حال و احوال یاران همدردی (10)

**پژمان** · یکشنبه 09 فروردین 94 15:10

یه خر آدم رو بوس کنه بهتر از اینه به بوس آدم رو خر کنه! (فامیل دور - کلاه قرمزی)

**paiize** · یکشنبه 09 فروردین 94 15:57

اینجا الان داره بارون میباره منم اومدم زیر بارون تاهوایی عوض کنم
پوسیدم توی خونه!!!من هنوز سال جدید پامو ازخونه نزاشتم بیرون!!!فک کن!!

دارم تصورمیکنم بااین بارون توی ماشین توی جاده فرقی نمیکته کجا فقط جاده باشه...
باموزیک ملایمی که الان دارم گوش میدم...دستمو از ماشین بیرون میبرم....
آفتاب چنددقیقه یه باردرمیاد ومیره پشت ابرها...نم نم بارون بهاری...
اطرافت هم سرسبز...
بعد چنددقیقه کنارمی ایستیم وچای میخوریم...حواسمون هست که لباسهای عیدمون هم کثیف نشه وسرووضعمون بهم نریزه یه وقت!!!
آخییییییی.....
تصورشم حال آدمو خوب میکنه...
اشکال نداره درعوض سال دیگه با نی نی خوشگلم میرم مسافرت...

**meinoush** · یکشنبه 09 فروردین 94 19:13

اینطوریام فعلا.....

امیدوارم روزای اینطوریم زود بیاد و بمونه :

روزای خوبی داشته باشید

**salehe92** · یکشنبه 09 فروردین 94 22:29

سلام دوستان

سال نو مبارک. امیدوارم که سالی خوب و پربرکت داشته باشید.
اما حال و احوال من:
هم میشه گفت خوب و هم میشه گقت بد! در ان بخشهایی که تلاش کردم احساس رضایت دارم و ان بخشهایی که هم که تنبلی کردم مسلما ناراضی ام. این به طور کلی.
ولی این چند روز خیلی خوشحال نیستم. چون چند روزی که تو عید سرکار بودم خیلی استرس داشتم. اولین باری که بود که تنها بودم، برای همین خیلی استرس داشتم. در نتیجه اصلا از خودم و عملکردم راضی نیستم. اصلا دوست ندارم که یک انسان مضطرب باشم. دوست دارم شجاع و با اعتماد به نفس باشم. ولی اینطور نیست......
و از طرفی هم ارامش به خانواده ما نیومده. میدونید میشه به موضوع اینطور نگاه کرد که ناراحتی و رنج باعث رشد ادم میشه ولی گاهی اوقات هم باعث نابودی اعصاب میشه!
از بس بیماری اعضای خانواده ام را دیدم، انرژی برام باقی نمونده. دو ماه پیش دوباره خواهرم بهش حمله دست داد و بستری شد، الان کمی بهتر. چند هفته پیش هم مامانم خوردن زمین. تو کل این مدت بهشون می گفتم بیاید بریم دکتر ولی گوش نمی کردند و می گفتند خوبم! ولی دستشون درد می کرد. می گفتند من کلی کار دارم بعدا میرم دکتر! حالا هم که رفتیم دکتر گفتند احتمالا باید دست شون جراحی بشه

هفته دیگه مشخص میشه. به معنای واقعی کلمه ناراحت و بی انرژی ام.

**~~آرام عشق~~** · پنجشنبه 13 فروردین 94 23:34

سلام عزیزان دلم
ان شاءالله حال همگی شما عالی و روزگارتون بر وفق مرادتون باشه...
امروز رو رفته بودیم بیرون خیلی خوش گذشت...
دوباره خنده های مادرم رو دیدم از ته دل می خندید چقدر دوست داشتنی تر میشه وقتی می خنده...به صورتش نگاه می کردم و تو دلم می گفتم خدایا شکرت الهی همیشه بخندی...
خواهرمم همین طور امروز خیلی خوشحال و پر انرژی بود
خیلی شیرین و لذت بخشه دیدن لبخند روی لبای عزیزانت به نظرم بالاترین نعمته...
با دیدن خنده شون منم انرژی می گیرم...

**(آسمانی آبی)** · شنبه 15 فروردین 94 23:26

بچه ها باور کنید واسم عقده شده بود اینجا بیام بنویسم

هروقت میومدم این صفحه حس یه آدم لال رو داشتم ، انگار داشتم خفه میشدم
چقدم رنگ آبی تیره بهم میاد ای آسمانی آبی ناقلا

امشب کلی ذوق کردم ...

اینم حال و احواله اولین روزه اشتراک گیری آسمانی آبی

**SOGAND.** · شنبه 15 فروردین 94 23:40

به نظر من قشنگ ترین جمله دنیا اینه:

چشم ها را باید شست
جور دیگر باید دید

خدایااااااااا شکرت چقدر امسال سال خوبی بوده تا الان.انشالا که تا اخرش ادامه داشته باشه

امیدوارم اخر سال بیام بنویسم راسته که میگن سالی که نکوست از بهارش پیداست

**بی نهایت** · یکشنبه 16 فروردین 94 13:24

سلام
خسته و کوفته یک سفر پر بازدید و پر بار هستم .

از دیدار دوستان و فامیل کلی روحیه گرفتم . همه رو دیدم عیادت بیمار، یک مادر با نوزاد تازه متولدشده، یک پدر پیر چشم به راه، دوستان قدیمی ، زیارت اهل قبور ، فامیل دور ، فامیل نزدیک ، فامیل همسر ، فامیل خودم همه در حد پنج دقیقه.

این بار هیچ کس رو از قلم ننداختیم حتی اونهایی که ما رو دوست نداشتند به همه سر زدیم و با لبای خندون و روبوسی از همه خدافظی کردیم.

حتی به بازارای قدیمی هم سر زدم و سری به خاطرات گذشته زدم و با یک تبسم از کنارشون گذشتم.

خیلی خوابم می یاد فقط.

**ammin** · یکشنبه 16 فروردین 94 18:11

یه مدت نبودم ...

حالم خوبه

از دوستانی که جویای حال من بودن تشکر میکنم امکان ارسال پیام برای همه میسر نیست

**کیت کت** · یکشنبه 16 فروردین 94 20:50

نه خوب نه بد!

این روزها تنها اوقات ارامش و خصوصیم همین تالار.....روزهای اول که میرفتم مطب با کفش لژدار و مانتوی خانومانه میرفتم اما الان.....کتونی+شلوار کتون بگی + مانتوی ورزشی + نیم کت ارتشی !!!!!!!از بس دارم دوندگی میکنم می خوام راحت باشم.لباس تو خونم نپوشم صلواااات......همه زندگیم یه کیف که توش نگاه کنی یا کتاب های رشتمه یا وسایل و مواد کارم....5 صبح هم تو کوچمون میدوم برم سر کوچه بیان دنبالم.5 صبببببببح. این دوندگی ها هم خوشحالم میکنه هم گیجم هم گاهی غمگینم!

یه قرار داد کاری دارم.اگه بشه .......حیف نیستید وگرنه همتون پیتزا مهمون می کردم .....اخه من عاشق پیتزام!پیتزااااااا

موضوع: حال و احوال یاران همدردی (10)

ابزارهای موضوع

جستجو موضوع

نحوه نمایش موضوع

12 کاربر از پست مفید پژمان تشکرکرده اند .

15 کاربر از پست مفید paiize تشکرکرده اند .

14 کاربر از پست مفید meinoush تشکرکرده اند .

14 کاربر از پست مفید salehe92 تشکرکرده اند .

14 کاربر از پست مفید آرام عشق تشکرکرده اند .

14 کاربر از پست مفید (آسمانی آبی) تشکرکرده اند .

12 کاربر از پست مفید SOGAND. تشکرکرده اند .

14 کاربر از پست مفید بی نهایت تشکرکرده اند .

13 کاربر از پست مفید ammin تشکرکرده اند .

14 کاربر از پست مفید کیت کت تشکرکرده اند .

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)