1- برداشت من از صحبتهای شما در مورد این خانم اینه که حس قهرمان و ناجی بودن + بالاخره موفق شدن را در شما ارضا می کنه.
چه رابطه اولش
این دختر از یکی از دوستای من خوشش میومد در حدی که عاشقش شده بود
ولی پسره به هیچ عنوان ازش خوشش نمیومد یک سال به این دختر بی محلی کرد من کلی راهکار جلوی پای هر دوشون میذاشتم (فردین)
و چه رابطه دومش
که تاکید و تکرار زیادی روی این عبارت دارید و بارها در متنتون تکرار شده.
این همه اصرار شما به تکرار بیماری اون آقا که مسلما خودش هم خیلی دل خوشی ازش نداشته. کیه که از سلامتی بدش بیاد؟
متوجه شدم که شوهرش شوهر نیست زنه یعنی مردانگی نداره
2- در دانشکده جذب دختری شدی که متوجه شدی از دوستت خوشش می آد نه شما! این شکست را پس ذهنت نگه دار یه جا باید جبرانش کنی.
دختری رو دیدم که همیشه سر به زیر بود این دختر از یکی از دوستای من خوشش میومد
زمانی که مجرد بود و باهاش دوست بودی هم درخواست ازدواج ندادی، در ناخودآگاهت می ترسیدی چون یه بار غیرمستقیم رد شده بودی.
تا اینکه یه روز گفت خانوادم میگن باید ازدواج کنی بعد منم گفتم اگه خوبه ازدواج کن
3- ارتباط با زن متاهل !!
دلیلش یادم نمی آد !!!!!!
دیگه رفت ازدواج کرد و از هم خبر نداشتیم تا یک سال بعد که یادم نمیاد چجوری ارتباط تلفنی ما شروع شد
4- خب حالا شد یک خانم زخم خورده مطلقه که راحت تر می شه بهش نزدیک شد.
به خودم جرات دادم و رفتم جلو.
2 سال میشه با هم رابطه داریم هر اتفاقی بین ما افتاده به خواسته ی من و اصرار من بوده حتی رابطه ی نزدیک خیلی جاها رفتیم
من موفق شدم !!!!!!!!!
اون دختر جسوریه (پیشقدم شدن برای دوستی با کسی که خوشش می اومده، رها کردن دوست پسری که بهش پیشنهاد ازدواج نمی ده، درگیر شدن در یک زندگی مشترک ناموفق و طلاق سریع (خانمهای زیادی این مشکل را سالها تحمل می کنند. منظورم درستی کار اونها نیست. جسارت این دختر مورد نظرمه)، ارتباط با دوست پسر سابق زمان تاهل، و حتی رد کردن پیشنهاد ازدواج شما چون قاطعیت و ابهت مورد نظرش را در این پیشنهاد نمی بینه)
و شما مرد محتاطی هستی.
اگر می خواهید برای صلح جهانی کاری انجام دهید به خانه خود بروید و به خانواده تان عشق بورزید .
مادر ترزا
ویرایش توسط شیدا. : دوشنبه 10 فروردین 94 در ساعت 14:47
علاقه مندی ها (Bookmarks)