به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 4 از 5 نخستنخست 12345 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 31 تا 40 , از مجموع 43
  1. #31
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 19 تیر 96 [ 08:10]
    تاریخ عضویت
    1393-6-06
    نوشته ها
    199
    امتیاز
    5,221
    سطح
    46
    Points: 5,221, Level: 46
    Level completed: 36%, Points required for next Level: 129
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered5000 Experience Points
    تشکرها
    149

    تشکرشده 449 در 170 پست

    Rep Power
    49
    Array
    همیشه میگن کسانی که از بیرون ماجرارو میبینن منطقی تر ماجرارو بیان میکنن.من دارم شما رو احساسی میبینم.این درست نیست که سخت نگیرین.یعنی چی؟یه عمر می خواهید زندگی کنید.اتفاقا قبل از بله گرفتن هر کاری لازمه بکنید ولی بعد راحت بگیرید.کلا وقتی یه عده بصورت گروهی بیرون میرن حتما یه نیم نگاهی به همدیگه دارن.البته این نظرمنه و چیزی هست که دیدم و صحبت های رد و بدل شده در این جمع هارو شنیدم.البته این موضوع رو شما بهتر از بقیه میدونید ولی داری به راحتی از کنارش رد میشی. این موضوع با معیار های من جور نیست ولی شاید با معیارهای شما جور باشه.کسی که اینقدر راحت باشه برای من مناسب نیست.من اگر یکبار جواب منفی بشنوم دیگه ماجرارو دنبال نمیکنم البته باز این نظر منه چون در آینده صحبت هایی پیش میاد که یه کم شاید سنگین باشه برای آدم و شاید بعضی جاها مجبور بشیم امتیاز بدیم.در مورد معیارهاتون اون چیزایی که در پست مربوطه گذاشتین یه بار دیگه بخونید متوجه میشید که همشون ظاهریه.البته این بدنیست ولی همه ماجرا سازگار بودن نیست.ببینید همیشه در اینگونه قرارها نمیشه صد در صد فهمیدکه طرف خیلی با شما سازگاره چون همیشه طوری رفتار میشه که بنظر طرف مقابل مناسب بیاد.شاید حتی واقعیت نباشه.یا حتی شاید نقش بازی کنیم.همیشه دوست داریم به نظر طرف مقابل بهترین بیایم حتی اگه واقعیت اون نباشه.پس چشاتون رو باز کنید.حتی اگه لازمه تعقیب کنید یا میتونید از یک فرد مطمین بخواهید که این کارو برای شما انجام بده.ولی از کنار این موضوع راحت رد نشید.
    ویرایش توسط Mr DaNi : پنجشنبه 08 آبان 93 در ساعت 17:15

  2. 2 کاربر از پست مفید Mr DaNi تشکرکرده اند .

    inventor (پنجشنبه 08 آبان 93), فرهنگ 27 (پنجشنبه 08 آبان 93)

  3. #32
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 05 تیر 94 [ 11:34]
    تاریخ عضویت
    1393-7-19
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    39
    امتیاز
    1,243
    سطح
    19
    Points: 1,243, Level: 19
    Level completed: 44%, Points required for next Level: 57
    Overall activity: 15.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered1000 Experience Points
    تشکرها
    219

    تشکرشده 73 در 28 پست

    Rep Power
    0
    Array
    ممنون دوست من.
    حق با شماست.
    من امروز همش فکرم درگیر بود. از کارو زندگیمم افتادم. کلی کار دارم که بابت موضوع ازدواج و فکر کردن به این خانم از همه چی افتادم...


    کلا وقتی یه عده بصورت گروهی بیرون میرن حتما یه نیم نگاهی به همدیگه دارن.البته این نظرمنه و چیزی هست که دیدم و صحبت های رد و بدل شده در این جمع هارو شنیدم.البته این موضوع رو شما بهتر از بقیه میدونید.
    ین موضوع با معیار های من جور نیست ولی شاید با معیارهای شما جور باشه
    بله درسته. با معیارهای منم جور نیست... امروز خیلی به این مساله فکر کردم...
    پاک گیجم...
    من حتما باید ایشون رو تو جمع دوستاش ببینم. حالا چطوری، فعلا وقت دارم روش فکر کنم.
    امروزمادرم با مادر ایشون تماس گرفت و قرار شد هفته آینده بریم خونشون.
    من در حال حاضر هم با sms و ... باهاشون در ارتباط هستم. ایشون رابطه صمیمی با من داره. ولی حرف های دوستان باعث شد مرور کنم. اولش تا سه هفته اولحتی اسم کوچک من رو هم صدا نمی زد. و تو هم نمی گفتو شما می گفت. منم همین طوری حرف می زدم تا این که هر دو تصمیم گرفتیم راحت تر صحبت کنیم با هم. این که با هم کلاسی های پسرش راحت تره شاید به خاطر جو رشته و دانشگاهش باشه. گویا کلاس هاشون میز گردیه و کلا اونجا همدیگرو به اسم کوچک صدا می زنن.این رو قبلا به من گفته بود که جو کلاسا خیلی دوستانه هستش. بعدم راجع به هم کلاسی های دختر هم خیلی راحته. چند بار که تماس تلفنی داشته در حضور من اسم کوچیک رو صدا می کرد (برای دخترا طبیعیه) ولی خوب، خیلی راحت و صمیمی بود باهاشون با این که همش یه هفته بود رفته بود سر کلاس. فکر کنم کلا مدل رفتارشون اینه...
    خواهرم هم تو دانشگاه می گفت ما هم یه سری کلاسامون این جوری بود که استاد همه رو به اسم کوچک صدا می زد و ما هم تحت تاثیر اون این جوری شده بودیم.
    کاری نداری، نمی خوام اصرار کنم که مشکلی نیست از اون طرفم بگم نه خیلی بده.به هر حال مساله ای هست که ساده ازش نمی گذرم.
    من برنامم اینه که هفته آینده بریم خونشون از زندگی و رفتار خونواده هم با خبر شیم شاید اصلا همونجا یه سری حقایق برامون روشن شد که دیدیم فایده نداره ! بعد از اون مشاور میریم و حالا نهایت یه بار دیگه هم بیرون. در همین حال یه جوری باید ایشونو تو جمع بدون این که متوجه من بشن ببینم. به اضافه این که می خوام ارتباطم رو با ایشون کمتر کنم. احتمال این که جوابش مثبت باشه کمتره تا این که منفی باشه. بنابراین باید خودمو آماده کنم. و کم کم به دخترای دیگه که معرفی شدن فکر کنم و برای اون ها مهیا شم. البته بعد از گذشت این روزای خاص.
    بعد از این رفتن به منزلشون و مشاور و تحقیق،ازشون جواب می خوام. اگه باز هم دو دل بودن یا گفتن نه، دیگه قضیه از نظر من تموم شدست. وقتم رو تلف نمی کنم.

    از طرفی، متاسفانه من فراموش می کنم یه سری حرفارو بگم. بار اولی که مفصل باهاشون حرف زدم و یه روز کامل باهاشون بودم آخر روز ازشون خواستم نظرت راجع به من چیه؟ ایشون گفت فک نکنم اونی که می خوام باشین. من دیگه همون جا رفتم تو فکر و با خودم فکر کردم که دیگه وقت خداحافظیه و این تو چهرم معلوم بود. بعد که خواستم برسونمشون تو ماشین به من گفتن به نظر جاه طلب نمیاین چون با جواب به ظاهر منفی من دیگه اصراری نکردین و قضیه رو تموم کردین.بهشون برخورده بود... من فکر کردم که شاید ایشون دوست داره چند بار ازشون خواستگاری کنم ! و یکی دوبار فرضا نه بگه و بعد بله بگه..! خواستم این قسمت از اتفاقی که افتاده بود رو هم گفته باشم.
    به هر حال دیگه مهم نیست. من دو هفته دیگه نهایت برای ایشون وقت میذارم بعد باید به جریان اصلی زندگیم برگردم. من طبق برنامم بایستی شغل دومم رو تا چند ماه دیگه رو غلتک بندازم که این قضیه وقت و انرژی زیادی از من گرفته و کارم داره عقب میفته. از طرفی دوست ندارم با التماس وارد یه زندگی شم. دوست دارم طرف مقابل هم کمی به من احترام بذاره.
    امروز روز سختی برای من بود. خیلی خیلی فکر کردم و مطلب خوندم. گاهی ناامید ناامید شدم، گاهی امیدوار امیدوار، اما فضا، فضای احساسی بود. خدا رو شکر بالاخره قدری از این فضا دور شدم که تصمیمم رو گرفتم که باید چیکار کنم. پست های شما دوستان خیلی تاثیر گذار بود.
    خیلی ممنونم.
    موفق باشید

    - - - Updated - - -

    راستی دوستان؛ من می خوام یه جدول و لیست آماده کنم که معیارای مثبت و منفی رو توش بنویسم. معیارای مثبت برای ازدواج به چیز کلی هستش و میشه از جایی برداشت؟ مثلا لینکی چیزی؟ اگه منبعی رو سراغ دارین ممنون میشم لینک بدین.

  4. 3 کاربر از پست مفید inventor تشکرکرده اند .

    ali -guilan (جمعه 30 آبان 93), Mr DaNi (جمعه 09 آبان 93), sasha (سه شنبه 02 دی 93)

  5. #33
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 28 شهریور 00 [ 14:58]
    تاریخ عضویت
    1391-12-05
    نوشته ها
    604
    امتیاز
    13,683
    سطح
    76
    Points: 13,683, Level: 76
    Level completed: 9%, Points required for next Level: 367
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    3,960

    تشکرشده 2,293 در 573 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    0
    Array
    امیدوارم نظرات دوستان اینجا فقط کمک کنه به شما که واقعیت های بیشتری رو ببینید، نه اینکه بخواید صرفا از روی این نظرات تصمیم بگیرید.
    چون ما فقط براساس نوشته های شما نظر میدیم، و همینطور شناخت زیادی از شما و موقعیتتون و اون خانم نداریم، ممکنه ممکنه ممکنه گاهی مسائل رو پررنگ تر از واقعیت یا حتی کمرنگ تر ! ببنیم، که همه اینا هم به خاطر نوشته های شماست

    من قبلا که رفتم پیش مشاور، دو سه تا مسئله که بیان می کنم و راجبشون صحبت میکنم،مشاور بیشتر روی موضوعی که از نظر من دلیل اصلی اون مشکل محسوب میشه زوم میکرد و مشورت میداد! در صورتیکه احتمال خیلی زیاد داشت که من اشتباه کنم و دلیلش یه چیزه دیگه ای باشه، اما می دیدم مشاور هم تقصیری نداره! بخاطر زمان کمی که هست و درعرض همون چند دقیقه میخواد کل زندگی منو شخصیت منو همه را بشناسه،بنابراین فقط اکتفا میکنه به حرفای من!
    هر چند ممکنه که ریشه مشکلم رو خودم پیدا نکرده باشم،ولی به این راحتی هم با مشاور نمیتونستم پیداش کنم...

    شما هم این نکته رو همیشه یادتون باشه،چه برای مشورت گرفتن اینجا چه نزد مشاور یا هر شخص دیگر...

    ------------------------------------------------------------
    در مورد راحت بودن این خانم با شما ،اگر جوابش به احتمال زیاد + بود ،خب شاید خیلی جای تعجب نداشت، عادی بود... اما از اون جهت بیشتر جای فکر داره که جواب منفی به خواستگار دادن دیگه بعدش اون اسمسا و حرفا رو نداره دیگه!
    منم از این نوشته آخرتون احساس میکنم تو جواب منفیشون کمی به قولا نازکردن و امتحان شما باشه
    متاسفانه بعضی دخترای ما فکر میکنن این روش سنجش علاقه و اشتیاق خواستگاره!!!

    ----------------------------------------------------
    راستی رفتید منزل خانم؟؟بیاید تعریف کنید چی شد؟!

    -------------------------------------------------------
    من می خوام یه جدول و لیست آماده کنم که معیارای مثبت و منفی رو توش بنویسم. معیارای مثبت برای ازدواج به چیز کلی هستش و میشه از جایی برداشت؟ مثلا لینکی چیزی؟ اگه منبعی رو سراغ دارین ممنون میشم لینک بدین.
    نه معیارهای مثبت واسه هر شخصی متفاوت از دیگری هست، خودتون باید بتونید لیست رو بنویسید، نهایت میتونید اطلاعاتتون رو از طریق اینجا بالاتر ببرید راجب معیارها و تفاوت ها و شباهت هایی که مهمن...
    این لینک کلی هست و مفیده بخونیدش
    http://www.hamdardi.net/thread-22759.html
    تو قسمت خواستگاری هم خیلی لینک های مفید هست،یه سر بزنید

    موفق باشید

  6. 4 کاربر از پست مفید reihane_b تشکرکرده اند .

    ali -guilan (جمعه 30 آبان 93), e-lampard (جمعه 30 آبان 93), inventor (یکشنبه 02 آذر 93), پشیمانی (پنجشنبه 04 دی 93)

  7. #34
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 22 مهر 94 [ 19:19]
    تاریخ عضویت
    1391-9-06
    نوشته ها
    1,013
    امتیاز
    19,589
    سطح
    88
    Points: 19,589, Level: 88
    Level completed: 48%, Points required for next Level: 261
    Overall activity: 13.0%
    دستاوردها:
    1 year registeredTagger Second ClassSocialOverdrive10000 Experience Points
    تشکرها
    5,188

    تشکرشده 3,056 در 916 پست

    Rep Power
    196
    Array
    برادر مخترع سلام فکر میکنم هدف ایشون از اینکه هر چند وقت یکبار به شما جواب منفی میده اینه که میخواد ببینه چقدر شما ثابت قدم هستید . یعنی میزان علاقه شما رو محک بزنه . چون با دست پس میزنه و با پا پیش میکشه . خانمها ممکنه تا اخر عمرشون هم این عادت رو ترک نکنند . دعا میکنم هرچه به صلاحتونه همون بشه . انشا الله

  8. 4 کاربر از پست مفید واحد تشکرکرده اند .

    ali -guilan (جمعه 30 آبان 93), e-lampard (جمعه 30 آبان 93), inventor (یکشنبه 02 آذر 93), sasha (سه شنبه 02 دی 93)

  9. #35
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 05 تیر 94 [ 11:34]
    تاریخ عضویت
    1393-7-19
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    39
    امتیاز
    1,243
    سطح
    19
    Points: 1,243, Level: 19
    Level completed: 44%, Points required for next Level: 57
    Overall activity: 15.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered1000 Experience Points
    تشکرها
    219

    تشکرشده 73 در 28 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام
    ممنون از همه دوستانی که دلسوزانه راهنمایی کردن.
    حدودا سه هفته ای میشه که این رابطه تموم شده. و خدا رو شکر می کنم باز هم به خیر گذشت... !
    ایشون کم کم خواسته های واقعیش رو از من خواست و خودش رو نشون داد. در کل زن زندگی نبود.
    از نظر روابطش با نامحرم چکش کردم و متوجه شدم از اون چیزی که فکر می کردم خیلی بدتره.
    شخصیتش طوری بود که فقط باید بهش می گفتم چشمو اگه نه ناراحت میشد و بعدم باهام دعوا می کرد و منم همیشه نازکشی می کردم به اصطلاح. بار آخر این کارو نکردم و هرچی از دهنش درومد بهم گفت که منم جوابشو دادم.
    بعضی خانما درس می خونن فکر می کنن چه خبره حالا. ایشونم روزای اول خوب بود و من همیشه نگران بودم مثل دخترایی نشه که با درس خوندن احساس مهم بودن کنن... یه فوق لیسانسه یه رشته ای هستش که از لیسانس رشته من به مراتب پایین تره حالا...
    احساس این که کی هستن و همه باید بهشون احترام آنچنانی بذارن و هرچی می خوان باید بهشون گفت چشم ! ایشون روز به روز به این خصوصیت نزدیک تر میشد. به اصطلاح جو گرفته بودش...
    و نکته مهمی که ریشه اختلافات و کشف این رفتارا بود مهریه بود. ایشون تاکید داشت روز عقد باید خونه پشت قباله ش ثبت شه ! من قبول نکردم و گفتم بعد از چند سال اون هم نصف نصف خونه ای که خونوادم به ما هدیه میدن. بعد گفت من باید بدونم تو وقتی میگی می خوام باهات ازدواج کنم حاضری تنا کجا پیش بری ! و باید نصف سهم خودتو هم به نامم کنی ! با توجه به این که خواهرش طلاق گرفته بود و خودش هم شخصیت مستقلی داشت (یعنی خیلی در قید ازدواج نبود ) مسلما تاکیدش برای به نام کردن خونه یه نشونه بود.
    خدا رو شکر تمومش کردم.
    خواستم دوستان در جریان باشند و تشکری هم کرده باشم.
    موفق باشید.

  10. 7 کاربر از پست مفید inventor تشکرکرده اند .

    ali -guilan (یکشنبه 30 آذر 93), asal2013 (یکشنبه 30 آذر 93), nahid-111 (یکشنبه 30 آذر 93), reihane_b (یکشنبه 30 آذر 93), پشیمانی (پنجشنبه 04 دی 93), wikimail (یکشنبه 30 آذر 93), اثر راشومون (سه شنبه 02 دی 93)

  11. #36
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 19 تیر 96 [ 08:10]
    تاریخ عضویت
    1393-6-06
    نوشته ها
    199
    امتیاز
    5,221
    سطح
    46
    Points: 5,221, Level: 46
    Level completed: 36%, Points required for next Level: 129
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered5000 Experience Points
    تشکرها
    149

    تشکرشده 449 در 170 پست

    Rep Power
    49
    Array
    بیخیال دوست من.از این حماقتها نکنید.مگه نشون دادن عشق و راسخ بودن در ازدواج به این چیزهاست؟نکنید این کارو که چند وقت دیگه میایید اینجا پست میزارید راجع به خونه از دست رفته و مهریه.بعضی خانوم ها دیگه حسابی سو استفاده میکنند از سادگی و احساس بعضی آقایون.البته گفتم بعضی خانوم ها.دوست من این دختر اهل زندگی نیست و میخواد تیغ بزنه شمارو.اون چیزی که تو ذهنتون هست و بهش فک میکنید کاملن درسته.من حی میکنم این دختر وضعیت خانوادگی درستی نداره.حالا باز نظر شماست.یعنی چی خونه ای که بذای شماست به اسم ایشون کنید حتی نصفشو و حتی چند سال بعد.مگه دیوونه اید؟مگه چیزی کم دارید از نظر قیافه و شخصیت و اعتماد به نفس که اینجوری باج بدید.هنوز دخترای خوب و اهل زندگی هستن که شمارو برای خودتون بخوان نه برای خونه و مهریه.بگردید دنبال یه همچین دخترایی .نه اینایی که دنبال سر کیسه کردن هستن.مطمین باشید اگر با این خانوم ازدواج میکردید بعد دو سال یا کمتر بیچاره میشدید دقیقن مثل دوست من که مثل شما بود و خانومش هم مثل این دختر.بعد یکسال خانوم رو با پسر خالش....دستش به هیچی بند نبود.خونش که رفت و برای مهریه هم ۵۰ تا سکه داد.اون موند و کلی فحش که به خودش میداد

  12. 3 کاربر از پست مفید Mr DaNi تشکرکرده اند .

    ali -guilan (یکشنبه 30 آذر 93), inventor (سه شنبه 02 دی 93), اثر راشومون (سه شنبه 02 دی 93)

  13. #37
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 05 تیر 94 [ 11:34]
    تاریخ عضویت
    1393-7-19
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    39
    امتیاز
    1,243
    سطح
    19
    Points: 1,243, Level: 19
    Level completed: 44%, Points required for next Level: 57
    Overall activity: 15.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered1000 Experience Points
    تشکرها
    219

    تشکرشده 73 در 28 پست

    Rep Power
    0
    Array
    ممنونم.
    آره واقعا حماقته.
    سادگی جرمه و منم مجرم سابقه دار ! منتهاش خدارو شکر که همیشه این اتفاقا تو دوره آشنایی برام میفته. مورد قبلی هم روزای آخر که به عقد نزدیک میشدیم خواسته هاش خیلی بالا رفت و من قبلش گفته بودم یه پولی بابام بهم میده که باهاش کار ازاد کنم در کنار کار کارمندیم . ولی یهو درومد گفت باید خونه به نامت بشه ! من گفتم یعنی این همه با هم صحبت کردیم این همه آینده رو با هم ترسیم کردیم همش بی خودی بود ؟!
    البته ایشونم کلی مشکل داشت از نظر رفتاریو اعتقادی و رفترایی مثل چشم و هم چشمی خیلیییی شدید و ...

    خلاصه من ادم ساده ای بودم. یعنی تو کارم و زندگیم اصلا هم ساده نیستم ولی تو ازدواج فکر می کردم همه مثل خودم هستن. اما تجربه خیلی خوبی بود برام. از این به بعد می دونم باید چی بپرسم و هر اخلاق و رفتاری تو دوره آشنایی یه نشونه ست که ساده ازش نمی گذرم. بتا حالا فکر می کردم باید زودتر ازدواج کنم الان فکر می کنم2-3سال هم طول بکشه ایرادی نداره باید زن زندگی رو پیدا کرد. این روزا زن زندگی خیلی کم پیدا میشه
    دخترا یا پول زیاد می خوان، یا آزادی بیش از حد و بدون چارچوب یا خواسته های نامعقول و چیزایی که خودشون یه عمر تو خونواده شون ازش محدود بودن و حالا همه رو یکجا از همسرشون می خوان...
    برای همه آرزوی خوشبختی و ازدواجی خوب دارم.

  14. 3 کاربر از پست مفید inventor تشکرکرده اند .

    Mr DaNi (چهارشنبه 03 دی 93), wikimail (سه شنبه 02 دی 93), اثر راشومون (سه شنبه 02 دی 93)

  15. #38
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 28 شهریور 00 [ 14:58]
    تاریخ عضویت
    1391-12-05
    نوشته ها
    604
    امتیاز
    13,683
    سطح
    76
    Points: 13,683, Level: 76
    Level completed: 9%, Points required for next Level: 367
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    3,960

    تشکرشده 2,293 در 573 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    0
    Array
    آقای inventor دیدین دخترخانم شما رو 1ماه معطل کرد و سریع جواب مثبت نداد به نفع شما هم شد! که بتونید یه کم احساساتتون رو معتدل کنید و با دید بازتری شرایط رو بسنجید. خب خداروشکر همین اول کار متوجه شدید که مناسب هم نیستین. قسمت شما هم دیر یا زود با توکل به خدا پیدا میشه حتما

    فقط پست آخرتون رو خوندم ،چند بار دیگه هم تو این سایت از زبون پسرای دیگه شنیدم همین صحبتا رو...
    ولی واقعا نمیدونم من جایی زندگی میکنم و دوست و اطرافیانم بیشتر مثل هم هستیم و با اکثریت فرق می کنیم! یا اینکه پسرا یه کم اغراق آمیز به ماجرا نگاه میکنن
    اون دو سه مورد خانمی که شما خواستگارشون بودید ما نمیشناسیم.ولی شاید بخاطر تفاوت هایی که داشتین و ازدواجتون سر نگرفته،باعث میشه بعضی حرفا و رفتاراشون رو برای خودتون ناخودآگاه بلوند کنین و به جنبه منفی قضیه زوم کنید.
    البته میگم ممکنه.چون شایدم واقعیت همینطور باشه
    که اگر واقعیت اینطوره که هیچی.شما می گردین و ان شالله دخترمناسبی پیدا می کنید. ولی اگر واقعیت این نباشه و شما اینطور ببینید و متوجه بشید ،باید خیلی حواستون به اشتباهات ذهنیتون باشه.که ناخودآگاه دچار بدبینی نشین و فرصتای خوب رو از دست بدین

    ببینین میخوام بگم همیشه اگه یه خانم یه اشاره کوچیک یا یه درخواست معمولی ازتون داشت به حساب چیز دیگه ای نذارید
    البته بازم میگم.. من دارم با توجه به محیط اطراف خودم میگم.
    چون اکثر دوستان من و دختران مجرد اطرافم همه واقعا دنبال پول و ازادی و...نیستن.خیلی نرمال تر از چیزی هستن که شما از دخترای جامعه ترسیم کردین!!

    اینو میگم چون من خودم کسی بودم که پول اصلا جزو اولویتای اولم نبود .یعنی باعرضه بودن و مسیولیت پذیر بودن مساوی بود با پولداری !دیگه مقدارش مهم نبود...
    یعنی همه فکر میکردن شعاری صحبت میکنم.ولی واقعا واسم همینطور بود و هست.
    حالا میدونید دقیقا سر همین موضوع واسه همسرم سوءتفاهم پیش اومده بود؟؟!!!!چیزی که بعدا بهم گفته!
    یعنی منی که همیشه میگفتم پول داشتن در حد یه زندگی خیلی معمولی واسم کافیه! از سوالا و حرفای دوران خواستگاریم همسرم گاهی از اینکه من بخاطر پولش بخوامش اذیت میشده!
    حرفی که گفتنش خیلی خیلی به من بر میخورد...حتی من گاهی بخاطر اختلاف سطح اقتصادیمون میخواستم ردش کنم! بدون اینکه بهش بگم، ولی او یه فکرای عکس این می کرده !
    ولی بعدا خداروشکر سوءتفاهم ها بینمون حل شد و همسرم خیلی راضیه!
    حالا هم واسه همین دارم به شما میگم حواستون باشه بخاطر موقعیتتون سریع دچار بدبینی نشید. حرفا رو به جهت منفیشون همیشه برداشت نکنید
    تو خواستگاری های بعدیتون سعی نکنید همه رو مثل این دو مورد به اون چشم نگاه کنید و سریع از خودتون برونید.
    تو رفتارتون مراقب باشید به طرف مقابل خواسته یا ناخواسته توهین نکنید
    اینکه غیرمستقیم به یه دخترخانم بگید منو بخاطر خونه و پول و آزادی و کمبودای(!) دوران مجردیت نخواه! خیلی توهین آمیزه. و اگه خانم خوبی باشه خیلی راحت شما رو کنار میذاره!

    امیدوارم واقع بینانه ببینید،منطقی فکر کنید،عاقلانه نتیجه گیری کنید، و عاشقانه زندگی کنید
    ویرایش توسط reihane_b : سه شنبه 02 دی 93 در ساعت 15:56

  16. 5 کاربر از پست مفید reihane_b تشکرکرده اند .

    .saber. (سه شنبه 02 دی 93), asal2013 (چهارشنبه 03 دی 93), inventor (چهارشنبه 03 دی 93), مصباح الهدی (سه شنبه 02 دی 93), آنیتا123 (سه شنبه 02 دی 93)

  17. #39
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 19 تیر 96 [ 08:10]
    تاریخ عضویت
    1393-6-06
    نوشته ها
    199
    امتیاز
    5,221
    سطح
    46
    Points: 5,221, Level: 46
    Level completed: 36%, Points required for next Level: 129
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered5000 Experience Points
    تشکرها
    149

    تشکرشده 449 در 170 پست

    Rep Power
    49
    Array
    شما دیگه زیادی خوشبین هستید.دختری که میگه خونه بنامم بزنید دیگه معلومه که مناسب نیست.اگر هم مناسبه بزار شخص دیگه ای آرزوهاشو براورده کنه.جدیدا مد شده.زیاد دیدم.مخصوصا تو تهران که میگن سه دنگ خونه پشت قباله.کافیه خانم یه ذره بر و رو داشته باشه.یه چیزاییرو نمیشه اینجا گفت.دختر خانمی که خوب باشه و اهل زندگی و ازدواج به راحتی یه مردو که میبینه مناسبه کنار نمیزاره.من که میگم خیلی حواستون باشه و خیلی خوب تحقیق کنید.اینجا دیگه اکثرا گوش میبرن.انگار میخوای جنس بخری.
    خوشحالم که پرده احساس کنار رفته و میتونید خوب نگاه کنید و تصمیم بگیرید.۳ سال هم اگه صبر کنید ولی یه دختر خوب و اهل زندگی پیدا کنید ارزش داره.دخترا تو نگاه اول همه خوبن ولی تو آشنایی هست که باید به حرفاشون دقت کرد.حتی خیلی هارو تو پنج دقیقه حرف زدن میتونی بفهمی به دردت میخوره یا نه.فک کنم اول راهی و حالا حالاها باید ادامه بدی...

  18. کاربر روبرو از پست مفید Mr DaNi تشکرکرده است .

    inventor (چهارشنبه 03 دی 93)

  19. #40
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 05 تیر 94 [ 11:34]
    تاریخ عضویت
    1393-7-19
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    39
    امتیاز
    1,243
    سطح
    19
    Points: 1,243, Level: 19
    Level completed: 44%, Points required for next Level: 57
    Overall activity: 15.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered1000 Experience Points
    تشکرها
    219

    تشکرشده 73 در 28 پست

    Rep Power
    0
    Array
    خانم reihane_b ممنونم.

    حدس میزدم پست آخرم این برداشتو به وجود بیاره که این دفعه من بدبین شدم و نقطه مقابل سادگی قرار گرفتم...
    صحبت های شما رو تا حدودی قبول دارم. نمی دونم شاید من بدشانسم...
    ولی درسته من با دو مورد از دختر خانما برای ازدواج آشنا شدم و این برداشتم بوده ولی مامانم حدودا 8 تا دختر خانمو رفتن دیدن. از بین اینا 5 تاشون خواسته های این چنینی داشتن ! تازه جالبه که تو همون جلسه اول که مادرم رفته خونشون اینا رو متوجه شده. در واقع تو نگاه اول خودشونو نشون دادن.
    از طرف دیگه، همکارم که یک سالی از من بزرگتره و پسرخالم هم تو وضعیت من هستن... همکارم تقریبا همزمان با من دوره اشنایی با یه خانم رو شروع کرد آخرش خراب شد می دونین دلیلش چی بود ؟ این که باید خونه به نام خانم بشه ! چرا؟ چون خودشون برای عروسشون هیمن کارو کرده بودن ! بعد از اون خواستگاری یه دختر خانم دیگه رفتن. ایشون مذهبی هم بودن. حدس بزنین این مورد برای چی به هم خورد ؟ ایشونم یه خونه 70 متری طلب کرده بودن !
    شما خودتونو جای من بذارید. نمی دونم شاید منو همکارم فقط به این خانما برخورد می کنیم. نمی دونم. خدا به خیر کنه. ولی مسلما هستن دخترایی که اهل زندگی باشن. خواسته های عجیبو غریب نداشته باشن.... ولی خیلی کم شدن. خیلی !

    ببینین میخوام بگم همیشه اگه یه خانم یه اشاره کوچیک یا یه درخواست معمولی ازتون داشت به حساب چیز دیگه ای نذارید
    البته بازم میگم.. من دارم با توجه به محیط اطراف خودم میگم.
    چون اکثر دوستان من و دختران مجرد اطرافم همه واقعا دنبال پول و ازادی و...نیستن.خیلی نرمال تر از چیزی هستن که شما از دخترای جامعه ترسیم کردین!!
    درسته، ولی چیکار کنم که حسابی زخم خوردم. باور کنید خیلی حس بدی بهم دست میده وقتی من پاک و صادقانه حرف بزنم با یه خانم اونم حرفاشو بزنه بعد از یه مدت یهو حرفای عجیب و غیر منطقی بزنه. احساس می کنم به بازی گرفته شدم. این که سعی می کنن وابستگی پیش بیارن و بعدش به حساب خودشون افسارم دستشونه ! چون این حرفارو هم ایشون هم مورد قبلی وقتی زدن که دیگه همه چی داشت اکی میشد و به روزای عقد نزدیک میشدیم.
    ولی متوجه منظورتون هستم. دلیل نمیشه هر خانمی هر چیزی خواست من اونو بزرگ کنم و خطش بزنم. ولی دیگه خیلی خیلی محتاطم و با تجربه. بعضی خانما با زدن این حرفا می خوان قدری خواستگارو محک بزنن، بعضیا می خوان ببینن تا چه حد کمال گراست و ... ولی منم باید مطمین شم این خواسته ها از کجا نشئت گرفته. با یه بررسی شخصیتی و نگاه به خونواده خیلی چیزارو میشه متوجه شد.


    تو خواستگاری های بعدیتون سعی نکنید همه رو مثل این دو مورد به اون چشم نگاه کنید و سریع از خودتون برونید.
    تو رفتارتون مراقب باشید به طرف مقابل خواسته یا ناخواسته توهین نکنید
    اینکه غیرمستقیم به یه دخترخانم بگید منو بخاطر خونه و پول و آزادی و کمبودای(!) دوران مجردیت نخواه! خیلی توهین آمیزه. و اگه خانم خوبی باشه خیلی راحت شما رو کنار میذاره!
    ممنون از توصیه های خوبتون.
    همه رو به چشم این دو خانم نمیبینم ولی حسابی درس گرفتم. خیلی چیزا که مجال گفتنش نیست. بنده اصلا به خودم اجازه نمیدم به خانمی توهین کنم. اصلا. حتی اگر به من توهین بشه. من به این خانمی که دو ماهو نیم تقریبا باهاش بودم هیچ وقت توهین نکردم... خیلی تو هین ها دیدم ولی به روی خودم نیوردم و به اصطلاح بخوام تلافی کنم. از جمله حرفای سنگینی مثل "من به خاطر خونه و ماشینی که داری الان باهاتم وگرنه که هم کلاسی های دانشگاهیم هستن ! " و خیلی جمله های این چنین که تو ذهنم نقش بسته. این ها رو اول نمی گفت روزای آخر می گفت... البته فقط روز آخر توهین کردم. اونم در جواب توهین های ایشون بود.
    مسلما نه مستقیم میگم نه غیر مستقیم. مگه میشه این جوری صحبت کنم ؟

    به هر حال دیدم به ازدواج کردن و دختر پیدا کردم کاملا عوض شده. باید خیلی مراقب باشم. ترجیح میدم مجرد باشم تا این که خودمو تو این جور گرفتاری ها بندازم. از وقتی که رابطه تموم شده خیلی خوب شده برام. این خانم همش می گفت تو باعث شدی از درسام بیفتم ! فکر کرده بودن من بیکار بودم و دایم در خدمت ایشون باید می بودم و کارو زندگی نداشتم. در صورتی که تو همین چند وقت اخیر پایه های کار آزادم رو هم ریختم و به زودی شروع خواهم کرد و کلی جلو افتادم...
    شما هم جای من بودین خیلی بدبین میشدین. ولی پیامتونو متوجه شدم. و ممنونم بابت توصیتون. شما از اول تاپیک بتنده رو دلسوزانه راهنمایی می کردین. براتون ارزوی موفقیت دارم.

    امیدوارم واقع بینانه ببینید،منطقی فکر کنید،عاقلانه نتیجه گیری کنید، و عاشقانه زندگی کنید

    مرسی. امیدوارم این ها برام رقم بخوره. همه اینایی که گفتین.

    جناب Mr DaNi ممنون
    دخترا تو نگاه اول همه خوبن ولی تو آشنایی هست که باید به حرفاشون دقت کرد.حتی خیلی هارو تو پنج دقیقه حرف زدن میتونی بفهمی به دردت میخوره یا نه.فک کنم اول راهی و حالا حالاها باید ادامه بدی...
    من تا به حال فکر می کردم دخترا همه خوبن و باید نیاز هاشونو تو جلسات اشنایی شناخت تا بشه یه زندگی خوبو شروع کرد ولی الان حرفم حرف شماست. دخترا تو نگاه اول همه خوبن ! ولی تو آشنایی هست که باید به حرفاشون دقت کرد...
    درسته اول راهم ولی خوشحالم که همون اول راه متوجه خرابی ماشینم شدم که وسط راه نگهم نداره ! ولی حسابی باید مجهز بشم. هنوز باید خیلی چیزا یاد بگیرم.
    ممنون.
    ویرایش توسط inventor : چهارشنبه 03 دی 93 در ساعت 10:34

  20. 3 کاربر از پست مفید inventor تشکرکرده اند .

    ebi-larynx (چهارشنبه 03 دی 93), rayehe (چهارشنبه 03 دی 93), reihane_b (جمعه 05 دی 93)


 
صفحه 4 از 5 نخستنخست 12345 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ ها: 4
    آخرين نوشته: دوشنبه 04 اردیبهشت 96, 00:33
  2. درخواست راهنمایی در خصوصی شدت بالای حساسیت بین فردیی (راه حل پرسشنامه کمالگرایی هیل)
    توسط آقای ام در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 2
    آخرين نوشته: پنجشنبه 13 خرداد 95, 19:05
  3. برای گرفتم تصمیم نهایی برای جدایی دور شدن کوتاه مدت مفید است یا مضر؟
    توسط فرخ رو در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 5
    آخرين نوشته: چهارشنبه 21 خرداد 93, 22:39
  4. تنهایی - 24 سالمه، نمی خواهم با کسی دوست بشم، تنهایی اذیتم می کنه
    توسط sara19 در انجمن سئوالات ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 30
    آخرين نوشته: پنجشنبه 23 آذر 91, 01:10

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 19:54 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.