به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 4 از 5 نخستنخست 12345 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 31 تا 40 , از مجموع 46
  1. #31
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 01 فروردین 95 [ 01:40]
    تاریخ عضویت
    1393-7-24
    نوشته ها
    20
    امتیاز
    1,251
    سطح
    19
    Points: 1,251, Level: 19
    Level completed: 51%, Points required for next Level: 49
    Overall activity: 5.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    32

    تشکرشده 32 در 12 پست

    Rep Power
    0
    Array
    آقا پارسا من نمیفهمم چطور میشه شما و بعضی از دوستان فقط منو مقصر میدونید
    شوهر من اومد جلو مامانم گفت چون به مامانم زنگ نزدی چون به من نمیگی چشم برو مهرتو بزار اجرا منم طلاقت نمیدم میرم زن میگیرم توام همینطور بمون...
    این حرفو شاید من بتونم ببخشمو بگم از عصبانیت بوده بخاطر عشقم بهش و اینکارم کردم
    اما سر یک هفته دوباره گفت طلاق
    وقتی نفهمید زدنه این حرف جلو خانواده چطور باعث تحقیر من و عصبانیت خانوادم میشه که بایستن جلوم که این پسر دوست نداره
    1ماه گذشت و اصلا ازش خبری نبود که پدرم مجبورم کرد به اینکار اونم فقط بخاطر اینکه حالیش کنه من زنشم که بفهمه باهام چکار کرده
    گرچه من اصلا راضی به اینکار نبودم اما چاره ای نداشتم بیش از حد تحت فشار بودم
    اینجا انگار بعضی از مردا فقط حقو به خودشون میدن که چه اشکالی داره هر کاری میخوان انجام بدن بعدم خانواده دختر بیافتن به پاشون چون تو طلاق دختره که بدبخت میشه نه پسر. واقعا درسته؟؟؟؟؟
    من دوگانگی شخصیت ندارم هر وقت مهرمو گرفتم اونم داد بعد گفتم بیا آشتی بازم شما نمیتونی به من بگی مشکل دارم. چون مهر زن حقشه که شما مردا اصلا حقش نمیدونین.
    من به این پولا اصلا نیازی ندارم. بابای من 100 تای اونو میخره آزاد میکنه.
    الانم اصلا دنبال پرونده نیستم بهشم گفتم بیا با پدرم صحبت کن تا کوتاه بیاد. ولی اون با لجبازیاش داره کاری میکنه که بابای من که از خودش لجبازتره نهایتا حتی از مهر بگذره و طلاقمو بگیره
    اونوقت این وسط فقط منم که بخاطر لجبازی اینا میسوزم.
    من چطوری برم ببینمش اون حاضر نیست حتی با من حرف بزنه فقطم بخاطر مامان عوضیش.
    هیچکس نمیفهمه من تو این مدت چقدر از طرف مامانش تحقیر شدمو شوهرم هیچوقت پشتم نبود.
    همه میگن من مقصرم. به چه گناهی؟؟؟؟؟؟ حتی به زنی که به شوهرش خیانتم کرده بیشتر از من باید بها داده میشد.
    اما هیچکس نمیدونه من چقدر بخاطر این 3ماه که خانوادش اصلا براشون مهم نبود من عروسشونم چقدر پیش خانوادم تحقیر شدمو هر روز دارم حرف میشنوم.
    خواهش میکنم یکطرفه قضاوت نکنید.
    کار من خیلی اشتباه بود اما شوهرم قبلش چند تا اشتباه بزرگو باهم کرد.
    الانم بهش بگی دردت چیه عزیزم؟؟؟ میگه دردم اینه کسی که به خانوادم احترام نزاشته آدم حسابش نمیکنم.
    من جز احترام کاری نکردم اما اون نمیفهمه.
    حالم بهم میخوره که 5سال عمرمو سوزوند حالا داره میره اونم بخاطر چی؟؟اگه مشکلم حاد بود از اول اصلا دلم نمیسوخت که زندگیم با خاک یکسان شد بخاطر مامانش

  2. 2 کاربر از پست مفید eli_h1986 تشکرکرده اند .

    paiize (یکشنبه 04 آبان 93), parsa1400 (یکشنبه 04 آبان 93)

  3. #32
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 03 اسفند 99 [ 10:31]
    تاریخ عضویت
    1393-3-04
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    711
    امتیاز
    20,258
    سطح
    89
    Points: 20,258, Level: 89
    Level completed: 82%, Points required for next Level: 92
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialOverdriveTagger First Class10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    3,890

    تشکرشده 2,698 در 675 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    138
    Array
    بانو الی سلام

    گفتم که پستتونو نخوندم و من یک جانبه قضاوت نکردم . درسته مهریه حق شماست . ولی اجرای اون از طریق قانون نوعی اعلام جنگه . قبول کن . مهریه سلاح زن در مقابل سلاح مرد (حق طلاق ) . و اینو بدون شما که نیازی بهش نداری نباید این کار میکردی چون باعث وخیم تر شدن اوضاع خواهی بود .

    میدونی چرا ؟ چون بذل و ببخشش کامل مهریه هم نمیتونه حق طلاق از مرد بگیره و تا مرد رضایت نده طلاق خونده نمیشه

    تا اینجا که من متوجه شدم شما عدله مناسبی هم نداری . پس بازم نباید این کار میکردی . شرعا حق داری ولی نفس کار و حرکت اشتباه بوده .

    چون شما به زندگیت و همسرت علاقه داری میتونی برا برگشتش راهی پیدا کنی . واجب شد پستونو بخونم

    بانو خواسته فعلی شما چیه ؟ برگشت به زندگی . میتونی شخصا بری و همسرتو پیدا کنی در محل کار . اگه ازت بخوام پرونده مهر مختومه کنی حاضری . بدون شرط و با اختیار خودت . چقدر حاضری برا همسرت بجنگی گذشت کنی .

    نگفتم تلاش نکردی جدی تر چطور . انقدر قدرت داری بری پیش مادر شوهرت ؟

    نیت من بد نبود فقط نگرانیتو برا زندگیت دیدم و از اون طرف اجرای مهرتو کمی شکه شدم ولی قضاوت نکردم .
    برمیگردم . خودتو برا سخترین راه ها آماده کن .

  4. 5 کاربر از پست مفید parsa1400 تشکرکرده اند .

    anoosh (یکشنبه 04 آبان 93), eli_h1986 (یکشنبه 04 آبان 93), paiize (یکشنبه 04 آبان 93), roozbeh220 (یکشنبه 04 آبان 93), شهراز (یکشنبه 04 آبان 93)

  5. #33
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    جمعه 24 فروردین 03 [ 05:12]
    تاریخ عضویت
    1391-8-10
    محل سکونت
    جنوب
    نوشته ها
    1,564
    امتیاز
    44,676
    سطح
    100
    Points: 44,676, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 40.0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First ClassOverdriveVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    7,967

    تشکرشده 6,441 در 1,459 پست

    حالت من
    Ashegh
    Rep Power
    358
    Array
    سلام دوست عزیز
    میدونم الان خیلی شرایط سختی داری وکلافه ای...
    امابایدقوی باشی ومحکم...شمااول بایدروی خودت کارکنی..بهت پیشنهادمیکنم تاپیکهای خانم سوده روبخون...همچنین خانم بهار68
    توی این تاپیکهاکارشناسها راهنمایی های خوبی داشتن...خانم سوده تونست خودش روقوی کنه...احساستش روکنترل کنه اکه بتونی تاپیکهاش رودنبال کنی وهمون شیوه رودرپیش بگیری عالی میشه

    به نظرمن اول برودادگاه وقضیه مهریه روفعلا کنسل کن!!به خاطربه دست آوردن اعتمادهمسرت...مهریه که هست وسرجاشه..نگرانش نباشین....
    امادرحال حاضربایدکاری کنی که دوباره شوهرت بهت اعتمادکنه...یاحداقل اون اس ام اس هایی که میفرستی روباورکنه....
    شوهرشماهم مقصره...ومشخصه که به مادرش وابسته ست...وگرنه نبایداجازه میدادبه خاطرتماس بامادرش یاگله های مادرش کاربه اینجابمشه اما دوست عزیز شمابایستی باسیاست رفتارمیکردی...به مادرش خیلی خیلی توجه میکردی..مطمن باش اگه یه مدت اینکارومیکردی مثلا شش ماه اونم جلوی شوهرت یاحتی درنبودش...دیگه شوهرت خیالش راحت میشد که همسرش به مادرش توحه داره...

    شماباسدطوری رفتارمیکردی که جای هیچ حرفی ازطرف مادرشوهرت باقی نمیزاشتی!!

    درحال حاضرصبورباشید..احساساتتون روکنترل کنید...تصمیمهای آنی وهیجانی نگیرید...
    هرکاری میخوای بکنی قبلش خوب فکرکن مشورت کن...حتی هرحرفی که میخوای به شوهرت بگی
    انتظارنداشته باش همسرت عکس العمل مثبت نشون بده ممکنه حتی چندماه طول بکشه تاشوهرت نرم بشه پس واسه اینه که میگم صبورباش واحساست روکنترل کن
    بایدمطالعه کنی..مهارتها رویادبگیری....توی همین سایت بگردوبخون....شایدمجبورباشی ماه هاتلاش کنی
    عمر که بی عشق رفت

    هیچ حسابش مگیر...

  6. 5 کاربر از پست مفید paiize تشکرکرده اند .

    eli_h1986 (یکشنبه 04 آبان 93), parsa1400 (یکشنبه 04 آبان 93), roozbeh220 (یکشنبه 04 آبان 93), سوده 82 (جمعه 09 آبان 93), شهراز (یکشنبه 04 آبان 93)

  7. #34
    Banned
    آخرین بازدید
    یکشنبه 29 فروردین 95 [ 20:54]
    تاریخ عضویت
    1393-7-27
    نوشته ها
    151
    امتیاز
    3,246
    سطح
    35
    Points: 3,246, Level: 35
    Level completed: 31%, Points required for next Level: 104
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    104

    تشکرشده 313 در 129 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام دوست عزیز

    مشکل شما قابل حل هست! کافیه که یک مقدار به حرف های دوستان خودت در این تالار عمل کنی. البته میدونم که چه چیزی مانع شما شده!

    ببین دوست عزیز من آقا هستم و دقیقاً به شما میگم که در فکر ، ذهن و روح همسر شما چه چیزی می گذرد! تجربه این شرایط از اجرای مهریه و خیلی بدتر از اون رو هم داشتم!!!!

    نبینم بعد از این بگی گیج شدم ! نبینم بگی نمیدونم اون میخاد چیکار کنه ! نگی نمیدونم هدفش چیه! چون من اینا رو بت میگم!!!!!!!!!

    شما زندگیت رو دوست داری. کم نه! زیاد! فعلاً اینکه اون دقیقاً میخاد چیکار کنه رو بذار کنار ولی من با احتمال 90 درصد بت میگم اون میخاد چیکار کنه . ولی مهم اینه که تو الان باید چیکار کنی چون فقط اقدامات خودت رو میتونی کنترل کنی نه اقدامات شوهرت رو !!!!!!!!!!!!

    دوستان درست گفتن نقطه آغاز مختومه کردن پرونده مهریه هست ولی شما نمیتونی!!!!!!! دلیل : تحت تسلط و نفوذ خانواده هستی و به اندازه کافی قدرت شخصیتی نداری که مستقلاً عملی رو انجام بدی . . .

    اگه نتونستی مهریه رو مختومه کنی دیگه با من حرف نزن! چون من فقط با یک انسان مستقل میتونم کنار بیام!

    همین الان بلند شو و بگو «این من هستم که تصمیم می گیرم» . به پدر و مادرت کمال احترام رو بذار ولی هیچ موقع نباید اونها تصمیمی بجای تو بگیرن. به اندازه کافی هم به شما «مشاوره غلط» دادن و نیازی نیست دوباره از اونها کسب تکلیف کنی. امروز باید بری و به پدرت بگی : «پدر عزیزم قصد دارم برای زندگی خودم تصمیم بگیرم» بگو «محبت و دلسوزی شما رو درک میکنم ولی قصد دارم خودم برای زندگی خود تصمیم بگیرم» بگو : «حتی اگر تصمیم من غلط بود بازهم شاد خواهم بود چون تصمیم خودم بوده نه تصمیم دیگران برای زندگی من»

    دوست عزیز بعد از اینکه این دیالوگ رو با خانوادت داشتی بیا اینجا تا با هم جلو بریم . به شما قول میدم که موفقیت وشادی نزدیکه . . .

  8. 10 کاربر از پست مفید بهزاد10 تشکرکرده اند .

    anoosh (یکشنبه 04 آبان 93), eli_h1986 (یکشنبه 04 آبان 93), paiize (یکشنبه 04 آبان 93), parsa1400 (یکشنبه 04 آبان 93), roozbeh220 (یکشنبه 04 آبان 93), واحد (سه شنبه 06 آبان 93), zendegiye movafagh (چهارشنبه 07 آبان 93), دختر بیخیال (یکشنبه 04 آبان 93), سوده 82 (یکشنبه 04 آبان 93), شهراز (یکشنبه 04 آبان 93)

  9. #35
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 01 فروردین 95 [ 01:40]
    تاریخ عضویت
    1393-7-24
    نوشته ها
    20
    امتیاز
    1,251
    سطح
    19
    Points: 1,251, Level: 19
    Level completed: 51%, Points required for next Level: 49
    Overall activity: 5.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    32

    تشکرشده 32 در 12 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام دوستان.
    از راهنمایی شما واقعا ممنونم و میدونم حق با شماست و درست میگید.

    من مهریه رو مختومه می کنم. من وقتی مجبور شدم اجرا بزارم اصلا فکرشم نمیکردم تا این حد پیش بره و اوضاع بدتر بشه.
    متاسفانه پدرم خیلی لجبازه و میخواد بخاطر کینه ای که از شوهرم گرفته بدجوری زمین بکوبتش. مامانمم بی تقصیر نیست یوقتایی آتیششو بیشتر کرده
    اما من باید چطور شوهرمو رام کنم؟ چکار کنم تا زیر سلطه مامانش نباشه؟

    آقا بهزاد شما که میگی میدونی تو سر شوهرم چیه میشه به منم بگی؟
    من هر روز ازش یک مدل حرف شنیدم
    یه بار میگه طلاقت نمیدم میبرمت اطراف شهر
    یه بار میگه 5سال دیگه طلاقت میدم
    یه بار میگه صبر کن مراحل داره چرا انقدر هولی جداشی؟؟
    اون اولش میگفت طلاقت میدم میام باهات دوست میشم
    من اصلا نمیفهمم حرفاشو
    الانم که کلا دیگه جوابمو نمیده

    به نظرتون من باید بازم بهش اس بدم یا بزارم یه مدت ازم بی خبر باشه.
    قدیما تا میدید همه چی داره تموم میشه به خودش میاومد زنگ میزد آشتی اما الان که عقدیم اصلا براش مهم نیست نبودنم. یا شایدم دلش به حق طلاقش خوشه

    من همین فردا میگم وکیلم پرونده رو مختومه کنه. بعدش باید چکار کنم؟

  10. 7 کاربر از پست مفید eli_h1986 تشکرکرده اند .

    anoosh (یکشنبه 04 آبان 93), paiize (دوشنبه 05 آبان 93), parsa1400 (یکشنبه 04 آبان 93), roozbeh220 (یکشنبه 04 آبان 93), واحد (سه شنبه 06 آبان 93), دختر بیخیال (یکشنبه 04 آبان 93), سوده 82 (جمعه 09 آبان 93)

  11. #36
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 18 شهریور 02 [ 00:23]
    تاریخ عضویت
    1393-6-17
    نوشته ها
    141
    امتیاز
    8,913
    سطح
    63
    Points: 8,913, Level: 63
    Level completed: 55%, Points required for next Level: 137
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger Second Class5000 Experience Points
    تشکرها
    597

    تشکرشده 274 در 108 پست

    Rep Power
    31
    Array
    خانم الی عزیز دوباره سلام..

    هنر این نیست که دخترها و پسر ها در اوایل آشنایی بصورت احساسی طرف رو در رویا فرو میبرند و عاشق میکنن بطوریکه طرف عقل از سرش میپره و به اصطلاح مخش زده میشه. هنر الان لازمه. نمیگم فقط شما. اما جذب و اشوه گری تخصص دختره که بتونه طرف رو از این رو به اون رو کنه. و میدونم در این شرایط سخته این کار. اما نشدنی نیست و میتونی خواسته هاتو اینجوری پیگیر بشی. ببین طرف مقابل برای اومدن و جذب شدن چی مانعش شده.

    راه دیگه هم هست. شما همسرتون رو به مشاوره دعوت کنید. شاید لازم باشه چند بار ازشون بخواید که بیان مشاوره و بهشون متذکر بشید که اگه اهمیتی برای حل مشکل قائل نشه باید با مشکلات بیشتری دستو پنجه نرم کنه و اگه همکاری کنه شما هم برای خواسته هاش اهمیت و ترتیب اثر قائل میشید.

    تعادل در تماس یا پیام یا عصبانیت و هرچیزی رو در نظر بگیرید. منظورم اینه دو طرف به یک میزان خواهان باشید. اما محبت رو فراموش نکنید. یک نکته هم بگم. همون طور که با یه جرقه کوچیک یک مشکل بزرگ میتونه ایجاد بشه، همونطور هم با یک جرقه کوچیک میتونه بهتر از قبل محبت بینتون برقرار بشه. در ضمن چرا به خدا توکل نمیکنید که مشکلتون رو حل کنه؟

  12. 6 کاربر از پست مفید Quality تشکرکرده اند .

    eli_h1986 (یکشنبه 04 آبان 93), paiize (دوشنبه 05 آبان 93), parsa1400 (یکشنبه 04 آبان 93), roozbeh220 (یکشنبه 04 آبان 93), دختر بیخیال (یکشنبه 04 آبان 93), سوده 82 (جمعه 09 آبان 93)

  13. #37
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 23 مهر 94 [ 12:10]
    تاریخ عضویت
    1393-6-01
    نوشته ها
    97
    امتیاز
    1,573
    سطح
    22
    Points: 1,573, Level: 22
    Level completed: 73%, Points required for next Level: 27
    Overall activity: 56.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered1000 Experience Points
    تشکرها
    487

    تشکرشده 191 در 73 پست

    Rep Power
    0
    Array
    متاسفانه پدرم خیلی لجبازه و میخواد بخاطر کینه ای که از شوهرم گرفته بدجوری زمین بکوبتش. مامانمم بی تقصیر نیست یوقتایی آتیششو بیشتر کرده
    ب پدرتون بگید اینجوری من داغون میشم که با لج و لجبازی ک چیزی درست نمیشه با این صحبتاتون منم دارم از حال هوای طرف مقابل با خبر میشم (کوبیدن!!)

    بگو پدر وقتی حق طلاق دست اونه چه فایده یکم با پدرتون صحبت کنید
    بیرونِ این خانه

    این سنگ‌هایی که به پایم می گیرند و رفتن را درد آورتر می کنند،

    همان هایی اند که سرت به آن ها خواهد خورد!

  14. 4 کاربر از پست مفید roozbeh220 تشکرکرده اند .

    eli_h1986 (یکشنبه 04 آبان 93), paiize (دوشنبه 05 آبان 93), دختر بیخیال (یکشنبه 04 آبان 93), سوده 82 (جمعه 09 آبان 93)

  15. #38
    Banned
    آخرین بازدید
    یکشنبه 29 فروردین 95 [ 20:54]
    تاریخ عضویت
    1393-7-27
    نوشته ها
    151
    امتیاز
    3,246
    سطح
    35
    Points: 3,246, Level: 35
    Level completed: 31%, Points required for next Level: 104
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    104

    تشکرشده 313 در 129 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط eli_h1986 نمایش پست ها
    سلام دوستان.
    از راهنمایی شما واقعا ممنونم و میدونم حق با شماست و درست میگید.

    من مهریه رو مختومه می کنم. من وقتی مجبور شدم اجرا بزارم اصلا فکرشم نمیکردم تا این حد پیش بره و اوضاع بدتر بشه.
    متاسفانه پدرم خیلی لجبازه و میخواد بخاطر کینه ای که از شوهرم گرفته بدجوری زمین بکوبتش. مامانمم بی تقصیر نیست یوقتایی آتیششو بیشتر کرده
    اما من باید چطور شوهرمو رام کنم؟ چکار کنم تا زیر سلطه مامانش نباشه؟

    آقا بهزاد شما که میگی میدونی تو سر شوهرم چیه میشه به منم بگی؟
    من هر روز ازش یک مدل حرف شنیدم
    یه بار میگه طلاقت نمیدم میبرمت اطراف شهر
    یه بار میگه 5سال دیگه طلاقت میدم
    یه بار میگه صبر کن مراحل داره چرا انقدر هولی جداشی؟؟
    اون اولش میگفت طلاقت میدم میام باهات دوست میشم
    من اصلا نمیفهمم حرفاشو
    الانم که کلا دیگه جوابمو نمیده

    به نظرتون من باید بازم بهش اس بدم یا بزارم یه مدت ازم بی خبر باشه.
    قدیما تا میدید همه چی داره تموم میشه به خودش میاومد زنگ میزد آشتی اما الان که عقدیم اصلا براش مهم نیست نبودنم. یا شایدم دلش به حق طلاقش خوشه

    من همین فردا میگم وکیلم پرونده رو مختومه کنه. بعدش باید چکار کنم؟
    ببین دوست عزیز. اگر نمیخای مشکلت حل بشه لطفاً وقت ما رو نگیر!

    باور کن شوخی نبود! شما دوباره داری حرف هایی میزنی که من نا امید میشم . یعنی چی که «مجبور شدم اجرا بزارم» یعنی چی که «متاسفانه پدرم خیلی لجبازه»

    اصل موضوع اینه : متاسفانه شما شخصیت مستقلی نداری . خیلی نا امید شدم که بازم داری از پدرت حرف میزنی. این موضوع نشان از ضعف شدید شخصیت شما داره. دوباره میگم اگر نمیخای مشکلت حل بشه لطفاً وقت ما رو نگیر!

    از این لحظه لطفاً اسمی از پدرت و مادرت نباشه. البته اگه واقعاً قصد داری مشکلت حل بشه . . .

    سوال کردی که «اما من باید چطور شوهرمو رام کنم؟ چکار کنم تا زیر سلطه مامانش نباشه؟» خوب عجله نکن. از اول کار آخر کار رو آرزو میکنی. این درست نیست . صبر کن. بزار قدم به قدم با هم جلو بریم . من اولین قدم درست رو به شما میگم. اگر شما اون کار رو نکردی دیگه امیدی به هیچ چیزی نداشته باش.

    قدم اول : دیالوگ با خانواده خودت و اعلام استقلال شخصیتی

    قدم دوم : بعد از اینکه قدم اول رو برداشتی میگم !!!!!!!!!!!!!!!!!!

    اما در اینجا به برخی سوالات شما پاسخ میدم تا حواست رو جمع کنی :

    سوال : آقا بهزاد شما که میگی میدونی تو سر شوهرم چیه میشه به منم بگی؟
    جواب : شوهر شما به شدت از شما خشمگین و ناراحت هست. اوضاع خطرناکی برای رابطه شما شده. اگر فوراً مهریه مختومه نشه و پیام های عاقلانه از طرف شما به ایشون مخابره نشه ، ممکنه کار از کار بگذره. ممکنه ایشون کم کم فکر کنه به یک زندگی جدیدی بدون شما . . .

    حرف های شوهر شما ارزش بررسی نداره!!!!!!!!!!!! چون دقیقاً اون چیزی نیست که انجام خواهد داد!!!!!! فقط باید اصل مطلب رو متوجه میشدید : ایشون میخاد در تقابل با فشارهای شما ، به شما فشار بیاره. اگر این تقابل طولانی بشه دیگه کار از کار خواهد گذشت . نیاز دارید که فوراً اقدام کنید در خصوص مختومه کردن مهریه و فوراً به ایشون یک پیام روشن و عقلانی مخابره کنید در خصوص آینده رابطه تون . . .

    خانم عزیز زندگی رو شوخی نگیرید . . .
    ویرایش توسط بهزاد10 : دوشنبه 05 آبان 93 در ساعت 08:31

  16. 4 کاربر از پست مفید بهزاد10 تشکرکرده اند .

    eli_h1986 (دوشنبه 05 آبان 93), roozbeh220 (دوشنبه 05 آبان 93), کیانا 93 (سه شنبه 23 دی 93), zendegiye movafagh (چهارشنبه 07 آبان 93)

  17. #39
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 01 فروردین 95 [ 01:40]
    تاریخ عضویت
    1393-7-24
    نوشته ها
    20
    امتیاز
    1,251
    سطح
    19
    Points: 1,251, Level: 19
    Level completed: 51%, Points required for next Level: 49
    Overall activity: 5.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    32

    تشکرشده 32 در 12 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام

    با توجه به صحبتاتون من میخواستم مهریه رو مختومه کنم با وکیلمم صحبت کردم
    تا اینکه امروز صبح خبر داد بهم یه نفر از طرف شوهرم تماس گرفته
    گفته من قراره وکیلش بشم میخواستم باهم مذاکره کنیم
    موکل من که طلاق میخواد اما موکل شما ظاهرا میخواد زندگی کنه اینو از اس هایی که داده فهمیدم
    انقدر نامرده قرار بود هیچکس نفهمه بهم اس میدیم
    تا لحظه آخرم زهرشو بهم ریخت
    دیگه مشخص شد که فقط دنباله طلاقه اونم از نوع توافقیش
    منم باهاش هیچ توافقی ندارم بره دادگاه اقدام کنه.

  18. کاربر روبرو از پست مفید eli_h1986 تشکرکرده است .

    roozbeh220 (چهارشنبه 07 آبان 93)

  19. #40
    Banned
    آخرین بازدید
    یکشنبه 29 فروردین 95 [ 20:54]
    تاریخ عضویت
    1393-7-27
    نوشته ها
    151
    امتیاز
    3,246
    سطح
    35
    Points: 3,246, Level: 35
    Level completed: 31%, Points required for next Level: 104
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    104

    تشکرشده 313 در 129 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط eli_h1986 نمایش پست ها
    سلام

    با توجه به صحبتاتون من میخواستم مهریه رو مختومه کنم با وکیلمم صحبت کردم
    تا اینکه امروز صبح خبر داد بهم یه نفر از طرف شوهرم تماس گرفته
    گفته من قراره وکیلش بشم میخواستم باهم مذاکره کنیم
    موکل من که طلاق میخواد اما موکل شما ظاهرا میخواد زندگی کنه اینو از اس هایی که داده فهمیدم
    انقدر نامرده قرار بود هیچکس نفهمه بهم اس میدیم
    تا لحظه آخرم زهرشو بهم ریخت
    دیگه مشخص شد که فقط دنباله طلاقه اونم از نوع توافقیش
    منم باهاش هیچ توافقی ندارم بره دادگاه اقدام کنه.
    خوب در این موضوع شما هم بسیار مقصر تشریف داری . البته هنوز هم دیر نشده ولی اینکه وکیل گرفته و اسم طلاق توافقی میاره ، بهتره بدونی که قصدش جدیه . . .

    ولی هنوز راه داره . نباید موضع بگیری . مسئولیت اشتباهت در اجرا گذاشتن مهریه رو قبول کن . فوراً به توصیه ای که در پست قبلی داشتم عمل کن . . .

    مگر برات ننوشتم که : «اوضاع خطرناکی برای رابطه شما شده. اگر فوراً مهریه مختومه نشه و پیام های عاقلانه از طرف شما به ایشون مخابره نشه ، ممکنه کار از کار بگذره. ممکنه ایشون کم کم فکر کنه به یک زندگی جدیدی بدون شما»

    حتماً باید اتفاق می افتاد تا متوجه میشدی؟؟؟ ولی هنوز هم دیر نیست به توصیه های پست قبلی عمل کن . شوهر شما نامرد نیست!! داره در تقابل با شما به شما فشار میاره ولی همونطور که قبلاً برات نوشتم :

    « اگر این تقابل طولانی بشه دیگه کار از کار خواهد گذشت . نیاز دارید که فوراً اقدام کنید در خصوص مختومه کردن مهریه و فوراً به ایشون یک پیام روشن و عقلانی مخابره کنید در خصوص آینده رابطه تون»

  20. 3 کاربر از پست مفید بهزاد10 تشکرکرده اند .

    eli_h1986 (چهارشنبه 07 آبان 93), roozbeh220 (چهارشنبه 07 آبان 93), کیانا 93 (سه شنبه 23 دی 93)


 
صفحه 4 از 5 نخستنخست 12345 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 13:45 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.