باید امشب درست کنم
قضیه داره ! ( بین من و مادرم )
میگن برنج باید 4 و 5 ساعت خیس بخوره
ولی خب ، تجربه خوبی هست
در ضمن موفق باشی ( دکترا + ...... )
ممنون
تشکرشده 6,820 در 2,405 پست
باید امشب درست کنم
قضیه داره ! ( بین من و مادرم )
میگن برنج باید 4 و 5 ساعت خیس بخوره
ولی خب ، تجربه خوبی هست
در ضمن موفق باشی ( دکترا + ...... )
ممنون
تشکرشده 557 در 227 پست
بچها من فکر میکنم زشتم فکر میکنم قیافم خوب نیس همش خودمو تواینه میبینم میگم کاش قیافم خوب بود چکنم؟بیرون میرم ارایش دارم ولی کم موهامم معلوم نیس
اعتمادبنفس ندارم همین کارمم که جور شد بازم حس ارامش ندارم حس میکنم کمه اصن نمیدونم مشکلم چیه
بخاطر کمال گرایی منفیه؟
بخاطر عدم اعتمادبنفس؟
ب خودم میگم کاش یکم قیافم خوب بود حتما زشتم که سامان نخواس گاهی میگم حق داش که نخواستم قیافم نسبت ب اون خانوادش پایین تره همه میگن معمولیم
اصن یه سوال: قیافه چقدمهمه تو انتخاب همسر؟مثلا من تقریبا همچی دارم اما سامان بخاطر قیافه منو نخواس ینی انقد مهمه قیافه؟
تشکرشده 917 در 282 پست
ساناز بعد از آخرين تاپيكي كه قبل از ماه رمضان ايجاد كردي و مدتها ازت خبري نبود اين مطالب را برايت نوشته بودم و اسم فايلمم گذاشته بودم اگر ساناز بيايد ....... با وجود اينكه اعتماد به نفست بيشتر شده از نظر روحي آرامتر شده اي و قدمهاي خوبي براي زندگيت برميداري اما مضمون تاپيك فعليت و مشكلت همچنان مسائل قبلي است ........ اين متن فراطولاني را با كمي ويرايش يكجا برايت قرار ميدهم ........ نه مثل تاپيكهاي قبلي فقط براي انرژي مثبت گرفتن و آرام شدن .......... براي يك بار هم كه شده جهت پذيرش انتقاد و رفع مشكلت بخوان .
طولاني است ولي لطفا حوصله كن و بخوان:
ساناز جان به خاطر داري زماني كه بچه كه بوديم چقدر وابسته ي پدر و مادرانهايمان بوديم؟ .......... براي يك لقمه غذا ....... يك جرعه آب نيازمند آنها بوديم.
بزرگترها به چشم ما خيلي بزرگانه تر به نظر مي آمدند .......... در عالم ناتواني هاي بچگي چقدر آنها را محكم و بااراده مي دانستيم.
وابستگي آن دوران خيلي لذت بخش بود به دل مي نشست .......... امنيت داشت .......... حس مورد حمايت بودن ......... حس مورد توجه پدر و مادر بودن.
با اينكه دوران خوبي بود اما مشتاق بوديم هر چه زودتر به سنين جواني و بزرگسالي برسيم كه مثل آنها عاقل و قوي باشيم. ........... پدرها و مادرها در نگاه بچه ها هميشه كامل و بي نقص به نظر مي آيند . آرامش دوران كودكي در گرو همينهاست.
خود را به انسانهايي سپرده بوديم كه مراقبمان بودند ........ جايي براي اضطراب و استرس وجود نداشت.
اگر تا حالا زنده ايم براي اين بوده كه پدر و مادر در اوج وابستگي به ما پشت نكردند ........... هر كدام تا حد توان زحمت كشيدند تا به اين سن رسيده ايم .اگر نيازمند نبوديم تا اين حد وابسته به آنها نبوديم .
به همين خاطر اين وابستگي تحقر آميز نبود ........ آرامش و امنيت داشت ........... در جهت رشد و پرورشمان بود ......... رنجيدگي نداشت .
والدينمان اين همه زحمت كشيدند تا بزرگ شويم و روي پاي خود بايستيم ........... به كسي وابسته نباشيم ............. اسير كسي نباشيم .
حالا كه خودمان به سن آن موقع پدر و مادرهايمان رسيده ايم به آنها وابستگي كمتري نسبت به دوران كودكيمان احساس مي كنيم هنوز كارهاي بچگانه انجام مي دهيم ......... هنوز مي خواهيم وابسته باشيم تا حس امنيت بكنيم .
وابسته باشيم تا تنها نباشيم.
هنوز آرام بودن به معني كنار شخصي بودن است براي همين با ترس و اضطراب زندگي مي كنيم.
مثل حس وحشت كودكي براي زماني كه در جايي غريب مي مانديم يا گم مي شديم.
مثل جوجه ي پرنده اي كه در لانه مي ماند .......... حتي غذايش را مادرش در دهانش مي گذارد ........... همين پرنده ي كوچك به محض اينكه به سن پرواز برسد .......... ديگر اسير لانه نمي ماند چون وابستگي اي به آن ندارد ............ چون بزرگ و بالنده شده لياقتش آسمانهاست ............ به آسمانها دل مي بندد و به اوج مي رود ..............نمي شود در آرزوي پرواز بر فراز آسمانها باشي در حاليكه اسير و وابسته به قفس هستي...........
ساناز وابستگي به هر شخصي جز خدا يعني اسارت در قفس ..........
هميشه گمان مي كردم يك زن تا زماني كه به عقد مردي در نيامده نبايد به او وابسته باشد ............ در اين سايت دريافتم كه يك زن به همسرش هم نبايد وابسته باشد ............ به همسرش !!!!!! ......... شريك هر لحظه و دقايقش ..........
پدر و مادر هم عزيز هستند ......... اين همه زحمت كشيدند كه بتوانيم از عهده ي زندگيمان برآييم ..... بدون وابستگي به كسي ما را تحقير كند .......... اعتماد به نفسمان را تحت تاثير قرار ندهد...... از همه مهم تر كسي براي روح و جسم ما كه تا اين سن رشد كرده آسيب زا نباشد.
اولين و هميشگي ترين و باارزش ترين تكيه گاه براي يك دختر پدرش است ........ شانه هاي پدر هميشه قابل تكيه كردن است.آغوش مادر هميشه آرامش بخش است. ساناز با هر كس كه ازدواج كني فرزند پدر و مادرت هستي و خوشبختي تو براي آنها شادي آفرين است .
خودت روزي مادر مي شوي ......... موجودي پاك در آغوش مي گيري كه وابسته به توست .......... مهر مادري بر ساير غرايزت حتي همسر بودنت غلبه مي كند.......... براي او فداكاريها و از خودگذشتگي هايي خواهي كرد ............ براي اجابت نمودن خواسته هاي او نيازهاي خودت را فراموش خواهي كرد........ نيازهايش در كنار تو و همسرت برآورده مي شود .
از همين حالا دقت كن كه نقش پدري فرزندت را به چه كسي مي سپاري ........... مردي كه عياش و بي بند و بار است ........... يا مردي كه مثل خودت مقيد است ..........اگر يك خانواده ي ناآرام و آشفته مي خواهي حتما مردي مثل سامان انتخاب كن وگرنه همين لحظه براي هميشه از زندگي و قلبت بيرون كن و همه ي راه هاي ارتباطي را ببند.
اگر براي ازدواج انتخابي كني كه خداي نكرده به شكست بينجامد اولين شخصي كه مي شكند پدر شماست ................ اولين قلبي كه جريحه دار مي شود قلب مادر شماست.
حالا كه بزرگ شده اي فهميده اي كه پدر و مادرهايمان هم گاهي مثل بچه ها مي شوند ........... آنها چه سالم و چه بيمار .............پير يا جوان ............. در رفاه و سختي .......... خوش اخلاق يا بداخلاق ........... با تحصيلات و بدون تحصيلات ...............چه زشت و چه زيبا برايمان ارزشمندند .......... در خيلي از مسائل هنوز از من و شما جلوتر هستند .......... هنوز قبل اتكا هستند ........... هنوز وجودشان به ما آرامش مي دهد ...........هنوز نگرانمان هستند .............. با اينكه مثل ساير آدمها نقص هايي دارند............ اما بهترين هستند ......... كامل نيستند اما به دنبال كمال هستند .
كمال طلبي در وجود همه ي انسانها است اگر نبود كسي براي پيشرفت خود تلاش نمي كرد .
خوب بودن و خوبتر شدن حد و مرزي ندارد ......... هيچ كس كامل نيست اما هميشه مي توان بهترين بود در مسير كمال حركت كرد........... شما از اين حقيقت مي ترسي ............ از احساسات و خصوصيات منفي متنفري ............ اما در همه ي ابعاد زندگي فقط منفي ها را مي بيني.
خصوصيات مثبتي داري كه دلگرمت نمي كنداما ضعفها شديدا آشفته ات مي كند. حالا كه بعد از دو سال تلاش مي تواني از دانشت بهره ببري به شكل ديگري وارد اجتماع شوي و تجربه ي جديدي به دست بياري با يادآوري بعضي مسائل كه ارزش چنداني ندارند و حاصل تمركز بيش از حد بر آنهاست سعي داري شيريني اين فرصت خوب را به كام خود تلخ كني.
موفقيتهايي كه در زندگي به دست آورده اي كه هر كس آزويش را دارد را ناچيز مي داني.
شكستها را مرتب مرور مي كني و پي در پي ر وح خود را مي شكني.
اينجا هم به پستهاي مثبت كه كمترين توهيني به شما نشده بود را سرسري رد مي كردي و نظرات مخالف و منفي را پاسخ مي دادي.
نقصها آزاردهنده است اما براي كسي كه قادر است آنها را بپذيرد و از بين ببرد سبب قدرت و تسلي خاطر است نه حقارت و ناآرامي ........... بهتر بودن و بهترين شدن در ابعاد مختلف تا آخر عمر ادامه دارد.
بچه كه بودي اگر براي يك عروسك شبانه روز گريه مي كردي و به دست نمي آوردي هميشه نا آرامي مي كردي و افسوسش را مي خوردي .......... كافي بود او را به شما بدهند ............در عرض چند دقيقه كه با آن بازي مي كردي برايت خسته كننده مي شد و ............ عروسك را به گوشه اي پرت مي كردي.
خصلت بعضي آدمها چنين است ......... گاهي به دنبال دست نيافتني ترين چيزها هستيم در حاليكه وقتي به آنها مي رسيم برايمان عادي مي شود .براي هيچ خودمان را به آب و آتش مي زنيم و دستاوردمان همان هيچ است .
مثل سامان كه برگشت و تازه فهميده اي آنقدرها هم مهم نبوده ............ همين الان هم از اشتياقت كم شده ....... مي بيني كه سامان به غير از ظاهري كه فقط دل تو را برده هيچ چيز ندارد .
شخصيت كمال گرا تو را به كمال نمي رساند ........ تو را به هر جا برساند هرگز راضي نخواهي بود .............. هميشه غافل از نعمتها و در حسرت نداشته ها خواهي ماند.
بهترين استاد از نظر دانشجو ممكن است كامل به نظر برسد اما گاهي استاد از دانشجو درس مي گيرد.
بعضي پدر و مادرها با فرزندشان بزرگ مي شوند .
روانشناسان از طريق مراجعان تجربه و دانش بيشتري به دست مي آورند.
همه اشتباه مي كنيم ........... همه ضعف داريم ............. همه مشكلات داريم ........... اينها از قدر و ارزشمان كم نمي كند.
براي اشتباهات هميشه فرصت جبران وجود دارد ........... توانايي از بين بردن ضعفها را داريم ............ مشكلات را مي توانيم حل كنيم.
ارزشمند است تواناييهايي كه ناكاميها را به كاميابي مبدل مي كند .........اين تواناييها به سوي كمال مطلق (خدا ) هدايتمان مي كند.
من گمان مي كردم بخاطر رنجهاي زيادي كه متحمل شدي ديگر حتي جواب سلامش را هم نخواهي داد اما .........
گناهان خيلي زياد شده ....... خيلي ها دنبال فساد و امثال اينها هستند ......... تو دختري هستي كه چهار بار اين ادم را ملاقات كردي جسما اسير گناهش نشدي اما ناخواسته به روح خود را آسيب وارد كردي.
روحت چه قدر راحت به سامان نزديك شده بود ........ وقتي مي خواستي وابستگي را از بين ببري چه رنج بزرگي تحمل كردي دوباره دلت مي خواهد خداي نكرده اين شرايط تكرار شود؟
اين را مي خواستم بگويم خدا وقتي گفته ارتباط نامشروع نداشته باشيد براي حفظ امنيت و ارزش خودمان بوده ........ توجه زياد به گناهان ديگران نبايد باعث كمرنگ شدن گناهان به ظاهر كوچكمان بشود ...... چرا با نامحرم حرف مي زني چرا به او اجازه مي دهي تو را عشقم صدا كند و قربان صدقه ات برود.
همان تاپيكي كه برات ايجاد كردم را بخوان گزيده اي از حرفهاي خودت است با يك دنيا درد و رنج ..........اميدوارم آن احساسات ديگر برايت تكرار نشود ........ الان فرصت خوبي است تا انتخاب كني عملا او را پس بزني ....... اين يك امتحان الهي براي شماست ........ دستيابي به سامان با ازدواج يا بي ازدواج معني پيروزي ندارد .
براي چندمين بار مي گويم نه ظاهر شما مشكلي دارد نه ظاهر سامان بي نقص است ....... مشكل شما ظاهر نيست ظاهر بيني است ..... ميان اين همه انسان هستند آدمهايي كه به باطن بيشتر توجه مي كنند .......... هستند آدمهايي كه ابتدا زيبايي را در باطن جستجو مي كنند و ظاهر هم برايشان زيبا جلوه كند ..... چشمانت زشت نيست نگاهت زيبا نمي بيند ........ ساناز بخش بزرگي از زيبايي ظاهري انسانها با اعتماد به نفس نمود پيدا مي كند ..... اعتماد به نفست خوب است و تواناييهاي زيادي داري فقط بايد آنها را در خودت تقويت كني.
در ضمن براي شما كه كمالگرا هستي و به نقاط مثبت وجودت بي توجهي تعريفي كه از ظاهرت داري قابل قبول نيست .چه بسا از چيزي كه من حدس مي زنم بسيار زيباتر باشي .اين را جدي مي گويم.
ویرایش توسط اعجاز عشق : جمعه 09 مرداد 94 در ساعت 21:58
من می دونم (جمعه 09 مرداد 94), zzzz (جمعه 09 مرداد 94), باغبان (جمعه 09 مرداد 94)
تشکرشده 6,820 در 2,405 پست
سلام
zzzz خانم !
همه چی نسبی ست .
هر کی یه سلیقه ای داره.
برای من زیبایی مهم نیست .
مثلا اگر من 8 تا معیار داشته باشم
معیار آخر من زیبایی ست برای انتخاب .
برا چی خودت را دست ِ کم میگری !
تو زیبا هستی .
قدر خودت را بدون !
اینو سامان نمی فهمه
من بعضی از دوستان دورم مثل سامان هستند ( در حد سلام علیک )
هر روز با یکی هستند - ( مجرد - متاهل )
یه روز بهش گفتم تو چرا رفتی با یه خانم متاهل قرار دوستی گذاشتی
میگه باغبون جون - تو زندگی لازمه - گور به گور نشده نماز اول وقت هم می حونه
ولی اگر ازدواج کنه به مشکل بر می خوره
تقریبا 100 بار رفته خواستگاری
قبول نمی کنه - می دونی چرا ؟
چون تنوع طلب شده - هی میگه این از این قشنگ تره و .....
این فرد اگر ازدواج کنه -6 ماه بعد از زنش زده میشه و او را رها میکنه !
چند وقت پیش رفته بودم زیارن حرم عبد العظبم - تو حرم دیدمش
باز همون جوری بود !
...........................
کمال گرایی دو نوع هست :
کمال گرایی مثبت
گمال گرایی منفی
مثلا من هدف گذاری می کنم برم تو شرکت ماکروسافت کار کنم ( مثلا 15 سال سن دارم )
خب باید چی کار کنم !
اینجا آدما تقسیم بندی میشن - یعنی چی :
دسته اول آدم هایی هستند که تو ابرها زندگی می کنند - وقتی از خواب بلند میشن - میگن کاش برم پیش بیل گیتس!
هر روز رویا سازی می کنند و تو خیالات خودشان هستند و تلاشی هم نمی کنند .
دسته دوم رویای ماکروسافت رفتن را دارنند - ولی میشینند برنامه ریزی می کنند :
برنامه کوتاه مدت و بلند مدت
مثلا میگن الان 15 سال دارم - تصمیم دارم 30 سالگی استخدام شرکت ماکروسافت بشم
این دسته میرم اول توانایی های خودشان را در می آورنند -+ نیاز شرکت ماکروسافت
و طبق برنامه شروع به تلاش می کنند - ولی هدف را در ذهن دارنند.
چون اگر در حد شرکت ماکروسافت باشند و حتی اگر استخدام هم نشند - می دونند می تونند در شرکت های دیگه استخدام بشن .
این یعنی کمال گرایی مثبت
مدیر عمال شرکت زیراکس میگفت :
من به عنوان دفتر دار در شرکت استخدام شدم
10 سال بعد شدم مدیر - نتیجه هم براش مهم نبود !
این یعنی کمال گرایی مثبت
طبق نظریه هورنای .
..........................
کما گرایی در مورد ازدواج :
باید یه کاغذ برداری ، مشخصاتی که دوست داری همسرت آینده ات اون جوری باشه را بنویسی
و رتبه بتدی کنی .
نمره را از 0 تا 20 قرار بده
مثلا بگو نمره خوب من 20 هست مثلا سامان
اگر سامان نشد ( به هر دلیلی ) نمره 18 هم خوبه
اگر اون نشد نمره ی 17 هم خوبه
مطمن باش اگر 20 گیرت نیاد - نمره 17 گیرت میاد .
این یعنی کما گرایی مثبت
ولی اگر بگی من فقط 20 می خوام
و فقط تو رویا باشیم -میشه کمال گرایی منفی
تو نمره دادن به شوهر آینده ات دقت کن !
چیزی که خیلی در نمره دادن مهم هست اینه که هر دو طرف اهل زندگی باشن .
نظر شما چیه ؟
من می دونم (جمعه 09 مرداد 94), zzzz (جمعه 09 مرداد 94), اعجاز عشق (جمعه 09 مرداد 94), رنگین (جمعه 09 مرداد 94)
تشکرشده 557 در 227 پست
نوشتهاتونو خوندم از هردوتون ازته قلبم ممنون من از هر دوتون شرمندهم که یه ساله اینجا از بس گفتم سامان کم مونده کتک بخورم حق دارید از دست خودمم خستم
انقد انرژی گرفتم از پستاتون که میخوام فقط به کارم فکرکنم
برهردوتون دعا میکنم
تشکرشده 6,820 در 2,405 پست
من تو این 4 ، 5 ماهی که در همدردی هستم
از شما و خانم اعجاز عشق خیلی چیزها یاد گرفتم + دوستان عزیز دیگه
راستی شله زردم بد نشد
ولی خوبم نشد
مادرم از 20 نمره 14 داد .
موفق باشی.
من می دونم (جمعه 09 مرداد 94), zzzz (جمعه 09 مرداد 94), اعجاز عشق (شنبه 10 مرداد 94), رنگین (جمعه 09 مرداد 94)
تشکرشده 337 در 142 پست
مخنصری در مورد کمال گرایی:
می خواهم بهترین باشم
پرده پرده آنقدر از هم دریدم خویش را
تا که تصویری ورای خویش دیدم خویش را
خویش خویش من هم اکنون از در صلح آمدست
جمله گوش از غیر بستم تا شنیدم خویش را
خویش خویش من مرا و هرچه من ها بود سوخت
کشتم او را و زخاکش پروریدم خویش را
معنی این خویش را از خویش خویش خود بپرس
خویش بینی را گزیدم تا گزیدم خویش را
تشکرشده 1,236 در 375 پست
سلام
تا روزی که این قدر به چیز هایی وابسته ایم که ذاتش تغییر و عدم ثبات هست باید هزینه رنج و غم و استرسش رو هم تحمل کنیم :
آن چیز را نپاید
وابستگی نشاید
وقتی به کار و چهره و قد و تحصیلات و شوهر و زن و بچه و پول و .... وابسته باشیم(وابستگی طبیعی وجود داره که تازه همون هم رنج و غم داره ولی وابستگی عمیق یعنی درد و رنج و افسردگی عمیق) منتظر باشیم که زمینه انواع مشکلات رو توی خودمون آماده کردیم.
یقینی ترین چیز عالم که هیچ کس نمی تونه انکارش کنه مرگ هست ، چرا باید یه عمر برای چیزهایی رنج بکشیم که اگر اگر اگر اگر همه چیز هم خوب پیش بره و زمانه حالا اگر جوونی مون رو قطعاً گرفت که معلوم نیست مرگ فرصت اتمام اون رو بده ، اگر زمونه رخصت داد و مال مون رو نگرفت سهم ما از کل اون بعد از مرگ یه قبر و یه کفن هست ، اگر زمونه فرصت داد که به آقا سامان برسین ، اون روی چهره اش رو هم خواهید دید و روزی با چنین شخصیتی که از این آدم نعریف می کنین ازش متنفر و رنج دیده تر خواهید شد ، بله اگر زمونه فرصت داد سهم شما با این انتخاب ها رنج و غم هست ، مثل معتادی که می دونه عاقبت کارش رنج کارتون خوابی و مردن توی جوب هست ولی وابستگی اش همه چیز رو قهقرا می بره.
پس دونستن کافی نیست ، این همه دونستن فقط حجاب ایمان و عمل صالح هست ، تنها چیزی که ما رو از غم و رنج عمیق بی معنایی و بی محتوایی پشت دنیا نجات میده ، ولی ما برای رفتن به سمت دنیا ، هی دنیا رو بزک می کنیم و خودمون رو توی غفلت می اندازیم تا یادمون بره این جام زیبا توش چه زهر مهلکی هست ، کاش زهر مار بود یه بار می خوردیم و می مردیم ، نخیر دنیا ما رو دق مرگ می کنه اگر دل بهش بسپاریم ، ولی اگر نه قوی بشیم یاد می گیریم ازش استفاده کنیم و در پایان اون رو به اهلش بدیم و اون رو ترک کنیم.
بشنو این نکته که خود را زغم آزاده کنی
خون خوری گر طلــب روزی ننـهاده کنی
عاقبت خاک گل کوزه گــران خواهی شد
حــالیا فکر سبو کن که پر از بــاده کنــی
فرشته مهربان (شنبه 10 مرداد 94), من می دونم (شنبه 10 مرداد 94), zzzz (شنبه 10 مرداد 94), اعجاز عشق (شنبه 10 مرداد 94), باغبان (شنبه 10 مرداد 94)
تشکرشده 6,820 در 2,405 پست
hamed-kr (شنبه 10 مرداد 94), من می دونم (شنبه 10 مرداد 94)
تشکرشده 36,001 در 7,404 پست
باسلام
تا وقتی که اعتبار و ارزش خود را گره زده ایم به اینکه مقبول کسی یا کسانی باشیم ، تأیید شویم ، مورد توجه قرار بگیریم ، تمجیدمان کنند ..... هرگز ، هرگز روی آرامش را نخواهیم دید ...... هرجا که خود را چنین یافتیم بهترین کار این است که زیر ساخت های نگرش خود را واکاوی کنیم تا پیدا کنیم ریشه این نگرش را و همان ریشه را قطع کنیم تا نگرشمان عوض شود ....
شنیدی می گویند آنچه نپاید دلبستگی نشاید ..... من میگویم وابستگی نشاید ..... یعنی زیر ساخت نگرش فردی که سعی می کند حتی به داشته هایش وابسته نباشد که در نتیجه راحت و آزاد و سیال هست و حتی در مشکلات هم قوی و پر ظرفیت خواهد بود این است که هر آنچه ماندنی است قابل اتکاء و تکیه کردن است و ...... بنگر ببین در این دنیا چه چیز ماندنی است ؟ همان شده زیر بنای نگرش چنین فردی که قوتش می بخشد .....
فرض کنیم زیبایی مهم هست در نگاه دیگران .... ایا نگاه دیگران برای تو ماندنی است ؟ سرنوشت تو در دست دیگران است ؟ مرگ و زندگی تو در همین نگاه و قضاوت دیگران است ؟
یا اصلاً تعبیرت از زیبایی بر مبنای همین ماندنی یا نماندی چیست ؟
یه وقت دیدی در همین واکاوی رسیدی به اینکه اصلاً نوع نگرشت نسبت به زیبایی عمیق و درست و برمبنای حقیقت نیست ....
سهراب سپهری میگه :
من نمی دانمکه چرا می گویند اسب حیوان نجیبی استکبوتر زیباستو چرا در قفس هیچ کسی کرکس نیستگل شبدر چه کم از لاله ی قرمز دارد
hamed-kr (شنبه 10 مرداد 94), من می دونم (شنبه 10 مرداد 94), zzzz (شنبه 10 مرداد 94), باغبان (شنبه 10 مرداد 94)
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
علاقه مندی ها (Bookmarks)