موضوع: استخدام بهترین سازمان دولتی شدم اما انگیزه ندارم

من الان خیلی مریض احوالم. گفتم قبل از اینکه بمیرم و راحت شید از دستم!!! حداقل یه سوال از اعضای تالار بپرسم که ببینم من اشتباه میکنم و متوجه نمیشم یا شما هم میفهمید و چیزی

نمیگید مخصوصا فرشته ی مهربان به هر حال ز گهواره تا گور دانش بجوی !!! چون فرشته ی مهربان رو میشناسم متعجبم!!! واقعا قلب پاک و بزرگی داره بی تعارف و تعریف. از پاچه خواری هم

خوشش نمیاد. نمیترسه کسی بهش بگه بد و نامهربان چون میفهمه و درک میکنه داره با جدیتش چه لطفها در حق آدما میکنه.

واقعا فکر میکنید خانم zzzz ببخشید اونقدر عرضه داره که سامان رو فراموش کنه؟ معذرت میخوام ولی من تو این عشق که نه بی لیاقتی خانم zzzz چیزی برای بحث تو تالار نمیبینم!!! فقط

داره خودشو توجیه میکنه دیگه!!! شما حس نمیکنید؟ تالار واسه من نیستا ولی اینجا دوست ندارم کسی جلو چشم کم کم تو خواب خرگوشی فرو بره!!! چرا اجازه بدیم براش لالایی بخونن؟

من که مطمئنم هیچ وقت نمیتونه. یعنی شما این رو حس نمیکنید؟ میدونید و بهش نمیگید؟ پس اگه شما هم میفهمید چرا لی لی به لالاش میذارید؟ میبینید که هیچ وقت عوض نمیشه چرا

باز جوابش رو میدید؟ چرا اجازه میدید خیلی راحت حرف رو به سامان برسونه در حالی که خودتون هم میدونید فقط دنبال آروم کردن دل خودشه و باز کردن راه واسه تثبیت سامان تو

ذهنش؟؟؟؟ اون نمیفهمه و ببخشید خودش رو زده به اون راه ما که میفهمیم همه ی حرفای ساناز برای فراموش کردن سامان الکیه!!! دروغه!!!

من کاملا حس میکنم هدف ساناز خانم اینه که منتظر بمونه تا پیر شه و بترشه و سن ازدواجش بگذره و برسه به بالای 40 و بعد که کار از کار گذشته اونوقت تازه سرش به سنگ بخوره !!!

شما این رفتارش رو حس نمیکنید؟

ساناز خانم اگه اومدم تایپکت دیدم داری کم کم خوابت میبره. خوشم اومد ازت و حس کردم دختریت رو داری نشون میدی که میگی زشتم اینکه فکر میکنی زشتی خوبه. آدم بهت امیدوار

میشه. چون همون دختر خوشگلم که تو خیابون میبینی یه روز به حکم دختر بودن همین فکر رو کرده!!! پس یه کار طبیعی داری تو زندگیت میکنی . حرف بزن در موردش و بگو چی فک میکنی.

ساناز تو زشت نیستی

ساناز من حالیمه میگم اصلا زشت نیستی. اما مطمئنم اونقدر به خودت نمیرسی که زشت به نظر میای!!! حالا بیا اینجا در مورد این مشکلت حرف بزن. دوستان تو این مورد باید کمکت کنن

میتونن و مدل رفتاری و ذهنی و فکریشون جوریه که واقعا میرسوننت به اعتماد به نفس.

وگرنه در مورد سامان تو گرفتار عذاب خدا شدی و عاشق سامان نیستی بلکه خدا میخواد بهت بفهمونه دختر ناشکری هستی حالا 67سالگیت وقتی وقت ازدواجت گذشت میفهمی خدا چی

گذاشته تو کاسه ات. اگه راست میگی و عرضه داری و به خاطر خدا آرایش نمیکنی پس نشون بده که سامان رو میذاری کنار. من که چشمم آب نمیخوره. بقیه هم همین طور فکر میکنن

دیگه؟

لبخند تو راست میگی من سامانوو نمیتونم فراموش کنم فقط بامشاوره و صحبت تواینجا دردمو کم میشه وگرنه هنوز ویروسش هست من باهاش دارم دستو پنجه نرم میکنم
تمام تایپیکامم یجورای بخاطر سامان بود مشکل اولین پست یچیزی بود بعد ب سامان میرسید
شایدم اینجور باشه که میگی همیشه مجرد بمونم لابدخدا اینطور میخواد
عجب اتفاق عجیبی بود این سامان خخخخ
ی سال همیاری ی سال همدردی سایت بعدی فکر کنم قبرستونه خخخ
کاش اینجابود پستارو میخوند میدید که چقد داغونم
من پروفوسرم شم بازم احساس کمبود میکنم بازم بی اعتمادبنفسم
ولی من از وقتی اومدم اینجا تونستم کاری کنم که دیگه وابسته مسیجوزنگش نباشم و بهش کار ندارم اینو جدی میگم هرموقع خودش اس میداد جواب میدادم مثل سابق دیگه نیستم
ینی دیگه بهش گیر نمیدم اویزونش نیستم خودمو از تو میخورم ولی بهش اس نمیدم حتی بهش زنگم نمیزنم
اما میگم چقد دنبال این کار بودم بخاطر اون که بهم افتخار کنه نظرش عوض شه امتیازم پیشش بره بالا
عجب خری بود خخخخ من خودمو توجیه نمیکنم من اعتماد بنفس ندارم
اگه جام بودید همین حسوداشتید واستون صد درصد این موقعیت پیش نیومده
اصن شایدم اون ازمن سرتر بود من بیخود خودموضایع کردم نمیدونم مدام میگف منو تو بدرد هم نمیخوریم اه دردم تازه شد یاد این جملش افتادم هرچی میپرسیدم چرا اخه نمیگفت
اخه ازنظر مالی عین هم بودیم تقریبا تازه ما یکم بالاتربودیم
ازنظرتحصیلات خانواده ما ازونا سرتر بود
فقط از نظر فرهنگ و پوشش فرق داشتیم مثلامن یبار عکس گذاشتم تو وایبر تازه باحجاب بود داداشم گیر داد عکستوبردار درحالیکه خواهراش عکسای باز توفیس بوک گذاشته بودن ینی غیرتی نمیشه؟ بهشون نمیگه بردارید ؟شایدم سامانو ادم حساب نمیکنن اید همچین ادمی زنشم واسش مهم نیس کی بره کی بیاد چی بپوشه نمیگم گیر بدها اخه وقتی همسرت غیرتی میشه ادم خوشش میاد
کلا تو مغز اون چی میگذره خدا میدونه
میدونید اخه من توهم دارم فکر میکنم ته دلش دوسم داره اخه راحت میتوتس ازم پول بگیره یا کارای دیگه شایدم فکر کرده زرنگم خودشو ضایع نکرد نمیدونم ولی خب هر پسری بود وقتی با دختری کات کردکه دوسش نداره میرفتودیگه برنمیگشت اما این هر دو ماه برمیگرده پیشنهاد رابطه ج ن س نداده اخرین بارکه برگشت
اگه پسرا جواب میدادن ک این کاراش چ معنی میده بهتر بود
چرا تو وایبر بلوکم نکرد؟اون همرو بلوک میکنه اخه خواهرمو بلوک کرده کلا دخترارو تحویل نمیگیره امتحانش کردم
اون بخاطر رابطه برنگشته میدونه نمیرم خودشوضایع نمیکنه اما معلوم نیس چ هدفی داره دیگه دلم نمیخواد وابستش شم

نوشته اصلی توسط zzzz

اما یه سوال خواهشا صادقانه جواب بدید
رفتید لباس خریدید اطرافیانتون مثلا خواهر دوست دخترخاله میگه لباست زشته ینی واست مهم نیس؟؟
مگه میشه مگه داریم بنظرم اونیکه میگه من واس خودم تیپ میزنم دروغ گفته
حالاتصور کنید اونیکه دوسش داری بهت بگه تیپت سادس یا ازقیافت خوشم نمیاد
بعد شما عین خیالتون نیستو ب زندگی عادیتون برمیگردید ؟
حالت گرفته نمیشه؟
ناراحت نمیشی؟
اگه نه پس پوس کلفتی خخخ
ما انسانیم سنگ که نیستیم

ناراحت كننده است اينكه كسي را كه دوست داري دوستت نداشته باشد .

كه اگر دوستت داشت از ظاهرت ايراد نمي گرفت .

شما هم نبايد كسي را به خاطر ظاهرش دوست داشته باشي.


كسي كه ظاهرت را دوست ندارد نبايد دوست داشته باشي.


آن هم كسي كه اگر زيباتر از شما نصيبش بشود از او چشم پوشي نخواهد كرد .

حتي ظاهر زيبا هم فقطبراي مدتي كوتاه چنين آدمي را جذب خواهد كرد.

هيچ دختري حتي زيباترين ها هم فكر نمي كنم از ته دل خوشحال شوند از اينكه مردي به صرف ظاهر خواهان او باشد .پس تكليف قلب و روح انسان چيست؟


سخت نيست زندگي با كسي كه درونت را نمي تواند ببيند ؟


اما مردي كه تو را همينطور كه هستي بخواهد ظاهر و باطنت را با هم خواهد پذيرفت.


تنها عامل افزايش دهنده اعتماد به نفس كه زيبايي ظاهري نيست ......... قطعا حساسيت به ‏موضوعي و توجه بيش از حد نشان دادن به ضغفها و كمبودها و بي توجهي به توناييها و ‏استعدادها و سرمايه ها اعتما به نفس انسان را پايين مي آورد.‏ مثلا ما به تواناييها زيبايي هاي دروني ساناز بيشتر توجه داريم تا خودش و او بيشتر در ‏جستجوي ضعفهايش است.

اگر به او بگوييم كه آنچه داري ماندگار تر و گرانبهاتر از آني است كه در ‏جستجويش هستي او را آگاه كرده ايم اما خودش بايد به اين باور برسد.‏

همه ي افكار و احساسات ما در نگاه ما به جهان و نگاه جهانيان به ما تاثيرگذار است.

به يقين ‏به دل نشستن بهترين معياري است كه براي پسنديدن ظاهر كسي مي توانيم مورد توجه قرار ‏دهيم.

به شخصه فردي هستم كه اگر با ديد مثبت يا در صورت وجود علاقه كسي را بنگرم ‏قطعا زيباييهاي ظاهري اش بيشتر به چشمم مي آيد يا هر چه در او مي بينم تنها زيبايي باشد ‏و بس.‏

ساناز فكر كنم سامان دلت را نه بلكه عقلت را دزديده .

اعجاز عشق عزیزم حرفات کاملا درسته منم قبول دارم
نوشتهاتونو میخونم اروم میشم ولی بعد مدتی یادم میره بایدبیام هی بخونم یادم نره
راستی باغبان گفتی در جواب دادن ب پست لبخند جبهه نگرفتم اره قبلا سریع دفاع میکردم یمدت که تو تالار میچرخیدموتایپیکای دیگرانو میخوندم بعضی از تایپیکارو شاید میتونستم چیزی بنویسم اما حوصله نداشتم تایپ کنم شایدم بخاطر بی انگیزه گی باشه اما شماهاکه وقت میذارید این متنای طولانیوتایپ میکنید ازته دلم ممنونم حتی اگه ناسزا باشه بخاطر اینهم سعی میکنم بیخیال اون پسره شم ازخودم بدم میاد اه دوس دارم گاهی بگیرم حسابی سانازو کتک بزنم ادم شه خخخ
من میدونم گفتی عروسی ؟ ینی میشه؟خخخخ عروسیم دعوتت میکنم هههه
خیلی باحال بودگفتی ب تایپیک نتیجها منتقل شه کاش میشد البته شایدم نتیجه گرفته چون من توی خودم تغییر میبینم متحول نشدم اما تغییر کردم اروم تر شدم
دوستون دارم

سلام.

باغبان عزیز گویا شما فراموش کردین دوست عزیزمون ساناز جان کمی تا قسمتی وسواس فکری دارن متاسفانه. بنابراین روند طبیعی فراموشی کمی براشون مختل شده. من فکر میکنم

حرف اریک برن اینجا صادق نیست. باید عرض کنم خدمت شما که به طرز نوشتار ساناز جان دقت کنید گاهی از آواهایی استفاده میکنن مثل اه و وای و این جور تداعی میشه که انگار در

هنگام یاد آوری بعضی جملات حتی ضربه ای هم به خودشون میزنن ( حس شخصی خودم از لحن سانازه وگرنه خودشون باید بگن از یک تا ده چقدر ناراحت میشن از یادآوری مثلا

جمله ی تو در حد من نیستی که حدس من 8 و بالاتره ). بنابراین فراموشی ساناز باید با کمک صورت بگیره.

اینجاست که داروهای روانپزشکی بسیار کمک کننده میشه که گویا ساناز جان مصرف نمیکنن بنابراین بهتره کمی ذهنش از سامان پرت بشه شده با دعوا که البته درست نیست ولی چه

کنیم که من اصلا دعوا به پا کردن الکی بلد نیستم !!! :) ولی الان لحنش متاسفانه دست منو بسته!!! و جدای از جا خوردن من چقدر خوبه که همیشه با ادب و متانت کاری بکنیم که هیچ

بهانه ای به دست افرادی که قصد توهین یا تحقیر دارن ندیم حالا با هر نیتی که دارن اما قصد من توهین و تحقیر نبوده و نیست و خوبه از پیشرفت محسوس ساناز تشکر کنم و همچنین از

دوستان خوبش که این رفتار ساناز نتیجه ی زحمات اونهاست و لازم نیست اسم ببرم معلومه چه کسایی رو میگم :) من رسما اعلام میکنم از رفتار سنگین و با ادب ساناز خوشحال و

شگفت زده شدم .

از طرف دیگه مشکل ساناز کلا سامان نیست!!! که بخواد فراموش کنه پس ما واقعا چرا بحث میکنیم سر اریک برن؟ واقعا ما رو گذاشته سر کار و ما هم همه باور کردیم نکنه این دختر جدی

جدی عاشق سامانه!!! من در حال حاضر احتمال اینکه ساناز سامان رو نمیتونه فراموش کنه رو نهایت 0.000001 درصد حساب میکنم. ساناز جان خودشو مسخره کرده.

اما قبل از اینکه هر گونه حرف و دفاع ساناز رو بشنوم میگم اگه ساناز لحظه ای به عنوان یک دختر خود رو قابل قبول میدید ....!!! ماجرای سامان تموم شده محسوب میشه.

من به خاطر مصرف دارو نمیتونم بیدار بمونم و البته دوست دارم بیشتر با ساناز صحبت کنم که فکر نکنه من یه چیزی الکی گفتم که مثلا به ساناز کمک کنم سامان رو فراموش کنه هااا من

واقعا دارم کم کم به این نتیجه میرسم که ساناز اگه فقط یک درصد ویژگی دختر بودنشو قبول داشت اینجا نبود.