به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 2 از 3 نخستنخست 123 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 26
  1. #11
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    سه شنبه 10 اردیبهشت 98 [ 12:47]
    تاریخ عضویت
    1392-1-05
    محل سکونت
    خانه سبز
    نوشته ها
    1,631
    امتیاز
    24,877
    سطح
    95
    Points: 24,877, Level: 95
    Level completed: 53%, Points required for next Level: 473
    Overall activity: 30.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveSocial10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    5,037

    تشکرشده 6,499 در 1,515 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    267
    Array
    سلام
    ضمن اینکه نظر دوستان مبنی براینکه این خانم فعلا در شرایط روحی مناسب برای تصمیم گیری نیستند را تایید می کنم این نکات را خاطر نشان می کنم:
    از نگرانی های این خانم سوال بپرسید و صادقانه پاسخ دهید. صادقانه پاسخ دادن بسیار مهمتره.چون طرف مقابل می فهمه به خاطر اینکه ازدستش ندین دارید پاسخ می دین یا از روی صداقت. و مسلما اگر از روی صداقت باشه اعتماد ایشون به شما جلب میشه.
    احتمالا این خانم نگران این هستند که بعدا مادر شما مثلا نگه چرا با یه دختر مطلقه ازدواج کردی؟
    چرا سن دختر ازت بیشتره ووو
    یکی یکی اینها را براش شفاف کنید.مثلا بگید نه من فلان شناختها را از مادرم دارم و این جوری نمیشه. یا مثلا مادرم شخصیتشون این جوریه.
    یا مثلا براشون توضیح بدین که نگرش شما نسبت به سن چگونه هست و...
    در نهایت وقتی نگرانی هاشون رفع بشه کم کم نسبت به شما راغب می شن.
    ممکنه بعضی نگرانی هاشون درست باشه.شما باید برای اون نگرانی راهکار بدین... بگید بله درسته ولی با چنین راهکاری این نگرانی را حل می کنیم. مثلا پیشنهاد مشاوره را بدهید.که پیشنهاد بسیار خوبی هم هست.

    در زمینه اختلاف سن نظر شخصم را می گم:
    این برای زن مهمه:
    مرد تکیه گاه باشه و پخته رفتار کنه... حالا باید ببینید شما سوای سن می تونید این حس را در ایشون به وجود بیارید یا نه. بعضی آقایون در سن زیاد هم هنوز پخته نیستند.
    بعضی وقتها خانم این مساله سن تو ذهنش همین جوری جا میفته و دیگه براش سخته تغییر بده. یا حتی ممکنه نگران حرف مردم باشه.
    برای مرد هم این مهمه:
    زنش از نظر جنسی و زیبایی هم سطح خودش باشه.گاها برخی خانمها ذاتا جوانتر از سن خودشون می مانند!و به اصطلاح بی بی فیس هستند. حتی خیلی خانمها خیلی هم گرممزاجند.
    البته گاهی برخی آقایون در کل چهره پخته تر می پسندند و البته سلیقه ای است.
    گاهی مرد حالت سلطه گری را دوست دارد و می خواهد همسرش 10 سال(!) ازش کوچکتر باشه ولی خب برخی آقایون دوست دارند هم فکر هم باشند. که هم فکر بودن را باید دید تو چه سنی بیشتر مشابهند. ممکنه واقعا یه آقا باید خانومش سنش کمتر باشه تا هم طراز او قرار بگیره.

    در کل نمیشه برای همه یک نسخه واحد پیچید و باید بررسی بشه.
    اگر روزی ،محبت کردی بی منت، لذت بردی بی گناه ، بخشیدی بی شرط
    بدان آن روز را واقعا زندگی کرده ای


    یا ضامن بی ضامن ها...!!!

    حسرت کرب و بلا در دل من پنهانیست؛
    من ندانم که چه اندازه ز عمرم باقیست؛

    کربلا گر نشدم دعوت، از این بار گناه،
    ضامن من بشود ضامن آهو کافیست؟



    با توکل بر خدای متعال:محکم، با امید و با انگیزه

  2. 8 کاربر از پست مفید مصباح الهدی تشکرکرده اند .

    colonel (دوشنبه 10 فروردین 94), meysamm (دوشنبه 10 فروردین 94), Mr DaNi (دوشنبه 10 فروردین 94), rechtfertigung (دوشنبه 10 فروردین 94), sasha (دوشنبه 10 فروردین 94), setare_000 (دوشنبه 10 فروردین 94), فدایی یار (دوشنبه 10 فروردین 94), محیا ناز (دوشنبه 10 فروردین 94)

  3. #12
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    دوشنبه 17 آبان 95 [ 15:15]
    تاریخ عضویت
    1391-2-26
    نوشته ها
    2,672
    امتیاز
    25,995
    سطح
    96
    Points: 25,995, Level: 96
    Level completed: 65%, Points required for next Level: 355
    Overall activity: 3.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveSocialVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    6,844

    تشکرشده 7,555 در 2,378 پست

    Rep Power
    351
    Array
    اختلاف سنی تا 3 سال مشکلی درست نمی کنه اگه همه چیز دیگه با هم هماهنگ و متناسب باشه
    برای ازدواج لطفا مشاوره ازدواج هم برید مشورت بگیرین تفاوت ها رو بهتون بگه
    صاحب تاپیک هم که نیستن بیخودی بحث نکنین

  4. 4 کاربر از پست مفید meinoush تشکرکرده اند .

    colonel (دوشنبه 10 فروردین 94), فدایی یار (دوشنبه 10 فروردین 94), محیا ناز (دوشنبه 10 فروردین 94), آنیتا123 (دوشنبه 10 فروردین 94)

  5. #13
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 11 فروردین 94 [ 13:51]
    تاریخ عضویت
    1393-12-18
    نوشته ها
    14
    امتیاز
    250
    سطح
    4
    Points: 250, Level: 4
    Level completed: 50%, Points required for next Level: 50
    Overall activity: 49.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class7 days registered100 Experience Points
    تشکرها
    31

    تشکرشده 6 در 6 پست

    Rep Power
    0
    Array
    باز هم سلام به همه دوستان

    آقای دنی گرامی:

    سنمو نمیگم چون شاید آشنایانم در این سایت باشن و بخونن.
    خیلی ها اینجا هستند که هم سن شما کسی متوجه نمیشه...

    من بهتون میگم پشیمون میشید.حالا اگه اصرار دارین ابنجا نمیتونم بحث کنم.نکات زیادی هست که تا زیر یه سقف نرید متوجه نمیشید.
    بنده با ۳ سال اختلاف به مشکل خوردم.حالا باز خود دانید.به یه جا میرسید که اون بنده خدارو هم آزار میدید.
    اینجا تا حدودی میتونید واضح صحبت کنید و صد البته من هم ممنونم بخاطر همفکریهاتون.. اگه واقعا تجربه ای داری که میتونه بیشتر کمک کنه خواهشا در میون بذارید..

    خانم محیا ناز شما خیلی ایده آل فک می کنید.امیدوارم از این موضوع ضربه نخورید.
    بحث سر سوال منه...

    جناب آرش حرف شما هم ایده آل هست.ولی باز هم میگم نکات خیلی ریز و تفاوت های خیلی ریزی هست که یه دختر بزرگتر از سن خودمون رو متفاوت میکنه.
    به طور مثال؟

    و اما باز کننده تاپیک شما بگردید و آقایونی که اینجوری ازدواج کردن رو باهاشون صحبت کنید.من نمیگم تو چند سال اول به مشکل میخورید ولی بعد میانسالی حتما به مشکل میخورید.همه چیو در نظر بگیرید.همه چیو.حتی مسایل جنسی
    آره کسی رو ندیدم که اوایل مشکل داشته باشن ولی خب من از میانسالی هم اطلاعی ندارم من فکر میکنم شما بالای 40 هستید اگه تجربشو دارید لطفا شیر کنید Tnx

    آقای آرش گرامی:

    اختلاف سن و سال يك سليقه شخصى و يك قالبه. مهم تفاهم و درك و حس دوست داشتن و از همه مهم تر سن فيزيكال و سن عاطفى و داشتن روحيه و علايق مشترك بين دو نفر هست.
    بله سلیقه ایه و اما درک و حس دو طرفه الان هست...

    متاسفانه وقتى اين اختلاف سن وجود داره هر مشكلى كه پيش بياد به اين اختلاف سنى تعميم ميدن. درحالى كه اگر واقع بين باشيم مشكل اختلاف سنى نيست، مشكل تامين حس نياز زنانه از طرف مرد و در مقابلش تامين حس نياز مردانه از طرف زن هست
    خب همین تامین نیازی که شما اشاره کردید اگر به قوا آقای دنی تو میانسالی از طرف خانم برای مرد برآورد نشه چطور؟

    بنده مشكلى با نوع تفكر شما و علاقه به رابطه با دخترهاى پنج، شش سال كوچكتر از خودتون ندارم،
    بحث سر سوال منه... (البته عذر میخوام اینجوری میگم فقط نمیخوام بحث به حاشه و جدل کشیده شه)

    مستر دانى جان ازدواج نكرديد و نميدونيد
    از حرفاشون من متوجه شدم که ازدواج ناموفق داشتن ولی نمیدونم دقیق بخاطر چه مساله ای بوده و نوع ارتباط چطور بوده

    وقتى صيغه عقد جارى بشه خداوند چنان مهرى از همسر در دلتون ميذاره كه توصيفش از قدرت بيان خارجه، وقتى كسى داره ميگه همسرم انگار داره از يه قسمت از وجود خودش حرف مى زنه.
    لایک, جمله ای که چند وقت پیش از یکی از بستگان شنیدم خب اینکه واقعا عالیه...

    كسى كه داره از زمان پيرى و مريضى زنش فرار كنه در واقع داره از خودش فرار مى كنه. شما وقتى يك نفر را به عنوان همسر انتخاب كردى يعنى براى يك عمر انتخاب كردى. اون موقع كسى نمياد به شما تضمين بده كه اين خانم هميشه همينطور جذاب و سكسى و خواستنى هست. قطعا روزهاى مريضى و پيرى و دعوا، دلخورى و لجبازى هست. ربطى به سن و سال هم نداره
    حرفی ندارم فقط میتونم تایید کنم سپاس.

    جناب rechtfertigung تشکر که اومدی تو بحث:

    برادر عزیز، اینجا هر کسی از زاویه تمایلات خودش یا آرزوهاش به شما پاسخ میده (از جمله خود من).
    به همین خاطر میشه جمع بندی کلی و تجارب رو کنار هم گذاشت و یه میانگین ازش کشید بیرون و تصمیم درست رو گرفت

    دخترها که البته علتش واضحه و همچنین علاوه بر اونها، پسربچه هایی که فعلا در سنی هستند که احساس بر عقلشون غلبه کرده طرفدار این هستند که بزرگ بودن زن از مرد در صورتیکه تفاهم باشه مشکلی نیست.
    البته من نمیخوام احساسی تصمیم بگیرم به همین خاطر کمک شما دوستان میتونه کارساز باشه و البته دیگه از سن پسر بچه بودن هم گذشتیم

    هر دو این دسته وقتی به سن حدود 40 برسند میفهمند که حقیقت تلخی پشت عشق خوابیده. ولی اون موقع دیره.
    جمله ای که وجه اشتراک شما و آقای دنی هست. آیا دقیقا منظور شما مسائل جنسی در این سنه یا چیزای دیگه؟

    اکثر زوج های خوشبختی که من دیدم آقا حداقل 5-6 سال از خانم بزرگتر بوده. دلیلش هم ساده ولی تلخه: برای مردها زیبایی است که عشق رو بوجود می یاره.
    پس زیبایی ظاهری که موقع ازدواج مردو جذب کرده چی آیا تو اون سن حتی با وجود پیرتر شدن خانم به این موضوع فکر کنی آذرده خاطر نمیشی که هر کسی یه زمانی جوان و بشاش بوده

    زیبایی باطنی قطعا مهمه ولی در کنار زیبایی ظاهری.
    خیلی مهم تر از ظاهریه چون بعد ازدواج شنیدم که بعد یه مدت همه چی عادی میشه پس فکر میکنم فقط میمونه اخلاق و رفتار و زیبایی ظاهری یعنی این فاکتورها ادامه دار بودن رو تضمین میکنن

    وقتی یک آقا خودش رو با آقایون همسن خودش مقایسه میکنه باید زنش از زن اونها زشت تر و مسن تر نباشه وگرنه دوام زندگی براش سخت میشه. (انسانی و اخلاقی نیست؟!!! بستگی به تعریف شما داره ولی حقیقت داره)
    وقتی انتخاب کردی دیگه چرا باید مقایسه کنی آیا این کار درستیه که خودتو دچار تزلزل کنی؟ یا منظور شما اینه که ناخودآگاه این تفکر تو ذهن مرد صورت میگیره؟

    ستاره خانم گرامی: با تشکر از شما

    مسلما توي بحث ازدواج، سن يه چندتا رقم روي كاغذه و مهم ترين ملاك ميزان درك متقابل طرفين از هم ديگه ست.
    قبول دارم.

    و اما در مورد مرداني كه بحث از زيبايي مي كنن همچون زناني هستن كه همسرشون رو با مدل ماشين انتخاب مي كنن و اون مرداني كه با چروك هاي صورت همسرشون ازش دلزده ميشن همچون زناني هستن كه با ورشكستگي همسرشون اونو ترك مي كنن.
    شما یک خانم هستی و از جنس خودشون ولی خب زیبایی هم یکی از فاکتورها برای آقایونه... من هم نمیتونم تکذیب کنم ولی در مورد چین و چروک اصلا بهش فکر نمیکنم چون فکر کنم بعد ده یا 15 سال زندگی مشترک خیلی از فاکتورها عوض میشن...

    مسلما هم زيبايي مهمه و هم پول. و اما اينكه تعريفمون از جايگاه اين ها تو زندگي چي باشه، بر پايه شخصيت و عقايد ماست.
    درسته


    من واقعا لذت بردم از صحبت هاي جناب آرش كه با اينكه اعداد روي كاغذشون هم از جناب دني و هم از جناب استارتر(آقايوني كه در اين بحث شركت داشتن) كمتره ولي ديد بازتري نسبت به زندگي دارن و من كه تاپيكشون رو مي خوندم و تصور مي كردم تنها به خاطر مسئله زيبايي جذب همسري با اختلاف سني ٥ سال بزرگتر شدن و اين طور دارن براش مايه ميذارن، ولي الان مي بينم كه چه سنجيده رفتار كردن كه به راحتي حرف از روزي مي زنن كه همسرشون زيبايي خودش رو از دست ميده
    دقیقا منظورتون از کمتر بودن اعداد چیه ؟
    یعنی آقای آرش الان با خانمش 5 سال اختلاف سنی دارن؟

    جناب دني در خصوص مسئله يائسگي صحبت داشتن كه به نظرم كمي عجيب به نظر مياد چون شما توي سن ٥٠ سالگي هم باشي و خانمت تو سن ٤٥ مطمئن باش از نظر مسائل فيزيولوژيك شما همچنان ميل و رغبتت قابل مقايسه نيست! بهتره در مورد اين مسائل كمي مطالعات پزشكي داشته باشين. بالا برين پايين بياين بايد بپذيرين كه روزي همسرتون از شما جا مي مونن!
    همون طور كه جناب آرش گفتن مهم درك و فهم ما از هم و انتظاراتمون از زندگيه. شما مي توني به محض اينكه خانمت از پس انتظاراتت برنيومد اون رو به زباله دان پرت كني! ولي گله نكن كه چرا اگه نمي توني فلان سرويس طلا رو براي همسرت بخري اون هم شما رو به زباله دانش پرت مي كنه! بد نيست كمي از قضاوت هاي خودخواهانمون دست برداريم. من واقعا بعضي خودخواهي ها رو كه توي سايت مي خونم (چه مرد و چه زن) از تعجب شاخ در ميارم كه اينها اصلا براي چي ازدواج كردن؟! انگار بعضي ها ازدواج مي كنن كه نوكري براي تامين نيازهاي خودشون پيدا كنن!
    خب ستاره خانم فاکتورهای هر شخصی متفاوته یکی ممکنه مسائل جنسی رو تو اولویت قرار بده و ... این که قابل قبوله
    من هم مثل شما پست های زیادی رو میخونم حتی کسایی که پاسخ میدن رو میرم یه نگاه به جواب های دیگشونم میندازم چون اینجا یک فضای مجازیه فقط از رو کلمات و نوشته ها میتونیم طرف رو بفهمیم...

    و اما اين نكته:
    آقاي بدون زمان توجه كنين كه شدت اضطراب شما چقدره كه ما و مادرتون توي چندتا جمله كاملا اون رو جذب مي كنيم. حالا انتظار دارين اون خانوم كه حتما بيشتر هم باهاش در ارتباطين اينو جذب نكنن و رو رفتارشون تاثير نذاره؟ تصميم بگيرين و قاطع عمل كنين. ايشون تو شرايط خوبي نيستن كه محكوم به دريافت اين استرس ها هم باشن.
    آره واقعا بدون زمان, نه اضطرابی ندارم ولی ذهنم درگیره, آره بیشتر باهاش در ارتباطم ولی هیچ موقع فکرشم نکنید که استرس بهشون وارد کرده باشم مگر ناخواسته و اتفاقا برعکس چند ساله که با من مشورت میکنه

    خانم Sasha گرامی از شما هم ممنونم بابت شرکت در بحث:

    من هميشه فكر مى كردم مرد بايد از زن چند سال بزرگتر باشه چون هميشه از مرد عاقل و بالغ و فهميده خوشم ميومده و شنيده بودم كه پسرها چند سال ديرتر به بلوغ عقلى و روانى مى رسند ولى از وقتى به قول ستاره جون خودخواهى هايى رو تو سايت مى خونم كه نه ناشى از اختلاف سنه و نه بى تجربگى بچه گانه فهميدم كه سن واقعا يك عدده و ربطى به تاريخ شناسنامه نداره
    بله تقریبا تا حد مجازش یه عدده ولی هنوز خیلی ها قبول ندارن

    متاسفم كه افراد با سطح درك و فهم آقاى آرش ديگه براى مردان كشورم حكم كيميا رو پيدا كرده
    من هم از گفته های ایشون دلگرمی میگیرم البته اونجا که ستاره خانم اشاره کردن اختلاف سنی ایشون با همسرشون 5 ساله اگه اشتباه متوجه نشده باشم
    یه لحظه فکر کردم شاید شرایط خودشون بی تاثیر نیست تو سوق دادن جملاتشون به این سمت...

    آقاى بدون زمان همونطور كه خودتون متوجه شدين وقتى با زن بزرگتر (حتى همين دوسال) ازدواج كنين ممكنه زخم زبون هاى بقيه مردها و بعضى وقت ها خانومها كه سطح فكرى خاصى دارن آزارتون بده، بنشينيد فكر كنيد ببينيد جزو كدوم دسته از مردها هستيد، مردهايى كه مثل جناب آرش همسرشون رو عاشقانه دوست دارند يا
    مردهايى كه بعد از چندين سال زندگى تازه دست به مقايسه زيباييهاى همسرشون با همسرهاى دوستانشون مى زنند و ممكنه حتى فيلشون ياد هندوستان كنه
    حتما همین کارو میکنم ولی اگه این وصلت بخواد صورت بگیره همیه چیزو با خودم یکسره میکنم چون نمیتونم سر خودمو گول بمالم...

    جناب مصباح الهدی عزیز ممنون:

    سلام
    ضمن اینکه نظر دوستان مبنی براینکه این خانم فعلا در شرایط روحی مناسب برای تصمیم گیری نیستند را تایید می کنم
    با سلام به روی ماهتون من هم خودم تایید میکنم.

    از نگرانی های این خانم سوال بپرسید و صادقانه پاسخ دهید. صادقانه پاسخ دادن بسیار مهمتره.چون طرف مقابل می فهمه به خاطر اینکه ازدستش ندین دارید پاسخ می دین یا از روی صداقت. و مسلما اگر از روی صداقت باشه اعتماد ایشون به شما جلب میشه.
    به نکات خوبی اشاره کردید بیشتر دوستان لطف کردن از دید سن همفکری کردن دستشون طلا که وقتشونو میذارن برای کمک به دیگران ما هم جز یه تشکر مجازی کاری از دستمون بر نمیاد ولی حتما خوبی هاشون یه پاسخ معنوی خواهد داشت ایمان دارم.
    ولی همین تزهای کوچیک مثل این خودش خیلی خوبه

    احتمالا این خانم نگران این هستند که بعدا مادر شما مثلا نگه چرا با یه دختر مطلقه ازدواج کردی؟ چرا سن دختر ازت بیشتره ووو
    مادرم فقط در مورد سن ایشون میدونه ولی اگه من راضی باشم بنده خدا اصلا حرفی نداره یعنی ندیدم طعنه ای به بقیه بزنه که من آخریش باشم

    یکی یکی اینها را براش شفاف کنید.مثلا بگید نه من فلان شناختها را از مادرم دارم و این جوری نمیشه. یا مثلا مادرم شخصیتشون این جوریه.
    یا مثلا براشون توضیح بدین که نگرش شما نسبت به سن چگونه هست و...
    در نهایت وقتی نگرانی هاشون رفع بشه کم کم نسبت به شما راغب می شن.
    حتما

    ممکنه بعضی نگرانی هاشون درست باشه.شما باید برای اون نگرانی راهکار بدین... بگید بله درسته ولی با چنین راهکاری این نگرانی را حل می کنیم. مثلا پیشنهاد مشاورهرا بدهید.که پیشنهاد بسیار خوبی هم هست.
    پیشنهاد مشاوره هم دادم ولی یه بنده خدایی تو یکی از پاسخ هاش گفته بود در جواب یکی دیگه شما اگه ته دلت قرص بود که نمیرفتی مشاوره!! البته من مخالفم با این

    در زمینه اختلاف سن نظر شخصم را می گم:
    این برای زن مهمه:
    مرد تکیه گاه باشه و پخته رفتار کنه... حالا باید ببینید شما سوای سن می تونید این حس را در ایشون به وجود بیارید یا نه. بعضی آقایون در سن زیاد هم هنوز پخته نیستند.
    بعضی وقتها خانم این مساله سن تو ذهنش همین جوری جا میفته و دیگه براش سخته تغییر بده. یا حتی ممکنه نگران حرف مردم باشه.
    خدا رو شکر در این مورد مشکلی نیست البته چیزی که من حس کردم

    برای مرد هم این مهمه:
    زنش از نظر جنسی و زیبایی هم سطح خودش باشه.گاها برخی خانمها ذاتا جوانتر از سن خودشون می مانند!و به اصطلاح بی بی فیس هستند. حتی خیلی خانمها خیلی هم گرممزاجند.
    نمیدونم شاید ایشون یه خورده بیشتر از من نشون میده ولی موارد دیگه با هم تقابل داریم.

    و باز هم آقای دنی گرامی و تشکر ویژه:

    خوب همونطور که حدس میزدم دوستان با چوب و چماق طعنه من و مورد نوازش قرار دادن.ازشون ممنونم.به هر حال هر کسی نظری داره و من احترام میزارم.
    چوب و چماقی در کار نیست همش گل و بلبله اینجا

    دوست محترم استارتر عزیز حتمن حتمن تست ازدواج رو که فک کنم فرشته مهربون فرمودند mmpi باشه (البته فک کنم) رو انجام بدن که لازمه و واجب.
    اینو نمیدونم چیه ولی در موردش تحقیق میکنم حتما و ممنونم که این اطلاعاتو میدین

    خانم های سایت هم اگه دوست دارن خوب ایده آل فک کنن.ولی باور کنید اینطور نیست.حرف زدن بسیار راحته و عمل کردن تو اون شرایط یه چیز دیگه مثل مساله بکارت که گفتم.آقایون میگن مشکلی نیست ولی حتی اون روشن فکره هم پس ذهنش درگیر میشه.
    پس خواهش میکنم از رویا بیاید بیرون و تو واقعیت زندگی کنید .آقای آرش عزیز زندگی همیشه گل و بلبل و عشق و ...نیست.پستی بلندی زیاد داره.من میخوام فقط سنتونو برام بگید که ببینم 40 سالگی رو تجربه کردید که اینطور ایده آل صحبت میکنید راجع بهش یا نه؟فقط سن شمارو میخوام بدونم.
    آقای دنی میشه لطفا بیشتر از تجاربتون بگید و یکم از مشکلاتی که خودتون گفتید داشتیئ؟

    بحث من سر اینه که با یه اختلاف سنی معقول میتونه زندگی زیباتر باشه و بهتر پیش بره.یعنی تفاوتهای بین زن و مرد و حتی تفاهم ها معقول تر جلو بره.
    وگرنه این احمقانه هست که بگیم چون سن خانم میره بالا بعد از یه سنی ایشون به زباله دانی....(کلمه بسیار زشت و نامناسب استفاده شده که من اصلا انتظارشو نداشتم.ما اینجا بحث میکنیم و استفاده میکنیم و تفاوت های بین زن و مرد رو میشناسیم برای ایجاد شرایط بهتر در زندگی آیندمون.پس بهتره یه ذره با رعایت ادب حتی نسبت به خودمون و جنس خودمون و طرف مقابل صحبت کنیم) ...
    یعنی دو سال و اندی معکوس از نظر شما نامعقوله ؟

    شاید من در اون جمله خواستم سریع جمش کنم که گفتم مرد دنبال راه فرار میگرده.بهتر بود میگفتم که کار از کار بگذره و اونموقع ضرر به هر دو برسه.
    مثال میزنم:بعضی مواقع تو بعضی مسایل مجبوری به خاطر بزرگتر بودن خانم احترام یه سری مسایل رو بیشتر داشته باشی و نتونی یه سری کارهارو راحت تر و اونطور که دوس داری انجام بدی.البته این چیز بدی نیست ولی
    اگه مجبور باشی برای سالیان مدام خودت نباشی و یکسری چیزارو مدام رعایت کنی و خودت نباشی این آزار دهنده میشه.و اگر هم بخواهی خودت باشی سو تفاهم و بی احترامی پیش میاد.
    شما یه خانم 40 ساله رو با یه آقای 40 ساله مقایسه کنید. نمیدونم میتونم منظورمو برسونم یا نه
    اونطور که من متوجه شدم منظور شما بیشتر تو مسائل جنسیه؟
    یعنی نتونی از همسرت درخواستی داشته باشی؟ مگه میشه
    مثلا احترام چه کارهایی یا چه کاری رو نتونی انجام بدی لطفا واضح بگید؟

    با سلام جناب meinoush پیشرو:

    اختلاف سنی تا 3 سال مشکلی درست نمی کنه اگه همه چیز دیگه با هم هماهنگ و متناسب باشه
    برای ازدواج لطفا مشاوره ازدواج هم برید مشورت بگیرین تفاوت ها رو بهتون بگه


    حتما

    صاحب تاپیک هم که نیستن بیخودی بحث نکنین
    هستم ولی نمیتونم در روز بیشتر از سه پست ارسال کنم.

    ستاره خانم باز هم تشکر:

    جناب دني سوء برداشت نشه لطفا. من اتفاقا حرف شما رو كاملا مي پذيرم! خيلي خوب مي دونم كه امثال من ايده آل گرا هستن و غالب مردها چنين طرز فكرهايي دارن!
    اما حرف من اين بود كه شما بالا برين پايين بياين اين اتفاق رو يك روزي همه زوج ها تجربه مي كنن چه اون كه زن بزرگتره و چه اون كه زن ده سال كوچيكتره! به شخصه زياد از اين موارد ديدم كه مي تونم راحت اين رو بگم. البته بيشتر خيانت ها و تعدد زوجات توي سنين ٤٠-٥٠ سالگي هم اتفاق ميوفته. پس اگه به اون سن رسيدين و همسرتون از شما عقب بود به هيچ عنوان نميشه اينو به اختلاف سن ربط داد! اين قضيه ناشي از ديدگاه ها و عقايد مردان ماست! و براي همين من توي توضيحاتم مثال هايي رو آوردم كه درك كنين اين طرز فكر ها دقيقا چه معنا و مفهومي داره.
    اينكه ما بگيم خب ذات مرد اين طوريه پس توي اون سنين حق داره دست از زنش بشوره (كه نمي دونم چرا از اصطلاح واقعي ترش كه همون دور انداختنه فرار مي كنين) يك جور توجيه مردسالارانه و كاملا خودخواهانه ست.
    ببينين جناب دني فقط لحظه اي سعي كنين شرايط يك خانم رو همسرش عليل توي خونه افتاده در نظر بگيرين. خب كجاي قانونه كه به اين خانم حق نده از اين زندگي بره؟! ولي مسلما شما زن هاي زيادي رو ديدين كه همچنان سازش مي كنن. چرا؟؟ چون دارن از زندگي لذت مي برن؟ چون تعريف متفاوتي از ازدواج دارن. و اما زناني هم هستن كه همسرشون رو ترك مي كنن و ميرن و البته كه حق هم دارن!
    مردهايي هم هستن كه همسرشون ام.اس مي گيره پيشش مي مونن. جناب دني زني كه ام.اس مي گيره حتي خودش به تنهايي هم نمي تونه راحت راه بره چه برسه به مسائل ديگه. و البته همه ما خوب مي دونيم كه توي اون شرايط غالب مردها زندگي رو ترك مي كنن ولي استثنائاتي هم وجود دارن كه باعث تعجب همگان ميشن!!
    و اما اين تفاوت از كجا ناشي ميشه؟ از طرز فكرهاي متفاوت نسبت به زندگي. هدف هاي متفاوت.
    صد البته که خانمها وقتی عشق به زندگی داشته باشن تحت هر شرایطی زندگی میکنن پس مهمه که عاشقشون کنیم به هر طریقی

    جناب بدون وقت توجه كنن اين مسائل كاملا شخصيه و نسخه شما ممكنه براي همه زندگي ها جواب نده. هر فردي كه تصميم ميگيره ازدواج كنه بايد به اين قاطعيت رسيده باشه كه از زندگي چي مي خواد و بر اساس اون پيش بره. من توي تمام پست هام تاكيد كردم كه ايشون تصميم قاطع براي زندگي ندارن. ولي اين هم درست نيست كه ما بهشون بگيم بكن يا نكن چون نسخه زندگي من چنين ميگه.
    به قاطعیت رسیده بودم ولی طرفم وقتی دم از نا امیدی میزنه ناخودآگاه رو من تاثیر منفی میذاره...

    (توي پرانتز بگم اينكه شما سعي مي كنين براي فرار از بحث به لغت ها و حواشي چون اگه سنت كمه چيزي نگو، بپردازين به هيچ عنوان روش درستي نيست و اعتبار صحبت هاي شما رو بالا نمي بره.)
    به همون اندازه كه شما توي ساليان عمرتون سعي كردين حق و حقوقتون رو بشناسين و به اين قاطعيت برسين كه ازشون نگذرين، من ِ ايده آل گرا هم توي سال هاي عمرم جنگيدم تا قبول كنم همه مثل هم فكر نمي كنن و اگه من روحيه از خود گذشتگي دارم حقم همسري هست كه چنين روحيه اي داشته باشه وگرنه ازدواج ذره اي ارزش نداره! و ترجيح ميدم با انسان هايي كه هميشه سر حق و حقوقشوون جدال دارن، كمتر برخورد داشته باشم! البته اين ربطي به مرد يا زن بودن نداره. در مورد اين قضيه حرف زياد دارم ولي اينجا جاش نيست.
    در مورد از خود گذشتگی کاملا موافقم و اگه نباشه زندگی یک روز هم تداوم نداره بعد از عادی شدن همه چی

    من فقط خواهشم اينه كه عقايد خودتون رو به زور قالب نكنين و با صراحت نگين اين زندگي محكوم به شكسته. شكست يا موفقيت اين زندگي به دو ستونش بستگي داره. بهتره شما اينجا در جايگاه يك مشورت دهنده ظاهر بشين و بگين توي اين شرايط اين مشكلات هم ممكنه پيش بياد و جناب استارتر اينها رو هم در نظر بگير مثل صحبت هاي مصباح الهدي. نه كه با قاطعيت بگين اگه من شكست خوردم تو هم شكست مي خوري.
    احسنت قاطعیتی وجود نداره
    البته ستره خانم شاید شما تجارب ایشون رو ندارید و او تجارب تلخ باعث شه یکی خیلی قاطع بگه نه


    چشم خانم مينوش من ديگه بحث نمي كنم. البته اصلا قصدم بحث كردن نبود چون قصدم اين نيست كه اينجا برتري عقايد خودم رو ثابت كنم. من با قانون هاي خودم پيش ميرم و ديگران با قوانين خودشون.
    فقط قصدم اين بود كه به جناب بدون وقت اشاره كنم عقايد متفاوتي وجود دارن و صد البته كه ايشون بايد از قبل هدفشون رو تو زندگي مشخص كرده باشن.
    حالا من خواهش میکنم که بحث کنید ولی جدال نه همین...
    جناب بدون وقت این روزها به این اسم عادت کردم جالبه!!!
    صد البته اهدافمو هر روزه میبرم زیر ذره بین خودم
    ایشالا که همه موفق باشن.

    در پایان از همه دوستان شرکت کننده باز هم کمال تشکر رو دارم خوشحال میشم باز هم بیشتر راهنمایی کنید و سوالاتمو پاسخ بدید.

  6. کاربر روبرو از پست مفید colonel تشکرکرده است .

    rechtfertigung (دوشنبه 10 فروردین 94)

  7. #14
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 07 خرداد 99 [ 14:53]
    تاریخ عضویت
    1391-12-22
    نوشته ها
    4,428
    امتیاز
    70,050
    سطح
    100
    Points: 70,050, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    14,753

    تشکرشده 14,732 در 3,979 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    790
    Array
    1- برداشت من از صحبتهای شما در مورد این خانم اینه که حس قهرمان و ناجی بودن + بالاخره موفق شدن را در شما ارضا می کنه.
    چه رابطه اولش

    این دختر از یکی از دوستای من خوشش میومد در حدی که عاشقش شده بود

    ولی پسره به هیچ عنوان ازش خوشش نمیومد یک سال به این دختر بی محلی کرد من کلی راهکار جلوی پای هر دوشون میذاشتم (فردین)
    و چه رابطه دومش
    که تاکید و تکرار زیادی روی این عبارت دارید و بارها در متنتون تکرار شده.

    این همه اصرار شما به تکرار بیماری اون آقا که مسلما خودش هم خیلی دل خوشی ازش نداشته. کیه که از سلامتی بدش بیاد؟
    متوجه شدم که شوهرش شوهر نیست زنه یعنی مردانگی نداره





    2- در دانشکده جذب دختری شدی که متوجه شدی از دوستت خوشش می آد نه شما! این شکست را پس ذهنت نگه دار یه جا باید جبرانش کنی.

    دختری رو دیدم که همیشه سر به زیر بود این دختر از یکی از دوستای من خوشش میومد
    زمانی که مجرد بود و باهاش دوست بودی هم درخواست ازدواج ندادی، در ناخودآگاهت می ترسیدی چون یه بار غیرمستقیم رد شده بودی.
    تا اینکه یه روز گفت خانوادم میگن باید ازدواج کنی بعد منم گفتم اگه خوبه ازدواج کن


    3- ارتباط با زن متاهل !!
    دلیلش یادم نمی آد !!!!!!

    دیگه رفت ازدواج کرد و از هم خبر نداشتیم تا یک سال بعد که یادم نمیاد چجوری ارتباط تلفنی ما شروع شد


    4- خب حالا شد یک خانم زخم خورده مطلقه که راحت تر می شه بهش نزدیک شد.
    به خودم جرات دادم و رفتم جلو.

    2 سال میشه با هم رابطه داریم هر اتفاقی بین ما افتاده به خواسته ی من و اصرار من بوده حتی رابطه ی نزدیک خیلی جاها رفتیم
    من موفق شدم !!!!!!!!!

    اون دختر جسوریه (پیشقدم شدن برای دوستی با کسی که خوشش می اومده، رها کردن دوست پسری که بهش پیشنهاد ازدواج نمی ده، درگیر شدن در یک زندگی مشترک ناموفق و طلاق سریع (خانمهای زیادی این مشکل را سالها تحمل می کنند. منظورم درستی کار اونها نیست. جسارت این دختر مورد نظرمه)، ارتباط با دوست پسر سابق زمان تاهل، و حتی رد کردن پیشنهاد ازدواج شما چون قاطعیت و ابهت مورد نظرش را در این پیشنهاد نمی بینه)
    و شما مرد محتاطی هستی.
    اگر می خواهید برای صلح جهانی کاری انجام دهید به خانه خود بروید و به خانواده تان عشق بورزید .
    مادر ترزا
    ویرایش توسط شیدا. : دوشنبه 10 فروردین 94 در ساعت 14:47

  8. 2 کاربر از پست مفید شیدا. تشکرکرده اند .

    colonel (دوشنبه 10 فروردین 94), فدایی یار (دوشنبه 10 فروردین 94)

  9. #15
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 11 فروردین 94 [ 13:51]
    تاریخ عضویت
    1393-12-18
    نوشته ها
    14
    امتیاز
    250
    سطح
    4
    Points: 250, Level: 4
    Level completed: 50%, Points required for next Level: 50
    Overall activity: 49.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class7 days registered100 Experience Points
    تشکرها
    31

    تشکرشده 6 در 6 پست

    Rep Power
    0
    Array
    جناب وقت تمام شده و تصمیم نگرفته عزیز!

    تمام حرف من فقط یک جمله بود که مقایسه ناخوداگاه توی ذهن مردها اتفاق می افته ولی فقط با هم سن و سال هاشون البته. و وقتی این اتفاق افتاد شما دیگه اونروز نمیگی که از ظاهرش خوشت نمی یاد، یا از خانم دوستات مسن تره یا اینجور دلایلی که ادمها دوست ندارن. شما بهانه خودت رو پیدا میکنی و به این نتیجه میرسی که تفاهم نداریم!!
    بیشتر فکر میکنم...

    سلام خانم شیدا ممنون بابت شرکت شما در بحث افتخار میکنم که یکی پیدا شد و حس کارآگاه بودن رو داره آفرین.

    1- مهندس حس فردین بودنی در کار نبوده اونموقع هیچ احساسی نداشتم حس قهرمانی و ناجی بودن هم نیست حتما دلیل داشته (دلیلشم بخاطر اینکه من این وسط بودم و خیلی چیزای دیگه که شما روحتون هم خبر نداره) اولین قضاوت اشتباهتون

    2- هیچکی از سلامتی بدش نمی آد و شما اونو نمیشناسید که چجور آدمیه من نمیخوام چیزی بگم در موردش ولی اگه دوبار تکرار کردم نه چندین و چند بار بخاطر این بوده که دوستان متوجه شن.

    در دانشکده جذب دختری شدی که متوجه شدی از دوستت خوشش می آد نه شما! این شکست را پس ذهنت نگه دار یه جا باید جبرانش کنی.
    3- شاید بیان اشتباه بوده ولی من تو نگاه اول عاشق نشدم یا حتی حس دوست داشتنم اون حسی نبوده که الان دارم اون زمان اصلا اسمی از من نبوده که متوجه شم ای داد از من خوشش نمیاد. بحث شکست نیست لطفا از فنون دایچی استفاده نکن چون واقعا ذهنمو مخشوش میکنی . قضاوت اشتباه دوم شما

    زمانی که مجرد بود و باهاش دوست بودی هم درخواست ازدواج ندادی، در ناخودآگاهت می ترسیدی چون یه بار غیرمستقیم رد شده بودی.
    نخیر اونموقع اصلا شرایطشو نداشتم و دلایل بیشتری بود که نتونستم درخواست بدم نه به قول شما ترس از رد شدن باز هم قضاوتت اشتباهه

    ارتباط با زن متاهل
    شما بهتره بگی ارتباط با دختر چون اون زمان دیگه زندگی مشترکی نداشت دلیلش هم بارها بالا گفتم و شما بهتره راهکار بدید تا اینکه دنبال مجرم باشی
    صد البته قبول دارم ارتباط با متاهل اشتباهه ولی ایشون کاملا بحثش متفاوت بود ولی از نظر قانونی بله جدا نشده بودن

    خب حالا شد یک خانم زخم خورده مطلقه که راحت تر می شه بهش نزدیک شد.
    به خودم جرات دادم و رفتم جلو.
    شما نمیدونید چی گذشته همونطور که میگم فقط جملات منو میبینید و رحتون از چیزی بیشتر از این خبر نداره و این حرفتون یه جورایی توهینه اگه قصدم سوء استفاده بود هیچ موقع تصمیم به ازدواج نمیگرفتم

    من موفق شدم !!!!!!!!!
    نه هنوز موفق نشدم زمانی موفق میشم که ذهنمو از این درگیری در بیارم

    اون دختر جسوریه (پیشقدم شدن برای دوستی با کسی که خوشش می اومده، رها کردن دوست پسری که بهش پیشنهاد ازدواج نمی ده، درگیر شدن در یک زندگی مشترک ناموفق و طلاق سریع (خانمهای زیادی این مشکل را سالها تحمل می کنند. منظورم درستی کار اونها نیست. جسارت این دختر مورد نظرمه)، ارتباط با دوست پسر سابق زمان تاهل، و حتی رد کردن پیشنهاد ازدواج شما چون قاطعیت و ابهت مورد نظرش را در این پیشنهاد نمی بینه)
    و شما مرد محتاطی هستی.
    ارتباط با دوست پسر سابق جمله ی درستی نیست چون سابقه ای در کار نبوده

    و پیشنهاد ازدواج من رد نشده چرا خیلی سرسری به موضوع نگاه کردید

    چرا اول قاطعیت کاملو نداشتم ولی بعد که قاطع شدم ایشون بخاطر شرایط روحیش آماده نیستن و کلمه ابهت در اینجا نقشی نداره.

    البته حرفاتون همش کنایه بود و بهتر بود بجای اینکه حس کارآگاه بودن داشته باشید و قضاوت اشتباه کنید مثل بقیه پیشنهادی میدادید الان تمام این قضایا رد شدن و این مراحل پشت سر گذاشته شدن... پس بد نبود طور دیگه پاسخ میدادید هر چند پاسخ الانتون نتیجه ای هم در بر نداره...

    ولی باز هم تشکر.

  10. کاربر روبرو از پست مفید colonel تشکرکرده است .

    شیدا. (دوشنبه 10 فروردین 94)

  11. #16
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 18 آذر 95 [ 01:19]
    تاریخ عضویت
    1392-3-03
    نوشته ها
    212
    امتیاز
    5,830
    سطح
    49
    Points: 5,830, Level: 49
    Level completed: 40%, Points required for next Level: 120
    Overall activity: 5.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    158

    تشکرشده 390 در 142 پست

    Rep Power
    42
    Array
    من نظر شخصیم رو میگم یک زمانی باور این بود مرد باید حتما از زن بزرگتر باشه نه یک سال و دوسال حتی ده پونزده سال چون خانمها باید چند تا بچه می آوردند و زندگی ماشینی نبود و خانمها واقعا سریع شکسته میشدند و از اون سمت آقایون به دلیل ناپختگی چند سال کمتر از یک خانم همسن و سالشون درک میکردند الان این قاعده تا حد زیادی به هم خورده.
    مثلا من با 24 سال سن شاید به اندازه یک مرد 30 ساله یا بیشتر سرد وگرم چشیده باشم و میتونم بگم دخترهای همسن و سالم شاید من رو درک نکنند.همه چیز به شخصیت و شرایط دو طرف بستگی داره.
    اینکه خانمها بعد از دوران بائسگی شکسته میشن شکی نیست و در حال حاضر بحث درباره اینکه سن زن حتما کوچکتر باشه دو سه علت داره مرد میخواد اقتدارش حفظ بشه و بحث جذابیت جنسی در دراز مدت هست و بعضی ها هم فکر کوری پیری رو دارند میگن پیر شدیم زن جوونتر باشه از ما مراقبت کنه.
    الان با وجود لوازم بهداشتی ضد پیری وچروک و ورزشهای مختلف و راههای زیادی مثل رو آوردن به یوگا این توازن به هم خورده ولی در هرصورت سن یه فاکنور غیرقابل اجتنابه برای بیشتر مردم مهمه و هرکسی یک نظری داره برای همه نمیشه یه نسخه رو پیچید هرکس با توجه به روحیاتش و طرز تفکرش همسر انتخاب میکنه.
    مقابسه کردن خودمون و همسرمون با دیگران یا همسر دیگران اصلا کار جالبی نیست نه تنها اعتماد بنفسمون رو پایین میاره گفتنش هم نوعی بدآموزی داره و عزت تفس ما رو زیر سئوال میبره.

    کسی حرف منو انگار نمیفهمه
    مرده زنده،خواب و بیدار نمی فهمه
    کسی تنهاییمو از من نمی دزده
    درد ما رو در و دیوار نمیفهمه
    واسه تنهایی خودم دلم میسوزه
    قلب امروزی من خالی تر از دیروزه

  12. 4 کاربر از پست مفید پژمان تشکرکرده اند .

    colonel (دوشنبه 10 فروردین 94), meinoush (دوشنبه 10 فروردین 94), مصباح الهدی (سه شنبه 11 فروردین 94), شیدا. (دوشنبه 10 فروردین 94)

  13. #17
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 07 خرداد 99 [ 14:53]
    تاریخ عضویت
    1391-12-22
    نوشته ها
    4,428
    امتیاز
    70,050
    سطح
    100
    Points: 70,050, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    14,753

    تشکرشده 14,732 در 3,979 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    790
    Array
    چرا به من گفتید کارآگاه؟

    ناراحت شدم. من تلاش زیادی کردم که نگاه کارآگاهیم را تغییر بدم و موفق بودم. پستم هم اصلا کارآگاهی نبود و روانشناسی بود

    همین که ناراحت شدید، نشون می ده اون ته ته های ذهنتون علامتهای مثبتی از این موضوع هست.
    اگر کسی حرف نامربوطی به ما بزنه معمولا ناراحت نمی شیم. مگر این که تهش رگه هایی از حقیقت ببینیم. مثل الان که شما به من گفتید کارآگاه و بهم برخورد.

    تاپیک شما در حالت عادی اینقدر بحث و فکر نداره. این خانم دو سال از شما بزرگترند که مشکل چندان عجیبی نیست یا شاید اصلا مشکل نیست.
    5 سال هم هست می شناسیدش و رابطه دارید و علاقه دارید و ... سوالتون چیه؟ نگرانیتون چیه؟ برید ازدواج کنید دیگه.

    واقعیت اینه که این خانم قبل از شما مسیر طولانــــــــــی را طی کرده.

    زندگی متاهلی و طلاق داشته. هر دوی اینها (ازدواج و طلاق) فاصله درک و سن و فهم و نگرش ایشون را با یک دختر بدون این تجربیات اما همسن خودش، زیاد می کنه.
    یک دختر 20 ساله مطلقه خیلی با دختر 20 ساله ای که صبح مامانش صبحانه اش را داده رفته دانشگاه و عصر برگشته خونه فرق داره.

    اینجا فقط صحبت سن نیست.
    صحبت تفاوت تجربیات و درک شما دو نفر از زندگی هست.
    دو سال بزرگتر نیست. همونطور که آقای پژمان هم می گه من مثل یک پسر 30 ساله تجربه دارم (چون زندگی متاهلی و بچه داره)
    اون دختر خیلی از شما بزرگتره بخاطر تجربیاتی که داشته.
    اگر می خواهید برای صلح جهانی کاری انجام دهید به خانه خود بروید و به خانواده تان عشق بورزید .
    مادر ترزا
    ویرایش توسط شیدا. : دوشنبه 10 فروردین 94 در ساعت 16:46

  14. 4 کاربر از پست مفید شیدا. تشکرکرده اند .

    colonel (دوشنبه 10 فروردین 94), meinoush (دوشنبه 10 فروردین 94), فدایی یار (دوشنبه 10 فروردین 94), مصباح الهدی (سه شنبه 11 فروردین 94)

  15. #18
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 14 تیر 97 [ 22:56]
    تاریخ عضویت
    1392-12-18
    نوشته ها
    524
    امتیاز
    13,135
    سطح
    74
    Points: 13,135, Level: 74
    Level completed: 72%, Points required for next Level: 115
    Overall activity: 2.0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    2,154

    تشکرشده 1,301 در 451 پست

    Rep Power
    102
    Array
    سلام دوست محترم.

    ببنید شما دو موضوع پیش رو دارید 1- ایا اون خانم مورد مناسبی هستند برای ازدواج با شما با داشتن این شرایط اولیه خاص(یا نه کلا به این دلایل خاص رد میشند پس اگه با این شرایط رد نشدند بعدش بازم مثل همه ی موارد دیگه که برای هر پسری پیش میاد باید سایر موارد هم در ایشون بررسی بشه)

    2- اگه اون خانم مورد مناسبی هستند چه کنید ایشون رو جذب خودتون کنید

    تا وقتی جواب سوال اول منفی باشه هیچ لزومی نداره به دومین سوال شما پرداخته بشه و برای همین منم در پست اولم توصیه خاصی نکردم ولی بهتون بگم که اگه جواب سوال یک مثبت بود برای پرسش دوم شما خانم مصباح الهدی بسیار توصیه های کاربردی گفتند و همون طور عمل کنید خوبه به شرطی که واقعیت رو بگید نه فرضیات مثلا در مثال ایشون راجب نگرش مادر راستشو بگید نکه بگید من نشنیدم مامانم برای بقیه بد بگه...باید دید نظر مادر شما راجب شخص اقا پسر گلشون که شما هستید چی هست بعدش شما به اون خانم تضمین بدید که مامانتون راجب ایشون فکر بدی میکنه یا خیر
    .
    .
    .
    اما ببنید من از شما پرسیدم چرا قبل تر خواستگاری نکردید گفتید الان متوجه شدید که اون موقع حس دو طرفه بوده ! من واقعا متعجب شدم از کجا ممطئن هستید؟ این خانم همون طور که به دوست شما ابراز علاقه کردند خب به شما هم میشد یه جورایی نشونه بدند...من بگم منظوری داشتم که خانم شیدا در نظرشون اشاره کردند و امیدوارم که واقعا چنین نباشه و گر نه بهتره از این ازدواج صرفه نظر کنید

    شما گفتید که اگه ایشون اون گواهی رو نداشت شما بیش تر به ایشون وابسته میشدید !! ببخشید متوجه نشدم... یعنی خدایی ناکرده با ایشون رابطه ی نزدیک تری برقرار می کردید؟!!!!!!

    ببنید راجب سن هم این جا هم توی نت کلی تاپیک و نظر هست و متاسفانه بحث دوستان وتاپیک رفته روی این بحث که اخرش مثل همه ی بحث های بی نتیجه می مونه..مشکل مهم شما این هست میخواید با خانمی بزرگتر از خود ازدواج کنید که سابقه ازدواج نا موفق داشته ! و گر نه که خود بحث سن بود که مشکلی نبود و این قدر بحث نمی خواد و نداره و مهم این هست توی همه چیز شما به توافقی خیلی خوب برسید اون وقت دیگه سن توش گم میشه.و به نظرم توی بحث دوستان اصلا مشکل شما گم شده بود !!!!

    ایشون هنوز با اون اقا بودند با شما در تماس بودند !!!! واقعا این خودش خیلی نکته ی منفی هست !!
    دوست من فکر نمیکنم خانم شیدا قصد پیدا کردن مجرم داشته باشند شاید بحنشون تند بوده ولی همین که این جا نظر دادند قصدشون کمک بوده باور کنید اگه از این چیزا الان ساده بگزرید روزی میشه که ممکنه پشیمون بشید و من در ادامه این صحبت نظر شخصیمو راجب شما و اون خانم میدم

    ببنید شما گفتید تا مشاوره اون خانم گفتند تو ته دلت قرص نیست..این شاید درست باشه...ولی ببنید شما میخواید یک ازدواج موفق داشته باشید پس مشاوره حتما لازمه این که ایشون گفته ته دلت قرص نیست کمی برام عجیب بود و خیلی مهمه چرا ایشون این نظرو داده...اونم بعد این تجربه...فکر نمی کنم از روی بی تجربگی بوده باشه و دلیل دیگش رو هم نمی دونم...


    شما اشاره کردید دوستتون از اون شخصیت هایی بوده که کار رو به اسم خودش بزنه و..
    ببنید من میگم شما ادم خیلی خوبی هستید اصلا(تا خوبو چی معنا کنیم ولی کلا) ولی هر خوبی که برای ازدواج با یکی مناسب نیست...حس میکنم خانم مد نظر شما از تیپ شخصیت هایی مثل دوستتون خوشش می اومده...حالا در اثر تجربه یا هر چی و بعد اون اتفاق و بعد فهمیدن ابراز علاقه ی شما ایشون دیدن شما هم مورد بدی نیتید شاید و ایشون میخواد از چیزایی مطمئن بشه...از طرفی حس میکنم شما هم اولش بنا به هر دلیلی (البته من نمیگم و نمی خوام همه ی واقعیت رو این جا بگید ولی با خودتون صادق باشید لطفا) میدونستید یا حس کردید جواب این خانم به شما بله نیست شاید..ولی الان فرصتو مناسب تر دونستید...


    به علت این که شما از همه ی گذشته یان خانم خبر دارید و... باعث شده موضوع بیش از پیش حساس تر بشه...توصیه میکنم بی گدار به اب نزنید...به خانم بگید باید برید پیش مشاوره حضوری اگه قبول کردن چه بهتر(و بهشون این تضمینو بدید اگه واقعا تشخصی داده بشه شما برای هم مناسب هستید هیچ حرفی نمی مونه دیگه اعم از بحث رضایت خانواده و...) و اگه بنا به هر دلیلی قبول نکردن بهتره از این ازدواج منصرف بشید.

    البته بازم واقعا نمیشه یک نسخه پیچید...این که شما در چه سطح زندگی هستید...چه دخترانی واسه ازدواج شما مناسب هستند یا نه... و این خانم که شما در نظر گرفتید مثل ایشون برای شما زیاده یا نه و... که اینا توی مراجعه حضوری به مشاوره و گفتن همه ی حقایق مشخص میشه... و این که از نظر ذهنی واقعا با گذشته این خانم کنار بیاید..

    نکه مثلا سه سال بعد رسیدن به این خانم و طبیعی شدن امر ازدواج برای شما یادتون بیاد گذشته این خانم و..(هر چند لزما بد نیست گذشته ایشون دارم میگم از نظر شما و ذهن شما) و باعث درگیری بین شما بشه.

    بازم سوالی بود در خدمتم.

    .
    .
    خانم شیدا لطفا اگه این پست منو خوندید ممنون میشم به این سوالم جواب بدید چرا شما اینو گفتید که

    یک دختر 20 ساله مطلقه خیلی با دختر 20 ساله ای که صبح مامانش صبحانه اش را داده رفته دانشگاه و عصر برگشته خونه فرق داره.

    منظورتون دقیقا چه فرقی بود و چرا؟

    ممنون.

  16. 3 کاربر از پست مفید فدایی یار تشکرکرده اند .

    colonel (دوشنبه 10 فروردین 94), مصباح الهدی (سه شنبه 11 فروردین 94), شیدا. (دوشنبه 10 فروردین 94)

  17. #19
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 18 آذر 95 [ 01:19]
    تاریخ عضویت
    1392-3-03
    نوشته ها
    212
    امتیاز
    5,830
    سطح
    49
    Points: 5,830, Level: 49
    Level completed: 40%, Points required for next Level: 120
    Overall activity: 5.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    158

    تشکرشده 390 در 142 پست

    Rep Power
    42
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط شیدا. نمایش پست ها



    اینجا فقط صحبت سن نیست.
    صحبت تفاوت تجربیات و درک شما دو نفر از زندگی هست.
    دو سال بزرگتر نیست. همونطور که آقای پژمان هم می گه من مثل یک پسر 30 ساله تجربه دارم (چون زندگی متاهلی و بچه داره)
    اون دختر خیلی از شما بزرگتره بخاطر تجربیاتی که داشته.

    درسته یکی از دلایلش متاهلی هست ولی دلایل دیگه هم داره چون صرفا تاهل یا داشتن فرزند نمیتونه آدم رو بسازه چه بسا کسانی رو میبینیم توی دهه 30 یا 40 زندگی هستند و دو سه مرتبه هم ازدواج کردند ولی چندان درک درستی از دنیای اطرافشون یا جنس مخالف ندارند.
    آقای no timetodecide هیچکس به اندازه شما نمیتونه تشخیص بده اون خانم وافعا برای شما مناسب هست یا نه.از اینکه یک مرتبه ازدواج کردند و ناخودآگاه ممکنه مقایسه برای ایشون پیش بیاد و شما فاقد همچین تجربه ای هستید تا مدت زمان لازم برای تجدید روحیه ایشون چون وارد یک رابطه دیگه شدن به این سرعت ممکنه پناه آوردن به شما باشه و همین سن شما که به نظر من دو سال چیزی نیست.

    کسی حرف منو انگار نمیفهمه
    مرده زنده،خواب و بیدار نمی فهمه
    کسی تنهاییمو از من نمی دزده
    درد ما رو در و دیوار نمیفهمه
    واسه تنهایی خودم دلم میسوزه
    قلب امروزی من خالی تر از دیروزه

  18. 4 کاربر از پست مفید پژمان تشکرکرده اند .

    colonel (دوشنبه 10 فروردین 94), فدایی یار (دوشنبه 10 فروردین 94), مصباح الهدی (سه شنبه 11 فروردین 94), شیدا. (دوشنبه 10 فروردین 94)

  19. #20
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 07 خرداد 99 [ 14:53]
    تاریخ عضویت
    1391-12-22
    نوشته ها
    4,428
    امتیاز
    70,050
    سطح
    100
    Points: 70,050, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    14,753

    تشکرشده 14,732 در 3,979 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    790
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط پژمان نمایش پست ها
    درسته یکی از دلایلش متاهلی هست ولی دلایل دیگه هم داره چون صرفا تاهل یا داشتن فرزند نمیتونه آدم رو بسازه چه بسا کسانی رو میبینیم توی دهه 30 یا 40 زندگی هستند و دو سه مرتبه هم ازدواج کردند ولی چندان درک درستی از دنیای اطرافشون یا جنس مخالف ندارند.
    آقای no timetodecide هیچکس به اندازه شما نمیتونه تشخیص بده اون خانم وافعا برای شما مناسب هست یا نه.از اینکه یک مرتبه ازدواج کردند و ناخودآگاه ممکنه مقایسه برای ایشون پیش بیاد و شما فاقد همچین تجربه ای هستید تا مدت زمان لازم برای تجدید روحیه ایشون چون وارد یک رابطه دیگه شدن به این سرعت ممکنه پناه آوردن به شما باشه و همین سن شما که به نظر من دو سال چیزی نیست.

    تنها دلیلش ازدواج نیست و فاکتورهای مختلفی روی درک و فهم ما تاثیر داره.

    اما یکی از عواملی که می تونه حداقل در مورد زندگی مشترک تاثیر گذار (با ضریب تاثیر بالا) باشه، داشتن تجربه قبلی در این مورد هست.

    آقای فدایی یار،
    سوالتون را درست متوجه نشدم.

    واضح هست که تجربیات ما روی زندگیمون خیلی موثرند.
    دختری که ازدواج کرده و طلاق گرفته تجربه ی کاملا متفاوتی را نسبت به یک دختر مجرد طی کرده و می تونه روش تاثیر زیادی بذاره.

    و چون ازدواج واقعه مهمی در زندگی فرد محسوب می شه، اثرش نسبت به عوامل دیگه بیشتر هست.
    طلاق واقعه ی آسونی نیست. یکی را افسرده می کنه، یکی را ترسو و بدبین می کنه، ... و یکی را هم می سازه. به هرحال بی تاثیر نیست.
    اگر می خواهید برای صلح جهانی کاری انجام دهید به خانه خود بروید و به خانواده تان عشق بورزید .
    مادر ترزا

  20. 4 کاربر از پست مفید شیدا. تشکرکرده اند .

    colonel (دوشنبه 10 فروردین 94), فدایی یار (دوشنبه 10 فروردین 94), پژمان (چهارشنبه 12 فروردین 94), مصباح الهدی (سه شنبه 11 فروردین 94)


 
صفحه 2 از 3 نخستنخست 123 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ ها: 31
    آخرين نوشته: یکشنبه 18 مهر 95, 22:29
  2. منو زن داداشام دوستیم دوست دوست
    توسط ارشیدا در انجمن اختلاف و دعوا با خانواده همسر
    پاسخ ها: 5
    آخرين نوشته: شنبه 11 آذر 91, 11:00
  3. دوست داشتن دختری که با پسر دیگری است و می گوید مرا دوست دارد
    توسط mehdi1369 در انجمن سئوالات ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 8
    آخرين نوشته: شنبه 28 آبان 90, 11:29
  4. من دوست پسر دوست صمیمیم رو دوست دارم
    توسط MisS AviatoR در انجمن سئوالات ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 12
    آخرين نوشته: شنبه 28 اسفند 89, 12:00

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 04:46 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.