به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 2 از 3 نخستنخست 123 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 23
  1. #11
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 23 دی 94 [ 11:32]
    تاریخ عضویت
    1394-4-10
    نوشته ها
    25
    امتیاز
    763
    سطح
    14
    Points: 763, Level: 14
    Level completed: 63%, Points required for next Level: 37
    Overall activity: 1.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    13

    تشکرشده 26 در 13 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط omid12 نمایش پست ها
    سلام
    حتمي اگر نتونستيد مشكلتون رو حتي با همسرتون حل كنيد به يك روانشناس و يا روانپزشك مراجعه كنيد
    من حس ميكنم اين علاقه به خاطره كمبود هاي روحي كه در شما ايجاد شده كه ممكن اگر الان جلوشو نگيريد باعث يك عمر پشيموني بشه
    خداي ناكرده كاري نكنيد كه يك پشيماني به بار بياره

    - - - Updated - - -

    خانواده ايي رو توي جامعه ميشناسم كه به خاطر كمبود نيازهاشون دست به خود كشي قتل خيانت مواد مخدر و همه ايناها كشيده شدن
    كه منشاء اصلي آنها مشكلات روحي رواني است
    آره دوست عزیز. میدونم که خلا عاطفی باعث شده که من اونقدر از لحاظ عاطفی ضعیف باشم که موردی که تا این اندازه بد هست بتونه منو به خودش وابسته کنه. من در حال حاضر تحت نظر روانپزشک هستم نه به خاطر این موضوع بلکه به خاطر شرایط زندگی خودم. خدا رو شکر بعد از یه مدت مصرف دارو و قرص الان خیلی از لحاظ روحی بهتر و متعادل ترم. البته نظر دکترم اینه که به زودی دارو ها کم و قطع بشه چون به نظر ایشون من به شرایط خوبی رسیدم. ولی یه ترس خیلی بزرگ از قطع کردن قرصا دارم که حس میکنم بهشون اعتیاد پیدا کردم

  2. #12
    Banned
    آخرین بازدید
    دوشنبه 04 دی 02 [ 13:45]
    تاریخ عضویت
    1394-2-15
    نوشته ها
    1,099
    امتیاز
    18,366
    سطح
    86
    Points: 18,366, Level: 86
    Level completed: 4%, Points required for next Level: 484
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteranOverdrive10000 Experience Points
    تشکرها
    271

    تشکرشده 1,106 در 598 پست

    Rep Power
    0
    Array
    خيلي خوبه اصلا هم بد ندونيد 34 درصد ايرانيان كمك سريع به يك روانپزشك دارن متاسفانه اين رقم در حال افزايش
    چقدر خوبه كه حتي اين مشكلم باهاشون مطرح كنيد
    داروهايي كه ميدن روي عملكرد مغز تاثير ميزاره و شما بهتر ميتونيد كنترل رفتاراتون در دست بگيريد
    اگر لازم ميدونيد بعداز اينكه داروهاتون تموم شد بريد پيش يك روانكاو عاليه تمام زندگيتون زير ذره بين قرار ميده باهاتون همدردي ميكنه راه حل ميده

    - - - Updated - - -

    ورزشم خيلي خوبه اگر ميتونيد شنا بريد خيلي باعث آرامش ميشه
    توي حوادث زده بود خانمي ميفهمه كه همسرش بهش خيانت كرده خودش و بچه هاشو ميكشه خوب اين خانوم مسلم كه دچار شك روحي رواني شده
    خيلي مواظب خودتون باشيد دنيا خيلي سخت شده طاقتا كم شده بعدشم سعي كنيد زياد راجع به ديگران قضاوت نكنيد شايد همون شخص هم مشكل روحي داشته باشه
    از خدا بخواين هدايتش كنه و خودتون هم كاملا از فكرش بياييد بيرون

  3. #13
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 23 دی 94 [ 11:32]
    تاریخ عضویت
    1394-4-10
    نوشته ها
    25
    امتیاز
    763
    سطح
    14
    Points: 763, Level: 14
    Level completed: 63%, Points required for next Level: 37
    Overall activity: 1.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    13

    تشکرشده 26 در 13 پست

    Rep Power
    0
    Array
    اینبار منم که دوباره به سمتش رفتم. همه راه های ارتباطی رو بسته بودم .10 روزه که هیچ خبری ازش نداشتم. دیشب اونقدر غصه خوردم و بغض کردم که نتونستم تحمل کنم. مثل یه آدم معتادی که مواد بهش نرسیده باشه و تمام بدنش درد کنه. شب هم خوابش رو دیدم. صبح که شد دوباره همسر و همه اون کارهاییکه میدونه منو ناراحت میکنه و تکرارشون باعث شد شکننده تر از قبل به سمت اون آدم برم. بهش پیغام دادم و حالش رو پرسیدم. بهم گفت که چون متاهلی و تا وقتی که قانونا متاهلی به سمت من نیا ولی اگه واقعا نیت به جدایی داری من منتظرت می مونم.
    ولی من به خاطر فرزندم نمی تونم خودخواهانه تصمیم بگیرم. بیشتراز توانم دارم تحمل میکنم. حس میکنم هر آن ممکنه ایست قلبی کنم.
    من نمیخوام به زندگی متاهلیم ادامi بدم. برای من همه چی تموم شده هست. من خیلی فرصت به همسر دادم که جور دیگه ای باشه. اما نشد. بهترین روزای زندگیم رو به خاطرش از دست دادم. روزی نیست که باعث دلخوری و آزار من نباشه.
    کاش می تونستم همه چی رو بزارم و برم. مگه من چند بار به این دنیا میام که باید اینهمه زجر بکشم.
    مگه اینهمه مادر نبودن که از بچه هاشون گذشتن و رفتن
    پس طلاق رو برای چی گذاشتن??
    دارم دیوونه میشم از بس فکر و خیال تو سرمه

  4. #14
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 22 فروردین 98 [ 15:00]
    تاریخ عضویت
    1394-1-19
    نوشته ها
    275
    امتیاز
    7,709
    سطح
    58
    Points: 7,709, Level: 58
    Level completed: 80%, Points required for next Level: 41
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    5000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    521

    تشکرشده 526 در 206 پست

    Rep Power
    62
    Array
    سلام
    به خاطر شرایطی که دارید واقعاً متاسفم اگه میشه یکم بیشتر در مورد اختلافاتتون با همسرتون توضیح بدید و سعی کنید بعد از قطع ارتباط دوباره با اون آقا متمرکز بشید روی مسئله و مشکلات خودتون و همسرتون تا بتونید به یه جمع بندی کلی برسید که مشکلی اصلی شما از کجاست و چه کارهایی باید انجام بدید
    برای شروع میتونید از امشب شروع کنید امشب شب قدره خدا سرنوشت آدما رو توی این شب با دعا کردن ما تغییر میده اینو با تمام وجودم حس کردم امشب از خدا بخواه که کمکت کنه و تصمیم بگیر که در راه درست حرکت کنی
    ان شاءالله که مشکلات شما تا تلاش خودتون و دعای خیر بچه ها حل میشه
    موفق باشید
    یاعلی...
    ویرایش توسط alireza198 : یکشنبه 14 تیر 94 در ساعت 15:01

  5. کاربر روبرو از پست مفید alireza198 تشکرکرده است .

    meysamm (دوشنبه 15 تیر 94)

  6. #15
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 22 تیر 94 [ 22:58]
    تاریخ عضویت
    1390-1-26
    نوشته ها
    770
    امتیاز
    14,787
    سطح
    78
    Points: 14,787, Level: 78
    Level completed: 85%, Points required for next Level: 63
    Overall activity: 69.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsVeteran10000 Experience PointsOverdrive
    تشکرها
    4,357

    تشکرشده 4,467 در 859 پست

    Rep Power
    121
    Array
    در مورد رابطه جدیدت، یه تصمیم قاطع و منطقی بگیر.
    یه جوری که هرچند مدت یکبار دوباره نری سر پله اول و طلاق از همسرت و ازدواج با این آقا رو باعث آرامشت بدونی.

    با توجه به پست اولت و توضیحاتی که در مورد این آقا دادی، بنظر میرسه هدف مشترک هردوی شما رابطه جسمی و حواشی اون هست.
    ایجاد رابطه عاطفی فقط مربوط به شماست، بنابراین انتظار اینکه با وجود این آقا بتونی خلا عاطیفیت رو پر کنی، چندان منطقی نیست.
    احتمالا وجود این آقا نه تنها حالت رو بهتر نکرده و نمی کنه، بلکه باعث وخیم تر شدن اوضاع روحیت هم شده.

    بدترین کار ممکن اینه که همزمان دو رابطه رو پیش میبری، اونم با این شرایط روحی و روانیی که داری.
    رابطه جدیدت رو بطور کامل قطع کن و به کمک مشاور برای ادامه زندگی با همسرت تصمیم بگیر.

    وقتی تو نیستی
    نه هست های ما
    چونانکه بایدند
    نه بایدها . . .

    هر روز بی تو
    روز مباداست!



  7. #16
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 23 دی 94 [ 11:32]
    تاریخ عضویت
    1394-4-10
    نوشته ها
    25
    امتیاز
    763
    سطح
    14
    Points: 763, Level: 14
    Level completed: 63%, Points required for next Level: 37
    Overall activity: 1.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    13

    تشکرشده 26 در 13 پست

    Rep Power
    0
    Array
    خدایا شکرت. اگه هزار بار بگم شکر باز هم کمه. به خاطر احساس این لحظه از زندگیم. برای باز شدن دریچه هایی از سمت تو. برای فهمیدن موقعیت خودم. برای از بین رفتن اون احساس کذایی. باورم نمیشه. همه اون حس های لعنتی رفت. چقدر خوب که دوباره شروع کننده بودم. چون تا انتهای اون روز فهمیدم که اشتباه میکردم. فهمیدم که جایگاهم کجاست.
    دیشب توی آاغوش همسر گریه کردم. ازش خواستم که کمکم کنه. با حرفاش آرومم کرد. بهم گفت تا آخرش باهات هستم. بهم گفت همراهمه.همسراز اون رابطه لعنتی خبر داشت. خب چون یه رابطه محدود به چت و اس ام اس بود. بماند و بماند که چه شد و چه نشد ولی باهام مثل یه رفیق راه اومد. بهم گفت اگه میخوای با من نباشی پاش می ایستم ولی برای اون آدمی که تو وقتت رو داری براش هدر میدی هر کاری میکنم که بفهمی که اشتباه می کنی. و نیاز به تلاش همسر نبود من همه چی رو فهمیدم.
    این اشتباه رو بوسیدم و برای همیشه گذاشتم کنار. حرف هایی که تو دلم مونده بود رو بهش زدم و سبک شدم. دیگه احساس شکست عشقی و روحی ندارم. روحم بزرگ شده.
    صبح که بیدار شده بودم از ته قلبم خدا رو شکر گفتم. نمیدونم چی بود. شاید دعای خیر دوستایی که از اینجا رد شدن بوده. شاید دعای خیر پدر و مادرم بود ........ هر چی که بود. من رها شدم. و مطمئنم که دیگه این اشتباه تکرار نمیشه

    در مورد خودم و همسرم هم حرف زیاده ولی سر فرصت می نویسم

  8. 3 کاربر از پست مفید manima تشکرکرده اند .

    anisa (دوشنبه 15 تیر 94), فرشته مهربان (دوشنبه 22 تیر 94), شمیم الزهرا (چهارشنبه 02 دی 94)

  9. #17
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 28 آبان 97 [ 09:43]
    تاریخ عضویت
    1393-1-31
    نوشته ها
    537
    امتیاز
    8,891
    سطح
    63
    Points: 8,891, Level: 63
    Level completed: 47%, Points required for next Level: 159
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First Class5000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    1,224

    تشکرشده 1,090 در 430 پست

    Rep Power
    84
    Array
    واسه منم دعا کن مانیما خیلی تو تردیدم داره منو میکشه دعا کن اتفاقای خوب بیافته
    همیشه لبخند بزن......
    برآمدگی گونه هایت توان آن را دارد که امید را باز گرداند....
    گاهی قوسی کوچک میتواند معماری یک سازه را عوض کند..


  10. #18
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 23 دی 94 [ 11:32]
    تاریخ عضویت
    1394-4-10
    نوشته ها
    25
    امتیاز
    763
    سطح
    14
    Points: 763, Level: 14
    Level completed: 63%, Points required for next Level: 37
    Overall activity: 1.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    13

    تشکرشده 26 در 13 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط anisa نمایش پست ها
    واسه منم دعا کن مانیما خیلی تو تردیدم داره منو میکشه دعا کن اتفاقای خوب بیافته
    عزیزم از صمیم قلبم امیدوارم که بتونی بهترین تصمیم رو تو زندگیت بگیری
    رفتم کمی از تاپیک هایی که زده بودی رو خوندم. در مورد اون جریان آشنایی سه ماهه که داشتی ورفتن اون آقا اینو بهت بگم که دقیقااااااا درک کردم که چی گفته بودی. این موردی که برای من پیش اومد با اصرار زیاد این آقا و ابراز عشق خیلی زیاد همراه بود بعد که باعث شد من دلبستگی پیدا کنم مخصوصا چون شرایط زندگی من شرایط خیلی خاصی بود و من از لحاظ عاطفی خیلی ضربه خورده بودم ابراز عشق اون باعث شد که من به سمتش کشیده بشم با وجود اینکه هیچ معیار مناسب و درستی نداشت. در کمال وقاحت داشتن چندین رابطه همزمان رو حق مرد می دونست و پایبندی اخلاقی نداشت.
    یه دفه بدون هیچ دلیلی گفت که میخواد بره و خداحافظ... من از درون آتیش گرفتم. حس می کردم بهم توهین شده هیچوقت با احساس کسی بازی نکردم هیچوقت کسی نتونسته با احساسم بازی کنه حالا این مورد با اینکه سر و پا اشتباه بود میخواست بره و من حس تحقیر و از دست دادن داشتم.
    خودم بهش زنگ زدم و سعی کردم ریشه رفتارش رو پیدا کنم.
    اون خیلی مشکل داشت. از خدا میخوام که کمکش کنه من بخشیدمش چون اگه من واقعا خودم نمیخواستم اون هیچوقت نمی تونست وارد حریم شخصی من بشه. اما خدا رو شکر که از زندگی من بیرون رفتتتتتتتتتتتت
    منم همه اون چیزایی که در موردش میخواستم بگم رو بهش گفتم. اینکه چه جور آدمی می بینمش و اینکه دنیا دار مکافاته و همه اینها به زندگیش بر میگرده. اینکه به اسم اسلام و اعتقاداتش چه ضربه ای می تونه به همه بزنه و..... خیلی خالی شدم. خیلی سبک شدم.
    رسما به غلط کردن افتاد. گفت که ببخشمش و حلالش کنم. گفت که براش دعا کنم
    اونی که میخواد بره هیچوقت نباید نگهش داشت

  11. 2 کاربر از پست مفید manima تشکرکرده اند .

    anisa (سه شنبه 16 تیر 94), maryam240 (پنجشنبه 25 تیر 94)

  12. #19
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 22 فروردین 98 [ 15:00]
    تاریخ عضویت
    1394-1-19
    نوشته ها
    275
    امتیاز
    7,709
    سطح
    58
    Points: 7,709, Level: 58
    Level completed: 80%, Points required for next Level: 41
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    5000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    521

    تشکرشده 526 در 206 پست

    Rep Power
    62
    Array
    سلام
    خیلی خوشحال شدم که رابطه ی خودتون رو با اون آقا قطع کردی هرچه زودتر هم خطت رو عوض کن هم تمام راهای ارتباطی که بینتون بود رو قطع کن
    حالا که ارتباطت با همسرت صمیمی شده بهتره هرچه زودتر یه تایپیک باز کنی و متمرکز بشی روی مشکلات خودت و همسرت
    امشب شب قدره از خدا بخواه که بازم کمکت کنه و تنهات نزاره که بتونی رابطه ات رو با همسرت درست کنی، مارو هم از دعای خیرت محروم نکن
    ان شاءالله که با همدردی و کمک خدا و دوستان مشکلاتتون حل میشه
    موفق باشید
    یاعلی...

  13. کاربر روبرو از پست مفید alireza198 تشکرکرده است .

    manima (شنبه 03 مرداد 94)

  14. #20
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    جمعه 09 آبان 99 [ 11:16]
    تاریخ عضویت
    1392-10-21
    نوشته ها
    406
    امتیاز
    13,219
    سطح
    74
    Points: 13,219, Level: 74
    Level completed: 93%, Points required for next Level: 31
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    11

    تشکرشده 547 در 219 پست

    Rep Power
    74
    Array
    ميشه داستان زندگيتو مختصر بگي

    همسر من در يك خائن بي وجوده و الان ميخاد طلاقم بده بخاطر عشقش

    فك كنم دارم ميميرم گرمم حاليم نميشه

    تجربتو برام ميگي
    من در دوران داغونه عقد هستم البته

    تاپيكامو ي كوچولو بخوني متوجه ميشي


 
صفحه 2 از 3 نخستنخست 123 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. عشق يا خيانت؟؟؟
    توسط سياه در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 8
    آخرين نوشته: یکشنبه 31 اردیبهشت 91, 21:37
  2. تو کجایی تا شوم من چاکرت؟؟؟
    توسط montazer_313 در انجمن داستان و حکایت آموزنده
    پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: سه شنبه 04 تیر 87, 14:26

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 19:52 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.