به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 23
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 23 دی 94 [ 11:32]
    تاریخ عضویت
    1394-4-10
    نوشته ها
    25
    امتیاز
    763
    سطح
    14
    Points: 763, Level: 14
    Level completed: 63%, Points required for next Level: 37
    Overall activity: 1.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    13

    تشکرشده 26 در 13 پست

    Rep Power
    0
    Array

    رها کردن یه رابطه غلط و اثرات روحی بعد از آن........... عشق یا عادت؟؟؟

    باید این غم لعنتی تموم بشه. اما نمیشه. من حس تنهایی و غم زیادی دارم. حس از دست دادن و این روزا روزهای سوگواری منه. با هر نشونه ای از جانبش به سمتش میرم. تمام جسم و روحم فریادش میزنه. توی خیالم در آغوشم میگیرمش و قلبم مملو از سنگینی میشه. باید تحمل کنم. اون اصلا خوب نبود
    اونقدر بد بود که برای بد بودنش می تونم به راحتی به جهنم واصلش کنم. یه آدم هرزه و همه جا گرد. کسی که یه عالمه تعدد روابط داشته. کسی که وقیحانه حرف میزنه . کسی که حتی در حضور تو به تو خیانت می کنه. کسی که با خودش صادق نیست. مشکل روحی و روانی داره. خانواده از هم پاشیده ای داره. تحصیلات نداره. کسی که از لحاظ ظاهری هم حتی اونقدر زیبا نیست. یه نفر به من بگه من چه مرگمه?????
    اون آدم نه کلاس صحبت کردن داره و نه پیشینه خوب. چیزایی در موردش می دونی که اگه هر کدومش رو به یه آدم عاقل بگی به ریشت میخنده. پس چرا بهش فکر می کنم؟؟؟ چرا با وجود اینکه عمری به عاقل بودن خودم قسم میخوردم اینهمه دیوونه شدم؟؟؟ این حسی که الان دارم عشقه؟ عشق نیست. یه نیاز روحیه. یه حس لعنتی خواستن که توش هزار تا مگو هست.
    تو به اون نیاز نداری. و نیاز اون به تو اصلا مهم نیست. مهم نیست که عاشقت بوده یا نه. مهم نیست که بهت فکر می کنه یا نه. اون میخواد فراموشت کنه. از ته قلبش ازت خواست اگه به هر دلیلی سراغت اومد ازش دور بشی. جوابش رو ندی. بزاری بره. بره پی زندگیش بره پی کسی که منتظرشه
    من رهاش کردم. اما توی قلبم نه. در واقعیت اون میره و واونی که می مونه یه قلب شکسته از جانبه منه که هر روز داره بزرگ و بزرگ تر میشه. من منتظر می مونم تا التیام این زخم روحم رو سیراب کنه
    تو حتی عاشقی رو بلد نبودی. تو حتی زندگی رو بلد نبودی. تو هیچ بودی در میان تمام داده های من. در میان همه اونچیزاییکه من از زندگی داشتم تو نمره ای نداشتی
    فقط خیلی از خود مچکر بودی که من خندم میگرفت. فکر می کردی که خیلی پولداری اما حتی اونم نبودی. یه آدم شکاک و بدبین و بددل. کسی که همه رو درحصار خودش میگیره اما خودش در هیچ حصاری نمیره. کسی که زن ها نگاه ابزاری داره. کسی که اگه از سکس و هم آغوشی نگه دیگه هیچ حرفی برای گفتن نداره. کسی که قدش بلنده اما مغزش کوتاه. کسیکه من وقتی کنارش نشستم بوی عرق تنش اذیتم کرد. وقتی حرف زد بوی بد دهانش باعث شد حالم بد بشه. وقتی کفشاش رو درآورد بوی جوراب و بوی بد پا میداد.
    من تنم بوی عطر میده. بوی تمیزی. بوی حس خوب زنانگی. من خودخواه نیستم ولی چون زن بودن رو یاد گرفتم اگر اراده کنم ....من اراده نمیکنم. من نمیخوام از زن بودنم سواستفاده کنم. من متانت و وقار زن بودن رو رها نمیکنم. به هیچ قیمتی
    من موفقم. خانواده ای دارم بهتر از برگ درخت. من خدایی دارم که ثانیه های و روزها منو همراه داره. بهش تکیه کردم به قدرت کائنات برای رسیدن به هدفهام تکیه کردم. به انرژی مثبتی که از دنیا مییگیرم. اونقدر زنده نیستم که غصه ها منو تو خودشون حل کنن
    قبول قبول
    با همه اینا که گفتم من بهت دل بستم. اشتباهه ولی دل دادم. من عاشق کسی شدم که لیاقت نداره و اگه اینجا بگن عشق کوره آره کوره.ولی من عیب هاش رو می بینم اما باز هم دوستش دارم این یه جور جنونه. این عین دیوونگیه
    قبول کردم که مشکل از منه
    اما خدا رو شکر توی همه این دیوونگی ها یه نیروی محکم و قوی در درونم هست که میگه اگه صبوری کنم این زمان طی میشه و من رها میشم. اگه صبوری کنم میگذره. و بعدها وقتی به این لحظه نگاه کنم فقط دلم میخواد بگم که عشق رو تجربه کردم. که گوساله به دنیا نیامدم که فقط گاو از دنیا برم. حتی اگه حقیقی نبوده میخوام پرونده عشق رو همین جا ببندم و برم سراغ زندگیم.
    دنیا از من تلاش میخواد نه بهونه........
    با این حس لعنتی الانم چیکار کنم؟ یعنی میشه اثرش از بین بره؟ خیلی غمگینم

  2. 3 کاربر از پست مفید manima تشکرکرده اند .

    maryam240 (پنجشنبه 25 تیر 94), فرشته مهربان (دوشنبه 22 تیر 94), آخیش (چهارشنبه 10 تیر 94)

  3. #2
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    یکشنبه 29 اردیبهشت 98 [ 09:11]
    تاریخ عضویت
    1391-2-29
    نوشته ها
    939
    امتیاز
    15,687
    سطح
    80
    Points: 15,687, Level: 80
    Level completed: 68%, Points required for next Level: 163
    Overall activity: 5.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    6,262

    تشکرشده 5,821 در 1,048 پست

    حالت من
    Ashegh
    Rep Power
    139
    Array
    "اما خدا رو
    شکر
    توی همه این دیوونگی ها یه نیروی محکم و قوی در درونم هست که میگه اگه صبوری کنم این زمان طی میشه و من رها میشم. اگه صبوری کنم میگذره. و بعدها وقتی به این لحظه نگاه کنم فقط دلم میخواد بگم که عشق رو تجربه کردم. که گوساله به دنیا نیامدم که فقط گاو از دنیا برم. حتی اگه حقیقی نبوده میخوام پرونده عشق رو همین جا ببندم و برم سراغ زندگیم.
    دنیا از من تلاش میخواد نه بهونه........"




    خودت جواب خودت رو دادی عزیزم

    فقط یه مقدار زمان نیاز داری
    نگران نباش
    خوب میشی
    بهتر و با تجربه تر از روز اول

    یاحق
    زندگی زیباست

  4. 4 کاربر از پست مفید نادیا-7777 تشکرکرده اند .

    anisa (چهارشنبه 10 تیر 94), Freddy (چهارشنبه 10 تیر 94), manima (شنبه 13 تیر 94), آی تک (چهارشنبه 10 تیر 94)

  5. #3
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 28 آبان 97 [ 09:43]
    تاریخ عضویت
    1393-1-31
    نوشته ها
    537
    امتیاز
    8,891
    سطح
    63
    Points: 8,891, Level: 63
    Level completed: 47%, Points required for next Level: 159
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First Class5000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    1,224

    تشکرشده 1,090 در 430 پست

    Rep Power
    84
    Array
    حالا جالبه بعدا میفهمی که این تجربه عشق هم نبوده ... میتونه بارها تکرار بشه فقط به خودت بسنگی داره
    همیشه لبخند بزن......
    برآمدگی گونه هایت توان آن را دارد که امید را باز گرداند....
    گاهی قوسی کوچک میتواند معماری یک سازه را عوض کند..


  6. 4 کاربر از پست مفید anisa تشکرکرده اند .

    manima (شنبه 13 تیر 94), maryam240 (پنجشنبه 25 تیر 94), نادیا-7777 (چهارشنبه 10 تیر 94), آی تک (چهارشنبه 10 تیر 94)

  7. #4
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 23 دی 94 [ 11:32]
    تاریخ عضویت
    1394-4-10
    نوشته ها
    25
    امتیاز
    763
    سطح
    14
    Points: 763, Level: 14
    Level completed: 63%, Points required for next Level: 37
    Overall activity: 1.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    13

    تشکرشده 26 در 13 پست

    Rep Power
    0
    Array
    فقط امیدوارم که خیلی زود تموم بشه. این همه حس و حال بد . این همه درد توی فقسه سینه. انگار یه عالمه حرف بود که باید میزدم و تمومش میکردم. اما نزدم. همه حرفا توی دلم مونده. همه حس ها و احساس ها. فقط نوشتنه که آرومم میکنه........ خدایا تنهام نزار

  8. کاربر روبرو از پست مفید manima تشکرکرده است .

    anisa (چهارشنبه 10 تیر 94)

  9. #5
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 28 آبان 97 [ 09:43]
    تاریخ عضویت
    1393-1-31
    نوشته ها
    537
    امتیاز
    8,891
    سطح
    63
    Points: 8,891, Level: 63
    Level completed: 47%, Points required for next Level: 159
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First Class5000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    1,224

    تشکرشده 1,090 در 430 پست

    Rep Power
    84
    Array
    منم یه چشمه هایی از حس و حالتو الان دارم ... با یسری درگیری های خیلی بدتر ...تو دوزخ تصمیم گیری هستم .. بازم خوشبحالت که میتونی بنویسی ...
    اما چون قبلا هم گذروندم میدونم این نیز می گذرد ................
    اگه میتونی با یک نفر صحبت کن حتی راجع به اشتباهاتت ... خیلی سبکتر میشی ....
    همیشه لبخند بزن......
    برآمدگی گونه هایت توان آن را دارد که امید را باز گرداند....
    گاهی قوسی کوچک میتواند معماری یک سازه را عوض کند..


  10. 2 کاربر از پست مفید anisa تشکرکرده اند .

    manima (شنبه 13 تیر 94), آخیش (چهارشنبه 10 تیر 94)

  11. #6
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    جمعه 22 اردیبهشت 02 [ 23:36]
    تاریخ عضویت
    1393-10-26
    نوشته ها
    357
    امتیاز
    15,299
    سطح
    79
    Points: 15,299, Level: 79
    Level completed: 90%, Points required for next Level: 51
    Overall activity: 91.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    526

    تشکرشده 1,129 در 328 پست

    Rep Power
    101
    Array
    آفرین که خیلی خوب به مشکلت واقفی


    1-همه این احساسات که داری تجربش میکنی طبیعیه،مثلا یه لحظه فکر میکنی دوسش داری، دو دقیقه بعد با یادآوری بدیهاش ازش متنفر میشی و...

    2-این دوره ای که توش هستی خیلی حساسه. ممکنه وسوسه بشی باهاش تماس بگیری، ولی خیلییییییییییییی مواظب خودت باش که همچین کاری نکنی،خیلیییییییییییی

    هر چی شماره تماس،آیدی یاهو،فیسبوک و...ازش داری حذف کن.هر چی یادگاری،کادو و...داری بنداز بره.به این فکر نکن که بعدا ممکنه رابطمون با هم خوب شه پس نندازمشون.این رابطه اشتباه، هیچ وقت خوب نمیشه پس بدون هیچ شکی هر نام و نشونی که ازش تو زندگیت داری دیلیت کن.


    3-این مدت به هر طریقی که شده خودتو سرگرم کن حتی اگه حوصلشو نداری خودتو مجبور کن با خونوادت بری پارک،با دوستات بری خرید و...گفتم حتی اگه حوصله نداری باید این کارو بکنی.


    4-در مورد این قضیه و احساست بهتره دیگه با دوستات یا تو سایت دیگه ای صحبت نکنی.به نظرم تکرار این حرفا و یادآوری اون رابطه اشتباه، خودش باعث تشدید احساسات منفی میشه.

    5-به زور هم که شده به خودت برس.تیریپ افسردگی ورندار.تند به تند دوش بگیر مخصوصا تو این هوای گرم،آرایش کن،لباس قشنگ بپوش و...

    6-مواد غذایی شیرین استفاده کن.غذاهای شیرین به خاطر داشتن تریپتوفان که تو بدن تبدیل به سروتونین(هورمون شادی آور) میشه تو رفع علایم افسردگی موثره.مخصوصا بستنی که تو این هوا حسابی می چسبه.

    7-من بهت قول میدم هفته دیگه همین امروز ،همین ساعت،همین دقیقه حالت خیلی بهتر از الآنه.نشنیدی میگن با عشق،زمان فراموش میشود و با زمان،عشق.هرچند نباید اسم هر احساس پوچی رو عشق بذاریم.مخصوصا رابطه ای که شما ازش تعریف میکنی و بدیهایی که از اون فرد میگی اصلا نباید بهش عشق اطلاق بشه.شما احتمالا این اولین رابطه آشناییت با یه پسر بوده.به مرور که تعداد آشنایی هات با خواستگارها بیشتر بشه میفهمی پسر خوب و رابطه خوب و عشق یعنی چی.اون وقت به حرف الآنت میخندی.

    8-به این قضیه به عنوان یه تجربه نگاه کن.این تجربه باعث شد که بعد از این بدونی با یه پسر چجوری رفتار کنی.


    9-حالا شما بدیهای اخلاقی و رفتاری اون آقارو بذار کنار.همین بوی عرق و دهنش رو یادت بندازی راحت تر میتونی فراموشش کنیمن خودم به شخصه به بوی دهن و عرق خیلی حساسم.یه بوی خوب میتونه آدم رو عاشق بکنه و یه بوی بد میتونه آدم رو فارغ بکنه.

    موفق باشی دوست عزیز

  12. 4 کاربر از پست مفید آی تک تشکرکرده اند .

    gisooo (چهارشنبه 10 تیر 94), manima (شنبه 13 تیر 94), نارجیس (چهارشنبه 10 تیر 94), آخیش (چهارشنبه 10 تیر 94)

  13. #7
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 03 تیر 96 [ 07:33]
    تاریخ عضویت
    1394-4-06
    نوشته ها
    340
    امتیاز
    8,219
    سطح
    61
    Points: 8,219, Level: 61
    Level completed: 23%, Points required for next Level: 231
    Overall activity: 7.0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First Class5000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    343

    تشکرشده 431 در 213 پست

    Rep Power
    64
    Array
    من به دلایلی مجبور به طلاق شدم الان حدود 6.5 ماهه که شوهرم رو ترک کردم و به سرگرم شدن به کارای خونه و شنا و دیدن دوستام سرگرمم و تونستم فکرش رو از سرم بیرون کنم و وسوسه هام کم وبی اثر شده حتی تونستم روی وسوسه های شوهرم هم وایسم و نه بگم من دوستش داشتم اما سعی کردم به خودم و اونایی که دوستم دارند محبت کنم و یه راه که رفتم این بود که هر صبح پا می شدم می گفتم امروز باید شاد باشم و ذکر یاشکور را 41 بار می گفتم و روی آب فوت می کردم و می خوردم و بقیه روز یه کاری که دوس داشتم انجام می دادم و حال دعا هم آرومم می کرد ذکر صلوات دعای نادعلی نماز اول وقت و ... خدایا شکرت

  14. 2 کاربر از پست مفید آخیش تشکرکرده اند .

    manima (شنبه 13 تیر 94), نادیا-7777 (شنبه 13 تیر 94)

  15. #8
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    سه شنبه 30 شهریور 00 [ 12:26]
    تاریخ عضویت
    1390-1-14
    نوشته ها
    345
    امتیاز
    12,728
    سطح
    73
    Points: 12,728, Level: 73
    Level completed: 70%, Points required for next Level: 122
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger Second Class10000 Experience Points
    تشکرها
    640

    تشکرشده 935 در 291 پست

    حالت من
    Shad
    Rep Power
    70
    Array
    سلام.
    طرح مشکل شما باعث شد که یاد کتابی از علی اکبر خانجانی که قبل ها خونده بودم بیوفتم و همین باعث شد که مروری دوباره داشته باشم به این کتاب ها و حس خوبی بهم دست داد ... مرسی.
    .
    و در رابطه با این حس های مبهمی که داری و جوابی براش نمیتونی پیدا کنی توصیه میکنم این کتاب رو مطالعه کنی (اگه حوصلش رو داری) .
    https://drive.google.com/file/d/0Byh...FTVktPeDg/view
    فلسفه آدم و حوا
    .
    موفق باشی.

  16. کاربر روبرو از پست مفید saeeded تشکرکرده است .

    manima (شنبه 13 تیر 94)

  17. #9
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 23 دی 94 [ 11:32]
    تاریخ عضویت
    1394-4-10
    نوشته ها
    25
    امتیاز
    763
    سطح
    14
    Points: 763, Level: 14
    Level completed: 63%, Points required for next Level: 37
    Overall activity: 1.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    13

    تشکرشده 26 در 13 پست

    Rep Power
    0
    Array
    مرسی از همه دوستان. من امروز بهترم. توصیه های آی تک رو مدام با خودم تکرار می کردم. آخیش جان منم همین کارو میکنم یعنی تا دلتون بخواد سرم رو شلوغ کار و تفریح و.... میکنم اما خدا نکنه یه تایم خالی گیر بیارم. یه تایم فکر و وقتی چشمام رو میبیندم فقط تصویر اون توی ذهنم میاد. البته که مهم نیست چون به لطف خدا این تصویر کم رنگ و کم رنگ تر میشه
    آی تک عزیز
    کاش تجربه اول عشقی بود. کاش من در ابتدای راه عاشقی بودم کاش
    سرنوشت من خیلی مبهمه.
    من متاهلم و یه فرزند هم دارم.
    ناخواسته دچار یه عشق ممنوعه شدم
    البته اسمش رو من میزارم عشق چون تا حالا این حس لعنتی بی قراری رو تجربه نکرده بودم
    البته اینم بگم که صحبت خیانت و .... نیست. صحبت از بریدن و طلاق عاطفی هست که دچارشم.
    و چون همسرم منو طلاق نمیده من احساسم رو آزاد گذاشتم. اینو به خودش هم بارها گفتم اما گوشاش رو بسته و نمیخواد باور کنه
    بهش گفتم که دیگه خودم رو همسرش نمیدونم
    بهش فرصت دادم که از زندگیم بره بیرون
    واسه همین اصلا احساس خیانت ندارم
    اما خب با همه اینا سر این موضووع که این آدم هم کیس مناسبی نیست و من آگاهانه دارم اشتباه می کنم شکی ندارم
    البته که به لطف همین سایت و تجربه ای که دارم و امید خدا بتونم از این بحران روحی نجات پیدا کنم

  18. #10
    Banned
    آخرین بازدید
    دوشنبه 04 دی 02 [ 13:45]
    تاریخ عضویت
    1394-2-15
    نوشته ها
    1,099
    امتیاز
    18,366
    سطح
    86
    Points: 18,366, Level: 86
    Level completed: 4%, Points required for next Level: 484
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteranOverdrive10000 Experience Points
    تشکرها
    271

    تشکرشده 1,106 در 598 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام
    حتمي اگر نتونستيد مشكلتون رو حتي با همسرتون حل كنيد به يك روانشناس و يا روانپزشك مراجعه كنيد
    من حس ميكنم اين علاقه به خاطره كمبود هاي روحي كه در شما ايجاد شده كه ممكن اگر الان جلوشو نگيريد باعث يك عمر پشيموني بشه
    خداي ناكرده كاري نكنيد كه يك پشيماني به بار بياره

    - - - Updated - - -

    خانواده ايي رو توي جامعه ميشناسم كه به خاطر كمبود نيازهاشون دست به خود كشي قتل خيانت مواد مخدر و همه ايناها كشيده شدن
    كه منشاء اصلي آنها مشكلات روحي رواني است


 
صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. عشق يا خيانت؟؟؟
    توسط سياه در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 8
    آخرين نوشته: یکشنبه 31 اردیبهشت 91, 21:37
  2. تو کجایی تا شوم من چاکرت؟؟؟
    توسط montazer_313 در انجمن داستان و حکایت آموزنده
    پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: سه شنبه 04 تیر 87, 14:26

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 06:34 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.