سلام خانومی،
به تالار همدردی خوش آمدید..
نخست بهتون تبریک میگم که انقدر محکم و قوی هستید و خونه رو ترک نکردید...
اول از همه شما باید سعی کنید که آرامش خود را حفظ کنید و از هرگونه رفتار و عمل شتاب زده ای پرهیز کنید..مهمترین کار در وهله اول کسب آرامش هست تا بتونید بهترین تصمیم را بگیرید..تا فضای خونه هم آروم باشه و جر و بحث بوجود نیاد...
عزیزم می تونم درکت کنم که چه ضربه سختی داری می خوردی..میدونم که چقدر سخته ادم کسی رو دوست داشته باشه و ببینه که اون فرد دچار افسردگی،خشم و عصبانیته و بیش از 80% فقط از نگاهش تنفر میباره...خطاهای رفتاریشو نمیبینه،چون نمیخواد ببینه و شما الان واقعاخهیچ کمکی نمیتونی بهش بکنی...شما سنگر خونتو حفظ کن و فقط و فقط به آرامش خودت فکر کن...در بعضی موارد که به لحاظ احساسی در شرایط خوبی نیستی با کنترل و مدیریت احساساتن
می تونی به آرامش برسی.
احساسات مجموعه ای از هیجانات و عواطف هستند که در شرایطی خاص برای هر فرد تجربه می شن و در رفتارها تاثیر می ذارن .
همانطوری که نقاشها معتقدند که در طبیعت 3 رنگ اصلی وجود داره : قرمز ، زرد ، آبی که بقیه رنگ ها از ترکیب اون 3 تا رنگ بوجود می یان ، یه گروهی از روانشناسها هم می گن ، در وجود انسان 3 احساس اصلی وجود داره : عصبانیت ، ترس ، غم که کنترل دقیق این 3 احساس منجر به احساس چهارمی به نام شادی میشه.
از ویژگیهای این 4 احساس :
- عصبانیت :
به ما احساس قدرت میده (در مواقع لزوم از حریم خود دفاع می کنیم )
- ترس :
به ما احساس امنیت و انرژی می ده (موقع عبور از خیابون احتیاط می کنیم و در مواقعی که از چیزی می ترسیم ، عملی رو با تمام قدرت بدنی و با انرژِی فوق العاده ای انجام میدیم که در حالت عادی از توان ما خارجه)
- غم :
با درون خود آشتی کرده و با مردم دیگه ارتباط برقرار می کنیم (در مواقعی که نیاز به صحبت و همدلی و درددل کردن با دیگران داریم )
- شادی :
به ما امید و انرژی می ده (اما هرگز خود به خود بوجود نمی یاد مگر با کنترل هوشمندانه 3 احساس فوق)
معمولا تغییر احساس ها ناشی از این 3 احساس هستند .
مثلا : ترس + عصبانیت = حسادت
ترس + غم = نا امیدی
و ....
........
پس با مدیریت آگاهانه و کنترل کننده احساسات ( که کار آسانی هم نیست ) می توانیم پیوسته از احساس شادی و آرامش بهرمند شویم.
ببین دوست من. منم در شرایط خیلی سختر از شما بودم ولی تنها کاری که از دست شما برمیاد حفظ آرامش خود و خونه هست، شما همچنان به همسرت محبت کن و خونه رو پاکیزه نگهدار( آخه بعضی از خانومها تا با همسرشون قهر میکنند،دست از آشپزی و خونداری میکشند)...
هر وقتم همسر شما حرفی از جدای زدند با مهربونی و آرامشی که تو لحن صحبتتون هست بهش بگید و تو و زندگیمو دوست دارم و به نظرت احترام قائلم ولی من دوست دارم واسه زندگیمون تلاش کنم تا دوباره طعم خوشبختی و شادی رو با هم بچشیم و قدمی واسه جدای برنخواهم داشت!!!
بهتون توصیه میکنم تاپیکهای خانوم سبکتکین رو هم بخونید،حتا بهتون کمک میکنه...
آرزو دارم،
فاصله نباشه بین تو و تمام احساس های خوبت
تو باشی و شادی باشه و یه دنیا سلامتی
و امضاء خداوند بزرگ پای
تمام آرزوهایت
علاقه مندی ها (Bookmarks)