسیده و تصمیم قاطعی نگرفتید اینکه از فکر ایشون خارج بشید یا بخواهید باهاشون ازدواج بکنید.
    اولین کاری که شما باید انجام بدهید خارج شدن از این رابطه احساسی هستش آنوقت خیلی بهتر و منطقی تر میتوانید از بیرون به رابطه ای که برقرار کردید نگاهی بیاندازید و تصمیم بهتری بگیرید.

    1.سن ایشون چقدره؟
    2.میزان تحصیلات شما و ایشون
    3.معیارهای شما برای اانتخاب این خانوم
    4.نظر خانواده شما و خانوم ایشون در مورد تصمیم به ازدواج و رابطه ای که دارید
    5.دلیل جدا شدن ایشون از شوهرشان
    6.خصوصیات مثبت و منفی خودتان و ایشون را بنویسید
    7.از نظر مالی در چه سطحی هستید درامدی دارید پس انداز دارید.
    8.ببخشید رک میپرسم با ایشون رابطه هم داشتید.
    چون وارد شدن به اینگونه روابط باعث وابستگی بیشتر بین شما و ایشون میشه
    و سوال آخر چرا در این مدت 4سالی که از ایشون شناخت پیدا کردید اقدام به خواستگاری کردن همراه با خانواده نکردید؟

    دوست داشتن شما نشان از وابستگی داره که در طی این 4سال اتفاق افتاده و این احساس باعث میشه جلوگیری بشه از گرفتن یه تصمیم صحیح که منجر بشه به داشتن یه زندگی مشترک موفق.لطفا اول از این رابطه خارج بشید بعد تصمیم گیری بکنید که تمایل دارید با ایشون ازدواج کنید یا خیر.
    دوتعریف جدید و جالب ﮐﻪ خوب است به عمقش فکر کنیم:
    ﻋﺼﺒﺎﻧﯿﺖ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺗﻨﺒﯿﻪ ﺧﻮﺩ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﮐﯿﻨﻪ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺯﻫﺮ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﺸﺘﻦ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﻫﯿﭻ ﺍﻧﺴﺎﻧﯽ ﺑﻪ ﺳﻌﺎﺩﺕ ﻧﻤﯽ ﺭﺳﺪ،
    ﻣﮕﺮ ﺁﻧﮑﻪ ﺩﻭ ﺑﺎﺭ ﺯﺍﺩﻩ ﺷﻮﺩ:
    ﯾﮏ ﺑﺎﺭ ﺍﺯ ﻣﺎﺩﺭ خویش
    ﻭ ﺑﺎﺭ ﺩﯾﮕﺮ
    ﺍﺯ خویشتن ﺧﻮﯾش ،ﺗﺎ ﺣﻘﯿﻘﺖ ﺩﺭﻭﻧﺶ ،
    در زﺍﯾﺶ ﺩﻭﻡ، ﻫﻮﯾﺪﺍ ﺷﻮﺩ
    ﻭ ﺣﯿﺎﺕ ﻭﺍﻗﻌﯽ ﺍﻭ ﺁﻏﺎﺯ ﮔﺮﺩﺩ !
    ویرایش توسط khaleghezey : دوشنبه 09 شهریور 94 در ساعت 12:04

  3. 3 کاربر از پست مفید khaleghezey تشکرکرده اند .

    گیسو کمند (دوشنبه 09 شهریور 94), ستاره زیبا (سه شنبه 10 شهریور 94), شیدا. (دوشنبه 09 شهریور 94)

  4. #3
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 10 شهریور 94 [ 20:28]
    تاریخ عضویت
    1394-6-09
    نوشته ها
    6
    امتیاز
    76
    سطح
    1
    Points: 76, Level: 1
    Level completed: 52%, Points required for next Level: 24
    Overall activity: 15.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class
    تشکرها
    0

    تشکرشده 3 در 3 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط khaleghezey نمایش پست ها
    درود دوست عزیز

    مسئله را اشتباه متوجه شدی شما از روی عنوانی که انتخاب کردی میگم مهمتر از اینکه ایشون مطلقه هستند طرز رفتار و شخصیت خودشان و خانواده شان است.
    4سال با هم دوست هستید(با ارتباط داشتن چندان تفاوتی نداره) خانواده شان خبر دارند این رابطه فراز و نشیب داره رفتارهای ایشون و اینکه این رابطه با اینکه 4سال از برقراریش میگذره ولی به سرانجامی نرسیده و تصمیم قاطعی نگرفتید اینکه از فکر ایشون خارج بشید یا بخواهید باهاشون ازدواج بکنید.
    اولین کاری که شما باید انجام بدهید خارج شدن از این رابطه احساسی هستش آنوقت خیلی بهتر و منطقی تر میتوانید از بیرون به رابطه ای که برقرار کردید نگاهی بیاندازید و تصمیم بهتری بگیرید.

    1.سن ایشون چقدره؟
    2.میزان تحصیلات شما و ایشون
    3.معیارهای شما برای اانتخاب این خانوم
    4.نظر خانواده شما و خانوم ایشون در مورد تصمیم به ازدواج و رابطه ای که دارید
    5.دلیل جدا شدن ایشون از شوهرشان
    6.خصوصیات مثبت و منفی خودتان و ایشون را بنویسید
    7.از نظر مالی در چه سطحی هستید درامدی دارید پس انداز دارید.
    8.ببخشید رک میپرسم با ایشون رابطه هم داشتید.
    چون وارد شدن به اینگونه روابط باعث وابستگی بیشتر بین شما و ایشون میشه
    و سوال آخر چرا در این مدت 4سالی که از ایشون شناخت پیدا کردید اقدام به خواستگاری کردن همراه با خانواده نکردید؟

    دوست داشتن شما نشان از وابستگی داره که در طی این 4سال اتفاق افتاده و این احساس باعث میشه جلوگیری بشه از گرفتن یه تصمیم صحیح که منجر بشه به داشتن یه زندگی مشترک موفق.لطفا اول از این رابطه خارج بشید بعد تصمیم گیری بکنید که تمایل دارید با ایشون ازدواج کنید یا خیر.
    1- ایشون 32 سالشونه و بنده 28 سال

    2- ایشون دوتا لیسانس حسابداری و روانشناسی و بنده فوق لیسانس برق

    3- معیارهایی که برای انتخابش داشتم زیبایی و آرامش و منطقی بود که تو اوایل رفتارهاش میدیدم و خانواده اش که به نظرم خیلی با فرهنگ بودن

    4- مادر بنده کلامی یکبار مخالفت کردن ولی تصمیم رو به خودم واگذار کرده بودن ولی الان دیگه اتمام حجت کردن و گفتن اصلا

    5- دلیل جدا شدنشون از همسر سابق عدم تطابق فرهنگی بود ولی حالا که رفتارهاش رو میبینم احساس میکنم شاید شوهر سابقش هم خسته شده بوده از رفتاراش.

    6- در مورد خصوصیات خوب و بد هرکس نظری داره من نظر خودم رو میگم :
    خصوصیات مثبت ایشون : میتونستم توی تصمیم گیری امور خوب باهاش مشورت کنم گرچه اواخر منفی نگریش زیاد شده بود ، بهم رسیدگی میکرد و توجه داشت ، مهربون بود ، گرم بود ، نجیب بود ، به غیرت من احترام میذاشت
    اما خصوصیات منفی ایشون : زود عصبی میشد خیلی زود رنج بود با یه کلمه معمولی هم ممکن بود بهش بربخوره حتی اگه میگفتم من منظور بدی نداشتم از این کلمه !!! قهر میکرد و ... ، وسواس فکری داشت کوچکترین مسائل رو انقدر بهش فکر میکرد که براش حاد میشد ، هنوز هم مسائل 3 سال پیش رو وسط میکشید و تا بحثی میشد همش حرف جدایی میزد و تمام کادوهایی که بهش داده بود رو سریع می اورد دم خونه تحویل میداد ، تا آروم میشد و دوباره وسایل بهش میدادم. اعتقاد داشت با همه توی خیابون خوش رو و خوش برخورد باشه حتی این آدم های علافی که به هر نحوی میومدن جلو سر بحث رو باز کنن تا باهاش ارتباط برقرار کنن ... اگه صلاح خودش رو توی چیزی میدید مخفی کاری میکرد ، یادمه یکبار بهم گفت چند ماه پیش با یه خواستگار قرار شام داشته ولی اصلا به من نگفته بود و حتی من متوجه خروجش از خونشون نشده بودم و فکر میکردم خونه ست... این رو هم مجبور شد بگه چون توی حرفاش گفت من خواستگارهام رو تست شخصیتی میگیرم ازشون در صورتی که من فقط یکیشون رو در جریان قرار گرفته بودم ... ، توی دعوا با من یهو فحش رکیک به مادر من میداد و اگر من میگفتم پدر/س/گ طلبکار میشد و میگفت تو به پدر من بی احترامی کردی ... ، احساس کلامیش فوق العاده کم بود ، دوستت دارم چند ماه یه بار و عزیزم هم به ندرت ، تا یه چیزی میشد میگفت ما به درد هم نمیخوریم ... عصبانی میشد تنهایی یا وسط خیابون براش فرقی نداشت در ماشین رو باز میکرد توو حرکت و جیغ و داد که میخوام پیاده شم ، وسط پیاده شروع میکرد به دعوا و هرچی میگفتم زشته بذار بریم توی ماشین صحبت کنیم میگفت نه ... خیلی سخت جواب تلفن میداد ، ممکن بود صبح از خواب بیدار شه صبح بخیر من رو ببینه اصلا جواب نده بره بیرون تا ساعت 1 زنگ بزنم بفهمم بیرونه .. !

    خصوصیات مثبت من : من آدم آرومی هستم و تا میشه دلم میخواد همه چیز آروم باشه و دنبال یه زندگی احساسی هستم و تا جایی که بتونم براش مایه میذاشتم ، غیرممکن بود فقط بگه فلان کار پیش اومده من نگفته باشم بذارش به عهده من ، میتونست روم حساب کنه ، آبرو برام مهمه حتی اگه خیلی عصبانی باشم توی یه جای عمومی و توی جمع رفتار بدی نشون نمیدم. بهش همیشه ابراز احساسات میکردم چه رفتاری چه کلامی و همیشه روی سرم میذاشتمش...

    خصوصیات منفی من : اگه چند ساعت ازش بی خبر بودم دلشوره میگرفتم ، شاید خصوصیت بد من باشه که خیلی دورش بودم نمیدونم... کلا آدم سازش کاری هستم بقیه از دیدن من و اون توی رابطه همیشه اعلام میکردن که چطور یه پسر مثل من گیر میاد ...

    7- درامد دارم توی یه شرکت خصوصی کار میکنم ولی به چشم کار موقت بهش نگاه میکنم ، ماشین دارم ولی خونه نه ! البته سربازی سر راهم هست که اونم با ادامه تحصیل میخوام پیش برم فعلا و درامدم اداره کاریه یه کارهایی هم کنارش انجام میدم ، دعواهای همیشگی مانع تمرکزم روی کار بوده همیشه.

    8- بله داشتیم

    و جواب سوال آخرتون : هیچوقت نه رومی روم بود نه زنگیه زنگ ، تکلیفش با خودش و من مشخص نبود ، ازدواج مسئله ساده ای نیست از نظر من و اون هیچوقت من رو توی این مورد حمایت فکری نکرد و همیشه با چندتا بدرد هم نمیخوریم سر و ته قضیه رو سعی میکرد هم بیاره نمیدونم دلیل رفتارش چی بود ولی دلش و زبونش یکی نبود. از طرفی هم نداشتن خونه برام شده بود کابوس چون سطح مالیش خانواده اش بالاتر از ما بود و من آخر نفهمیدم با ازدواج ما مخالفن یا موافق ، یه روز من رو انکار میکردن و یه روز تا میتونستن خوبی میکردن بهم.

    احساسم بهش خیلی زیاده ولی ....

  5. کاربر روبرو از پست مفید micr0bb تشکرکرده است .

    khaleghezey (دوشنبه 09 شهریور 94)

  6. #4
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    دوشنبه 19 آبان 99 [ 21:53]
    تاریخ عضویت
    1391-3-16
    محل سکونت
    گلستان
    نوشته ها
    3,933
    امتیاز
    52,145
    سطح
    100
    Points: 52,145, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 23.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    15,723

    تشکرشده 11,395 در 3,444 پست

    Rep Power
    0
    Array
    تفاوت سنی بالا ایشون از شما بزرگتره
    خانواده شما راضی نیست
    معیارهایی که برای انتخابش داشتم زیبایی و آرامش و منطقی بود که تو اوایل رفتارهاش میدیدم و خانواده اش که به نظرم خیلی با فرهنگ بودن
    اون دوتا نقطه معیارهای شما که منفی شد فقط میماند زیبایی ایشون که بعد نهایت دوسال برایتان عادی میشه

    در مورد خصوصیاتی که از ایشون نوشتی ایشونتوان تصمیم گیری ندارن یعنی هنوز با توجه به 32 سال سنی که دارند نمیتوانند مستقل تصمیم گیری بکنند و روی حرفشان باقی بمانند و این اصلا خوب نیست چون یکی از معیارهای اصلی که باید دختر و پسر داشته باشند استقلال در تصمیم گیری و اینکه روی تصمیمشان باقی بمانند نه اینکه یکروز یک رحفی بزندد و فرداش یه حرف دیگه.پس دادن کادو و دوباره ادامه دادن رابطه همه اینها و از همه مهمتر برقراری رابطه جنسی شما و ایشون میزان وابستگی دوطرف را به همدیگر بسیار زیاد کرده.
    در مورد شما بهتر بود خیلی زودتر تصمیم گیری میکردید که واقعا قصدتان از این رابطه ای که بوجود اومده چیه تشکیل زندگی مشترک یا داشتن یه رابطه همانند ازدواج موقت و لذت بردن و نداشتن مسئولیت
    در هر صورت ادامه این رابطه به دوطرف صدمات بیشتر یوارد میکنه بهتره از این رابطه خارج بشید و اجازه بدهید ایشون دنبال زندگی خودشان بروند و شما هم همینطور ان شاء الله انتخاب خوبی داشته باشید و در زندگیتان موفق بشوید
    دوتعریف جدید و جالب ﮐﻪ خوب است به عمقش فکر کنیم:
    ﻋﺼﺒﺎﻧﯿﺖ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺗﻨﺒﯿﻪ ﺧﻮﺩ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﮐﯿﻨﻪ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺯﻫﺮ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﺸﺘﻦ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﻫﯿﭻ ﺍﻧﺴﺎﻧﯽ ﺑﻪ ﺳﻌﺎﺩﺕ ﻧﻤﯽ ﺭﺳﺪ،
    ﻣﮕﺮ ﺁﻧﮑﻪ ﺩﻭ ﺑﺎﺭ ﺯﺍﺩﻩ ﺷﻮﺩ:
    ﯾﮏ ﺑﺎﺭ ﺍﺯ ﻣﺎﺩﺭ خویش
    ﻭ ﺑﺎﺭ ﺩﯾﮕﺮ
    ﺍﺯ خویشتن ﺧﻮﯾش ،ﺗﺎ ﺣﻘﯿﻘﺖ ﺩﺭﻭﻧﺶ ،
    در زﺍﯾﺶ ﺩﻭﻡ، ﻫﻮﯾﺪﺍ ﺷﻮﺩ
    ﻭ ﺣﯿﺎﺕ ﻭﺍﻗﻌﯽ ﺍﻭ ﺁﻏﺎﺯ ﮔﺮﺩﺩ !

  7. 6 کاربر از پست مفید khaleghezey تشکرکرده اند .

    she (چهارشنبه 11 شهریور 94), گیسو کمند (دوشنبه 09 شهریور 94), نیکیا (دوشنبه 09 شهریور 94), اقای نجار (دوشنبه 09 شهریور 94), ستاره زیبا (سه شنبه 10 شهریور 94), شیدا. (دوشنبه 09 شهریور 94)

  8. #5
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 10 شهریور 94 [ 20:28]
    تاریخ عضویت
    1394-6-09
    نوشته ها
    6
    امتیاز
    76
    سطح
    1
    Points: 76, Level: 1
    Level completed: 52%, Points required for next Level: 24
    Overall activity: 15.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class
    تشکرها
    0

    تشکرشده 3 در 3 پست

    Rep Power
    0
    Array
    ممنون از راهنمایی هاتون ، البته من خیلی اتفاقاتی که افتاده رو فاکتور گرفتم ولی میخواستم از توصیه های شما هم استفاده کنم ، قصدم مطمئنا زندگی مشترک بود ولی حقیقتش تاحالا نشده کسی رو ببینم بگه من کنار این خانم آرامش خواهم داشت و خودش همیشه یه موضوعی واسه دعوا داره

    باز هم ممنونم وقت گذاشتین

  9. کاربر روبرو از پست مفید micr0bb تشکرکرده است .

    khaleghezey (دوشنبه 09 شهریور 94)

  10. #6
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 07 خرداد 99 [ 14:53]
    تاریخ عضویت
    1391-12-22
    نوشته ها
    4,428
    امتیاز
    70,050
    سطح
    100
    Points: 70,050, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    14,753

    تشکرشده 14,732 در 3,979 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    790
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط micr0bb نمایش پست ها
    اعتقاد داشت با همه توی خیابون خوش رو و خوش برخورد باشه حتی این آدم های علافی که به هر نحوی میومدن جلو سر بحث رو باز کنن تا باهاش ارتباط برقرار کنن ...


    اگه صلاح خودش رو توی چیزی میدید مخفی کاری میکرد ، یادمه یکبار بهم گفت چند ماه پیش با یه خواستگار قرار شام داشته ولی اصلا به من نگفته بود و حتی من متوجه خروجش از خونشون نشده بودم و فکر میکردم خونه ست... این رو هم مجبور شد بگه چون توی حرفاش گفت من خواستگارهام رو تست شخصیتی میگیرم ازشون در صورتی که من فقط یکیشون رو در جریان قرار گرفته بودم ... ،...
    علت جداییش را از خودش شنیدی یا از همسر سابقش؟

    ایشون کیس مناسب تری از شما پیدا نکرده که هست. تمام این چهارسالی که با شماست هم در حال تلاش برای مورد بهتر بوده. حتی از کیس های توی خیابون و تاکسی هم نمی گذره و همه را امتحان می کنه.

    حواستون هست دارید چیکار می کنید؟

    خواستگار هم می بینه و شام هم بیرون می ره و .... شما فقط یک گزینه اید.
    تا الان بهترین گزینه.
    بهتر از شما پیدا کنه که تحمل این همه اخلاق زشت را داشته باشه، لحظه ای درنگ نمی کنه.

    فقط چون شما را به قطعیت نمی رسونه ( می ره خواستگار می بینه، باهاتون دعوا می کنه و می گه به درد هم نمی خوریم، تحویلتون نمی گیره) و البته زیباییش ... شما ناخودآگاه به سمتش کشش دارید.
    سعی کنید به این کشش ناخودآگاه غلبه کنید و کمی منطقی تر به موضوع نگاه کنید.

    گزینه های مناسب پیش روی شما خیلی خیلی وسیع تر از ایشونه.
    گزینه های پیش روی ایشون خیلی محدوده (سن، طلاق، رابطه 4 ساله با شما، اخلاق و ... گزینه هاش را محدود می کنه)

    ولی طوری باهاتون بازی کرده و فریبتون داده که این شمایید که دنبالش می دویید.

    -------------------
    پست قبلی از آقای خاله قزی هست که متاهل هستند و یک دختر هم دارند. موضوع را از دید یک آقا دیدند.
    اگر می خواهید برای صلح جهانی کاری انجام دهید به خانه خود بروید و به خانواده تان عشق بورزید .
    مادر ترزا
    ویرایش توسط شیدا. : دوشنبه 09 شهریور 94 در ساعت 13:50

  11. 9 کاربر از پست مفید شیدا. تشکرکرده اند .

    baitollah-abbaspour (دوشنبه 09 شهریور 94), khaleghezey (سه شنبه 10 شهریور 94), she (چهارشنبه 11 شهریور 94), گیسو کمند (دوشنبه 09 شهریور 94), نیکیا (دوشنبه 09 شهریور 94), همت 1400 (سه شنبه 10 شهریور 94), اقای نجار (دوشنبه 09 شهریور 94), ستاره زیبا (سه شنبه 10 شهریور 94), شین خانوم (دوشنبه 09 شهریور 94)

  12. #7
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 10 شهریور 94 [ 20:28]
    تاریخ عضویت
    1394-6-09
    نوشته ها
    6
    امتیاز
    76
    سطح
    1
    Points: 76, Level: 1
    Level completed: 52%, Points required for next Level: 24
    Overall activity: 15.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class
    تشکرها
    0

    تشکرشده 3 در 3 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط شیدا. نمایش پست ها
    علت جداییش را از خودش شنیدی یا از همسر سابقش؟

    ایشون کیس مناسب تری از شما پیدا نکرده که هست. تمام این چهارسالی که با شماست هم در حال تلاش برای مورد بهتر بوده. حتی از کیس های توی خیابون و تاکسی هم نمی گذره و همه را امتحان می کنه.

    حواستون هست دارید چیکار می کنید؟

    خواستگار هم می بینه و شام هم بیرون می ره و .... شما فقط یک گزینه اید.
    تا الان بهترین گزینه.
    بهتر از شما پیدا کنه که تحمل این همه اخلاق زشت را داشته باشه، لحظه ای درنگ نمی کنه.

    فقط چون شما را به قطعیت نمی رسونه ( می ره خواستگار می بینه، باهاتون دعوا می کنه و می گه به درد هم نمی خوریم، تحویلتون نمی گیره) و البته زیباییش ... شما ناخودآگاه به سمتش کشش دارید.
    سعی کنید به این کشش ناخودآگاه غلبه کنید و کمی منطقی تر به موضوع نگاه کنید.

    گزینه های مناسب پیش روی شما خیلی خیلی وسیع تر از ایشونه.
    گزینه های پیش روی ایشون خیلی محدوده (سن، طلاق، رابطه 4 ساله با شما، اخلاق و ... گزینه هاش را محدود می کنه)

    ولی طوری باهاتون بازی کرده و فریبتون داده که این شمایید که دنبالش می دویید.

    -------------------
    پست قبلی از آقای خاله قزی هست که متاهل هستند و یک دختر هم دارند. موضوع را از دید یک آقا دیدند.
    دلیل جدایی رو از خودش شنیدم ، البته اوایل رابطمون شوهر سابقش رو دیدم اون هم بی عیب نبود ولی رفتار عصبی ازش با شوهر سابقش دیدم ، همین رفتارهایی که الان با من داره.
    البته سه - چهار روز هست باهاش ارتباطم رو قطع کردم. خیلی سخته برام ولی دارم تلاشم رو میکنم نرم سمتش ...

  13. کاربر روبرو از پست مفید micr0bb تشکرکرده است .

    گیسو کمند (سه شنبه 10 شهریور 94)

  14. #8
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 17 شهریور 00 [ 16:19]
    تاریخ عضویت
    1394-6-10
    نوشته ها
    262
    امتیاز
    9,650
    سطح
    65
    Points: 9,650, Level: 65
    Level completed: 43%, Points required for next Level: 400
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class5000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    431

    تشکرشده 376 در 164 پست

    Rep Power
    53
    Array
    بذارین رک باهاتون صحبت کنم بنظر من شما شاید بتونید دوستای خوبی برای هم باشین اما متاسفانه تا جاییکه شما در مورد خودتون و ایشون صحبت کردین معیارهایی رو که شما برای ازدواج در نظر دارین ایشون ندارن مثل ابراز احساس و زندگی عاطفی که خب یکی از بزرگترین نیاز های هر کسی میتونه باشه.دوم آبروداری شما و مهم بودن آبروتون که باز ایشون به گفته خودتون اهل جر و بحث و فحاشی و بی احترامی هستن حتی اگه تو اوج عصبانیت هم رخ بده آدم باید با توجه به محیط و شرایط رفتار کنه.مادرتون هم که مخالفن,من اوایل فکر میکردم خانواده ها مهم نیستن ولی الان که وارد زندگی شدم متوجه شدم که خیلی مهمن.این مخالفت و راضی نبودن ممکنه ناخواسته باعث دلخوری بشه و حتما قراره با توصیفاتی که ازین خانم داشتین سر هرموضوعی بحث بشه و ایشون بذارن برن و حتی ممکنه پیشنهاد جدایی هم بهتون بدن.در مورد خواستگارا هم اگر تصمیمتون جدی نیست برای ازدواج بنظرم دلیلی نداشته ایشون قضیه خواستگارهارو باهاتون در جریان بذارن اما اگر نه قصدتون جدی هست برای ازدواج و باهم درمیون گذاشتین ایشون باید درمورد خواستگارهای جدیدشون و قرار ملاقاتهاشون باهاتون هماهنگ میکردن.جواب ندادن تلفن,مشورت نکردن,بیخبر گذاشتن,بی احترامی به خانواده,قهر کردن,دمدمی بودن,بیشتر بودن سنشون و حتی ببخشید مطلقه بودنشون نمیتونه برای شما مناسب باشه فقط میمونه چهره خوبشون که هم اینکه به قول دوستمون این چهره خوب متاسفانه بعد از مدتی افت میکنه و هم اینکه نداشتن تفاهم و سخت شدن شرایط اون چهره خوب رو هم از بین میبره.من خودم پنج سال با همسرم رابطه داشتم(دوست بودیم) و خانواده ها در جریان و راضی بودن.من به نسبت کمی تجربه دارم.و اینکه یکی از اقوام ما با یه خانمی که 6سال از خودشون بزرگتره دوست بودن و الان ازدواج کردن و متاسفانه این آقا با وجود اینکه خانمشون واقعا مثل گل هستن چندین بار به خانم خیانت کردن,همه متوجه شدن,ازش تعهد گرفتن,خط موبایلشون رو عوض کردن ... اما فایده نداشت و هنوز به خیانتشون ادامه میدن و خانمشون رو در حد مرگ کتک میزنن و خیلی خونسرد میگن دیگه دوستت ندارم تو پیر شدی دوست دخترم از شما قشنگتر و جوون تره ازت بدم میاد و من اون موقع که انتخابت کردم بچه بودم...

  15. کاربر روبرو از پست مفید ZENDEGIBEHTAR تشکرکرده است .

    ستاره زیبا (سه شنبه 10 شهریور 94)

  16. #9
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    دوشنبه 19 آبان 99 [ 21:53]
    تاریخ عضویت
    1391-3-16
    محل سکونت
    گلستان
    نوشته ها
    3,933
    امتیاز
    52,145
    سطح
    100
    Points: 52,145, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 23.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    15,723

    تشکرشده 11,395 در 3,444 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط شیدا. نمایش پست ها
    علت جداییش را از خودش شنیدی یا از همسر سابقش؟

    ایشون کیس مناسب تری از شما پیدا نکرده که هست. تمام این چهارسالی که با شماست هم در حال تلاش برای مورد بهتر بوده. حتی از کیس های توی خیابون و تاکسی هم نمی گذره و همه را امتحان می کنه.

    حواستون هست دارید چیکار می کنید؟

    خواستگار هم می بینه و شام هم بیرون می ره و .... شما فقط یک گزینه اید.
    تا الان بهترین گزینه.
    بهتر از شما پیدا کنه که تحمل این همه اخلاق زشت را داشته باشه، لحظه ای درنگ نمی کنه.

    فقط چون شما را به قطعیت نمی رسونه ( می ره خواستگار می بینه، باهاتون دعوا می کنه و می گه به درد هم نمی خوریم، تحویلتون نمی گیره) و البته زیباییش ... شما ناخودآگاه به سمتش کشش دارید.
    سعی کنید به این کشش ناخودآگاه غلبه کنید و کمی منطقی تر به موضوع نگاه کنید.

    گزینه های مناسب پیش روی شما خیلی خیلی وسیع تر از ایشونه.
    گزینه های پیش روی ایشون خیلی محدوده (سن، طلاق، رابطه 4 ساله با شما، اخلاق و ... گزینه هاش را محدود می کنه)

    ولی طوری باهاتون بازی کرده و فریبتون داده که این شمایید که دنبالش می دویید.

    -------------------
    پست قبلی از آقای خاله قزی هست که متاهل هستند و یک دختر هم دارند. موضوع را از دید یک آقا دیدند.
    در مورد خط آبی میخواهم توضیحی ارائه بدهم.
    اتفاقا با نظر بانو شیدا بسیار زیاد موافق هستم و خودم به این موضوع فکر کردم و به همین نتیجه هم رسدیه بودم ولی ترجیح دادن خودم این نظر را نزارم و از یک بعد دیگر به این موضوع نگاهی بیاندازم.
    در هر صورت فرقی نداره از این رابطه خارج شو البته هم احساسی که خرج کردی و هم رابطه ای که داری سخت میکنه این موضوع را بعنوان یک مرد کاملا درک میکنم ولی سطح انتظارت از این رابطه نهایت یک ازدواج موقت باشه همین و بس بیشترش نکن گرچه ترجیح میدم توصیه کنم از همین مقدار هم بگذری و از این رابطه خارج بشی چون هم خانوادت اطلاع دارن هم خانواده ایشون ارزشش را نداره زیبایی و وضعیت مالی و رابطه جنسی باید اعتراف کنم که وسوسه کننده و جذاب هستش ولی نه برای مدت زیاد بقول معروف تا تهش رفتی بیشتر از این نیست.

    قطع رابطه کامل
    دوتعریف جدید و جالب ﮐﻪ خوب است به عمقش فکر کنیم:
    ﻋﺼﺒﺎﻧﯿﺖ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺗﻨﺒﯿﻪ ﺧﻮﺩ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﮐﯿﻨﻪ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺯﻫﺮ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﺸﺘﻦ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﻫﯿﭻ ﺍﻧﺴﺎﻧﯽ ﺑﻪ ﺳﻌﺎﺩﺕ ﻧﻤﯽ ﺭﺳﺪ،
    ﻣﮕﺮ ﺁﻧﮑﻪ ﺩﻭ ﺑﺎﺭ ﺯﺍﺩﻩ ﺷﻮﺩ:
    ﯾﮏ ﺑﺎﺭ ﺍﺯ ﻣﺎﺩﺭ خویش
    ﻭ ﺑﺎﺭ ﺩﯾﮕﺮ
    ﺍﺯ خویشتن ﺧﻮﯾش ،ﺗﺎ ﺣﻘﯿﻘﺖ ﺩﺭﻭﻧﺶ ،
    در زﺍﯾﺶ ﺩﻭﻡ، ﻫﻮﯾﺪﺍ ﺷﻮﺩ
    ﻭ ﺣﯿﺎﺕ ﻭﺍﻗﻌﯽ ﺍﻭ ﺁﻏﺎﺯ ﮔﺮﺩﺩ !

  17. 2 کاربر از پست مفید khaleghezey تشکرکرده اند .

    she (چهارشنبه 11 شهریور 94), ستاره زیبا (سه شنبه 10 شهریور 94)

  18. #10
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 10 شهریور 94 [ 20:28]
    تاریخ عضویت
    1394-6-09
    نوشته ها
    6
    امتیاز
    76
    سطح
    1
    Points: 76, Level: 1
    Level completed: 52%, Points required for next Level: 24
    Overall activity: 15.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class
    تشکرها
    0

    تشکرشده 3 در 3 پست

    Rep Power
    0
    Array
    خیلی سخته دوستان ممنون از راهنمایی هاتون
    سه چهار روزی هست باهاش قطع ارتباط کردم ، حقیقتش اون شب که دم خونه ی ما آبرو ریزی راه انداخت ، فرداش هم توی خانوادش من رو خراب کرد و مسیجهای توهین آمیز از طرف مادر و خواهرش برام اومد.

    با این شرایط حتی خودم هم بخوام هردو خانواده نمیذارن دیگه پیش بره این رابطه.

    اون شب که اومد آبرو ریزی راه انداخت خودمم خسته شده بودم از کاراش گوشیم رو خاموش کردم و زدم بیرون ، یکمش عمدی بود ، احتمال میدادم میاد آبرو ریزی میکنه ولی به خودم گفتم بذارم همه چیزو به آتیش بکشه که نتونه دیگه با ببخشید غلط کردم هم برگرده ، البته فکر نمیکردم اگه دامادمون بهش بگه خانم مزاحم نشو این شروع کنه به فحش دادن و مادرم رو تهدید و نفرین کنه ، این عذاب وجدان شده برام. به خودم میگم کاش وایمیسادم بیاد سرم جیغ بزنه دیونه بازی دربیاره ولی انقدر خراب نمیشد کل رابطه ای که همه زندگیم بود :( :(
    ویرایش توسط micr0bb : سه شنبه 10 شهریور 94 در ساعت 13:08


 
صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ ها: 5
    آخرين نوشته: یکشنبه 01 مرداد 96, 20:35
  2. مشاور حق پرسیدن درباره مسائل جنسی رو داره ؟لطفا زود جواب بدین
    توسط vareshi در انجمن طــــــــرح مشکلات خانواده: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 5
    آخرين نوشته: پنجشنبه 03 تیر 95, 22:07
  3. نامزدم از من پرسیده که من چندمین مرد توی زندگیت هستم لطفا خیلی زود راهنماییم کنید
    توسط raha1415 در انجمن طـــــــــــرح مشکلات ازدواج: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 27
    آخرين نوشته: دوشنبه 13 مرداد 93, 02:49
  4. شوهرم بی منطقه و بهم زور میگه مثل ی اسیرم تو دستش.چیکار کنم؟
    توسط sara** در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 9
    آخرين نوشته: دوشنبه 06 مرداد 93, 15:35
  5. من به این نتیجه رسیدم که زود رنج هستم حالا باید چکار کنم؟؟؟؟
    توسط mohammad2012 در انجمن هیجانات و احساسات
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: یکشنبه 21 آبان 91, 15:43

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 10:26 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.