موضوع: خیانت در توافقات و کارهای بدتر از خیانت جنسی!!

سلام
واقعا از خوندن تاپیکتون متاسف شدم
البته من شک دارم که تمام ماجرا همین باشه و صد در صد شما هم هر چند نقش کوچکی در این اتفاقات داشتید که در تاپیکتون ناگفته مونده
اما من به عنوان یه پسر مجرد و کسی که در آینده مسلما ازدواج خواهد کرد از پاسخ بعضی خانوم ها به پست هاتون شدیدا احساس یاس و تاسف بهم دست داد و شدیدا هم به فکر فرو رفتم که سطح فکری غالب دختران و خانوم های این دوره و زمونه به چه شکل هستش که کلاهبرداری و زیر پا گذاشتن تعهدات اخلاقی شده حق طبیعی!!!
واقعا جامعه ما داره به کدوم سو میره؟ که کلاهبرداری و سو استفاده از نظر برخی از خانوم ها شده حق طبیعی!!!!
شما خونه ای خریدی و بنا به مشکلاتی همه چی رو به نام برادر خانومتون گرفتین و قرار شد که طی یه مدتی برادر خانومتون همه چی رو به نامتون بزنن و اخلاقا هم باید اینکارو میکردن روی واژه اخلاقا خیلی تاکید دارم ولی اون ها زیر همه چی زدند حالا من نمی دونم چطور بعضی خانوم ها از اینکار دفاع میکنن!!!
واقعا وقتی آدم اینچیزا رو میبینه با خودش میگه کسی که قراره همسر من و شریک زندگیم بشه چه سطح فکری داره؟ با این وضعیت چطور میتونم بهش اعتماد کنم؟ از کجا معلوم که این خانوم یه شخصی با این تفکرات نباشه؟ وای وای فکر کردن بهشم عذاب آوره
همین میشه که جوون ها دارن رو میارن به زندگی غربی بعد میگن که چرا این اتفاق داره میوفته!!!
اگه زندگی غربی غیر رسمی داشته باشی که اصلا مسئولیتی نداری و همه چی دوستانه خواهد بود ولی اگه زندگی رسمی داشته باشی دو طرف در همه چی شریک خواهند بود نه فقط در زندگی بلکه در مال و اموال حتی اگه دو طرف نتونن به زندگی ادامه بدنند به صورت کاملا دوستانه از هم جدا میشن و همه چی به صورت مساوی تقسیم خواهد شد و کسی بازنده نخواهد بود ولی در ایران این فقط مرد ها هستن که بازندن مهریه + نفقه + باختن خونه و زندگی و ...
البته از حق هم نگذریم دکتر جان شما معلومه که اصلا به پختگی لازم نرسیدید با توجه به ماجرایی که از مهریه و جریان خونه تعریف کردی و خیلی ساده بودید و درصد زیادی از این اتفاقاتی که امروزه دامنت رو گرفته کرده خودت بوده

سلام بچه ها بیایید در مورد ایشون جبهه نگیرید
اقای بهزاد یک مرد سنتی باعقاید سنتی وسخت کوش متعهدهستند ایشون یک بچه شهرستانی که باسعی وتلاش بسیارشون تونستند همونطور که خودشون تاکید داشتند در بهترین دانشگاه های ایران تحصیل کنند وبتونند از بهترین دانشگاه دعوت نامه وبورسیه بگیرند
اما به جای تشویق وتحسین و افتخار کردن وغرور ورزیدن چیزی که هر مردی به اون احتیاج داره چه چیزی عایدشون شد شبیخون زدن خیانت(از نظر هر کس خیانت تعریفی بسته به نظر شخص داره) ببینید چقد دل شون پره(مردم به داماد بیکار شون به داماد الوات شون به داماد معتاد شون به دامادی که به زنش خیانت جنسی هم داشته احترام میزارن. کانون زندگی رو دودستی نگه میدارن. نمیزارن پاشون به دادگاه باز بشه . )
اقای بهزاد من شما رو درک میکنم وتحسینتون میکنم به خاطر تلاش ومهربونی حسن نیت تون نسبت به همسرتون چون شایسته احترام وتحسین هستید اما بذارید خانمتون بفهمند بهشون فرصت بدید بذارید بذارید به دست وپاتون بی افتند وازتون عذر خواهی کنند بذارید این ماجرا ها از دل تون در بیاد بعد طلا قش بدید یابهش فرصت بدید خودتون هر جور صلاح میدونید شما تصمیم گیرنده هستیدخیلی از ادم ها که بلد نبودند تواین همدردی زندگی کردند یاد گرفتند نمونش من قبلا یک چیزی بودم مثل خانمتون همه این بحث ها ناشی می شود از نادانی ماکه به جای غرور کردن به شما تبدیل می شود به شبیخون زدن
بازم براتون ارزوی موفقیت میکنم انشالله با سعی پشتکار که شما دارید(هرساعت پیگیر تاپیک تون هستید)علاوه بر گرفتن دکترا از امریکا دکترای سیاست زندگی کردن از همدردی میگیرید

دوستان عزیز یاد آوری میکنم ما اینجا میایم تا بهم کمک کنیم. در خیلی تاپیکها مشاهده میکنم بعضی دوستان فقط دارن خودشونو خالی میکنن و سعی دارن کاستی های زندگیشون و تفکراتشون رو بدون ذکر دلیل منطقی تحمیل کنند.

خواهش میکنم از همتون انصاف و وجدان و اینکه خدا متوجه رفتار ماهست رو در نظر بگیرید. کمک به همدیگرو در اولویت همه چیز قرار بدید و در صحبت کردن افراطی نباشیم. یه وجه اشتراک بین همه انسانها هست و اونم وجدانه. پس هر کی هستیم و با هر دین و تفکری بزارید با وجدان و عقل ( دو سرمایه بزرگ انسانی ) با هم ، به هم کمک کنیم.

الان ایشون کمک میخوان نه سرزنش که چرا اعتماد کرده یا هزار تا نوشته. جواب سادست. ساده بوده. فکر میکرده کی داده و کی گرفته. فکر میکرده این احترامه و نه چک. کاری که اشتباه بوده و خودشون متوجه هستند.

دوست عزیزی که گفتند خیانت نیست. البته که هست. سو استفاده از هر اعتمادی یعنی خیانت. همسر و خانواده ایشون میدونن که ایشون به قصد پرداخت سکه و بخشیدن خونه به برادر خانم سند نزدن بلکه برای اعتماد بوده و باعث سو استفاده.

مسئاله دیگه شلوغ شدن تاپیک هست. علتشم مشخصه. مشکلات و قوانین و عرفهایی که مشکلاتو بدتر کردن و البته چیزی که آقای بهزاد با حالت سوم ازش نام بردن. یعنی خانم ها هم توقعات غربی دارن و هم توقعات شرعی. نمیشه. هم خدارو میخوان هم خرما. هیچ بار کجی به مقصد نمیرسه. کاملا .. کاملا طبیعی هست که آمار طلاق بیشتر هم خواهد شد و خوشبختیهایی که دست نیافتی و آرزوی مرده میشه. خودتون فکر کنید.

فقط حرف آخرم رو اینطور بیان میکنم. حدیث معروف... آنچه برای خود میپسندی برای دیگران هم بپسند و آنچه برای دیگری نمیپسندی برای دیگران هم نپسند. شما هیچ کدوم جای آقای بهزاد نبودید. بخدا قسم هر کدومتون اگه یه نفر یه سیلی فقط بزنه زیر گوشتون 180 درجه عوض میشید تا برسه جای آقای بهزاد باشید. اینکه تجربه نکردید واقعا درکش سخته و نباید بشینید پشت کامپیوتر و همین جوری حرف بزنید. بیاید به هم کمک کنیم. الان در این شرایط جای این حرفا نیست. آقاجون یه تصادف شده حالا سر طومان فاطی دعوا نکنید.

آقای بهزاد عزیز..
دوست من..

راستی یه چیزی رو باید بگم. برو بالا... بالاتر.. منظورم اینه از بالا نگاه کن ( نه خود پرستی ) فارغ از دنیا و اتفاقاتش و آدماش.. همه اینا میگذره. ممکنه دشمنت هم روزی دوستت بشه و برعکس. سعی کن باطن آدمارو ببینی و اینکه اگه احساسات بد، عصبانیت و خشم و نا آگاهی و ... رو ازشون بگیری ممکنه چقدر خوب بشن. کلیات رو نگاه کن و نه جزئیات. بعد از گذشت زمان ممکنه دلت ببخشه همه اینارو.. کامل صاف نمیشه ولی ممکنه ببخشه. چیزی که برای من اتفاق افتاد.

شاید بشه باز به زندگی فکر کرد. سخته. ولی شاید بشه... شاید..


و این تجربه 32 سال زندگی منه:

دنیا پر از آدمهای خوبیه که کارهای بد میکنن
و
دنیا پر از آدمای بدیه که کارهای خوب میکنن

کمو زیاد داره. اما هیچ چیز 100 در صد نیست. بد کامل و خوب کامل افسانست

آیاامکانش هست بانرمی وزبون خوش همسرتون روراضی کنیدباشمابیادخارج؟

دوباره سلام
راجب مطلبی که راجب حالت سوم گفتین،باید عرض کنم که نمیشه قضاوت کلی کرد.خیلی از همکارهای خانم من که متاهل هستن.از نظر مالی مسوولیت بیشتری نسبت به همسرانشون دارن.حتی تامین مسکن رو هم به عهده گرفتن.در عین حال بیشتر کارهای منزل و بچه داری رو هم به عهده دارن.اعتراضی هم ندارن و دارن زندگیشون رو میکنن.هر چند بهتره این تاپیک به بحث های زن و مرد تبدیل نشه.
مطلب اصلی که میخواستم خدمتتون بگم اینه که،ببینید بعضی وقتها ممکنه یک نفر به ما انتقادی بکنه که از نظر ما درست نباشه.ولی وقتی عده بیشتری انتقادی به ما دارن.قطعا باید این انتقاد مورد توجه ما قرار بگیره.و یه نکته مهم دیگه.
ببینید بعضی وقتها خدای بزرگ اتفاقاتی را برای ما پیش میاره که ممکنه در نگاه اول دردناک و آزاردهنده باشه.ولی در واقع اون اتفاق یه تلنگره که حتما ما بهش نیاز داشتیم.
اولین درسی که شما گرفتین.عدم اعتماد بیجا بوده.و اما درس دوم.
لطفا بدون قضاوت عجولانه و خشم پستهای دوستان رو مطالعه بفرمایید.وقتی عده زیادی به شما میگن دچار غرور هستین و انتقاد پذیری کمی دارین.لطفا این مورد رو جدی بگیرید.
باور کنید هیچ چیز به اندازه غرور ما رو دچار خطا و اشتباه نمیکنه.چه بسا اعتماد بیجای شما هم در نتیجه غرور بوده.و هیچ چیز به اندازه فروتنی و تواضع به ما برای بهتر شدن کمک نمیکنه.
و انتقادپذیری .این اتفاقی که براتون افتاده رو فرصتی بدونین برای بهتر شدن و انتقادهای دوستان رو جدی بگیرین.شما مجبور نیستین به همه انتقادها جواب بدین و خودتون رو مبرا کنید.به جای اون تامل کنید.
و نکته دیگه ای که من در پستهای شما متوجه شدم.قضاوت عجولانه هست که شما در پاسخ به دوستان داشتین.
شاید کسی نتونه توی این تاپیک به حل مشکل ازدواج شما کمک کنه.ولی قطعا این میتونه به اینکه شما متوجه اشتباهاتتون بشین کمک زیادی کنه.که این قطعا توی زندگی زناشویی شما هم تاثیر میذاره.(چه با همسر فعلی و چه با کس دیگه)

به عنوان مثال وقتی بقیه به شما انتقاد میکنن در مورد زدن همسرتون.لطفا در صدد توجیه برنیاین.این حرف که خیلیها میزنن که من موقع عصبانیت اختیارم رو از دست میدم.به هیچ وجه از لحاظ روانشناسی قابل قبول نیست.چه بسا فردی موقع عصبانیت همسرشو که از لحاظ بدنی ضعیفتر هست رو بزنه .ولی همین فرد در مقابل یه مرد که از خودش قوی تره،حتی با وجود عصبانیت شدید کاملا قادر به کنترل خودش باشه.

آخرین مطلبی که باید بهتون بگم اینه که شما قدرت تحلیل و استدلال زیادی دارین.این خیلی خوبه.ولی یه مطلبی رو بهتون بگم.بعضی وقتها استدلالهایی که ما برای توجیه خودمون و اتفاقهای زندگیمون توی ذهنمون هست یا به زبون میاریم.میتونه به شدت برای خودمون فریب دهنده باشه.یعنی میتونه ما رو دچار اشتباهات زیادی کنه.

به عبارت دیگه ما با اطمینان کامل اشتباهات بزرگی رو انجام میدیم.در اینکه که شما آدم باهوشی هستین شکی نیست.ولی لطفا فروتنی خودتون رو بیشتر کنید.مسوولیت اشتباهاتتون و تاثیر رفتارهاتون روی بقیه رو بپذیرین.
و از خدا بخواین که توی این راه بهتون کمک کنه.

اقای دکتر این شما هستید که پست منو نخوندید یا خوندید و اصلا تامل نکردید . شما اونقدر عصبانی هستید که بجز اونچه که تو فکر خودتونه به چیز دیگه ای فکر نمیکنید . من اصلا کار همسر شما رو نه تایید کردم نه توجیه . فقط سعی کردم به شما بگم نسبت به علت این کار هم فکر کنید . من گفتم هم شما و هم همسرتون مهارتهای زندگی رو بلد نیستید و تا زمانی که اونو یاد نگیرید هیچکدوم زندگی موفقی نخواهید داشت . همسر شما در طول 6 سال زندگی با شما کتک خورده و تحقیر شده . اگر من به جای ایشون بودم نه از شما خونه میخواستم نه مهریه فقط جونم رو بر میداشتم و فرار میکردم . شما اونقدر متکبر و مغرور هستید که حتی به ادمهایی که شما رو نمشناسند و سعی دارند بهتون کمک کنند هم توهین میکنید . وای به حال همسرتون . همه ما در زندگیمون ممکنه خیلی ناراحت و عصبانی شده باشیم .ولی عصبانیت و حتی مورد ظلم قرار گرفتن توجیه خوبی نیست برای ضرب و شتم طرف مقابل ویا تحقیر و توهین و بی ادبی . کاری که شما به راحتی و بدون ناراحتی انجام میدهید . حرفهای شما خیلی مسخره و غیر قابل باوره . اخه کی به خاطر نگذاشتن یه اچار در کشوی خودش دعوا راه می اندازه ؟ مگر اینکه با صحنه دیگری مواجه شده باشه یا از چیز دیگه ای ناراحت باشه . و هنوز من قانع نشدم شما چرا خونه ای رو که با زحمت خریدید رو به نام برادر خانمتون زدید ؟