| دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا
|
|
|
| کودک, مشاوره , کیلیپ, ازدواج , روانشناسی , فول تست , سایت روانشناسی, تربیت کودک |
کلیپ جدید , روانشناس آنلاین , مشاوره, مرکز مشاوره, مشاوره خانواده , مشاورانه |
تشکرشده 285 در 148 پست
سلام
برای اینکه تاثیر بدی روی امتحاناتش نذاره بذار بعدش بگو اما تو ذهن خودت از الان تمومش کن! منطق و جدیت بخرج ندی زندگی خودت و خراب میکنی! تا وقتی بترسی و احساساتی بشی حال و روزت همینه که هست! پسری که داره خودش و کنار میکشه و آمادگی نداره یعنی نداره! پس نذار بیشتر ازین آسیب ببینی! زودتر تمومش کن و بعد امتحاناتم بهش بگو، جملاتی که سوشیانت گفته بود عالی بود.. محکم بگو
موفق باشی
تشکرشده 5,213 در 1,375 پست
بنظر من هرچه زودتر تکلیف این رابطه احساسی معلوم بشه بهتره، شما که میگید وقتی میرند دانشگاهشون دیگه با شما ارتباطشون کم میشه و معطوف به زمانهایی میشه که شما حالشون و بپرسیدنوشته اصلی توسط شیده!
خب پس میتونید دیگه شما کاری به کارشون نداشته باشید و دیگه پیگیرشون نشید تا 4 تیر ماه میتونید به سرانجام این رابطه هم بیشتر فکر کنید بعد چهارم میتونید تصمیمتون و علنا و رسما اعلام کنید.
ولی در کل بنظرم یکی از کاربرها درست میگند واقعا سن 17 سالگی خیلی سن کمی بوده برای عشق و عاشقی !
پسری که تو دانشگاه عاشق میشه ، اونم تو سن 22 نه 17 ، تازه بنظر خودش خیلی هم میفهمه و عشقش از روی عقله نه احساس سه سال بعدش که میشه 25 سال به این حس و حالش میخنده و اسمشو میذاره شور جوانی!!!! نه عشق ! کل حرفا و قول و قرارهاشم و حسشم پاک فراموش میکنه!
و فقطم بخاطر احساس عذاب وجدان و اینکه بالاخره سه سال عمرش پای آشنایی با این دختر هدر نره حاضره به خواستگاری دختر بره و از روی عقل بررسی کنه! دیگه حتما خودتون فهمیدید چی میخوام بگم، تازه پسری که من براتون مثال زدم هم پنج سال از زمان عشق و عاشقی نامزد شما بزرگتر بوده هم دانشگاه رفته بوده و با چشم باز خودش انتخاب کرده بوده ولی بازم به 25 که رسیده درست مثله نامزد شما شده.
دو سال پیش یجایی خوندم که اقایون تا سن 25 سال شخصیتشون در حال تغییره و نمیشه به احساسات و تصمیماتشون اطمینان کرد واقعا یکی تو مورد شما یکی تو این مورد بهم اثبات شده.
دقیقا پسری تو سن کم عاشق میشه ، خب اول احساساتشه ، احساسات قشنگشم ابراز میکنه ، بعد که دختر خانم وابسته شد ، کم کم که سنش بالاتر میره و شخصیتش به یک ثبات احساسی میرسه سرد و سردتر میشه، حالا اگه پسر خوب و با وجدانی نباشه راحت دختر خانم و رها میکنه اگه با وجدان باشه رها نمیکنه و ادامه میده ولی غافل از اینکه بالاخره دختر خانم از روی رفتار سردش متوجه احساس از بین رفته میشه. و این رابطه تا ابد نمیتونه اینطوری ادامه پیدا کنه! اگه دختر خانم عاقل باشه خودش از زندگی اون فرد میره بیرون ، و خودشو لایق بهترین ها میدونه ولی اگه وابستگیش زیاد شده باشه و کنترلی روش نداشته باشه متاسفانه بهمین شیوه ادامه میده.
بنظر من سن هردوی شما بسیار پایین بوده برای تصمیم گیری همچین انتخاب بزرگی ، و طبیعیه که هردوی شما هرچه سنتون بالاتر میره بیشتر فکر کنید و با آدم های جدید تری آشنا بشید نظراتتون و درمورد انتخاب شریک زندگی و حتی معیارهاتون دچار تغییر و تحول بشه چون اون لحظه که همدیگه و انتخاب کردید هنوز چیز زیادی از ازدواج و معیارها جز معیار دوست داشتن نمیدونستید ، برای همین رفته رفته با ورود به دانشگاه و اشنایی با آدم ها ی مختلف و سایر مسایل زندگی ، شخصیتتون بیشتر شکل میگیره و آشناییتون نسبت به خودتون بیشتر خواهد شد طبیعتا در این راستا معیارهاتون هم دست خوش تغییرات زیادی خواهد شد، حال در این بین ممکنه دیگر انتخاب های گذشته ااتون دیگه انتخابتون نباشه و این کاملا طبیعیست.
بنظر بنده شما تا تیر ماه صیر کنید و خوب فکر کنید بعد تیر ماه نظرتون و رسمی اعلام کنید اگه با نظرات مخالف مواجه شدید از بزرگتر ها بخواهید که اقدام رسمی انجام بشه تا شما از این بلاتکلیفی در بیایید و به خود نامزتون هم واضح و قاطع بگید مواردی مبهم در رابطه وجود داره و شما خواستار رفع آنها هستید.
مثله همین سرد شدن به یک باره ایشون ، و اگه ایشون دلایل غیر منطقی قبل و اوردند ازشون بخواین نزد یک مشاور خوب برید و بگید بنظر شما این واقعا یک ایراد و مشکل بزرگی در رابطه ماست و داره باعث یک شکاف بزرگی بینمون میشه ، و من خواستار رفعش هستم، پس نزد مشاور خوب و مجربی رویم ، در غیر اینصورت یعنی خواسته من برای شما مهم نیست و بنده مجبور میشم تصمیم دیگری اتخاذ کنم.
بنظر من رابطه بین دو نفر از زمان انتخاب تا زمان ازدواج نباید بیشتر از یک سال بشه ،چون کم کم باعث سردشدگی آقایون میشه و از طرفی وابستگی خانم ها و بیشتر میکنه ، چون دختر خانم ها احساساتی هستند و بیشتر گوشی ولی آقایون بیشتر بصری هستند و با پیامک و زنگ و تلفن زیاد ارتباط خوبی نمیتونند برقرار کنند.شما با یک پیامک عاشقانه هم شاید عواطفتون راحت ارضا بشه اما آقایون اینطوری نیستند ، باید حتما حضورتون و احساس کنند.
فکر کنم بهمین دلیله که شما این همه تناقض رفتاری بین زمانی که حضوری پیشتون هستند و زمانی که نیستند میبینید.پس حتما سعی کنید زودتر تکلیف این رابطه و مشخص کنید.
**برخی آدم ها درست مثله بادبادکهای دنیای کودکیم هستند،
فقط یه یک دلیل از مسیر زندگیم رد میشند، تا به من درسهایی بیاموزند
که اگر می ماندند؛ شاید هیچوقت
یاد نمیگرفتم .....! **
ویرایش توسط دختر بیخیال : پنجشنبه 31 اردیبهشت 94 در ساعت 18:47
از الان ک ب همه اینا فکر میکنم حالم خیلی بد میشه
یعنی ب همین راحتی همه چی تموم میشه
باشه قبول دوسم نداره و میخاد با سرد بودنش بهم بفهمونه ک نسبت ب من هیچ حسی نداره ولی چرا یک ماه پیش دوباره ازم خاست ک باهام رابطه جنسی داشته باشه چرا بعد شیش ماه ک من همه چی رو تموم شده میدونستم دوباره اومد طرفم
اون ک میخاست تمومش کنه چرا انقد منو ب بازی میگیره من ک چندین بار بهش گفتم تو دوسم نداری و دوبارم بهش فرصت رفتن دادم چرا همون موقع نرفت
چرا باید پسرا انقد خودخواه باشن
اونقد منو ب خودش وابسته کرده ک هیچ وقت نمیتونم ب کسی جز اون فک کنم مگه میشه ب همین راحتی دوباره عاشق شد
تشکرشده 5,213 در 1,375 پست
فکر نکنم در اینجا کسی باشه که بتونه بهتون بگه نامزدتون دوستتون دارند یا ندارند!
دوست داشتن توصیفیست کمیت نداره که بشه با فرمول حلش کرد! و با توجه به اعداد وارقامی که بدست میاد گفت میزان دوست داشتن نامزدتون چقدر است آیا خوبه یا بد!
اینکه ایشون دوستتون دارند یا خیر خودشون فقط میتونند جواب بدهند، فقط شما از روی تظاهرات ناشی از دوست داشتن ایشون میتونید قضاوت کنید که آیا با این میزان دوست داشتنشون میتونید کنار بیاین یا خیر!
مثلا ممکنه ایشون شما رو دوست داشته باشند ولی مدل دوست داشتنشون اینگونه است، حالا شما تو فکرتون یک مدل دیگه ای در نظر دارید باشند، خب ایشون نیستند حالا چکار میتونید بکنید؟
یا به ایشون بگید که این مدل و نمیپسندید و گفتید و تغییری هم ندیدید!
یا اینکه مدل پیش فرض ذهنی خودتون و تغییر دهید اگه نمیتونید خب پس باید ک راه دیگه ای انتخاب کنید، مثلا فرد مورد نظرتون و تغییر بدید.
ولی بنظر من (کارشناسم نیستم نظرم کاملا شخصیه) پسری که بدون محرمیت به بنده پیشنهاد رابطه جنسی بده، واقعا از نظر من ، منو دوست نداره، و شخصیت من اصلا واسش مهم نیست و فقط بفکر جسم منه!
چون حالا میگیم در گذشته که 17 سالش بوده خام بوده و جوون بوده ، و زیاد با روحیات دختر ها آشنا نبوده الان که دیگه دانشجوی تحصیل کرده 22 سالشه باید بدونه که دختر ها با رابطه جنسی بیشتر وابسته میشند ، و این کار باوجودی که هنوز رسما تکلیف دختر و معلوم نکردند نباید همچین پیشنهادی بدهند ،شما که پیش گو نیستید شاید خدایی نکرده مشکلی پیش بیاد و شما دو نفر نتونید محرم شوید و باهم ازدواج کنید. این کار شما خیلی اشتباهه! که پیش از محرمیت رابطه برقرار میکنید!
بعدشم دختر خوب مگه هر پسری که بهت پیشنهاد رابطه داد یعنی دوستت داره؟
مگه هر پسری که بهت گفت دوستت داره یعنی واقعا دوستت داره؟
مگه هر پسری که باهات حرف میزنه و رابطه دوستانه ای برقرار میکنه بعد میره شش ماه بعد میاد یعنی دوستت داره ؟ شاید رفته دیده کس دیگه ای مثه شما نمیتونه پیدا کنه دوباره برگشته !
شاید اصلا از روی عادت برگشته!
شاید از روی عذاب وجدان برگشته!
شاید با خودش گفته دختر مردم و وابسته کردم حالا نمیتونم رهاش کنم !
شاید از جانب شما پالس مثبتی گرفته که برگشته!
و هزار تا شاید دیگه غیر از دوست داشتن واقعی وجود داره!
بنظرم اشتباه نکن رابطه جنسی قبل از ازدواج رسمی با ایشون نداشته باش و بهشون بگو حاضر به برقراری این ارتباط نیستی و اگه یک بار دیگه ازتون همچین چیزی بخواین این یعنی به شما هیچ علاقه ای ندارند و روح و روان شما برای ایشون اصلا مهم نیست و این سخنشون و توهین به خودتون برداشت میکنید.
حتی اگه رابطه داشتن و به دوست داشتن ربط دادند میتونید بگید این دو هیچ ربطی بهم دیگه ندارند ، اتفاقا شما بفکر هردو هستید که از همچین رابطه ای امتناع میکنید.اینجور روابط بیشتر وابستگی میاره، بهتره اول تکلیف رسما مشخص بشه بعدا بفکر اینجور مسایل باشید.
**برخی آدم ها درست مثله بادبادکهای دنیای کودکیم هستند،
فقط یه یک دلیل از مسیر زندگیم رد میشند، تا به من درسهایی بیاموزند
که اگر می ماندند؛ شاید هیچوقت
یاد نمیگرفتم .....! **
ویرایش توسط دختر بیخیال : پنجشنبه 31 اردیبهشت 94 در ساعت 19:37
میشکا (پنجشنبه 31 اردیبهشت 94)
تشکرشده 41 در 17 پست
با سلام
دختر خانم گل این که چرا بعد چندماه میاد سراغتون بدلیل نیاز جنسیش هست
البته خیلی خیلی بخشید بنده زیاد بلد نیستم حرفی رو بپیچونم عادت دارم رک حرف بزنم
شاید سوال کنید بخاطر سرد شدنش از شما چرا برای ارضای خودش بیاد سمت شما؟ چون هرچیزی مزه خودشو داره اگر درک کنی که زمانی که عاشق شما بود از لحاظ جنسی چه برخوردی داشت و حالا که سرد شده چه برخوردی داره ؟آیا داره افراط میکنه (که اگر بخاطر نیاز جنسیش بشما نزدیک بشه و بعد اون تا مدتی سرد بشه این نهایت بی وجدانی یک آدم رو میرسونه)
-----------------------------------------------------------------------
اینکه مسئله جداییتون رو الان بگید یا بعد امتحانات
بنظرم الان بهترین فرصته. اگه ایشون به شما اهمیت نده و سرد شده باشه هیچ تاثیری در امتحاناتش نداره و اگه تاثیر کمی داشت احتمالا دودل هست و اگه کلا تاثیر داشت که هنوز میخوادت
بهترین کار اینه که همین الان بگی
خودتو گول نزن
تشکرشده 247 در 126 پست
عزیزم واقعا دلم سوخت بحالت.
چرا انقدر ساده ای?
این یارو وقتی بعد چند ماه میاد سراغت ازت سکس میخواد یعنی تو واسش حکم یه وسیله برای ارضای نیاز جنسیتی داری.
یعنی کاربرد تو فقط برای ارضای شهوتشه.
امتحان داره? به درک ! فکر میکنی خیلی واسش مهمی? بخدا من که پسرم دقیقا دارم مارمولک بازی و نامردی اون نامزدتو میفهمم چی به چیه.
تمومش کن همین الان.
بله دختر خوب سخته چون تو دوسش داری. اما. جلوی ضرر هرجا بگیری منفعته.
امروز جدا شی 6 ماه هم سختی بکشی و غصه بخوری عوضش واسه یه عمر نفس راحت میکشی بعدش.
این که میگی هرگز نمیتونم عاشق کسی دیگه بشم حرف الانته یک سال بعد از جدایی نظرت عوض میشه.
منم عاشق نامزدم بودم 3 سال ولی وقتی سرد شده بود و منو نمیخواست چکار میتونستم کنم? جدایی رو قبول کردم. میگفتم بدون اون هرگز نمیتونم زندکی کنم. 6 ماه داغون بودم. ولی الان عین خیالمم نیست. 2 سال از جداییمون گذشته و من یک ثانیه هم بهش فکر نمیکنم. منی که یه روز انقد عاشقش بودم که ناراحتیشو میدیدم آتیش میگرفتم, الان که 2 سال از جدایی گذشته دیکه بهش فکر هم نمیکنم. چون بی لیاقت بود.
نامزد تو هم بی لیاقته. تمومش کن خواهر من. درد جدایی6 ماهه بعدش به زندکی عادی برمیگردی و نبودش دوزار برات اهمیت نداره دیگه.
همین امروز همین الان تمومش کن.
anisa (چهارشنبه 06 خرداد 94)
تشکرشده 345 در 183 پست
این پست آخرتو اگه اول تاپیک میگفتی مطمءن باش یه نفر بهت توصیه نمیکرد با این آدم(؟) بمونی حتی برای ازدواج
همونطور که دوستان گفتن متاسفانه از پاکی و خوش قلبی شما نهایت سوء استفاده شده و امیدوارم تجربه ای بشه براتون که تا وقتی ازدواج نکردید خودتونو در اختیار کسی قرار ندید باور کنید جسم و پاکی شما خیلی با ارزش تر از اونه که اینطور باهاش رفتار بشه
دلیلی هم واسه ادامه به هیچ صورت نیست نه زنگ بزنید نه پیام فقط خونواده رو در جریان بزارید که به هم خورده که موقعیتاتون رو از دست ندید
اینا رو چن تا پسر بهت میگن که هم جنس خودشون بهتر از شما میشناسن
anisa (چهارشنبه 06 خرداد 94)
همه چی رو بهش گفتم
قبول نکرد بره ب بقیه بگه خودم تو ی گروه ک همشون فامیل بودن گفتم ک ما نامزدیمونو ب هم زدیم
حالام اصن حالم خوب نیس ی بند از چشام داره اشک میاد اصن دس خودم نیس بند نمیاد
دستام میلرزه نمیتونم زندگیمو بدونم اون تصور کنم
وای خدای من,من چیکار کردم حالا چطوری زندگی کنم,دارم داغون میشم انگار رو هوا معلقم سرم داره از درد میترکه دارم میمیرم
حالا من بدون اون چیکار کنم,من زندگی بدون اونو نمیخام
برام دعا کنید ک اروم شم حالم خیلی بده...خیلی بد
anisa (چهارشنبه 06 خرداد 94)
تشکرشده 285 در 148 پست
عزیزم خودتو کنترل کن! آرامشت و حفظ کن و به خدا پناه ببر، تو درست ترین کار ممکن و انجام دادی، صبر کن و ببین خدا برات چی پییش میاره، یا اون میاد همه چی. و درست میکنه یا نمیاد، درهرصورت تو باید این کارو انجام میدادی! همه زندگیت نباید بر پایه احساسات بنا بشه، اجازه بده منطق این مشکلت و حل کنه، حال بد الانت کاملا طبیعیه! اما خوب میشی.، بهت قول میدم، بشرطی که منطقی فکر کنی،
مواظب خودت باش
anisa (چهارشنبه 06 خرداد 94)
خیلی باهاش بد حرف زدم
بهش گفتم اسمتو از روم بردار بهش گفتم تکلیفمو روشن کن گفتم تو فقط از رو هوس بامنی
هرچند اونم جوابمو میداد میگفت باشه ب موقعش این کارو میکنم یه سال صب کن گفتم ن دو روز بیشتر وقت نداری ولی اون میگفت ن باید صب کنی یه سال دیگه اسممو از روت برمیدارم
گفتم نمیخام فقط بخاطر عذاب وجدانت باهام باشی نمیخام وقتی دوسم نداری این رابطه ی.مسخره ادامه داشته باشه
گفت دیگه نمیخام باهات رابطه داشته باشم با کس دیگه ای هم نمیخام باشم گفت اره از رو عذاب وجدانشه ک باهام مونده
منم عصبانی شدم ب همه گفتم
بهش گفتم حالا تو ب مامانم بگو گفت برو من دیگه تورو نمیشناسم مزاحمم نشو
اصن نمیتونم تو جمع بشینم همش میام تو اتاق وقتی توجمع باشم خود ب خود اشکم درمیاد
نمیدونم از این ب بعدش قراره چی پیش بیاد فقط میخام هرچی زودتر این روزا تموم شه
چقد زمان دیر میگذره احساس میکنم دارم خفه میشم دلم میخاد داد بزنم بلند بلند گریه کنم ولی نمیتونم
علاقه مندی ها (Bookmarks)