به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 5 , از مجموع 5
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 08 خرداد 94 [ 15:51]
    تاریخ عضویت
    1394-3-01
    نوشته ها
    2
    امتیاز
    47
    سطح
    1
    Points: 47, Level: 1
    Level completed: 94%, Points required for next Level: 3
    Overall activity: 16.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class
    تشکرها
    0
    تشکرشده 1 در 1 پست
    Rep Power
    0
    Array

    خیلی سردرگم هستم. لطفا کمکم کنید!

    سلام به همه ی عزیزان
    من عضو جدید هستم.
    راستش چند سالی هست که با مشکلات عدیده ای دست و پنجه نرم می کنم (حدود ۱۲ ساله) که دیگه واقعا تحمل ندارم.
    نمیدونم دیگه باید چجوری با خدا حرف بزنم و چیکار کنم که مشکلاتم حل بشه. اونم مشکلایی که هیچ کدوم باعثش خودم نیستم. من فقط باید تحمل کنم. از بدهکاری شدید پدرم، وضع مالی که زمانی خیلی خوب بود ولی الان واقعا افتضاحه، مشکلات جانبی بسیار زیاد دیگه. از هیچکس توقع کوچکترین کمکی رو نداریم اما اقوام نه تنها کمک نمی کنن، با متلک و زخم زبون واقعا شرایط روحیمون رو از اینی که هست بدتر می کنن. تا می بینن کسی حاضر شده قدمی برای حل مشکلمون برداره، بلافاصله منصرفش می کنن. این واقعا انصافه؟ خدا رو خوش میاد؟؟
    هی میگم امتحانه، باید صبور باشم. اما دیگه از تحملم خارج شده. به خاطر این مشکلات نه می تونم ازدواج کنم، نه درسم رو ادامه بدم (البته لیسانس گرفتم). به خاطر مشکلات مالی که داریم حتی نمی تونم با دوستانم بیرون برم ، چون پول یک ناهار دورهمی رو ندارم. نمی خوام خرج بتراشم. هر جا برای کار مرتبط با رشته ام رفتم به در بسته خوردم. حتی با تلفن بیشتر از چند دقیقه نمی تونم صحبت کنم که پول تلفن نیاد. تنها خرج من ماهیانه پول شارژ اینترنت هست که اگه اینم نباشه واقعا دیوانه میشم.
    میگم حتما صلاح نیست ازدواج کنم، میگم باشه، میگم صلاح نیست درس بخونم میگم باشه، میگم صلاح نیست با کسی رفت و آمد داشته باشم میگم باشه، میگم صلاح نیست سرکار برم میگم باشه، خب پس من باید چیکار کنم؟ واقعا باید چیکار کنم؟
    روحیه ام افتضاحه. ساعتی نیست که با بغض نگذرونم. به خاطر این مشکلاتی که داریم واقعا اعصابمو از دست دادم. حتی تمرکز برای خوندن چند خط کتاب ندارم. ( کتاب خوندن رو خیلی دوست دارم).
    وقتی میبینم کسایی که به طور مستقیم و غیر مستقیم باعث این بوجود اومدن این وضع برای ما شدن خیلی خوب دارن زندگی میکنن، خیلی دلم میگیره. خدا چه طوری راضی میشه؟ اونوقت دخترای همینا بیان با بدترین حرفا آدمو تحقیر کنن. دیگه انقدر حرف شنیدم که فقط از خدا میپرسم مگه من چیکار کردم که باید لایق این حرفا باشم؟
    به نظر شما من باید چیکار کنم؟ خواهش می کنم راهنماییم کنین! ممنون.

  2. #2
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 22 تیر 00 [ 21:34]
    تاریخ عضویت
    1393-8-30
    نوشته ها
    137
    امتیاز
    10,896
    سطح
    69
    Points: 10,896, Level: 69
    Level completed: 12%, Points required for next Level: 354
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    1,179

    تشکرشده 383 در 100 پست

    Rep Power
    42
    Array
    سلام خیلی ناراحت شدم وقتی تاپیکتونو خوندم امیدوارم مشکلاتتون زودتر حل شه.
    اینقدر روی مشکلات تمرکز نکنید این روزا میگذره و خاطره اش میمونه. و البته شما دوستای واقعی تونو میشناسید.
    به نظرم شما دربرابر مشکلات به اندازه کافی قوی هستید و فقط کمی خسته و افسرده شدید. باید یه کاری پیدا کنید تا هم سرگرم باشید هم بخشی از هزینه ها رو خودتون تقبل کنید. حالا کار مرتبط با رشته تون نشد یه کار دیگه. واقعا به تجربه اش میارزه .میدونم که کار پیدا کردن سخته ولی فقط احتیاج به تلاش و سرسختی داره.
    خودتون هم میدونید که هر چی زودتر شروع کنید زودتر به نتیجه میرسید. با دست روی دست گذاشتن و منتظر معجزه موندن مشکلی حل نمیشه .
    در مورد خودتون بیشتر بگید، چند سالتونه دیگه چه مشکلاتی دارید؟ خودتون چه راه حلهایی پیدا کردید برای این مشکلات؟
    امیدوارم موفق باشید
    به راه بادیه رفتن به از نشستن باطل ------که گر مراد نیابم به قدر وسع بکوشم

  3. 2 کاربر از پست مفید اقای نجار تشکرکرده اند .

    نادیا-7777 (شنبه 02 خرداد 94), شکوه (شنبه 02 خرداد 94)

  4. #3
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 27 مهر 98 [ 15:02]
    تاریخ عضویت
    1393-11-10
    نوشته ها
    204
    امتیاز
    8,629
    سطح
    62
    Points: 8,629, Level: 62
    Level completed: 60%, Points required for next Level: 121
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    136

    تشکرشده 130 در 60 پست

    Rep Power
    36
    Array
    سلام نگین خانوم!
    هم هم اسم منی و هم مشکلاتت تا حدودی شبیه منه ممکنه هم سنم باشیم!با این تفاوت که شما 12 ساله وضع مالیتون بد شده اما من از اول همین بوده!!!
    عزیزم تا حدودی حالتو می فهمم واقعا سخته رو همه چی باید چشماتو ببندی. به همراه هزار مشکل دیگه که گاهی حسابش از دستت در میره.
    "میگم حتما صلاح نیست ازدواج کنم، میگم باشه، میگم صلاح نیست درس بخونم میگم باشه، میگم صلاح نیست با کسی رفت و آمد داشته باشم میگم باشه، میگم صلاح نیست سرکار برم میگم باشه، خب پس من باید چیکار کنم؟ واقعا باید چیکار کنم"

    این جملاتت کپی حرفای منه با تمام وجودم درکشون می کنم، منم هر کاری کردم نشد به افسردگی رسیدم جوری که هر لحظه گریه میکردم حتی الان دارم با اشک واست می نویسم،دنبال ارشد رفتم سخت کتاب پیدا کردم نهایت تلاشمو کردم فک کردم خدا این راهو گذاشته جلوم به قبولی خیلی امیدوار بودم اما روز نتایج قصر آرزوهام خراب شد گفتم عیب نداره حتما صلاح نبوده!
    کار، ازدواج، شادی و... همه بعد اینکه امیدوار میشدم بهم میریخت حکمتشونو هنوز نفهمیدم من تا جایی که توان داشتم واسشون تلاش کردم اما نشد.
    ولی 1 مدته حالم بهتره اوضاع من عوض نشده حتی بدترم شده اما من به خودم قول دادم وایسم قول دادم امید داشته باشم مطمئنم 1 روزی شادیم میرسه!
    عزیزم کار خیلی سخت پیدا میشه منم نتونستم کار متناسب با رشتم پیدا کنم اما الان دارم 1 کاری میکنم که کاملا با رشتم فرق داره در آمدش اصلا زیاد نیست شاید ماهی 60،70 تومن بشه به اندازه خرج 1 ساعت خیلی از هم سنام،اما بازم بهم امید میده خرج شارژ گوشی و نتمو می تونم در بیارم.
    نگین جونم زندگی پستی بلندی داره مهم اینه بتونیم جلو خودمون و خدامون سربلند باشیم تو کافیه بخوای باور کن شعار نمیدم چون خیلی وقت نیست از حالت الانت در اومدم 1ماهه!خیلی زمین خوردن داریم باید بتونیم پاشیم خیلی امیدوار میشیم و امیدمونو از دست میدیم اما میدونی من به این فکر می کنم که بهتره الان امیدوار باشم که اگه 1 روزی به آرزوهام رسیدم توان لذت بردن ازشونو داشته باشم اگرم نرسیدم روزامو با غمو افسردگی نگذروندم و با امید نهایت تلاشمو کردم.در هر دو صورتش چیزی از دست ندادم و بعد1عمر با حسرت زندگی نمی کنم که سعیمو نکردم.
    مطمئن باش یکی مواظب زندگیمون هست قانون دنیا عمل و عکس العمله، شادی از درون ماست اگه هیچ دلیلیم واسه امید ندیدی مثل الان من بی دلیل امیدوار باش به وقتش دلیلش پیدا میشه.
    ببخش زیاد پر حرفی کردم امیدوارم بتونی راه قشنگ زندگیتو پیدا کنی واست دعا می کنم که هر چه زودتر مشکلاتت حل بشه

  5. 3 کاربر از پست مفید tanhaeii تشکرکرده اند .

    amir-salatin (شنبه 02 خرداد 94), نادیا-7777 (شنبه 02 خرداد 94), اقای نجار (شنبه 02 خرداد 94)

  6. #4
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 08 خرداد 94 [ 15:51]
    تاریخ عضویت
    1394-3-01
    نوشته ها
    2
    امتیاز
    47
    سطح
    1
    Points: 47, Level: 1
    Level completed: 94%, Points required for next Level: 3
    Overall activity: 16.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class
    تشکرها
    0
    تشکرشده 1 در 1 پست
    Rep Power
    0
    Array
    سلام عزیزان
    واقعا ممنون که به این تاپیک سر زدید و وقتتون رو گذاشتید. واقعا ممنون
    آقای نجار عزیز راستش من رو مشکلات تمرکز نکردم، متاسفانه انقدر مشکلات پررنگ هستن که احتیاج به تمرکز نداشته باشن. حدودا چند سال پیش به کتابهای روانشناسی برای حل مشکلات روحیم رو آوردم، اوایل حالم بهتر شد، سعی کردم تمریناتی رو که میگفتن انجام بدم، اما واقعا نتیجه نگرفتم به پیشنهاد یکی از دوستانم که پیش مشاور میرفت و صحبت می کرد، چندین کتاب خیلی خوب خوندم. با همین دوستم شروع کردیم به انجام تمرین ها. استفاده از قانون جذب، مثبت اندیشی و... تصیمیم گرفتم اولین چیزی که جذب می کنم یه وام باشه که بعد از کلی دوندگی تقریبا همه ی شرایطش مهیا بود فقط تو نوبت بود که بهمون بدم. گفتم جذب می کنم که زمانش زودتر بشه. بعد از ۲ ماه تمرین و غیره، وام کلا بهم خورد و گفتن موجودی صندوق به حد کفایت نیست، نمی تونیم وام بدیم اما دوستم می خواست بره خارج از کشور، خدا شاهده در عرض ۲ ماه کارش درست شد و رفت و به سلامتی الان داره درسش تموم میشه. اما خدا میدونه چقدر سرخورده شدم. مگه من چی خواسته بودم؟
    همین پول شارژ اینترنتم رو خودم جور می کنم. نتونستم کاری پیدا کنم، به خاطر خرج رفت و آمد و کرایه ماشین و ... نمی تونم خیلی دور از خونمون برم سرکار. برای یک سایتی کتاب اسکن می کنم، در قبال اسکن هر کتاب ۵۰۰۰ تومان بهم پول میدن. اسکنی که هر جا بیرون قیمت بگبرید بسته به نوع کتاب و تعداد صفحه از ۲۰۰۰۰ تا ۴۰۰۰۰ تومان میگیرن. واقعا مجبورم که هر روز ۵،۶ ساعت وقتمو بذارم و در هفته ۳ تا کتاب اسکن کنم. تازه اگه سفارش داشته باشن. ممکنه در هفته هیچی سفارش ندن یا مثلا یک کتاب، خیلی خوش شانس باشم هفته ای ۳ کتاب!

    تنهایی عزیز، خوشحالم از اینکه حالت بهتر شده. امیدوارم حال منم خوب بشه. من ۲۸ سالمه.
    مشکل اصلی من ناامیدی شدید هست. میدونم گناه بزرگیه، اما وقتی همه جا به در بسته میخوری، احساس می کنی خدا باهات مشکل داره. باور کنین تو مفاتیح و غیره یعنی دعایی پیدا نمیشه که من نخونده باشم. نذری که نکرده باشم. شب نشینی، چله نشینی و.... مگه یه آدم دیگه چجوری و با چه زبونی باید از خدا بخواد؟ حداقل یه راه امید باشه که آدم یه کم جون داشته باشه، امیدوار باشه. کم کم دارم نسبت به همه چی بی اعتقاد میشم. تا کی بگم امتحانه؟ تا کی بگم تموم میشه؟ وقتی میبینم مثلا کسی میگه این دعا رو بخون من خوندم بلافاصله حاجتمو گرفتم، میخونم، یک بار که نه، ۱۰ بار! اما آب از آب تکون نمی خوره. واقعا دلم میشکنه.
    واقعا مستاصل شدم.... حداقل اگه مشکلم حل نمیشه میخوام جواب بگیرم که چرا؟ تا کی؟ مگه من چیکار کردم؟

  7. کاربر روبرو از پست مفید neginn تشکرکرده است .

    اقای نجار (شنبه 02 خرداد 94)

  8. #5
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 22 تیر 00 [ 21:34]
    تاریخ عضویت
    1393-8-30
    نوشته ها
    137
    امتیاز
    10,896
    سطح
    69
    Points: 10,896, Level: 69
    Level completed: 12%, Points required for next Level: 354
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    1,179

    تشکرشده 383 در 100 پست

    Rep Power
    42
    Array
    خواهر خوبم من چون مشاور نیستم سعی میکنم فقط به تاپیکهایی جواب بدم که در موردش تجربه دارم. در مورد شما هم من تجربه مشابهی دارم برای مثال میگم: وقتی سال87 از خدمت برگشتم کاملا بی پول بودم کاملا، با لباس و کفش پاره سرکار میرفتم و پول نهار و کرایه نداشتم، همکارام منو مسخره میکردند. حتی تو همون دوران به خاطر انتخابات اخراج شدم. به جز مشکل مالی، مشکلات خانوادگی هم داشتم و مادر مرحومم مریض بود و...
    اما الان اوضاعم خیلی بهتره، میلیاردر نیستم اما احساس میکنم تو مسیر موفقیتم. میدونی رازش چیه؟ رازش شروع کردنه باید بالاخره شروع کنی به حل مشکلات. همونطور که گفتم هرچی زودتر شروع کنی زودتر موفق میشی.
    راه حل فقط قانون جذبو پیدا کردی؟ کار دیگه ای نکردی؟ احتمالا منتظر نیستی فرشته ای چیزی بیاد نجاتت بده؟
    به راه بادیه رفتن به از نشستن باطل ------که گر مراد نیابم به قدر وسع بکوشم


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 06:32 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.