به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 8 از 10 نخستنخست 12345678910 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 71 تا 80 , از مجموع 93
  1. #71
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 31 خرداد 95 [ 10:16]
    تاریخ عضویت
    1393-11-25
    نوشته ها
    162
    امتیاز
    2,721
    سطح
    31
    Points: 2,721, Level: 31
    Level completed: 81%, Points required for next Level: 29
    Overall activity: 2.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsTagger First Class1 year registered
    تشکرها
    0

    تشکرشده 67 در 45 پست

    Rep Power
    29
    Array
    روانپزشک خب نداریم اگر مشاوره تقریبا بد نیست ما برای روانپزشک میخواییم بریم تهران برای روانشناس همین جا بریم...

  2. #72
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 31 خرداد 95 [ 10:16]
    تاریخ عضویت
    1393-11-25
    نوشته ها
    162
    امتیاز
    2,721
    سطح
    31
    Points: 2,721, Level: 31
    Level completed: 81%, Points required for next Level: 29
    Overall activity: 2.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsTagger First Class1 year registered
    تشکرها
    0

    تشکرشده 67 در 45 پست

    Rep Power
    29
    Array
    سلام به عزیزانی که منو همراهی کردن
    امروز نوبت منه برم مشاوره همسرم هم پیگیری میکنه که کی نوبتشه

    اینا خوبه چند روزی خوبه و حال هر دومون خوبه اما یک چیزی این دو روز یکم حالم بد کرده یکم پرخاش کردم به همسرم اما خیلی کم

    متاسفانه این دو روز همسرم به حس و حالم خیلی اهمیت نداد حتی به زبون هم اومد که دوست دارم باهات باشم اول گفت شب

    شاید درست نباشه اینجا بگم
    شب اول که شام رفتیم بیرون اومدیم دیدم بی حاله و خودشم گفت حالشو نداره

    شب دوم که حالش خوب بود اما اصلن به روی خودش نیاورد گفتم اگر نمیخوای برم بخوام دیر وقته و چیزی نگفت و فقط به صورتم نگاه کرد
    یکم عصبی شدم گفتم همش میشینی به فیلمهای چرت و بی محتوا اهمیت میدی ولی به من و زندگی نه
    و رفتم خوابیدم

    الان یکم روحیه ام خوبه اما میترسم باز گناه کنم

    - - - Updated - - -

    یک سوال دیگه هم دارم مشاورمون همسرم ارجاع دادن به یک مشاور مرد دیگه

    به نظرتون مگه دو نفر ما رو مشاوره بدن

    به نظرم یکی بیشتر به زندگیمون میتونن اشراف داشته باشن

  3. #73
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 15 دی 94 [ 18:30]
    تاریخ عضویت
    1392-7-22
    نوشته ها
    178
    امتیاز
    3,383
    سطح
    36
    Points: 3,383, Level: 36
    Level completed: 22%, Points required for next Level: 117
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    172

    تشکرشده 443 در 158 پست

    Rep Power
    37
    Array
    سلام مینا خانم
    خوشحالم که خودتونم اعتقاد دارید که دارید مسیر درستی رو میرید
    در مورد مشاور : اگه به مشاور اولی و کارش اعتقاد دارید حتما دلایلی داشته که این کارو کرده است شاید همسرتون نکاتی درش هست که دیده از دست خودش بر نمی آید
    چون فکر نکنم غیر از این باشه و مریض خودش رو جای دیگه ای بفرسته
    در مورد اون قضیه که گفتید : با توجه به پست اخیر و پستهای قبلی این هم ناشی از اون رفتار وسواس گونه همسرتان است
    احتمالا می خواهد همه چیز آماده باشد تا ذهنش آرام باشد و به تونه به این قضیه بپردازد
    و این قضیه با آماده شدن همه شرایط کم پیش می آید
    باز هم گذشته (مخصوصا گذشته نزدیک) را بررسی کنید ببینید تحت چه شرایطی اشتیاق نشان داده است اون شرایط رو آماده کنید
    می دونم شروع که از جانب زن باشه اون به دفعات زیاد برای خانمها مخصوصا ایرانی ها با اون حجب و حیا سخته
    اما به خدا توکل کنید و از اون کمک بخواهید تا به گناه نیفتید
    این رو هم جزئی از پروسه درمان بدونید و توش صبر پیشه کنید و به خاطرش تلاش کنید و شرایط رو آماده کنید
    براتون از خدا آرزوی صبر و موفقیت دارم
    ویرایش توسط آونگ : شنبه 05 اردیبهشت 94 در ساعت 12:24

  4. #74
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 31 خرداد 95 [ 10:16]
    تاریخ عضویت
    1393-11-25
    نوشته ها
    162
    امتیاز
    2,721
    سطح
    31
    Points: 2,721, Level: 31
    Level completed: 81%, Points required for next Level: 29
    Overall activity: 2.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsTagger First Class1 year registered
    تشکرها
    0

    تشکرشده 67 در 45 پست

    Rep Power
    29
    Array
    سلام آونگ جان و بقیه

    میخوام روند روانشناسی که میرم بگم و اتفاقاتی که افتاده

    روز یک شنبه همسرم ارجاع داده شد به روانشناس مرد وقتی که رفته بود زنگ زد گفت تو هم بیا چون هر دو بریم پیش یکنفر بهتره
    من قبول کردم و رفتم و روانشناس مرد گفت بهتره هر دو اینجا بیاین یا هردو برین پیش همکارم حال اگر ایشون گفته بیاین اینجا ایرادی نداره شروع کردیم به حرف زدن

    گفت:
    1- از این به بعد بهتر ساعت خوابتون تنظیم کنیدو باهم به رختخواب برید اونم اتاق خواب
    2- به همسرم گفت چرا میل جنسی نداری باید برای این مشکل بیشتر باهات مشاوره کنم
    3- یک دفتر بردارید وقتی از هم دلخورید بنویسید و طرف بعدی جوابشو بنویسه توی دفتر
    4- یک تست شخصیت شناسی داد که 370 سوال و گفت هر دو باید جواب بدین تا دوهفته دیگه که میاین اینجا من ببینم و بدونم که چه کار باید بکنم بعدش میگم که باید برید پیش روانپزشک یا نه فعلن هیچ اقدامی نکنید

    بعد از اینکه از مشاوره اومدیم بیرون همه چیز خوب بود و خرید کردیم شام هم بیرون ساده خوردیم و برای پرش هم شام خریدیم به درخواست خودش آمدیم خونه

    وقتی رسیدیم خونه همسرم رفت پیش پدرش و طبق معمول به کنترل هاش برسه منم نیم کیلو سبزی که خریده بود شورع کردم به پاک کردنش چون سه شنبه مهمون دارم و و صبحا چون سر کارم و 6 میرسم خونه و سبزی پلاسیده نشده پاکش کردم

    در حین اینکه سبزی هم پاک میکردم چای دم کردم یعنی حدود یکساعت تا چای آماده بشه سبزی هم تموم شد شد ساعت 10.45 شب
    خلاصه اومد پایین شروع به کنترل های خونه کردی سریع دیدم قیافه اخم به خودش گرفته چیزی نگفتم تند تند سبزی رو توی آب خوابوندم و چای ریختم میدونید چی گفت

    گفت الان دیرو وقته موقع چای حتمن باید سبزی میخریدی حتما باید مهمون دعوت میکردی و ماهی بدی و دورش سبزی بزاری
    گفتم وا چه ربطی داره کجا دیر وقته تو که همیشه همین موقع چای میخوری و من میخورم

    گفت کی گفت مهمون دعوت کنی گفتم مگه من از تو اجازه نگرفتم گفتم بهت موافقی برادرتو شام دعوت کنیم گفتی باشه
    دعوت کن ... گفت نه ما یکبار دعوت مردیم شعورشون نگرفت بیان گفتم مگه نیامدن معذرت خواهی نکردن شما گفتی متنبه شدن یک شب شام بگیمشون گفتم باشه میگیم حالا وقتشه که دعوتشون کنیم تو هم موافق بودی

    نه چرا سبزی خریدی
    من چیزی نگفتم و رفتم دفتری که مشاور داده بو پد تو نوشتم که چرا الان دلخورم

    شروع چه حالا مشقات مونده ... حالا یک خودکار گرفتی شروع کردی به مشق نوشتن گفتم مگه مشاوره نگفت دلخوریتون بنویسید

    گفت بنویس من چرا دلخورم گفتم نگفت من به جای تو بنویسم بیا خودت بنویس من جواب مینویسم

    خلاصه من دیگه ساکت شدم اینقدر گفت گفت تا شد 12.30 شب رفتم چای ریختم و رفت یکم طبقه بالا دور زد و اومد چای خورد و من خوابیدم اونم فیلم نگاه کرد

    صبح هم بیدار شدم وسایل صبحانه اش آماده کردم یکم فحش داد گوه سگ و همش تاخیر میخورم به خاطر تو بهم اخطار دادن

    ..اینو هم بگم عصبانی شدم سبزی ها دور ریختم و گفتم فردا مهمونی کنسل میکنم هیچی نگفت

    حالا میخوام مهمونی کنسل کنم
    و کاملا مستاصلم میبینید هنوز چند ساعتی نشده از مشاوره اومده بودیم

    میخوام روند مشاورم به احوالات خودم سوق بدم نه برای روند بهتر زندگی بیشتر به خاطر اینکه مقاوم بشم و اون هزینه که برای اون میخواد بشه برای خودم بکنم تا راحت بتونم برای جدایی روحیه ام حفظ کنم

  5. #75
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 31 خرداد 95 [ 10:16]
    تاریخ عضویت
    1393-11-25
    نوشته ها
    162
    امتیاز
    2,721
    سطح
    31
    Points: 2,721, Level: 31
    Level completed: 81%, Points required for next Level: 29
    Overall activity: 2.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsTagger First Class1 year registered
    تشکرها
    0

    تشکرشده 67 در 45 پست

    Rep Power
    29
    Array
    خدا شکر جاریم با شوهرش حرفش شده مهمونی کنسل کردن

    همین الان اس ام اس داده که نمیان نمیدونید چقدر خوشحال شدم

  6. #76
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 15 دی 94 [ 18:30]
    تاریخ عضویت
    1392-7-22
    نوشته ها
    178
    امتیاز
    3,383
    سطح
    36
    Points: 3,383, Level: 36
    Level completed: 22%, Points required for next Level: 117
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    172

    تشکرشده 443 در 158 پست

    Rep Power
    37
    Array
    سلام
    اول تبریک بابت رفتن به مشاوره با همسرتان
    دوم:
    من چیزی نگفتم و رفتم دفتری که مشاور داده بو پد تو نوشتم که چرا الان دلخورم

    شروع چه حالا مشقات مونده ... حالا یک خودکار گرفتی شروع کردی به مشق نوشتن گفتم مگه
    مشاوره نگفت دلخوریتون بنویسید
    چقدر سخته دوباره بگم صبر
    خوب معلومه که نباید نوشتن تو دفتر رو تابلو کنید
    اون باید طوری باشه که همسرتون بعد از مدتی که آروم شد مواجه با این مسئله و نوشته بشود وگرنه تفاوتی با اینکه رودررو بگویید ندارد
    مستاصل نشید
    راه درازی در پیش دارید
    اما تا حدی موافقم که مسیری رو برید که به خودتون هم بپردازید علاوه بر زندگی (البته نه فقط خودتون)
    تا اگه موفق به ادامه نشدید
    حداقل خودتون به آرامش رسیده باشید
    موفق باشید

  7. #77
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 11 اسفند 94 [ 21:30]
    تاریخ عضویت
    1394-1-26
    نوشته ها
    10
    امتیاز
    676
    سطح
    13
    Points: 676, Level: 13
    Level completed: 52%, Points required for next Level: 24
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    1

    تشکرشده 5 در 5 پست

    Rep Power
    0
    Array
    یعنی چی که اون فحش میده و شما ساکت اصلا منفعل نباشید این زندگی نیست که یک نفر از صبح فحش بده و شما ساکت باشین براش روشن کنید یا این رفتارشو تعطیل میکنه یا عواقب جدایی گردن خودشو میگیره قاطع باشید

  8. #78
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 12 مهر 98 [ 23:18]
    تاریخ عضویت
    1394-1-17
    نوشته ها
    172
    امتیاز
    7,231
    سطح
    56
    Points: 7,231, Level: 56
    Level completed: 41%, Points required for next Level: 119
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class5000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    411

    تشکرشده 310 در 114 پست

    Rep Power
    42
    Array
    دوست عزیزم همونطوری که اقای اونگ فرمودن راه سختی دارین پیش رو.
    همچین آدمی باید خیلی باهاش مدارا بشه که البته این برای شما با این همه تحقیری که میشین سخته.یکم از مهمونی دادن و رفتن جدا بشین تا بتونین با توجه به مسئولیت ها و همینطور مشغله های فکریتون و ناراحتی هایی که دارین خودتونو جمع و جور کنین و ان شاا... زندگی خوبی داشته باشین. کارهایی رو که میکنین حتما نباید جلو چشم همسرتون باشه. و حتما نباید مخفی کاری کنید. وقتی از دستشون ناراحتین سعی کنید از جلو چشمش دور باشید این برای خودتون خیلی بهتره یا براش شرط بذارین که اگه به حرفات ادامه بدی من از اتاق میرم بیرون(نه از خونه) و وقتی چندبار انجام بدین این کارو یکم جلو خودشو میگیره.وقتی میبینید ناراحته از اینکه شما دارین کار دیگه ای جز توجه به ایشون و کارهاشون انجام میدین خب کاراتونو بذارین زمانی که نیس.نمیتونین یه مدت مرخصی بگیرین و سر کار نرین؟

  9. #79
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 31 خرداد 95 [ 10:16]
    تاریخ عضویت
    1393-11-25
    نوشته ها
    162
    امتیاز
    2,721
    سطح
    31
    Points: 2,721, Level: 31
    Level completed: 81%, Points required for next Level: 29
    Overall activity: 2.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsTagger First Class1 year registered
    تشکرها
    0

    تشکرشده 67 در 45 پست

    Rep Power
    29
    Array
    عسل 94 . دنیای عزیز
    سلام

    اول بگم وقتی فحش میده نمیتونم جوابشو بدم نمیخوام منم بد دهن بشم
    دوم اینکه دنیای جان نمیتونم نرم سر کار چون کارهمسرم خیلی بهش اعتباری نیست و هر لحظه امکان تعدیل و اخراجش هست

    میدونم راه سختی در پیش رو دارم

    مگه میشه جلوی چشش کاری نکنم یعنی بشینم

    بر فرض مثال من وقتی نظافت میکنم که ایشون خونه نباشه نمیدونید با چه استرس و. تند انجام میدم
    وقتی هم میاد خونه چک میکنه اینجا رو شستی چرا شستی ... خونه نیاز به جارو نداشت از این حرفها

    من الان میبینه دارم حرف طلاق میزنم یکم خوبه وای به روزی که اگر بدونه طلاقی نیست روزگارم سیاهه

    یا مثلن من صبح زود پامیشم وسیله که میخوام بردارم ببرم محل کارم و اونم بیداره اینقدر اینور اونور میره وقتی دیر میشه شروع میکنه تو باعث شدی تو اینطوری تو انطوری

    یا در مورد مهمونی خودش خواسته بود که مهمونی بدیم خودش موافقت کرد میگه مهمونی دردسر داره مهمونی اذیت شدن داره.. شما بگید مگه میشه آخه هیچ کاری نکنم که اون به کارش برسه

    مثلا دیشب هیچ کاری نکردم 10.30 اومده خونه تا یازده سفره آماده کردم نشستم سر سفره شام بخوریم ساعت 12 نشسته سر سفره یا رفته بالا کنترل کرده یا پایین لم داده رو مبل خوابش برده از این کارا( جالب بدونید ساعت 16.30 از محل کارش میاد تا حالا نشده مستقیم بیاد خونه همیشه 8 یا 9 یا 10 یا 11 هر دفعه هم به قول خودش یک کاری داشته

  10. #80
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 15 دی 94 [ 18:30]
    تاریخ عضویت
    1392-7-22
    نوشته ها
    178
    امتیاز
    3,383
    سطح
    36
    Points: 3,383, Level: 36
    Level completed: 22%, Points required for next Level: 117
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    172

    تشکرشده 443 در 158 پست

    Rep Power
    37
    Array
    سلام مجدد
    همه این رفتارها خصوصا قضیه تاخیر در همه موارد و کارها و کنترل کردن و این برخورد با نظافت شما در منزل همه نشانه بیماری است
    سعی کنید مشاور را مجاب کنید فواصل زمانی ویزیت را کاهش دهد و ارجاع به روانپزشک
    در پست قبلی شما من متوجه نشدم شما هردو با هم پیش روانپزشک رفتید یا روانشناس و یا مشاور
    موفق باشید


 
صفحه 8 از 10 نخستنخست 12345678910 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 14:14 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.