به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 3 از 4 نخستنخست 1234 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 21 تا 30 , از مجموع 31
  1. #21
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    شنبه 07 آبان 01 [ 21:11]
    تاریخ عضویت
    1393-1-11
    محل سکونت
    مگه فرقی داره!؟
    نوشته ها
    809
    امتیاز
    24,401
    سطح
    95
    Points: 24,401, Level: 95
    Level completed: 6%, Points required for next Level: 949
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First Class10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    3,979

    تشکرشده 3,495 در 804 پست

    حالت من
    Khoshhal
    Rep Power
    191
    Array
    سلام

    شما سال هاست خودتونو وقف خانوادتون کردید و از علائقتون به خاطر اونا صرف نظر کردید. یه جورایی خودتونو فراموش کردید. خَلَاء هایی رو که از جانب همسرتون براتون ایجاد شده، به جای اینکه ازش مطالبه کنید؛ شاید به خاطر

    دوست داشتن و فداکاری از بیان و درخواستشون گذر کردید. در حالی که همسرتون فکر می کرده همه چیز خوبه و الان با نامه ای که بهش دادید بهت زده است. شاید چند روز دیگه دلتون براش بسوزه و دوباره همه چیز برگرده سر جای

    اول. نامه از این جهت که فضای ذهنیشو آماده کردین خوبه، ولی مشخصه هنوز اطلاعاتش ناقصه که عکس العمل مناسبی نشون نداده، در واقع نمیدونه مساله ی شما بنیادی تره و فکر کرده که با یه مرکز تفریحی رفتن مشکل حل

    میشه. باهاش حضوری حرف بزنید و از سردرگمی درش بیارید تا بتونه بهتون کمک کنه. خودتون رو سرکوب نکنید کاری رو که نمی خواید، نکنید و کاری رو که می خواید، بکنید؛ البته می دونید که!، با سیاست نه با اقتدار طلبی.

    در مورد علائق علمیتونم، من مشکل خاصی نمیبینم، مهم اینه که شما چی دوست دارید و چه چیزی به شما احساس رضایت میده همون رو پیگیری کنید با این دقت که یه ملاحظاتی رو هم باید در نظر بگیرید مثل مسئولیتی که در

    قبال خانوادتون دارید؛ می تونید هر دو رو با هم ببرید جلو نه اینکه یکی رو فدای دیگری کنید چون هر کدومو که فدا کنید انگار خودتونو قربانی کردید چون هردوشون جزو علائقتونند و اینا بخشی از شما هستند.
    من دیوانه چو زلف تو رها می‌کردم / هیچ لایق‌ترم از حلقه زنجیر نبود




  2. 2 کاربر از پست مفید m.reza91 تشکرکرده اند .

    khaleghezey (پنجشنبه 14 اسفند 93), بی نهایت (پنجشنبه 14 اسفند 93)

  3. #22
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 29 بهمن 02 [ 14:38]
    تاریخ عضویت
    1390-2-14
    نوشته ها
    1,633
    امتیاز
    42,408
    سطح
    100
    Points: 42,408, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialOverdriveVeteranTagger First Class25000 Experience Points
    تشکرها
    5,992

    تشکرشده 8,207 در 1,574 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    366
    Array
    پریروز گفت فردا بریم پیست اسکی
    من چون هنوزم ناراحت بودم دلم نمی خواست بدون اینکه با هم به یه نتیجه برسیم بر گردم سر خونه اول.

    منم چیزی نگفتم وسیله هم آماده نکردم اونقد دیروز مظلومانه برخورد کرد که دلش هوس آش دوغ کرده که منم به قول آقا رضا دلم سوخت و پا شدم خودش همه وسایلو جمع کرد اونقد تو ماشین باهام شوخی کرد که دیگه خندیدم.

    هیچی دیگه همه چی گل و بلبل شد بدون اینکه یک کلمه راجع بع اون نامه حرف بزنه.

  4. کاربر روبرو از پست مفید بی نهایت تشکرکرده است .

    آویژه (شنبه 16 اسفند 93)

  5. #23
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    شنبه 07 آبان 01 [ 21:11]
    تاریخ عضویت
    1393-1-11
    محل سکونت
    مگه فرقی داره!؟
    نوشته ها
    809
    امتیاز
    24,401
    سطح
    95
    Points: 24,401, Level: 95
    Level completed: 6%, Points required for next Level: 949
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First Class10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    3,979

    تشکرشده 3,495 در 804 پست

    حالت من
    Khoshhal
    Rep Power
    191
    Array
    من یه پیشنهاد دارم براتون.

    یه یادداشت براش بنویسید و ازش بخواید که اونم به صورت متنی نظراتش و احساساتشو در خصوص نامتون بنویسه و بنویسید تا هر وقت که بخواد حضوری دربارش صحبت نمی کنید و تو گفتگوها و رفتارهای روزمرتون کاملا عادی خواهید بود. ارتباط متنی یه حسنی هم که داره میتونه خوب فکر کنه درباره اون چیزایی که میخواد مطرح کنه. ضمنا لحن نامه رو هم مهربان و با محبت بنویسید تا حس اطمینان رو براش ایجاد کنه در عین حال یه جوری منظورتونو برسونید که به این دیالوگ احتیاج دارید و تداومش لازمه.
    این روش شاید جواب بده اگه تا حالا نکردید، امتحانش کنید.

    موفق باشید.
    من دیوانه چو زلف تو رها می‌کردم / هیچ لایق‌ترم از حلقه زنجیر نبود




  6. کاربر روبرو از پست مفید m.reza91 تشکرکرده است .

    بی نهایت (شنبه 16 اسفند 93)

  7. #24
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 29 بهمن 02 [ 14:38]
    تاریخ عضویت
    1390-2-14
    نوشته ها
    1,633
    امتیاز
    42,408
    سطح
    100
    Points: 42,408, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialOverdriveVeteranTagger First Class25000 Experience Points
    تشکرها
    5,992

    تشکرشده 8,207 در 1,574 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    366
    Array
    ما تو خونمون یک کتابخونه داریم تنها رابطه من با کتاب ها فقط موقع اثاث کشی ها بود که توی کارتون می ذاشتم و دوباره توی کتابخانه.

    بارها به همسرم گفته بودم که کتابها رو یا ببخشه یا بفروشه هر کاری بکنه تا یه خورده جامون بازتر بشه.

    تا اینکه تو این چند روز به خاطر تغییر دکوراسیون خودمو مجبور کردم کتابها رو بر اساس عنوان و موضوع دسته بندی کنم.
    شاید دو هزار جلد کتاب می شد .

    همیشه از تحقیق و پژوهش لذت می بردم. کتاب ها رو که یکی یکی نگاه می کردم به خودم می گفتم این مربوط می شه به فلان ضعف شناختی که دارم باید اینو بخونم .خلاصه مشتاق شدم تک تک کتاب ها را بخونم .

    الان حس خیلی خوبی دارم چون یه منبعی پیداکردم که می تونه تا حدی من رو از این حالت سکون نجات بده.

    خواستم دوستان هم در جریان باشند که برای حل مشکلم بی کار ننشستم.

  8. 6 کاربر از پست مفید بی نهایت تشکرکرده اند .

    m.reza91 (پنجشنبه 28 اسفند 93), meysamm (شنبه 01 فروردین 94), میشل (یکشنبه 02 فروردین 94), آویژه (پنجشنبه 28 اسفند 93), شیدا. (پنجشنبه 06 فروردین 94), صبا_2009 (پنجشنبه 28 اسفند 93)

  9. #25
    سرپرست سایت

    آخرین بازدید
    [ ]
    تاریخ عضویت
    1388-1-03
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    8,056
    امتیاز
    146,983
    سطح
    100
    Points: 146,983, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialRecommendation Second ClassCreated Blog entryVeteranOverdrive
    نوشته های وبلاگ
    4
    تشکرها
    27,661

    تشکرشده 36,001 در 7,404 پست

    Rep Power
    1092
    Array
    سلام

    احتمالاً الآن در سفر باشی .....

    بی نهایت عزیز

    آنچه برای شما مهم هست و از سکون خارج می کند و دامنه لذتهای شما را زیاد می کند تا جایی که حتی از وزش ذره ای نسیم به وجد آیی معنای زندگیست ....

    نقل قول نوشته اصلی توسط مدیرهمدردی نمایش پست ها





    با سلام

    بر هر چه همی لرزی می دان که همان ارزی
    زین روی دل عاشق از عرش فزون باشد (
    جهت مطالعه بیشتر کلیک فرمایید)

    با سلام دوام ، ثبات، آرامش و رشد انسان به میزان اهدافش و معنای زندگی اش بستگی دارد.
    اگر همه هدف و معنای زندگی من یک ماشینی باشد که دارم. ا گر ماشینم را دزد ببرد، دیگر زندگی من بی معنا و بی هدف هست. و یا باید خودم را بکشم. یا هدف جدیدی انتخاب کنم.
    اگر هدف جدید انتخاب کنم دچار بی ثباتی و ناپایداری هستم. یعنی هر روز با از بین رفتن یک هدف ، به سوی هدف دیگری تغییر جهت می دهم.
    این تغییرات مرا سردرگم می کند.
    هدف و معنا زندگی باید به نوعی انتخاب شود که از بین رفتنی نباشد، ثبات داشته باشد، قوی و برانگیزاننده باشد. دیگران نتوانند آن را از ما بگیرند یا به ما بدهند. یا تغییر جهت دهند.
    در واقع میزان رشد و آرامش انسان ها به ارزشمندی و بقاء و قدرت هدف و معنای زندگیشون بستگی دارد.


    البته بدیهی هست برای رسیدن به چنین هدف سترگ و با ثباتی ما نیاز داریم ابزارهای و مسیرها و روشهایی را انتخاب کنیم (که متاسفانه اکثر افراد نام این وسایل و متدها و منزلهای بین راهی را هدف می گذارند. البته در نام مشکلی نیست. اما باید بدانند اگر اسمش را هدف می گذارند. در واقع تنها یک نقطه و یک قسمتی از مسیر هست. و بعد از آنهم باید بروند به سوی هدف اصلی)
    در این قسمت متاسفانه چون هم پوشانی می کند با فلسفه، اعتقادات، فرهنگ، آداب و رسوم و خیلی حوزه های دیگر، مسئله سخت می شود.

    اما به طور کلی تعیین یک هدف عالی و قدرتمند در شان انسان می تواند تمام زیرمجموعه های زندگی اش را متحول، یکپارچه، هماهنگ و روان کند.

    خانواده ای که در یک تصادف همسرش را از دست می دهد. یا فرزندان از بین می روند.
    خانواده ای که عزیزش سرطان می گیرد.
    یا فرزند خانواده ای معلول یا عقب افتاده متولد می شود.
    دختر زیبایی که صورتش در آتش می سوزد.
    سرمایه داری که ورشکست می شود.
    تحصیل کرده ای که دچار بیماری می شود.
    زن با کمالاتی که گرفتار یک شوهر سخت گیر می شود.
    شوهر وفادری که زنش بهش خیانت می کند.
    و اکثر مصائب و مشکلات سنگین می توانند مانند زلزله 8 ریشتری هر هدف سست بنیادی را از پا بکنند و فرد را تا جنون ، یا خودکشی یا افسردگی و سایر اختلالات پیش ببرند.
    فقط افرادی با اهداف قدرتمند و با فونداسیون قوی در مصائب و مشکلات قوی با ثبات و پایدار می مانند.

    حالا شما مقایسه کنید با اهداف آبکی خیلی افراد که با زلزله 2 ریشتری تخریب می شوند.

    مثلا وقتی هدف شما فرزند، یا همسر یا تحصیل یا شغل، یا .... باشد، هر کدام اینها چون تا اندازه زیادی با متغیرهای دیگر در ارتباط هست و افراد دیگر هم تاثیر می گذارند. به راحتی می تواند تهدید شود. وقتی در کنکور شکست خوردی ، همه هدفت می رود و زندگیت تخریب می شود.
    وقتی شوهرت بد برخورد کرد. چون هدفت یک شوهر خوب بوده است. حالا احساس شکست می کنید. و......

    پس از مشخصه های دیگر هدف اینست که هدف باید صرفا به شما بستگی پیدا کند. و اگر هدف در دست متغیرهای غیر از خودت باشد. باید فقط بنشینی و منتظر باشی.
    اما اگر هدفت خودش قوی و پرجا باشد. به جای اینکه تو آنرا سرپا نگه داری، هدف تو را سر پا نگه می دارد.
    شما وقتی زیر سقف خشت و گلی هستید همیشه باید دستت روی سرت باشد که آن روی تو خراب نشود.
    اما وقتی ساختمانی ضد زلزله و قوی داری، او شما رادر برابر باد و باران و زلزله محافظت می کند.

    امروزه اکثر ما مشکل در هدف یابی داریم.
    امروزه بشر هدف خود را به جای آرامش در آسایش قرار داده است.
    دیگه بسه....
    چقده حرف زدم!



    دو لینک ذیل را در این مورد پیگیری کنید.
    انجمن معنا درمانی و مثنوی درمان ------ مخصوصا شاخه معنی و معنا

    تکنولوژی ، رفاه و آرامش




    معنای زندگی در واقع یعنی روح زندگی .... وقتی زندگی ای روح نداشته باشه همه اهداف ریز و درشت که اغلب در اعتباریات خلاصه می شود وقتی تحقق یافت اون بی روحی که با کرختی و احساس سکون و پژمردگی و فقدان نشاط درونی خود را نشان می دهد بروز می یابد که در یک کلام نوعی حس پوچی هست .

    وقتی برای ما تحصیل شد هدف ، ارتقاء شغلی و اجتماعی شد هدف ، ازدواج شد هدف ، بچه داشتن شد هدف ، رفاه و آسایش و .... شد هدف و از این دست هدفها شد انگیزه حرکت و فعالیت و بودن ، به هرکدوم که دست یابیم خلائی بزرگتر از کسی که هیچ کدام از آنها را ندارد پیدا می کنیم چون آنوقت است که به راه طی شده فکر می کنیم که انگار بیهوده بوده و ....

    شما با اونچه برای همسرت نوشتی احساس کردی کمی آرام شده ای و .... تصور می شود شاید احوالاتت بر می گردد به همین کمبودهای از ناحیه همسر و...... بعد با آنچه در میان کتابها یافتی و انگیزه مطالعه پیدا کردی حس کردی حالت بهتر شده .... اما فکر کن اگر همه اون کتابها را هم خواندی و همسرت راجع به نامه ات هم با تو صحبت کند و حتی آنی بشود که تو دوست داری و ..... بعدش چی ؟؟؟؟ مطمئنی دوباره این حس سکون را پیدا نمی کنی ... دوباره احساس بیهودگی نمیاد و ....

    نمی دانم اگر فکر کنی چه پاسخی می دهی اما من با توجه به شناختی که نسبت به روحیاتت پیدا کرده ام می گویم این حس را پیدا می کنی .... یعنی دوباره احساس خمودگی و ... این هم خوب است هم خوب نیست .

    خوب است :

    چون تو به گونه ای رشد کرده ای و درک و فهمی داری که اون جهت غایی وجودی در درونت خاموش نشده ، شاید بخاطر اینکه به آنچه که آدم را چنان پرت و در حاشیه و بیراهه قرار می دهد که غرق بیخبری است و خود نمی داند و سرگردان است و خود نمی داند و ..... مشغول نبوده ای و به نوعی بتوان گفت بهره ای از هشیاری داری و این خوب است که هر از گاهی تلنگری از درد سراغت می آید که با این تعابیری که در این تاپیک اشاره داشتی بروز می یابد . در واقع درد بی دردی سراغت می آید

    مرد را دردی اگر باشد خوش است
    درد بی دردی علاجش آتش است

    خوب نیست :

    اگر هم علت را و هم درمان رانیابی . که خدا را شکر تو در پی آنی

    ابتدا یک خط به عنوان کلید می دهم تا بعد ببینم چه دریافتی و ادامه دهم .

    به روزی فکر کن که به سوی سرای باقی رهسپاری و به لحظه ای که وابسته ترینها هم رهایت می کنند و می روند و به اینکه همه آنچه از اعتباریات این دنیا به دست آورده ای همراهت نمی تواند باشد و بلکه عریان از همه آنها داری می روی ..... و بیاندیش که چه مانده ، چیست که با توست و در این وقت هم از تو جدا نمی شود و همیشه با تو خواهد بود و کیست که همیشه همراهت هست و فقط اوست ... پس یک چیست که با توست می ماند و اون هم آنچه از تو هست است و یک کیست که با تو می ماند است این وضعیتی که گفتم را خوب ترسیم و درک کن و عریان عریان شو از هرچه در این دنیا بدست آورده ای و ....

    تا بعد و ادامه





  10. 9 کاربر از پست مفید فرشته مهربان تشکرکرده اند .

    m.reza91 (یکشنبه 02 فروردین 94), meinoush (جمعه 07 فروردین 94), meysamm (یکشنبه 02 فروردین 94), میشل (یکشنبه 02 فروردین 94), مهرااد (پنجشنبه 06 فروردین 94), مسافر زمان (یکشنبه 02 فروردین 94), آویژه (یکشنبه 02 فروردین 94), بی نهایت (سه شنبه 04 فروردین 94), شیدا. (پنجشنبه 06 فروردین 94)

  11. #26
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 29 بهمن 02 [ 14:38]
    تاریخ عضویت
    1390-2-14
    نوشته ها
    1,633
    امتیاز
    42,408
    سطح
    100
    Points: 42,408, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialOverdriveVeteranTagger First Class25000 Experience Points
    تشکرها
    5,992

    تشکرشده 8,207 در 1,574 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    366
    Array
    سلام فرشته مهربان عزیز

    بله مسافرت بودم.

    پست مدیر رو در بدو امر که می خواستم تاپیک بزنم بارها خوندم اما نتونستم با اون هدف مورد نظر ارتباط برقرار کنم.

    روی متن کلیدیتون تامل کردم و به نتایج زیر رسیدم.

    من به خاطر استرس و اضطراب ناشی از تفکر به مرگ به طور جدی به مرگ فکر نکرده و نمی کنم.

    من از روزی که نباشم می ترسم.

    چیستی من خلاصه شده در من نیست بلکه آموزه های دینی است در محیط خانواده در من نهادینه شده اما وقتی در خودم عمیق می شم خودمو یک فقیری می بینم که هیچ ثروتی به جز همین لباس زیبا نداره.

    مورد اینکه در شناخت خودم و نیازهام دچار دوگانگی هستم دیدگاه دنیوی و معنوی و از این بابت از مرگ ، مراسمات تدفین و سوگواری و حتی فکر کردن به اون دوری می کنم از شیوه توقف فکر استفاده می کنم.

    نمی دونم تونستم به جواب سوالتون نزدیک بشم یا نه؟

  12. کاربر روبرو از پست مفید بی نهایت تشکرکرده است .

    شیدا. (پنجشنبه 06 فروردین 94)

  13. #27
    سرپرست سایت

    آخرین بازدید
    [ ]
    تاریخ عضویت
    1388-1-03
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    8,056
    امتیاز
    146,983
    سطح
    100
    Points: 146,983, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialRecommendation Second ClassCreated Blog entryVeteranOverdrive
    نوشته های وبلاگ
    4
    تشکرها
    27,661

    تشکرشده 36,001 در 7,404 پست

    Rep Power
    1092
    Array
    پاسخ من وقتی دریافت خواهد شد که شما به عریانی از هر کسی و هر چیزی برسید و تنهایی و منحصر به فرد بودن را حس کنید . به هر شکلی این را توجه کنید و نتیجه را بنویسید





  14. 3 کاربر از پست مفید فرشته مهربان تشکرکرده اند .

    meinoush (جمعه 07 فروردین 94), بی نهایت (پنجشنبه 06 فروردین 94), شیدا. (پنجشنبه 06 فروردین 94)

  15. #28
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 29 بهمن 02 [ 14:38]
    تاریخ عضویت
    1390-2-14
    نوشته ها
    1,633
    امتیاز
    42,408
    سطح
    100
    Points: 42,408, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialOverdriveVeteranTagger First Class25000 Experience Points
    تشکرها
    5,992

    تشکرشده 8,207 در 1,574 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    366
    Array
    من هیچ باقی الصالحاتی ندارم مگر اینکه شاید روزی اعمال نیک فرزندانم به دادم برسن که اون هم هیچ اعتباری بهش نیست.

    شاید محبت اهل بیت که باز اون هم خالص نیست و خیلی سطحیه .

    شاید هم رضایت پدر و مادر و دعایی که در زمان حیاتشون بدرقه راهم می کردند اما باز نمی دونم به درد اون دنیام می خوره یا نه چون در این دنیا دارم ازش استفاده می برم شاید به اون دنیا نرسه.

    تنها کسی که می تونه همراهم باشه شفاعت اهل بیته که اون رو هم ندارم .

    - - - Updated - - -

    سعی در جلب رضایت همسر و تمکین از ایشون که بارها نمی دونم به شوخی یا جدی گفته اند از من راضی نیستند.

  16. 2 کاربر از پست مفید بی نهایت تشکرکرده اند .

    meysamm (پنجشنبه 06 فروردین 94), شیدا. (پنجشنبه 06 فروردین 94)

  17. #29
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 23 دی 98 [ 13:15]
    تاریخ عضویت
    1393-4-15
    نوشته ها
    382
    امتیاز
    12,547
    سطح
    73
    Points: 12,547, Level: 73
    Level completed: 25%, Points required for next Level: 303
    Overall activity: 12.0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    894

    تشکرشده 1,236 در 375 پست

    Rep Power
    99
    Array
    سلام
    این که میگید باقیات صالحاتی ندارید ادب مهمی در بندگی هست و ادب خودش یک باقیات صالحات بزرگ هست وسیره معصومین ما هم همین بوده که خودشون و عملشون رو در برابر خدا به شدت می شکستند و کوچک میکردند به طوری که ادراک این همه شکستگی برای ما میشه گفت ناممکن میشه و تجلی اون هم مثل اکثر شعائر دیگه توی کربلاست اونجا که بعد از بریدن سر مطهر امام حسین (ع) حضرت زینب عرضه میکنندکه:
    «اللّهُمَ تَقَبَّلْ مِنَّا هَذَا الْقَلِيلَ من الْقُرْبَانَ» (خداوندا! این قربانی کوچک را از ما بپذیر)

    در حالی خدا ذبح گوسفند بجای ذبح حضرت اسماییل رو به ذبح عظیم یاد میکنه:

    وَفَدَيْنَاهُ بِذِبْحٍ عَظِيمٍ:
    و آن ذبح را به ذبحى بزرگ عوض كرديم.


    و اساسا غرض از نماز هم همین تواضع نسبت به پروردگار هست و حضرت زهرا(س) هدف نماز رو دوری از هر گونه بزرگی فروختن(تکبر) به خدا دونستن:

    حضرت زهرا(س) می فرماید: خداوند ایمان را وسیله پاک شدن شما از آلودگی شرک و نماز را برای دوری و پاک نمودن شما از تکبر قرار داد".

    با عرض معذرت من بجای این که بخوام مشکل شما رو تحلیل کنم یه هدف خوب و بزرگ رو که بزرگان ما نه من حقیر پیشنهاد میکنن به شما پیشنهاد کنم و اون انس و دوستی با قرآن هست ،منظور از انس هم الآن قرائت و تجوید و...(که سر جای خودشون بسیار لازم و خوب هستند ) نیست بلکه منظور این هست که قلب تون نسبت به این کلام احساس نزدیکی کنه و این آرام آرام به دست میاد و البته میتونه توی گیر و دار زندگی خیلی هم مورد غفلت قرار بگیره و سریع به نسبت فراموش بشه ولی هر چی این انس قلبی بیشتر باشه بازگشت به اون با طلب بیشتری همراه هست ،خدا در مورد قرآن میفرماید:


    لَقَدْ أَنزَلْنَا إِلَيْكُمْ كِتَابًا فِيهِ ذِكْرُكُمْ أَفَلَا تَعْقِلُونَ ﴿ ۱۰ ﴾

    در حقيقت ما كتابى به سوى شما نازل كرديم كه ياد شما در آن است آيا نمی ‏انديشيد (۱۰)

    خدا میفرماید ما حقیقتاً به یاد شما بودیم و قرآن رو برای همین نازل کردیم ،حالا اگر به شما نامه ای از مثلاً فلان شخص که شما براش اهمیت زیادی قائل هستید برسه که به خاطر شما اون نامه رو فرستاده باشه شما چند بار و چه جوری اون نامه رو خواهید خوند.

    البته برای ما ها با ضعف هامون انس با تمام این نامه میسر نمیشه خوب شما از از آیاتی که قلباً با اونها احساس نزدیکی بیشتری دارید شروع کنید .

    فَاقْرَؤُوا مَا تَيَسَّرَ مِنَ الْقُرْآنِ : تا آنجا که می توانید قرآن بخوانید (مزمل/20 )

    من باز هم روی این انس خیلی تاکید دارم، شما بشینید آهسته آهسته حتی در یک برنامه چند ساله ، ابتداءً آیاتی رو که دوستشون دارید و می تونید باهاشون انس قلبی پیدا کنید (که مطمئن باشید خیلی هم زیاد هستند) رو استخراج کنید و حتی آهسته آهسته اونها رو حفظ کنید و در زول روز با خودتون زمزمه اش کنید مزمئن باشید این انس به آیات دیگه حتی آیات عذاب(درواقع این ها آیات انذار هستند مثل مادری که فرزندش رو از آتش انذار و دوری میده)هم کشیده میشه و حتی اونها رو هم خیلی دوست خواهید داشت.

    این دو کتاب رو هم مطالعه کنید فکر میکنم دوست داشتیه باشید(برای دانلود نسخه پی دی اف هم می تونید در اون صفحه روی نسخه چاپی کلیک کنید و از منوی بالا سمت چپ صفحه ای که باز میشه گزینه پی دی اف رو انتخاب کنید )

    آشتی با خدا از طریق آشتی با خود راستین - لب المیزان

    معاد ، بازگشت به جدی ترین زندگی - لب المیزان

    موفق باشید.

  18. 2 کاربر از پست مفید hamed-kr تشکرکرده اند .

    parsa1400 (یکشنبه 09 فروردین 94), بی نهایت (یکشنبه 09 فروردین 94)

  19. #30
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 29 بهمن 02 [ 14:38]
    تاریخ عضویت
    1390-2-14
    نوشته ها
    1,633
    امتیاز
    42,408
    سطح
    100
    Points: 42,408, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialOverdriveVeteranTagger First Class25000 Experience Points
    تشکرها
    5,992

    تشکرشده 8,207 در 1,574 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    366
    Array
    لیلة الرغائب شروع بی قراری جدیدی رو تجربه کردم بچه ها را درعین ناباواریکه پشت سرم گریه می کردند رها کردم و به همسرم گفتم حالم خوب نیست می خوام برم بیرون ، گفت برو ..

    تو خیابونا بی هدف رفتم تا رسیدم به یه مسجد ،اونجا مراسم بود با تردید رفتم داخل . کلی گریه کردم .اونجا سخنران یه چیزی گفت
    اینکه غایت آرزوها بندگی است.

    با روی خجل فقط گریه کردم و اومدم بیرون .
    تو این دو روز فقط گریه می کنم.

    خیلی زود رنج و بی قرار شدم. حوصله بچه ها رو ندارم.

  20. 2 کاربر از پست مفید بی نهایت تشکرکرده اند .

    meinoush (شنبه 05 اردیبهشت 94), meysamm (شنبه 05 اردیبهشت 94)


 
صفحه 3 از 4 نخستنخست 1234 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 11:03 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.