با سلام جناب خوش خیال
به تاپیکتون دیگه سر نزدین، ما گفتیم شما دیگه رفتین ، فراموش هم کردین ، به نتیجه رسیدین!
اگه یک نیم نگاهی به تاپیک های گذشته اتون داشته باشین متوجه میشین باز هم یک قدم به جلو پیش رفتین ، این تاپیک ها نشان از پتانسیل شما در فراموشی این رابطه دارد!
خب پس شما که پتانسیل فراموشی و دارین چرا ازش استفاده نمیکنین؟
این پست های شما در تیرماه بوده:
ببینین دارای چه بار احساسی زیادی بوده! حتی حاضر نبودین قبول کنین ، ایشون هم یک انسان است، و مانند تمام انسان ها ممکنه بدی هایی داشته باشد، معتقد بودین فوق العاده خوب هستن و اصلا یک فرشته اند! مانند ایشون وجود نداره.
اما روز به روز که میگذره و به خوبی هاش که فکر میکنم (نه که بخوام فکر کنم.ناخودآگاه میاد توی فکرم) بیشتر و بیشتر بهش علاقمند میشم. دیگه واقعا مثل اسب توی گل گیر کردم:(
حسرتی که میخورم بخاطر مقایسش با همه ی آدم های این جامعست. هر روز دارم آدم هایی که با شوق و ذوق فراوون به سمت نابودی حرکت میکنن رو میبینم , باید حسرت یک آدم خوب رو بخورم. درسته دختر خوب زیاده ولی اون هم یک دختر خیلی خیلی خوبه.
شما کلا قبل از پست امروزتون ، 7 پست داشتین که فقط در چهار پستتون از خوبی این خانوم و خلق و خوی فرشته گونه اشون تعریف کردین !
اما به تایپکی که امروز زدین یک نگاهی بندازین.
این بیقراری شما از اینجا نشات میگیره ، که دوست ندارین فراموششون کنین، چون اولین رابطه اتون بوده، و احتمالا این قبیل رابطه ها رو درست نمیدونستین ، ولی مجوز اینجور روابط و برای ایشون قایل شدین، حتما موقعی هم که باهاشون حرف میزدین عذاب وجدان میگرفتین چون این روابط و درست نمیدونستین، ولی شما خودتونو توجیه میکردین که قراره ایشون همسرتون بشن و این روابط درست است! واشکالی ندارد!اینقدر این چند وقت از بدی هاش توی ذهنم گفتم که کشش دلم یخورده کم شده ولی بازم نمیفهمم چکارمه!!
اما حالا حس میکنین کارنامه زندگیتون دیگه سفید کامل نیست، نقاط کمرنگ خاکستری رنگی هم در آن قابل مشاهده است!
رابطه ای که انتظار داشتین دایمی بشه ، نه تنها دایمی نشده، بلکه اعتبار موقتیش هم به پایان رسیده!
برای همین سردرگم هستین ، از طرفی شما یک پسر هستین، طبیعیه که کشش زیاد نسبت به جنس مخالف در خود احساس میکنین،
طبیعیه که دوست دارین ازدواج کنین! اماا از نظر خانوادتون شرایطشو هنوز ندارین،
قبلا از طریق صحبت با این خانوم ارضای عاطفی میشدین، اما حالا کسی نیست که این بار عاطفی و از روی دوشتون برداره! بنابراین بی قرار شدین و احساس میکنین آرامش لازم و ندارین!
امیدوارم سعی نکنین ، این فشار عاطفی و از طریق ارتباطات نادرست دیگر یا راه هایی نادرست و راحت دیگری که همیشه شیطان برای ما انسان ها قرار میده ، درمان کنین.
اگه انسان با خدایی هستین، سعی کنین ارتباطتونو با خدا قوی تر کنین.
میتونین ، زمان هایی که بیکار هستین ، بجای فکر و خیال کردن، به کارهای مفید دیگری بپردازین، مثه ورزش کردن، یا حتی مطالعه !
میتونین در اینجور سایت ها فعالیت داشته باشین و تاپیک های مختلف ومقالات متنوعی و بخونین، هم اطلاعاتتون و بالاتر میبره و اجازه نمیده کار اشتباهی انجام بدین و شمارو با عواقب کارتون آشنا میکنه. هم اطلاعاتی بدست میارین که برای داشتن یک ارتباط درست و سازنده با همسر آینده اتون خیلی میتونه کمک کننده و مفید باشه.
شما مجبورین به همون دانشگاهی که ایشون تحصیل میکنن بروید؟
اگه به میل خودتون اینکارو میکنین، خب اینکارو نکنین ، سعی کنین حوالی دانشگاه نروین ، بجاش خودتون سرگرم درس خوندن بکنین.
اگه درستون تموم شده، میتونین در زمینه هایی که علاقه مندین ،تحقیقاتتون و گسترده تر کنین و حتی مقاله بدین ، هم در پیشرفت تحصیلیتون کمک کننده است. هم بشما اجازه فکر کردن به اینجور مسایل نمیده.
من خودم مدتیست موقع صحبتم با خدا ازشون همچین جمله ای و درخواست دارم ، اینجا هم زیاد این جمله و گفتم ، برای شماهم همچین آرزویی دارم!
براتون انتخابی عاقلانه و ازدواجی عاشقانه ای را آرزومندم!
علاقه مندی ها (Bookmarks)