به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 4 از 4 نخستنخست 1234
نمایش نتایج: از شماره 31 تا 38 , از مجموع 38
  1. #31
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 22 آبان 94 [ 21:48]
    تاریخ عضویت
    1393-8-06
    نوشته ها
    606
    امتیاز
    14,528
    سطح
    78
    Points: 14,528, Level: 78
    Level completed: 20%, Points required for next Level: 322
    Overall activity: 4.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveSocial10000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    775

    تشکرشده 2,481 در 570 پست

    Rep Power
    166
    Array
    مینوش من صبح ساعت 6 بیدار میشم 9 شب از سر کار میام...اما تو کلاس زبانم و خرید کردنم و زندگیم همه چیزم به نظرش بده....همش داره حسرت بچه های مردم می خوره ... کجا ببرمش با همه به خدا دست به یقه میشه....هر جا میره دل مردم میشکنه ....نمی دونم چرا؟؟زبونش نیش داره.به خدا واسه همینه از دستش خشمگینم سرش نعره میزنم که اخه دیگه چی کنم از دستت زن حسابی؟
    براش کادو می خریم مسخره میکنه باهاش جایی میرم بد دهنی میکنه...پناه بر خدا چشم خوشبختی هیچ بد بختی نداره کسی اردواج کنه متلک میندازه بهم مغز استخونم می ترکه.میگه همه تو رو میندازن دور....دختر فلانی دکتر هست تازه ازدواج کرده....الان با این سنت از هم سن هات عقبی....استرس میکشم از دستش.....
    انقدر همیشه در حال در وری گفتن که توم جمع میشه منفجر میشم.
    رفتارش باهم همیشه این طوره که می خواد بگه ببخشید تو گاوی!!!!!!!همیشه در حال حسرت خوردن به حال بچه های مردم.همین الان دارم اینارو می نویسم یاد اصطلاحات کثیف مخصوص به خودش میفتم.سال دوم دانشگاه بودم گیر داده بود دوست پسر داری به کجات دست زده بیا اونجارو گوشتش بکنم!!!اون شب تیکه پارم کرد!جلو بابام یه تهمت های وحشتناک ناموسی میزنه....اگه بدونید من چی کشیدم.

    - - - Updated - - -

    خلاصه من هر کاری بگید کردم.انقدر بد باهام تا کردن از بچگی که به خودم اومدم دیدم یه شخصیت مهر طلب بیرون خونه و عصبانی و خشمگین داخل خونه دارم.هفته ای یه بار دارم میرم پیش مشاور اما گاهی که من به استانم میریونه یا بلایی سرشمیاد به رو خودم نمیارم یا ببخشبد می کوبمش به در و دیوار.دوست دارم بهش بگم تورو خدا دهنت ببند کافیه.الان تنها مشکل زندگیم تویی.انقدر اذیتم کرده که نمی فهمیدم منم یه جایگاه و شخصیت دارم ابا کسی اشنا میشدم فکر میکردم من بد و بی ارزشم و همه جوره طرف تحمل میکردم و منتش میکشیدم همش فکر میکردم ....کیتی تو بدی،تو کمی،تو نا توانی،...

  2. 3 کاربر از پست مفید کیت کت تشکرکرده اند .

    M.S.H (یکشنبه 12 بهمن 93), maryam240 (چهارشنبه 29 بهمن 93), parsa1400 (یکشنبه 12 بهمن 93)

  3. #32
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 27 اسفند 93 [ 11:51]
    تاریخ عضویت
    1393-7-22
    نوشته ها
    117
    امتیاز
    2,189
    سطح
    28
    Points: 2,189, Level: 28
    Level completed: 26%, Points required for next Level: 111
    Overall activity: 45.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered1000 Experience Points
    تشکرها
    213

    تشکرشده 213 در 91 پست

    Rep Power
    29
    Array
    کیتی عزیز واقعا متاسف شدم از خوندن زندگی دردناکت وبرای مادرت که مهربونی کردن بلد نیست کیت عزیز ختما مادرت هم مادری اینطوری داشته اون بدبخت هم طعم محبت مادری نچشیده ونفهمیده که چطور بچه اش رو دوست داشته باشه مامانت خیلی بدبخته به چشم یک انسان بد بخت بهش نگاه کن طاقعا متاسفم گاهی به حرفاش اهمیت نده کر شو نشنوکه جی میگه تهمت ناموسی یا هرچیز دیگه به نظر من هم بهترین راه دور شدن از این محیط وخونه است توکه صبح تا شب بیرونی شبها حداقل مهربونتر باهاش باش ببین چقدر یک ادم بدبخت به دنیا اومده پیر شده که حتی دخترش دوستش نداره ببین توخوشبختی چون حداقل توی بیرون از خونه میتونی محبت کنی بقیه مردم دوست دارند درامد خوبی داری ببین از اون خوشبختری ببین یک پیر زن چقدر بدبخت تنهاست که دخترش توی خونه است اما یک ساعت داخل حموم بی هوش بود شاید بدبخت ترین ادمی هست که خیلی از من وبچه های تالار تا به حال در موردش خوندیم این ادم بدبخت دوست داشته باش فقط به خاطر خداشاید این حرف تکراری ولی ما همه ادم های میشناسیم که فقط به خاطر محبت به مادرشون حتی اگر مادر هاشون دعا نکنند خوشبخت موغق هستند براش یک گوشی نو بخر تورو خدا شاید بگه توبد سلیقه ای اماته دلش خوشحال میشه به خدا گناه داره این ادم بدبخت

  4. 2 کاربر از پست مفید کیانا 93 تشکرکرده اند .

    maryam240 (چهارشنبه 29 بهمن 93), parsa1400 (یکشنبه 12 بهمن 93)

  5. #33
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    دوشنبه 17 آبان 95 [ 15:15]
    تاریخ عضویت
    1391-2-26
    نوشته ها
    2,672
    امتیاز
    25,995
    سطح
    96
    Points: 25,995, Level: 96
    Level completed: 65%, Points required for next Level: 355
    Overall activity: 3.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveSocialVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    6,844

    تشکرشده 7,555 در 2,378 پست

    Rep Power
    351
    Array
    کیت کت جان الان که حالت خوبه این مهمه
    مامانت اینطور که می گی مشکل داره اگه می تونی ببرش روانپزشک اگه هم که نه که هیچی
    تو که خودت انقدر با عرضه بودی چیزی از دست ندادی. بهت خیلی هم فشار بیاد جدا زندگی می کنی. 9 شب میای خونه دیگه چی داره بگه بهت ؟ برو بخواب. براش گل و هدیه و اینا بخر. سر و تهش 1 ساعت در روز که بیشتر نمی بینیش که. اونم تلویزیون ببین یا باهاش خوش اخلاق باش و اصلا باهاش بحث نکن

    بچگیت که دست خودت نبود. گذشت
    الان که خوبی این مهمه
    مگه نمی خواستی یه دختر شاد و سیال باشی؟ سیال یعنی به هیچی گیر نکنه ادم. نه به مامان بدش. نه به خاطرات بدش. نه به مردی که دوستش نداره. من سیال نیستم
    این گیر کردنی که داری به مادرت و بچگیت می کنی اونم وقتی که دیگه اوضاعت خوبه دیگه از سیال بودن دورت می کنه
    وقتی حالت خوبه دلت رو بزرگ کن خوب. رها شو از ناراحتی هات. زندگی کن
    مثل آفتاب درخشان باش


    --
    پست بعدی رو تو اپدیت می خواستم بذارم اما جدا شد
    گزارش کردم لطف کنن حذفش کنن
    ویرایش توسط meinoush : یکشنبه 12 بهمن 93 در ساعت 19:35

  6. 2 کاربر از پست مفید meinoush تشکرکرده اند .

    maryam240 (چهارشنبه 29 بهمن 93), کیت کت (یکشنبه 12 بهمن 93)

  7. #34
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 22 آبان 94 [ 21:48]
    تاریخ عضویت
    1393-8-06
    نوشته ها
    606
    امتیاز
    14,528
    سطح
    78
    Points: 14,528, Level: 78
    Level completed: 20%, Points required for next Level: 322
    Overall activity: 4.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveSocial10000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    775

    تشکرشده 2,481 در 570 پست

    Rep Power
    166
    Array
    دردناک یه نفر از اول بچگیش زحمت بکشه اما واقعا هم خودش و هم بچه هاش زجر بده و هم بذاره دیگران زجرش بدن.....
    میدونی کیانا این یه خقیقت مادر من ادم بد بختی؛قصد توهین بهش ندارم.اما خوب واقعا این طوره نه می خواد تغییر کنه نه کمک قبول میکنه و ...... چه میدونم.من دختر بد جنسی نیستم،قدرنشناس نیستم از بس به هر دری زدم خوشحالش کنم یا دستش بگیرم نشد نذاشت بدتر کرد.
    تلاشم میکنم حداقل صبررررررررر کنم.واقعا کر و کور بشم.

  8. کاربر روبرو از پست مفید کیت کت تشکرکرده است .

    parsa1400 (یکشنبه 12 بهمن 93)

  9. #35
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 22 آبان 94 [ 21:48]
    تاریخ عضویت
    1393-8-06
    نوشته ها
    606
    امتیاز
    14,528
    سطح
    78
    Points: 14,528, Level: 78
    Level completed: 20%, Points required for next Level: 322
    Overall activity: 4.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveSocial10000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    775

    تشکرشده 2,481 در 570 پست

    Rep Power
    166
    Array
    الان باید به جای سر و کله زدن با دختر جونش بره پیاده روی بره بهترین سفرها،فعالیت های خیریه کنه،با دوستهاش معاشرت کنه......در صورتی که هیچی!هیچ فعالیتی نداره.فقط ازاد دادن خوش و من ...... روز به روزم کاراش عجیب تر میشه. خدا من ببخشه مادرم اما تحمل این شرایط دیگه برام سخته.از پدرم که اونم ادم واقعا بدیه توقعی نداشتم و ندارم اما کاشششش مادرم اقلا برای خودش بعد برای من ادم بهتری بود.

    - - - Updated - - -

    الان مینوش من این پستت کجای دلم بذارم؟؟؟؟؟

    - - - Updated - - -

    مینوشی الان خوبم ...... اوکیم اما گاهی مثل دیروز اون اتفاق میفته خودم بدتر از اون حالم بد میشه.وگرنه وااااااااای خدا به من رحم کرد از بد اب و گلی درومدم.
    اما حق با تو باید بی خیال تر باشم.گیر نکنم.مثل خواهرم همیت قدر گیر و تماس کم کنم

  10. #36
    Banned
    آخرین بازدید
    یکشنبه 03 خرداد 94 [ 14:19]
    تاریخ عضویت
    1393-7-11
    نوشته ها
    162
    امتیاز
    3,278
    سطح
    35
    Points: 3,278, Level: 35
    Level completed: 52%, Points required for next Level: 72
    Overall activity: 42.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points3 months registered
    تشکرها
    162

    تشکرشده 593 در 152 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام

    در ابتدا عرضی داشتم خدمت دوستمون خانم کیانا :
    نیت خیرتون محترم اما ،
    دوست عزیز ،ضمن عرض احترام ، یک نیم نگاهی به نظرتون بکنید لطفا، در هر خط چندین بار از کلمه "بدبخت" استفاده کردید و شخص مورد نظر رو کوبیدید. بهتر نیست کمی ارام تر پاسخ بدید؟ کاراکتر مورد نظر بیمار هستن از چندین جهت.اما بین بیماری و چنین استفاده شدیدی از صفت مذکور تفاوت هایی هست.اهمیت لحن و کلام منظور بود دوست عزیز.هر چند من که مدیر نیستم اما از جایگاه یه دوست با نیت یه دوست گفتم.

    خانم کیت کت :
    همچنان که میدونی بنده با کاراکتر شما مشکلات زیادی دارم :)
    ولی خب هر چند ساده و مختصر نظرم رو ارائه میدم بلکه کمی وضعیتتون رو بهبود بده.

    چیزی که به وضوح مشخصه اینه که مادرتون در یه سری تعاریف به شدت بیراهه رفته اند. به مانند مقوله های مادر ، فرزند ، ابراز علاقه ، موفقیت ، خوشبختی ، مفهوم مقایسه ، مردم و چندی مورد دگر.
    مهم تر از اون این که متاسفانه (!) شما نیز در مواردی برخی از این ها رو به ارث برده اید.
    مادر گرامتون تربیت مناسبی نداشته اند ، مفاهیم زندگی به درستی واسه ایشون تعریف نشده ، الگوی مناسب فکری بهشون در زمان مناسب پیشنهاد نشده ، این روال باعث شده که تمامیه مسائل زندگی رو با همون خط ، حل کنه و بره جلو.
    حال در ناخود اگاهش داره پس از عمری می بینه که هیچ. همش تناقضه. دارم میگم ناخوداگاه. یعنی دست خودش نیست.
    نمیدونم ایشون در چه سنی هستن؟
    به هر حال موقعیت اجتماعیه "پزشک" باعث شده که یک تاییدیه ای نیز بر رفتار هاشون باشه. منظور شکل و شمایلی هست که از پزشک در جامعه ما رقم خورده (صد البته متاسفانه ! واهی).
    خب ایشون در مقابل رفتار های مستقیم شما بدون شک ، مقابله به مثل خواهند کرد. چرا باید حق با شما باشه وقتی الگوی فکری ایشون حق رو به ایشون میده؟ چرا باید حرف شما رو قبول کنه؟

    بنده موردی مشابه اما کمی متفاوت رو در زندگی تجربه کرده ام و هم اکنون نیز ادامه دارد. گاها شدید تر.
    پاسخی که تاکنون یافته ام اینست که در مواردی که شخص نا اگاهانه دست به عملی یا رفتاری می زند ، بنده خود را به جای ان شخص بگذارم و از نگاه اون به مساله نظاره کنم. در این حالت پاسخ هایی نو ، ظهور میکنند.
    پیشنهادم اینه که در اولین مرحله ، ایشون رو درک کنید ، حداقل در جایگاه والدین ، ایشون رو درک کنید.چه داشتند و چه شدند؟

    در مرحله بعد به صورت غیر مستقیم پاسخ های رفتار هایشان را بدید.اگر با شما بدرفتاری کردند شما کلام ملایم پیشه کنید.
    رفتار نامناسب در جمع داشتند ، شما به مقابله بر نخیز. در عجب باش از کسی که به همین راحتی فرق خود واقعیه شما رو با چیزی که مادرتون از شما به نمایش میگذاره رو درک نکنه؟ نگران خود رفتار نباش ، نگران این باش که چه کسانی برای تو این جو رو باعث میشوند.
    متاسفانه گاهی که این احساس تحقیر رو حس میکنی ، به دلیل خلا درونی ای هست که از خودت داری. زمانی که با الفاظ نا مناسب شما رو خطاب میکنه ، چیزی که باید در ذهن شما تداعی بشه اینه که من که اینایی که میگه نیستم. بلکه اینم و اینم.
    چرا ناراحتی وقتی حق با اون نیست؟ چون شاید گاهی قبول داری.

    ان چه می گویم نه برای مادرت ، بلکه برای ارامش خودت هست. ضمن ان که مطمئن باش مادرت ان چنان هم که فکر خواهی کرد سفت و سخت نیست. مطمئن باش این تغییرات رفتاری تو ، در افکار او نمایان می شوند.
    او بد گفت ، تو مهربان باش.
    او فحش داد ، تو بگو مادرم ، عزیزم ، چرا؟
    او بی تفاوت بود ، تو برایش هدیه بخر.
    او ندید ، تو نشان بده.
    فرق تو با او چیست؟ این که امده ای و تاپیک زده ای؟ همین؟
    او زد ، تو نزن ، دفاع کن یا از ان محیط بیرون بیا.
    در خوشی هایش ، خودت را نشان بده.
    موفقیت هایت را به رخش نکش. بلکه عنوان کن که مقداری از این ها نتیجه تلاش هایش بوده.
    او نگفت ، تو در جمع از مادرت از خوبی هایش تعریف کن.

    این ها الزاما ضعف تو را نشان نمیدهد. بلکه بزرگواریه تورا.
    نشان بده انچنان که ادعا داری در سخنانت. تناقضی که در یک کلام تمام اختلافم بود و هست با تو.

    امیدوارم کمکی باشه و درست گفته باشم.

    میخاستم یه سری از ایراداتت رو بگم ، چون میدونی من میگم ، هر جا که باشه میگم ، اما ولش ، منحرف میشه تاپیکت. چون میدونم جواب میدی ساکت نمیمونی خخخخخخخخخ
    در یک کلام گوش باشه میگم.

    اما چیزی که من دیدم ، اینه که این مشکلت با تغییر رفتارت به سمت ملایم،میتونه ارامشی که دنبالشی رو واست به دنبال داشته باشه.

    به سایر دوستانم :
    خدایی هفته ای یه نظر که دیگه اشکال نداره . گیر ندید دیگه

    - -

  11. 7 کاربر از پست مفید love less تشکرکرده اند .

    maryam240 (چهارشنبه 29 بهمن 93), meinoush (یکشنبه 12 بهمن 93), parsa1400 (یکشنبه 12 بهمن 93), کیت کت (یکشنبه 12 بهمن 93), واحد (دوشنبه 13 بهمن 93), مدیرهمدردی (دوشنبه 13 بهمن 93), شکوه (یکشنبه 19 بهمن 93)

  12. #37
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 22 آبان 94 [ 21:48]
    تاریخ عضویت
    1393-8-06
    نوشته ها
    606
    امتیاز
    14,528
    سطح
    78
    Points: 14,528, Level: 78
    Level completed: 20%, Points required for next Level: 322
    Overall activity: 4.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveSocial10000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    775

    تشکرشده 2,481 در 570 پست

    Rep Power
    166
    Array
    من کاملا فرق توهین و نیت خیر می فهمم.متوجه اون نکته تو پست کیانا شدم...اما چون میشناسمش گذاشتم به حساب اینکه من دوست داره.مرسی از تو لاو لس!!!!!
    مرسی از همتون فکر کنم کافیمه باید برم رو حرق ها فکر کنم.اصل قضیه رو باهاتون گفتم و نظرات و لطفتون شنیدم.
    امیدوارم بتونم این قسمت زندگی هم درست کنم.

  13. 5 کاربر از پست مفید کیت کت تشکرکرده اند .

    ammin (یکشنبه 12 بهمن 93), parsa1400 (یکشنبه 12 بهمن 93), مدیرهمدردی (دوشنبه 13 بهمن 93), شکوه (یکشنبه 19 بهمن 93), شیدا. (یکشنبه 12 بهمن 93)

  14. #38
    سرپرست سایت

    آخرین بازدید
    [ ]
    تاریخ عضویت
    1388-1-03
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    8,057
    امتیاز
    147,222
    سطح
    100
    Points: 147,222, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialRecommendation Second ClassCreated Blog entryVeteranOverdrive
    نوشته های وبلاگ
    4
    تشکرها
    27,670

    تشکرشده 36,010 در 7,405 پست

    Rep Power
    1093
    Array
    سلام

    بسیار عالی هست که در پی عمل به راهکارهای داده شده هستی به جای کش دادن تاپیک . امیدوارم موفق باشی و شاهد خبرهای خوب از عملگراییت و نتیجه آن باشیم





  15. 7 کاربر از پست مفید فرشته مهربان تشکرکرده اند .

    ammin (یکشنبه 12 بهمن 93), meinoush (یکشنبه 12 بهمن 93), parsa1400 (یکشنبه 12 بهمن 93), واحد (دوشنبه 13 بهمن 93), مدیرهمدردی (دوشنبه 13 بهمن 93), شکوه (یکشنبه 19 بهمن 93), شیدا. (یکشنبه 12 بهمن 93)


 
صفحه 4 از 4 نخستنخست 1234

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 05:48 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.