تشکرشده 37,081 در 7,003 پست
asal2013 (پنجشنبه 20 آذر 93), salehe92 (پنجشنبه 16 مرداد 93), گوش ماهی (پنجشنبه 20 آذر 93), نادیا-7777 (یکشنبه 23 فروردین 94), میشل (سه شنبه 25 فروردین 94),آرام عشق(دوشنبه 06 بهمن 93), رزا (پنجشنبه 20 آذر 93), سوده 82 (پنجشنبه 07 خرداد 94), شاپرک 114 (سه شنبه 23 دی 93), صبا_2009 (پنجشنبه 20 آذر 93)
تشکرشده 37,081 در 7,003 پست
برای پرندگان به جای قفس در پشت پنجره دانه می ریزم. آنها هم آزادانه مرا به صدای خوش خود دلشاد می کنند.
(چه همنشینی لذت بخشی!!!!! هر دو از روی اختیار، هر دو بهره مند، هر دو آزاد و هر دو راضی)
Aram_577 (جمعه 08 خرداد 94), Pooh (شنبه 27 دی 93), فرشته مهربان (پنجشنبه 20 آذر 93), گوش ماهی (پنجشنبه 20 آذر 93), نادیا-7777 (یکشنبه 23 فروردین 94), میشل (سه شنبه 25 فروردین 94), آویژه (پنجشنبه 20 آذر 93),آرام عشق(دوشنبه 06 بهمن 93), رزا (پنجشنبه 20 آذر 93), سوده 82 (پنجشنبه 07 خرداد 94), عشق آفرین (سه شنبه 09 آذر 95), صبا_2009 (پنجشنبه 20 آذر 93)
تشکرشده 11,395 در 3,444 پست
زنی به مشاور خانواده گفت:
من و همسرم زندگی کم نظیری داریم ؛
همه حسرت زندگی ما رو میخورند.
سراسر محبّت, شادی, توجّه, گذشت و هماهنگی.
امّا سؤالی از شوهرم پرسیدم که جواب او مرا سخت نگران کرده است.
پرسیدم اگر من و مادرت در دریا همزمان در حال غرق شدن باشیم,
چه کسی را نجات خواهی داد؟
و او بیدرنگ جواب داد: معلوم است, مادرم را ؛
چون مرا زاییده و بزرگ کرده و زحمتهای زیادی برایم کشیده!
از آن روز تا حالا خیلی عصبی و ناراحتم به من بگویید چکار کنم؟
مشاور جواب داد:
شنــا یـاد بگیــــر!
همیشه در زندگی روی پای خود بایستید حتی با داشتن همسر خوب......
دوتعریف جدید و جالب ﮐﻪ خوب است به عمقش فکر کنیم:
ﻋﺼﺒﺎﻧﯿﺖ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺗﻨﺒﯿﻪ ﺧﻮﺩ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
ﮐﯿﻨﻪ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺯﻫﺮ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﺸﺘﻦ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
ﻫﯿﭻ ﺍﻧﺴﺎﻧﯽ ﺑﻪ ﺳﻌﺎﺩﺕ ﻧﻤﯽ ﺭﺳﺪ،
ﻣﮕﺮ ﺁﻧﮑﻪ ﺩﻭ ﺑﺎﺭ ﺯﺍﺩﻩ ﺷﻮﺩ:
ﯾﮏ ﺑﺎﺭ ﺍﺯ ﻣﺎﺩﺭ خویش
ﻭ ﺑﺎﺭ ﺩﯾﮕﺮ
ﺍﺯ خویشتن ﺧﻮﯾش ،ﺗﺎ ﺣﻘﯿﻘﺖ ﺩﺭﻭﻧﺶ ،
در زﺍﯾﺶ ﺩﻭﻡ، ﻫﻮﯾﺪﺍ ﺷﻮﺩ
ﻭ ﺣﯿﺎﺕ ﻭﺍﻗﻌﯽ ﺍﻭ ﺁﻏﺎﺯ ﮔﺮﺩﺩ !
(آسمانی آبی) (شنبه 22 فروردین 94), anisa (شنبه 22 فروردین 94), parsa1400 (شنبه 22 فروردین 94), نادیا-7777 (یکشنبه 23 فروردین 94), میشل (سه شنبه 25 فروردین 94), سوده 82 (پنجشنبه 07 خرداد 94)
تشکرشده 11,395 در 3,444 پست
از یک شمــع
هزاران شمع می توانند روشنایی بگیرند،
بدون این که زندگی آن شمع کوتاه شود!
"شــادی با قسمت کردن هرگز کم نمی شود".
دوتعریف جدید و جالب ﮐﻪ خوب است به عمقش فکر کنیم:
ﻋﺼﺒﺎﻧﯿﺖ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺗﻨﺒﯿﻪ ﺧﻮﺩ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
ﮐﯿﻨﻪ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺯﻫﺮ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﺸﺘﻦ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
ﻫﯿﭻ ﺍﻧﺴﺎﻧﯽ ﺑﻪ ﺳﻌﺎﺩﺕ ﻧﻤﯽ ﺭﺳﺪ،
ﻣﮕﺮ ﺁﻧﮑﻪ ﺩﻭ ﺑﺎﺭ ﺯﺍﺩﻩ ﺷﻮﺩ:
ﯾﮏ ﺑﺎﺭ ﺍﺯ ﻣﺎﺩﺭ خویش
ﻭ ﺑﺎﺭ ﺩﯾﮕﺮ
ﺍﺯ خویشتن ﺧﻮﯾش ،ﺗﺎ ﺣﻘﯿﻘﺖ ﺩﺭﻭﻧﺶ ،
در زﺍﯾﺶ ﺩﻭﻡ، ﻫﻮﯾﺪﺍ ﺷﻮﺩ
ﻭ ﺣﯿﺎﺕ ﻭﺍﻗﻌﯽ ﺍﻭ ﺁﻏﺎﺯ ﮔﺮﺩﺩ !
(آسمانی آبی) (یکشنبه 23 فروردین 94), میشل (سه شنبه 25 فروردین 94), سوده 82 (پنجشنبه 07 خرداد 94)
تشکرشده 744 در 192 پست
معلم یک کودکستان به بچه های کلاس گفت که میخواهد با آنها بازی کند
او به آنها گفت که فردا هر کدام یک کیسه پلاستیکی بردارند و درون آن به تعداد آدمهایی که از آنها بدشان میآید، سیب زمینی بریزند و با خود به کودکستان بیاورندفردا بچه ها با کیسه های پلاستیکی به کودکستان آمدند.
در کیسه بعضی ها 2 بعضی ها 3، و بعضی ها 5 سیب زمینی بود. معلم به بچه ها گفت: تا یک هفته هر کجا که می روند کیسه پلاستیکی را با خود... ببرند
روزها به همین ترتیب گذشت و کم کم بچه ها شروع کردند به شکایت از بوی سیب زمینی های گندیده. به علاوه ، آنهایی که سیب زمینی بیشتری داشتند از حمل آن بار سنگین خسته شده بودند. پس از گذشت یک هفته بازی بالاخره تمام شد و بچه ها راحت شدند.
معلم از بچه ها پرسید: از اینکه یک هفته سیب زمینی ها را با خود حمل می کردید چه احساسی داشتید؟
بچه ها از اینکه مجبور بودند ، سیب زمینی های بد بو و سنگین را همه جا با خود حمل کنند شکایت داشتند.
آنگاه معلم منظور اصلی خود را از این بازی، این چنین توضیح داد:
کینه آدم هایی که در دل دارید و همه جا با خود می برید نیز چنین حالتی دارد. بوی بد کینه و نفرت قلب شما را فاسد می کند و شما آن را همه جا همراه خود می برید . حالا که شما بوی بد سیب زمینی ها را فقط برای یک هفته نتوانستید تحمل کنید، پس چطور می خواهید بوی بد نفرت را برای تمام عمر در دل خود تحمل کنید؟
خوشبختی عطری است
که وقتی آن را بر دیگران می پاشی ،
چند قطره از آن بر تو نیز خواهد پاشید ...
khaleghezey (سه شنبه 25 فروردین 94), نادیا-7777 (یکشنبه 23 فروردین 94), مصباح الهدی (سه شنبه 25 فروردین 94), سوده 82 (پنجشنبه 07 خرداد 94)
تشکرشده 5,821 در 1,048 پست
روزی که فهميدم من فرزند دو نفرم!
در را زد و و وارد اتاق شد. مدیر یکی از بخشهای دیگر مؤسسه بود.
یک فرم استخدامی پر شده دستش بود و بعد از حال و احوال مختصری، فرم را داد دست من و گفت: "نگاه کن این چه جالبه!".
کمی بالا و پایین فرم را ورانداز کردم. به نظرم یک فرم معمولی می آمد حاوی مشخصات خانمی که برای استخدام مراجعه کرده بود.
پرسیدم: "چی ش جالبه؟" گفت: "مشخصات فردی ش رو ببین!" شروع کردم به زیر لب خواندن مشخصات فردی ... نام ... نام خانوادگی ... تا رسیدم به آنجا که بود "فرزند: ..."، دیدم جلویش نوشته: "رضا و پروین".
چند لحظه مکث کردم ...؛ مکث مرا که دید، لبخندی زد و گفت: "ببین، من هم به همین جا که رسیدم، مثل تو مکث کردم، بعدش به خانم متقاضی گفتم: "چه جالب! ... دو تا اسم نوشته اید.
" صدایش را صاف کرد و جواب داد: "انتظار داشتید یک اسم بنویسم؟ خب ... من فرزند دو نفر هستم نه فرزند یک نفر!"
چند لحظه به فکر فرورفتم. به یاد آوردم که همیشه هنگام پر کردن فرم ها، بدون مکث و اتوماتیک جلوی قسمت "فرزند: ..." فقط یک اسم می نوشتم: "علی"!
چطور تا به حال به چنین چیزی فکر نکرده بودم؟ چقدر واضح بود این، و هم، چقدر مغفول! حس عجیبی پیدا کردم. یک ملغمه ای بود از تعجب، غافلگیر شدن، حس بعد از یک کشف مهم و تامل برانگیز ... و کمی که زمان می گذشت، مقداری هم عصبانیت ... عصبانیت از دست خودم.
چطور از چیزی تا این حد بدیهی، این همه سال غافل بوده ام؟
یاحق
زندگی زیباست
(آسمانی آبی) (دوشنبه 24 فروردین 94), khaleghezey (سه شنبه 25 فروردین 94), meysamm (شنبه 29 فروردین 94), stu (دوشنبه 24 فروردین 94), میشل (سه شنبه 25 فروردین 94), اقای نجار (پنجشنبه 31 اردیبهشت 94), سوده 82 (پنجشنبه 07 خرداد 94)
تشکرشده 11,395 در 3,444 پست
عمر عقاب 70 سال است ولی به 40 که رسید چنگال هایش بلند شده وانعطاف گرفتن طعمه را دیگر ندارد..نوک تیزش کندو بلند و خمیده میشود و شهبال های کهنسال بر اثر کلفتی پر به سینه میچسبد وپرواز برایش دشواراست.
آنگاه عقاب است و دوراهی: بمـیرد یـــــــا دوباره متولد شود. ولی چگونه ؟؟
عقاب به قله ای بلند میرود نوک خود را آنقدر بر صخره ها میکوبد تا کنده شودو منتظر میماند تا نوکی جدید بروید. بانوک جدید تک تک چنگال هایش را ازجای میکند تا چنگال نو درآید. و بعد شروع به کندن پرهای کهنه میکند.
این روند دردناک 150 روز طول میکشد ولی پس از 5 ماه عقاب تازه ای متولد میشود که میتواند 30 سال دیگر زندگی کند.
برای زیستن باید تغییر کرد.
درد کشید.
از آنچه دوست داشت گذشت.
عادات و خاطرات بد را هرس کرد و دوباره متولد شد.
یـــــا باید مرد...!!
دوتعریف جدید و جالب ﮐﻪ خوب است به عمقش فکر کنیم:
ﻋﺼﺒﺎﻧﯿﺖ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺗﻨﺒﯿﻪ ﺧﻮﺩ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
ﮐﯿﻨﻪ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺯﻫﺮ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﺸﺘﻦ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
ﻫﯿﭻ ﺍﻧﺴﺎﻧﯽ ﺑﻪ ﺳﻌﺎﺩﺕ ﻧﻤﯽ ﺭﺳﺪ،
ﻣﮕﺮ ﺁﻧﮑﻪ ﺩﻭ ﺑﺎﺭ ﺯﺍﺩﻩ ﺷﻮﺩ:
ﯾﮏ ﺑﺎﺭ ﺍﺯ ﻣﺎﺩﺭ خویش
ﻭ ﺑﺎﺭ ﺩﯾﮕﺮ
ﺍﺯ خویشتن ﺧﻮﯾش ،ﺗﺎ ﺣﻘﯿﻘﺖ ﺩﺭﻭﻧﺶ ،
در زﺍﯾﺶ ﺩﻭﻡ، ﻫﻮﯾﺪﺍ ﺷﻮﺩ
ﻭ ﺣﯿﺎﺕ ﻭﺍﻗﻌﯽ ﺍﻭ ﺁﻏﺎﺯ ﮔﺮﺩﺩ !
terme00 (سه شنبه 25 فروردین 94), فرشته مهربان (شنبه 29 فروردین 94), نادیا-7777 (سه شنبه 25 فروردین 94), میشل (سه شنبه 25 فروردین 94), مصباح الهدی (سه شنبه 25 فروردین 94), سوده 82 (پنجشنبه 07 خرداد 94)
تشکرشده 1,458 در 274 پست
این هفته خیلی دلتنگ یکی از عزیزترین دوستانم بودم .. دوستی که چند ساله ندیدمش و مدتهاست ازش بیخبرم... توی این روزهای دلتنگی یک جمله ای توی ذهنم نقش بست که نمیدونم قبلا این جمله رو جایی خوندم ، یا که همینطور فی البداهه توی ذهنم اومد...
کاش ادمها وقتی میروند..
خاطراتشان را هم با خودشان ببرند...
ماندن خاطرات عزیزان ، از نماندن خودشان ، زجراورتر و کشنده تر است....
دوستان .. دیگه تموم شد اون روزهایی که ما مجبور بودیم جملات و نقل قولهای بزرگان خارجیها رو بگیم ، دیگه از این لحظه این خارجی ها هستن که باید بیان جملات من و امثال من رو ترجمه کنن و توی وایبرها و شبکه های اجتماعیشون دست به دست بچرخونن...
وطنم ای شکوه پابرجا.. در دل التهاب دورانها....
أَلَيْسَ اللَّهُ بِكافٍ عَبْدَهُ
آیا خدا برای بنده اش کافی نیست؟
( زمر / 36 )
Aram_577 (جمعه 08 خرداد 94), فرشته مهربان (شنبه 29 فروردین 94), مصباح الهدی (شنبه 29 فروردین 94), سوده 82 (پنجشنبه 07 خرداد 94)
تشکرشده 36,001 در 7,404 پست
سلام
دوستان عزیز و نازنین
عنوان تاپیک هست جملات کوتاه و نغز نه داستان و طومارو .... و ایضاً در مورد مهارتهای زندگی .....
لطفاً دقت داشته باشید ....
این پست متعاقباض حذف خواهد شد
(آسمانی آبی) (شنبه 29 فروردین 94), محمد 93 (پنجشنبه 01 مرداد 94), سوده 82 (پنجشنبه 07 خرداد 94)
تشکرشده 37,081 در 7,003 پست
اگر سخن چون نقره است، خاموشی چون زر پربهاست. لقمان
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
علاقه مندی ها (Bookmarks)