موضوع: حال و احوال یاران همدردی (9)

امروز خیییییییییییییییییلی بی حوصلم نمیدونم چرا اینطوریم ... یه چیزی خییییلی بد خورده تو ذوقم ....خیلی .... دوست دارم یه مدت تنها باشم ...
نمیدونم شاید چون تاسوعا عاشورا نزدیک ... دلم غم داره ... یه غمی تو دلم که نمیدونم ریشش تو کجاست ...
خدا کنه زودتر خوب بشم...
دوست دارم حال و هوام به کل عوض شه ...
دوست دارم یه ماشین زیر پام باشه هر وقت دلم میگیره برم بچرخم ....

نوشته اصلی توسط maedeh120

امروز خیییییییییییییییییلی بی حوصلم نمیدونم چرا اینطوریم ... یه چیزی خییییلی بد خورده تو ذوقم ....خیلی .... دوست دارم یه مدت تنها باشم ...
نمیدونم شاید چون تاسوعا عاشورا نزدیک ... دلم غم داره ... یه غمی تو دلم که نمیدونم ریشش تو کجاست ...
خدا کنه زودتر خوب بشم...
دوست دارم حال و هوام به کل عوض شه ...
دوست دارم یه ماشین زیر پام باشه هر وقت دلم میگیره برم بچرخم ....

در این دنیا دل بی غم نباشد اگر باشد بنی آدم نباشد

تیام جان جایی جمله ای خوندم که خیلی احوالم رو متحول کرد:

پسر بچه ای که فلج بود میگفت:
خدایا از تو ممنونم مرا در مقامی آفریدی که هر کس "من" را میبیند، "تو" را شکر میکند.

برای اونی که فکرش زیباست، چه فلج باشه چه نباشه، چه هزارتا درد و غم داشته باشه، چه نداشته باشه زندگی جریان داره. چون حتما یه بهانه ای واسه زندگی پیدا میکنه

اونی هم که کوته اندیش و پوچ گراست ، چه مشکل داشته باشه چه نداشته باشه بهانه ای برای شانه خالی کردن خواهد یافت. آدمی وقتی از زندگی معنی نگیره، لحظه ها رو به جرم پوچی قربانی میکنه.

اکثر ماها قاتلان بی رحم و حرفه ای زمانیم.

حال خوبی دارم ..

با وجود همه ی مشکلات؛ احساس بی نیازی از خلق داشتن، احساس نابیه.

کاش میشد این حس رو با بقیه شریک شد.

شاید شد..

سلام

این روزا خیلی دلگیره
یه دلگیری ای که فرق داره
عاشورا دل آدمو خون می کنه ادم از دنیا می بره
اقای لاو لس امیدوارم که اینطور باشه اما فکر کنم همه رفتن نذری بخورن که اینجا نیستن

اما خودمم یه دلگیری ای دارم مامانم با این که چند بار رفته دکتر و برا فشارش دارو دادن باز هم فشارش بالاست معمولا رو 16.
پریشب که کلا نتونستم تا صبح بخوابم هی میرفتم بهش سر میزدم
اعصابم خورد میشه اینجوری...

دارم فکر می کنم من که رو فشار مامانم این همه حساسم یا موهام که دو سه روزه یکم ریزش داشت و ناراحتم می کرد و خیلی چیزهای دیگه
وقتی بحث عشق به خدا میاد ممکنه ازت بخواد از همه چی بگذری !
اونوقت کربلایی ها چه کردند ! از همه چی کذشتند و حضرت زینب گفت : خدایا این کم رو از من بپذیر"ربنا تقبل منا هذا قلیل "
این رو وقتی گفت که بدن امام حسین رو زمین افتاده بود

این " قلیل" بسی نکته ها داره.خدایا در مقام عاشقی تو که این دردها چیزی نیست اما دلش خیلی می سوخت دردی که لذت داشت.

التماس دعا

سلام دوستان

ان شاالله الان می خوام برم روضه...

حتما برای همگی از ته دلم خیلی دعا می کنم. شما هم برای من و یه بنده خدایی خیلی دعا کنید....

3 سال پیش رفته بودم کربلا... اونجا زیر گنبد امام حسین که می گن دعا صد در صد مستجابه دعایی کردم اما هنوز دعام مستجاب نشده... می دونم صلاح نبوده. می دونم می خواستند امتحانم کنند. می خواستند درجه صبر منو ببینند.....

امسال واقعا حس میکردم صبرم داره لبریز میشه یا شاید هم کمی لبریز شد......

تو این دهه خیلی بالا پایین شدم...

شب تاسوعا با دلم دعوام شد... دعوا که می گم جدی می گم ها... دلم را واقعا خیلی دعواش کردم... با دلم قهر بودم تا دیروز...

دیروز مریض شدم و تب کردم.... نرفتم روضه ولی خودم همین طوری با خودم داشتم فکر می کردم... داشتم به حضرت عباس فکر می کردم و ذکر" یا کاشف الکرب عن وجه الحسین اکشف کربی بحق اخیک الحسین" را می خواندم...

باورم نمی شد... غم و اندوه از قلبم کامل بیرون رفت... دیدم ایشان چقدر مهربونند با اینکه روز تاسوعاست و باید برای ایشان گریه کنیم و غمگین باشیم ولی غم و اندوه قلبم را رفع کردند...

سعی کردم از حضرت ابالفضل یاد بگیرم که به امام حسین اعتماد کنم.... یاد بگیرم که به امام حسین بگم "چشم"

و اگر من چیزی را از ایشان خواستم و بهم ندادند گله مند نباشم و بگم یقینا همان خیر من است و چشم همین برنامه که شما برایم ریختین بهترین برنامه ریزی دنیاست و من همین برنامه را سعی می کنم خوب انجام بدم...

من برنامه ریزی زندگیم را به امام حسین سپردم پس نباید گله ای داشته باشم...

دیروز با دلم خیلی آشتی شدم...

الان می خوام برم روضه و یه حاجتی دارم که برایم دعا کنید همین حاجتم را بگیرم....

می خوام امام حسین برای من ، مصباح الهدی باشند و راه درست را برایم روشن کنند ... دوست دارم در صراط مستقیم قدم بردارم...

اما وقتی راهم روشن نیست واقعا برام تشخیصش سخته....

یه حاجت دیگه هم دارم... اینکه دلم می خواد راهی که می رم راهی باشه که قلب پدر و مادرم هم شاد بشه... این رضایت پدر و مادرم همیشه لذت بخش ترین لذت زندگیم بوده....

خلاصه دوستان دعام کنید درست بشم...

ممنون از اینکه مثل خواهرتون برام دعا می کنید.

سلام دوستای خوبم،
عزاداری همه قبول باشه!

من هم امروز دلم بدجوری گرفته،اینجا داره مثل همیشه بارون میاد و حال منو گرفته تر میکنه!

فرشته عزیزم نگران نباش گلی،انشالا مامان خوب میشن،به خدا بسپار! منم مامانم فشارش همیشه بالاست،دلم واسشون تنگ شده! خوشبحالشون الان ایران هستند و در مراسم امام حسین شرکت میکنند! من که دلم لک زده واسه یک بار دیگه عاشورا ایران باشم و اون حس زیبا رو دوباره داشته باشم...

مصباح الهدی عزیز از ته قلبم واست دعا میکنم که به اون چیزی که منتظرشی برسی و از ته دل مهربونت همیشه شاد باشی!
مطمئن باش امام حسین(ع) ما رو دست خالی نمیزاره و حاجت دلهامونو شنیده فقط واسه خودش زمان گذاشته که به موقع معلوم حاجتمون رو بده!

التماس دعا

گاهی به جای توضیح دادن حالم شعر می گفتم ولی الان سه ساله که هیچ بیتی نگفتم.
الان هم شعری ازم نتراوید. و مطمئنم به این زودی ها هم نخواهد تراوید. آه از این تنور خاموش که دیرگاهیست نانی به سفره ی دل ما نمی بخشد...
وصف این روزهای من شعر آقای نجفی میتونه باشه.

درگیرودارخاطره ها حال ما بد است
تقویم نانوشته ی هرسال ما بد است

ای اشتباه فاحش این روزهای من
اصلا عجیب نیست که احوال ما بد است

اصلا عجیب نیست که از عشق دلخوریم
وقتی لباس کهنه ی اقبال ما بد است

احساس های لب پَر و تعبیر قهوه ها...
در انعکاس باورشان فال ما بد است

تعبیر دیگر این که تو از دست رفته ای
دنیای عاشقانه ی امثال ما بد است

دارم به حال و روز دلم فکر میکنم
در گیر و دار خاطره ها حال ما بد است


منبع شعر:http://www.irafta.com/showtext.aspx?id=15455