به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 2 از 2 نخستنخست 12
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 19 , از مجموع 19
  1. #11
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    جمعه 08 اردیبهشت 96 [ 21:40]
    تاریخ عضویت
    1393-10-03
    نوشته ها
    345
    امتیاز
    7,833
    سطح
    59
    Points: 7,833, Level: 59
    Level completed: 42%, Points required for next Level: 117
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class5000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    299

    تشکرشده 738 در 270 پست

    Rep Power
    80
    Array
    همه چیز بستگی به طرز فکر خودتون داره یکی هست میگه من همیشه دلم میخواسته باحجاب باشم اما همیشه اهمال کردمو وقتی چیزی میبینم که خوشکله ولی کاملا پوشیده نیست

    نمیتونم مقاومت کنم این مدل ادمها اگر تو شرایطی قرار بگیرن که مجبور باشن بیشتر رعایت کنن معمولا خیلی راحت اینکارو میکنن


    اما یه سری دیگه هستن که اعتقادی به حجاب ندارن یا اگرم دارن به یه حجاب کامل اصلا اعتقاد ندارن یعنی اینجوری بار اومدنو ازین قضیم خوشحالن اینا به هر دلیلی
    که بخوان حجابشونو تغییر بد ننمیتونن اگرم انجامش بدن ازش زجر میکشن


    من از حرفاتون حس کردم شما جزو دسته اول نیستی


    من خودم این قضیه جزو اولین اولویت هام بود یعنی اگه کسی از هر لحاظ بیست بود اما میخواست گیر بده به حجاب ثانیه ای روش فکر نمیکردم نه که فکر کنیدالان پوشش من

    چطوریه که این قضیه چقدر واسم مهم بوده نه اتفاقا من خودم خیلی چیزاواسم مهمه و رعایت میکنم خیلی چیزام از نظرم مهم نیستو رعایتش نمیکنم میخواستم کسی باشه که به نظرم و

    سلیقم احترام بذاره و مجبور نباشم مدام نگران این باشم مبادا که این لباس یا ارایش همسرمو ناراحت کنه خوب من فکر میکردم این قضیه 90% شخصیه و سهم همسر باید کمتر از ده درصد باشه بخاطر همین این مهمترین خط قرمزم بود کسی که ردش میکرد بلافاصله رد میشد پس ببینید فکر خودتون چطوریه


    من خودم این قضیه رو با همسرم در میون گذاشتم که همسرم گفت اصلا این چیزا واسش مهم نیست حتی خیلی هم به حجاب انچنانی اعتقادی نداره با اینکه ازون ادمهای تقریبا معتقد هم هست البته خوشبختانه ازون دسته که اعتقاداتشون فقط ظاهری نیست و قلبیه


    ایشون ازم خواستن اگر هرجا پدرشونو دیدم حجابم کامل باشه چون ایشون رواین قضیه حساسه


    اما من بازم این قضیه رو هر چی فکر کردم دیدم نمیتونم قبول کنم .وباایشون در میان گذاشتم و حتی بخاطراین تفاوت دیدگاه وفرهنگ خونواده بهشون جواب منف یدادم اما باز ایشون گفتن هرطور راحتی اگه دوس نداری مجبور نیستی


    حالا اینارو چراگفتم؟


    ببینید من الان هروقت پدرشوهرمو میبینم حتی از همون اول خواست همسرموانجام دادم با اینکه دوس نداشتم ولی چون مجبور نبودم اینکارو تونستم بکنم اما اگه مجبور بودم قطعا اینکارو نمیکردم چرا؟چون قضیه حجاب نیست قضیه اون احترامیه که دلم میخواست همسرم برا فکرو خواستم قائل باشه


    یا یه مثال دیگه بزنم من همه جور لباسی دارم از بلندو پوشیده تاکوتاهو بی حجاب اما خودم میدونم هر کدومش جاش کجاست دلم نمیخواد کسی دغدغش بشه سلیقه وطرز لباس پوشیدنه

    من دلم میخواد ازاد باشم دلم میخواد اگه یه جایی دلم خواست مانتو کوتاه بپوشم بتونم اینکارو بکنم و این برام خیلی لذت بخشه دلم نمیخوادکسی برام حدو حدود تعیین کنه چون من خودم واسه خودم حدو حدود هایی دارم ولاز منمیدیدم کسی بخواد برام تعیین تکلیف بکنه همین الان اگه همسرم از لباسی خوشش نیادو به نظرش مناسب نباشه من هیچوقت نمیپوشمش هیچوقت

    چون منم برا احساس اون احترام قائلم همون طور که اون هست اما دلم نمیخواد عوض بشم کلا

    مثلا تو این سه ساله فقط یکبار همسرم بهم گفت من ازین مانتوت خوشم نمیاد وقتی پرسیدم چرا گفت یه ذره چسبانه وکوتاه رنگشم خیلی جلب توجه میکنه چون قرمز بود اون مانتو با اینکه نووخیلیم گرون بود و خودشم موقع خریدش حضور داشت امامن دیگه هیچوقت نپوشیدمش چون همسرمم خیلی جاها به خواست من احترام گذاشته بود ومن با کمال میل اینکارو کردم اما اگه مجبورم میکرد مطمئنم یا قبول نمیکردم یا اگه قبول میکردم همیشه حسرت میخوردم ولی همسرم فقط گفت خیلی خوشم نمیاد اما اگه دوسش داری بپوش این احترامی که تو حرفش بود واسم مهم بود نه اون مانتو یا هر لباس دیگه

    اینم بگم تغییر کردن زیاد و از رو اجبار هیچوقت خوشایند نیست وهمیشم با حسرت همراهه

    هربار که از همسرت چیزی بخوای و اون به خواسته تو اهمیت نده تو احساس حسرتو سرخوردگی بهت دست میده که پس چرا من اینهمه تغییر کردم پس اگه واقعا میدونی سختته هیچوقت قبولش نکن حتی اگر مجبور شدی یه موقعیت خوبو از دست بدی البته این نظر منه چون خودم ازین قضیه که همسرم ازین لحاظ همراهمه خیلی خوشحالم


    این یه واقعیته که همینجوریش خرید وپیداکردن چیزای دلخواه سخت هست وایبحال اینکه یکیم بالا سر ادم باشه که بخواد نمره بده دیگه هیچی

    برات ارزوی خوشبختی دارم
    ویرایش توسط sahar67 : چهارشنبه 06 اسفند 93 در ساعت 11:55

  2. 5 کاربر از پست مفید sahar67 تشکرکرده اند .

    فرهنگ 27 (چهارشنبه 06 اسفند 93), نادیا-7777 (چهارشنبه 06 اسفند 93), هلیاجون (جمعه 07 اسفند 94), آی تک (شنبه 06 تیر 94), آنیتا123 (پنجشنبه 07 اسفند 93)

  3. #12
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 05 اردیبهشت 94 [ 13:32]
    تاریخ عضویت
    1393-11-04
    نوشته ها
    59
    امتیاز
    1,463
    سطح
    21
    Points: 1,463, Level: 21
    Level completed: 63%, Points required for next Level: 37
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class31 days registered1000 Experience Points
    تشکرها
    197

    تشکرشده 103 در 45 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام ای تک جان
    به نظرم خودتم تقریبا مذهبی هستی که جلوی بقیه روسری میپوشی و با نامحرم دست نمیدی ... به نظر میاد اختلافاتتون زیاد نباشه در زمینه اعتقادات ....

  4. 2 کاربر از پست مفید M.S.H تشکرکرده اند .

    milad.mehr (پنجشنبه 07 اسفند 93), آی تک (شنبه 06 تیر 94)

  5. #13
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 22 اردیبهشت 02 [ 23:36]
    تاریخ عضویت
    1393-10-26
    نوشته ها
    357
    امتیاز
    15,299
    سطح
    79
    Points: 15,299, Level: 79
    Level completed: 90%, Points required for next Level: 51
    Overall activity: 91.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    526

    تشکرشده 1,129 در 328 پست

    Rep Power
    101
    Array
    سلام بازم خیلی ممنونم از دوستایی که نظر دادن

    فقط خواستم اطلاع بدم که قضیه ما به خاطر همین اختلاف تو عقاید مذهبی کنسل شد


    تنها پسری بود که این همه ازش خوشم اومده بود ولی نمی تونم خودمو تغییر بدم با شناختی که از خودم دارم.


    فکر نکنم دیگه موقعیت به این خوبی واسم پیش بیاد بعد از 26 سال و از بین 100 نفر این تنها پسری بود که انقد نظرمو جلب کرده بود.اونم تو شهری مثل شهر ما که خیلی کوچیکه و امثال این آقا خیلی کم پیدا میشن.


    دستت درد نکنه خدا بابت ضدحالی که زدی


    بازم ممنونم دوستان عزیز

  6. 2 کاربر از پست مفید آی تک تشکرکرده اند .

    milad.mehr (پنجشنبه 07 اسفند 93), فدایی یار (شنبه 09 اسفند 93)

  7. #14
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 13 شهریور 94 [ 23:59]
    تاریخ عضویت
    1393-6-05
    نوشته ها
    56
    امتیاز
    1,408
    سطح
    21
    Points: 1,408, Level: 21
    Level completed: 8%, Points required for next Level: 92
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered1000 Experience Points
    تشکرها
    67

    تشکرشده 72 در 34 پست

    Rep Power
    0
    Array
    باسلام
    نمیدونم کار درستی کردی یا غلط،ولی با توجه به حرفهای شما در مورد اون اقا فک نکنم ایشون شخصی بوده باشن که به نماز خوندن یا نخوندن،روزه گرفتن یا نگرفتن شما گیر بدن.
    من خودم آدم مدهبی هستم،واجبات رو بجا میارم ولی از معیارهای همسر ایندم این نیست که ایشون نماز بخونه یا روزه بگیره،حجاب مهمه و از معیارامه...دوست ندارم دیگران به چشم یک...به خانومم و من نگاه کنند ولی نماز و روزه و...امری کاملا شخصیه.
    آدم مذهبی تا مذهبی داریم،مذهبی خشک و افراطی،بدون انعطاف و مذهبی انعطاف پذیر و باحال،نمیشه ادم هارو به دو گروه مذهبی و غیر مذهبی تقسیم کرد...
    حرفایه شما در مورد اون اقا بنظر من گویایه فردی مذهبی انعطاف پذیره...از مذهب درک سطحی ندارن وفقط صرفا بهش عمل کنن بدون هیچ انعطافی.طوری که گفتین برخوردشون اینو نشون میده...
    این هم مدنظرت باشه که اعمالی مثله نماز مانند بقیه اعمال نیست،شما اگر ی مدت از روی بی میلی هم انجام بدی مطمعن باش جذب میشی...اینو به چشم خودم دیدم.
    میشه آدم تغییر کنه بخاطر کسی که دوسش داره فقط زمان لازمه،اگر کسیو دوست داشته باشی،واقعا دوسش داشته باشی،اخلاق و رفتار و باورهای اون شخص هم برات دوست داشتنی میشه طوریکه اگر بعد از مدتی او نباشه میبینی تو اون شدی!کپی برابر با اصل...
    پس چی بهتر ازین که مثله کسی بشی که قلبا قبولش داری...
    هر کاری یا حکمت است یارحمت...
    با ارزوی توفیقات روز افزون

  8. کاربر روبرو از پست مفید milad.mehr تشکرکرده است .

    آی تک (شنبه 06 تیر 94)

  9. #15
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 07 اسفند 93 [ 13:54]
    تاریخ عضویت
    1392-6-02
    نوشته ها
    16
    امتیاز
    1,409
    سطح
    21
    Points: 1,409, Level: 21
    Level completed: 9%, Points required for next Level: 91
    Overall activity: 5.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    274

    تشکرشده 13 در 7 پست

    Rep Power
    0
    Array
    آی تک عزیز دوست داشتم این متن رو همه بخونن و چون تاپیک تو هم یه جورهایی با مسایل اعتقادی مرتبط بود این متن رو گذاشتم بخونین واقعا جالبه


    در سحرگاه ۲۶ دی ۱۳۴۰، امام موسی صدر برای خواهرزاده‌اش سید صادق طباطبایی که عازم آلمان برای ادامۀ تحصیل در آن کشور بوده است، پیامی صوتی ضبط می‌کند که به «سفارش ماندگار» معروف شده است و از ایشان به یادگار مانده است.دکتر صادق طباطبایی خود درباره این قطعۀ ضبط شده گفته است: «در شب بیست و ششم دیماه ۱۳۴۰، که فردای آن روز از بیروت برای ادامه تحصیل عازم آلمان بودم، از دایی جان خواهش کردم تذکراتی را برای آویزه گوش کردن برای من بیان کنند. آنچه می‌شنوید صدای دلنشین و لحن ملکوتی دائی جان، آن امام مظلوم و آن اندیشه ربوده شده است. خدا می‌داند در طول اقامت هفده ساله در آلمان چند بار آن را شنیدم و لذت بردم.»
    .
    سفارش ماندگار
    «صادق عزیز! شب سه‌شنبه‌ای است که تصور می‌رود، فردای آن ما را ترک کرده به سوی آلمان، یعنی کشوری که تا حد زیادی فعالیت در آن در سرنوشت تو مؤثر است، بشتابی. حالت فعلی ما را که مشاهده می‌کنی، شبی است و نیمه شب، همه در خواب برفتند و شب از نیمه گذشت، میزی و چراغی و اجتماعی و سیگار همایی! تصور می‌کنی که این منظره و این صدا و این حالت، با گذشت امشب محو می‌شود؟ ابداً! خود این ضبط صوت بهترین سند و گویا‌ترین شاهد برای ابدی بودن موجودات در این جهان است. صدای من را این ضبط صوت در خود ثبت می‌کند و به همراه تو، و در شب‌های تو، و در روزهای تو، به گوش تو فرو می‌خواند. جهان ما ضبط صوت بزرگی است که صدای ما را، هر کلمه‌ای را که از ما صادر می‌شود، ثبت می‌کند. هر حالتی را که از ما به وقوع بپیوندد، ضبط می‌کند، و هر عملی که از ما صادر شود، در خود نگه می‌دارد. در قرآن به این آیه بر می‌خوریم: «وَمَا تَکُونُ فِی شَأْنٍ وَمَا تَتْلُو مِنْهُ مِن قُرْآنٍ وَلاَ تَعْمَلُونَ مِنْ عَمَلٍ إِلاَّ کُنَّا عَلَیْکُمْ شُهُودًاً» [۱].
    همه افعال و اقوال و حالات، در کتاب الهی، یعنی این ضبط صوت بزرگی که همه چیز را در خود ضبط می‌کند، مسجل و یادداشت می‌شود. همه چیز محفوظ می‌ماند تا روز حساب. مقصود من از روز حساب نه تنها حساب قیامت است و جزای الهی؛ مقصود حساب زندگی نیز هست. تصور کنیم که دو نفر راهی را می‌پیمایند. اولی قدمی برمی‌دارد و قدمی می‌گذارد؛ گاهی می‌خوابد و گاهی باز می‌گردد و گاهی چرت می‌زند و گاهی آرام می‌رود. دیگری ساعات خود را هدر نمی‌دهد و به سوی هدف خود می‌شتابد. بدیهی است که دومی زود‌تر به مقصد می‌رسد و اولی یا به مقصد نمی‌رسد و یا دیر‌تر. آیا می‌توان شک کرد ساعاتی که بر این دو گذشته و حالاتی که این دو در این ساعات داشته‌اند، در سرنوشت آن‌ها بی‌تأثیر است؟ چگونه می‌توان فرض کرد گامی را که یکی از این دو تن در آن لحظه برداشته‌اند، در حساب آخر و در روز برداشت محصول بی‌اثر بوده است؟
    به طور کلی آنچه از ما صادر می‌شود، آنچه می‌گوییم و آنچه می‌شنویم، مجسم و متبلور شده، به صورت جزای اعمال در این جهان و آن جهان به دست ما داده می‌شود. آن روز است که به تعبیر قرآن می‌گوییم: «مَا لِهَذَا الْکِتَابِ لَا یُغَادِرُ صَغِیرَةً وَلَا کَبِیرَةً إِلَّا أَحْصَاهَا» [۲]. امتحانات، خود نمونه زنده‌ای از حساب الهی است. و همچنین شاهد صدقی بر نتیجه اعمال ما در سعادت زندگی ماست.
    تصور می‌کنم دقت در این بحث اگر با اقتناع توأم باشد، اگر طغیان و عنفوان جوانی بر این تفکر پرده‌ای نیندازد، با کمال وضوح می‌بینیم، سفری که با این رنج برای تو فراهم شده است، ایامی که با ‌‌‌‌نهایت تلخی بر خویشان تو می‌گذرد، بسیار گران‌بها‌تر است از آنکه به هدر رود، و یا در ترسیم آینده تو بی‌تأثیر باشد. فکر می‌کنم که اگر ممکن بود کسی تمام عمر را در تلاش و فعالیت، و به قدم برداشتن در راه حق و خیر و صلاح صرف کند، حتماً جز این شیوه عقل و آیین منطق نبود. ولی چه باید کرد که انسان خسته می‌شود. انسان نشاط هم لازم دارد. ولی به قدری که نمکی در طعام باشد، نه آن‌قدر که غذا را شور کند! و نه آنقدر که هدف از زندگی انس و تفریح باشد، و درس چون آبی و چون صورتی و ماسکی بر زندگی انسان قرار گیرد.
    درباره رعایت مسائل دینی، تصور می‌کنم همین مقدمه‌ای گفتم کافی باشد که مطالعه و رعایت صلاح ابدی‌‌‌‌ همان قدر مهم است که رعایت صلاح و سعادت آینده زندگی. و چه بسا سعادت ابدی بسیار پر اهمیت‌تر از سعادت پنجاه سال یا چهل سال زندگی به حساب می‌آید. هرچند که این دو مصلحت با یکدیگر تفاوتی ندارند. در دین اسلام دنیا و آخرت یک مفهوم و یک واحد را تشکیل می‌دهند. در قرآن کریم به این موضوع چنین اشاره شده است: «مَنْ عَمِلَ صَالِحًا مِّن ذَکَرٍ أَوْ أُنثَى وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْیِیَنَّهُ حَیَاةً طَیِّبَةً وَلَنَجْزِیَنَّهُمْ أَجْرَهُم بِأَحْسَنِ مَا کَانُواْ یَعْمَلُونَ» [۳]. آنان که رفتار نیک و ایمان به خدا دارند، زندگی گوارا و جزای آخرت مطبوع درانتظار آنان است.
    دنیا و آخرت در نظر اسلام از هم جدا نیست. راه صحیح، راهی است که سعادت آینده انسان و سعادت ابدی او را در آن واحد، تحصیل کند. بسیار آسان است که انسان راهی را که می‌رود، با قصد صالح به جا آورد. همان‌طور که روزی می‌گفتم، انسان نقاط گوناگون و عناصر مختلفی در وجود خود دارد. اگر بتواند راهی را انتخاب کند که تمام عناصر او ارضا شود، آن راه موفقیت‌آمیز‌تراست؛ چه با نیروی بیشتر و متمرکزتری به سوی هدف می‌شتابد. طبیعی است که اگر از درس خواندن، از کار کردن، از مدرسه رفتن و حتی از خانه‌دار شدن و اداری بودن، قصد صالح داشته باشیم، همه این کار‌ها را می‌توانیم در سلک عبادت قرار دهیم.
    عبادت به نماز و روزه منحصر نیست. پیغمبر اسلام به اباذر که یکی از نزدیک‌ترین صحابه اوست، می‌گوید: «حتی در خواب و خوراک قصد قربت داشته باش!» آری؛ خواب و خوراک از لوازم زندگی انسان است. سبب تأمین نیرو برای انسان می‌شود و موجب می‌گردد که انسان بتواند با نشاط بیشتری در راه خیر، در راه صلاح مردم، در راه کمک به هم‌نوع قدم بردارد. پس خواب و خوراکی که با قصد قربت و با تصمیم بر کار نیک انجام گیرد، عبادت است. سفر کردن برای تحصیل، اگر با قصد قربت و قصد خدمت به جامعه و هم‌نوع و خانواده همراه باشد، و اگر به قصد حفظ حیثیت انسان و تأمین آسایش هم‌نوعان صورت گیرد، جهاد در راه خدا محسوب می‌شود. آن‌گاه این قصد سبب می‌گردد که انسان در این راه با دقت بیشتری قدم بردارد. چه بسا وجود این قصد انسان را محدود می‌کند، ولی راه، موفقیت‌آمیز‌تر و نتیجه‌بخش‌تر است.
    در آیه دیگر می‌خوانیم: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ اسْتَجِیبُواْ لِلّهِ وَلِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاکُم لِمَا یُحْیِیکُمْ» [۴]. دعوت پیغمبر را سبب زندگی شمرده است. با کمال تأسف، متدینین امروز معتقدند که دین فقط برای مرگ است. به این سبب، جوانان که تصور می‌کنند دین با راه زندگی، با کار و کوشش، و با تلاش برای تأمین آینده تطبیق نمی‌شود و هماهنگی ندارد، از دین اعراض می‌کنند. در حالی که به طور مسلم می‌توان گفت، اسلام و یا هر دین خدایی، هیچ یک از غرایز اصلی و احتیاجات ضروری انسان را منع نکرده است. از خوردن و آشامیدن جلوگیری نکرده، بلکه گفته است راه صحیح را برای خوردن و آشامیدن انتخاب کنید! تجاوز نکنید! افراط در خوردن نکنید! عیناً همین ترتیب را در غریزه جنسی انسان مشاهده می‌کنیم. به هیچ وجه از این غریزه منع نشده است.
    در اسلام جلوگیری از این غریزه، و سایر غریزه‌های زندگی انسانی، رهبانیت نامیده شده و گفته شده است: «لا رهبانیة فی الاسلام». لیکن از تجاوز به ناموس غیر و از افراط در این امر منع شده است. آن قدر که برای زندگی لازم باشد، این غریزه نیز مانند خوردن و آشامیدن است. بهره بردن از زیبایی‌های زندگی و بهره بردن از نعمت‌های الهی، به طور معقول و منطقی نه تنها بی‌اشکال است، بلکه در بسیاری از آثار وارده از اهل بیت دیده می‌شود که مرغوب و محبوب خداوند است. پس می‌توان راهی را رفت که بدن انسان لذت برد، روح انسان شاد باشد، افکار انسان آرامش یابد، و در عین حال خویشان انسان خوشنود باشند. چه امتیازی دارند آنان که یک قسمت بزرگ از وجود خود، یعنی فطرت خداجویی را کنار گذارند، و یا غرق در شهوات شوند، و یا از حریم اجتماع و زندگی اجتماعی کناره گیرند؟
    درس باید خواند؛ مرد اجتماع هم باید بود؛ مرد دیندار هم می‌توان بود‍‍! همه این‌ها با هم جمع می‌شوند. بلکه همه این‌ها یک راه است. آرامشی که در نتیجه نماز، و رضایتی که در نتیجه روزه، برای انسان حاصل می‌آید، نه تنها زحمت مختصری را که در راه به پا داشتن این عبادات می‌کشد، جبران می‌کند، بلکه آرامش، آسایش و نوری در قلب انسان به وجود می‌آورد، که توفیق انسان را در هدف‌های تحصیلی او نیز تأمین می‌کند. تصور می‌کنم با کمال وضوح می‌توان دریافت که عبادات، با تمرین، بسیار آسان می‌شود. انسانی که خاشع بود، با کمال سهولت به عبادات مختصری که از طرف خداوند بزرگ به او تکلیف شده است، گردن می‌نهد.
    آنچه می‌توانم بر مطالب گذشته خود بیفزایم این است، که هرگاه اشکالی در یکی از بحث‌های دینی برای تو و یا برای یکی از دوستانت پیش آمد، با ‌‌‌‌نهایت خوشوقتی آماده جواب نوشتن به نامه‌ها هستم. اصولاً این قسمت از مکاتبات را از بهترین وظایف خود می‌دانم. تو خود می‌دانی که در هفته متجاوز از هفت ساعت در مدارس اینجا و بیروت با جوانان سر و کله می‌زنم. من به آن‌ها گفته‌ام که درِ سالن را می‌بندیم و درِ دهان‌ها را می‌گشاییم. آنچه می‌توانید سؤال کنید. و من آماده پاسخ دادن به آن‌ها هستم.
    به نظر من، سعی در اصلاح جوان‌ها بسیار ارزشمند‌تر از سعی در اصلاح بزرگسالان است. چه آن‌ها با عبادت خو گرفته‌اند؛ چه از آن‌ها امیدی برای ساختمان مستقبل (آینده) نیست. آینده ما به دست تو و امثال تو از جوان‌هاست. امیدواریم که از تنگ نظری قدیمیان، و از تندروی امروزیان، که نتیجه و عکس العمل آن افراط بوده است، بر حذر باشید. امیدواریم که دنیایی که نسل شما می‌سازد، دنیایی آزاد و آباد و آسوده باشد. دنیایی باشد که در آن عدل و حق و خیر، همراه ایمان و علم دیده شود. دنیایی که ما بتوانیم ایام پیری خود را با کمال راحتی و آسایش در آن بگذرانیم، و امیدوار باشیم که فرزندانمان آینده‌ای سعادتمند دارند.
    تو را به خدا می‌سپارم، و با این جمله از تو خداحافظی می‌کنم، امیدوارم که همیشه خوش و موفق باشی، و ما را فراموش نکنی! و این آیه را به وسیله این نوار در گوش تو می‌خوانم: «إِنَّ الَّذِی فَرَضَ عَلَیْکَ الْقُرْآنَ لَرَادُّکَ إِلَى مَعَادٍ» [۵] والله خیر حافظاً وهو أرحم الراحمین. این آیه خطاب به پیغمبر است به او بشارت می‌دهد، خدایی که قرآن را بر تو نازل و واجب کرده است، به طور حتم تو را به سرانجام مقصود می‌رساند. او بهترین پناه‌دهنده و مهربان‌ترین مهربانان است. آری، راهی که پیغمبر می‌رود، راهی که در راه حق و خیر و عدل باشد، قدم‌هایی که با تدبیر و با علم توأم باشد، حتماً به سرانجام خواهند رسید. این آیه برای ما تفألی است از وضع آینده تو. خداحافظ و نگهدار تو.»
    ------
    [۱] «در هر کاری که باشی و هر چه از قرآن بخوانی و دست به هر عملی که بزنی هنگامی که بدان می‌‌پردازی، ما بدان ناظر هستیم.»، یونس (۱۰)، آیه ۶۱.
    [۲] «این چه دفتری است که هیچ گناه کوچک و بزرگی را حساب ناشده‌‌‌‌ رها نکرده است.» کهف (۱۸)، ۴۹.
    درس باید خواند؛ مرد اجتماع هم باید بود؛ مرد دیندار هم می‌توان بود‍‍! همه این‌ها با هم جمع می‌شوند. بلکه همه این‌ها یک راه است.
    [۳] «هر زن و مردی که کاری نیکو انجام دهد، اگر ایمان آورده باشد، زندگی خوش و پاکیزه‌ای بدو خواهیم داد و پاداشی بهتر از کردارشان عطا خواهیم کرد.» نحل (۱۶)، ۹۷.
    [۴] «ای کسانی که ایمان آورده‌اید، چون خدا و پیامبرش شما را به چیزی فراخوانند که زندگیتان می‌بخشد، دعوتشان را اجابت کنید.» انفال (۸)، ۲۴.
    [۵] «آن کس که قرآن را بر تو نازل کرده است، تو را به وعده‌گاهت باز می‌گرداند.» قصص (۲۸)، ۸.

    - - -
    ویرایش توسط اشنای قدیمی : پنجشنبه 07 اسفند 93 در ساعت 13:53

  10. 3 کاربر از پست مفید اشنای قدیمی تشکرکرده اند .

    milad.mehr (شنبه 09 اسفند 93), نیکیا (جمعه 08 اسفند 93), آی تک (شنبه 06 تیر 94)

  11. #16
    ((( مشاور خانواده )))

    آخرین بازدید
    امروز [ 12:05]
    تاریخ عضویت
    1386-6-25
    نوشته ها
    9,422
    امتیاز
    287,206
    سطح
    100
    Points: 287,206, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.4%
    دستاوردها:
    VeteranCreated Blog entryTagger First ClassSocial50000 Experience Points
    نوشته های وبلاگ
    7
    تشکرها
    23,580

    تشکرشده 37,082 در 7,004 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط اشنای قدیمی نمایش پست ها
    آی تک عزیز دوست داشتم این متن رو همه بخونن و چون تاپیک تو هم یه جورهایی با مسایل اعتقادی مرتبط بود این متن رو گذاشتم بخونین واقعا جالبه


    در سحرگاه ۲۶ دی ۱۳۴۰، امام موسی صدر برای خواهرزاده‌اش سید صادق طباطبایی که عازم آلمان برای ادامۀ تحصیل در آن کشور بوده است، پیامی صوتی ضبط می‌کند که به «سفارش ماندگار» معروف شده است و از ایشان به یادگار مانده است.دکتر صادق طباطبایی خود درباره این قطعۀ ضبط شده گفته است: «در شب بیست و ششم دیماه ۱۳۴۰، که فردای آن روز از بیروت برای ادامه تحصیل عازم آلمان بودم، از دایی جان خواهش کردم تذکراتی را برای آویزه گوش کردن برای من بیان کنند. آنچه می‌شنوید صدای دلنشین و لحن ملکوتی دائی جان، آن امام مظلوم و آن اندیشه ربوده شده است. خدا می‌داند در طول اقامت هفده ساله در آلمان چند بار آن را شنیدم و لذت بردم.»
    .
    سفارش ماندگار
    «صادق عزیز! شب سه‌شنبه‌ای است که تصور می‌رود، فردای آن ما را ترک کرده به سوی آلمان، یعنی کشوری که تا حد زیادی فعالیت در آن در سرنوشت تو مؤثر است، بشتابی. حالت فعلی ما را که مشاهده می‌کنی، شبی است و نیمه شب، همه در خواب برفتند و شب از نیمه گذشت، میزی و چراغی و اجتماعی و سیگار همایی! تصور می‌کنی که این منظره و این صدا و این حالت، با گذشت امشب محو می‌شود؟ ابداً! خود این ضبط صوت بهترین سند و گویا‌ترین شاهد برای ابدی بودن موجودات در این جهان است. صدای من را این ضبط صوت در خود ثبت می‌کند و به همراه تو، و در شب‌های تو، و در روزهای تو، به گوش تو فرو می‌خواند. جهان ما ضبط صوت بزرگی است که صدای ما را، هر کلمه‌ای را که از ما صادر می‌شود، ثبت می‌کند. هر حالتی را که از ما به وقوع بپیوندد، ضبط می‌کند، و هر عملی که از ما صادر شود، در خود نگه می‌دارد. در قرآن به این آیه بر می‌خوریم: «وَمَا تَکُونُ فِی شَأْنٍ وَمَا تَتْلُو مِنْهُ مِن قُرْآنٍ وَلاَ تَعْمَلُونَ مِنْ عَمَلٍ إِلاَّ کُنَّا عَلَیْکُمْ شُهُودًاً» [۱].
    همه افعال و اقوال و حالات، در کتاب الهی، یعنی این ضبط صوت بزرگی که همه چیز را در خود ضبط می‌کند، مسجل و یادداشت می‌شود. همه چیز محفوظ می‌ماند تا روز حساب. مقصود من از روز حساب نه تنها حساب قیامت است و جزای الهی؛ مقصود حساب زندگی نیز هست. تصور کنیم که دو نفر راهی را می‌پیمایند. اولی قدمی برمی‌دارد و قدمی می‌گذارد؛ گاهی می‌خوابد و گاهی باز می‌گردد و گاهی چرت می‌زند و گاهی آرام می‌رود. دیگری ساعات خود را هدر نمی‌دهد و به سوی هدف خود می‌شتابد. بدیهی است که دومی زود‌تر به مقصد می‌رسد و اولی یا به مقصد نمی‌رسد و یا دیر‌تر. آیا می‌توان شک کرد ساعاتی که بر این دو گذشته و حالاتی که این دو در این ساعات داشته‌اند، در سرنوشت آن‌ها بی‌تأثیر است؟ چگونه می‌توان فرض کرد گامی را که یکی از این دو تن در آن لحظه برداشته‌اند، در حساب آخر و در روز برداشت محصول بی‌اثر بوده است؟
    به طور کلی آنچه از ما صادر می‌شود، آنچه می‌گوییم و آنچه می‌شنویم، مجسم و متبلور شده، به صورت جزای اعمال در این جهان و آن جهان به دست ما داده می‌شود. آن روز است که به تعبیر قرآن می‌گوییم: «مَا لِهَذَا الْکِتَابِ لَا یُغَادِرُ صَغِیرَةً وَلَا کَبِیرَةً إِلَّا أَحْصَاهَا» [۲]. امتحانات، خود نمونه زنده‌ای از حساب الهی است. و همچنین شاهد صدقی بر نتیجه اعمال ما در سعادت زندگی ماست.
    تصور می‌کنم دقت در این بحث اگر با اقتناع توأم باشد، اگر طغیان و عنفوان جوانی بر این تفکر پرده‌ای نیندازد، با کمال وضوح می‌بینیم، سفری که با این رنج برای تو فراهم شده است، ایامی که با ‌‌‌‌نهایت تلخی بر خویشان تو می‌گذرد، بسیار گران‌بها‌تر است از آنکه به هدر رود، و یا در ترسیم آینده تو بی‌تأثیر باشد. فکر می‌کنم که اگر ممکن بود کسی تمام عمر را در تلاش و فعالیت، و به قدم برداشتن در راه حق و خیر و صلاح صرف کند، حتماً جز این شیوه عقل و آیین منطق نبود. ولی چه باید کرد که انسان خسته می‌شود. انسان نشاط هم لازم دارد. ولی به قدری که نمکی در طعام باشد، نه آن‌قدر که غذا را شور کند! و نه آنقدر که هدف از زندگی انس و تفریح باشد، و درس چون آبی و چون صورتی و ماسکی بر زندگی انسان قرار گیرد.
    درباره رعایت مسائل دینی، تصور می‌کنم همین مقدمه‌ای گفتم کافی باشد که مطالعه و رعایت صلاح ابدی‌‌‌‌ همان قدر مهم است که رعایت صلاح و سعادت آینده زندگی. و چه بسا سعادت ابدی بسیار پر اهمیت‌تر از سعادت پنجاه سال یا چهل سال زندگی به حساب می‌آید. هرچند که این دو مصلحت با یکدیگر تفاوتی ندارند. در دین اسلام دنیا و آخرت یک مفهوم و یک واحد را تشکیل می‌دهند. در قرآن کریم به این موضوع چنین اشاره شده است: «مَنْ عَمِلَ صَالِحًا مِّن ذَکَرٍ أَوْ أُنثَى وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْیِیَنَّهُ حَیَاةً طَیِّبَةً وَلَنَجْزِیَنَّهُمْ أَجْرَهُم بِأَحْسَنِ مَا کَانُواْ یَعْمَلُونَ» [۳]. آنان که رفتار نیک و ایمان به خدا دارند، زندگی گوارا و جزای آخرت مطبوع درانتظار آنان است.
    دنیا و آخرت در نظر اسلام از هم جدا نیست. راه صحیح، راهی است که سعادت آینده انسان و سعادت ابدی او را در آن واحد، تحصیل کند. بسیار آسان است که انسان راهی را که می‌رود، با قصد صالح به جا آورد. همان‌طور که روزی می‌گفتم، انسان نقاط گوناگون و عناصر مختلفی در وجود خود دارد. اگر بتواند راهی را انتخاب کند که تمام عناصر او ارضا شود، آن راه موفقیت‌آمیز‌تراست؛ چه با نیروی بیشتر و متمرکزتری به سوی هدف می‌شتابد. طبیعی است که اگر از درس خواندن، از کار کردن، از مدرسه رفتن و حتی از خانه‌دار شدن و اداری بودن، قصد صالح داشته باشیم، همه این کار‌ها را می‌توانیم در سلک عبادت قرار دهیم.
    عبادت به نماز و روزه منحصر نیست. پیغمبر اسلام به اباذر که یکی از نزدیک‌ترین صحابه اوست، می‌گوید: «حتی در خواب و خوراک قصد قربت داشته باش!» آری؛ خواب و خوراک از لوازم زندگی انسان است. سبب تأمین نیرو برای انسان می‌شود و موجب می‌گردد که انسان بتواند با نشاط بیشتری در راه خیر، در راه صلاح مردم، در راه کمک به هم‌نوع قدم بردارد. پس خواب و خوراکی که با قصد قربت و با تصمیم بر کار نیک انجام گیرد، عبادت است. سفر کردن برای تحصیل، اگر با قصد قربت و قصد خدمت به جامعه و هم‌نوع و خانواده همراه باشد، و اگر به قصد حفظ حیثیت انسان و تأمین آسایش هم‌نوعان صورت گیرد، جهاد در راه خدا محسوب می‌شود. آن‌گاه این قصد سبب می‌گردد که انسان در این راه با دقت بیشتری قدم بردارد. چه بسا وجود این قصد انسان را محدود می‌کند، ولی راه، موفقیت‌آمیز‌تر و نتیجه‌بخش‌تر است.
    در آیه دیگر می‌خوانیم: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ اسْتَجِیبُواْ لِلّهِ وَلِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاکُم لِمَا یُحْیِیکُمْ» [۴]. دعوت پیغمبر را سبب زندگی شمرده است. با کمال تأسف، متدینین امروز معتقدند که دین فقط برای مرگ است. به این سبب، جوانان که تصور می‌کنند دین با راه زندگی، با کار و کوشش، و با تلاش برای تأمین آینده تطبیق نمی‌شود و هماهنگی ندارد، از دین اعراض می‌کنند. در حالی که به طور مسلم می‌توان گفت، اسلام و یا هر دین خدایی، هیچ یک از غرایز اصلی و احتیاجات ضروری انسان را منع نکرده است. از خوردن و آشامیدن جلوگیری نکرده، بلکه گفته است راه صحیح را برای خوردن و آشامیدن انتخاب کنید! تجاوز نکنید! افراط در خوردن نکنید! عیناً همین ترتیب را در غریزه جنسی انسان مشاهده می‌کنیم. به هیچ وجه از این غریزه منع نشده است.
    در اسلام جلوگیری از این غریزه، و سایر غریزه‌های زندگی انسانی، رهبانیت نامیده شده و گفته شده است: «لا رهبانیة فی الاسلام». لیکن از تجاوز به ناموس غیر و از افراط در این امر منع شده است. آن قدر که برای زندگی لازم باشد، این غریزه نیز مانند خوردن و آشامیدن است. بهره بردن از زیبایی‌های زندگی و بهره بردن از نعمت‌های الهی، به طور معقول و منطقی نه تنها بی‌اشکال است، بلکه در بسیاری از آثار وارده از اهل بیت دیده می‌شود که مرغوب و محبوب خداوند است. پس می‌توان راهی را رفت که بدن انسان لذت برد، روح انسان شاد باشد، افکار انسان آرامش یابد، و در عین حال خویشان انسان خوشنود باشند. چه امتیازی دارند آنان که یک قسمت بزرگ از وجود خود، یعنی فطرت خداجویی را کنار گذارند، و یا غرق در شهوات شوند، و یا از حریم اجتماع و زندگی اجتماعی کناره گیرند؟
    درس باید خواند؛ مرد اجتماع هم باید بود؛ مرد دیندار هم می‌توان بود‍‍! همه این‌ها با هم جمع می‌شوند. بلکه همه این‌ها یک راه است. آرامشی که در نتیجه نماز، و رضایتی که در نتیجه روزه، برای انسان حاصل می‌آید، نه تنها زحمت مختصری را که در راه به پا داشتن این عبادات می‌کشد، جبران می‌کند، بلکه آرامش، آسایش و نوری در قلب انسان به وجود می‌آورد، که توفیق انسان را در هدف‌های تحصیلی او نیز تأمین می‌کند. تصور می‌کنم با کمال وضوح می‌توان دریافت که عبادات، با تمرین، بسیار آسان می‌شود. انسانی که خاشع بود، با کمال سهولت به عبادات مختصری که از طرف خداوند بزرگ به او تکلیف شده است، گردن می‌نهد.
    آنچه می‌توانم بر مطالب گذشته خود بیفزایم این است، که هرگاه اشکالی در یکی از بحث‌های دینی برای تو و یا برای یکی از دوستانت پیش آمد، با ‌‌‌‌نهایت خوشوقتی آماده جواب نوشتن به نامه‌ها هستم. اصولاً این قسمت از مکاتبات را از بهترین وظایف خود می‌دانم. تو خود می‌دانی که در هفته متجاوز از هفت ساعت در مدارس اینجا و بیروت با جوانان سر و کله می‌زنم. من به آن‌ها گفته‌ام که درِ سالن را می‌بندیم و درِ دهان‌ها را می‌گشاییم. آنچه می‌توانید سؤال کنید. و من آماده پاسخ دادن به آن‌ها هستم.
    به نظر من، سعی در اصلاح جوان‌ها بسیار ارزشمند‌تر از سعی در اصلاح بزرگسالان است. چه آن‌ها با عبادت خو گرفته‌اند؛ چه از آن‌ها امیدی برای ساختمان مستقبل (آینده) نیست. آینده ما به دست تو و امثال تو از جوان‌هاست. امیدواریم که از تنگ نظری قدیمیان، و از تندروی امروزیان، که نتیجه و عکس العمل آن افراط بوده است، بر حذر باشید. امیدواریم که دنیایی که نسل شما می‌سازد، دنیایی آزاد و آباد و آسوده باشد. دنیایی باشد که در آن عدل و حق و خیر، همراه ایمان و علم دیده شود. دنیایی که ما بتوانیم ایام پیری خود را با کمال راحتی و آسایش در آن بگذرانیم، و امیدوار باشیم که فرزندانمان آینده‌ای سعادتمند دارند.
    تو را به خدا می‌سپارم، و با این جمله از تو خداحافظی می‌کنم، امیدوارم که همیشه خوش و موفق باشی، و ما را فراموش نکنی! و این آیه را به وسیله این نوار در گوش تو می‌خوانم: «إِنَّ الَّذِی فَرَضَ عَلَیْکَ الْقُرْآنَ لَرَادُّکَ إِلَى مَعَادٍ» [۵] والله خیر حافظاً وهو أرحم الراحمین. این آیه خطاب به پیغمبر است به او بشارت می‌دهد، خدایی که قرآن را بر تو نازل و واجب کرده است، به طور حتم تو را به سرانجام مقصود می‌رساند. او بهترین پناه‌دهنده و مهربان‌ترین مهربانان است. آری، راهی که پیغمبر می‌رود، راهی که در راه حق و خیر و عدل باشد، قدم‌هایی که با تدبیر و با علم توأم باشد، حتماً به سرانجام خواهند رسید. این آیه برای ما تفألی است از وضع آینده تو. خداحافظ و نگهدار تو.»
    ------
    [۱] «در هر کاری که باشی و هر چه از قرآن بخوانی و دست به هر عملی که بزنی هنگامی که بدان می‌‌پردازی، ما بدان ناظر هستیم.»، یونس (۱۰)، آیه ۶۱.
    [۲] «این چه دفتری است که هیچ گناه کوچک و بزرگی را حساب ناشده‌‌‌‌ رها نکرده است.» کهف (۱۸)، ۴۹.
    درس باید خواند؛ مرد اجتماع هم باید بود؛ مرد دیندار هم می‌توان بود‍‍! همه این‌ها با هم جمع می‌شوند. بلکه همه این‌ها یک راه است.
    [۳] «هر زن و مردی که کاری نیکو انجام دهد، اگر ایمان آورده باشد، زندگی خوش و پاکیزه‌ای بدو خواهیم داد و پاداشی بهتر از کردارشان عطا خواهیم کرد.» نحل (۱۶)، ۹۷.
    [۴] «ای کسانی که ایمان آورده‌اید، چون خدا و پیامبرش شما را به چیزی فراخوانند که زندگیتان می‌بخشد، دعوتشان را اجابت کنید.» انفال (۸)، ۲۴.
    [۵] «آن کس که قرآن را بر تو نازل کرده است، تو را به وعده‌گاهت باز می‌گرداند.» قصص (۲۸)، ۸.

    - - -

    با سلام
    ضمن احترام از زحمتی که کشیدید
    لطفا این چنین مقاله های طولانی و مشخصی به عنوان پاسخ ذیل تاپیک مراجعان نیاید بلکه
    به این منظور شما باید مقاله و مطلب طولانی خود را در انجمن مناسب ارسال کنید و بعد لینک آنرا در اینجا بیاورید
    با تشکر

    غلام همت آنم که زیر چرخ کبـــود
    زهرچه رنگ تعلق پذیرد آزاد است

    http://www.hamdardi.com
    دسترسی سریع به همدردی و مدیر همدردی با عضویت در کانال همدردی در ایتا

  12. 2 کاربر از پست مفید مدیرهمدردی تشکرکرده اند .

    فرهنگ 27 (شنبه 09 اسفند 93), آی تک (شنبه 06 تیر 94)

  13. #17
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 14 تیر 97 [ 22:56]
    تاریخ عضویت
    1392-12-18
    نوشته ها
    524
    امتیاز
    13,135
    سطح
    74
    Points: 13,135, Level: 74
    Level completed: 72%, Points required for next Level: 115
    Overall activity: 2.0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    2,154

    تشکرشده 1,301 در 451 پست

    Rep Power
    102
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط آی تک نمایش پست ها
    سلام بازم خیلی ممنونم از دوستایی که نظر دادن

    فقط خواستم اطلاع بدم که قضیه ما به خاطر همین اختلاف تو عقاید مذهبی کنسل شد


    تنها پسری بود که این همه ازش خوشم اومده بود ولی نمی تونم خودمو تغییر بدم با شناختی که از خودم دارم.


    فکر نکنم دیگه موقعیت به این خوبی واسم پیش بیاد بعد از 26 سال و از بین 100 نفر این تنها پسری بود که انقد نظرمو جلب کرده بود.اونم تو شهری مثل شهر ما که خیلی کوچیکه و امثال این آقا خیلی کم پیدا میشن.


    دستت درد نکنه خدا بابت ضدحالی که زدی


    بازم ممنونم دوستان عزیز
    سلام خانم ای تک...

    فکر نمی کنم این طوری باشه....

    من نمی دونم چرا بعضی وقتا خدا نمی خواد بعضی چیزا بشه...ولی خوب میدونم که اگه در همه حال شکر گزارش باشیم....بالاخره یه روز روزای خیلی خوب هم می رسه...

  14. کاربر روبرو از پست مفید فدایی یار تشکرکرده است .

    آی تک (شنبه 06 تیر 94)

  15. #18
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 22 اردیبهشت 02 [ 23:36]
    تاریخ عضویت
    1393-10-26
    نوشته ها
    357
    امتیاز
    15,299
    سطح
    79
    Points: 15,299, Level: 79
    Level completed: 90%, Points required for next Level: 51
    Overall activity: 91.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    526

    تشکرشده 1,129 در 328 پست

    Rep Power
    101
    Array
    مرسی فدایی یار عزیز بابت دلداریت ولی من الآن نیاز به ازدواج دارم بعد از سی و چند سالگی نه شوق و انگیزه ای واسه تشکیل زندگی دارم نه نیازی

  16. کاربر روبرو از پست مفید آی تک تشکرکرده است .

    فدایی یار (دوشنبه 11 اسفند 93)

  17. #19
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 14 تیر 97 [ 22:56]
    تاریخ عضویت
    1392-12-18
    نوشته ها
    524
    امتیاز
    13,135
    سطح
    74
    Points: 13,135, Level: 74
    Level completed: 72%, Points required for next Level: 115
    Overall activity: 2.0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    2,154

    تشکرشده 1,301 در 451 پست

    Rep Power
    102
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط آی تک نمایش پست ها
    مرسی فدایی یار عزیز بابت دلداریت ولی من الآن نیاز به ازدواج دارم بعد از سی و چند سالگی نه شوق و انگیزه ای واسه تشکیل زندگی دارم نه نیازی
    سلام خانم ای تک..

    خواهش میکنم..کاملا با شما موافق هستم... این که هر چیزی یه سنی داره....مثلا من خودم قبل تر ها می شنیدم پسر ها از یک سنی به بعد دلسرد تر میشن به ازدواج الان بیش تر درک میکنم...تازه بماند من به شخصه خودم اهل هیچ رابطه ای تا حالا نبودم خدا رو شکر...اخه کسایی که ازدواج نمی کنند و دچار روابط دوستی حالا در هر سطحی میشند به هر حال بخشی از نیاز هایی که به ازدواج دارند بر اورد ه میشه پس به طبع میل کم تری هم به ازدواج از نظر فیزیولوژِی پیدا می کنند که هر چی رابطه غیر عرف تر هم بشه بیش تر اون پسر ها نسبت به ازدواج دل سرد میشند چون از نظر روانی هم تحت تاثیر یه توهم قرار می گیرند که دیگه هیچ دختر خوب و پاک و امین نیستش و......

    ولی خب شما هم سنی ندارید...البته برای ازدواج در کل میدونم خیلی وقته گذشته...ولی به عرف جامعه میگم.... همون طور که مثلا برای پسرا مثلا 23 رو میگن بچه..29 رو تازه میگن خوب و....

    بعضی وقتا فکر میکنم ایا ما هم در سخت تر شدن این شرایط نقشی داشتیم یا نه.... اخه فکر کنم شما قبل تر هم تاپیک زدید که یک سری معیار های خاص دارید که حاظرید اگه اون فرد پیدا نشه عمری مجرد باشید و..

    من چند وقته میخوام از تجربه ی افرادی استفاده کنم که توی سن های پایین با شرایط کم تر ازدواج ساده تر و نه صرفا با اون فرد ایده الی که مد نظرشون بوده و ازدواج کردن رو ببینم بعد چند سال زندگی موفق تر شدند یا نه ...یا اونایی که دیر تر ولی به حساب خودشون با فرد ایده ال تر و.... این جوری فکر کنم بهتر بشه نتیجه گرفت...


    ان شالله شرایط ازدواج سالم همه ی جونا هر چه زودتر فراهم بشه.... امین...

  18. 3 کاربر از پست مفید فدایی یار تشکرکرده اند .

    M.S.H (دوشنبه 11 اسفند 93), هلیاجون (جمعه 07 اسفند 94), آی تک (شنبه 06 تیر 94)


 
صفحه 2 از 2 نخستنخست 12

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. خيلي حالم بده (مخالفت خانواده به خاطر تفاوت های اعتقادی)
    توسط انيس در انجمن اختلاف با خانواده در انتخاب همسر
    پاسخ ها: 10
    آخرين نوشته: دوشنبه 13 شهریور 91, 18:31
  2. تفاوت فرهنگی و اعتقادی خانواده خودم با همسرم
    توسط banoo1985 در انجمن طـــــــــــرح مشکلات ازدواج: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 2
    آخرين نوشته: یکشنبه 24 اردیبهشت 91, 15:24
  3. مشکل با خانواده (تفاوت های اعتقادی)
    توسط Abc_12 در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 25
    آخرين نوشته: شنبه 10 دی 90, 16:44
  4. تفاوت اعتقادی
    توسط شمیم الزهرا در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 8
    آخرين نوشته: چهارشنبه 23 شهریور 90, 17:35

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 18:34 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.