به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 11
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 20 آبان 98 [ 14:41]
    تاریخ عضویت
    1393-10-05
    نوشته ها
    72
    امتیاز
    13,113
    سطح
    74
    Points: 13,113, Level: 74
    Level completed: 66%, Points required for next Level: 137
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    4,148

    تشکرشده 151 در 51 پست

    Rep Power
    0
    Array

    رفت و آمد در دوران نامزدی

    سلام
    من دختری 28 ساله هستم که با پسری که سه سال از من کوچکتر است دوست بودم و از سال گذشته که قرار شد برای خواستگاری بیایند مشکلاتی بوجود آمد که نمیخواهم راجع به انها صحبت کنم و از مسیر اصلی خارج شوم، و سر همین مشکلات که خانواده ایشون حق هم داشتند بنا به مخالفت گذاشتند و خلاصه پس از گذشت تقریبا یکسال به خواستگاری آمدند با این شرط که 6 ماه نامزد بمانیم و انگشتر نشونی آوردند و رفتارشان کاملا گرم وصمیمی بود ولی بعد از گذشت 2ماه از نامزدی تماسی با من یا خانواده نگرفتند شاید چون میدانند که با پسرشان ارتباط دارم و دیگر نیازی به اینکار ندیدند
    تا چنوقت پیش که طبق گفته پسرشان که میخواستند به شهر ما بیایند مادر ایشون گفتند که نرو ما هم میخواهیم بیاییم ولی بعد از گذشت دو سه هفته که گویا مادر با همسرشون صحبت میکنند پدر ایشون میگویند نه فعلا خودش(پسر) برود بعدا ماهم میرویم(لابد وقت گل نی)
    حالا ایشون تصمیم دارند که هر از گاهی به شهر ما و گویا طبق نظر پدرشون به منزل ما بیایند تا ما یکدیگر را ببینیم و صحبت کنیم
    ولی به نظر من این طور آمدن در حالیکه ما فقط نامزد هستیم و بجز خانواده درجه یک کسی خبر ندارد صورت خوشی ندارد
    به نظر شما در برابر این درخواست چه کنم؟ آیا قبول کنم؟ یا مخالفت کنم که اول باید با خانواده بیایید تا قضییه جدی تر شود....؟

  2. کاربر روبرو از پست مفید بارن تشکرکرده است .

    szd (جمعه 05 دی 93)

  3. #2
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    یکشنبه 11 بهمن 94 [ 04:40]
    تاریخ عضویت
    1389-3-25
    نوشته ها
    2,890
    امتیاز
    27,971
    سطح
    98
    Points: 27,971, Level: 98
    Level completed: 63%, Points required for next Level: 379
    Overall activity: 13.0%
    دستاوردها:
    VeteranSocial25000 Experience PointsTagger First Class
    تشکرها
    15,041

    تشکرشده 10,678 در 2,786 پست

    حالت من
    Moteajeb
    Rep Power
    339
    Array
    اولن درخواست می کنم،کتابی پست نذاری.آدم حس می کنه داره مجله می خونه

    اون حس گفتگو از بین می ره.مگه خاستگاری نیومدن؟انگشتر!خب شما رسمن نامزد

    هستید.از این جدی تر؟جدی تر می شه عقد.ولی اینکه تنها بیاد خونه تون جالب نیست.

    درضمن،شما از رضایت قلبی خانوادش مطمئنی؟راجع به مشکلات گذشته هم بگو،شاید

    مواردی باشه که تو نظر مشاور تاثیر داشته باشه.

    در هر 24ساعت سه عدد پست می تونی بذاری.


  4. 5 کاربر از پست مفید فرهنگ 27 تشکرکرده اند .

    szd (جمعه 05 دی 93), terme00 (دوشنبه 08 دی 93), هم آوا (شنبه 06 دی 93), بانوی آفتاب (شنبه 06 دی 93), بارن (جمعه 05 دی 93)

  5. #3
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 20 آبان 98 [ 14:41]
    تاریخ عضویت
    1393-10-05
    نوشته ها
    72
    امتیاز
    13,113
    سطح
    74
    Points: 13,113, Level: 74
    Level completed: 66%, Points required for next Level: 137
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    4,148

    تشکرشده 151 در 51 پست

    Rep Power
    0
    Array
    مرسی از پاسختون
    چشم
    یکسری مشکلات مربوط به مسافت زیاد(در دوشهر نسبتا دور هستیم)، اختلاف سنی معکوس، و در مورد تحقیقی که انجام دادن با یه خانواده ای مشکل داشتیم که در مورد پدرم بد گفتن
    خب مسلما اون رضایتی که باید باشه نیست، ولی بخاطر صحبتهای پسرشون(در دفاع از من و خانواده"1-چون چنسال پیش هم نامزدم خودش تحقیقی انجام داده بود و خوب گفته بودند و 2-بعد از اینکه در تحقیقی که خانواده اش کردند بد گفتند، بعد از چند ماه مجدد با یه آشنایی که پسرشون قبلا در دانشگاه میشناختند برای تحقیق اومدن و اینبار دیگر بد نشنیدن") و پافشاریی که کردند راضی شدند
    من از این ناراحتم که بعد از دوماه خانوادشون هیچ سراغی از ما نگرفتند، و همه کارارو به پسرشون سپردند در صورتیکه باید حداقل تعاملی باشد مثل یک تماس کوچیک!

  6. 2 کاربر از پست مفید بارن تشکرکرده اند .

    szd (جمعه 05 دی 93), فرهنگ 27 (جمعه 05 دی 93)

  7. #4
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 28 شهریور 00 [ 14:58]
    تاریخ عضویت
    1391-12-05
    نوشته ها
    604
    امتیاز
    13,683
    سطح
    76
    Points: 13,683, Level: 76
    Level completed: 9%, Points required for next Level: 367
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    3,960

    تشکرشده 2,293 در 573 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    0
    Array
    سلام
    یه سوال.
    یعنی تو این 2ماه روابط دقیقا به چه شکل بوده؟! نه ایشون و نه خانوادشون نیومدن منزل شما؟ کلا رفت و امد نداشتید .درسته؟
    رابطه تون با نامزدتون فقط تلفنی بوده پس

    خانواده شما یا خودتون میتوتید به اقاپسر بگید که دوران نامزدی رو برای این گذاشتن که دو طرف و مخصوصا به صورت خانوادگی تعامل داشته باشن برای شناخت بیشتر. بگید این انتظار شماست و همینطور رسم خانوادگیتون در دوران نامزدی!
    ویرایش توسط reihane_b : جمعه 05 دی 93 در ساعت 21:46

  8. 9 کاربر از پست مفید reihane_b تشکرکرده اند .

    .saber. (شنبه 06 دی 93), asal2013 (شنبه 06 دی 93), fahimeh.a (سه شنبه 22 تیر 95), szd (جمعه 05 دی 93), فرهنگ 27 (شنبه 06 دی 93), هم آوا (شنبه 06 دی 93), میشل (جمعه 05 دی 93), بانوی آفتاب (شنبه 06 دی 93), بارن (جمعه 05 دی 93)

  9. #5
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 20 آبان 98 [ 14:41]
    تاریخ عضویت
    1393-10-05
    نوشته ها
    72
    امتیاز
    13,113
    سطح
    74
    Points: 13,113, Level: 74
    Level completed: 66%, Points required for next Level: 137
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    4,148

    تشکرشده 151 در 51 پست

    Rep Power
    0
    Array
    فکر کنم این آخرین پست امروزم میتونه باشه
    آره فقط تلفنی که یکبارم نامزدم به مادرم زنگ زدن برای احوالپرسی(یک ماه بعد نامزدی ، نامزدم میخواست بیاد که مادرش اون حرفو زد که فعلا نرو تا باهم بریم ، ما هم میخایم بیایم!!!)
    این موضوع رو بشون گفتم اصلا خانواده ایشون مصر بودن که 6 ماه نامزد باشیم و رفت وامد کنیم برای شناخت بیشتر
    البته این موضوع را هم بگم شاید کمکی کند مادر ایشون مبتلا به تومور خوش خیم مغزی شدند حدودا یک ماه قبل خواستگاری متوجه شدندو در این حین مدام به دکترهای مختلف مراجعه میکردند و درگیر این موضوع هم بودند.
    در جواب سوالای من نامزدم میگه خودت میدونی که خونوادمو چجوری راضی کردم و اینکه مادرم مریض هست و مدام دکتر ... با من راه بیا تا این قضیه تموم شه

  10. کاربر روبرو از پست مفید بارن تشکرکرده است .

    szd (جمعه 05 دی 93)

  11. #6
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 16 دی 93 [ 11:58]
    تاریخ عضویت
    1393-5-18
    نوشته ها
    139
    امتیاز
    340
    سطح
    6
    Points: 340, Level: 6
    Level completed: 80%, Points required for next Level: 10
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class250 Experience Points3 months registered
    تشکرها
    179

    تشکرشده 282 در 96 پست

    Rep Power
    28
    Array
    به نظرم اشکالی نداره ایشون بیاد همو ببینید
    علاقه تون بیشتر میشه
    وقتی پیش هم هستین

    ولی کلا من نامزدی اینجوری رو قبول ندارم
    آدم میتونه یه سال تحقیق و رفت و آمد کنه
    بعدش عقد کنه
    اینکارها چیه دیگه

    شمام حساس نشو رو خانوادش

  12. 3 کاربر از پست مفید aye تشکرکرده اند .

    szd (یکشنبه 07 دی 93), هم آوا (شنبه 06 دی 93), بارن (شنبه 06 دی 93)

  13. #7
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 20 آبان 98 [ 14:41]
    تاریخ عضویت
    1393-10-05
    نوشته ها
    72
    امتیاز
    13,113
    سطح
    74
    Points: 13,113, Level: 74
    Level completed: 66%, Points required for next Level: 137
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    4,148

    تشکرشده 151 در 51 پست

    Rep Power
    0
    Array
    دوستان؟
    نظرتونو راجب اینکه نامزدم تنها بیاد خونمون بگین لطفا
    با مادرمم صحبت کردم زیاد موافق نبودند

  14. کاربر روبرو از پست مفید بارن تشکرکرده است .

    szd (یکشنبه 07 دی 93)

  15. #8
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 04 اردیبهشت 96 [ 17:04]
    تاریخ عضویت
    1393-6-21
    نوشته ها
    17
    امتیاز
    4,020
    سطح
    40
    Points: 4,020, Level: 40
    Level completed: 35%, Points required for next Level: 130
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    887

    تشکرشده 85 در 17 پست

    Rep Power
    0
    Array
    خب عزیزم ایشون نامزدتونن، مشکلی نیست بیان خونتون

  16. کاربر روبرو از پست مفید szd تشکرکرده است .

    بارن (یکشنبه 07 دی 93)

  17. #9
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 01 بهمن 93 [ 12:22]
    تاریخ عضویت
    1393-4-04
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    715
    امتیاز
    2,352
    سطح
    29
    Points: 2,352, Level: 29
    Level completed: 35%, Points required for next Level: 98
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1000 Experience Points3 months registeredSocial
    تشکرها
    1,083

    تشکرشده 1,447 در 508 پست

    Rep Power
    110
    Array
    به نظر من زیاد صلاح نیست .... تو زمان صیغه رفت و امد منزل داشته باشید ...
    مگر اینکه جلوش معمولی بگردی یعنی تقریبا پوشیده ... و اینکه شب ها جاشو جدا بندازی ... نمیدونم شاید من اشتباه میگم اخه دختر خالم که نامزد بود همین شکلی بود /...بازم خودت میدونی
    آخی بنده خداااا دلم سوخت واسه وضعیت مریضی و این حرفااا .... خیلی درکش کن عزیزم
    هرکس بخواهد کاری را انجام دهد
    "راهش را پیدا میکن "
    هرکس نخواهد کاری را انجام دهد
    "بهانه اش را"

  18. کاربر روبرو از پست مفید maedeh120 تشکرکرده است .

    بارن (یکشنبه 07 دی 93)

  19. #10
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 20 آبان 98 [ 14:41]
    تاریخ عضویت
    1393-10-05
    نوشته ها
    72
    امتیاز
    13,113
    سطح
    74
    Points: 13,113, Level: 74
    Level completed: 66%, Points required for next Level: 137
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    4,148

    تشکرشده 151 در 51 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط maedeh120 نمایش پست ها
    به نظر من زیاد صلاح نیست .... تو زمان صیغه رفت و امد منزل داشته باشید ...
    مگر اینکه جلوش معمولی بگردی یعنی تقریبا پوشیده ... و اینکه شب ها جاشو جدا بندازی ... نمیدونم شاید من اشتباه میگم اخه دختر خالم که نامزد بود همین شکلی بود /...بازم خودت میدونی
    آخی بنده خداااا دلم سوخت واسه وضعیت مریضی و این حرفااا .... خیلی درکش کن عزیزم
    سلام
    مرسی از پاسخت عزیزم
    نه ما صیغه هم نیستیم و ایشون شب نمیخان منزل ما بمونن، فقط برای سر زدن به خانواده و من، و اینکه با هم بریم بیرون...
    آره حتما جلوش پوشیده میمونم
    مثلا عصر که برسن بریم بیرون بعد واسه شام بیان خونمون و بعد شامم میرن هتل


 
صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 14:49 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.