موضوع: چرا شوهرم نمیفهمه من چی میخوااااااااااااااااااااا اااااااااااااااااااااام

سلام مهرانه جان...
حالت چطوره؟
مگه شماهنوزبااون آقادرارتباطی؟؟؟!!!!
یعنی شماتمایل داری واون نداره؟؟؟!!!

سلام
رابطه با اون مرد یا هر رابطه ی اضافه ی دیگه، نشتی انرزی شماست.
اگه تمام هوش و حواست رو بذاری برای ساختن رابطه ات با همسرت مطمان باش جواب می گیری

تلاشی که با معنویت باشه با توکل باشه امکان نداره جواب نده
زندگی مشترک تقدس داره اگه براش ارزش قایل نباشی و با رابطه های غیر مشروع الوده بشه نه تنها بهتر نمیشه به بیراهه هم میره .
اگه به کاری یا هدفی دل بدی بهش میرسی همسر شما هم یک انسانه اما یا درون گراست یا افسردگی داره

که در هردو صورت راهکاری داره که بتونین باهم کنار بیاین .
زندگی مشترک همین تفاوت هاست که بتونی کنترلش کنی نه اینکه جا بزنی .

الان مشکل همسر شما سردی و بی ذوق بودنه که حتما دلیلی داره و مشکل شما رابطه با یک مرد دیگه است که اون هم دلیل داره ولی قابل توجیه نیست

مطمان باش تمام کارهایی که میکنیم یه انرزی از خودمون ساطع می کنه که طرف مقابل اون رو قشنگ حس می کنه .

موفق باشی

چرا به جای یک مرد، با یک زن رابطه برقرار نمی کنید؟ اگر هدفتون صحبت و درد و دل بدون حرف جنسی است،

یک دوست همجنس، نمی تونه این رابطه سالم را و این نیاز را تامین کنه؟

چرا سعی نمی کنید با خواهر و مادر و خواهر شوهر و ... بخشی از این نیازها را تامین کنید؟

صحبتی که می کنید را متوجه ام. نیازتون به توجه همسر و محبت کلامی و فیزیکی
همسر شما اهل ابراز محبتش نیست، برونگرا نیست و مثل شما تفریحات بیرون از منزل را دوست نداره.

اما راه حلش این نیست که شما بری با یک آقایی حرف جنسی یا غیر جنسی بزنی. مگه اون صحبتها برای شما می شد تفریح و پیکنیک؟ مگه اشکالاتی که به همسرت می گیری با صحبت آنلاین رفع می شد؟ شاید فقط 10 درصدش که اون هم شنیدن حرف عاشقانه، در ازای آلوده کردن روح و روانت و فشارهای عصبی رابطه ناسالم.

به جای همون آقا یا یک خانم دوستیت را نزدیک کن.
با خواهرت
با همکلاسی
همسایه
دوست

کسی که از قبل می شناسی، خانواده اش را می شناسی، می دونی آدمهای سالمی هستند.

می دونم چیزی که تو ذهنم بود منسجم ننوشتم. ولی الان نمی تونم بهتر از این بنویسم.

اگه اشکالی نداره می شه بگید چند ساله هستید؟ بچه دارید؟ یه کم بیشتر از خودتون بگید (اطلاعاتی که می گید حذف نمی شه، محتاط باشید)

سلام دوست عزیز
من در جریان تاپیک قبلیتون نیستم و بر اساس این تاپیک جواب میدم....شما به جای اینکه توی زندگی خودت دنبال راه حل باشی و مشکل پیش اومده رو حل کنی داری از مشکل فرار می کنی و خودت رو به دیگری میسپاری؟چرا؟مگه همسرت رو دوست نداری؟مگه زندگیت رو دوست نداری؟مگه همیشه باید رو به بالا حرکت کنیم تا آسمون رو ببینیم؟قدم اول دنبال راه حل باش نه فرار..پس فقط به خودت و همسرت و زندگیت فکر کن ....قدم بعدی ببین حرف دل همسرت چیه؟همسرت از اول اینجوری بوده یا تازگیها اینجوری شده؟اگه تازگیها اینجوری شده،رفتارهای خودت هم یه مروری بکن....سعی کن فعلا اون رو تغییر ندی خودت رفتارت رو محبت آمیزتر کنی....سورپرایزش کنی....خوشحالش کنی...کتاب براش بخری چون میگی اهل مطالعه است...بعد از یه چند روز باهاش صحبت کنی و کم کم بگی چی دوست داری اون هم با سیاست ....