موضوع: چگونگی رفتار با شوهری که خیلی سرد و بی تفاوته..نیاز به راهنمایی دارم

پروانه عزیز در این که اون دوستت داره شکی نیست . احساس میکنم که رفتارهای ایشون به این خاطر نیست که شما رو دوست نداره . بلکه رفتارهای ایشون برمیگرده به ذات و طرز تفکر ایشون . مثلا یاد گرفته که زن توی جمع نباید به شوهرش بچسبه و دوست داره مثل خانمهای دیگه فامیل باشید . رفتارش توی جمع قابل توجیهه . من خیلی از تازه دامادها رو دیدم که توی جمع سعی میکنن خودشون رو بی تفاوت نشون بدهند حالا از روی خجالت یا نوع تربیتشون اینطوریه . ولی در خلوت خودشون جای تامل داره . با اینکه خودش هم میدونه اشتباهه و ازتون معذرت میخواد و میگه جبران میکنه . ولی باز سرد و بی تفاوته . نمیدونم تا چه حد میتونه درست باشه ولی میگند تو دوره سربازی یه چیزی تو غذای سربازها میریزند که غریزه جنسی رو به شدت کاهش میده . شاید مربوط به اون باشه . شاید هم ایشون سرد مزاجند . ببینید ایشون بیشتر گرما رو دوست داره یا سرما رو ؟ مثلا بیشتر پتو رو روش میکشه میخوابه یا با روی باز میخوابه . اگر سرد مزاج باشه با غذاهای گرم باید تقویت بشه . مثل عسل و گردو شاید بهتر باشه از یه پزشک طب سنتی کمک بگیرید .

عزيزم پروانه جان تو اين مدت بيشتر دقت كن چون فردا عروسي كني به مشكل بر ميخوري
ببين اصلا ميل جنسي داره ؟
دلش مي خواد اصلا دوستت داره يا يه جور تو عذاب وجدان گير كرده
به نظر م رو در بايسي ر وبزار كنار مگه ميشه مردي زنش پيشش بخوابه و لي هيچ حسي بهش نداشته باشه
من خودم دوران عقد شوهرم همش فكر اتاق خالي بود الان انقده كم شده چه برسه به كسي كه اصلا محل نزاره زن گرفته برا چي پس؟
پيگيري كن

پاییزه جان.واقعا تو بد شرایطی قرار گرفته بودم.تنها چیزی که به ذهنم رسید همین بود(من موقعی که عصبی میشم کنترل رفتارام رو از دست میدم و هر فکری به ذهنم برسه عملیش میکنم.اون موقع هم به ذهنم رسید که به پدرش زنگ بزنم و بگم که میخوایم در مورد مشکلمون باهاتون حرف بزنیم)
من شرایط روحیم واقعا بهم ریختس الان نزدیک چند ماه با کاراش خیلی بهم ریختم واقعا قلبم از رفتاراش شکسته ..اوضام بهم ریخته خودم نیاز دارم یکی شرایط منو درست کنه.واقعا توانایی این رو ندارم که بخوام بهش محبت کنم و از این حرفا..خسته شدم از بس بی محبتی دیدم...
واحد عزیز اگه دوسم داره .چرا هر بار که ازش میپرسم که اگه منو دوس نداری بهم بگو تا این زندگیو تموم کنیمو خودمون رو عذاب ندیم.سکوت میکنه و نمیگه که نه من دوست دارم...
فقط حرفش اینه که زندگی بهش نمیچسبه..میگه اشتباه کردم زن گرفتم..عجله کردم..هر چیم میگم دلیلت چیه ؟چیزی نمیگه و سکوت میکنه..
من هم تو این موندم اونیکه معذرت خواهی میکنه و بهم میگه جبران میکنم..ولی چرا باز شب راحت جدا از من میخوابه..
پریا جون در مورد مسایل جنسی منو اون مشکل داریم.چون اون رابطه کامل میخواد و منم فعلا جایز نمیدونم با این همه مشکلات این اتفاق بیوفته و جز این هم اعتقادم بر اینه تو دوران عقد نباید رابطه کامل باشه.
حس میکنم واس اینه که زیاد علاقه ای نداره باهم رابطه جنسی داشته باشیم چون اون چیزی که خودش میخواد نیست..
ولی خوب هفته ای یک بار باهم رابطه داریم میون این دعواها..
میدونین بدبختیم کجاست.خودم که انقدر بهم ریختم .خودم که انقدر داغون شدم از این همه بی محبتی ..حالا نمیدونم چیکار کنم که هم قلب خودم آروم بگیره هم زندگیم جون بگیره.

باهاش بحث نكن دعوا نكن دعوا و بحث بدتر مرد رو دور ميكنه
يه مدت بي تفاوت باش نسبت بهش خودت رو سرگرم كن. زيبا باش. خوش بو و دلفريب.
من خودم تو دوران عقد رابطه كامل داشتيم چون واقعا غير قابل كنترل بود مشكلي هم بوجود نيومد فقط حس نزديكي رو بيشتر كرد و اون بيشتر باور كردكه من زنشم.
من از عشقش مطمئن بودم ولي تو نيستي پس نكن.
فكر خودتو مشغول كن ببين عكس العملش چيه
بهش پيله نكن. خوش باش مهربون باش. صميمي باش ولي توقع نداشته باش اونم اينطوري باشه. حرص نخور بروشم نيار. فقط مال خودت باش . ابراز دلتنگي يا علاقه نكن. ميگم دلفريب باش.و نگاه هاي عميقي بكن بهش.

شاید تو گذشته نامزدتون یه چیزی هست که باعث این رفتارش شده..منظورم حتما یه عشق شکست خورده نیست..چرا مستقیما دلیل کارشو نمیپرسید و از نیاز های خودتون واسش نمیگید.اینکه اون شب شیفت بوده یا خسته هست دلیل بی توجهی به شما نمیشه