به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 5 از 7 نخستنخست 1234567 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 41 تا 50 , از مجموع 69
  1. #41
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 28 خرداد 94 [ 15:56]
    تاریخ عضویت
    1393-12-18
    نوشته ها
    110
    امتیاز
    1,952
    سطح
    26
    Points: 1,952, Level: 26
    Level completed: 52%, Points required for next Level: 48
    Overall activity: 43.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsTagger Second Class3 months registered
    تشکرها
    235

    تشکرشده 155 در 73 پست

    Rep Power
    28
    Array
    سلام عزیزم منم خوشحال میشم بتونم راهنماییت کنم وهرباري میام تو این سایت اول ازهمه دنبال اسمت میگردم به امید یه خبر خوب
    منم ازهمین جا ازخداميخوام که هم تو دفاعتوهم تو زندگیت موفق باشی

    عزیزم گفتی که رابطه ج... از اول خوب نبوده آخه چرا ?نمیشه یه کم بیشتر توضیح بدی ،خوب عزیزم اصل زندگی مشترک اونم وقتی که اوایل ازدواجه و همچنین بچه هم نداشته باشی همین رابطه اس ،چه جوری اينقدربهش بی تفاوتی .
    اگر مشکلی هست که دیگه هیچی ولی اگه بی دلیله مطمئن باش که همسرت ازت فاصله میگیره و این رفتارا رو از خودش نشون ميده
    میشه درمورد مشکلاتتون بیشترو واضح تر توضیح بدين راستی شبا پیش هم نميخوابين?

    به نظر من شوهرت ازدستت ناراحته توهم باتوجه به این هفت سالی که باهاش زندگی کردی باید بهتر ازهمه بشناسيشو بدونی از چی دلخوره که تا این حد بهت فشار آورده سعی کن هرجور شده بفهمی که مشکلش چیه?
    عزیزم اصلن به طلاق فکر نکن و آرامش خودتو به هم نزن یه کم منطقی فکر کن شوهرت اگه بخواد طلاقت بده که باهات زندگی نميکنه بعدشم نمیاد بگه من تابعدازدفاع سارينا صبر میکنم بعدش باید ازهم جدا شیم من مطمئنم که میخواد اینجوری تنبیه ات کنه ولی به فرض اینکه تصمیمش قطعيه واسه جدایی بازم تونبايد نگران باشی چون تاتونخواي هیچکس نمیتونه به طلاق مجبورت کنه پس فکر طلاق واز ذهنت بیرون کن وباتوکل به خدا رو بازسازی اول خودت بعد زندگی مشترکت کارکن
    ببین عزیزم اون شوهرته توالان تو خونه خودتي پیشه شوهرت پس از این فرصتی که داری خوب استفاده کن
    اگه بازم بحث پیش اومد و گفت من بعد از کار پایان نامه طلاقت میدم بگو که اصلن پایان نامه برام مهم نیس اگه هم شرایطم خوب نباشه اصلن کارای مربوط به دفاعمو انجام نمیدم من فقط تو وزندگيمون واسم مهمين. فقط در حد حرف زدن بعدش ببین عکس العملش چیه البته سعی کن با آرامش وعاشقانه باهاش صحبت کني

  2. #42
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 22 مهر 98 [ 00:14]
    تاریخ عضویت
    1394-2-26
    نوشته ها
    78
    امتیاز
    4,249
    سطح
    41
    Points: 4,249, Level: 41
    Level completed: 50%, Points required for next Level: 101
    Overall activity: 13.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience PointsVeteranOverdrive
    تشکرها
    0

    تشکرشده 35 در 30 پست

    Rep Power
    0
    Array
    آبی آسمان عزیزم سلام ممنون از توجهت. ما تمام این مدت پیش هم میخوابیم. ورابطمون یکی دو سال اول خوب بود ولی بعدش دیگه نه. همسرم میلی نداشت زود خسته میشد خیلی وقتا سر این موضوع دعوامون میشد این اواخرم که من جدی گیر داده بودم به بچه دارشدن ولی بازم با وجودی که دارو میخورد بازهم میلی به برقراری رابطه نداشت (اصلا بعضی وقتا فکر میکنم که چون دید من سر بچه دار شدن خیلی گیر دادم میگه باید جداشیم اخه همیشه میگفت من بچه نمیخوام. همسرم خیلی درون گراست وخیلی خیلی کم حرف میزنه صحبتهایی که پیش روانپزشک میکرد من اولین بار بود میشنیدم به دکتر هم گفتم من و همسرم کم باهم حرف میزدیم اونم بخاطر اینکه اون حوصله نداشت همیشه دوست داشت تنها باشه افسردگی هم داره.یکی از چیزایی که گفت این بود که من خیلی وابسته به خانوادم هستم و اینکه گفت ما دنیامون یکی نیست که دکترهم گفت این تفاوتاست که انسانو به کمال میرسونه. ولی من دلم خیلی براش میشوزه میدونم دست خودش نیست این رفتارا. دلم میخواد کمکش کنم مادرش که فوت کرده پدرش هم سرش به ازدواج دوم و دوتا بچه کوچیکش گرمه . من میخوام بهش نزدبک شم ولی اون نمیزاره .امیدوارم بتونم زندگیمو از این بحران نجات بدم.

  3. #43
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 28 خرداد 94 [ 15:56]
    تاریخ عضویت
    1393-12-18
    نوشته ها
    110
    امتیاز
    1,952
    سطح
    26
    Points: 1,952, Level: 26
    Level completed: 52%, Points required for next Level: 48
    Overall activity: 43.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsTagger Second Class3 months registered
    تشکرها
    235

    تشکرشده 155 در 73 پست

    Rep Power
    28
    Array
    سلام عزیزم
    دو اصل مهمه زندگی مشترک همین حرف زدن ودردودل کردن زن و شوهر که اونا رو به هم نزدیک میکنه وهم چنین به آرامش ميرسونه وازاون مهمتر رابطه ج...که ازدواجو محکم میکنه وزن و شوهرو نسبت به هم پایبند ميکنه که تورابطه شما این دو اصل خیلی کم رنگند
    به نظر من اگه شما مهارتهای خودتون درمورد زندگی زناشویی و همچنین اطلاعاتت درمورد آقایونو بالا ميبردي کمتر به مشکل برميخوردي
    تو همین سایت اگه بگردی مقاله های زیاد و آموزنده ای هست که میتونی بامطالعه اونا آگاهيتو بالا ببری مثلا به قسمت انجمن بري و
    مهارتهای ارتباطی
    مهارتهای ارتباطی با شوهر کم حرف
    حل بحران در زندگی زناشویی
    وخیلی مقاله های ديگه اگه مطالعه شون کنی خیلی کمکت ميکنند
    دررابطه با افسردگی شوهرتم خیلی مقاله هست میتونی اطلاعاتتو بالا ببری و با کمک مشاور و روانپزشک بهش کمک کنی بهش بگی اگه بامن پیش مشاور نمیای میتونی تنها به مشاوري که قابل اعتمادته بری مهم اینه که تو خوب باشی وزندگی شادی داشته باشی درضمن تا میتونی از کلماتی که بار منفی زیادی دارن استفاده نکن و........

    عزیزم میدونم الان مشغول درس خوندن هستی ولی همون وقتی که شوهرت خونه س میتونی طوری برنامه ریزی کنی که ساعت استراحتت باشه و درکنار شوهرت باشی اینجور که معلومه شما دوتا اصلن باهم صمیمی نيستين وقتی تو زندگی زناشویی صمیمیت کم باشه زوجها ناخواسته ازهم دورميشن
    یه روشی که میتونه شما را به هم نزدیک کنه اینه که شما درمورد کارایی که میدونی شوهرت دوست داره و بیشتر زمانشو به اون کار اختصاص میده صحبت کنی با تعریف کردن از اون حرفه ای که شوهرت داره صحبت کردن درمورد سختی هایی که داره ولی شوهرت به نحو احسنت ميتونه انجامشون بده وکاراشو مدیریت کنه
    همچنین تعریف کردن درمورد اون گروهی که گفتين بیشتر وقتشو باهاشون ميگذرونه و تشویق کردن همسرت درجهت انجام بهتر کارهای اون گروه و............
    راستی یه چیز دیگه شما توخانواده تون یا خانواده شوهرتون کسی نیست که واسه شوهرت قابل احترام واعتماد باشه ونتونه رو حرفش حرف بزنه يا یه دوست مشترک که باهم خیلی صمیمی هستن وميتوني روش حساب کني و ازش کمک بخوای
    من خودم یه مدت که مشکلمون خیلی جدی بود ازیکی فامیلای خودم که میدونستم شوهرم رو حرفش حرف نمی زنه کمک خواستم و گفتم شوهرم و راهنمایی کنه و اونم همین کارو کردوخيليم نتیجه خوبی داد

    اگه هم می تونین اشتراک آزاد بگیرین تامديران محترم سایت باراهنمایی های خوبشون بهت کمک کنن

  4. #44
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 22 مهر 98 [ 00:14]
    تاریخ عضویت
    1394-2-26
    نوشته ها
    78
    امتیاز
    4,249
    سطح
    41
    Points: 4,249, Level: 41
    Level completed: 50%, Points required for next Level: 101
    Overall activity: 13.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience PointsVeteranOverdrive
    تشکرها
    0

    تشکرشده 35 در 30 پست

    Rep Power
    0
    Array
    خواهر عزیزم آبی اسمان همینطور که میدونی درگیر درسم هستم و تو وقت استراحتم دارم مقاله های سایت میخونم . در حال حاضر همه تمرکزم رو درسمه . ولی بعد تموم شدن دفاعم حتما همه کارهایی که تا الان گفتید انجام میدم حتی اگه شوهرم بگه باید جدا بشیم من زیر بار نمیرم میخوام بگم من زندگیمو دوست دارم و دارم و میخوام مشکلات بوجود اومده رو حلش کنم و مشاوره و روانپزشک رو هم ادامه میدم اگه اون اصرار به جدایی توافقی داشت میگم خودت برو اقدام کن . من واسه جدایی هیچ قدمی برنمیدارم . واقعا میخوام همه چیو درست کنم هردومون تو این زندگی خیلی کوتاهی کردیم. ما یک ماه ونیم جدا از هم بودیم یکی از دوستان همسرم به ما گفت بریم خونشون اونجا با دوتامون صحبت کرد وگفت حرفاتون خیلی بچه گانه بود انگار دوتاتون دارین لجبازی میکنین . برین سر زندگیتون .دوتاتون حیفید وخیلیحرفای دیگه زد که از اون شب من اومدم خونه(شوهرم کل سیزده روز عیدو خونه بود ولی من خونه پدرم بودم) ولی از اون شب باهام حرف نمیزنه . انگار حرفای دوستشم هیچ تاثیری روش نداشت . اجازه نمیده کسی باهاش حرف بزنه پدرشم سه ماهه دیگه خبری ازش نمیگیره چون اخرین بار پدرش باهاش جروبحث کرد بهش گفت تکلیف دختر مردمو معلوم کن این بازی بچگانه رو تمومش کن(چون پدرم زنگ زد به پدرش خیلی جدی بهشون گفت بیایین تکلیف و روشن کنید)که به پدرشگفت زندگی خودمه به هیچ کسی ربطی نداره. الان همه زندگیش شده همون گروه.

  5. #45
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 23 خرداد 94 [ 21:39]
    تاریخ عضویت
    1394-2-30
    نوشته ها
    20
    امتیاز
    249
    سطح
    4
    Points: 249, Level: 4
    Level completed: 98%, Points required for next Level: 1
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    7 days registered100 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 24 در 15 پست

    Rep Power
    0
    Array
    مطالبی را که آبی آسمان گفتند بسیار جالب و مفیده. سعی کنید رعایتش کنید. از طرفی از طرز جواب دادن شما هم کاملا معلومه انسان بسیار منطقی و عاقلی هستید. متاسفانه این مشکل یکم زمانبره. همانطوری که گفتم باید قویتر باشید و صبور. با توجه به مسائلی که از همسرتون عنوان کردید الان طبیعیه که تمام وقتشو با گروه بگذرونه.چون تنها چیزیه که آرومش میکنه. ازطرفی یه نوع وقت پرکنی مثبت هست، پیشنهادم اینه که بعد دفاعتون یسرباهاش برین گروه تا اعضا گروه را بیشتر ببینید. اونا هم حساب کار دستشون بیاد که این فرد متاهله. از طرفی با اون دوستی که میگفتید دوباره صحبت کنید و ماجرا رو کامل توضیح بدین میتونه کمک بزرگی باشه. خانمم تقریبا 5 ماهه که اینجوری شده و ما هم مثل شما تو این اواخر سر مسئله زناشویی مشکل داشتیم. مشکل بیشتر از سمت خانمم بود، روانپزشک میگفت از همون موقعی که مشکل زناشوشویی پیش اومد میومدین راحتتر میشد کمک کرد. بنابراین همسرتون بمانند خانم بنده از چند ماه قبل درگیر یکسری مسائل افسردگی بودن. چون انسانهای درونگرایی هستند مشکلاتو در خودشون میریزن و با بزرگنمایی از هرچیزی در ذهنشون از آن یک بتی میسازند. برای همینه که میگن ما نمیخوایم ادامه بدیم و از همه چیز خسته شدیم. میدونن کارشون درست نیست ولی توان روحی برای حلاجی موضوع را ندارن. یکم بگذره بکمک روانکاوی میشه درستش کرد. از پست هاتون احساس میشه که دارید خوب پیش میرین. ماهم براتون دعا میکنیم.

  6. #46
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 28 خرداد 94 [ 15:56]
    تاریخ عضویت
    1393-12-18
    نوشته ها
    110
    امتیاز
    1,952
    سطح
    26
    Points: 1,952, Level: 26
    Level completed: 52%, Points required for next Level: 48
    Overall activity: 43.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsTagger Second Class3 months registered
    تشکرها
    235

    تشکرشده 155 در 73 پست

    Rep Power
    28
    Array
    سلام خواهری آفرین،احسنت تصميمت عالیه
    سارينا جان این زندگی مال توئه اون آقا همسرته کسی که هفت سال باهاش خاطره داری
    پس تو اولین فرصت که دیدی آمادگيشو داری شروع کن به بازسازی خودت زندگیت شوهرت و تمام چیزایی که باعث شده که اینجوری ازهم دورشين از هرکسی که میدونی نتیجه داره کمک بگيرمثلا مشاور روانپزشک وازهمه مهمتر اون دوستی که گفتی برو پیشش ازش بخواه که کمکت کنه وازهمه اینا مهمتر از خدا غافل نشو که مطمئن باش اونه که تا نخواد چیزی درست نمیشه
    میدونی چکارکن باخدا حرف بزن بگو خدایا من هیچ کاری به شوهرم ندارم من میخوام با تو معامله کنم میخوام هرکاری بکنم به خاطر تو باشه و اون کارایی رو که تو گفتی انجام بدم توهم بهم نیرو و انرژی بده که زود خسته نشم اونقدربهم صبر بده که باکمکت بتونم زندگیمو درست کنم و زود جانزنم عزیزم اگه تو اینترنت سرچ کنی دعاهای زیادی درمورد آشتی و محبت بین زن و شوهر هستش که میتونی ازشون استفاده کنی خیلی تاثیر گذارن

    ببین عزیزم من میدونم خيللللللي سخته چون تجربه شونو دارم تنهایی وبی محلی ازطرف کسی که همه‌ی زندگيته خیلی دردآوره ولی اگه بخوای که همه چی درست شه باید خیلی از خودت مایه بزاری عزیزم راه پرپیچ وخمي درپیش داری ولی همین که تصمیم گرفتی که قدم تو این راه بزاری خیلی عالیه نشون دهنده عشق و علاقه ات به زندگيته پس تا میتونی توشه ی راه تو بیشتر و بیشتر کن و توشه ی این راه دور و دراز چیزی نیست جز صبر عزیزم صبور باش وازخدا بخواه بهت صبر بده

    گفتی که همه‌ی زندگیش شده اون گروه به نظر من تو اولین فرصت یه سر به این گروه بزنی البته با شوهرت هماهنگ نکن یه روز که میدونی ومطمئني که با گروه داره کار میکنه یه دسته گل بزرگ بخر و برو پیش شوهرت که اوضاع کار دستت بیاد تحت هیچ شرایطی بخاطر اون گروه غر نزنی آزادش بزار هروقت میاد وميره کاری بهش نداشته باش خودنمخودتم تو آماده شدنش بهش کمک کن مثلا
    لباسايو که بهش میاد براش ست کن خوشبوترين عطر و بهشون بزن کفشايو که به لباساش بیاد تمیز و آماده کن و بگو میخوام شوهرم توگروه تک باشه
    اگه سرش تو گوشی اهمیت نده اگه با صدای بلند باکسي حرف میزنه بی تفاوت باش اگه همه‌ی گوشيشو رمز بارون کرده اصلن مهم نیست سارينا گلی تو قراره خودتو عوض کنی نه شوهرت توبخاطر خودت داری ميجنگي پس غر زدن وانتظارداشتن از شوهری ممنوع
    خلاصه اینکه تو وظایف خودتو انجام بده چه آقاتون استقبال بکنه و خوشحال شه چه نه بی تفاوت باشه وبی محلت کنه
    در آخر بازم میگم از خدا غافل نشو دوست عزیزم خدا خودش کمکت کنه

  7. کاربر روبرو از پست مفید آبی آسمان تشکرکرده است .

    ali.amamverdi (پنجشنبه 07 خرداد 94)

  8. #47
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 22 مهر 98 [ 00:14]
    تاریخ عضویت
    1394-2-26
    نوشته ها
    78
    امتیاز
    4,249
    سطح
    41
    Points: 4,249, Level: 41
    Level completed: 50%, Points required for next Level: 101
    Overall activity: 13.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience PointsVeteranOverdrive
    تشکرها
    0

    تشکرشده 35 در 30 پست

    Rep Power
    0
    Array
    آبی آسمان عزیز و آقای آرش کمانگیر از شما ممندن. واقعا حرفاتون بهم ارامش میده و باعث میشه انگیزش پیدا کنم که منم مثل همسرم زود جا نزنم وواسه زندگیم همه تلاشمو بکنم. آبی آسمان خواهر گلم من بعد از دفاعم میخوام برم کلاس سنتور حتی بهش گفتم تو خرید سنتور کمکم کنه که گفت الان واسه من که هست از اون استفاده کن. من اگه خدا بخواد وشما هم برام دعا کنید هفته آینده دفاعم تموم میشه. واسه خودم کلی برنامه ریزی کردم چند جا هم بهم پبشنهاد کار شد که حتما بعد درسم میرم سرکار کلاس موسیقی هم که حتما میرم . ومقالات رو هم میخونم . فقط امیدوارم شوهرم یکم نرمتر شه یه ذره کوتاه بیاد . نمیخوام الکی زندگم از بین بره. خودشم قلبا مرد بدی نیست ولی نمیدونم چرا اینقدر ازمن کینه گرفته و هیچ احساسی دیگه بهم نداره. ولی من همچنان غذا درست میکنم میاد باهم میخوریم . قبلا صبح بیدار نمیشدم براش صبحانه درست کنم اون زودتر بیدارمیشد میرفت سرکار(البته بعضی وقتا بیدار میشدم براش صبحانه درست میکردم)ولی چندروزه زودتر از همسرم بیدار میشم براش صبحانه درست میکنم وبدرقش هم میکنم ولی اون همجنان سرده. ولی من به خودم قولدادم باید باید شوهرمو باز هم به زندکیش دلگرم کنم. توکل میکنم به خدا و شما دوستان هم حتما برام دعا کنید.

  9. #48
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 23 خرداد 94 [ 21:39]
    تاریخ عضویت
    1394-2-30
    نوشته ها
    20
    امتیاز
    249
    سطح
    4
    Points: 249, Level: 4
    Level completed: 98%, Points required for next Level: 1
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    7 days registered100 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 24 در 15 پست

    Rep Power
    0
    Array
    خانم سارینا عزیز. کماکان پست شما را چک میکنم تا ببینم تغییری حاصل شد یا نه. لطفا اگه بهبودی دیدین به ما هم بگین تا از تجربتون استفاده کنیم

  10. کاربر روبرو از پست مفید آرش کمانگیر تشکرکرده است .

    آبی آسمان (پنجشنبه 07 خرداد 94)

  11. #49
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 22 مهر 98 [ 00:14]
    تاریخ عضویت
    1394-2-26
    نوشته ها
    78
    امتیاز
    4,249
    سطح
    41
    Points: 4,249, Level: 41
    Level completed: 50%, Points required for next Level: 101
    Overall activity: 13.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience PointsVeteranOverdrive
    تشکرها
    0

    تشکرشده 35 در 30 پست

    Rep Power
    0
    Array
    آقای آرش کمانگیر مممنون از پیگیریتون. من دوشنبه دفاع دارم الان فقط مشغول درس خوندن هستم. همسرم یکم رفتارش نسبت به قبل تغییر کرده(فکر کنم بخاطر اینکه من با ارامش درس بخونم و فکرم مشغول نشه) مثلا تو کارای خونه کمک میکنه ظرف میشوره. یا ازم میپرسید واسه روز دفاعت چی لازم داری یا بهم میگفت معدلت بالاست فکر کنم بتونی بورسیه تحصیلی بگیری. تا چند وقت پیش اصلا نگام نمیکرد چه برسه باهام حرف بزنه. ولی همچنان به دوستاش زنگ میزنه کلی میخندن منم در اتاقمو میبندم یا اهنگ میزارم صداشو بلند میکنم .ولی همچنان استرس دارم که بعد از دفاع چه بلایی قراره سرم بیاره الان فقط بخاطر درسم مراعات میکنه.شما هم برام دعا کنید .

  12. 2 کاربر از پست مفید sarina_1362 تشکرکرده اند .

    ali.amamverdi (پنجشنبه 07 خرداد 94), آبی آسمان (پنجشنبه 07 خرداد 94)

  13. #50
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 22 مهر 98 [ 00:14]
    تاریخ عضویت
    1394-2-26
    نوشته ها
    78
    امتیاز
    4,249
    سطح
    41
    Points: 4,249, Level: 41
    Level completed: 50%, Points required for next Level: 101
    Overall activity: 13.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience PointsVeteranOverdrive
    تشکرها
    0

    تشکرشده 35 در 30 پست

    Rep Power
    0
    Array
    دوستان چرا به تایپیک من سر نمیزنید من به راهنمایی شما عزیزان نیاز دارم حتی اشتراک آزاد هم گرفتم.

    - - - Updated - - -

    من از دیروز حالم بده استرس دارم . دیروز صبح زود همسرم آماده شد گفت دارم میرم انبار کرج واسه شرکتشون(آخه مدیر آی تی رو چه به انبار رفتن) وتا عصر برمیگردم که نه شب برگشت من کل روزو تنهاخونه بودم حتی با وجود اینکه درس دارم غذا رو آماده کردم حتی منتظر موندم تا بیاد با هم شام بخوریم ولی وقتی اومد خیلی عصبانی بود و گوشی در دستش یکسره در حال وایبر بازی بود بهش /فتم بیا شام بخوریم گفت نمیخورم بعد گوشی و سوییچ ماشینو برداشت رفت پایین(قبلش ظوری وانمود کرد که چیزی رو تو ماشین گذاشته)اومد بالا چیزی دستش نبود عصبانیتش بیشتر شده بود وهمچنان در حال اس بازی که بهش /فتم میزو جمع کنم با عصبانیت گفت جمع کن. حتی دیشب رو مبل خوابید من تمام دیشبو بیداربودم و اشک ریختم نمیدونم بخاطر کدوم گناه دارم اینطوزی مجازات میشم. تروخدا بهم بگین چه طوری باهاش رفتارکنم بهش محبت میکنم بازهم ازم متنفره بهش بی توجهی میکنم بازم متنفره. شوهر من از این رو به اون رو شده واقعا دیگه نمیشناسمش همش باخودم میگم چس اون همه عشق و محبت الکی بود. چرا اینقدر ازمن بدش اومده. به نطر شما میتونم این آدمو به زندگیش برگردونم لطفا راهنماییم کنید واقعا شرایط بدی دارم. چهار ماه کاری بهش ندارم واسه خودش میره میادنمیدونم کجا و با کی. چهارماه بامن حرف نمیزنه .

  14. کاربر روبرو از پست مفید sarina_1362 تشکرکرده است .

    آبی آسمان (شنبه 09 خرداد 94)


 
صفحه 5 از 7 نخستنخست 1234567 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ ها: 14
    آخرين نوشته: یکشنبه 12 اردیبهشت 95, 09:19
  2. هنوز دوسش دارم نمیتونم فراموشش کنم
    توسط saram در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 4
    آخرين نوشته: سه شنبه 18 شهریور 93, 09:57
  3. پاسخ ها: 18
    آخرين نوشته: شنبه 27 مهر 92, 14:24
  4. *يافتن وسایل ضد بارداري در وسايل شخصي اش(کاندوم؛مساله این است!)
    توسط sepideh در انجمن سوء ظن، تجسس و خیانت همسر
    پاسخ ها: 14
    آخرين نوشته: دوشنبه 12 اسفند 87, 15:09
  5. پاسخ ها: 537
    آخرين نوشته: چهارشنبه 23 بهمن 87, 10:58

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 03:16 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.