به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 32 از 57 نخستنخست ... 21222232425262728293031323334353637383940414252 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 311 تا 320 , از مجموع 561
  1. #311
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 28 شهریور 00 [ 14:58]
    تاریخ عضویت
    1391-12-05
    نوشته ها
    604
    امتیاز
    13,683
    سطح
    76
    Points: 13,683, Level: 76
    Level completed: 9%, Points required for next Level: 367
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    3,960

    تشکرشده 2,293 در 573 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    0
    Array
    خداروشکر که هنوز خیلیامون با وجود مشکلات زیاد،حواسمون به زیبایی های زندگی هم هست

    من که خیلی نیست همسردار شدم! ولی یه خاطره هایی هست که شاید گفتنش نشون دهنده خودخواهی من باشه ولی باید بگم!

    تقریبا اوایل نامزدی یه روز رفته بودیم خرید باهم،هر دومون خسته شده بودیم،ولی خیلی اصرار داشتم که حتما اون روز وسایلی که میخوام رو بگیرم...
    از طرفی هم زمان محدودی برای با هم بودن داشتیم (و داریم!!!) و نامزدم خیلی دلش میخواست صحبت کنه باهام.
    بالاخره به میل من پیش رفتیم.چند تا چیز خریدم، فقط مونده بود کیف!
    که دیدم نامزدم تاکسی گرفت، فکر کردم میخواد تا پارکینگ بریم که ماشین رو برداره بریم خونه، خیلی ناراحت شدم. تو دلم گفتم دلش نمیاد خیلی واسم خرج کنه! تو ماشین باهام حرف زد درستی جوابش رو ندادم.
    تا اینکه پیاده شدیم،دیدم آوردم بازار کیف و کفش. گفت اونجا چند تا مغازه بیشتر نبود،اینجا بهتر میتونی انتخاب کنی. (چون شهر خودمون نبود بلد نبودم)

    خیلی از فکری که راجبش کرده بودم خجالت کشیدم.

    کیف هم خریدم و رفتیم خونه
    تااااااازه متوجه شدم چقدررررررررر نامزدم پاهاش درد گرفته بوده. تا اون موقع نمیدونستم بخاطر صافی کف پاهاش و طبی نبودن کفش هاش نباید این همه ساعت روی پا وای میستاده.
    با این حال منو این همه راه برد بازار مخصوص کیف.درصورتیکه میتونستیم بین همون چند تا مغازه هم انتخاب کنیم.

    وقتی هم رسیدیم گفت فقط میخوام نگاهت کنم،همین خستگیم رو در میبره.و همینطور نشسته بود و آروم لبخند میزد....
    یه ذره هم غر نزد،از درد پاهاش نگفت

    چقدر دلش میخواست اون روز باهام حرف بزنه ولی من بهش توجه نکرده بودم
    خیلی از خودخواهی خودم خجالت کشیدم
    ولی اون روز و رفتار همسرم رو هیچوقت فراموش نمی کنم

    پ. ن : منظورم از خونه ،خونه پدر همسرم هست!

    - - - Updated - - -

    اصلا نمیدونم چرا اینو تو این بخش گفتم! شاید خاطره عاشقانه مثل بقیه نبود، ولی واسه خودم خیلی خاطره خوب و عبرتی بود.
    اونم هنوز میگه روز خیلی خوبی بود!

  2. 33 کاربر از پست مفید reihane_b تشکرکرده اند .

    abi.bikaran (پنجشنبه 17 مهر 93), Aram_577 (پنجشنبه 17 مهر 93), baran.68 (پنجشنبه 17 مهر 93), del (چهارشنبه 16 مهر 93), e.v (پنجشنبه 21 اسفند 93), khaleghezey (پنجشنبه 17 مهر 93), m.reza91 (سه شنبه 15 مهر 93), marta (چهارشنبه 16 مهر 93), mina36 (پنجشنبه 17 مهر 93), mohi (شنبه 02 اسفند 93), paiize (چهارشنبه 16 مهر 93), rayehe (پنجشنبه 17 مهر 93), redalatkhah (چهارشنبه 16 مهر 93), sezavar (چهارشنبه 16 مهر 93), taraneh89 (چهارشنبه 12 آذر 93), terme00 (سه شنبه 15 مهر 93), فرشته مهربان (چهارشنبه 16 مهر 93), کیانا 93 (چهارشنبه 15 بهمن 93), کلانتر جو (چهارشنبه 25 بهمن 96), یه تنهای خسته (جمعه 18 مهر 93), واحد (یکشنبه 20 مهر 93), همساده (چهارشنبه 15 بهمن 93), مسافر زمان (چهارشنبه 16 مهر 93), مصباح الهدی (پنجشنبه 17 مهر 93), آرام دل (پنجشنبه 17 مهر 93), بهار.زندگی (چهارشنبه 26 آذر 93), بارن (یکشنبه 09 اسفند 94), دختر بیخیال (جمعه 18 مهر 93), رزا (چهارشنبه 16 مهر 93), شیدا. (پنجشنبه 17 مهر 93), شمیم الزهرا (چهارشنبه 16 مهر 93), عسل گیسو (یکشنبه 03 اسفند 93), صبا_2009 (چهارشنبه 16 مهر 93)

  3. #312
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 06 آبان 00 [ 20:15]
    تاریخ عضویت
    1393-7-16
    نوشته ها
    145
    امتیاز
    8,678
    سطح
    62
    Points: 8,678, Level: 62
    Level completed: 76%, Points required for next Level: 72
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    556

    تشکرشده 637 در 143 پست

    Rep Power
    36
    Array
    شاید عاشقانه نباشه ولی برای من ارزشمنده....2،3 شب پیش همسرم سر موضوعی از من دلخور بودن و با ناراحتی هم خوابیدن .فردای همان روز به من زنگ زدن که یک روز تعطیله و من میخوام مرخصی بگیرم بریم سفر ومیخوام جا رزرو کنم کجا دوست داری بریم؟؟ واین کلی برای من ارزش داشت که با وجود دلخوری به فکر من بود که برنامه سفر بگذاره.

    میان پرواز تا پرتاب...
    تفاوت از زمین تا آسمان است.
    پرواز که کنی، آنجا می‌رسی که خودت می‌خواهی!
    پرتابت که کنند، آنجا می‌روی که آنان می‌خواهند،
    پس پرواز را بیاموز...



  4. 22 کاربر از پست مفید گوش ماهی تشکرکرده اند .

    abi.bikaran (پنجشنبه 17 مهر 93), del (پنجشنبه 17 مهر 93), e.v (پنجشنبه 21 اسفند 93), khaleghezey (پنجشنبه 17 مهر 93), mina36 (پنجشنبه 17 مهر 93), mohi (شنبه 02 اسفند 93), paiize (پنجشنبه 17 مهر 93), reihane_b (پنجشنبه 17 مهر 93), فرشته اردیبهشت (جمعه 18 مهر 93), کلانتر جو (چهارشنبه 25 بهمن 96), یه تنهای خسته (جمعه 18 مهر 93), واحد (یکشنبه 20 مهر 93), همساده (چهارشنبه 15 بهمن 93), مسافر زمان (پنجشنبه 17 مهر 93), مصباح الهدی (پنجشنبه 17 مهر 93), آرام دل (پنجشنبه 17 مهر 93), بهار.زندگی (چهارشنبه 26 آذر 93), بارن (یکشنبه 09 اسفند 94), دختر بیخیال (جمعه 18 مهر 93), رزا (پنجشنبه 17 مهر 93), شیدا. (پنجشنبه 17 مهر 93), صبا_2009 (پنجشنبه 17 مهر 93)

  5. #313
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 06 تیر 97 [ 03:25]
    تاریخ عضویت
    1393-4-14
    نوشته ها
    172
    امتیاز
    4,248
    سطح
    41
    Points: 4,248, Level: 41
    Level completed: 49%, Points required for next Level: 102
    Overall activity: 2.0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    472

    تشکرشده 247 در 75 پست

    Rep Power
    29
    Array
    شوهرم سراسم پسردومم تقریبا همان اسمی راگذاشت که من دوست داشتم واین برایم خیلی شیرین وارزشمندبود

    - - - Updated - - -

    شوهرم وقتی یک چیزی می خواهدبرای خانه می خرد سعی می کندبهترین چیزهارابخردوطبق نظرمن باشدوبه نظرم این خیلی خوب است
    شوهرگلم خیییییلی مردباشرافتی هستی عزیزم می خوامت

  6. 18 کاربر از پست مفید سرگشته دوست تشکرکرده اند .

    abi.bikaran (شنبه 19 مهر 93), del (شنبه 19 مهر 93), mina36 (شنبه 19 مهر 93), mohi (شنبه 02 اسفند 93), paiize (شنبه 19 مهر 93), rayehe (جمعه 18 مهر 93), reihane_b (جمعه 18 مهر 93), terme00 (شنبه 19 مهر 93), کلانتر جو (چهارشنبه 25 بهمن 96), واحد (یکشنبه 20 مهر 93), همساده (چهارشنبه 15 بهمن 93), آرام دل (جمعه 18 مهر 93), بهار.زندگی (چهارشنبه 26 آذر 93), بارن (یکشنبه 09 اسفند 94), دختر بیخیال (جمعه 18 مهر 93), رزا (شنبه 03 آبان 93), شیدا. (شنبه 19 مهر 93), صبا_2009 (جمعه 18 مهر 93)

  7. #314
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    دوشنبه 03 اردیبهشت 03 [ 16:27]
    تاریخ عضویت
    1391-8-10
    محل سکونت
    جنوب
    نوشته ها
    1,565
    امتیاز
    44,711
    سطح
    100
    Points: 44,711, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First ClassOverdriveVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    7,972

    تشکرشده 6,443 در 1,460 پست

    حالت من
    Ashegh
    Rep Power
    358
    Array
    سلام
    منوشوهرم بیشتروقتمون باهم هستیم...ونهایت دوسه ساعت ازهم دورباشیم یابی خبر!!چون نمیتونیم..مخصوصا شوهرم!
    یه چیزدیگه هم بگم قبل ازخاطره...اینکه دیگه مثل قبلا زیاد اس نمیدیم وبیشترتماس میگیریم...وواقعاهم دلم تنگ شده واسه اون دوران...!!!

    چندشب پیش رفته بودیم عروسی دخترخاله شوهرم!
    منم حسابی سرگرم بودم وبایدبگم به کل همسرم رویادم رفته بود!!!
    بعدازشام بودکه شوهرم بهم اس داد ونوشت "سلام عزیزم...شام خوردی؟چکارمیکنی"؟

    وقتی خوندمش اینقدرذوق کردم که تاچنددقیقه یادم رفت جوابشوبدم!!شایدخیلی هااینجورپیامها روروزی چندباربهم بدن اماواسه من اصلا عادی نبود!!ازاینکه بعدازمدتها اون پیش قدم شد وحالموپرسید خیلی خوشحال شدم...خییییلی

    یادحرفهاش افتادم که خیلی وقت پیش زده بود!!میگفت من نمیتونم زیادازتوبی خبربمونم..یامثلا توخونه هستیم نروتواتاق دنبال کارهات ومنویادت بره...هروقت هم خودش کارداره توی یه اتاق دیگه میگه بیاپیشم...یامیگه دررومیزارم باز...اگه بسته باشه انگارازت دورمیشم

    خلاصه اینکه طاقت دوری همونداریم
    عمر که بی عشق رفت

    هیچ حسابش مگیر...

  8. 27 کاربر از پست مفید paiize تشکرکرده اند .

    abi.bikaran (شنبه 19 مهر 93), del (شنبه 19 مهر 93), girl66teh (شنبه 19 مهر 93), hira (یکشنبه 02 آذر 93), khaleghezey (شنبه 19 مهر 93), mina-mina (پنجشنبه 15 آبان 93), mina36 (شنبه 19 مهر 93), mohi (شنبه 02 اسفند 93), rayehe (شنبه 19 مهر 93), reihane_b (شنبه 19 مهر 93), terme00 (شنبه 19 مهر 93), کیانا 93 (چهارشنبه 15 بهمن 93), کلانتر جو (چهارشنبه 25 بهمن 96), گیسو کمند (چهارشنبه 29 بهمن 93), واحد (چهارشنبه 15 بهمن 93), همساده (چهارشنبه 15 بهمن 93), مصباح الهدی (شنبه 19 مهر 93), آرام دل (شنبه 19 مهر 93), بهار.زندگی (چهارشنبه 26 آذر 93), بارن (یکشنبه 09 اسفند 94), رزا (شنبه 03 آبان 93), سلیمانی (شنبه 19 مهر 93), شیدا. (شنبه 19 مهر 93), شمیم الزهرا (شنبه 19 مهر 93), شارلوت (شنبه 19 مهر 93), طلوع زیبا (یکشنبه 24 خرداد 94), صبا_2009 (شنبه 19 مهر 93)

  9. #315
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 06 تیر 97 [ 03:25]
    تاریخ عضویت
    1393-4-14
    نوشته ها
    172
    امتیاز
    4,248
    سطح
    41
    Points: 4,248, Level: 41
    Level completed: 49%, Points required for next Level: 102
    Overall activity: 2.0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    472

    تشکرشده 247 در 75 پست

    Rep Power
    29
    Array
    سلام بااینکه ازشوهرم دلخورم خاطره می گم ماتودوران عقدخیلی باهم خوب بودیم .یه شب 2-3ساعت فقط نشستیم باهم حرف زدیم ومیوه خوردیم خیلی خوش گذشت

  10. 13 کاربر از پست مفید سرگشته دوست تشکرکرده اند .

    mohi (شنبه 02 اسفند 93), reihane_b (چهارشنبه 12 آذر 93), taraneh89 (چهارشنبه 12 آذر 93), terme00 (شنبه 03 آبان 93), کلانتر جو (چهارشنبه 25 بهمن 96), واحد (یکشنبه 20 مهر 93), همساده (چهارشنبه 15 بهمن 93), آرام دل (شنبه 19 مهر 93), بهار.زندگی (چهارشنبه 26 آذر 93), بارن (یکشنبه 09 اسفند 94), رزا (شنبه 03 آبان 93), شیدا. (یکشنبه 26 بهمن 93), عسل گیسو (یکشنبه 03 اسفند 93)

  11. #316
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 06 آبان 00 [ 20:15]
    تاریخ عضویت
    1393-7-16
    نوشته ها
    145
    امتیاز
    8,678
    سطح
    62
    Points: 8,678, Level: 62
    Level completed: 76%, Points required for next Level: 72
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    556

    تشکرشده 637 در 143 پست

    Rep Power
    36
    Array
    دیروز جمعه بود همسرم از صبح خونه بود و با هم بودیم ،عصر همسرم برای کاری باید می رفت بیرون....بهم زنگ زد که چیزی یادم رفته و دارم میام از تو ماشین بردارم ....منم فکر کردم دیگه بالا نمیاد....زنگ زدو اومد بالا...در رو باز کردم دیدم یه دفعه محکم بغلم کرد....گفت :نمیدونم چرا انقدر دلم برات تنگ شده بود مه فقط به دوستم میگفتم زود گاز بده که من زودتر برسم به خانومم ،هیچوقت انقدر دلم تنگ نشده بود....من هم کلی ذوق زده و می پرسیدم واقعا انقدر دلت تنگ شده بود؟....چه لحظه قشنگی بوددددد....شبش خونه خواهرش دعوت بودیم،نشسته بودیم پیش هم دیدم دستم رو گرفت ،گفت:امشب فهمیدم خیلییییییییی دوسسسستتت دارم(با همین شدت!!)...یک ماه رفته بودی سفر انقدر دلتنگ نشده بودم...و من باز ذوق زده شدممممم....

    میان پرواز تا پرتاب...
    تفاوت از زمین تا آسمان است.
    پرواز که کنی، آنجا می‌رسی که خودت می‌خواهی!
    پرتابت که کنند، آنجا می‌روی که آنان می‌خواهند،
    پس پرواز را بیاموز...



  12. 14 کاربر از پست مفید گوش ماهی تشکرکرده اند .

    mina-mina (پنجشنبه 15 آبان 93), mohi (شنبه 02 اسفند 93), reihane_b (چهارشنبه 12 آذر 93), sara503 (شنبه 03 آبان 93), taraneh89 (چهارشنبه 12 آذر 93), terme00 (شنبه 03 آبان 93), کلانتر جو (چهارشنبه 25 بهمن 96), واحد (چهارشنبه 15 بهمن 93), همساده (چهارشنبه 15 بهمن 93), بهار.زندگی (چهارشنبه 26 آذر 93), بارن (یکشنبه 09 اسفند 94), رزا (شنبه 03 آبان 93), شیدا. (یکشنبه 26 بهمن 93), صبا_2009 (شنبه 03 آبان 93)

  13. #317
    Banned
    آخرین بازدید
    پنجشنبه 10 اردیبهشت 94 [ 12:28]
    تاریخ عضویت
    1393-10-18
    نوشته ها
    239
    امتیاز
    7,370
    سطح
    57
    Points: 7,370, Level: 57
    Level completed: 10%, Points required for next Level: 180
    Overall activity: 22.0%
    دستاوردها:
    SocialOverdriveTagger First Class5000 Experience Points3 months registered
    تشکرها
    703

    تشکرشده 881 در 199 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    0
    Array
    سلام عزیزان دلم
    من قبل از اینکه آزمایش بتا بدم یجورایی می دونستم که خبرهایی هست اما اصلا به روی همسرم نیاوردم و بهش گفتم مدتی زمان می بره و اون هم قبول کرد و گفت مشکلی نیست به خدا توکل کن


    تا اینکه دو روز پیش رفتم آزمایش خون دادم و جواب مثبت شد دیگه تصمیم گرفتم حسابی سوپرایزش کنم از اونجایی که موقع پسرم و اون دوتایی که از دست دادم بدون غافلگیری از قضیه بو برده بود این دفعه خواستم یه کمی خاص بهش بگم


    وقتی از سرکار برگشت بعد از صرف ناهار و کمی استراحت بهش گفتم بیاد تو اتاق و یه ساکی رو از کمد بالایی بیاره پایین !
    وقتی اومد سرمو نگه داشتم و داشتم خودمو مینداختم که منو گرفت و پرسید چی شدی ؟! رو سرم دست کشید گفت تب داری که !!(اصلا تب نداشتم :)) هیچی دیگه منم شروع کردم خودمو لوس کردن ! که زیاد حالم خوب نیست گفت پاشو بریم دکتر گفتم نه همینجا کنار تو بهترین دکتر برای من هست
    پرسید تو که خوب بود حالت !! نکنه باز بستنی خوردی؟!!!! حالا هر چی بهش می گفتم نه مگر قانع می شد داشت دعوام می کرد (اونم به خاطر بستنی نخورده:))
    منم که دیگه دیدم نقشه رمانتیکم داره اکشن میشه دیگه ادامه ندادم و برگه آزمایش رو بهش نشون دادم حسابی ذوق زده شده بود ........
    انقدر هوامو داره صبح که پسرم میخواد بره مدرسه نمیذاره من پاشم میگه تو دراز بکش و خودش صبحانه پسرمو آماده میکنه
    قبل از رفتنش کلی دعا میخونه و به سمت من می دمه بعدش میره سرکار
    وقتی اداره هست چند بار زنگ میزنه حالمو جویا میشه
    پسته ،گوشت ، جگر خریده دیروز خودش واسم کباب کرد پسته ها رو پوست میکنه ، میوه رو قشنگ واسم پوست میکنه میده من بخورم اصلا نمیذاره دست به سیاه و سفید بزنم
    اصلا دوست ندارم بره سرکار میخوام صبح تا غروب کنار من باشه
    ویرایش توسط آرام عشق : چهارشنبه 15 بهمن 93 در ساعت 09:08

  14. 14 کاربر از پست مفید آرام عشق تشکرکرده اند .

    khaleghezey (یکشنبه 26 بهمن 93), mohi (شنبه 18 بهمن 93), paiize (یکشنبه 26 بهمن 93), terme00 (چهارشنبه 15 بهمن 93), کیانا 93 (یکشنبه 26 بهمن 93), کلانتر جو (چهارشنبه 25 بهمن 96), گیسو کمند (چهارشنبه 29 بهمن 93), واحد (چهارشنبه 15 بهمن 93), همساده (چهارشنبه 15 بهمن 93), اقای نجار (سه شنبه 28 بهمن 93), بارن (جمعه 24 بهمن 93), شیدا. (یکشنبه 26 بهمن 93), عسل گیسو (یکشنبه 03 اسفند 93), صبا_2009 (چهارشنبه 15 بهمن 93)

  15. #318
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    یکشنبه 29 بهمن 02 [ 14:38]
    تاریخ عضویت
    1390-2-14
    نوشته ها
    1,633
    امتیاز
    42,408
    سطح
    100
    Points: 42,408, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialOverdriveVeteranTagger First Class25000 Experience Points
    تشکرها
    5,992

    تشکرشده 8,207 در 1,574 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    366
    Array
    یکی ا ز مشکلات من وهمسرم عدم ابراز کلامی محبت از جانب ایشون هست ایشون آدم شادی هستند اما به هیچ وجه با ظرافت کاری های رفتار با یک خانم آشنایی ندارند وهیچ میلی هم برای تغییر در رویه ندارند. اما بزرگترین امتیاز مثبت ایشون که باعث خلق ناب ترین لحظات عاشقانه ما می شه این هست که دوست دارندمن رو با سور پرایزهاش شاد وخوشحال کنه.

    نمونه اش چند هفته پیش بعد از یک روز کاری خسته کننده با رفتن دنبال پدر مادرم اون هم با ساعت هارانندگی طاقت فرسا ، فقط به خاطر خوشحالی من و پدرمادرم

  16. 14 کاربر از پست مفید بی نهایت تشکرکرده اند .

    khaleghezey (یکشنبه 26 بهمن 93), mohi (شنبه 02 اسفند 93), paiize (یکشنبه 26 بهمن 93), Pooh (یکشنبه 10 اسفند 93), کیانا 93 (یکشنبه 26 بهمن 93), کلانتر جو (چهارشنبه 25 بهمن 96), گیسو کمند (چهارشنبه 29 بهمن 93), آویژه (یکشنبه 26 بهمن 93), آرام عشق (پنجشنبه 14 اسفند 93), بارن (یکشنبه 09 اسفند 94), شیدا. (یکشنبه 26 بهمن 93), شمیم الزهرا (یکشنبه 26 بهمن 93), شاپرک 114 (یکشنبه 26 بهمن 93), عسل گیسو (یکشنبه 03 اسفند 93)

  17. #319
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 26 خرداد 97 [ 15:05]
    تاریخ عضویت
    1393-3-05
    نوشته ها
    177
    امتیاز
    5,897
    سطح
    49
    Points: 5,897, Level: 49
    Level completed: 74%, Points required for next Level: 53
    Overall activity: 14.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    337

    تشکرشده 305 در 123 پست

    Rep Power
    35
    Array
    دیروز ولنتاین بودمن ازشوهرم خواسته بودم که هدیه ای برام نگیره چون 4سال گذشته تواین روزگل وعروسک وشکلات وازاین جورچیزهاخیلی بهم داده
    برعکس من تاحالاتوولنتاین بهش هدیه ای ندادم راستش تاقبل ازاشنایی باشوهرم اصلانمیدونستم ولنتاین چی هست؟
    دیشب به جبران سال های قبل یه حرکتی کردم کیک پختم وبراش لازانیادرست کردم که خیلی دوست داره شمع وعودهم روشن کردم
    شوهرم دیشب اومدبه حرفم گوش کرده بودوچیزی نخریده بودگفت ماشین نداشته ودیروزخیلی درگیربوده نتونسته بره دنبال هدیه منم گفتم کارخوبی کردی من که بهت گفتم امسال هیچی نگیرخلاصه دیشب خیلی هم خوش گذشت بهمون
    اماامروزظهردست پراومد
    وای یه خرس طوسی بامزه بابلوزقرمزخریده برام وکپسول عشق وکاکائو خرسش خیلی بامزه اس انگارخیلی چرکه
    خیلی خوشحال شدم ازهدیه اش بااینکه خودم گفته بودم برام چیزی نگیره اماخوشحال شدم فکرکنم علتش همون بی توقع بودن بودکه باعث خوشحالیم شد
    خداروشکرمیکنم که شوهرم اینقدرخوبه وبه مناسبت هااهمیت میده اینقدردست ودلبازه وفقط به خوشحال کردن من فکرمیکنه خیلی دوسش دارم

  18. 10 کاربر از پست مفید شاپرک 114 تشکرکرده اند .

    khaleghezey (یکشنبه 26 بهمن 93), mohi (شنبه 02 اسفند 93), nazi1371 (پنجشنبه 07 اسفند 93), کلانتر جو (چهارشنبه 25 بهمن 96), گیسو کمند (چهارشنبه 29 بهمن 93), آرام عشق (پنجشنبه 14 اسفند 93), بارن (یکشنبه 09 اسفند 94), شیدا. (یکشنبه 26 بهمن 93), شمیم الزهرا (یکشنبه 26 بهمن 93), عسل گیسو (یکشنبه 03 اسفند 93)

  19. #320
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    یکشنبه 29 بهمن 02 [ 14:38]
    تاریخ عضویت
    1390-2-14
    نوشته ها
    1,633
    امتیاز
    42,408
    سطح
    100
    Points: 42,408, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialOverdriveVeteranTagger First Class25000 Experience Points
    تشکرها
    5,992

    تشکرشده 8,207 در 1,574 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    366
    Array
    یک هفته ای می شه سر یه سری مسایل سعی کردم از همسرم فاصله بگیرم البته از درست یا اشتباه بودنش اطمینان ندارم.

    پریشب تماس گرفت با بچه ها که آماده بشید بریم بیرون , بچه ها رو آماده کردم وفتی اومد خونه و دید خودم آماده نشدم گفت هیچ جا نمی ریم به خاطر بچه ها آماده شدم رفتیم مرکز تفریحی.

    رستوران خودش غذای مورد علاقمو سفارش داد بعد هم توی قسمت بازی مشغول بسکتبال بودم که اومد و با هم مسابقه دادیم با هم حرف نمی زدیم اما با اینکه اون برنده شد حس خوبی داشتم.

    نمی دونم خاطره ام عاشقانه بود اصلا یا نبود.

  20. 7 کاربر از پست مفید بی نهایت تشکرکرده اند .

    khaleghezey (پنجشنبه 14 اسفند 93), mari1 (پنجشنبه 14 اسفند 93), paiize (دوشنبه 25 خرداد 94), آرام عشق (پنجشنبه 14 اسفند 93), اقای نجار (پنجشنبه 14 اسفند 93), بارن (یکشنبه 09 اسفند 94), شیدا. (پنجشنبه 14 اسفند 93)


 
صفحه 32 از 57 نخستنخست ... 21222232425262728293031323334353637383940414252 ... آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 2 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 2 مهمان ها)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 17:45 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.