به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 4 از 8 نخستنخست 12345678 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 31 تا 40 , از مجموع 78
  1. #31
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    سه شنبه 07 اردیبهشت 95 [ 12:20]
    تاریخ عضویت
    1393-4-30
    محل سکونت
    آلمان
    نوشته ها
    247
    امتیاز
    11,685
    سطح
    71
    Points: 11,685, Level: 71
    Level completed: 9%, Points required for next Level: 365
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First ClassOverdrive1 year registered10000 Experience Points
    تشکرها
    3,178

    تشکرشده 1,387 در 220 پست

    Rep Power
    74
    Array
    سلام آقا مرتضی،
    اول از همه از توضیح کامل شما در مورد اتفاقات افتاده متشکرم! باید بگم که دلم واقعا به درد امد که بعد از 11 سال سر لجبازی وخیلی عجولانه از همسرتون جدا شدید و از همه بیشتر دلم واسه پسر کوچولوتون سوخت که باسن 5 سالگی شاهد این اتفاقات بود واینکه الان بدون سایه پدر داره سر میکنه!
    خیلی خیلی خوبه که به اشتباهات خودتون اقرار کردین و مشکل اساسی خودتونوپیدا کردید و دارید روش کار میکنید!
    راستش پارسال تو همین موقعها بود که همسرم ( که انسان بسیار آرومی بود و مثل شما خیلی کم عصبانی میشد،از این رو به او روشد) من و دختر 4سالمو ترک کرد من با کمک دوستان بینظیرم تو همین تالار تونستم اول مثل شما دلیل این جدای رو پیدا کنم،مشکلات رفتاریمو مثل شما پیدا کردم و در صدد درمان رفتارهای اشتباهم رفتم و همسرم رو رها کردم و هر وقت میومد دنبال دخترمون با مهربونی ازش استقبال میکردم( با اینکه ایشون خیلی تو اون جدای عصبی و خشن بودن)!

    بنظرم در خانومها نفوذ کردن کمی راحتره چون جنس لطیفی دارن و زندگی رو با دریچه قلبشون می بیند! حالا که شما مشکل اساسی و رفتارهای اشتباهتونو پیدا کردید خیلی راحتر میتونید خودتونو با کمک و راهنمایی دوستان گلم به نتیجه مطلوب برسونید!
    لطفاً هر وقت که میرید دنبال پسرتون( به قول واحد عزیزم که همیشه به من میگفت) با چشماتون با طرز نگاهتون عشقتون رو تا اعماق وجود خانومتون بروز بدید... اصلا اصرار به برگشتشون نکنید فقط محبت خالص و بدون توقع...

    در ضمن امیدتون و توکلتون فقط به خداوند متعال باشه که خودش صلاح کارو بهتر میدونه و همیشه در همه جا در کنارتونو! با خلوص نیت ازش بخواهید تا انشالله اجابت کنه
    موفق باشید
    آرزو دارم،
    فاصله نباشه بین تو و تمام احساس های خوبت
    تو باشی و شادی باشه و یه دنیا سلامتی
    و امضاء خداوند بزرگ پای
    تمام آرزوهایت
    ویرایش توسط سوده 82 : یکشنبه 06 اردیبهشت 94 در ساعت 16:41

  2. 8 کاربر از پست مفید سوده 82 تشکرکرده اند .

    morteza2487 (یکشنبه 06 اردیبهشت 94), paiize (دوشنبه 07 اردیبهشت 94), parsa1400 (یکشنبه 06 اردیبهشت 94), واحد (سه شنبه 08 اردیبهشت 94), آونگ (یکشنبه 06 اردیبهشت 94), اقای نجار (دوشنبه 07 اردیبهشت 94), بالهای صداقت (دوشنبه 07 اردیبهشت 94), بارن (یکشنبه 06 اردیبهشت 94)

  3. #32
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 09 مهر 99 [ 15:39]
    تاریخ عضویت
    1394-1-25
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    88
    امتیاز
    10,371
    سطح
    67
    Points: 10,371, Level: 67
    Level completed: 81%, Points required for next Level: 79
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassRecommendation Second ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    1,397

    تشکرشده 182 در 60 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط سوده 82 نمایش پست ها
    سلام آقا مرتضی،
    اول از همه از توضیح کامل شما در مورد اتفاقات افتاده متشکرم! باید بگم که دلم واقعا به درد امد که بعد از 11 سال سر لجبازی وخیلی عجولانه از همسرتون جدا شدید و از همه بیشتر دلم واسه پسر کوچولوتون سوخت که باسن 5 سالگی شاهد این اتفاقات بود واینکه الان بدون سایه پدر داره سر میکنه!
    خیلی خیلی خوبه که به اشتباهات خودتون اقرار کردین و مشکل اساسی خودتونوپیدا کردید و دارید روش کار میکنید!
    راستش پارسال تو همین موقعها بود که همسرم ( که انسان بسیار آرومی بود و مثل شما خیلی کم عصبانی میشد،از این رو به او روشد) من و دختر 4سالمو ترک کرد من با کمک دوستان بینظیرم تو همین تالار تونستم اول مثل شما دلیل این جدای رو پیدا کنم،مشکلات رفتاریمو مثل شما پیدا کردم و در صدد درمان رفتارهای اشتباهم رفتم و همسرم رو رها کردم و هر وقت میومد دنبال دخترمون با مهربونی ازش استقبال میکردم( با اینکه ایشون خیلی تو اون جدای عصبی و خشن بودن)!

    بنظرم در خانومها نفوذ کردن کمی راحتره چون جنس لطیفی دارن و زندگی رو با دریچه قلبشون می بیند! حالا که شما مشکل اساسی و رفتارهای اشتباهتونو پیدا کردید خیلی راحتر میتونید خودتونو با کمک و راهنمایی دوستان گلم به نتیجه مطلوب برسونید!
    لطفاً هر وقت که میرید دنبال پسرتون( به قول واحد عزیزم که همیشه به من میگفت) با چشماتون با طرز نگاهتون عشقتون رو تا اعماق وجود خانومتون بروز بدید... اصلا اصرار به برگشتشون نکنید فقط محبت خالص و بدون توقع...

    در ضمن امیدتون و توکلتون فقط به خداوند متعال باشه که خودش صلاح کارو بهتر میدونه و همیشه در همه جا در کنارتونو! با خلوص نیت ازش بخواهید تا انشالله اجابت کنه
    موفق باشید
    سوده 82 عزیز! اول ممنونم که وقت گذاشتی و تاپیکم و خوندی!
    متاسفم که این جدایی لعنتی گریبانگیر شما هم شده! فقط ننوشتید که الان به زندگی سه نفره تون برگشتید یا نه! البته از لحنتون حدس میزنم که اینطور باشه! براتون روزهای خوبی رو آرزو میکنم.

    راستش بعد از جر و بحث آخرمون که گفتم بخاطر ملاقات پسرمون پیش اومد سعی کردم خاطرات بد رو بریزم دور و فقط به لحظات خوبمون فکر میکنم! دارم سعی میکنم توی همه چی خودم و مقصر بدونم تا دیگه از دست همسرم عصبانی نشم.
    خیلی توی روحیه م تأثیر گذاشته و آروم شدم. بهمین خاطر خیلی خوشحالم.

    - - - Updated - - -

    فقط در مورد ابراز علاقه به برگشت همسرم هنوز نمیدونم باید چیکار کنم! یکی از دوستای عزیز گفتن که با اس ام اس بهش حرف دلم و بفهمونم و محبتم و نشون بدم!
    هنوز نمیتونم این موضوع رو درست تحلیل کنم و کار درست و انجام بدم!

    - - - Updated - - -

    راستی یه مطلبی به ذهنم رسید! مینویسم تا اساتید عزیز یه تحلیلی روش انجام بدن! توی بحث و دعواهای آخرمون همسرم همیشه میگفت " تو خیلی منفی باف شدی، من از فلان کارم هیچ منظوری ندارم ولی تو همش منفی بافی میکنی! برو خودت و درمان کن!!!! بنظرتون اگه من مثل قدیما آروم بشم و بفهمه که دارم روی خودم کار میکنم چه عکس العملی نشون میده!؟!

  4. 4 کاربر از پست مفید morteza2487 تشکرکرده اند .

    paiize (دوشنبه 07 اردیبهشت 94), parsa1400 (یکشنبه 06 اردیبهشت 94), واحد (سه شنبه 08 اردیبهشت 94), نادیا-7777 (دوشنبه 07 اردیبهشت 94)

  5. #33
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    سه شنبه 07 اردیبهشت 95 [ 12:20]
    تاریخ عضویت
    1393-4-30
    محل سکونت
    آلمان
    نوشته ها
    247
    امتیاز
    11,685
    سطح
    71
    Points: 11,685, Level: 71
    Level completed: 9%, Points required for next Level: 365
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First ClassOverdrive1 year registered10000 Experience Points
    تشکرها
    3,178

    تشکرشده 1,387 در 220 پست

    Rep Power
    74
    Array
    بله به شکر خداوند همه چیز بهتر از اونی شد که حتی فکرشو بکنم و همسرم با تغییرات من به بهترین همسر در امد و خدارو شکر که باز در کنار هم خوشبخی رو حس میکنیم! ممنون از لطفتون،منم واسه شما از خدا خانواده گرمتونو، وجود همسر و پسر گلتونو خواستگارم
    در مورد اس ام اس نظری نمیتونم بدم،من باز خودمو مثال میزنم... تو دوران جدای 10 روز یک بار یه شعر عاشقانه واسه همسرم میدادم،شعرای که انتخاب میکردم توش فقط عشق خالص بود،بدون اینکه توش التماسی باشه یا وابستگی به همسرم! ولی شما گفتید ایشون اس ام اسها رو نخونده پاک میکنند،حالا معلوم نیست که این حرفشون تا چقدر صحت داشته باشه!!!
    در هر حال شما هر چقدر خودتونو به ایدآل همسرتون در بیارید منظورم فقط وفقط اصلاح اشتباهاتونه بیشتر از طرف مقابل تغییر رفتار و محبت میبینید!

    آقا مرتضی،برادر گرامی شما اصلاً نباید همه تقصیر هارو به گردن خودتون بگیرید،شما مجبور نیستید واسه اشتباهات خانومتون خودتونو مجازات کنید! هر کسی باید رو اشتباهات و ضعف خودش زوم کنه،همینکه شما در پی تغییر خودتونید این رو بعدها همه در رفتارتون خواهند دید!

    موفق باشید
    آرزو دارم،
    فاصله نباشه بین تو و تمام احساس های خوبت
    تو باشی و شادی باشه و یه دنیا سلامتی
    و امضاء خداوند بزرگ پای
    تمام آرزوهایت

  6. 7 کاربر از پست مفید سوده 82 تشکرکرده اند .

    morteza2487 (یکشنبه 06 اردیبهشت 94), paiize (دوشنبه 07 اردیبهشت 94), parsa1400 (یکشنبه 06 اردیبهشت 94), sahar67 (سه شنبه 08 اردیبهشت 94), واحد (سه شنبه 08 اردیبهشت 94), اقای نجار (دوشنبه 07 اردیبهشت 94), بالهای صداقت (دوشنبه 07 اردیبهشت 94)

  7. #34
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 09 مهر 99 [ 15:39]
    تاریخ عضویت
    1394-1-25
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    88
    امتیاز
    10,371
    سطح
    67
    Points: 10,371, Level: 67
    Level completed: 81%, Points required for next Level: 79
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassRecommendation Second ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    1,397

    تشکرشده 182 در 60 پست

    Rep Power
    0
    Array
    خیلی خوشحالم که از ته قلبتون دوباره دارید خوشبختی رو حس میکنید.
    البته با یه ترفند که چند بار امتحان کردم فهمیدم که پیامها رو میخونه
    اول سلام میکردم و در مورد پسرم یه سؤال میپرسیدم و اونم دیر یا زود جواب میداد.
    بعدتوی چند تا پیام حرفای دلم و میزدم، هیچ جوابی نمیومد! بعد بخاطر اینکه بفهمم میخونه یا نه، دوباره یه پیام درمورد پسرمون میدادم و میدیدم که جواب میده!

    بخاطر همین حدس میزنم که میخونه! چون اگه نخونده پاک میکرد قاعدتا باید جواب اونه رو هم نمیداد!
    بنظرتون درست حدس زدم؟

  8. 5 کاربر از پست مفید morteza2487 تشکرکرده اند .

    parsa1400 (یکشنبه 06 اردیبهشت 94), واحد (سه شنبه 08 اردیبهشت 94), اقای نجار (دوشنبه 07 اردیبهشت 94), بارن (یکشنبه 06 اردیبهشت 94), سوده 82 (دوشنبه 07 اردیبهشت 94)

  9. #35
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 09 مهر 99 [ 15:39]
    تاریخ عضویت
    1394-1-25
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    88
    امتیاز
    10,371
    سطح
    67
    Points: 10,371, Level: 67
    Level completed: 81%, Points required for next Level: 79
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassRecommendation Second ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    1,397

    تشکرشده 182 در 60 پست

    Rep Power
    0
    Array
    بچه ها امروز اصلا حال خوبی ندارم ... دلم خیلی گرفته !

    انرژی لازم دارم
    ویرایش توسط morteza2487 : دوشنبه 07 اردیبهشت 94 در ساعت 09:39

  10. 2 کاربر از پست مفید morteza2487 تشکرکرده اند .

    واحد (سه شنبه 08 اردیبهشت 94), بارن (دوشنبه 07 اردیبهشت 94)

  11. #36
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 09 مهر 99 [ 15:39]
    تاریخ عضویت
    1394-1-25
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    88
    امتیاز
    10,371
    سطح
    67
    Points: 10,371, Level: 67
    Level completed: 81%, Points required for next Level: 79
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassRecommendation Second ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    1,397

    تشکرشده 182 در 60 پست

    Rep Power
    0
    Array
    چون نظرات دوستان توی این چند روز خیلی به آرامشم کمک کرد دارم از اول همه رو مرور میکنم

  12. #37
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    جمعه 28 مهر 02 [ 00:16]
    تاریخ عضویت
    1391-8-10
    محل سکونت
    جنوب
    نوشته ها
    1,563
    امتیاز
    44,252
    سطح
    100
    Points: 44,252, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 50.0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First ClassOverdriveVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    7,950

    تشکرشده 6,439 در 1,458 پست

    حالت من
    Ashegh
    Rep Power
    358
    Array
    سلام
    دوستان راهنمایی های خوبی نوشتند...مخصوصا ستاره عزیزوسوده جون که خودش تجربه این فاصله وجدایی روداشته

    به نظرمن هم آروم وآهسته به قلب همسرتون نزدیک بشید.تاهم شما وهم ایشون آمادگی داشته باشید
    چون شماالان دارید مشاوره میگیرید پس انگشت انتقادها به طرف شماست وخانم شما دردسترس نیست وگرنه به ایشون راهنمایی های بیشتری میشد
    هردوی شما اشتباهاتی داشتید...اجازه بدید هم شما وهم همسرتون به این اشتباهها پی ببرید مطمن باشید ایشون هم فکرمیکنه
    اما عجله نداشته باشید که دوباره باهمون ویژگی های اخلاقی برگردید پیش هم...الان فرصت خودسازیه وباید تمام تلاشتون روبکنید
    همسرتون رورهانکنید اما تحت فشارهم نزارید...رفتارهایی که نشون بده آویزونش داری میشی نشون نده..
    همون هفته ای یکباردیداریاتماس میتونه خیلی کمک کننده باشه.
    مثلا وقتی دیدیش دلتنگی روبانگاهتون یاحتی باطرز سلام کردنتون نشون بدید
    یه روز ازش بخواید که به خاطر پسرتون باشما بیان گردش تا پسرتون خلا هیچکدومتون رواحساس نکنه
    اگه قبول کنه فرصت عالی ای میشه واسه شما
    محبتتون روبه پسرتون بیشترکنیدوهمچنین توجه بامادرشون
    مثلا جلوش به پسرتون بگید مامانی رواذیت نکنی ها...من اون دست تومیسپارم...مواظبش باش...ازاین حرفها
    وهمیشه بهش بگید احترام مامانت روداشته باش
    یااگه چیزی میخرید واسه پسرتون یه مقداری هم بدید به پسرتون که بهش بده
    خلاصه پسرتون میتونه پل ارتباطی خوبی باشه واستون
    آرزومیکنم هرچه زودترمشکلتون حل بشه
    عمر که بی عشق رفت

    هیچ حسابش مگیر...

  13. 7 کاربر از پست مفید paiize تشکرکرده اند .

    morteza2487 (دوشنبه 07 اردیبهشت 94), parsa1400 (دوشنبه 07 اردیبهشت 94), واحد (سه شنبه 08 اردیبهشت 94), نادیا-7777 (دوشنبه 07 اردیبهشت 94), اقای نجار (دوشنبه 07 اردیبهشت 94), بالهای صداقت (دوشنبه 07 اردیبهشت 94), سوده 82 (دوشنبه 07 اردیبهشت 94)

  14. #38
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 09 مهر 99 [ 15:39]
    تاریخ عضویت
    1394-1-25
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    88
    امتیاز
    10,371
    سطح
    67
    Points: 10,371, Level: 67
    Level completed: 81%, Points required for next Level: 79
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassRecommendation Second ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    1,397

    تشکرشده 182 در 60 پست

    Rep Power
    0
    Array
    Paiize عزیز. ممنون از راهنمایی ها و دلگرمی که بهم دادید. دوستان همگی لطف دار.. از همگی ممنونم.
    دارم سعی میکنم همه این کارهارو انجام بدم.
    فقط تنها مشکل من دلسردیه! دوس ندارم اصلا بهش فکر کنم ولی بعضی وقتا یدفعه این فکر که " اگه یوقت نخواد اصلا دیگه باهام زندگی کنه!!! " سرم آوار میشه و همه روانم و بهم میریزه ...

  15. کاربر روبرو از پست مفید morteza2487 تشکرکرده است .

    واحد (سه شنبه 08 اردیبهشت 94)

  16. #39
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 07 خرداد 99 [ 14:53]
    تاریخ عضویت
    1391-12-22
    نوشته ها
    4,428
    امتیاز
    70,050
    سطح
    100
    Points: 70,050, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    14,753

    تشکرشده 14,732 در 3,979 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    790
    Array
    سلام

    به نظرم خیلی ناآرام هستید (پستهای احساسی و مکرر) و همین باعث دافعه می شه.
    آشفتگی و نگرانیتون جاذبه شما را کم می کنه.
    پس بهتره روی آرامشتون کار کنید. همسر سابقتون باید ببینه که شما آروم هستید و به اوضاع مسلط، نه آشفته و پریشان.

    وقتی تاپیک سوده را می خونید به رفتارهای سوده و همینطور رفتارهای همسرش دقت کنید.
    شما سوده نیستی، نگاه و رفتار مردانه داری.
    همسر سوده هم نیستی، چون ایشون مایل به ادامه نبود و سوده بود که برای ادامه زندگی تلاش می کرد.

    تاپیک های بهزاد 10 را هم بخونید.
    اگر امکانش هست مشاوره حضوری برید.

    خیانت در توافقات و کارهای بدتر از خیانت جنسی!!

    خیانت در توافقات و ........ (2)

    چرا کار من به مجادله با برخی افراد می رسد

    کمک رسانی در تصمیم گیری برای بازگشت

    اگر می خواهید برای صلح جهانی کاری انجام دهید به خانه خود بروید و به خانواده تان عشق بورزید .
    مادر ترزا

  17. 5 کاربر از پست مفید شیدا. تشکرکرده اند .

    morteza2487 (سه شنبه 08 اردیبهشت 94), paiize (دوشنبه 07 اردیبهشت 94), واحد (سه شنبه 08 اردیبهشت 94), بالهای صداقت (دوشنبه 07 اردیبهشت 94), سوده 82 (سه شنبه 08 اردیبهشت 94)

  18. #40
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    سه شنبه 30 خرداد 02 [ 12:14]
    تاریخ عضویت
    1388-7-01
    محل سکونت
    همین حوالی
    نوشته ها
    2,572
    امتیاز
    64,442
    سطح
    100
    Points: 64,442, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 25.0%
    دستاوردها:
    VeteranSocialRecommendation Second ClassTagger First Class50000 Experience Points
    تشکرها
    13,202

    تشکرشده 14,121 در 2,560 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    305
    Array
    سلام
    من سیگنال مثبت بهت نمیدم که روی برگشت خانوم سابقت هزینه کن تا نتیجه بگیری.....از نگاه منطقی رابطه ای که تمام شده توجیه ای برای ادامه ندارد...با این وجود حتما یک جلسه با مادر پسرتون «نه همسرتون» در حدود مثلا یک ربع صحبت کن .... حتما از قبل هم از ایشون تقاضا کن که چنین وقتی رو به شما اختصاص بده ..... یه گفتگوی رسمی باشه نه خیلی خودمونی و احساسی.... دقت کن به هیچ عنوان نباید پشت این جلسه نیتی غیر از چیزی که الان می گویم باشه: به خاطر رفتارهای نادرستت شفاف سازی کن..... همین که خودتون نوشته بودید که مثلا مخالف وایبر نبودید ولی چون احساس کردید . که ارزشتون نزد ایشون از بین رفته اون رفتار ها رو انجام داده اید و الان نسبت به رفتار نادرستتون اگاه شده اید و واقعا می خواهید ایشون شما رو ببخشه..... فقط همین خیلی رسمی از ایشون عذرخواهی کنید ..... واقعا هم باید احساسات شما حاکی از همین نیت باشه
    .......ببخشید که اینقدر صریح می گویم ...این خانوم الان دیگه زن شما نیست شاید همین فردا بره و با شخص دیگری ازدواج کنه .... شما باید اونقدر خودکنترلی داشته باشید که بتوانید بر احساسات بد تان غلبه کنید

    - - - Updated - - -

    روی ضعف های خودتان کار کنید مهارت های ارتباطی رو هم بخوانید و عملی بکار بگیرید .....بارها گفته ام باز هم می گویم رسیدن به خواسته ها مون مهمه ولی مهم تر از اون درست رفتار کردنه

    - - - Updated - - -

    این تاپیک رو بخون http://www.hamdardi.net/thread-33837.html

    - - - Updated - - -

    خصوصا پست فرشته مهربان رو خیلی خیلی بخون

  19. 8 کاربر از پست مفید بالهای صداقت تشکرکرده اند .

    morteza2487 (سه شنبه 08 اردیبهشت 94), paiize (دوشنبه 07 اردیبهشت 94), parsa1400 (دوشنبه 07 اردیبهشت 94), sahar67 (سه شنبه 08 اردیبهشت 94), واحد (سه شنبه 08 اردیبهشت 94), اقای نجار (دوشنبه 07 اردیبهشت 94), اثر راشومون (دوشنبه 07 اردیبهشت 94), سوده 82 (دوشنبه 07 اردیبهشت 94)


 
صفحه 4 از 8 نخستنخست 12345678 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. شوهرم را دوست دارم، اما به من خیلی بی توجه شده!
    توسط maryam_sh در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 38
    آخرين نوشته: دوشنبه 19 آبان 93, 19:32
  2. شوهری که منو دوست داشت حالا به من بی توجه شده!!
    توسط مژگان 2 در انجمن طـــــــــــرح مشکلات ازدواج: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 9
    آخرين نوشته: جمعه 31 شهریور 91, 08:33
  3. پاسخ ها: 18
    آخرين نوشته: یکشنبه 07 خرداد 91, 22:27
  4. ناتواني در بيان دوست داشتن
    توسط ايدا هاشمي در انجمن ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 4
    آخرين نوشته: جمعه 07 دی 86, 01:57

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 09:38 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.