سلام دوستان عزیز
خوشحال شدم دیدم هنوز تاپیکم خوانده میشه و دوستان نظر میدن.
منو مثل دخترشون دوست داشته باشن؟ خوب این خیلی خوبه، نظر لطفشونه.
اما بازم زندگیه ما از خانواده هامون جداست، با این تفاسیر یه روز باید خونه مامان من باشیم ، یه روز خونه مامان ایشون، هر روز هر روز زیاده!!
یه موردی که هست،(البته من اینطوری فکر میکنم) خانواده همسرم نمیتونن منو مثل دخترشون دوست داشته باشن، یعنی میتونن اونقدر دوست داشته باشن اما لزوما این دوست داشتن ممکنه منو راضی نکنه.آخه اگر منو اندازه دخترشون دوست داشته باشن، پس در مقابل انتظار دارن من مثل دخترشون باشم باهاشون، در حالیکه من نه روحیات اونارو میدونم نه لزوما شبیه دخترشون میتونم باشم چون ایشون مادر من نیستن و شایدلطفی که من به مادرم میکنم از نظر ایشون لطف نباشه . طبیعیه تنش داشته باشیم، پس توقعی که در مقابل این دوست داشتن ایجاد میشه یه مقدار اون دوست داشتنو خنثی میکنه. پس بهتره همون هفته ایی یه بار حداکثر باشه.و روابط پر از احترام و بدون دخالت بی مورد کفایت میکنه نه لزوما دوست داشتن زیاد.
بله من فکر میکنم همسرم درصد زیادی از این موارد رو باید داشته باشه تا من با خیال راحت بله بگم.این ایراد بزرگیه.فکر کنم یه مقدار کمالگرام. اما احساس میکنم تمام موارد ،موارد حیاتی بودن جز چند مورد کوچیک.آقای پاستا در مورد تاپیک من هم نظر میدادین ممنون میشدم.
علاقه مندی ها (Bookmarks)