به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 4 از 7 نخستنخست 1234567 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 31 تا 40 , از مجموع 67
  1. #31
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 07 خرداد 99 [ 14:53]
    تاریخ عضویت
    1391-12-22
    نوشته ها
    4,428
    امتیاز
    70,050
    سطح
    100
    Points: 70,050, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    14,753

    تشکرشده 14,732 در 3,979 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    790
    Array
    به نظرم یه تاپیک جدید بزن که عنوانش هم گویا و خوب باشه.

    اونجا مطرح کن که همسرت برگشته و مشکل چیه و .... و پی گیر و مداوم دنبال بهبود اوضاع باش.
    اگر لینکی بهت معرفی می شه با دقت بخون.

    تکلیفی از سوی کارشناسها مطرح می شه انجام بده.

    نهایت سعیت را بکن. شاید تونستی تغییری در تصمیم همسرت ایجاد کنی.

    نترس از این که اشکالات خودت را بگی.
    فوقش دو تا حرف تلخ می شنوی یا سرزنش می شی.
    اما الان لازمه اشکالاتت را بگی تا راه حل براش پیدا بشه.

    اشکالات رابطه تون چی بود
    چه خواسته هایی داشتی که شوهرت برآورده نمی کرد و شما غر زدی یا ....
    همه را بگو تا بشه یه راهی پیدا کرد.

    به هر حال از راه دور و با مشاوره آنلاین کار سخت می شه
    باید دقت کنی و وقت بذاری.
    اگر می خواهید برای صلح جهانی کاری انجام دهید به خانه خود بروید و به خانواده تان عشق بورزید .
    مادر ترزا
    ویرایش توسط شیدا. : شنبه 03 آبان 93 در ساعت 17:26

  2. 2 کاربر از پست مفید شیدا. تشکرکرده اند .

    واحد (شنبه 10 آبان 93), سوده 82 (شنبه 03 آبان 93)

  3. #32
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 06 تیر 97 [ 03:25]
    تاریخ عضویت
    1393-4-14
    نوشته ها
    172
    امتیاز
    4,248
    سطح
    41
    Points: 4,248, Level: 41
    Level completed: 49%, Points required for next Level: 102
    Overall activity: 2.0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    472

    تشکرشده 247 در 75 پست

    Rep Power
    29
    Array
    خب خداروصدهزارمرتبه شکر.عزیزم اصلا کوتاهی نکن .اون مرده غرورداره یه چیزایی می گه ولی شما هرچی که می خوای اتفاق بیفته همونوبگو.مثلا :می دونم که عاشق من هستی ودرگذشته هم باکلمات وجملات عاشقانه ات بهم ثابت کردی شوهرخوبم .من هم عاشقت هستم ومطمئن باش این مدتی که نبودی برایم مرگ آوربود.سحرنازجان مگه ننوشتی چه طورازجدایی منصرفش کنم.عزیزم بادست پیش بروباپاپس بکش.این فرصت بسیارعالی راازدست نده .به نظرم اشتراک آزادبگیری وبامدیرهم مشورت کنی خیلی عالی است.
    مگه نگفتی خودت حرف جدایی رازدی ؟عزیزم خودت می دانی که اشتباه کردی.حتمابه شوهرت بگو که آن حرفت اشتباه بودولی بگو توهم بدجوری ول کردی رفتی. حتماحتمارابطه جنسی باهمسرت برقرارکن.انشاالله خدادلش رانرم می کند.

  4. 3 کاربر از پست مفید سرگشته دوست تشکرکرده اند .

    ali -guilan (چهارشنبه 28 آبان 93), واحد (شنبه 10 آبان 93), سوده 82 (شنبه 03 آبان 93)

  5. #33
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 15 دی 96 [ 12:23]
    تاریخ عضویت
    1393-6-30
    نوشته ها
    85
    امتیاز
    3,791
    سطح
    38
    Points: 3,791, Level: 38
    Level completed: 94%, Points required for next Level: 9
    Overall activity: 26.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    0

    تشکرشده 243 در 62 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سرحرناز جان عزیزم
    لطفا بیا از این حالتا و افکار بیرون تو تا قبل از برگشت همسرت تو یه موقعیتی بودی حالا تو یه موقعیت جدیدی.ببین به این موقعیت به چشم یه فرصت نگاه کن.از برگشت همسرت خوشحال نشدی؟باشه اما از به دست آوردن یه موقعیت جدید خوشحال باش.ببین این موقعیت نصیب همه نمیشه خود من واقعا دلم میخواد این موقعیت نصیبم میشد پس اولا بدون موقعیتی که تو الان توشی(برگشت همسرت) شاید آرزویه یه نفر دیگه باشه پس ازش لذت ببر و بهترین استفاده رو بکن.از هیچ موقعیتی سرسری نگذر همسرت برگشته.ببین برگشته و این خیلی معنی های خوبم میتونه داشته باشه اون الان داره لج و عصبانیتشو سر تو اینجوری خالی میکنه تو الان باید خودت و او رو مدیریت کنی .به نظر من حتما از مشاور کمک بگیر تا بدونی تو هر موقعیت چیکار کنی .من نمیتونم نظر تخصصی بدم اما میگم مواظب خودت باش .تو احساساتی که الان تو این موقعیت به دردت نمیخوره غرق نشو بیا از خودت بیرون و از اونجا مسائلو نگاه کن ولی روش و راهکارو دیگه از مشاور باید بگیری میدونم سخته اما تو میتونی چون قوی هستی
    انشالا همه چیز درست میشه التماس دعا دارم

  6. 4 کاربر از پست مفید تقدیر تشکرکرده اند .

    ali -guilan (چهارشنبه 28 آبان 93), بهزاد10 (یکشنبه 11 آبان 93), سوده 82 (شنبه 03 آبان 93), شیدا. (یکشنبه 04 آبان 93)

  7. #34
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 17 آبان 02 [ 15:10]
    تاریخ عضویت
    1390-6-22
    نوشته ها
    83
    امتیاز
    10,507
    سطح
    68
    Points: 10,507, Level: 68
    Level completed: 15%, Points required for next Level: 343
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    44

    تشکرشده 74 در 42 پست

    Rep Power
    0
    Array
    ممنون از همگی. بی تفاوتیش آزارم میده و حرفهای بدش و دل سرد کنه اش. همش میگم برای موندن نیومده ولی در همین حد هم خدا رو شکر. از اینکه بهش دست هم بزنم بدش میاد. متأسفانه رابطه برقرار کردن باهاش سخته. همچنان جدا میخوابه. جلوش سعی می کنم خودم رو عادی نشون بدم. ولی کشندس خیلی کشندس. دیگه نمیخوام مثل دفعه های پیش جلوش التماس کنم یا گریه کنم. فقط میخوام حتی برای یه مدت هم شده کار خودم رو بکنم که بعد نگه هیچ کاری نکردی. خدایا پدر و مادرامون دارن دق می کنن. من سیاست نداشتم وگرنه اینطوری نمیشد. خوب بودن بی سیاست اصلا به درد نمیخوره.

  8. 3 کاربر از پست مفید saharnaz تشکرکرده اند .

    ali -guilan (چهارشنبه 28 آبان 93), سوده 82 (شنبه 03 آبان 93), شیدا. (یکشنبه 04 آبان 93)

  9. #35
    Banned
    آخرین بازدید
    یکشنبه 29 فروردین 95 [ 20:54]
    تاریخ عضویت
    1393-7-27
    نوشته ها
    151
    امتیاز
    3,246
    سطح
    35
    Points: 3,246, Level: 35
    Level completed: 31%, Points required for next Level: 104
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    104

    تشکرشده 313 در 129 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط saharnaz نمایش پست ها
    ممنون از همگی. بی تفاوتیش آزارم میده و حرفهای بدش و دل سرد کنه اش. همش میگم برای موندن نیومده ولی در همین حد هم خدا رو شکر. از اینکه بهش دست هم بزنم بدش میاد. متأسفانه رابطه برقرار کردن باهاش سخته. همچنان جدا میخوابه. جلوش سعی می کنم خودم رو عادی نشون بدم. ولی کشندس خیلی کشندس. دیگه نمیخوام مثل دفعه های پیش جلوش التماس کنم یا گریه کنم. فقط میخوام حتی برای یه مدت هم شده کار خودم رو بکنم که بعد نگه هیچ کاری نکردی. خدایا پدر و مادرامون دارن دق می کنن. من سیاست نداشتم وگرنه اینطوری نمیشد. خوب بودن بی سیاست اصلا به درد نمیخوره.
    شما درست فهمیدی! خوب بودن بدون درایت ، میشه حماقت و شاید تحقیر کردن خودتون . . .

    هیچ نیازی نیست که گریه و التماسی بکنید . نه تنها نیازی نیست بله شما رو از هدف تون دور و دور تر میکنه . از اول هم خطا کردید که رفتید سراغ التماس . لطفاً نظری رو که برای یکی از دوستان در همین وبسایت گزاشتم بخونین . راهکارهای بسیار عالی وجود داره که شما رو نجات خواهد داد :

    http://www.hamdardi.net/thread35446-7.html#post359043


    مشکل شما از اون دوستمون ساده تر حل خواهد شد . اگر هم خواستید یک راست برید روی اصل داستان ، لینک زیر رو به دقت بخوند :

    برگشت از طلاق یا برگشت از جدایی - می خواهید همسرتان که شما را ترک کرده برگردد؟؟

  10. 2 کاربر از پست مفید بهزاد10 تشکرکرده اند .

    saharnaz (جمعه 09 آبان 93), szd (پنجشنبه 13 آذر 93)

  11. #36
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 17 آبان 02 [ 15:10]
    تاریخ عضویت
    1390-6-22
    نوشته ها
    83
    امتیاز
    10,507
    سطح
    68
    Points: 10,507, Level: 68
    Level completed: 15%, Points required for next Level: 343
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    44

    تشکرشده 74 در 42 پست

    Rep Power
    0
    Array
    ممنون دوست عزیز. ایشون روز به روز طلبکارتر و پررو تر شده از وقتی که برگشته. هر روز حرفهای بد و جدید و تحقیر. دیروز قرار شد که بریم پیش مشاور و اون حرف آخر رو بزنه. ولی رفتارش و حرفهاش توهین آمیزه. اصلا اون آدم سابق نیست. با دوستاش میره بیرون و گردش و منو نمیبره. کلا برنامش خسته کردن منه. من تصمیم دارم بعد از اینکه رفتم پیش مشاور مهریمو بزارم اجرا. آبرومو پیش تمام کسایی که میدونست من دوست ندارم راجع به مسائلم باهاشون صحبت کنم برده. تمام خانوادم با قاطعیت میگن که این آدم دیگه به درد تو نمیخوره. خودم هم دارم به این فکر می کنم که کسی که فقط از سه سال زندگی دو سال تونست خوب باشه که البته متقابل هم بوده و اینکه سر همون دو سال چقدر از من طلبکاره به درد من میخوره یا نه؟ میخوام واقع بین باشم . خیلی طلاق برام سخته مخصوصا تو خانواده آبرودار ما. ولی نمیتونم بیشتر از این تحقیر بپدیرم.

    بهش بی تفاوت شدم چون روزای اول برگشتنش براش غذا یا چایی می بردم میگفت برای چی این کارو میکنی؟ منم دیگه اینکارو نمیکنم. میترسه بهم خوبی کنه که امیدوار شم. برگشتنش هم یه پروژه واسه تخریب بیشتر منه. میخواد به همه بگه که من بهش فرصت دادم ولی عوض نشد. تازه دارم میشناسمش که چقدر نمک نشناس و بدجنس و کینه ای بوده.

    خیلی بهش امید ندارم و دیگه میخوام تلاش نکنم. اگه به دور از استرس حرف مردم و زندگی یه زن مطلقه به این قضیه نگاه کنم می بینم که اصلا مثل سابق دوستش ندارم و برام یه آدم غیر قابل اعتماده که نمیشه بهش تکیه کرد. منم اشتباه داشتم ولی نه در حدی که باهام انقدر توهین آمیز برخورد بشه.

  12. 3 کاربر از پست مفید saharnaz تشکرکرده اند .

    ali -guilan (چهارشنبه 28 آبان 93), nimaaa (جمعه 09 آبان 93), szd (پنجشنبه 13 آذر 93)

  13. #37
    Banned
    آخرین بازدید
    یکشنبه 29 فروردین 95 [ 20:54]
    تاریخ عضویت
    1393-7-27
    نوشته ها
    151
    امتیاز
    3,246
    سطح
    35
    Points: 3,246, Level: 35
    Level completed: 31%, Points required for next Level: 104
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    104

    تشکرشده 313 در 129 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط saharnaz نمایش پست ها
    ممنون دوست عزیز. ایشون روز به روز طلبکارتر و پررو تر شده از وقتی که برگشته. هر روز حرفهای بد و جدید و تحقیر. دیروز قرار شد که بریم پیش مشاور و اون حرف آخر رو بزنه. ولی رفتارش و حرفهاش توهین آمیزه. اصلا اون آدم سابق نیست. با دوستاش میره بیرون و گردش و منو نمیبره. کلا برنامش خسته کردن منه. من تصمیم دارم بعد از اینکه رفتم پیش مشاور مهریمو بزارم اجرا. آبرومو پیش تمام کسایی که میدونست من دوست ندارم راجع به مسائلم باهاشون صحبت کنم برده. تمام خانوادم با قاطعیت میگن که این آدم دیگه به درد تو نمیخوره. خودم هم دارم به این فکر می کنم که کسی که فقط از سه سال زندگی دو سال تونست خوب باشه که البته متقابل هم بوده و اینکه سر همون دو سال چقدر از من طلبکاره به درد من میخوره یا نه؟ میخوام واقع بین باشم . خیلی طلاق برام سخته مخصوصا تو خانواده آبرودار ما. ولی نمیتونم بیشتر از این تحقیر بپدیرم.

    بهش بی تفاوت شدم چون روزای اول برگشتنش براش غذا یا چایی می بردم میگفت برای چی این کارو میکنی؟ منم دیگه اینکارو نمیکنم. میترسه بهم خوبی کنه که امیدوار شم. برگشتنش هم یه پروژه واسه تخریب بیشتر منه. میخواد به همه بگه که من بهش فرصت دادم ولی عوض نشد. تازه دارم میشناسمش که چقدر نمک نشناس و بدجنس و کینه ای بوده.

    خیلی بهش امید ندارم و دیگه میخوام تلاش نکنم. اگه به دور از استرس حرف مردم و زندگی یه زن مطلقه به این قضیه نگاه کنم می بینم که اصلا مثل سابق دوستش ندارم و برام یه آدم غیر قابل اعتماده که نمیشه بهش تکیه کرد. منم اشتباه داشتم ولی نه در حدی که باهام انقدر توهین آمیز برخورد بشه.
    دوست عزیز داری خطا میری! یک خطای پر هزینه!!!

    من نمیگم بدی های شوهر شما وجود خارجی نداره! وجود داره! ولی راه هم داره . . .

    آیا اون لینکی رو که گذاشتم خوندی؟؟ آیا بعد از خوندن اون باز برگشتی و این پست رو گذاشتی؟؟

    اگر خانوادت با قاطعیت میگن که این آدم دیگه به درد تو نمیخوره ، من هم با قاطعیت میگم که در آینده و بعد از طلاق از این حرف شون پشیمون خواهند شد ولی نمیان بگن!!!!!!!!!

    دوست عزیز متنی که تایپ کردی نشون دهنده یک واکنش احساسی به مشکلاتت بود . احساس رو یکماه بریز دور!! فقط یکماه!!!

    بزار بعد از طلاق رو برات ترسیم کنم . لینک زیر رو بخون :

    http://fa.parsiteb.com/news.php?nid=11518

    پاراگراف زیر بخشی از مصاحبه با یکی از افرادی هست که مشکلات زنان مطلقه رو از نزدیک بررسی کرده :

    «زنان مطلقه ما جزو كساني شدند كه خيلي كم داوطلبي براي ازدواج دائم دارند اما همواره حتي همكاران آنان نيز داوطلب داشتن رابطه جنسي با آنها هستند. به طوري كه قريب به اتفاق زنان مطلقه از ترس برملا شدن اين موضوع و اينكه همكاران بدانند آنها مطلقه هستند و بالقوه ميتوانند نيازهاي جنسي همكاران خود را پاسخ دهند، اين مسئله را پنهان ميكنند. چون در صورت برملا شدن، آنقدر اذيتشان ميكنند تا آنها به دعوت همكاران براي داشتن رابطه جنسي پاسخ مثبت دهند. چراكه تا همكاران آن زن ميفهمند كه او مطلقه است، شروع ميكنند به محبت كردن به وي. امروز به محض اينكه زني مطلقه شد، از رييس و كارمند و... همه چشم طمع به او داشته و توقع دارند، زن مطلقه نياز جنسيشان را پاسخ دهد. خُب، زن اگر مشكل خانوادگي يا مالي هم داشته باشد، زمينه كشيده شدن به مفاسد اخلاقي زياد ميشود. البته زنان مطلقه معمولا در ابتدا به شدت در مقابل اين فشارها مقاومت ميكنند و آسيب هم ميبينند. اما وقتي ميبينند اين يك داستان غيرقابل حل است و ازدواجي هم صورت نميگيرد، كمكم به اين روابط تن ميدهند و معشوقه مردان متاهل ميشوند كه يا همكارشان است و يا همسايه و يا كسي كه در آژانس مسكن برايشان خانه گرفته و... بعد هم اسير دل بستنها و دل كندنهاي متعدد ميشوند.»

    ببین دوست من شما امروز باید انتخاب کنی بین 2 چیز :

    الف ) ماند و ساختن زندگی موجود

    ب) رفتن و امیدوار بودن به فردایی بهتر

    در خصوص دومی به نظر من خیلی خوشبینانه فکر نکن!!!!!!!!

    آرام باش و صبور باش و منطقی ، خوب بزار گام به گام بریم جلو . امروز بهترین کاری که میتونی بکنی اینه که برای من از اتفاقات یکی از روزهای زندگیت بنویسی . بدترین کاری هم که میتونی بکنی اجرا گذاشتن مهریه هست و به بحث گذاشتن مسائل زندگی شخصی خودت با خانوادت . . .

  14. 2 کاربر از پست مفید بهزاد10 تشکرکرده اند .

    واحد (شنبه 10 آبان 93), اثر راشومون (شنبه 10 آبان 93)

  15. #38
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 17 آبان 02 [ 15:10]
    تاریخ عضویت
    1390-6-22
    نوشته ها
    83
    امتیاز
    10,507
    سطح
    68
    Points: 10,507, Level: 68
    Level completed: 15%, Points required for next Level: 343
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    44

    تشکرشده 74 در 42 پست

    Rep Power
    0
    Array
    من 5 ماه تمام دارم می جنگم. هر روز بدتر از دیروزه. شما فکر می کنید من عواقب طلاق رو نمیدونم؟ ولی چی کار کنم با کسی که حتی یه روزنه باز برام نمیزاره؟ همش تحقیر میکنه و میگه از نظر من جدا شدیم و فقط اسمت تو شناسناممه که اونم به زودی پاک می کنمش؟ چجوری باید ساخت؟ وقتی حتی یه لیوان آب از دست من نمیخوره؟ با دوستاش میره تفریح و منو نمیبره. به همه میگه میخوام ازش جدا شم. من تو این 5 ماه یه بار صدامو براش نبردم بالا ولی اون روزی ده بار هر چی خواسته بهم گفته. من از استرس طلاق شبی دو ساعت میخوابم. کابوسه برام. ولی خودش میخواد به زور طلاقم بده. چی کار کنم؟

    رسما میگه میترسم بهت خوبی کنم فکر کنی امیدی هست!!! تمام حواسش هست که یه ذره خوب نباشه . جاش از من جداس. من از استرس طلاق هر روز صبح اسید معدمو بالا میارم اونوقت ایشون خوش و خرم مشغول بدی کردن هستن.

    شما به جای من بودید چی کار می کردید؟
    ویرایش توسط saharnaz : شنبه 10 آبان 93 در ساعت 17:53

  16. #39
    Banned
    آخرین بازدید
    یکشنبه 29 فروردین 95 [ 20:54]
    تاریخ عضویت
    1393-7-27
    نوشته ها
    151
    امتیاز
    3,246
    سطح
    35
    Points: 3,246, Level: 35
    Level completed: 31%, Points required for next Level: 104
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    104

    تشکرشده 313 در 129 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط saharnaz نمایش پست ها
    من 5 ماه تمام دارم می جنگم. هر روز بدتر از دیروزه. شما فکر می کنید من عواقب طلاق رو نمیدونم؟ ولی چی کار کنم با کسی که حتی یه روزنه باز برام نمیزاره؟ همش تحقیر میکنه و میگه از نظر من جدا شدیم و فقط اسمت تو شناسناممه که اونم به زودی پاک می کنمش؟ چجوری باید ساخت؟ وقتی حتی یه لیوان آب از دست من نمیخوره؟ با دوستاش میره تفریح و منو نمیبره. به همه میگه میخوام ازش جدا شم. من تو این 5 ماه یه بار صدامو براش نبردم بالا ولی اون روزی ده بار هر چی خواسته بهم گفته. من از استرس طلاق شبی دو ساعت میخوابم. کابوسه برام. ولی خودش میخواد به زور طلاقم بده. چی کار کنم؟

    رسما میگه میترسم بهت خوبی کنم فکر کنی امیدی هست!!! تمام حواسش هست که یه ذره خوب نباشه . جاش از من جداس. من از استرس طلاق هر روز صبح اسید معدمو بالا میارم اونوقت ایشون خوش و خرم مشغول بدی کردن هستن.

    شما به جای من بودید چی کار می کردید؟
    به این جمله شوهرتون دقت کنید : «رسما میگه میترسم بهت خوبی کنم فکر کنی امیدی هست»

    خوب اگر واقعاً شما برای ایشون مهم نیستید چرا امیدواری یا نا امید بودن شما باید مهم باشه؟؟ نه! این زندگی هنوز تمام نشده . . .

    کارهایی که باید انجام بدید رو از راهکارهای لینک زیر انتخاب کنید :

    برگشت از طلاق یا برگشت از جدایی - می خواهید همسرتان که شما را ترک کرده برگردد؟؟

    کارهایی که اکیداً نباید انجام بدید :

    الف) هرگونه طرح دعوای قضایی

    ب) درجریان قرار دادن خانوادت از جزئیات و عمق فاجعه یا اینجور مسائل

    اما برای اینکه به شما کمک بیشتری بکنم . لطفاً موارد زیر رو صادقانه و کامل پاسخ بدید :

    1) کمیت و کیفیت رابطه جنسی شما چگونه بود؟ لطفاً با استناد به نظرات و صحبت های شوهرتون پاسخ بدید

    2) ایرادهایی که شوهرتون از شما به زبون میاره یا به زبون میاورد دقیقاً چی هست؟ فقط گفته های ایشون رو نقل قول کنید و از خودتون تفسیر نفرمایید

    3) لطفاً دقیقاً یک داستانی رو تعریف کنید که در اون داستان شوهرتون شما رو تحقیر کرده و حسابی آزرده شدید . . .

    پاسخ به سوالات فوق سخت و حتی ناگوار هست ولی برای اینکه بتونم کمک بیشتری بکنم ضرورت داره . . .
    ویرایش توسط بهزاد10 : یکشنبه 11 آبان 93 در ساعت 08:18

  17. 2 کاربر از پست مفید بهزاد10 تشکرکرده اند .

    szd (پنجشنبه 13 آذر 93), واحد (یکشنبه 11 آبان 93)

  18. #40
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 22 مهر 94 [ 19:19]
    تاریخ عضویت
    1391-9-06
    نوشته ها
    1,013
    امتیاز
    19,589
    سطح
    88
    Points: 19,589, Level: 88
    Level completed: 48%, Points required for next Level: 261
    Overall activity: 13.0%
    دستاوردها:
    1 year registeredTagger Second ClassSocialOverdrive10000 Experience Points
    تشکرها
    5,188

    تشکرشده 3,056 در 916 پست

    Rep Power
    196
    Array
    عزیزم اگه میخوای زندگیت رو درست کنی باید صبور باشی . میدونم خیلی سخته ولی باید یه مدت تحمل کنی تا همسرت به خودش بیاد . ما به همسرتون دسترسی نداریم . و فقط مجبوریم با پیدا کردن و اصلاح رفتارهای اشتباه شما راه رو برای اصلاح و تغییر ایشون هموار کنیم . پست اقای بهزاد خوبه بهشون توجه کنید . ایشون میتونه به عنوان یک مرد و در موقعیت همسرتون مشکل رو از دید ایشون به شما نشون بده . همسرتون الان مثل کسیه که تو خواب راه میره باید تحملش کنی تا بیدار بشه . بیدارشدنش خیلی طول نخواهد کشید چون خیلی هم کم سن وسال نیست . به هیچ وجه خونه ات رو ترک نکن . به هیچ وجه به توهین و تحقیرش گوش نده . ولی التماس هم نکن . مثل همیشه مهربان و صمیمی و عادی رفتار کن . اصلا به رفت و امدش و کارهاش اعتراض نکن . غر نزن .گیر نده . طوری رفتار کن که اصلا اتفاقی نیافتاده . فکر کن اون توی خوابه و به اختیار خودش این کارها رو انجام نمیده . میدونم خیلی مشکله . و اون با تحریک بیشتر سعی میکنه عصبانیت شما رو بیشتر کنه . ولی شما اهمیت ندید و هر چیزی هم گفت شما با ارامش جوابش رو بدید . اگه گفت از شما متنفر ه یا دوستتون نداره . هیچ عکس العملی نشون ندید . بگید مهم نیست ولی من دوستت دارم .و ترکت نمیکنم . اگه اون قصدش طلاق بود برنمی گشت . گذشته از اون طلاق دادن به این راحتی هم نیست . اگه طرفین راضی باشند طلاق توافقی میشه ولی اگه شما راضی نباشید . اون نمیتونه به راحتی طلاق بده . پس اینقدر به طلاق فکر نکنید و به خودتون استرس ندید . طلاق اولین بار از طرف شما مطرح نشده بوده ؟ یعنی قبلنا شما بهش نگفتید که اگه مثلا دست از کارهت بر نداری طلاق میگیرم ؟ ممکنه رفتار الانش عکس العمل اون حرفت باشه ؟ یه مدت رهاش کنید . ولی با مهربانی پذیرایش باشید . بگذارید خودش به نتیجه برسه و به طرفتون برگرده .

  19. 2 کاربر از پست مفید واحد تشکرکرده اند .

    szd (پنجشنبه 13 آذر 93), بهزاد10 (یکشنبه 11 آبان 93)


 
صفحه 4 از 7 نخستنخست 1234567 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ ها: 4
    آخرين نوشته: دوشنبه 04 اردیبهشت 96, 00:33
  2. درخواست راهنمایی در خصوصی شدت بالای حساسیت بین فردیی (راه حل پرسشنامه کمالگرایی هیل)
    توسط آقای ام در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 2
    آخرين نوشته: پنجشنبه 13 خرداد 95, 19:05
  3. برای گرفتم تصمیم نهایی برای جدایی دور شدن کوتاه مدت مفید است یا مضر؟
    توسط فرخ رو در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 5
    آخرين نوشته: چهارشنبه 21 خرداد 93, 22:39
  4. تنهایی - 24 سالمه، نمی خواهم با کسی دوست بشم، تنهایی اذیتم می کنه
    توسط sara19 در انجمن سئوالات ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 30
    آخرين نوشته: پنجشنبه 23 آذر 91, 01:10

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 12:57 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.