به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 2 از 3 نخستنخست 123 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 25
  1. #11
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 25 اسفند 93 [ 23:25]
    تاریخ عضویت
    1393-7-24
    نوشته ها
    10
    امتیاز
    422
    سطح
    8
    Points: 422, Level: 8
    Level completed: 44%, Points required for next Level: 28
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered250 Experience Points
    تشکرها
    11

    تشکرشده 8 در 6 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام به همه دوستای خوبم...
    توی این مدت با خاستگار جدیدم درگیر بودم.از روز اولی که ایشونو دیدم ازش خوشم آقا بد باشه، دلم به سمتش راضی نبوده.
    مثلا از قیافش خوشم نیومد این بیچاره زشت نبود ولی دلپسب منم نبود. .همش با این بیچاره خاستگارم برخورد سردی باهاش داشتم که خودش فهمید گفت شما دلت پیش من نیست و معلومه ازم خوشت نیومده و گفت دیگه اصرار نمیکنم ..دلم هنوز جای اولشه...هرکاری میکنم با خودم کلنجار میرم نمیتونم با هیچ مرد دیگه ای صحبت کنم...
    من دنبال این حرفا نیستم که بگم با خاستگار دیگه چیکار کنم.
    به من یک سری جملات یاد بدید تا برم پیش کسی که دوستش دارم حرف دلمو بزنم.؟؟؟؟راهی بهم نشون بدید که اونو متوجه کوتاهییای که توی این مدت داشته بکنم.

  2. کاربر روبرو از پست مفید pargolnaz تشکرکرده است .

    ali -guilan (شنبه 08 آذر 93)

  3. #12
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    یکشنبه 25 اردیبهشت 01 [ 00:01]
    تاریخ عضویت
    1390-6-17
    نوشته ها
    1,916
    امتیاز
    39,710
    سطح
    100
    Points: 39,710, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    3,897

    تشکرشده 3,095 در 1,314 پست

    Rep Power
    315
    Array
    سلام
    به نظر من لازم نیست بهش حرفی بزنی.
    شرکتش رو ترک کن و برو سراغ یه کار دیگه.

  4. 2 کاربر از پست مفید Pooh تشکرکرده اند .

    abi.bikaran (شنبه 08 آذر 93), pargolnaz (یکشنبه 09 آذر 93)

  5. #13
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 25 اسفند 93 [ 23:25]
    تاریخ عضویت
    1393-7-24
    نوشته ها
    10
    امتیاز
    422
    سطح
    8
    Points: 422, Level: 8
    Level completed: 44%, Points required for next Level: 28
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered250 Experience Points
    تشکرها
    11

    تشکرشده 8 در 6 پست

    Rep Power
    0
    Array
    ممنون از راهنماییت دوست عزیز.
    من شرکت سرکار نیستم.من یه اداره دولتی سرکارم.....وقتی اداره هستم اصلا نمیبینمش اون اقا رییس اداره هست و پیشش نمیرم.چندین بار به خواهرم گفته چرا خواهرت تحویلم نمیگیره، ولی حتی یک بار به من نگفته چطوری ؟ چیکار میکنی و این حرفا....
    من این کار رو ول نمیکنم چون به پولش و همچنین سابقه کاریش نیاز دارم.
    راه دیگه ای به من پیشنهاد کنید....متشکرم.

  6. کاربر روبرو از پست مفید pargolnaz تشکرکرده است .

    szd (شنبه 08 آذر 93)

  7. #14
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 22 مهر 94 [ 19:19]
    تاریخ عضویت
    1391-9-06
    نوشته ها
    1,013
    امتیاز
    19,589
    سطح
    88
    Points: 19,589, Level: 88
    Level completed: 48%, Points required for next Level: 261
    Overall activity: 13.0%
    دستاوردها:
    1 year registeredTagger Second ClassSocialOverdrive10000 Experience Points
    تشکرها
    5,188

    تشکرشده 3,056 در 916 پست

    Rep Power
    196
    Array
    خواهر خوبم به نظرم رسید خواستگارتون مرد خوبیه و دوستتون داره و به هیچ وجه نمیخواد شما رو از دست بده . این دوست داشتنش رو هم براتون ثابت کرده با بردن شما به اداره اش و با زیر سوال بردن شغل و ابروی خودش . بدون اینکه از شما سو استفاده کنه یا انتظار غیر معقولی از شما داشته باشه . ولی شرایط خونواده ایشون خاص هست و ایشون مجبور به سرپرستی چهار خواهر مجرده . این مشکل کمی نیست ولی باید به نحوی حل بشه . با ایشون صحبت کنید و با همدلی سعی کنید مشکل رو حلش کنید تا شرایط برای ازدواجتون محیا بشه . اگه این مشکل حل نشه بعد از ازدواج هم شما با خواهرهای ایشون مشکل خواهید داشت . این منطقی نیست که اونها انتظار داشته باشند برادرشون تا اخر عمر مجرد بمونه و از انها نگهداری کنه . انصاف هم نیست که بیخیال خواهر هاش بشه ولی میشه توی یه خونه جدا هواشون رو داشته باشه و به زندگی خودش هم برسه . از مسئولیت پذیری ایشون در قبال خواهر هایشان تقدیر کنید ولی بهشون یاد اوری کنید که در قبال شما هم مسئولند . به ایشون به عنوان رییستون نگاه نکنید بلکه به عنوان خواستگارتون خیلی صریح صحبت کنید . بگید که اگر موضع خودش رو مشخص نکنه شما قصد ازدواج دارید و نمیتونید تا ابد منتظر ایشون بمونید .

  8. 8 کاربر از پست مفید واحد تشکرکرده اند .

    abi.bikaran (شنبه 08 آذر 93), ali -guilan (شنبه 08 آذر 93), asal2013 (یکشنبه 09 آذر 93), paniz93 (دوشنبه 10 آذر 93), pargolnaz (یکشنبه 09 آذر 93), szd (شنبه 08 آذر 93), هم آوا (سه شنبه 02 دی 93), من راضیه هستم (دوشنبه 25 اسفند 93)

  9. #15
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 16 دی 93 [ 11:58]
    تاریخ عضویت
    1393-5-18
    نوشته ها
    139
    امتیاز
    340
    سطح
    6
    Points: 340, Level: 6
    Level completed: 80%, Points required for next Level: 10
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class250 Experience Points3 months registered
    تشکرها
    179

    تشکرشده 282 در 96 پست

    Rep Power
    28
    Array
    یه جمله عزیزم و تمام:
    دور آدم مغرور رو خط بکش

  10. کاربر روبرو از پست مفید aye تشکرکرده است .

    pargolnaz (یکشنبه 09 آذر 93)

  11. #16
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 25 اسفند 93 [ 23:25]
    تاریخ عضویت
    1393-7-24
    نوشته ها
    10
    امتیاز
    422
    سطح
    8
    Points: 422, Level: 8
    Level completed: 44%, Points required for next Level: 28
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered250 Experience Points
    تشکرها
    11

    تشکرشده 8 در 6 پست

    Rep Power
    0
    Array
    رسی واحد گرامی..
    خودم هم بعضی اوقات به کاراش فکر میکنم تنها نکته ای که به ذهنم میرسه مسیولیت پذیری ایشون هست همیشه برادرم هم میگه این آقا مرد خوبیه و خواهراش بیچاره ها آواره میشن من خودم میدونم بیچاره ها ناموس هستن ولی من هم آدمم و احساس دارم
    .نسبت به مسایل کاری و درسی من خیلی توجه میکنه و خیلی داره تلاش میکنه که من بدون کنکور دکتری استعداد درخشان قبول بشم.ولی نسبت به مسایل عاطفی و احساسی من بیتوجه شده، اوایل عالی بود و خیلی به من محبت و توجه میکرد حتی به مادرم و دامادم مستقیم گفت که منو دوست داره و من ایده ال هاشو دارم و حاضر نیست از دستم بده. ولی الان دیگه به لحاظ عاطفی نسبت به من سرد شده.البته من هم حساسم ، حسودیم میشه میبینم واسه خواهراش و خواهر زاده برادرزادش کادو میخره ولی وقتی به من میرسه خشک میشه. وقی میبینم به فکر این هست خواهراش تفریح نرفتن اونارو ببره مسافرت و وقتی به من میرسه میگه سرم شلوغه جلسه با وزیر دارم واین حرفا و میگه خداروشکر پدر مادرت تورو بیرون میبرن سرت گرم میشه به من گیر نمیدی..
    مشکل من این هست اینقد نسبت به من بیتوجهی کرد و من خودخوری کردم و قهر کردم دیگه قهر کردن من واسش عادی شده..
    چند باری اداره منو دید باهام شوخی کرد و من جوابشو ندادم و خودش متوجه ناراحتی من شده...حتی یه اس ام اس نمیده که چطور شدم و چرا باهاش قهرم.
    جدیدنا پست شغلیش هم بالاتر رفته و کل اداره براش دولا راست میشن...من نمیتونم مثل بقیه باهاش این برخوردو کنم اون هم به این وضعیت عادت کرده که همه باهاش با دورویی برخورد کنن و برخورد منو بعضی اوقات بی احترامی میدونه..
    برم پیشش مستقیم بگم که من تورو دوست دارم و این حرفا؟؟؟؟؟روم نمیشه مستقیم توی چشمش نگاه کنم و بگم....
    نامه بنویسم بهتر نیست؟

  12. #17
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 22 مهر 94 [ 19:19]
    تاریخ عضویت
    1391-9-06
    نوشته ها
    1,013
    امتیاز
    19,589
    سطح
    88
    Points: 19,589, Level: 88
    Level completed: 48%, Points required for next Level: 261
    Overall activity: 13.0%
    دستاوردها:
    1 year registeredTagger Second ClassSocialOverdrive10000 Experience Points
    تشکرها
    5,188

    تشکرشده 3,056 در 916 پست

    Rep Power
    196
    Array
    شما بدون در نظر گرفتن پست و سمت ایشون نظرتون رو در مورد اینده تون بهشون بگید . یک قرار ملاقات باهاش بگذارید و اخرین حرفتون رو بزنید . اصلا از در قهر وارد نشید . خیلی صریح و کوتاه بگید که شما به ایشون علاقمند شدید چون فکر میکردید ایشون هم همین احساس رو داره و قصدش ازدواج با شماست . ولی الان متوجه شدید که ایشون قصد ازدواج نداره . برای همین میخوام درمورد دیگر خواستگارهام فکر کنم . و به خاطر شما نمیتونم موقعیتهای ازدواجم رو از دست بدهم .چرا خواهرهاش با ازدواج ایشون اواره میشن ؟ مگه میخواد اونها رو از خونه بیرون کنه ؟ ایشون میتونه برای خودش یک زندگی مستقل داشته باشه . و زندگی اونها هم کماکان ادامه داشته باشه . از لحاظ مالی و عاطفی میتونه هواشون رو داشته باشه . اگه نمیتونید خودتون مستقیما صحبت کنید یکی از بزرگترهاتون مثلا خواهر بزرگتون باهاش صحبت کنه .

  13. 4 کاربر از پست مفید واحد تشکرکرده اند .

    asal2013 (یکشنبه 09 آذر 93), pargolnaz (یکشنبه 09 آذر 93), szd (یکشنبه 09 آذر 93), هم آوا (سه شنبه 02 دی 93)

  14. #18
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 25 اسفند 93 [ 23:25]
    تاریخ عضویت
    1393-7-24
    نوشته ها
    10
    امتیاز
    422
    سطح
    8
    Points: 422, Level: 8
    Level completed: 44%, Points required for next Level: 28
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered250 Experience Points
    تشکرها
    11

    تشکرشده 8 در 6 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام.واحد عزیز از کمک هاتون ممنونم..کمی دلگرم شدم.
    امروز رفتم پیشش برای کار و کارهای دکترام...اولش رفتم پیشش با موضوع کار و درس صحبت دو دقیقه ای داشتم، بعدش خاستم بهش حرفی بزنم بغض گلومو گرفت ولی چیزی نتونستم بگم و فقط در مورد کار و حقوق و درسو این چیزاگفتم و روم نشد بهش چیزی از خودم و احساسم بگم بهم گفت چه خبر و این چیزا ولی من نتونستم چیزی بگم سرمو گداشتم پایین.
    الان متوجه شدم رفته با همکارم در مورد حقوقم صحبت کرده و حقوقمو سریع واریز کردن..
    دفعه قبل که خاستگار داشتم خواهرم باهاش صحبت کرد که چرا اقدام نمیکنی و گفته که من شرایطمو میخام آماده کنم و نیومد الان هم خواهرم بره جلو همین حرفا پیش میاد و با این قهر و دوری عاطفی به نظرم بی تاثیره..
    به نظرم که خودم باید بهش بگم تا متوجه بشه..چند ماهی هست که احساسات درونم رو سرکوب کردم تا غرورم نشکنه ولی....
    بدترین ویژگی اخلاقی من خجالتی بودن و آروم بودنمه که همیشه جلوی احساساتمو گرفته.

  15. #19
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 08 اسفند 93 [ 19:56]
    تاریخ عضویت
    1393-9-07
    نوشته ها
    54
    امتیاز
    1,358
    سطح
    20
    Points: 1,358, Level: 20
    Level completed: 58%, Points required for next Level: 42
    Overall activity: 1.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsTagger First Class3 months registered
    تشکرها
    37

    تشکرشده 152 در 43 پست

    Rep Power
    0
    Array
    به نظر من حالا که ایشون خواستگارتونه
    اصلن بد نیست بهشون از احساستون بگین
    ولی دقت کنید این مورد باید بدون گریه - صریح و کوتاه باشه
    یه روزی که به اعصاب و احساس خودتون مسلط اید
    سعی کنید عین حرف هایی رو که خانم واحد گفتن تکرار کنید
    دیگران را ببخش... نه بخاطر اینکه آنها سزاوار بخشش اند... بلکه بخاطر اینکه تو سزاوار آرامشی...

  16. 2 کاربر از پست مفید nafiseh joon2 تشکرکرده اند .

    pargolnaz (یکشنبه 09 آذر 93), هم آوا (سه شنبه 02 دی 93)

  17. #20
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 25 اسفند 93 [ 23:25]
    تاریخ عضویت
    1393-7-24
    نوشته ها
    10
    امتیاز
    422
    سطح
    8
    Points: 422, Level: 8
    Level completed: 44%, Points required for next Level: 28
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered250 Experience Points
    تشکرها
    11

    تشکرشده 8 در 6 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام به همه دوستای عزیز و خوبم...
    من این مدت چندین بار تا دم اتاقش رفتم تا حرفمو بگم و نتونستم بگم....دست و دلم میلرزه حرفمو بهش بگم...یه بار فقط بهش گفتم که من از اینجا میخام برم و این چیزا و گفت تا زمانی که من هستم نگران چیزی نباش و خودم ضمانت کارت هستم....ولی دیگه روم نشد که حرفمو بزنم.چطور حرفمو بهش بگم....؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
    من تمام مشکلاتم از همین حرف نزدنمه..بعضی اوقات بغض چنان گیر کرده توی دلم که دیگه هیچی؟؟؟؟؟؟؟؟
    من عرضه ندارم حرف دلمو بهش بگم.
    توی این یه ماه هم شرایط کاریمو درست کرد و خدارو شکر شرایطم خیلی خوب شده...


 
صفحه 2 از 3 نخستنخست 123 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. فکر نکنید من یک پیرمرد 40-50 ساله هستم که از زنم جدا شدم
    توسط محمد 93 در انجمن تجربه های فردی
    پاسخ ها: 19
    آخرين نوشته: سه شنبه 09 شهریور 95, 08:19
  2. مادر شوهرم حرمت ها را شکسته-پیشنهاد عجیب مشاور!!
    توسط z_vahed در انجمن طـــــــــــرح مشکلات ازدواج: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 16
    آخرين نوشته: پنجشنبه 05 مرداد 91, 10:12
  3. خواستگاری و چالش های پیش رو
    توسط جاودان در انجمن انتخاب و خواستگاری
    پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: پنجشنبه 06 مرداد 90, 09:57
  4. اخرین ارقام دستمزد هنر پیشه ها
    توسط کنجکاو در انجمن سرگرمی و تفریح
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: سه شنبه 26 مرداد 89, 18:17

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 02:03 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.