به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 3 از 8 نخستنخست 12345678 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 21 تا 30 , از مجموع 72
  1. #21
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 13 مرداد 00 [ 08:55]
    تاریخ عضویت
    1392-5-14
    نوشته ها
    202
    امتیاز
    10,223
    سطح
    67
    Points: 10,223, Level: 67
    Level completed: 44%, Points required for next Level: 227
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    18

    تشکرشده 260 در 112 پست

    Rep Power
    34
    Array
    سلام
    ممنون گیسو کمند عزیز. خیلی به حرفاتون فکر کردم آره دسته شوهرم ترس از دست دادن هیچی رو نداره فقط از این می ترسه که کی میخواد از مادرش پرستاری کنه؟ همین.
    من خواب نیستم. همه چیزو می دونم. می دونم به هیچ عنوان نمیشه که یه مرد توی دو سه سال اخیر فقط دوبار نیاز جنسی داشته باشه. اونم توی رابطه مدام حواسش باشه که دست زنش بهش نخوره.
    می بینم سرش مدام توی گوشی و شبکه های مجازیه. میدونم بازم یکی هست. خیلی چیزای دیگه هم هست که واقعا اینجا هم نمیتونم بازشون کنم.
    شوهرم نسبت به قبل تر خیلی فرق کرده. دیگه شب بیرون از خونه نمیمونه. هرچند خیلی هم زود نمیاد خونه. در چند مورد حرفاشو بهم میزنه. خیلی وقتا که کاری ازش بخوام واسم انجام میده.
    کمتر عصبی میشه.
    خوندن اینجا درد منو دوا نمی کنه. من نمیتونم باهاش درباره مسائل خصوصی یا درددل کردن ساده یا مسائل زندگیمون حرف بزنم. همش میترسم. نکنه عصبی بشه. نکنه فاصلمون بیشتر بشه و ...
    خوندن اینجا واسه چند روز روش اثر داره. مثل پارسال که برگ دفترم رو خونده بود. واسه یه مدت رفتارش 180 درجه تغییر کرد ولی باز روز از نو روزی از نو.
    اون هم خیلی چیزها رو میدونه. خبر داره که من از کارهاش بصورت سر بسته خبر دارم. من قبلنا هرچند شب یه بار بهش می چسبیدم. باهاش قبل خواب حرف میزدم. همش بهش میگفتم بهم توجه کن. اونم فکر می کرد نیاز به رابطه دارم و دعوام می کرد. درصورتی که بعد بدنیا اومدن دخترمون اونجوری نشدم.

    ما چندتا خواهریم. با خواهرام که جمع میشیم میگیم می خندیم. شاید من از اونها هم بیشتر حرف بزنم و توضیح بدم. همش دنبال اینم که مطلب جدید یاد بگیرم. کار با فوتوشاپم بد نیست. از سیستم به اندازه راه انداختن کار خودم و اطرافیان سر در میارم. تم تولد طراحی می کنم. از پختن شیرینی و کیک خیلی خوشم میاد. آشپزیم خوبه. یه مطلبی رو سریع یاد می گیرم. ولی همه اینها به کنار مهارت شوهر داریم صفره.
    درصورتی که همه خواهرام توی روابط با شوهر از من بهترن. شاید شوهرای اونها هم از شوهر من بهتر باشن. جالبه که یه باری داشتم درباره یه مشکل خیلی خیلی جزئی توی زندگی خودم مثال میزدم همه تعجب کردن. گفتن ما فکر می کردیم که تو خیلی خوب بلدی با شوهرت رفتار کنی.

    من و شوهرم دقیقا مثل همیم. من منتظرم که اون یه کاری بکنه تا من سرحال بیام اونم منتظره که من همه چی تمام باشم و اونو سر شوق بیارم.
    الان داشتم تاپیک یکی از آقایون رو میخوندم که تازه باز کرده بود، شاید حرفای این آقا حرفای شوهر من هم باشه. چون شوهر من هم تقریبا همین اتفاق واسش افتاده. دقیقا بعد همون خیانتاش دیگه منو ندید. نیازای جنسیش رو سرکوب کرد. همون دوباری هم که رابطه داشتیم فقط واسه رفع تکلیف بود چون نه خودش لذت برد و نه گذاش من لذت ببرم.
    فکر کنم همون جدایی واسه ما خیلی بهتر باشه.
    من میتونم بعد جدایی گلیم خودمو از آب بکشم بیرون. با جدایی نه من چیزی از دست میدم نه شوهرم فقط این وسط دخترم ضربه می بینه.
    بعضی وقتا میگم بذارم یکم دیگه که بزرگتر شد اونوقت جدا بشم. باز میگم من که اینهمه سختی و نداری و بی مهری رو تحمل کردم بذار بازم می مونم. چون مسئله ارثیه پدریشون داره حل میشه و شرایط مالیمون تغییر می کنه.
    می بینید؟ من پر از تردیدم.

    ممنون السای جان.
    خدا رو شکر دخترم به من نرفته خیلی هم شاده. همش دوست داره برقصه. فکر کنم تا چند وقت دیگه از من هم یه رقاص بسازه
    پیشنهاد نامه خوبه. قبلا اینکارو کردم ولی اون جواب نامه رو نمیده. من دوست دارم حرفای اون رو هم بشنوم.

  2. #22
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    دوشنبه 04 مهر 01 [ 02:59]
    تاریخ عضویت
    1393-11-15
    نوشته ها
    823
    امتیاز
    34,196
    سطح
    100
    Points: 34,196, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassSocialOverdriveVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    3,683

    تشکرشده 2,882 در 761 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    235
    Array
    خدای من تو داری یه ورق از دفترچه خاطراتتوو با اینهمه نوشته اینجا یکی میکنی؟

    تا حالا میگفتی میترسم فکر کنه که فلان ، حالا که ثابت شد اگه قرار باشه ازون فکرا بکنه ، همین حالام بدون خوندن اینجا میکنه میگی خوب اینجا رو بخونه هم تاثیر نداره که ، شما بده بخونه بعدا درمورد تاثیراتش قضاوت کن در ضمن

    کوچکترین تاثیرش شناخت شماست شناخت همسرش همسری که پشت خروارها سکوت پنهان شده، شاید واکنش یا فیدبک نداشته باشه ولی صد در صد تاثیر + داره شک نکن. واکنش نشون دادن با تاثیر گذاردن خیلی باهم فرق دارن

    اول باید متاثر شه بعد با سیاستای شما(اگه حاضر باشی یه تکونی به خودت بدی) واکنش + هم نشون میده.

    دلسا جان ناراحت نشو تو که نمیخوای هیچ اقدامی کنی هیچ کاری کنی چرا مینویسی؟ میخوای از دست روی دست گذاشتنات بگی ؟ باور کن خیلی کسل کننده است .

    آرزو میکنم دلت شاد باشه.

  3. #23
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 29 تیر 97 [ 23:45]
    تاریخ عضویت
    1394-4-09
    نوشته ها
    138
    امتیاز
    4,330
    سطح
    41
    Points: 4,330, Level: 41
    Level completed: 90%, Points required for next Level: 20
    Overall activity: 9.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsTagger First ClassVeteran
    تشکرها
    77

    تشکرشده 116 در 61 پست

    Rep Power
    27
    Array
    سلام دلسا خانم خیلی وقته تاپیکی از خودتون نزاشتین خیلی دوس دار م بدونم مشکلتون حل شد یانه؟راستشو بخاین من با تاپیکای شما خیلی گریه کردم و از ته دل سرنماز براتون دعاکردم،
    امیدوارم ک مشکلتون حل شده باشه

  4. #24
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 18 آذر 98 [ 12:00]
    تاریخ عضویت
    1394-4-21
    نوشته ها
    108
    امتیاز
    5,584
    سطح
    48
    Points: 5,584, Level: 48
    Level completed: 17%, Points required for next Level: 166
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    128

    تشکرشده 199 در 73 پست

    Rep Power
    29
    Array
    به هر حال اگر می خواهید شادی و نشاط زندگی تان را افزایش دهید، بهتر است به دنبال تغییراتی باشید که شما را خوشحال تر می کند. تغییر در رژیم غذایی، تغییر در سبک زندگی و حتی ثبت نام در باشگاه، خلق و خوی شما را بهتر می کند و طرز فکرتان را نسبت به زندگی تغییر می دهد. پس تهدید را تبدیل به فرصت کنید و از همین حس و حال امروزتان انگیزه بگیرد تا برنامه تازه ای را در پیش بگیرید و در مدت کوتاهی خوشی و شادمانی زندگی تان را افزایش دهید. اگر نمی دانید از کجا شروع کنید 11 راه زیر را امتحان کنید.

    1- ایده های بزرگ داشته باشید اما آهسته شروع کنید
    اولین مسئله این است: باید هدفی را در آینده مشخص کنید و برای رسیدن به آن تلاش کنید اما فراموش نکنید که سنگ بزرگ علامت نزدن است. شاید در ابتدا برای تغییرات هیجان زیادی داشته باشید اما کمی دست نگه دارید و ترمز بکشید. وقتی صحبت از تغییرات به میان می آید، بیشتر ما فکر می کنیم که باید گام های بزرگی برداریم و یک تغییر اساسی در زندگی مان ایجاد کنیم در صورتی که این طرز فکراشتباه است.

    با این نوع طرز فکر خیلی زود انگیزه تان را از دست می دهید. به این فکر نباشید که همین حالا به نتیجه دلخواه تان برسید. بهترین کار این است که اهداف بزرگتان را به بخش های کوچکی تقسیم کنید که قابل دستیابی باشند. بدین ترتیب لقمه بزرگتر از دهان تان برنمی دارید و به رانندگی در جاده زندگی ادامه می دهی.

    2- یک دوست همراه پیدا کنید
    به طور حتم به شرایط فعلی تان عادت کرده اید و بیرون آمدن از این وضعیت دشوار به نظر می رسد. می دانیدکه قرار است به جای بهتری برسید اما گاهی اوقات شاید مردد شوید و این تردیدها شما را از ادامه مسیر باز دارد. در چنین شرایطی یک دوست خوب نعمت بزرگی است. فردی که به شما کمک کند مأیوس نشوید و به مسیرتان همچنان ادامه دهید.

    برای ایجاد تغییرات مثبت حفظ انگیزه مهمترین کار است، پس شخصی را لازم دارید که سرشار از انرژی مثبت باشد و با حرف های امیدوارکننده و مثبت دلسردی را از زندگی تان بیرون کند. صحبت با افراد موفق و با تجربه هم کار دیگری است که می توانید دنبال کنید. خواندن کتاب و زندگینامه های افراد موفق هم می تواند دوست خوبی برایتان باشد.

    3- آینده را مجسم کنید
    در همین زمان که اهداف اصلی تان را مشخص می کنید، چشم اندازتان را فقط به آینده محدود نکنید. زمان حال را از دست ندهید و خوشی های لحظه های فعلی را فدای رویاهای آینده نکنید. بهترین کار این است که اهداف تان را روی کاغذ بنویسید. به طور دقیق مشخص کنید که در زندگی چه می خواهید، چه احساسی دارید و بعد از اینکه به اهداف تان رسیدید، زندگی تان چه تغییری می کند.

    هر نکته ای راکه به ذهن تان می رسد روی برچسب های کوچکی بنویسید و جایی جلوی چشمتان قرار دهید. حتی می توانید تصویری از آینده دلخواه تان ترسیم کنید. در اینصورت هر روز به یاد می آورید که از زندگی چه می خواهید و قرار است به چه جایی برسید. وقتی تصویر خوبی از زندگی آینده تان داشته باشید و این تصویر را مدام مجسم کنید، به احتمال زیاد راحت تر به آن هدف می رسید.

    4- موسیقی گوش کنید
    صبح که از خواب بیدار می شوید موسیقی انرژی بخش گوش دهید. موسیقی فواید شگفت انگیزی برای زندگی شما به همراه دارد. به کمک موسیقی تمرکز ذهن شما افزایش می یابد و روحیه تان بهتر می شود. در نتیجه راه حل های مفید و تازه زودتر به ذهن تان می رسد.

    موسیقی می تواند دنیای یکنواخت و کسل کننده شما را رنگی کند و شما را به تحرک وادارد. حتی هنگام پیاده روی هم موسیقی را از دست ندهید. وقتی در خانه مشغول انجام کارهای معمول هستید یک موسیقی آرامش بخش بگذارید.

    5- مکمل های ویتامین d بخورید
    این روزها درصد زیادی از مردم با کمبود ویتامین d روبرو هستند. کمبود این ویتامین با علائمی مانند افسردگی، خستگی، ضعف سیستم ایمنی، چاقی، کمردرد یا ریزش موها همراه می شود. اگر این نشانه ها در شما هم دیده می شود و در رژیم غذایی تان منابع ویتامین d کافی وجود ندارد و در معرض نور خورشید هم نیستید، به مکمل ها فکر کنید؛ در فصل زمستان که هوا ابری و بارانی است باید این مکمل ها را بیشتر مصرف کنید. با این وجود، قبل از مصرف مکمل ها توصیه می شود نظر پزشک را هم جویا شوید.
    6- دفتر خاطرات داشته باشید
    برای اینکه مراحل تغییرات تان را به خوبی دنبال کنید، یک دفتر خاطرات یا سررسید داشته باشید و وقایع مهم را داخل آن بنویسید. این کارچند مزیت دارد:

    - نوشتن عواطف و احساسات درباره موضوع های مختلف به آرامش شما کمک می کند.
    - وقتی اهداف تان را روی کاغذ می نویسید آنها را فراموش نمی کنید.
    - نوشتن روزانه، انگیزه شما را برای تغییر زندگی بیشتر می کند و از این اهداف فاصله نمی گیرید.
    - وقتی نوشته ها را مرور می کنید به نقاط ضعف و قوت خودتان پی می برید و در آینده کمتر اشتباه می کنید.
    - البته درباره نوشتن یک تبصره هم وجود دارد. وقتی از موضوعی عصبانی هستید بهتر است عواطف و احساسات تان را روی کاغذ بنویسید اما این کاغذها را نگه ندارید. آنها را پاره کنید. این نوشته ها سبب می شودناراحتی ها را از یاد ببرید و احساسات بهتری داشته باشید.

    7- به زندگی تان نمره بدهید
    برای اینکه افکار منفی را از خودتان دور کنید، به انرژی های مثبت زیادی نیاز دارید. اول زندگی فعلی تان را ارزیابی کنید. ببینید بین نمره یک تا 10، چه نمره ای به آن می دهید؟ در مرحله بعد اهداف اصلی تان را روی کاغذ بیاورید. بعد به این فکر کنید که می خواهید در این هفته نمره زندگی شما چقدر افزایش داشته باشد. این عدد را هم گوشه کاغذ یادداشت کنید. یادتان باشد هدف خوبی است که بتوانید نمره 8 یا بالاتری را برایش درنظر بگیرید. در صورتی که این عدد خیلی پایین است، شاید عزت نفس پایینی دارید. بنابراین از همین امروز خودتان را همانطور که هستید، بپذیرید و وجودتان را دوست داشته باشید تا نمره زندگی تان بیشتر شود. کاستی هایتان را بشناسید و برای رفع شان تلاش کنید اما بدانید که با شما همراه هستند و باید در کنار آنها به رشد زندگی تان فکر کنید.

    8- ویتامین c بیشتری مصرف کنید
    شاید فکر کنیداین موضوع به تغییرات اساسی زندگی چه ربطی دارد؟ تغذیه خوب در تقویت وضعیت روحی و جسمی تاثیر زیادی دارد. ویتامین c یک منبع عالی برای بهبود وضعیت سلامت است. وقتی به تغذیه تان اهمیت می دهید، نسبت به خودتان احساس بهتری پیدا می کنید و برای مقابله با مشکلات آماده تر می شوید. ویتامین c بدن شما را مقابل عوامل بیماری زا مقاوم می کند، در نتیجه از بیماری ها دور می مانید.

    9- از افراد منفی باف دوری کنید
    نام افرادی را که انرژی منفی شان را به شما تزریق می کنند، یادداشت کنید؛ این افراد با افکار منفی شان شما را از اهداف تان دور می کنند. به طور حتم در خانه، محل کار، جمع دوستان و ... افرادی را می بینید که از در و دیوار طلبکارند ونسبت به آینده دیدگاه روشنی ندارند. فهرستی از آنها تهیه کرده و ارتباط تان را با این افراد به حداقل برسانید. در مقابل باید به دنبال کسانی باشید که از حرف ها و رفتارشان انرژی مثبت می گیرید.

    10- خودتان منبع انرژی خودتان باشید
    به طور حتم در اطراف تان افرادی هستندکه به شما انرژی مثبت می دهند. حتی ممکن است بعضی از فعالیت های روزانه هم برای شما انرژی بخش باشند. بنابراین باید تصمیم بگیرید که این فعالیت ها را افزایش دهید. فهرستی از این کارها را داشته باشید و برای ایجاد تغییرات مثبت در زندگی آنها را هر روز دنبال کنید:

    - داشتن رژیم غذایی سالم
    - ورزش روزانه
    - سلامت عمومی
    - اهداف شخصی

    11- با خودتان قرار بگذارید
    هدف گذاری به تنهایی کافی نیست. باید به قول و قراری که با خودتان می گذارید پایبند باشید. گاهی اوقات بعد از پنج تا شش روز اهدافی که با جدیت آنها را روی کاغذ نوشته بودید به سرعت فراموش می شوند، بنابراین برای خودتان جایزه های کوچکی تعریف کنید. وقتی اهداف بزرگ به اهداف کوچکتری تقسیم شوند، دستیابی به آنها ساده تر می شود. می توانید آنها را زودتر به دست بیاورید و برای رسیدن به اهداف بعدی آماده تر شوید. این جایزه می تواند یک ولخرجی کوچک برای خودتان باشد تا به این بهانه خوشحال و با انگیزه به حرکت تان ادامه دهید
    با امید اینکه از روزمرگی دربیای عزیزم

  5. #25
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 30 تیر 99 [ 14:44]
    تاریخ عضویت
    1392-5-13
    نوشته ها
    172
    امتیاز
    7,678
    سطح
    58
    Points: 7,678, Level: 58
    Level completed: 64%, Points required for next Level: 72
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    46

    تشکرشده 116 در 79 پست

    Rep Power
    29
    Array
    سلام دلسا من چند وقته تایپیکت و میخونم متاسف بودم ک شرایطتت مثه قبله وتغیر چندانی نکرده این روزا برات دعا میکنم اگه یادت باشه قبلا کلی با هم حرف میزدیم ایشالله برگردی با خبرایه خوش

  6. #26
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 21 اسفند 94 [ 02:00]
    تاریخ عضویت
    1394-2-12
    نوشته ها
    151
    امتیاز
    2,513
    سطح
    30
    Points: 2,513, Level: 30
    Level completed: 43%, Points required for next Level: 87
    Overall activity: 6.0%
    دستاوردها:
    3 months registered1000 Experience PointsTagger First Class
    تشکرها
    0

    تشکرشده 124 در 73 پست

    Rep Power
    30
    Array
    سلام دلسای عزیزم....عنوان تایپیکت رو که همیشه میدیدم خیلی بی اهمیت از کنارش میگذشتم....( کاش عنوان بهتری انتخاب میکردی )....سه روز پیش اتفاقی اومدم تایپیکت رو خوندم...کل این سه روز رو من در کمال ناباوری و حیرت جریان زندگیت رو خوندم.....دلسا خیلی خیلی برات متاسفم......من خودمم دل خوشی از شوهرم ندارم..همیشه کاسه گدایی محبت دستم بوده..و فکر میکردم که بدبخت تر از من دیگه وجود نداره...دلسا خواهش میکنم به خودت بیا......چرا اجازه میدی روز به روز بیشتر تحقیر بشی.و زیر پاشون لهت کنن...دلسا واسه خودت ارزش قائل باش..اخه تا چه حد منفعلی؟؟؟ شوهرت رو به چشم گناهکار نگاه نکن...خود اون هم داره توی یه منجلاب دست و پا میزنه.......واسش نامه بنویس...نوشتن یه نامه خیلی خیلی تاثیر گذاره....بابا اصلا کار سختی نیست...لازم نیست از کلمات و جملات انچنانی استفاده کنی...بخدا لازم نیست.....حرف دلت رو بیار روی کاغذ...بهش بفهمون دوستش داری...اینکه زندگیت رو دوست داری...اینکه حاضری واسه اون و دخترت بزرگترین کارها رو انجام بدی......اوضاع رو مدیریت کن.....قدرت در دستای توست....شوهرت که از اولش اینجوری نبوده...اگه با نرمی بهش بفهمونی که از کاراش باخبری....شاید بهتر باهات راه بیاد....دلسای عزیزم باید کاری کنی..جوری حرف بزنی...که حس عذاب وجدان به جونش بیفته......چشم روی هم بزاری پیر شدی........ازت خواهش میکنم بجنب.......شاید واقعا خیلی از چیزا که واست روشن بشه..متوجه بشی خیلیاشون سوتفاهم ذهن تو بوده....اون بیشتر از هر کسی به تو نیاز داره........بهش محبت کن...اگه دستش رو میگیری...و کم محلت میکنه...اگه دستش رو از توی دستات میکشه......تو به کار خودت ادامه بده....فقط یه بار این کار رو ازت میخوام انجام بده...فوقش عصبانی میشه...ولی تو تلاش خودت روکردی........اگه دستش رو کشید..تو بلافاصله با شوخی..با نرمی..با شیطنت..دوباره دستش رو بقاپ.....بندازش توی حس رودروایسی.....بزار وقتی محبتا و حرفای خوشگلت رو میبینه...از خودش خجالت بکشه...دلسا به هیچ عنوان ازش گله نکن.....همین امشب این کاری رو میگم انجام بده.......اروم کنارش بخواب..اگه فاصله گرفت...اگه دستاشو کشید..تو ولکن نباش..تو بازم کار خودتو بکن....بهش بگو دیگه بسه....تو منو نمیخواهی...من که تو رو میخوام.....به حساب چرتکه هم باشه...نصفت که به من تعلق داره.......یا حداقل انگشت کوچیکت که به من میرسه....بزار همونو بگیرم توی دستام....دلسا زن باش.....اون میخواد واست ناز کنه......یه بار که پا پیش میکشه..خوب تو هم بی خیال میشی..اون که نمیتونه غرورش رو بزاره زیر پا.......موقعی کنارشی به خودت عطر بزن....سعی کن زیاد لباس تنت نباشه.....بهش بگو یه قرار داد جدید....روزی 5 دقیقه به من تعلق داشته باش..ازت رابطه نمیخوام..فقط میخوام 5 دقیقه منو توی اغوشت بگیری..به حرمت سقفی که داریم زیرش زندگی میکنیم..باید...بااااااید این 5 دقیفه رو باهام کنار بیایی..حالا میخواهی خسته باشی..کثیف باشی..حوصله نداشته باشی......دلسا قبول میکنه...وقتی قبول کرد دیگه همه چی به تو بستگی داره...میشه یه دونه گوی و یه میدون......این 5 دقیقه رو میتونی تبدیلش کنی به ساعتهای طولانی عشقولانه های خوشگل.....دسا جان لنگ بزنی ..همه چی بر عکس میشه....فقط تو میتونی به خودت و شوهرت کمک کنی...فقط خودت

  7. #27
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 25 مهر 94 [ 20:51]
    تاریخ عضویت
    1394-1-26
    نوشته ها
    249
    امتیاز
    2,867
    سطح
    32
    Points: 2,867, Level: 32
    Level completed: 78%, Points required for next Level: 33
    Overall activity: 28.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience Points3 months registered
    تشکرها
    0

    تشکرشده 327 در 165 پست

    Rep Power
    50
    Array
    اول ماندگار راست گفت همیشه از کنار تاپیکت گذشتم دلسا من شدیدا با حرف گیسو کمندموافقم به نظرم غذای مادر شوهرت اماده کن خونه رو مرتب کن کامپیوتر روشن کن وبزار روی صفحه کاربریت روی کاغد بنویس که و ازش خواهش کن بره همه تاپیکات رو بخونه بگو کی با دخترت میری خونه مادرت ومیخوای فکر کنی اروم شی وشاید راجب جدایی فکر کنی بگو دوسش داشتی وداری اما تحملت تموم شده بنویس که از کاراش مطلعی و دلت خواسته زن زندگی باشی تلاشت کردی اما انگار نتونستی اونو به زندگی بیاری ازش بخواه سراغت نیاد تا ارام بشی وبعدم با دخترت از خونه برو خونه مادرت نگران مادر شوهرت نباش اون روزگارش میگذره ووقتی توی سختی باشن قدرتو میدونن ومجبور میشن زحمت بکشن تو هم بشین وفکر کن در ارامش واقعا این کارو بکن

  8. #28
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 21 اسفند 94 [ 02:00]
    تاریخ عضویت
    1394-2-12
    نوشته ها
    151
    امتیاز
    2,513
    سطح
    30
    Points: 2,513, Level: 30
    Level completed: 43%, Points required for next Level: 87
    Overall activity: 6.0%
    دستاوردها:
    3 months registered1000 Experience PointsTagger First Class
    تشکرها
    0

    تشکرشده 124 در 73 پست

    Rep Power
    30
    Array
    و منم شدیدا با نظر دختر جوان و گیسو کمند موافقم.....بچه ها راست میگن...حرفایی اینجا زدی..از هر نامه ای تاثیرگذارتره....اخرش دوتا مورد اتفاق میفته...یا واقعا اینجا و حرفات روش تاثیر میزاره....که میشه به نفعت...یا نه......عصبانی میشه و به خودش میگیره....که بازم به نفع تو...تکلیفت روشن میشه...چه صبری دیگه تو داری دلسا...من بودم دوریه بهش گفته بودم....به هر حال نوشتن نامه..یا نشون دادن اینجا بهش....دو تا راهکار خیلی خوبه......و از حرف زدن رو در رو ..مخصوصا وقتی خودت انقده منفعلی..بیشتر کاربرد داره...با مشاوری که پیشش میری مشورت کن...اگه موافق بود...حتما یکی از این دو راه رو انتخاب و اجرا کن.

  9. #29
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 13 مرداد 00 [ 08:55]
    تاریخ عضویت
    1392-5-14
    نوشته ها
    202
    امتیاز
    10,223
    سطح
    67
    Points: 10,223, Level: 67
    Level completed: 44%, Points required for next Level: 227
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    18

    تشکرشده 260 در 112 پست

    Rep Power
    34
    Array
    سلام.
    ممنون دوستای خوب من که به یادم بودید.
    من هر روز میام توی سایت ولی چون این روزها درگیر یه پایان نامه هستم که باید تحویلش بدم نمی تونم جواب بدم.
    چون کار انچنانی انجام نداده بودم دوست نداشتم بیام بنویسم.
    اون شب که پیام خانوم ماندگار رو خوندم رفتم طرف شوهرم نوازشش کردم. تو دلم می گفتم چقدر از هم دوریم...
    اون واکنشی نشون نداد. دیشب هم به حال خودش گذاشتمش. دوست ندارم مثل سالهای پیش خیلی بهش بچسبم و آویزونش باشم.
    همه چی فعلا آرومه و امن و امان.
    شاید به ظاهر همه چی خوب باشه.
    خریدای خونه رو به موقع انجام میده.
    ساعتهای تو خونه موندنش کمی بیشتره.
    کمی از مسائل اطرافش حرف میزنه.
    اگر جایی بخوام منو میبره.
    فعلا که همه چی خوبه.
    تا بعدش هم خدا بزرگه.

    ممنون سمیراه خانوم. سر فرصت میام و مقاله خیلی خوبی که فرستادید رو باز می خونم. از گیسوکمند عزیز و دختر جوان و ماندگار عزیز هم ممنونم. روی نامه نوشتن فکر می کنم که چی بنویسم ولی اینجا رو نمیتونم خودم رو راضی کنم که بهش نشون بدم.

  10. کاربر روبرو از پست مفید دلسا تشکرکرده است .

    گیسو کمند (یکشنبه 11 مرداد 94)

  11. #30
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 13 مرداد 00 [ 08:55]
    تاریخ عضویت
    1392-5-14
    نوشته ها
    202
    امتیاز
    10,223
    سطح
    67
    Points: 10,223, Level: 67
    Level completed: 44%, Points required for next Level: 227
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    18

    تشکرشده 260 در 112 پست

    Rep Power
    34
    Array
    بازم سلام.
    این روزها همه چی تقریباً رو براهه.
    هر جا بهش بگم منو می بره.
    خوش اخلاق تر شده
    مسئولیت پذیرتر شده
    هفته پیش ازم خواست رابطه داشته باشیم . پیامک فرستاد، شرایطم جسمیم اصلا آماده نبود نه اون چیزی گفت نه من (خودش از حالاتم فهمید) منم بهش توضیحی ندادم (میدونم اشتباه کردم)
    چند روز پیش هم باز پیامک داد ولی ایندفعه همه چیزو آماده کردم تا ساعت 1 شب هم منتظرش بودم ولی نیومده بود (رفته بود عروسی دوستش) منم خوابیدم. صبح هم نماز خوندم خیلی خیلی بهم برخورد فکر کردم بازم سرکارم گذاشته دیگه صبح شده بود که اومد صدام زد.
    میگه تازگی ها مشکل دارم
    میگه از بس فکر و خیال دارم
    رابطه نصفه موند
    ولی بازم واسه من خوب بود.
    اینکه واسش مهم بود که من ارضا شدم یا نه


    جاریم و خواهرم تقریبا با هم زایمان کردن. خواهرم که حالش بی نهایت بد بود حتی نمی تونم درست و حسابی بهش سر بزنم. چون باید 24 ساعت پیش مادرشوهرم باشم چون هیچکس نیست بیاد بمونه.
    اگر بیشتر از 1 الی 2 ساعت کارم طول کشید سری بعدی دیگه به زور و با صدتا کنایه میخوان بیان.
    شب که می خواست بستری بشه می خواستم باهاش برم شوهرم نذاشت. می گفت مامانت باهاش بره مامانم هم درد پا داره هم دیسک کمر.
    الان هم که زن داداش خودش زایمان کرده خوب حواسش بهش هست و منم یادم به زایمان خودم میفته که چقدر تنها بودم که خدا می دونه اینقدر غصه خوردم که شیر هم نداشتم.
    همش خودمو دلداری می دم که اونموقع اون بیمار بود ولی الان خدا رو شکر خیلی بهتره.
    هنوزم بعضی رفتارهاش اذیتم می کنه ولی بازم صبر می کنم و همه چیزو می سپرم دست خدا

  12. 4 کاربر از پست مفید دلسا تشکرکرده اند .

    khaleghezey (یکشنبه 11 مرداد 94), nazi1371 (یکشنبه 11 مرداد 94), گیسو کمند (یکشنبه 11 مرداد 94), رنگین (یکشنبه 11 مرداد 94)


 
صفحه 3 از 8 نخستنخست 12345678 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 13:00 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.