به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 2 از 2 نخستنخست 12
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 19 , از مجموع 19
  1. #11
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    سه شنبه 23 آذر 00 [ 07:11]
    تاریخ عضویت
    1388-1-20
    نوشته ها
    1,530
    امتیاز
    36,537
    سطح
    100
    Points: 36,537, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger Second ClassSocial25000 Experience Points
    تشکرها
    5,746

    تشکرشده 6,060 در 1,481 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    274
    Array
    سلام.
    من هم شدیدا توصیه میکنم که عضو انجمن آزاد بشین و مشاوره تخصصی بگیرید.

    اما برای رفع کنجکاوی خودم می خوام بدونم واسه چی دنبال دلیل محکمه پسند واسه طلاق می گردین؟؟ اگر فرض کنیم که شوهر شما دقیقا همین جوری هست که می فرمایید، کافیه شما لب تر کنید تا طلاقتون بده، چون نه بچه ای که دارین که نگرانش باشه، نه مهریه سنگینی دارید که از پسش بر نیاد، نه رابطه ی عاطفی و جنسی خاصی دارین!!!
    من احساس میکنم منظور شما از عدم وجود رابطه جنسی تو این 3 سال، رابطه ی مکرر و طبق برنامه باشه، درسته؟
    میشه از وضعیت خانواده پدری تون (مالی و میزان سنتی بودن) و نحوه حمایتشون از شما هم بگین؟

    یش مشاور رفتم بهم گفت از نظر عاطفی بهش نزدیک شو اما بعد 5 سال واقعا برام سخته.
    یعنی شما کلا از اولی که ازدواج کردین رابطه عاطفی صمیمی با همسرتون نداشتین، که حالا شروعش واستون سخته؟

  2. 5 کاربر از پست مفید صبا_2009 تشکرکرده اند .

    واحد (پنجشنبه 06 آذر 93), هم آوا (دوشنبه 10 آذر 93), انتها (شنبه 08 آذر 93), رزا (چهارشنبه 05 آذر 93), شیدا. (چهارشنبه 05 آذر 93)

  3. #12
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 07 خرداد 99 [ 14:53]
    تاریخ عضویت
    1391-12-22
    نوشته ها
    4,428
    امتیاز
    70,050
    سطح
    100
    Points: 70,050, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    14,753

    تشکرشده 14,732 در 3,979 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    790
    Array
    2 سال قبل از ازدواج با همسرم دوست بودم.اون وقتها بجز مورد عصبانیتش مورد بد دیگه ای ازش ندیده بودم.پسر سالمی بود..هدف داشت.ارزوهای بزرگ داشت.به زندگی خوشبین بود .مسئولیت پذیر بود.دست و دلباز بود و از همه اینها مهمتر دوستم داشت...
    بعد از ازدواج آرووم آرووم همه چیز عوض شد..

    در مورد قضیه طلاق هم میدونم نمیخواد جلو دیگرون کم بیاره اقدام نمیکنه نگرانه وجهه اجتماعیشه...تازه به خواسته هاشم که میرسه.نیازاشم خلاصه یجورایی رفع میشه...
    انتها جان،
    خودت بهتر از هر کس دیگه ای می تونی ریشه مشکلت را پیدا کنی. دو سال با هم دوست بودین، 5 سال زندگی کردین، می تونی برگردی عقب و دقت کنی ببینی چطور شد که به اینجا رسیدید. یعنی واقعا اون دو سال شما را دوست داشت؟ یا از سر ناچاری و تنهایی و نیاز عاطفی و ... با شما بود و بعد هم ازدواج کرد؟

    چی شد که سرد شد؟ دلیلی که آرودی برای سرد شدنش، واضح نیست.

    دلیلی که برای طلاق ندادن آوردی هم خیلی قابل درک نیست. بالاخره تا کی؟ کجا؟ نمی خواد بچه دار بشه؟ نمی خواد زندگی راحت و خوب داشته باشه؟ یعنی چی که می گی نیازهاش را هم یه جوری رفع می کنه؟ مگه می شه آدم نیازهاش را دائم تو کوچه خیابون رفع کنه؟

    چرا همسرت از شما جدا نمی شه؟
    نظرش در مورد بچه دار شدن چی هست؟

    چرا برای شروع زندگی تا این حد به همسرتون باج دادید؟ آیا ایشون آمادگی ازدواج نداشت و برای این که مجبورش کنید بدون مخارج باهاش ازدواج کردید؟

    انتهای عزیز،
    یه چیزایی این وسط گم هست و جوابش را فقط خودت می دونی. توی رفتارهای خودت و همسرت. اونا رو پیدا کن و اگه بتونی بگی، شاید بشه راهی پیدا کرد.
    اگر می خواهید برای صلح جهانی کاری انجام دهید به خانه خود بروید و به خانواده تان عشق بورزید .
    مادر ترزا
    ویرایش توسط شیدا. : چهارشنبه 05 آذر 93 در ساعت 13:23

  4. 7 کاربر از پست مفید شیدا. تشکرکرده اند .

    ali -guilan (چهارشنبه 05 آذر 93), واحد (چهارشنبه 05 آذر 93), هم آوا (دوشنبه 10 آذر 93), مو فرفری (چهارشنبه 05 آذر 93), انتها (شنبه 08 آذر 93), رزا (چهارشنبه 05 آذر 93), صبا_2009 (چهارشنبه 05 آذر 93)

  5. #13
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 15 مرداد 96 [ 10:06]
    تاریخ عضویت
    1393-7-02
    نوشته ها
    76
    امتیاز
    3,277
    سطح
    35
    Points: 3,277, Level: 35
    Level completed: 52%, Points required for next Level: 73
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsTagger First Class1 year registered
    تشکرها
    102

    تشکرشده 144 در 48 پست

    Rep Power
    0
    Array
    به نظر من یه راه برای اینکه بتونی توجه شوهرت رو جلب کنی اینه که ی کاری برای خودت پیدا کنی و با تمام وجودت سعی کنی توش موفق بشی.
    البته از اونجا که شوهرت اهل انتقاد کردنه... نمیدونم درصورت اشتباه کردن و ریسک کردن چ برخوردی داشته باشه... اگه حساسی ب این برخوردا که هیچ اما اگه جرئت شروع و زمین خوردن و ایستادنو داری بنظرم بد نیس
    من تجربه ی زندگی مشترک ندارم. چیزی که ب ذهنم کمک کننده امد رو بهتون گفتم.

  6. 2 کاربر از پست مفید mina-mina تشکرکرده اند .

    ali -guilan (چهارشنبه 05 آذر 93), انتها (شنبه 08 آذر 93)

  7. #14
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    جمعه 12 دی 93 [ 13:59]
    تاریخ عضویت
    1393-2-11
    نوشته ها
    268
    امتیاز
    1,216
    سطح
    19
    Points: 1,216, Level: 19
    Level completed: 16%, Points required for next Level: 84
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registeredTagger Second Class1000 Experience Points
    تشکرها
    291

    تشکرشده 1,029 در 261 پست

    Rep Power
    38
    Array
    سلام
    اگر واقعا حق با شما باشه خیلی اوضاع بدی رو تجربه میکنی
    دست بزن ، دروغ ، خیانت مکرر ،خود ارضایی ،سه سال بدون رابطه، تحقیر و ...

    تمام این 5 سال منفعل بودم با روحیه ای که شوهرم داره اگه فقط یبار قرار باشه جراتمندانه رفتار کنم مطمئنم دعوای وحشتناکی تو خونه اتفاق میفته...
    کمکم کنید...من باید چکار کنم؟َ
    دقیقا زدید به هدف

    ایشون دقیقا نقطه ضعف شما رو فهمیده
    وقتی با دعوا و پرخاش روی همه مسائل سرپوش میذاره یعنی نقطه ضعف بزرگی دستش دادی

    من اگر بودم با تمام وجود تلاش خودمو میکردم و خیلی با شهامت و بدون لحن بد و استفاده از کلمات نامناسب و آزار دهنده، خیلی منطقی و بدور از احساسات تمام حرفام رو بهش میزدم و ازش میخواستم بریم پیش مشاور

    یه مدت مشخص چند ماهه به تلاش کردن ادامه میدادم و اگر نتیجه ای حاصل نشد درخواست طلاق میدادم
    البته ابتدا قبلش با یک وکیل مجرب صحبت میکردم و راه مناسبی برای طلاق پیدا میکردم (مثلا همینکه شما سه ساله رابطه نداشتید به نظر دلیل مناسبیه )بعد فکر شده و اصولی اقدام میکردم

    خانم محترم یک سوال دارم از شما ، چطور ممکنه سه سال نیازهای عاطفیتون رو سرکوب کرده باشید ؟ اصلا فرق بودن و نبودن ایشون برای شما در چیه ، فقط بخاطر مسائل مالی با این شرایط کنار میایید؟

    من نمیتونم بفهمم که اگه سه سال پیش جدا شده بودید چه چیزی از دست میدادید ؟ لطفا این مسئله رو بیشتر توضیح بدید

  8. 6 کاربر از پست مفید معاون کلانتر تشکرکرده اند .

    ali -guilan (چهارشنبه 05 آذر 93), Shayan68 (شنبه 08 آذر 93), واحد (چهارشنبه 05 آذر 93), هم آوا (دوشنبه 10 آذر 93), مو فرفری (پنجشنبه 06 آذر 93), انتها (شنبه 08 آذر 93)

  9. #15
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    جمعه 09 آبان 99 [ 11:16]
    تاریخ عضویت
    1392-10-21
    نوشته ها
    406
    امتیاز
    13,219
    سطح
    74
    Points: 13,219, Level: 74
    Level completed: 93%, Points required for next Level: 31
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    11

    تشکرشده 547 در 219 پست

    Rep Power
    74
    Array
    انتهاي عزيز همسر منم همين شرايطو داره من دارم ميجنگم با خودم كه چيكار بايد بكنم و ... فقط تنها چيزي كه ميتونم بگم اينه كه بدون خدا پاداش صبرتو ميده و بدون مث شرايط تو كم نيست نمونش من، باهات همدردم ولي نميدونم چه كمكي ميتونم بهت بكنم شرايط خودم خيلي بده فقط تا ميتونم برات دعا ميكنم و ارزوي زندگي اروم
    فقط يه سوال دارم ازت اگه دوست داري جواب بده چطوري تونستي خيانتو قبول كني و تحملش كني با توجه به اينكه دوسش دارشتيو وحتما داري ؟ منم داره بهم خيانت ميشه و تحملش برام تقريبا غير ممكنه و دارم ديوونه ميشم ولي ١ ٪ هم حتي به جدايي فكر نميكنم فقط دوست دارم ازونايي كه شرايطي شبيه من دارن كمك بگيرم كه چطوري تحمل بكنم ممنونم ازت و متاسفم ازينكه نميتونم بهت كمك بكنم

  10. 3 کاربر از پست مفید Sahar51 تشکرکرده اند .

    ali -guilan (شنبه 08 آذر 93), هم آوا (دوشنبه 10 آذر 93), انتها (شنبه 08 آذر 93)

  11. #16
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 21 فروردین 94 [ 23:40]
    تاریخ عضویت
    1393-6-24
    نوشته ها
    52
    امتیاز
    1,323
    سطح
    20
    Points: 1,323, Level: 20
    Level completed: 23%, Points required for next Level: 77
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered1000 Experience Points
    تشکرها
    54

    تشکرشده 190 در 56 پست

    Rep Power
    0
    Array
    عزيزم شما بايد هر چه زود تر براي حل مشكلت اقدام بكني
    هفت سال از عمرت رو گذاشتي پاي ايشون گذاشتي اگر قراره بقيه عمرت هم با ايشون باشي بايد توي رابطه تون تغيير ايجاد كني اگرنه بايد هميشه با اين وضعيت كنار بياي
    شما مي گيد چند ساله با ايشون مشكل داريد يعني اصلا تو اين مدت به فكر حل مشكل نبودي؟ به مشاور مراجعه نكردي؟ اصلا اين همه مشكلات باعث نشد به طلاق فكر كني؟
    من اين موردو درك نمي كنم كه چرا شما بعد از سه سال تازه به فكر افتاديد و اين همه مدت چطور با اين موضوع كنار اومديد ؟ ( يعني من در نوشته هاتون نديدم شما قبلا اقدام خاصي كرده باشين)
    عزيزم من درست نفهميدم مشكل شوهرت با شما چيه بالاخره هر كس براي بد رفتاريش يه دليلي داره حالا هر چند كه اين دليل منطقي نباشه يا فقط توجيه باشه تا حالا ازش نپرسيدي مشكلش چيه ؟

  12. 3 کاربر از پست مفید Kimia7 تشکرکرده اند .

    واحد (پنجشنبه 06 آذر 93), هم آوا (دوشنبه 10 آذر 93), شیدا. (پنجشنبه 06 آذر 93)

  13. #17
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 25 آذر 93 [ 00:32]
    تاریخ عضویت
    1393-9-04
    نوشته ها
    4
    امتیاز
    150
    سطح
    2
    Points: 150, Level: 2
    Level completed: 50%, Points required for next Level: 50
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    100 Experience Points
    تشکرها
    10

    تشکرشده 9 در 3 پست

    حالت من
    Naomid
    Rep Power
    0
    Array
    سلام به همه..ممنونم ...از همتون ممنونم یعالمه نوشتم اما همش پاک شد
    من بلد نیستم اون بخش از مطلب دوستانو که مدنظرمه بصورت نقل قول انتخاب کنم برا همین کلی جواب همتونو میدم.
    من تو این 3 سال سعی کردم به همسرم نزدیک شم..البته معمولا بیشتر از یه هفته رو تصمیمم نموندم.وچون بازخوردی از همسرم نمیدیدم بیخیال میشدم...
    دو روز پیش بهش اس دادم میخوام با خانوادم صحبت کنم در مورد طلاق...یه هفته ازت وقت میخوام تا برا همیشه برم(البته فقط حرف میزنم.جرات اجراشو ندارم)بخاطر آبروی پدر و مادرم.شاید این حرف احمقانه بنظر بیاد اما ما تو شهر کوچکی زندگی میکنیم.و خونوادم سرشناسن.ضمنا چجوری مجابشون کنم روم نمیشه مثلا برم به بابام بگم 3 ساله با شوهرم رابطه ندارم؟
    بگذریم شوهرم جواب داد هر کاری فکر میکنی درسته بکن...دو دقه بعد اس داد فقط کافیه پدرمادرت حرفی بهم بزنن منم میدونم چی جوابشونو بدم
    گفتم تو همش دعوا داری..من واسه ارامش هردومون میگم...یهو مهربون شد اس داد من فقط تو رو میخوام
    گفتم حتی به خودتم دروغ میگی مگه میشه ادم کسیو بخواد و به روح و جسمش بی توجه باشه؟تو منو له کردی..وقتی پارسال فهمیدم بهم خیانت کردی..اگرچه بخشیدم اما فراموش نکردم.زخمم هنوز گاهی چرک میکنه و مجددا عفونت میکنه
    گفت فقط منو ببخش
    سر کار بود منم دیگه کشش ندادم.فقط گفتم دوست داشتم رو در رو باهات حرف بزنم اما تو داد میزنی و فحش میدی

    - - - Updated - - -

    تو این 5 سال بیشتر همخونه بودیم..هربار من اعتراضی کردم روابطمون تیره و تار شد و هربار کوتاه اومدم و سکوت کردم تو خونه آرامش ساختگی برقرار بود..تو سکوت غذا خوردیم.تلویزیون دیدیم.بیرون رفتیم.مهمونی رفتیم و....
    اما این رکود برا من همیشه آزاردهنده بود هروقتم اومدم حرفی بزنم فقط گفت خسته ام..رو مخم نرو...درگیرم.مشغله دارم.زندگی همه همینه.به بقیه نگا کن فکر چی ان؟بجای اینکه فکر دراوردن پول باشی فقط فکر این چرت و پرتایی...زندگی هیچ کس با حرف عاشقانه نمیگذره و......دیگه طاقت شنیدن این حرفا رو ندارم واسه همون ترجیح دادم به این وضع عادت کنم و یجورایی طلاق عاطفی بگیریم.

    - - - Updated - - -

    همین الان که دارم این مطالبو مینویسم مشغوله تو وایبر از ساعت 9 شب تا الان که ساعت 1 نصفه شبه و من حتی حق ندارم بپرسم کیه؟بسادگی داد و بیداد راه میندازه بدون اینکه درنظر بگیره تو آپارتمان ابرو داریم..منم چیزی نمیپرسم
    من زن ضعیفی ام.بسادگی حرف طلاق رو میزنم اما جرات اجراشو ندارم

    - - - Updated - - -

    انقد ازش دلخورم که نمیتونم حرف مهربونونه ای بهش بزنم یا ازش تعریف و تمجید کنم..5 سال از دست کسی عذاب کشیدن کم نیس...ببخشید جواباتونو تک تک ندادم.
    بازم ممنونم از همتون..فردا حتما میام و سعی میکنم ریز بریز جواب سوالاتتونو بدم تا قضیه روشنتر بشه و دقیقتر کمکم کنید..

  14. کاربر روبرو از پست مفید انتها تشکرکرده است .

    ali -guilan (شنبه 08 آذر 93)

  15. #18
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 22 مهر 94 [ 19:19]
    تاریخ عضویت
    1391-9-06
    نوشته ها
    1,013
    امتیاز
    19,589
    سطح
    88
    Points: 19,589, Level: 88
    Level completed: 48%, Points required for next Level: 261
    Overall activity: 13.0%
    دستاوردها:
    1 year registeredTagger Second ClassSocialOverdrive10000 Experience Points
    تشکرها
    5,188

    تشکرشده 3,056 در 916 پست

    Rep Power
    196
    Array
    انتهای عزیزم تا کی میخواهید اینطور زندگی کنید ؟ اگر از دادو بیداد ایشون بترسید مشکلتون هیچ وقت حل نمیشه . یه مرد سالم مگه میتونه سه سال بدون رابطه زندگی کنه ؟ شما این احتمال رو نمیدید که ایشون از نظر جسمی بیمار شده باشه . یا توانایی جنسیش رو از دست داده باشه ؟ اینو ازش پرسیدید ؟ رابطه شما اوائل ازدواجتون چطوربود ؟

    - - - Updated - - -

    انتهای عزیزم تا کی میخواهید اینطور زندگی کنید ؟ اگر از دادو بیداد ایشون بترسید مشکلتون هیچ وقت حل نمیشه . یه مرد سالم مگه میتونه سه سال بدون رابطه زندگی کنه ؟ شما این احتمال رو نمیدید که ایشون از نظر جسمی بیمار شده باشه . یا توانایی جنسیش رو از دست داده باشه ؟ اینو ازش پرسیدید ؟ رابطه شما اوائل ازدواجتون چطوربود ؟

  16. 4 کاربر از پست مفید واحد تشکرکرده اند .

    ali -guilan (شنبه 08 آذر 93), Shayan68 (شنبه 08 آذر 93), هم آوا (دوشنبه 10 آذر 93), صبا_2009 (شنبه 08 آذر 93)

  17. #19
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    جمعه 12 دی 93 [ 13:59]
    تاریخ عضویت
    1393-2-11
    نوشته ها
    268
    امتیاز
    1,216
    سطح
    19
    Points: 1,216, Level: 19
    Level completed: 16%, Points required for next Level: 84
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registeredTagger Second Class1000 Experience Points
    تشکرها
    291

    تشکرشده 1,029 در 261 پست

    Rep Power
    38
    Array
    زندگی مشترک همونطوری که از اسمش پیداست هر کدوم از طرفین در قبال دیگری مسئولیت دارند و قرار نیست کسی با قلدر بازی از مسئولیتی که داره شونه خالی کنه

    شما باید از همسرتون بخواهید که به وظائفش بعنوان همسر شما عمل کنه

    یکم حس عزت نفس رو در خودتون تقویت کنید و یکم جراتمندانه تر رفتار کنید

    برای خودتون شخصیت قائل باشید و بدونید که بعنوان یک انسان و مخلوق یک خالق بزرگ هیچ کس نمیتونه شما رو از حقوق اولیه ای که دارید محروم کنه

    البته مسئله مهم اینه که بدور از هیجانات و رفتار های احساسی و خیلی منطقی و با سیاست برای دریافت سهم طبیعی خودتون از زندگی مشترک اقدام کنید

  18. کاربر روبرو از پست مفید معاون کلانتر تشکرکرده است .

    ali -guilan (یکشنبه 09 آذر 93)


 
صفحه 2 از 2 نخستنخست 12

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. دختری که با او تفاهم نسبی دارم ولی عاشقش نیستم.
    توسط Reza2015 در انجمن طـــــــــــرح مشکلات ازدواج: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 4
    آخرين نوشته: شنبه 17 مرداد 94, 07:51
  2. از خودم راضی نیستم
    توسط zzzz در انجمن طــــرح مشکلات کودکان: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: پنجشنبه 31 اردیبهشت 94, 13:23
  3. انتقاد پذیر نیستم و از این مسئله رنج میبرم.
    توسط sadat71 در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 4
    آخرين نوشته: یکشنبه 27 اردیبهشت 94, 20:29
  4. خبر خوش : خدا را شکر من دیگه افسرده و ناراحت نیستم من خوب شدم
    توسط پونه در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: جمعه 19 دی 93, 13:06

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 13:20 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.