سلام عزیزان دلم
الآن دوباره پست خودمو خوندم چه قدر خوب بود یادش به خیر...
امروز داشتم یه موضوعی رو برای همسرم تعریف می کردم همین طور بهم خیره شده بود وسط حرفم بهم لبخند زد پرسیدم چیه؟! گفت : بعضی وقتا خیلی دوست داشتنی میشی (بعضی وقتا!!!!)
بعد از اون اتفاق دردناکی که واسم افتاد همسرم محبتاشو کم نکرد که هیچ بیش تر هم کرد واقعا این مدت خیلی اذیت شد
توانایی نداشتم به خونه م برسم ، غذا بپزم اما همسرم خم به ابرو نمیاورد اکثر مواقع از بیرون غذا می گرفت خونه رو خودش جارو می کشید خودش سفره مینداخت و جمع می کرد
همیشه منو در آغوش می گرفت و می گفت خانومی انقدر بی تابی نکن حکمت خدا این بوده هنوز فرصت داریم
مسخره بازی در میاورد کلیپ های خنده دار بهم نشون می داد فقط می خواست منو بخندونه
دو شب پیش فکر کردم دارم از دستش میدم داشتم دیوانه می شدم شکر خدا الآن حالش خوبه حال سه تامون من ، همسرم ، پسرم خوبه
زندگی شیرین است...
همسرم ازم می پرسه اگر من بمیرم چی کار می کنی؟! ناراحت شدم و چون بار اولش نیست که از این مدل سؤالا می پرسه خواستم حالشو بگیرم گفتم خوب نیست مرده رو زمین بمونه زودی دفنت می کنیم خودشم خنده ش گرفته بود
همیشه این مدلی سؤال می پرسه
یه بارم بهم گفت من اگر دست داعش بیفتم چی کار می کنی؟!!!! حتما انتظار داشت بگم سوپرمن میشم میام نجاتت میدم
علاقه مندی ها (Bookmarks)