سلام دوستان خوبم
من یک مشکلی دارم.اونم اینه که خیلی تصمیم گرفتن در مورد کیس های ازدواجم واسم سخته. خیلی خیلی خیلی. کلا آدم در حد وسواسی کمالگرایی هستم و اینقدر روزا فکر میکنم سرم درد میگیره. جدیدا توی تاپیک "خواستگارم چنگی به دلم نمیزنه" میخوندم کسایی که از قبل ازدواج خیلی سختگیر بودن بعد ازدواجم ناراضیترن چون کلا روحیه شون کمالگراست. یا مدیر همدردی گفته بودن توی ازدواج لازمه خیلی خیلی اشتباه نکنیمو یه فرد متوسط قابل قبوله.
24سالمه و سال آینده درسم تموم میشه. در حال حاضر چند خواستگار متنوع رو در برابر خودم می بینم که شرایط اولیه شون برای من خوبه. اما بین اونها هیچ معیار ثابتی جهت انتخاب ندارم. یعنی معیار های من اونجور سفت و سخت نیست که بگم مثلا فلان درجه علمی به بالا و لا غیر. فلان سن به بالا و لا غیر. ملاک های من یک کمپلکسی از همه چیه. از خانواده -فرهنگ- مذهبی بودن- اخلاق- سطح علمی- اقتصادی- قد طرفم(من خیلی بلندم) و... معیار کلی هم رسیدن به آرامش و امنیت توی زندگیمه.
احساس میکنم من بیش از حد انعطاف پذیرم و با شرایط محیطی ام آداپته میشم. البته تغییر لازمه بقاست ولی چقدرشو نمیدونم. این افراد همشون از یک فیلتر اولیه حدودی رد شدن (مثلا قد- میزان تحصیلات-حداقل اقتصادی مورد نظرم- خانواده بدون مشکل حاد مثل اعتیاد- طلاق و ...)
اگر بخوام مثال بزنم مثلا کسی هستن که 11 سال از من بزرگترن ولی بجاش سطح علمی بالایی دارن و دانشیار شریف و هم مقیم و استاد خارج کشورن. من در صحبت با ایشون حس کردم باهاشون تفاهم دارم. یا مثلا شخصی که فوق العاده ثروتمندن ولی بجاش نماز نمیخونه البته گفتن به همسرم کاری ندارم و به اخلاقیات پایبنده (نماز برای من ارزشه- من فکر کردم نماز ایشون اثرش روی فرزند من هست که خوب اون رو خدا باید هدایت کنه و منم بهش توصیه میکنم بخونه و زندگی فرزندم باید با تعقل خودش شکل بگیره.) من در صحبت با ایشون هم حس کردم باهاشون تفاهم دارم. یا کیسی که قصد مهاجرت دارند و من بازم میتونم خودمو با اون وفق بدم و انجا ادامه درسمو بخونم و بجاش پسر خوب و کاریه و اهل نماز. یا کسی که برای ازدواج باهاش باید برم شهرستان و اونم میتونم (چون ممکنه طرح یا تخصص شهرستان بیفتم) و چند مورد دیگر که همه حداقل های مورد نظر بنده رو دارن و من با همه احساس تفاهم دارم!!!!
(مثلا همه شون حجاب با کمی آرایش و شیک را قبول دارند که من اونجوریم. یا میگن ما تو اختلافات با منطق و صحبت حلش میکنیم ودر ادامه که من کیسی مثال میزنم خوب موقعیتو manage میکنن- یا همه حداقل حقوق و امکانات مالی متناسب با خانواده ما رو دارن-فرهنگ خانوادگی مورد قبول پدر مادر بنده رو دارن-موافقت و همراهی با ادامه کار و تحصیل من حتا اگر شهر دیگری بیفتمو دارن و ...)
من جدول امتیاز دهی به معیار ها به ذهن خودم رسید. اما چون معیارهام ترکیبی هستن نمیتونم تو اون جدول بگنجونم. یعنی با یکی اختلاف سنی بالا دارم بجاش سطح تحصیلاتش اونو واسم میپوشونه و باقی چیزاش ok ه/ با یکی با شهرستان رفتن و مذهبی نبودنش مشکل ندارم که ثروتش و level خانواده اش اونو واسم می پوشونه و باقی چیزاش ok ه/ با یکی با مهاجرتش مشکل دارم که کاری و اهل نماز و مسئولیت پذیریش اونو واسم میپوشونه و باقی چیزاش خوبه / با باقی هم مشکلی ندارم.متوسطن.
میشه بهم یک سری خط قرمز های اولیه بگید تا اگر اونا رو نداشتن در وهله اول حذفشون کنم؟ (مثلا خساست- شکاک بودن- اهل دود نبودن- چشم چران نبودن و... که لحاظ کردم)
راستی عشق قبل از ازدواج هم برام ملاک نیست چون عشق بعد ازدواج رو پایدارتر میدونم.
بخدا انرژی گذاشتن همزمان واسه این همه آدم خسته ام میکنه و همه هم عجله دارن زودتر تکلیفشونو بدونن. میترسم ازدواج کنم و بعدا کیس بهتری پیدا شه حسرت بخورم/یا نکنم و بعدا همینا هم پیدا نشن/میترسم انتخاب کنم بعدا بفهمم اشتباه کردم و این به درد من نمیخورد و زندگیم تباه شد/
از طرفی نیاز به ازدواجو در خودم حس میکنم. میشه کمکم کنید؟
ببخشید پرحرفی کردم
علاقه مندی ها (Bookmarks)