به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 2 از 2 نخستنخست 12
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 20
  1. #11
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 16 تیر 94 [ 17:55]
    تاریخ عضویت
    1391-10-29
    نوشته ها
    128
    امتیاز
    3,271
    سطح
    35
    Points: 3,271, Level: 35
    Level completed: 48%, Points required for next Level: 79
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience PointsTagger First Class
    تشکرها
    195

    تشکرشده 268 در 91 پست

    Rep Power
    29
    Array
    سلام
    روح و جسم ما یه نیاز هایی دارن که اگه در جای خودشون ارضا نشن دنبال یه جایگزین میگردن.که اغلب اوقات این جایگزین یه میوه ممنوعه هست.
    روح شما نیاز به عشق ورزی و دوست داشتن رو در خودش احساس کرده.ولی اگر این احساس به اندازه کافی برای کسایی که باید صرف نشه،صرف کسی یا چیزی میشه که نباید بشه.
    پس اولین قدم اینه که به همسرتون تا میتونید نزدیک شید.هروقت یاد اون آقا اومد سراغتون سریع به همسرتون رجوع کنید .محبت کنید زنگ بزنید.اس ام اس بدید.و تا میتونید این انرژی که قراره صرف اون میوه ممنوعه بشه،صرف همه کارهایی کنید که به همسرتون مربوطه.
    مدام هم تو ذهنتون نگید باید فراموشش کنم.باید فراموشش کنم!هرچی این جمله رو تو ذهنتون بیشتر تکرار کنید پر رنگ تر میشه.فقط تا یادتون افتاد برید سمت همسرتون.نزارید اون احساس ناب عشق ورزی به بیراهه بره.هدایتش کنید به سمت جایی که شان و مقامش هست.

  2. 4 کاربر از پست مفید tanin-91 تشکرکرده اند .

    capitan2 (سه شنبه 11 فروردین 94), کامران (سه شنبه 11 فروردین 94), واحد (سه شنبه 11 فروردین 94), شیدا. (سه شنبه 11 فروردین 94)

  3. #12
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 21 اسفند 00 [ 13:12]
    تاریخ عضویت
    1393-5-18
    نوشته ها
    670
    امتیاز
    19,001
    سطح
    87
    Points: 19,001, Level: 87
    Level completed: 31%, Points required for next Level: 349
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    1,250

    تشکرشده 1,509 در 535 پست

    Rep Power
    142
    Array
    سلام

    نسبت به همسرتون چه حسی دارین؟روابط عاطفیتون با همسر در چه حدیه؟

  4. 2 کاربر از پست مفید آنیتا123 تشکرکرده اند .

    capitan2 (سه شنبه 11 فروردین 94), اقای نجار (سه شنبه 11 فروردین 94)

  5. #13
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    سه شنبه 07 فروردین 97 [ 15:34]
    تاریخ عضویت
    1391-12-17
    نوشته ها
    278
    امتیاز
    8,056
    سطح
    60
    Points: 8,056, Level: 60
    Level completed: 53%, Points required for next Level: 94
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class5000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    0

    تشکرشده 832 در 244 پست

    Rep Power
    72
    Array
    اشتباه ترین کار رفتن سر قرار شنبه هست..اینجوری یک خاطره همیشه توی ذهنت می مونه و کلی درگیرش میشی

    من اصن اینو قبول ندارم که برای کات کردن باید مرحله به مرحله پیش رفت..

    باور کن کات کردن سریع خیلی زودتر باعث فراموش کردن خاطرات میشه

    همین امروز یک اس ام اس بده و به اون اقا بگو برای همیشه تمومه وبعدش شمارتو و یا حتی خط خودتو عوض کن

    شاید الان بگی خیلی سخته اما فکرش خیلی سخت تره تا انجام دادنش

    امیدوارم توی پست بعدیت کارو تموم کرده باشی

  6. 6 کاربر از پست مفید SOGAND. تشکرکرده اند .

    capitan2 (سه شنبه 11 فروردین 94), کامران (سه شنبه 11 فروردین 94), پسرایرونی (چهارشنبه 12 فروردین 94), مصباح الهدی (سه شنبه 11 فروردین 94), بارن (سه شنبه 11 فروردین 94), شیدا. (سه شنبه 11 فروردین 94)

  7. #14
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 04 مرداد 94 [ 22:07]
    تاریخ عضویت
    1393-12-15
    نوشته ها
    18
    امتیاز
    383
    سطح
    7
    Points: 383, Level: 7
    Level completed: 66%, Points required for next Level: 17
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    31 days registered250 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 27 در 12 پست

    Rep Power
    0
    Array
    به اندازه 1 صفحه a4 متن نوشته بودم ولی وقتی برگشتم و پست اول شما رو خوندم همه رو پاک کردم اما خارپشت درست می‌گه ما که نه شما رو می‌بینیم و نه شما رو می‌شناسیم پس سرزنش کردن ما می‌تونه براتون خیلی خوب باشه

    اما راهکاری که به ذهنم می‌رسه

    ≡ در یک فرصت مناسب از قوه تخیل‌تون استفاده کنین و خودتون رو جای همسرتون بگذارین و فرض کنین از این رابطه خبر دار شدین خیلی به ریز و مشخص تمامی گله‌هایی که ایشون از شما دارن رو بنویسین لازمه که همه چیز رو بنویسین حتی شرایط روحی‌اش رو سعی کنین به جای همسرتون همه چیز رو تجربه کنین، شکست،احساس نامنی،تنفر،احساس ضعف،تمایل به انجام هرکاری و ...
    تا اوجایی که ممکنه به عنوان مرد خانواده سوال بپرسین که چرا این اتفاق افتاد؟ بعدش ببینین برای همه‌شون جوابی دارین؟ سعی کنین همه‌ئ مسائل خوب و بد زندگی‌تون رو کنار هم بذارین.

    ≡ در فرصتی دیگه فرض کنین همسرتون این عمل رو مرتکب شده و باز به نوشتن بپردازین.

    من متن سرزنش نامه‌ای رو که نوشته بودم برای خودم سیو کردن به نظرم خیلی جالب بود اگر حس کردین کمکی می‌کنه در همین تاپیک کپی کنم.

    پیشنهاد می‌کنم حتماً حتماً فیلم Unfaithful رو از همین سایت‌های ایرانی دانلود کنید و ببینید خواهشاً این کار رو انجام بدین.
    ویرایش توسط مُحَـمَّدرِضـا : سه شنبه 11 فروردین 94 در ساعت 13:26

  8. 3 کاربر از پست مفید مُحَـمَّدرِضـا تشکرکرده اند .

    capitan2 (سه شنبه 11 فروردین 94), کامران (سه شنبه 11 فروردین 94), شیدا. (سه شنبه 11 فروردین 94)

  9. #15
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 08 خرداد 99 [ 15:45]
    تاریخ عضویت
    1391-10-02
    نوشته ها
    399
    امتیاز
    8,219
    سطح
    61
    Points: 8,219, Level: 61
    Level completed: 23%, Points required for next Level: 231
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    14

    تشکرشده 833 در 318 پست

    Rep Power
    58
    Array
    سلام.نظر منم مثل این دوستمونه،جدا شدن توافقی و.....تو این مورد معنی نداره.همین الان تمومش کنید..مطمئن باشید تمومش نکنید اینده بدی تو انتظارتونه،ممکنه بعد از فهمیدنه شوهرتون زندگیتونو از دست بدید و شوهرتون طلاقتون بده( طاقتون هم نده مطمئن باشید اون زندگی دیگه برا شما زندگی نمیشه،لکه خیانت هیچ وقت تو زندگی پاک نمیشه..هیچ وقت)....هم این دنیاتونو از دست میدید هم اون دنیا رو... این کار هم عذاب وجدان داره براتون،هم بی ابرویی براتون میاره( کافیه یک اشنا شما رو ببینه)از همه اینها گذشته این کار اخلاق و تعهد رو هم می بره زیر سوال،فکر کنید جای شما شوهرتون این کار رو کنه،چه حالی به شما دست میده!!!!شما الان دیگه اون دختر مجرد نیستید که بتونید علاقه در هر لحظه و به هر کسی رو توی دلتون بپررورونید،من توصیم به شما اینه سرگذشت کسایی که وارد این مسائل شدن رو بخونید و ببینید عاقبت کارشون چی شد،این خیلی میتونه تاثیر گذار باشه
    ویرایش توسط samanft : سه شنبه 11 فروردین 94 در ساعت 13:31

  10. 5 کاربر از پست مفید samanft تشکرکرده اند .

    capitan2 (سه شنبه 11 فروردین 94), کامران (سه شنبه 11 فروردین 94), پسرایرونی (چهارشنبه 12 فروردین 94), بارن (سه شنبه 11 فروردین 94), شیدا. (سه شنبه 11 فروردین 94)

  11. #16
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    یکشنبه 20 خرداد 97 [ 07:57]
    تاریخ عضویت
    1391-2-16
    نوشته ها
    863
    امتیاز
    11,692
    سطح
    71
    Points: 11,692, Level: 71
    Level completed: 11%, Points required for next Level: 358
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    3,836

    تشکرشده 2,440 در 754 پست

    Rep Power
    0
    Array
    از سیگار خیلی بدتره و دقیقا قابل مقایسه با مواد مخدره. مثل ترک ی معتادم سختی داره و منم کشیدم چون چاره ای نبود. اولین بارایی که دلم میلرزید و رابطه را کش میدادم دقیقا میدونستم باید پای لرز ترکشم بشینم و با علم به این موضوع پیش یرفتم. ترکشم به همون سختیه که معتاد را میبندن به تخت و باید ی درد حسابی بکشه و پاک بشه و خلاص....
    پدرت در میاد و چند روز داغون میشی و همش گریه (دقیقا بلاهایی که خودم به سر خودم آورده بودم) و برای من رخ داد و تو اون موقعیت قرار گرفتم دو سه باری.) اما به هر حال اجتناب ناپذیره و گرنه باید روز به روز حس سردتر شدن به زندگی فعلیتون را شاهد باشید و در نهایت از هم پاشیدن دو تا زندگی و ضربه حولناکی که چندتا بچه طفل معصوم میخورن و تا ابد مسیر زندگی اون بیچاره ها ممکنه عوض بشه (فرزندان طلاق جزو بزرگترین گروه های آسیب دیده اجتماعن) بخاطر 6 ماه هوس رانی شما که مطمئنا بعد 6 ماه کنار هم بودن احساسات امروز فروکش میکنه و همه چیز عادی میشه و شما میمونی و دو تا بچه که باید حسرت دیدارشونو بکشی و ی عمر عذاب وجدان (میدونم میدونی اینا رو اما تکرار و شنیدنش از دیگران موجب تاثیر بیشترش میشه دارم میگم) به هر حال عزیز من باید تن به این سختی بدی و مثل من اعصابت بترکه و چند روز اینقدر گریه کنی که چشمات باز نشه بعدشم که سبم شدی جلوی باد بایستی و آغوشتو باز کنی و تمام خستگی ها را به او ننسیم بدی و ی نفس و عمیق و برگردی به آغوش زندگی فعلیت (این سختیه به تمام محسنات بعدیش 100% میارزه) من تا چند ماهم بعدش اذیت میشدم اما امروز دیگه احساساتم بقدری تعدیل شده که بهم اذیتی وارد نمیکنه. اگه بگم کامل از ذهنم اومده بیرون دروغ گفتم ولی دیگه جوری هم نیست که زندگیمو مختل کنه و مثل تار دورم تنیده بشه. هر موقع یادش میافتم سریع ذهنمو منحرف میکنم و به ی کاری مشغول میشم. اینم بگم من بعدش ارتباطم با همسرم بهتر شد و همین باعث شد به کمرور زمان همسرم دوباره خلا هام را پر کنه. ببین من ی درد کشیده و ی سوخته م پس نشستم بیرون گود بگم لنگش کن. بزن به جاده و همونطور که بچه ها گفتن شنبه هم نرو چون اون عذابهای بعدش بیشتر میشه برای جفتتون و قاطعانه با ی اس ام اس عاری از هر گونه احساس و خیلی رسمی وبدون توضیحات اضافی مبنی بر دلایل عقلی برای حسن اتمام رابطه!! تمومش کننننن و بعدشم منتظر رنج و عذاب ترک این اعتیاد بشین و مطمئن باش چند روزی شدتش بیشتر طول نمیکشه و بعدش خیلی بهتر میشی. ت.و این مدت ورزشو تفریح و رابیطه جنسی بسایار زیاد با همسرتون بشدت موجب تخلیه سریعتر و رسیدن به آرامش میشه/
    *به جادوی چشم تو شیدا شدم*
    *ز خود گم شدم در تو پیدا شدم*
    *من آن قطره بودم که با موج عشق*
    *در آغوش مهر تو دریا شدم
    *

  12. 4 کاربر از پست مفید کامران تشکرکرده اند .

    capitan2 (سه شنبه 11 فروردین 94), مصباح الهدی (سه شنبه 11 فروردین 94), بارن (سه شنبه 11 فروردین 94), شیدا. (سه شنبه 11 فروردین 94)

  13. #17
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 15 اسفند 94 [ 21:11]
    تاریخ عضویت
    1393-12-15
    نوشته ها
    37
    امتیاز
    1,751
    سطح
    24
    Points: 1,751, Level: 24
    Level completed: 51%, Points required for next Level: 49
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    134

    تشکرشده 120 در 36 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط کاغذ بی خط نمایش پست ها
    سلام
    قبل از هر چیز قضاوتم نکنید که خودتون شبیه من میشید...نهی نکنید سرتون میاد فقط کمک می خوام همین....
    من در 23 سالگی از پسری خوشم می اومد و قصد ازدواج داشتیم با هم کار ب خواستگاری کشید که من ب دلایلی بش جواب منفی دادم و اون هم ازذغرورش پی قضیه رو نگرفت...منم بلافاصله از جدایی ازش با یه نفر ازدواج کردم و خیلیهم همسرم خوبه.... اشتباه اول

    میرم سر اصل مطلب بعد ده سال هم رو پیدا کردیم و متاهلیم و ارتباطمون دوباره شکل گرفته اشتباه دوم
    واقعا خجالت می کشم این مطالب رو می نویسم ولی من خیلی به این آقا علاقمندم .و ایشون هم....
    خوب احساسمون ب هم باعث رشدمون شده تو زندگی.خصوصیمون چجوری ؟؟؟؟
    ....ولی می خوام ب کمک شما دست از این احساسم بکشم و بچسبم ب زندگیم...روم نمیشه بگم که دوتامون بچه داریم...
    و بگم که هیچ وقت علاقه من به این آقا از قلبم تو این ده سال بیرون نرفته بود که بشه یه شبه حالا که پیداش کردم از دست بدم برام سواله خانمها وقتی یکی دیگه رو دوست دارین چرا با احساسات یه پسر دیگه بازی میکنید. شاید شوهر الان شما دوست داشت با کسی ازدواج کنه که از ته قلبش شوهرشو دوسش داشته باشه نه اینکه یکی دیگه رو دوست داشته باشه
    پس دوستان به جای قضاوت که کار راحتیه من رو راهنمایی کنید و حرفای خاله زنکی نزنید...
    البته گذشته هر کسی به خودش مربوطه!!! ولی بهتر بود به همسرت قبل ازدواج یه کم سربسته از گذشتت میگفتی در همون حدی که به شوهرت مربوط بوده! بهترین راه قطع ارتباطه، دوم فکر کردن به اینکه اگه شوهرتو از دست بدی چه اتفاقی ممکنه بیفته.

    دیدم کسی سرزنشتون نکرد من اینکار خطیر رو انجام دادم. بهرحال شما الان مستحق سرزنشی اگه نه که دیگه نیازی به دادگاه نداشتیم. شما و احساس شما نیاز به تلنگر محکمی دارید
    ویرایش توسط capitan2 : سه شنبه 11 فروردین 94 در ساعت 14:48

  14. 2 کاربر از پست مفید capitan2 تشکرکرده اند .

    گیسو کمند (دوشنبه 17 فروردین 94), شیدا. (سه شنبه 11 فروردین 94)

  15. #18
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 07 خرداد 99 [ 14:53]
    تاریخ عضویت
    1391-12-22
    نوشته ها
    4,428
    امتیاز
    70,050
    سطح
    100
    Points: 70,050, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    14,753

    تشکرشده 14,732 در 3,979 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    790
    Array
    اگر می خواهید تمام بشه همین حالا همه راههای ارتباطیتون را بدون شک و تردید ببند.

    اگرم می خواهی سناریو فیلم هندی بنویسی، شنبه برید کافی شاپ
    دوشنبه بهش زنگ بزنه
    سه شنبه باهاش قهر کن ....
    اگر می خواهید برای صلح جهانی کاری انجام دهید به خانه خود بروید و به خانواده تان عشق بورزید .
    مادر ترزا

  16. 3 کاربر از پست مفید شیدا. تشکرکرده اند .

    capitan2 (سه شنبه 11 فروردین 94), گیسو کمند (دوشنبه 17 فروردین 94), بارن (سه شنبه 11 فروردین 94)

  17. #19
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 23 دی 98 [ 13:15]
    تاریخ عضویت
    1393-4-15
    نوشته ها
    382
    امتیاز
    12,547
    سطح
    73
    Points: 12,547, Level: 73
    Level completed: 25%, Points required for next Level: 303
    Overall activity: 12.0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    894

    تشکرشده 1,236 در 375 پست

    Rep Power
    99
    Array
    سلام

    اول به خاطر غلط های تایپی پست قبل معذرت میخوام

    دوم در مورد دوستان خوبم که در مورد سرزنش کردن موضعشون رو گفتن من نظر دیگه ای دارم ،این که ما شخصی رو که داره اشتباهی رو مرتکب میشه با واقعیت روبرو کنیم حتما کار خوبی هست که همون هم باید روش مند باشه و حتما روح خیرخواهی هم توی اون بیان واقعیت باشه اما سرزنش کردن کسی رو که ما هم عاقبت بخیری اش رو میخوایم ممکن هست ایشون رو فراری بده ، مخصوصا که ایشون جهت گیری درستی در مورد خطاشون دارن و اون رو پذیرفتن پس فکر میکنم تشویق ایشون به این که توانایی عبور از این رابطه رو دارن کمک کننده تر هست.

    فرمودید که کم تون کنیم و البته نصیحت هم بکنیم دیگه خودتون گفتید.

    اولاً از خدا بیشتر کمک بخواید ، خداست که مقلب القلوب و الابصار هست ،واقعا از خدا بخواید که قلب تون رو نسبت به اون آقا بیتفاوت کنه و همچنین اون آقا به شما. واقعا به خدا التماس کنید که شما رو از لب پرتگاهی که کنارش ایستادید نجات بده (خواهر عزیز ،به خدا اغراق نمی کنم پرتگاه رو کنارتون کاملا می بینم) ،شجاعت بیشتری هم به خرج بدید ،بابا به خدا من هم آدم بودم توی زندگیم و به قول شما عاشق هم شدم ولی از اونجایی که اصولاً خیلی کتوم بودم مادرم هم نفهمید.
    الآن که به اون روزم نگاه میکنم(هنوز هم البته به خاطر شرایطی که برای خانواده به واسطه یه کلاه برداری ایجاد شد مجردم) کاملاً می بینم که احساس عمیق من عشق نبوده، وابستگی بوده و شکر می کنم که خدا من رو به وصال نرسوند نه به خاطر این که دختر خانمی که بهش علاقه مند شده بودم دختر خوبی نبود اتفاقا خیلی باحیا بود و محجبه کامل به این خاطر که من دیدگاه درستی نسبت به زندگی ام نداشتم.

    مطمئن باشید اگر اصرار به نیاز خودتون نسبت به اون شخص نداشته باشید این وابستگی خیلی کم میشه چون این شمایید که این وابستگی رو توی خیالتون ایجاد کردید و اگر مسیر خیالتون رو عوض کنید می تونید از این موضوع عبور کنید.

    وقتی بهتون میگیم که رابطه تون رو کم کنید یک قسمت مهم اش اینه که خودتون رو نسبت به خیالاتی که از این آقا به ذهنتون میاد آهسته آهسته بی تفاوت کنید و جهت فکر تون به یه مسیر دیگه بندازید.

    این هم برای یکی دیگه از کاربرهای دیگه همدردی گذاشتم که دچار مشکل
    وابستگی
    عمیقی به شخصی بود که ارزش موندن رو نداشت،
    براتون خوب باشه ان شاءالله:

    باشه قبول وضعیت شما سخته ولی توی این وضع موندن هم برای خودتون و هم اطرافیانتون سخت تره.

    حالا چی جور باید وضعیت رو تغییر داد؟

    یه مطلب کوچولو بگم بعد برم ببینیم چی از توش در میاد

    توی سیرک وقتی میخوان فیلی رو تربیت کنن وقتی فیل بچه هست یه طناب کلفت به پاش می بندن و اون سرش رو هم به یه درخت ریشه دار محکم میکنن ،فیل کوچولو هر چی که سعی میکنه نمیتونه خودش رو از بند آزاد کنه و یواش یواش به این باور میرسه که نمیتونه خودش رو نجات بده.

    فیل ما با این باور بزرگ میشه تا جایی که وقتی بزرگ و قوی هم میشه با یه بند نازک که به سر دیگه اون یه شاخه شکننده درخت بسته میشه بدون هیچ تلاشی از جانب فیل بزرگولو ما اون رو به هر جایی که بخوان هدایت میکنن.


    شما هم تا وقتی که در خودت این باور رو بارها و بارها تکرار کنید که هیچ وقت نمی تونید خودتون رو از بند نازکی که به شاخه شکننده و بی ثمر اون شخص بسته شده رها کنید خودتون رو مقهور سرنوشتی می کنید که همیشه با ناله و افسوس فقط باعث آزار خودتون و اطرافیانتون میشید ، پس باید این باور در خودتون آهسته آهسته ضعیف کنید.


    چرا آهسته آهسته؟

    چون ذهن شما با یاد آوری اون شخص خیلی شرطی شده و به محض یادآوری اون شخص این باور وابستگی به سراغ شما میاد و کاری که شما باید بکنید اینه که با صبر و حوصله هر بار که ایادآوری این شخص همراه این باور به سراغتون میاد دلایل عدم وابستگی تون رو با خودتون مرور کنید تا آهسته آهسته هیمنه این وابستگی در ذهن شما بشکنه.


    یه پیشنهاد:

    ذهن آدم به گونه ای هست که اگه بتونه به چیزی بخنده و اون رو مسخره کنه خیلی راحت تر از اون عبور میکنه(برای همینه که مجازات بسیار سختی برای توهین به مقدسات قرار داده شده )، به شما پیشنهاد میدم وقتی این باور وابستگی به ذهنتون میاد اون رو مسخره کنید، مثلا به خودتون بگید اِی(آن حیوان درازگوش) ِ حیف تو نیست با اون یاروی ....... ،واقعا که خیلی.........هستی/فقط خیلی زیاده روی نکنید که از این ور بوم بیفتید و همه رو بخواید مسخره کنید.


    همین روش رو میتونید در مواجهه با شیطون بدجنس هم در طول روز به کار بگیرید ، مثلا بگید برو من اون (حیوون درازگوش نیستم) که بخوام به تویِ ....... سواری بدم.


    اگر جسارتی هم شد پیشاپیش معذرت میخوام
    موفق باشید
    توکل
    توسل
    تلاش
    رو فراموش نکنید.

  18. کاربر روبرو از پست مفید hamed-kr تشکرکرده است .

    مصباح الهدی (سه شنبه 11 فروردین 94)

  19. #20
    سرپرست سایت

    آخرین بازدید
    [ ]
    تاریخ عضویت
    1388-1-03
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    8,056
    امتیاز
    146,983
    سطح
    100
    Points: 146,983, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialRecommendation Second ClassCreated Blog entryVeteranOverdrive
    نوشته های وبلاگ
    4
    تشکرها
    27,661

    تشکرشده 36,001 در 7,404 پست

    Rep Power
    1092
    Array
    با سلام

    تاپیکهایی در این موضوع مشمول بند 22 قوانین همدردی هست و در صحن عمومی و علنی تالار اجازه مطرح شدن ندارند و نیاز هست برای دریافت راهنمایی عضو انجمن آزاد شوید و در بخش مشاوره خصوصی و تخصصی تالار تاپیک باز کنید و موضوع را مطرح کرده و منتظر راهنمایی مدیر همدردی یا دیگر کارشناسان باشید

    تاپیک به همین دلیل قفل و منتقل می شود






 
صفحه 2 از 2 نخستنخست 12

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. شك داشتن در مورد انتخاب كسي كه دوسش داري عادي است يا خير؟
    توسط sama28 در انجمن دو دلی در انتخاب همسر
    پاسخ ها: 2
    آخرين نوشته: سه شنبه 09 خرداد 96, 23:04
  2. دختر سه ساله ام بيش از حد به وسايلش وابسته است.
    توسط مهرو در انجمن سایر مشکلات خانواده
    پاسخ ها: 3
    آخرين نوشته: سه شنبه 07 آذر 91, 18:14
  3. *يافتن وسایل ضد بارداري در وسايل شخصي اش(کاندوم؛مساله این است!)
    توسط sepideh در انجمن سوء ظن، تجسس و خیانت همسر
    پاسخ ها: 14
    آخرين نوشته: دوشنبه 12 اسفند 87, 15:09

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 10:48 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.