موضوع: خیانت در توافقات و ........ (2)

سلام به همه دوستان خوب

قبل از هر چیز از همه دوستانی که به من لطف خواهند کرد و نظر خواهند گذاشت ، تقاضا دارم پست های من در تاپیک قبلی رو بخونن . لطفاً اگر در جریان شرایط و موضوع نبودید ، در این موضوع پست نزارید . ممنون از شما . . .

http://www.hamdardi.net/thread-36096.html

اما هدف من از ایجاد دومین تاپیک به شرح زیر هستش :

الف) بررسی اصولی و منطقی بستری که کار بنده رو به اینجا کشاند (نگاه به گذشته)
ب) توصیه و راهکار برای بهبود شخصیت بنده جهت ازدواج مجدد (نگاه به آینده)

برای پیگیری موضوع ، پاسخ خودم رو به نظرات خوب دوستان در تاپیک قبلی خواهم نوشت تا با همدیگه بریم جلو

البته این بحث و تبادل نظر یک خروجی هم برای همه دوستان اعم از دختر/زن و پسر/مرد خواهد داشت :

الف) آقایون از وقایعی که برای بنده پیش آمد عبرت بگیرن و از اعتماد نابجا پرهیز کنن (هیچ لزومی ندارد که برای ابراز محبت و احترام ما به همسرمون ابزارهای قانونی بدهیم)
ب) خانم ها عبرت بگیرن از آخر و عاقبت خانم قبلی بنده که با داشتن اهرم های فشار فراوان ، بازنده شد (اهرم فشار : مهریه 1000 سکه ، خانه ای که من خریدم به نام برادر ایشون خریدم ، برادران بزن بهادر)

باز هم تاکید می کنم و درخواست می کنم که دوستانی که نظر می زان موارد زیر رو رعایت کنن

الف) حرف های کلیشه ای و حرف های کلی نزنن و توضیح واضحات ندهند
ب) بدون خواندن تاپیک قبلی به این تاپیک ورود نفرمایند
ج) به قول مدیر تالار فضا رو به سمت «کل کل» نبرن ، البته در پست بعدی موضوعاتی رو که اختلاف نظر داشتیم ، مختصراً بحث می کنم و از همه دوستان انتظار دارم یک بحث منطقی و شایسته داشته باشیم . . .

سلام من خلاصه ای از برداشت خودم از شما وخانواده همسرتون اینجا می نویسم تا دوستان بهتر در مورد شما راه کار بدندسلام بچه ها بیایید در مورد ایشون جبهه نگیرید
اقای بهزاد یک مرد سنتی باعقاید سنتی وسخت کوش متعهدهستند ایشون یک بچه شهرستانی که باسعی وتلاش بسیارشون تونستند همونطور که خودشون تاکید داشتند در بهترین دانشگاه های ایران تحصیل کنند وبتونند از بهترین دانشگاه دعوت نامه وبورسیه بگیرند
اما به جای تشویق وتحسین و افتخار کردن وغرور ورزیدن چیزی که هر مردی به اون احتیاج داره چه چیزی عایدشون شد شبیخون زدن خیانت(از نظر هر کس خیانت تعریفی بسته به نظر شخص داره) ببینید چقد دل شون پره(مردم به داماد بیکار شون به داماد الوات شون به داماد معتاد شون به دامادی که به زنش خیانت جنسی هم داشته احترام میزارن. کانون زندگی رو دودستی نگه میدارن. نمیزارن پاشون به دادگاه باز بشه . )
اقای بهزاد من شما رو درک میکنم وتحسینتون میکنم به خاطر تلاش ومهربونی حسن نیت تون نسبت به همسرتون چون شایسته احترام وتحسین هستید اما بذارید خانمتون بفهمند بهشون فرصت بدید بذارید بذارید به دست وپاتون بی افتند وازتون عذر خواهی کنند بذارید این ماجرا ها از دل تون در بیاد بعد طلا قش بدید یابهش فرصت بدید خودتون هر جور صلاح میدونید شما تصمیم گیرنده هستیدخیلی از ادم ها که بلد نبودند تواین همدردی زندگی کردند یاد گرفتند نمونش من قبلا یک چیزی بودم مثل خانمتون همه این بحث ها ناشی می شود از نادانی ماکه به جای غرور کردن به شما تبدیل می شود به شبیخون زدن
بازم براتون ارزوی موفقیت میکنم انشالله با سعی پشتکار که شما دارید(هرساعت پیگیر تاپیک تون هستید)علاوه بر گرفتن دکترا از امریکا دکترای سیاست زندگی کردن از همدردی میگیرید

چندتا چیز از همدردی یاد گرفتم یکیش اینه که مشکلات ناشی از طلاق بسیار بیشتر از مشکلات قبل از اونه وفقط ادم های برای این طلاق می گیرند که راحت بشند اما این فقط برای مدت زمان کوتاهی ومشکلات بعداز طلاق خودشو نشون میده
همه ادم ها تشکیل شدند از چند تا خوبی وکلی صفت بد همه همینطور هستند ما انسانیم و گل بی عیب فقط خداست
بازم هر جور صلاح میدونید

دوست عزیز میدونم که باری روی دلت سنگینی میکنه و دلت میخواد در این خصوص صحبت کنی واصلا صحیح نیست که مثل بعضی از کاربرای سایت رفتار کرد و به شما گفته بشه که ساکت باش و حرف نزن

اما در نظر بگیر که اینجا اعضا اکثرا زن هستند و محیط زنانه است و با همسر شما حس همزاد پنداری قوی برقرار است تا با خود شما

من اعضا رو مقصر نمیدونم چون اگر شما زن بودی و در سایتی حضور داشتی که اکثریت مرد بودند بخاطر همزاد پنداری اعضا به نتیجه نمیرسیدی و این مسئله یک قانون نانوشته است

الف) بررسی اصولی و منطقی بستری که کار بنده رو به اینجا کشاند (نگاه به گذشته)
ب) توصیه و راهکار برای بهبود شخصیت بنده جهت ازدواج مجدد (نگاه به آینده)

در مورد این دو مسئله ای که عنوان کردی من خیلی خوشحالم که به فکر اصلاح شخصیتت هستی

ببین دوست عزیز همیشه مردم اطراف ما آدم های بدی نیستند ، اگر یک عده به فکر سوء استفاده از ما هستند به این خاطره که خود ما این اجازه رو به اونها دادیم و طوری رفتار کردیم که به این نتیجه گیری در خصوص مارسیدند

من نمیگم که به اصطلاح باید گرگ شد ولی سادگی بیش از حد هم دردسر آفرینه

متاسفانه اکثر افراد وقتی در موقعیت های مشابه قرار میگیرند و مورد ظلم واقع میشند اینطور حس میکنند که باید تبدیل به یک ظالم بشند و ظلم کنند تا ظلم نبینند

به همین خاطر اکثر افراد در دسته بندی یا مظلومند یا ظالم
و حد وسطی وجود نداره (فردی که مورد ظلم واقع نشه اما ظالم هم نباشه ؟!)

به نظر من برای ازدواج آینده ات دلیلی نداره که بخواهی فشاری به همسر جدیدت وارد کنی یا به فکر دور زدن و شانه خالی کردن از مسئولیتت بعنوان یک مرد و شوهر یک زن باشی

مسئله ای که مهمه اینه که در انتخابت دقت کنی و جلوی همسرت و خانواده اش خیلی حرفه ای و پخته رفتار کنی و رفتارت طوری باشه که شرایط سوء استفاده از تو فراهم نباشه

شما این نکته مهم رو رعایت نکردید :قبل از اینکه مایه عبرت دیگران شوید از سرنوشت دیگران عبرت بگیرید

ولی ماهی رو هر وقت از آب بگیری تازه است
مهم نیست که چه اتفاقاتی بوجود اومده و چقدر هزینه مالی و روحی پرداخت کردی
مهم اینه که خودتو تغییر بدی تا جلوی اتفاقات بدتری که ممکنه برات بوجود بیاد رو بگیری
این اتفاق نقطه عطفی در زندگی شماست که میتونه از بروز اتفاقات دیگه جلوگیری کنه

پس به فکر تغییر باش

سلام دوست عزیز کاربر فرشته مهربان

فرمودید «وارد مقوله روابط شما و همسرتان از ابتدا شوید و رفتارهای خود را صادقانه و بی کم و کاست بیان کنید تا بتوانیم به شما کمک کنیم که دریابید که حلقه گم شده کجاست و پاشنه آشیل های شما در زندگی چیست .»

بله فکر خوبی هست با «لیستی از ضعفهای خود را که خود می شناسید بیان کنید . همچنین لیست دیگری که نکات منفی شما از نظر همسرتان را در خود دارد در پست بعدی ارائه کنید» شروع می کنم :

نقاط ضعف من از نظر خودم :

1) پر رنگ ترین ایراد من همون چیزی بود که کاربر عزیز «مرد هزار چهره» به اون اشاره کرد : «اگر یک عده به فکر سوء استفاده از ما هستند به این خاطره که خود ما این اجازه رو به اونها دادیم و طوری رفتار کردیم که به این نتیجه گیری در خصوص مارسیدند» . در واقع من به گفته برخی از دوستان و نزدیکانم ، یا افراط می کنم یا تفریط و معمولاً «وسط طلایی» رو فراموش می کنم . با این رئیس جمهور دوره اعتدال هم هستش ها . . .

2) صراحت لهجه و اشاره به مواردی که برای اطرافیان ایجاد رنجش میکنه

3) پافشاری روی مواضع و سخنانی که اونها رو درست میدونم . شاید اغراق باشه ولی این پافشاری اگر برای اطرافیان مرگ آور هم بشه باز من دست نمی کشم

4) غرور! اینکه گفتم مهریه روی کاغذ 1000 سکه باشه از روی غرور بود! چون نمیترسیدم از اینکه روزی با همسرم کار به جای باریک بکشه و ایشون بخاد من رو در منگنه بزاره. خرید خونه به نام برادر خانومم هم از روی غرور بود! نمی ترسیدم از اینکه ایشون خونه من رو پس نده . بلکه این کار رو آزمون بسیار خوبی می دیدم برای شناختن واقعی خانواده همسرم و شخص همسرم

5) عجول بودن و بی صبری . اگر یک موضوعی رو یکبار برای کسی توضیح بدم و اون شخص اون رو متوجه نشه ممکنه دفعه بعدی هیچ توضیحی ندم و حتی با خشم با اون شخص برخورد کنم .


نقاط ضعف من از نظر خانم قبلیم :

1) آدم غمگینی هستم ، مسافرت نمی برم ، وقتی مشکلی پیش میاد ممکنه 1 هفته تا یکماه قهر باشیم چون به نظر من رفتار همسرم آنچنان بد بوده که قابل صحبت نیست دیگه . . .

2) کتک زدن . این در نتیجه بی صبری و شاید غرور من باشه . ولی همسرم هم به دلیل اینکه من بعضی وقتا بیش از حد به اون امتیاز می دادم ، گستاخ شده بود . . .

3) تحقیر کردن و توهین کردن . بله درست می گفت و دوستان با مطالعه تاپیک قبلی هم این رو متوجه شده بودن . من اگر یک چیزی رو درست بدونم و فرد مقابل اون رو نپذیره ممکنه اولش با منطق توضیح بدم ولی کم کم ممکنه خشمگین بشم و حتی طرف مقابل رو تحقیر کنم . برای فهمیدن این موضوع بهترین راه خوندن تاپیک قبلی من هست . . .

4) عدم پشیمانی درونی از تحقیر کردن و توهین کردن. باز این مورد رو دوستان از تاپیک قبلی به درستی فهمیده بودن . به اختلاف نظری که با برخی کاربرها داشتم و روند مباحثه دقت کنید . . .

در پست بعدی بعضی از صفحات زندگی خودم رو با همسرم تعریف می کنم تا موضوع بهتر روشن بشه . مثل همون داستان آچار و کشو . . .

خوب این تاپیک رو ادامه میدم با بررسی نظرات دوستان در تاپیک قبلی . هدف من اینه :

با دیالوگی که میکنیم زندگی قبلی من رو بهتر درک کنید و من رو بهتر بشناسید . برای اینکار بهترین روش اینه که با هم گپ بزنیم!!!!!!

کاربر عزیز «دختر بیخیال»

برخی گفته های حضرتعالی و نظر بنده در خصوص اونها به قرار زیر هست . لطفاً موارد زیر رو بررسی بفرمایید تا اصل قضایا روشن تر بشه . فرمایشات شما رو داخل گیومه « . . .» میزارم :

«شما در مقابل دوستانی که سعی دارند شمارو نسبت به اشتباهاتتون آگاه سازند، خیلی تند و توهین آمیز صحبت میکنید!»

بله مقداری تند شده بودم و دلیل اون همون اختلاف نظر در خصوص «حق و حقوق» بود . از این موضوع که بگذریم من هیچ موقع تند و توهین آمیز برخورد نخواهم کرد و اگر قبل از این هم اینکار رو کردم شما به بزرگی خودتون بنده رو عفو کنید . . .

«برخی از اشتباهات و قبول میکنین و خیلی راحت میگین بله من این اشتباه و دارم ، و باعث رنجش اطرافیانم میشوم! اما قلبا قبول ندارین! وقتی یک نفر به اشتباهات خودش آگاه هست پس تمام تلاششو میکنه تا اون اشتباهات و اصلاح کنه!»

بله این جمله شما در مورد من درسته! ولی شما هم یک مقدار بپذیر که اصلاح شدن زمان میبره ولی کلاً این انتقاد به من وارده . . .

«شما فقط چون من شما رو تایید نکردم و اشتباهاتتون هم بهتون گوشزد کردم ، بازم نسبت به پیام توهین آمیزتون تاکید کردین»

نه! من تاکیدی برای توهین به شما ندارم . فقط در خصوص اختلاف نظر روی مساله «مهریه» و «خونه» من خشمگین شده بودم ولی شما درست میگی بهتر بود آرام تر برخورد می کردم . . .

یک جمله در خصوص مهریه اگه یادتون باشه من نوشتم و شما برداشت زیر رو از من کردی :

«این یعنی به گفته شما من انسانی ابله هستم؟»

راست میگید! من معمولاً در بحث هایی که با همسرم داشتم این حس رو به ایشون میدادم که «از نظر من ایشون ابله هست» همسرم همیشه با غم بزرگی به من میگفت : «از نظر تو ، من یک احمق واقعی هستم»

«اما شما نمیخواین گوش کنین، فقط دنبال تایید شدن هستین! دنبال اینکه ما بگیم خانومتون 100 درصد مقصر هستن! و شما بی گناه!»

نه! این اصلاً درست نیست ولی شما هم روی موضوع خیانت همسرم بپذیر که نظرات تون تا حدی منصفانه نبود . باشه من سعی میکنم آرام تر و بهتر به شما و دیگر دوستان پاسخ بدم . . .

«شما روی عصبانیتتون اصلا کنترل ندارین! الفاظی که به دیگران نسبت میدهید اصلا الفاظ درستی نیست.و از یک شخصی با مدرک دکتری انتظار نمیره که همچین کلماتی و بکار ببرد.»

خوب من در زندگی شخصی هم همینطوری بود و این مساله کلاً نقطه ضعف من هست . ولی در اکثر موارد و در بیشتر اوقات روی عصبانیت خودم کنترل دارم ولی اون بحث خیانت و نظرات بعضی از بچه ها واقعاً غیر منصفانه بود . . .

«شما اگه دنبال مهارت زندگی بودین، دنبال راه چاره بودین ، مطمعنا از همون ابتدای زندگی که به مشکل خوردین راه مشاوره و پیش میگرفتین!»

خوب این راه رو هم رفتیم ولی خیلی از مشاورها دست آخر میگفتن که شما بهتر بود همدیگه رو انتخاب نمی کردید! مشاورهای ما تئوری های غربی رو در دانشگاه یادگرفتن و این آموحته ها جامعه ما رو بهتر که هیچ ، بدتر هم کرده . . .

«کی گفته زنی که 14 سکه مهریه اش باشه یا 5 سکه، یعنی شخصیت کمی داره ، یعنی در مقابل دیگران تحقیر شده؟»

من همچین نظری نداشتم! فقط خواستم با بالا نوشتن مهریه همسرم ایشون رو واکسینه کنم در مقابل برخی مقایسه ها و چشم و هم چشمی هایی که ممکنه بعداً آزارش بده . البته کلاً خطا کرده بودم

«یعنی در آینده اگه مهریه ام یک شاخه گل رز هم باشه ، یعنی من بی شخصیت ترین انسان روی زمین هستم!!!!!!!!!!!»

نه! من که در ازدواج بعدی حداکثر 14 سکه خواهم پذیرفت و همسرم آینده ام هم حتماً برام محترم بوده که رفتم سراغش . . .

«اینکه ایشون موفق شدن، بخاطر این بود که راه مشاوره و پیش گرفتن ، بخاطر این بود بجای راه نابودی راه ساختن و پیش گرفتن!»

نه! اینجا شما داری خطا میکنی . اگر کاری که با من شده با احمد هم میشد و ایشون به زندگی باز می گشت ، اشتباه بدی کرده بود . من 6 سال زندگی مشترک داشتم و تا دلت بخاد پیش مشاور هم رفته بودیم ولی با نابود شدن حریم ها و حرمت ها و اعتماد ، بازگشت حماقت عظمی هست . . .

«اگه قرار باشه شما هم مثه همسرتون ، راه اشتباه و پیش برین پس فرق بین شما و همسرتون چیست؟»

من سعی می کنم در چند ماه آینده به روشی عاقلانه و با رعایت اخلاق ، زندگی قبلیم رو تمام کنم . نه من رفتارهای کودکانه در پاسخ به خیانت و شبیخون نشون ندادم. امروز هم کارهای کودکانه نخواهم کرد . ولی یک کار کودکانه همین بازگشت به اون زندگی خواهد بود!

«اگه قرار باشه شما هم ایشون و طلاق ندین و تا آخر عمر عذابشون بدین ، پس فرق شما و ایشون در چیست؟»

این حداقل تنبیه هست و باید اعمال بشه . مگر اینکه ایشون در یک تصمیم عاقلانه ، مهریه رو ببخشه و خونه من رو برگردونه . تازه اگر این کارها رو هم بکنه باز نمیتونه خیانت و شبیخون رو جبران کنه و فقط اموال من رو برگردونده . چیزهای زیادی رو نمیتونه برگردونه و اونها از اموال خیلی مهمترن!

اقای دکتر شما مهارتهای ارتباطی و همسر داری رو بلد نیستید . و تا اونو یاد نگیرید نه تنها با هیچ زنی خوشبخت نخواهید شد بلکه در ارتباط با سایر افراد جامعه و هم جنس ها و همکاران خودتون هم به مشکل برخواهید خورد . شما هنوز هم سعی دارید ثابت کنید که خیانتی صورت گرفته ولی به علت وقوع ان بی توجهید . شما مهریه 1000 سکه ای تعیین کرده اید با این شرط که هیچوقت اونو نخواد . خونه رو به نام همسرتون ( برادر همسرتون ) کردید با این شرط که حق دخل و تصرف در اون رو نداشته باشه . اگر ایشون این خیانت رو به قول خودتون انجام دادند به این علته که رفتارتون با اون خیلی خیلی بد بوده . یعنی جونش رو به لبش رسوندید . وگرنه مهریه زن ایرانی مهربانی شوهرشه . چیزی که همسر شما نداشته .