به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 4 1234 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 38
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 05 خرداد 94 [ 23:44]
    تاریخ عضویت
    1393-5-26
    نوشته ها
    28
    امتیاز
    884
    سطح
    15
    Points: 884, Level: 15
    Level completed: 84%, Points required for next Level: 16
    Overall activity: 30.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 24 در 9 پست

    Rep Power
    0
    Array

    Icon17 ازدواج خواهر کوچکم و مراعات نکردنش مایه عذابم شده

    سلام من 33 سال دارم و دختر شاد و سرزنده ای هستم ولی میترسم که اینطو ر نمونم .خواهرم 27 سالشه پارسال با پسر عموم ازدواج کرد من خودم مقدمات ازدواجش را انجام دادم یعنی من باعث ازدواجشون شدم اون موقع با جون و دل این کارو انجام دادم الان یه ساله که عقدن و هنوز زندگی مشترکشون راشروع نکردن. و قبل عقد یه بار هم به خواهر و مامانم گفتم هفته ای دو شب بیاد خونه ما که من از لحاظ روحی و عاطفی اسیب نبینم .یه هفته بعد عقدشون شوهرش که اومده بود خونمون گفتم سختمه که روسری و لباس پوشیده بپوشم خیلی راحت گفت سختته از اتاقت نیا بیرون من یه بهونه ای میارم . توی این یه سال شوهر خواهرم تقریبا همیشه خونه ما بوده.شده که 20 شب پشت سر هم میاد و این منو اذیت میکنه من ازش بزرگترم بالاخره این شرایط واسم سخته من دوبارهم به مامانم گفت مامانم هم خیلی راضی نیست که اون هر شب اینجاست ولی کاری نمیکنه و حتی وقتی گفتم که به خواهرم بگه که شوهرش نیاد ولی اخرش به گریه من و قهر مامانم با من ختم شده خواهرم و مامانم میدونن که من ناراحت میشم که او هر شب میاد اینجا ولی به روی خودشون نمیارن وترجیح میدن که من این شرایط رو تحمل کنم و همه چیرو بریزم تو خودم ولی صدام در نیاد و بیشتر منو عذاب میده نباید کمی مراعات منو بکنن من واقعا اذیت میشم . حالا شما بگید که انتظار من بیجاست ؟ و من چطورب بفهمونم که از نظر روحی توی فشارم و شرایط منو درک کنن ؟ من که هر کاری ازم برمیومد واسشون کردم نباید کمی فکر من و دل من و احساس من باشن؟؟؟؟ اینجا خونه من هستش و من باید راحت باشم و شوهر خواهرم مهمونه ولی برعکس شده اون باید راحت باشه و من معذب .لطفا راهنماییم کنید . ممنون

  2. #2
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    یکشنبه 29 اردیبهشت 98 [ 09:11]
    تاریخ عضویت
    1391-2-29
    نوشته ها
    939
    امتیاز
    15,687
    سطح
    80
    Points: 15,687, Level: 80
    Level completed: 68%, Points required for next Level: 163
    Overall activity: 5.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    6,262

    تشکرشده 5,821 در 1,048 پست

    حالت من
    Ashegh
    Rep Power
    139
    Array
    عسل عزیز
    شرایطت رو کاملا درک میکنم
    من خودم که مجرد بودم همین بساط بود خونمون و شوهرخواهرم (که البته بیشتر از داداشام دوسش دارم و واقعا مرد آقایی هست) تقریبا هرشب خونه ما بود.

    تازه من علاوه بر پوشش ، زحمت پذیرایی رو هم بر گردن داشتم.
    چون خواهرم هفت سالی ازم بزرگتره و مثل ملکه ها مینشست و منم که راضی نمیشدم مادرم زیاد کار کنه، باید تمام کار تمیزکاری خونه و پذیرایی و غذا درست کردن و..... رو انجام میدادم

    تازه منکه خیلی خوبش بودم

    خاله طفل معصومم(که هنوز مجرد هستن و نزدیک 50سال)
    هفت تا خواهر و شوهرخواهر داره که همیشه خونه مادربزرگم بودن با بچه هاشون
    و اون بنده خدا همیشه با پوشش کامل درحال پذیرایی

    اینارو گفتم که بدونی از تو بدتر هم هست عزیزم

    این شرایط همیشگی نیست و تمام میشه و میرن سر خونه زندگی خودشون و کمتر رفت و آمد میکنن.نگران نباش

    دو راه داری عزیزم
    1- همش بشینی حرص بخوری و خودخوری کنی و خودتو با خواهر و مادر و شوهرخواهرت درگیر کنی و هر روز جنگ اعصاب و استرس برای خودت و اونا درست کنی و هم خودت و هم اونا رو معضب کنی

    2-توی خودت این مساله رو قبول کنی و بپذیری که فعلا شرایط تا مدتی اینجوریه و زندگی خودت رو بکنی و از بودن در کنار خواهر و شوهرخواهر و خانوادت لذت ببری و بدونی که ممکنه بعد از مدتی یا دیگه این لحظات اتفاق نیفته و یا خیلی کمتر پیش بیاد که دورهم باشید.

    مادرت رو در شرایط انتخاب بین دو دخترش قرار نده خانومی
    برای مادر سخته هم بخواد رضایت تورو داشته باشه و هم رضایت خواهر و همسر آیندشو

    الان رفتار و طرز برخورد مادرت با خواهرت و همسر آیندش، خیلی نقش مهمی توی زندگی آینده خواهرت داره

    خدانکنه پسر، عقده و یا ناراحتی از خواهر زن و یا مادر و پدر زن و برادر زن توی دلش بمونه
    تا تلافی نکنه و عوضش رو سر زنش خالی نکنه ، آروم نمیگیره و همیشه ممکنه سرکوفت بزنه به زنش و اونو له کنه

    پس لطفا خانومی
    خیلی حواستون به برخوردها و طرز بیانتون در این مقطع از رابطه، با شوهر خواهرت باشه

    یاحق
    زندگی زیباست

  3. 5 کاربر از پست مفید نادیا-7777 تشکرکرده اند .

    elahenaz (سه شنبه 08 اردیبهشت 94), hamidhi (شنبه 12 اردیبهشت 94), reihane_b (سه شنبه 08 اردیبهشت 94), واحد (چهارشنبه 16 اردیبهشت 94), بارن (سه شنبه 08 اردیبهشت 94)

  4. #3
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 19 بهمن 01 [ 19:08]
    تاریخ عضویت
    1392-5-13
    نوشته ها
    688
    امتیاز
    14,984
    سطح
    79
    Points: 14,984, Level: 79
    Level completed: 27%, Points required for next Level: 366
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger Second ClassSocialVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    1,002

    تشکرشده 1,784 در 580 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    119
    Array
    سلام

    با تمامی حرفهای نادیا جان موافقم غیر از قسمت اخرش. اخه افرادی که دنبال بهانه هستند معمولا خوب پیداش میکنند از لای ابرهای اسمون. بین گلهای باغچه، از نگاه مورچه ها!!! و لبخند مهربان ترین چهره ها و ..

    عسل جان معمولا ورود اعضای جدید به خانواده همراه با شرایط خاصیه که گاها برخیهاشون تنش زا هستند و حتی گاهی عذاب اور.

    یکی از راههایی که خودم تجربه کردم و خ نتیجه داده اینکه : کلا خونسر باشین و راحت. و خ روی رفتارهای هیجان مدار برادر و خواهر و نامزداشون فکر نکنین. و خ دقیق نشین. الان بشدت جوگیر هستند :)


    بله حق با شماست. منزل منزل شماست و باید احساس راحتی کنین. اما از قضا منزل منزل خواهرتون هم هست و مجددا از قضای دیگر ایشون هم قراره فقط یکبار ( ان شالله ) دوران عقد رو تجربه کنند.

    چیزی که این وسط میتونه خ بهتون کمک کنه تغییر زاویه دیده:

    مدام فکر نکنین که سلب ارامش شدین

    به شما فکر نمیکنن

    خودخواهن و..

    اینگونه فکر کنین که:

    خواهرتون الان خوشبخته و خوشحال. غیر از این بود چقدر ناراحت بودین . سعی کن در خنده ها شون شریک باشی. با خنده خواهرت بخند ی :)) و شاد باشی

    شرایط دایمی نیست

    پس کجا برن

    فقط یدونه خواهر ازدواج کرده داری ( این خ مهمه دوستم سه تا خواهر عقد کرده داشتن !!!!!!!! اونم دقیقا پشت سر هم )

    سال گذشته تلاش کردی واسه ازدواج کردن خواهرت. تلاشتون نباید متوقف بشه. امسال هم واسه شاد بودنش:)) ادامه بدین . بنظر من تحمل کردن و صبور بودن سخت هست اما قطعا اثرات خ خوبی داره

    الان رفتارهای خاهرتون هم بخاطر نداشتن تجربه هم بخاطر بودن در اوج نمودار احساسیشون :) یخورده هیجانیه و اصطلاحا در ابرها سیر میکنن :). پس تو هم تصمیم بگیر در این شرایط خوش بگذرونی :))



    راههای دیگرو امتحان کن. مطمینم توقع نداری از مادرت و یا خواهرت که به داماد بگن نیا!! البته پدر منطقی تر هست و معمولا در این موراد پدر مدیریت میکنند


    یوقتایی هم میتونی غ مستقیم وقتی شوهر خواهرتم نشستن با شوخی و خنده بگی واای چی میشد شما پسرام حجاب داشتین و .. اینم تو این گرما و ..:)) یا کلا با شوخی و خنده مسالتو بگو . احتمالا اصلا دامادتون متوجه نیستند :). با خواهرتون هم حسی کنید و بجای درگیری و متهم کردنشون به خودخاهی و عدم درک شما دقیقا خاستتو مهربانانه بگو. مثلا میدونم چقدر دوست داری با نامزدت باشی و ...اما منم اذیت میشم بعد راهکار ارایه بدی. مثلا دوشب تو برو خونه نامزدت . یا یروزایی با هم بیرون باشین :).

    یا مثلا موی دماغشون بشی نزاری راحت باشن :)

    یا مثلا خودت ازدواج کنی مدام شوهرت انجا باشن:))


    کلا روش واسه حالگیری هست عزیزم :))


    سعی کن وقتی هستند زندگیت رو تعطیل نکنی :)


    این چهارتا خط اخرو نوشتم واسه خنده و شوخی و شیطنت جوری که دلت خنک شه :)))

    ولی در کل سعی کن خ فوکوس نباشی روی سختیهای الان . یک لحظه خودتون رو بزارین جای کسانی که بیماران روحی روانی دارن در خانواده. اصلا روی ارامش رو نمیبینن. تازه شرایطشون هم دایمی هست عزیز. خ از ما ایرانیها تجربه مشابه با شما رو داریم . منم شوهرخاهرام خدا از سر تقصیراتشون نگذره خ اذیت کردن :))) ( من خواهر ندارم )


    قابل توجه دوستان خانم و اقا مجرد تالار. در دوران نامزدی و عقد مراعات خانواده همسرتون رو بکنین . همه از دیدن شما ذوق مرگ نمیشن. فقط یه نفر تو اون خونه ذوق زده میشه بقیه حالشون گرفته میشه
    موفق باشی نازنین

    نیایش به قصد این نیست که خدا را به برآوردن آرزوهایمان وادارد، بلکه برای آن است که اشتیاق به خدا را در ما برافروزد و ما را به سوی خدا فرا ببرد. دیونوسیوس مجعول می گوید:
    "کسی که در قایقی نشسته و طنابی را که از صخره ای به طرفش پرت شده می گیرد و می کشد، صخره را به طرف خود نمی کشد، بلکه خودش و قایق را به صخره نزدیک تر می کند".
    فریدریش هایلر، نیایش، ص 331

    ویرایش توسط مهرااد : سه شنبه 08 اردیبهشت 94 در ساعت 10:34

  5. 2 کاربر از پست مفید مهرااد تشکرکرده اند .

    reihane_b (سه شنبه 08 اردیبهشت 94), اقای نجار (سه شنبه 08 اردیبهشت 94)

  6. #4
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    یکشنبه 29 اردیبهشت 98 [ 09:11]
    تاریخ عضویت
    1391-2-29
    نوشته ها
    939
    امتیاز
    15,687
    سطح
    80
    Points: 15,687, Level: 80
    Level completed: 68%, Points required for next Level: 163
    Overall activity: 5.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    6,262

    تشکرشده 5,821 در 1,048 پست

    حالت من
    Ashegh
    Rep Power
    139
    Array
    "با تمامی حرفهای نادیا جان موافقم غیر از قسمت اخرش. اخه افرادی که دنبال بهانه هستند معمولا خوب پیداش میکنند از لای ابرهای اسمون. بین گلهای باغچه، از نگاه مورچه ها!!! و لبخند مهربان ترین چهره ها و .."


    دقیقا از همه چیز بهونه میتونن بگیرند و زندگی رو زهرمار بقیه کنن ولی چه بهتره که دیگه ما این بهونه هارو دستشون ندیم.

    بسوزه پدر تجربه که ماشاا... من کلکسیون همه جوره این تجربه های نامعقولم :d

    توی دوران نامزدی و عقد، خانواده ها و اطرافیان خیلی باید مراقب رفتار و برخورداشون با آقای داماد و یا عروس خانوم باشه
    باورتون نمیشه ولی حتی کوچکترین حرفا و بی اهمیت ترین تیکه ها در اون دوران از طرف مادر زن و یا مادرشوهر بخصوص، بعد از ازدواج و یا حتی سالیان بعد، چجوری میتونه موجبات طفرقه و لج و لجبازی و تلافی و غیره رو مهیا کنه

    با صبوری و حفظ آرامش میشه شرایط رو دلپذیرتر کرد

    یاحق
    زندگی زیباست

  7. 3 کاربر از پست مفید نادیا-7777 تشکرکرده اند .

    reihane_b (سه شنبه 08 اردیبهشت 94), اقای نجار (سه شنبه 08 اردیبهشت 94), بارن (سه شنبه 08 اردیبهشت 94)

  8. #5
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 07 خرداد 99 [ 14:53]
    تاریخ عضویت
    1391-12-22
    نوشته ها
    4,428
    امتیاز
    70,050
    سطح
    100
    Points: 70,050, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    14,753

    تشکرشده 14,732 در 3,979 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    790
    Array
    یک

    عسل جان،

    مدیریت خانواده با پدر و مادر هست. اگر اونها نخوان در این زمینه کاری کنند، در بیشتر مواقع شما راه به جایی نمی بری.

    تا جایی که می تونی با مادرت صحبت کن و ازش خواهش کن کنترل این موضوع را در دست بگیره و آرامش بقیه اعضای خانواده را هم مد نظر قرار بده.

    هر دفعه که ناراحت شدی و احساس کردی ناراحتیت به جاست، حتما در موردش صحبت کن.
    نگه داشتن این ناراحتیها ممکنه باعث بشه یک دفعه تحملت تموم بشه و بقیه از واکنش ناگهانی و عصبانی تو متعحب بشن.
    پس تو دلت نگه ندار. مطرح کن.


    دو

    توی تاپیکهای قبلیت اشاره کردی که از نظر روحی برات سخته.

    باید از ازدواج خواهرت خوشحال باشی. خوشبختی و آرامش اون، نکته مثبتی در زندگی تو هست.
    خوشبختی اطرافیان و خانواده مون بخشی از آرامش روحی ما رو تامین می کنه. چرا باید از نظر روحی آزارت بده؟

    شوهر خواهرت که اتفاقا پسرعموت هم هست، مثل برادرت می مونه.
    چرا غریبگی می کنی؟ چرا دوری می کنی؟ وقتی می آد خونتون اونا نشستن حرف می زنن تو هم کنارشون بشین.
    باهاشون فیلم ببین، اگر بحثی هست شرکت کن. اگر مشکلی داری کمک بگیر ...
    همیشه که لحظات خصوصی ندارند.
    وقتی تو جمع هستند تو هم کنارشون باش و شاد باش.
    اینقدر غریبگی و حسادت و ناراحتی، خودت را داغون می کنه.

    وقتی توی خونه انرژی مثبت و شادی در جریانه، تو هم می تونی استفاده کنی
    نه غصه بخوری و انرژی منفی بدی.
    اگر می خواهید برای صلح جهانی کاری انجام دهید به خانه خود بروید و به خانواده تان عشق بورزید .
    مادر ترزا

  9. 5 کاربر از پست مفید شیدا. تشکرکرده اند .

    lena (یکشنبه 03 خرداد 94), reihane_b (سه شنبه 08 اردیبهشت 94), واحد (چهارشنبه 16 اردیبهشت 94), zolal (یکشنبه 03 خرداد 94), آویژه (سه شنبه 08 اردیبهشت 94)

  10. #6
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 28 شهریور 00 [ 14:58]
    تاریخ عضویت
    1391-12-05
    نوشته ها
    604
    امتیاز
    13,683
    سطح
    76
    Points: 13,683, Level: 76
    Level completed: 9%, Points required for next Level: 367
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    3,960

    تشکرشده 2,293 در 573 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    0
    Array
    سلام دوست عزیز
    آقا بخدا ما هم گناه داریم! خب کجا بریم؟نمیشه که هر روز و هر دقیقه تو خیابونا و پارکها بچرخیم...
    همش که بیرون از خونه نمبتونیم تو سرما و تو گرما بچرخیم...خیابونا رو متر کنن بنده خداها
    وجب به وجب شهرتون رو گمونم الان این دو زوج بلدن دیگه!

    ولی خارج از شوخی،خواهر خوبم ان شالله شما خودتون که ازدواج کنید می بینید که تقریبا اوضاع همه همینه
    بله شما هم حق دارید و راحتی شما حق شماست،خواهرتون باید رعایت کنند. من نمیدونم شب موقع خواب منظورتون بود که دامادتون میمونن یا کلا منظورتون شب نشینی هست ...
    که فکر کنم گزینه دوم منظورتونه
    خب ایشون هر روز میخواد خانمش رو ببینه ،خواهرتون هم که هر روز نمیتونن برن خونه پدرشوهرش، مسلما یکی دو ساعتی هم بیرون میچرخن،خب به نظر شما غیر از خونه خودشون(و خونه شما) جای دیگه ای هست که برن ؟!

    من به نمایندگی از خواهر ایشون صحبت کردم. پس لطفا دعوام نکنید
    مدیونید اگه فکر کنید ما اینجوریم!!!
    ویرایش توسط reihane_b : سه شنبه 08 اردیبهشت 94 در ساعت 12:29

  11. #7
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 18 بهمن 95 [ 04:00]
    تاریخ عضویت
    1394-1-06
    نوشته ها
    142
    امتیاز
    2,999
    سطح
    33
    Points: 2,999, Level: 33
    Level completed: 66%, Points required for next Level: 51
    Overall activity: 7.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    101

    تشکرشده 183 در 100 پست

    Rep Power
    33
    Array
    دوست عزیز.
    من نظر بقیه رو نخوندم،ولی نظر من اینه،بعدازظهرها یه تایمی رو به کلاس یا باشگاه اختصاص بده،اینجوری وقتی غروب برگردی خونه،فقط دوس داری زود شام بخوری و بخوابی،مطمئن باش اصلا فرصت نمیکنی به خواهرت و شوهرش هم فکر کنی،از بس که فکرت ،معطوف به اون کلاسی میشه که رفتی.
    من یه شرایط تقریبا بدتری رو از تو تجربه کردم.فکر نکن نفسم از جای گرم بلند میشه و دارم الکی یه چیزی میگم.
    موفق باشی

  12. کاربر روبرو از پست مفید maral569 تشکرکرده است .

    آنیتا123 (سه شنبه 08 اردیبهشت 94)

  13. #8
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 05 خرداد 94 [ 23:44]
    تاریخ عضویت
    1393-5-26
    نوشته ها
    28
    امتیاز
    884
    سطح
    15
    Points: 884, Level: 15
    Level completed: 84%, Points required for next Level: 16
    Overall activity: 30.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 24 در 9 پست

    Rep Power
    0
    Array
    ممنون از توجه و راهنماییهاتون. چند نکته را لازم بود بگم .
    من نمیگم که شوهر خواهرم نیاد اینجا من فقط میگم هفته ای 2 یا 3 شب بیاد اینجا همون طور که من شرایط اونا را درک میکنم انتظار دارم اونها هم شرایط منو درک کنن. شوهر خواهرم وقتی میاد اینجا شب هم اینجا میخوابه و وقتی اینجاست اینجاست اینطور نیستم که برم توی اتاقم نیام بیرون و یا پیششون نباشم فقط اخیرا وقتی اینجاست کمتر از اتاقم میام بیرون که شاید متوجه بشن من معذبم . من اصلا از اینکه خواهرم ازدواج کرده ناراحت نیستم و اصلا هم بهش حسادت نمیکنم فقط انتظار دارم مکی مراعات کنن. وقتی من ناراحتم خواهرم اصلا به روی خودش نمیاره و یا اصلا از ناراحتی من ناراحت نمیشه من از این میترسم که این رفتارهاش و این که من مجبورم تمام این چیزها را رعایت کنم و همه چیزو بریزم توی خودم رابطه خواهری ما بد بشه چند بار هم بهشون (خواهر و مامانم ) غیر مستقیم گفتم ولی انگار که چیزی نشنیدن .

    - - - Updated - - -

    آقا بخدا ما هم گناه داریم! خب کجا بریم؟نمیشه که هر روز و هر دقیقه تو خیابونا و پارکها بچرخیم...
    همش که بیرون از خونه نمبتونیم تو سرما و تو گرما بچرخیم...خیابونا رو متر کنن بنده خداها
    وجب به وجب شهرتون رو گمونم الان این دو زوج بلدن دیگه! ..
    اونا اصلا اینطور نیستن که خودشونو به خاطر بقیه به زحمت بندازن و یا بگن که بقیه معذب نباشن هر طور که راحتن رفتار میکنن.

    من نمیدونم شب موقع خواب منظورتون بود که دامادتون میمونن یا کلا منظورتون شب نشینی هست .
    نه ارز ساعت 6-7 میاد شب هم اینجا میخوابه



    خب ایشون هر روز میخواد خانمش رو ببینه ،خواهرتون هم که هر روز نمیتونن برن خونه پدرشوهرش، مسلما یکی دو ساعتی هم بیرون میچرخن،خب به نظر شما غیر از خونه خودشون(و خونه شما) جای دیگه ای هست که برن ؟!
    اصلا خونه خودشون نمیرن حتی وقتی خواهرم میگه که بریم اونجا میگه نه نمیریم

  14. #9
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    شنبه 29 بهمن 01 [ 12:00]
    تاریخ عضویت
    1391-12-24
    نوشته ها
    1,690
    امتیاز
    42,348
    سطح
    100
    Points: 42,348, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First ClassVeteranOverdrive25000 Experience Points
    تشکرها
    6,932

    تشکرشده 6,903 در 1,648 پست

    Rep Power
    348
    Array
    سلام عسل،

    دوستانه و بدون ناراحتی با پسر عموت صحبت کن. شرایط رو براش توضیح بده، و بهش بگو که از این وضعیت معذب هستی.

    این مسئله بین تو و پسر عموت هست، خودتون دو نفر می تونید حلش کنید.

    اون درکت می کنه. کافیه بتونی خوب باهاش ارتباط برقرار کنی و درست توضیح بدی.

    هر اتفاق بدی، یه اتفاق خوبه...



  15. #10
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 05 خرداد 94 [ 23:44]
    تاریخ عضویت
    1393-5-26
    نوشته ها
    28
    امتیاز
    884
    سطح
    15
    Points: 884, Level: 15
    Level completed: 84%, Points required for next Level: 16
    Overall activity: 30.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 24 در 9 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نه میشل جان اصلا نمیشه به خودی بگم که نیا یا کمتر بیا .من انتظارم اینه که خودشون مراعات کنن.


 
صفحه 1 از 4 1234 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 09:05 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.