من بالاخره تونستم پست بگزارم
خانم لبخند خیلی موضوع خوبی هست خودشناسی البت نمیدونم از کجا شروع کنم
ولی من درس رو برای تعالی فرار از تنبلی و بی هدفی و پوچی میخوام ادامه بدم
واقعانمیدونید من چقدر حقیر شدم این مدت حقارتی که تقصیر خودم هم بوده اما واقعا الان میخوام یکجوری خودمو در برابر رفتارای خانوادم مقاوم کنم تا بتونم نجات پیدا کنم
میخواید از حقارتم یک مثال بزنم؟ من زبانم بد نیست و خب علاقه هم دارم بهش متاسفانه از روی توصیه از روی حسادت خواهرم ادامش ندادم ولی همچنان بد نیست
مثلا چند روز پیش کنار یکی از بزرگای علمی فامیل نشسته بودم .یک کالایی بود روش انگلیسی نوشته بود به صورت ناخود اگاه اومدم بلند بخونمش که یکهو اونشخص پرید وسط حرفم که من فهمیدم و ساکت شدم .سعی کردم اون لححظه ناراحت نشم و فراموش کردم ولی باورتون نمیشه یکی دوسااعت بعد یکی دیگه از دخترای فامیل که به گفته خودشون چندین سال هست که الان ترجمه میکنه تو موسسات تدریس میکنه یک مطلبی رو برای ترجمه اورد .باور کنید همینطور که میخوند و میپرسید از همون شخص و جلو میرفت من جواب سوال هاش رو اکثرا میدونتسم و در تعجب بودم با این همه مثلا تجربه چطور این کلمات رو و یا جمل بندی ها رو بلد نیست
یک نفر پرسید چیه همون شخص(که پرید وسط حرف من یعنی ساکت شو که البته فردی هست که قلبا من رو دوست داره و قصد تحقیرم رو نداره) در اومد گفت یک کمتن فوق العاده سخت رو اوردن ترجمه کنن یعنی شخصیت اون فرد رو تا کجا بالا برد. درحالیکه از نظر من اون یک متن عمومی با سطح خوب بود. نه حقوقی بود و نه اختصاصی پزشکی
واقعا بعدش که فکر کردم دیدم با دست خودم چه تیشه ای به شخصیت خودم زدم بااین منزوی گری و بعضی رفتارهام و چه تحقیرم کرد اون فرد. اینها فکر میکنن من که ادامه تحصیل ندادم یا دنبال کار نرفتم از بیسوادیم هست.درحالیکه نمیدونن دور وبرم یا شرایط فردیم چی بوده یا توی سرم البت نمیگم تواناییم تورشتم خوب هست ولی خب اکثرا میرن و ضمن کار یاد میگیرن
یک موضوعی رو هم پی بردم که متاسفانه به شدت کمتالگرا بودم که باعث شد درس نخونم دنبال اگهی های استخدامی یا کار نرم دنبال اموزش دادن نرم و حتی یادگرفتن یک تعداد مهارت ها که سخت میدونستمشون و میدونم نرم .مثل الان که از کتاب هام و بخش های سختشون میترسم. درحالیکه این خانم فقط با یک مدرک تافل دنبال تدریس ترجمه و هزارتا کار رفته و الان با چنندین سال سابقه یک متن حتی سک ذره سخت رو با کمک ترجمه میکنه و من گوشه نشین خونه درگیر با خانواده و ترسان از همه چیز و حال واینده
به شدت کمالگرا هستم که همین داغونم کرده برای پیشرفت و هرچی این مقالات رومیخونم تغییر نمیکنم .کمالگرا و بی برنامه. کمالگرایی که باعث شده بی برنامه و دستپاچه باشم طوریکه یکساعت از زمانم هم استفاده نکنم .اینها جدای از نا ارومی هایی هست که در ارتباز با خانواده دچارشون میشم یا همدیگه رو تشدید میکنن
من تو همه چیز کمالگرا هستم خیلی جیزای حتی ضروری رو خرید نمیکنم به امید اینکه برم فلان مغازه فلان شهر یا حتی فلان کشور بخرمشون و اون زمان که به ارزونترینشون میتونه من رو کمک کنه و ندارم نحقیر میشم و ابروم میره
علاقه مندی ها (Bookmarks)