به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 5 از 8 نخستنخست 12345678 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 41 تا 50 , از مجموع 78
  1. #41
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 09 مهر 99 [ 15:39]
    تاریخ عضویت
    1394-1-25
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    88
    امتیاز
    10,371
    سطح
    67
    Points: 10,371, Level: 67
    Level completed: 81%, Points required for next Level: 79
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassRecommendation Second ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    1,397

    تشکرشده 182 در 60 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط بالهای صداقت نمایش پست ها
    سلام
    من سیگنال مثبت بهت نمیدم که روی برگشت خانوم سابقت هزینه کن تا نتیجه بگیری.....از نگاه منطقی رابطه ای که تمام شده توجیه ای برای ادامه ندارد...با این وجود حتما یک جلسه با مادر پسرتون «نه همسرتون» در حدود مثلا یک ربع صحبت کن .... حتما از قبل هم از ایشون تقاضا کن که چنین وقتی رو به شما اختصاص بده ..... یه گفتگوی رسمی باشه نه خیلی خودمونی و احساسی.... دقت کن به هیچ عنوان نباید پشت این جلسه نیتی غیر از چیزی که الان می گویم باشه: به خاطر رفتارهای نادرستت شفاف سازی کن..... همین که خودتون نوشته بودید که مثلا مخالف وایبر نبودید ولی چون احساس کردید . که ارزشتون نزد ایشون از بین رفته اون رفتار ها رو انجام داده اید و الان نسبت به رفتار نادرستتون اگاه شده اید و واقعا می خواهید ایشون شما رو ببخشه..... فقط همین خیلی رسمی از ایشون عذرخواهی کنید ..... واقعا هم باید احساسات شما حاکی از همین نیت باشه
    .......ببخشید که اینقدر صریح می گویم ...این خانوم الان دیگه زن شما نیست شاید همین فردا بره و با شخص دیگری ازدواج کنه .... شما باید اونقدر خودکنترلی داشته باشید که بتوانید بر احساسات بد تان غلبه کنید

    - - - Updated - - -

    روی ضعف های خودتان کار کنید مهارت های ارتباطی رو هم بخوانید و عملی بکار بگیرید .....بارها گفته ام باز هم می گویم رسیدن به خواسته ها مون مهمه ولی مهم تر از اون درست رفتار کردنه

    - - - Updated - - -

    این تاپیک رو بخون http://www.hamdardi.net/thread-33837.html

    - - - Updated - - -

    خصوصا پست فرشته مهربان رو خیلی خیلی بخون
    بالهای صداقت عزیز! ازتون ممنونم که وقت گذاشتید و مشکل منو مورد بررسی قرار دادید.
    من الان خیلی دارم روی خودم کار میکنم و هر روز با مرور مقالات و تاپیکهایی که دوستای عزیزم معرفی کردن سعی میکنم فکرم و آزاد کنم و روی دوباره سازی افکار و رفتارم تمرکز کنم.
    ولی حتی فکر اینکه اعظم من، عشقم! نخواد دیگه منو ببخشه و بپذیره دنیا رو رو سرم آوار میکنه!
    من تاپیک meysam 61 عزیزمون و خوندم و خیلی خیلی خیلی خوشحال شدم که به آرزوش رسید و الان دوباره داره با عشقش و دختر عزیزش زندگی میکنه!
    میخواستم گلگی کنم از دوستان! ولی چون دارم روی خودم کار میکنم پشیمون شدم ...
    ولی اگه اونقد که بچه ها به میثم جان روحیه دادن، به منم میدادن فکر کنم من الان سر زندگیم بودم!!! ( شوخی کردم! خودکرده را تدبیر نیست! دارم صبر رو تمرین میکنم تا یاد بگیرم خودمو پیدا کنم)
    بازم از همه دوستای گلم تشکر میکنم!
    ویرایش توسط morteza2487 : دوشنبه 07 اردیبهشت 94 در ساعت 20:52

  2. 3 کاربر از پست مفید morteza2487 تشکرکرده اند .

    parsa1400 (دوشنبه 07 اردیبهشت 94), واحد (سه شنبه 08 اردیبهشت 94), بارن (دوشنبه 07 اردیبهشت 94)

  3. #42
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    سه شنبه 30 خرداد 02 [ 12:14]
    تاریخ عضویت
    1388-7-01
    محل سکونت
    همین حوالی
    نوشته ها
    2,572
    امتیاز
    64,442
    سطح
    100
    Points: 64,442, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 25.0%
    دستاوردها:
    VeteranSocialRecommendation Second ClassTagger First Class50000 Experience Points
    تشکرها
    13,202

    تشکرشده 14,121 در 2,560 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    305
    Array
    شما باید درست رفتار کردن رو بیاموزی
    خدا کنه که همسرت و شما به همدیگه رجوع کنید و کانون خانواده تان گرم بشه ولی اگر نشه شما ضربه سختی خواهید خورد .....من تلاش می کنم تا شما اولا رفتار بهتری نشان دهید ثانیا اسیب های شما کمتر بشود

    - - - Updated - - -

    در مرحله. اول باید پذیرش رو یاد بگیرید مرحله بعدی ثبات شخصیتی هست هم توی رفتار و هم عمل

    - - - Updated - - -

    شما گام به گام با مشاوره ها جلو بروی ضرر نمی کنی

    - - - Updated - - -

    اسفند از همسرتون جدا شده اید اما دو ماه نشده خواهان بازگشت ایشون هستید.... خوب کدوم ادم عاقلی باورش میشه که این عاشقی پایدار هست و مثل اون درخواست های طلاق الکی نیست ؟

    - - - Updated - - -

    بعدش نوشتی اگه دوستان مثل میثم به من هم روحیه می دادن من الان سر خونه و زندگی ام بودم!!!!!!!!
    یعنی الان مشکل زندگی شما روحیه دادن بچه های تالار هست؟

    - - - Updated - - -

    خانوم شما هم قطعا مشکلاتی داشته اند ولی مهارت «تصمیم گیری و هزینه کردن برای تصمیم» رو داشتند یعنی تصمیم به جدایی گرفتند قاطعیت به خرج دادن و هر رنج و سختی رو هم که داره تحمل می کنند یعنی هزینه تصمیم شون رو دارند پرداخت می کنند

  4. 8 کاربر از پست مفید بالهای صداقت تشکرکرده اند .

    morteza2487 (دوشنبه 07 اردیبهشت 94), paiize (دوشنبه 07 اردیبهشت 94), واحد (سه شنبه 08 اردیبهشت 94), نادیا-7777 (سه شنبه 08 اردیبهشت 94), آونگ (سه شنبه 08 اردیبهشت 94), بارن (دوشنبه 07 اردیبهشت 94), سوده 82 (سه شنبه 08 اردیبهشت 94), شیدا. (سه شنبه 08 اردیبهشت 94)

  5. #43
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 09 مهر 99 [ 15:39]
    تاریخ عضویت
    1394-1-25
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    88
    امتیاز
    10,371
    سطح
    67
    Points: 10,371, Level: 67
    Level completed: 81%, Points required for next Level: 79
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassRecommendation Second ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    1,397

    تشکرشده 182 در 60 پست

    Rep Power
    0
    Array
    من به هیچ عنوان قصد جدایی از همسرم رو نداشتم فقط بعلت نداشتن مهارت در بیان نیازهام و لجبازی اینجوری شد!
    روزی که به همسرم گفتم تصمیمم عوض شده و میخوام نحمل کنم و زندگی کنم ( یعنی دوسه روز آخر) خودش هرروز رفته بود با قاضی پرونده صحبت کرده بود! همه چیز و آماده کرده بود و به من گفت تو فقط بیا امضاء کن!
    من تمام لحظه هایی که داشتم توی راهروی دادگاه اینور و اونور میرفتم و توی دفتر خونه نشستم، داشتم عذاب دوری از همسرم و حس میکردم و زجر میکشیدم. ولی توی اون شرایط دیگه کاری از دستم بر نمیومد!
    ولی همش این توی ذهنم بود که وقتی الان اون با طلاق میخواد به آرامش برسه، اولا من نمیتونم و نباید مانع آرامشش بشم! دوماً وقتی اون منو دوست نداره این زندگی دیگه بدرد نمیخوره! .
    این تفکرات باعث شد که پابه پاش رفتم.

    - - - Updated - - -

    من هنوزم امید دارم! ۱۱ سال باهاش زندگی کردم و رفتارش و میشناسم. توی این مدت از رفتارش فهمیدم که هنوزم دوسم داره!
    اابته یکی از طرز فکرای احمقانه جفتمون این بود که " اون یکی از دست من راحت بشه "
    من خودم طرز فکرم این بود! همسرمم چند بار همین و به زبون اورده بود که " من نمیخوام تو از دستم عذاب بکشی " .

    - - - Updated - - -

    من هنوز یه چیزی برام سؤاله!
    چرا مشاورینی به خودشون اجازه میدن که وقتی یکی از زوجین میره پیششون و مثلا میگه همسر من این ایرادها رو داره . ... بدون اینکه شناختی از همسر ایشون داشته باشن و بدون اینکه حتی یکبار پای حرف همسر مراجعشون بشینن و شخصیتش رو آنالیز کنن به مراجعشون میگن که " برای شما بهترین راه جدائیه !! ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
    ویرایش توسط morteza2487 : دوشنبه 07 اردیبهشت 94 در ساعت 23:47

  6. #44
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    جمعه 24 فروردین 03 [ 05:12]
    تاریخ عضویت
    1391-8-10
    محل سکونت
    جنوب
    نوشته ها
    1,564
    امتیاز
    44,676
    سطح
    100
    Points: 44,676, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 40.0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First ClassOverdriveVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    7,967

    تشکرشده 6,441 در 1,459 پست

    حالت من
    Ashegh
    Rep Power
    358
    Array
    امیدداشتن خیلی هم خوبه!

    جناب مرتضی برداشتتون ازپستهای بالهای صداقت عزیز چی هستش؟
    توصیه میکنم بقیه پستهای ایشون روتوی تاپیکهای مشابه خودتون بخونید چه خانمها وچه آقایون...همینطور تاپیکهای خودشون رو.

    تاخودتون متوجه بشید متظورشون ازثبات شخصیتی چی هستش...وهمینطور ازاینکه میگن به این هم فکرکنید که شاید همسرسابقتون قصد برگشت نداشته باشه...اونوقت نتیجه این همه تلاش وبی قراری شما چی میشه!!!حتما آسیب جدی میبینید...پس باید به اون مرحله برسید که همه این چیزها روبتونید درک کنید وآستانه تحملتون روبالا ببرید
    رها شدن به معنای واقعی!!

    اینکه میگید دنیابدون برگشت اون روی سرتون آوارمیشه جای تامل داره...دقت وتوجهتون روخیلی خیلی ببشترکنید روی پستهای مشاوران
    عمر که بی عشق رفت

    هیچ حسابش مگیر...

  7. 5 کاربر از پست مفید paiize تشکرکرده اند .

    morteza2487 (سه شنبه 08 اردیبهشت 94), نادیا-7777 (سه شنبه 08 اردیبهشت 94), بالهای صداقت (سه شنبه 08 اردیبهشت 94), سوده 82 (سه شنبه 08 اردیبهشت 94), شیدا. (سه شنبه 08 اردیبهشت 94)

  8. #45
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    سه شنبه 30 خرداد 02 [ 12:14]
    تاریخ عضویت
    1388-7-01
    محل سکونت
    همین حوالی
    نوشته ها
    2,572
    امتیاز
    64,442
    سطح
    100
    Points: 64,442, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 25.0%
    دستاوردها:
    VeteranSocialRecommendation Second ClassTagger First Class50000 Experience Points
    تشکرها
    13,202

    تشکرشده 14,121 در 2,560 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    305
    Array
    به هر دلیلی «لج بازی ، بی مهارتی، دلسوزی، خواست طرف مقابل،....» الان جدایی صورت گرفته و شما با هم زن و شوهر نیستید الان می خواهی چی کار کنی؟
    الان چند مرده حلاجی ؟
    اینقدر گذشته رو شخم نزن ....... دادگاه ، قاضی ، حکم و.... ول کن حرف ها رو .....الان چقدر توانا شده ای؟

    - - - Updated - - -

    امیدت به خدا باشه نه یازده سال زندگی کردن

    اگر سریع تر هوشیار نشوی و فکرت رو پرورش ندهی خیلی زود دیر میشه

  9. 7 کاربر از پست مفید بالهای صداقت تشکرکرده اند .

    morteza2487 (سه شنبه 08 اردیبهشت 94), parsa1400 (سه شنبه 08 اردیبهشت 94), واحد (سه شنبه 08 اردیبهشت 94), نادیا-7777 (سه شنبه 08 اردیبهشت 94), آونگ (سه شنبه 08 اردیبهشت 94), سوده 82 (سه شنبه 08 اردیبهشت 94), شیدا. (سه شنبه 08 اردیبهشت 94)

  10. #46
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 09 مهر 99 [ 15:39]
    تاریخ عضویت
    1394-1-25
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    88
    امتیاز
    10,371
    سطح
    67
    Points: 10,371, Level: 67
    Level completed: 81%, Points required for next Level: 79
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassRecommendation Second ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    1,397

    تشکرشده 182 در 60 پست

    Rep Power
    0
    Array
    من اینو متوجه شدم که خیلی آدم منفعلی هستم!
    یکی از دلایلی که همسرم از من خسته شد این بود!!
    من همیشه بخاطر اینکه کسی از دستم ناراحت نشه و نرنجه و یا بخاطر اینکه شاید حرفی رو رک بزنم یا اعتراض کنم، بحث پیش بیاد یا با طرف دعوام بشه، یا رابطمون قطع بشه و از این جور چیزا .... همیشه از حق خودم گذشتم .
    الان فهمیدم که خیلی باید روی این طرز تفکرم کار کنم. رفتار جرأت مندانه رو خیلی باید تجربه و عمل کنم.
    از همه دوستان بخصوص "بالهای صداقت "عزیز ممنونم .

    - - - Updated - - -

    بنظرتون اگه ایرادهایی که توی رفتار و طرز تفکرم پیدا میکنم اینجا بنویسم خوبه یا نه؟ تأثیری داره؟؟؟

  11. 3 کاربر از پست مفید morteza2487 تشکرکرده اند .

    واحد (سه شنبه 08 اردیبهشت 94), سوده 82 (سه شنبه 08 اردیبهشت 94), شیدا. (سه شنبه 08 اردیبهشت 94)

  12. #47
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 07 خرداد 99 [ 14:53]
    تاریخ عضویت
    1391-12-22
    نوشته ها
    4,428
    امتیاز
    70,050
    سطح
    100
    Points: 70,050, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    14,753

    تشکرشده 14,732 در 3,979 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    790
    Array
    من اینو متوجه شدم که خیلی آدم منفعلی هستم!

    توی این قسمت متنتون بهش اشاره کردید:

    نقل قول نوشته اصلی توسط morteza2487 نمایش پست ها

    همسرم زودرنج بود و باکسایی که باهاش همنظر نباشن زود برخورد میکنه و قطع رابطه میکنه و ... ( البته شاید نتونم شخصیتش و درست توصیف کنم و اغراق کنم) ولی منظورم اینه که توی ارتباطات خیلی باهم فرق داریم. من با هیچکسی بحث نمیکنم و دوس ندارم کسی ازم برنجه، حتی اگه مقصر هم خودش باشه زود میگذرم! یجورایی رفتار دیگران که عمدتاً به چشم دیگران بد میاد، اصلا به چشم من نمیاد که بخوام ناراحت بشم! ولی همسرم توی این موارد سریع برخورد میکنه! )
    اگر می خواهید برای صلح جهانی کاری انجام دهید به خانه خود بروید و به خانواده تان عشق بورزید .
    مادر ترزا

  13. کاربر روبرو از پست مفید شیدا. تشکرکرده است .

    morteza2487 (سه شنبه 08 اردیبهشت 94)

  14. #48
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 09 مهر 99 [ 15:39]
    تاریخ عضویت
    1394-1-25
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    88
    امتیاز
    10,371
    سطح
    67
    Points: 10,371, Level: 67
    Level completed: 81%, Points required for next Level: 79
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassRecommendation Second ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    1,397

    تشکرشده 182 در 60 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط شیدا. نمایش پست ها

    با پسرعمو و دخترعموتون مشکل داشته. شما هم با همونها شریک شدین و شرکت زدین و اس ام اس می دین و .... بخاطر اونا کتکش می زنین و ...
    اگر روی همسرم دست بلند کردم بخاطر کسی نبوده! همه خانواده عموم باهم اندازه یک تار موی همسرم هم نیستن! اینو بارها به خودش گفتم!
    سلیطه بازی و بی حیایی خیلی منو داغون میکنه! متأسفانه همسر من تا تقی به توقی میخورد شروع میکرد به جیغ و داد کردن ( که به شخصیتش نمیومد و من دوس نداشتم همسرم این ویژگی رو توی رفتارش داشته باشه که یک زمانی حتی یکنفر به خودش اجازه نده بگه اعظم فلا ایراد و داره )
    خدا شاهده که من از ایراد گرفتنام هیچ منظوری بنفع خودم نداشتم و فقط بخاطر خودش میگفتم تا اونهارو برطرف کنه و از هر چیز بیخودی ناراحت نشه! چون نمیتونستم ناراحتیش و ببینم.
    توی اون دعوا هم من بخاطر اینکه خودم و خالی کنم عصبانیتم و سر گوشی خودم خالی کردم. بعدش که شروع کرد به داد و بیداد کنترلم و ازدست دادم. مطمئنم که اگر ادامه نمیداد و داد و بیدادش به جیغ تبدیل نمیشد منم آروم میشدم و سیلی های بعدی از دستم در نمیرفت!!!

    - - - Updated - - -

    الان که فکر میکنم واقعا برای خودم تأسف میخورم که چنین رفتارهایی ازم سر زده!
    مرتضائیکه توی ۳۴ سال عمرش با کسی حتی دست به یغه هم نشده! چرا باید روی همسرش! شریک زندگیش! از همه مهمتر عشقش! دست بلند کنه!!! .
    واقعا من و امثال من که چیزی از زندگی مشترک نمیدونیم، تا زمانیکه به خودمون نیایم و نفهمیم که باید خیلی چیزارو یاد بگیریم، لیاقت زندگی مشترک رو نداریم

  15. کاربر روبرو از پست مفید morteza2487 تشکرکرده است .

    sahar67 (سه شنبه 08 اردیبهشت 94)

  16. #49
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    سه شنبه 07 اردیبهشت 95 [ 12:20]
    تاریخ عضویت
    1393-4-30
    محل سکونت
    آلمان
    نوشته ها
    247
    امتیاز
    11,685
    سطح
    71
    Points: 11,685, Level: 71
    Level completed: 9%, Points required for next Level: 365
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First ClassOverdrive1 year registered10000 Experience Points
    تشکرها
    3,178

    تشکرشده 1,387 در 220 پست

    Rep Power
    74
    Array
    سلام آقا مرتضی،

    خوب میبینم که بالهای صداقت مهربون و واسه من فرشته نجاتم اینجاست، دیگه خیالم از طرف شما راحت شد که اگه به راهنماییهای ایشون توجه کنید و مصمم عمل کنید حتماً به نتیجه مطلوبی میرسید!
    برادر گرامی شما باید یاد بگیرید اول از همه این احساساتتون رو کنترل کنید!!! اگه ایرادی تو اخلاق خانوم سابقتون میدید باید در یک زمان مناسب و فضای آروم با لحنی دلنشین با ایشون صحبت میکردید،ببخشید خانوم سابق شما که بچه نیست،نمیدونم چرا بعضی از آقایون و هم خانومها میخوان با زور و داد و بیداد به طرف مقابل درست رفتار کردن رو حالی کنند! (البته از نوشته شما مشخصه که فقط دو بار این کارو تکرار کردید) ولی باور کنید این راه درستش نبوده!

    باید یاد بگیرید و تمرین کنید که احساساتونو کنترل کنید، باید احساسات هیجانی رو متعادل کنید و هر وقت که حس خشم و عصبانیت له سراغتون میاد کافیه فقط در درجه اول اون تیزیشو بگیرید و کمی این هیجان رو این احساس رو کوتاه کنید! ذره ذره یاد خواهید گرفت که به این احساسات تعادل ایجاد کنید! کار سختی نیست فقط تمرین لازم داره که شما اگه قاطعیت و پشتکار داشته باشید حتماً موفق میشد
    ظرف وجودتو بزرگ کن،شعله احساسات رو کم کن( متعادل) و گر از گاهی یه همی هم به خودت بزن!!! ظرفیتت رو بالا ببر تا با هر چیز کوچولو جوش نیاری برادر خوبم!

    دوست من با نبودن همسرتون و حتی فرزندتون دنیا به آخر نمیرسه، خیلی دردناکه که نباشن ولی شما باید یاد بگیرید که فقط خدا موندنیه و این وابستگی هارو کم کنید،قلبتون رو فقط به دست خودش بدید و خودتونو در آغوش خداوند متعال رها کنید،انشالا همه چیز به آنچه میخواهید نزدیک و نزدیکتر بشه
    آرزو دارم،
    فاصله نباشه بین تو و تمام احساس های خوبت
    تو باشی و شادی باشه و یه دنیا سلامتی
    و امضاء خداوند بزرگ پای
    تمام آرزوهایت

  17. 4 کاربر از پست مفید سوده 82 تشکرکرده اند .

    morteza2487 (سه شنبه 08 اردیبهشت 94), parsa1400 (سه شنبه 08 اردیبهشت 94), sahar67 (سه شنبه 08 اردیبهشت 94), آونگ (سه شنبه 08 اردیبهشت 94)

  18. #50
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 09 مهر 99 [ 15:39]
    تاریخ عضویت
    1394-1-25
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    88
    امتیاز
    10,371
    سطح
    67
    Points: 10,371, Level: 67
    Level completed: 81%, Points required for next Level: 79
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassRecommendation Second ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    1,397

    تشکرشده 182 در 60 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سوده عزیز ! ممنونم که پیگیر مشکل من هستی! حضور شما به من یه انرژی خاصی میده!
    از "بالهای صداقت " عزیزمون هم واقعا تشکر میکنم!
    با تکرار مطالعه مقالات و آموزشها دارم سعی میکنم نکات کلیدی رو ملکه ذهنم کنم!
    بازم ممنونم

    - - - Updated - - -

    نقل قول نوشته اصلی توسط سوده 82 نمایش پست ها
    گر از گاهی یه همی هم به خودت بزن!!!
    این جمله تون و متوجه نشدم!!!
    ویرایش توسط morteza2487 : سه شنبه 08 اردیبهشت 94 در ساعت 12:15

  19. کاربر روبرو از پست مفید morteza2487 تشکرکرده است .

    parsa1400 (سه شنبه 08 اردیبهشت 94)


 
صفحه 5 از 8 نخستنخست 12345678 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. شوهرم را دوست دارم، اما به من خیلی بی توجه شده!
    توسط maryam_sh در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 38
    آخرين نوشته: دوشنبه 19 آبان 93, 19:32
  2. شوهری که منو دوست داشت حالا به من بی توجه شده!!
    توسط مژگان 2 در انجمن طـــــــــــرح مشکلات ازدواج: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 9
    آخرين نوشته: جمعه 31 شهریور 91, 08:33
  3. پاسخ ها: 18
    آخرين نوشته: یکشنبه 07 خرداد 91, 22:27
  4. ناتواني در بيان دوست داشتن
    توسط ايدا هاشمي در انجمن ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 4
    آخرين نوشته: جمعه 07 دی 86, 01:57

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 08:54 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.