به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 4 از 8 نخستنخست 12345678 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 31 تا 40 , از مجموع 71
  1. #31
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 03 آبان 98 [ 02:40]
    تاریخ عضویت
    1390-2-27
    نوشته ها
    480
    امتیاز
    12,382
    سطح
    72
    Points: 12,382, Level: 72
    Level completed: 83%, Points required for next Level: 68
    Overall activity: 66.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    645

    تشکرشده 634 در 321 پست

    Rep Power
    61
    Array
    شیدا جان ببخشید ولی بعد خوندن پستتون یهو خندم گرفت احساس کردم داشتید موهاتون میکندید
    اینکه گفتم سراسری میخونم بخاطر متن (
    من نمی دونم این مدرک تحصیلی چه ارزشی داره که به خاطرش آرامش زندگیت و غرور همسرت را داری از دست می دی. خانم عزیز از پدرت پول بگیری بری دانشگاه آزاد درس بخونی چی به زندگی شما اضافه می کنه؟ میگی برای آینده خودم هست و افتخار بچه ام که بگه مامانم فوق لیسانس داره و ... اولا که الان از هفتاد میلیون ایرانی، هشتاد میلیونش مدرک بالای فوق لیسانس داره. چیزی که زیاده دانشگاه و مدرک بی ارزش! ) شما بود میخواستم بگم واسه قبول شدنم زحمت کشیدم درس خوندم پس ادامه دادنش برام مهمه
    و دقیقا" متوجه نمیشم الان درس خوندن من اینقدر مساله هست؟؟؟من درست و غلطش نمیدونم فقط اینو میدونم اگه درسم از زندگیم حذف شه دیگه هیچ شادی ندارم هدف و انگیزه ندارم من گارد نمیگیرم و کاملا" به حرفهاتون دقت میکنم و فکر میکنم و سعی تو حل نقاط ضعفم دارم ولی شماهم لطفا" شرایط منو بفهمید من همیشه تنهام تنها باید خرید برم تنها مهمانی برم گردش حذف مسافرت حذف من حتی اجازه ندارم دکور خونم رو جابجا کنم!!!!
    الان که خونه و کنارش هستید چرا نمی تونید ساعت خوابش را تنظیم کنید؟
    چرا همه چیز را توجیه می کنید؟
    چرا اینقدر نسبت به زندگی و بچه و همسرتون بی مسئولیت هستید؟
    ساعت خوابش رو به 8 9 شب نرسوندم چون خودم 10 شب نمیخوابم و وقتی یه بچه 9 شب بخوابه 6 صبح بیداره و به نظرتون من که زودتر از 3 شب نمیخوابم چجوری 3 ساعت کلا" بخوابم؟؟؟ نگید بهم خوب زود بخواب خدا شاهده من نمیدونم چرا شب ها خوابم نمیبره پیش روانشناسم چندسال پیش رفتم گفت بعضی ها سیستمشون شب بیدار حالا نمیدونم این حرف چقدر درسته و فقط زمانی که سرکار میریم زودترین تایمی که خوابم میبرد 11 اینا بود حتی واسه درس خوندنم تو شب ارامش دارم نمیدونم علتش چیه بعدم من غیر ساعت خواب بچم میشه بگید نسبت به چه چیزی بی مسولیت بودم (بپه غیر خواب خیلی مسایل دیگم داره از غذا و تعویض و بازی تا چکاپ دکتر و ....)(خونم که والا من عین یه مستخدم فقط دارم سرویس میدم از نظافت و پخت و پز گرفته تا ....) ممنون میشم به همین صراحت بگید من چیکار کنم

  2. 2 کاربر از پست مفید sahra100 تشکرکرده اند .

    shahrzad61 (سه شنبه 15 مهر 93), شیدا. (دوشنبه 14 مهر 93)

  3. #32
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    سه شنبه 23 آذر 00 [ 07:11]
    تاریخ عضویت
    1388-1-20
    نوشته ها
    1,530
    امتیاز
    36,537
    سطح
    100
    Points: 36,537, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger Second ClassSocial25000 Experience Points
    تشکرها
    5,746

    تشکرشده 6,060 در 1,481 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    274
    Array
    به نظر من شوهر شما هنوز حس نکرده متاهل هست و فکر میکنه فقط پسر مامانش هست. در ایجاد این حس شما هم نقش عمده ای دارین.
    باید یاد بگیری زن باشی. نه رقیب درسی و کاری. خواسته های زنانه داشته باش و شوهرت رو هل بده به سمتی که خواسته هات رو برآورده کنه.
    اینکه کدبانوی خوبی هستی و خونه ت همیشه مرتبه و دخترت غذاش همیشه اماده و خوب هست خیلی عالیه ولی هیچ کدوم از اینها به شوهرت حس مرد بودن نمیده. شوهرت وقتی واسه شما خریدی کنه یا وقتی نیاز شما رو برآورده کنه حس میکنه مرد یه خونه هست.
    صحرا جان من می دونم که تغییر دادن همسرت کار آسونی نیست ولی واسه خودت هدف کوتاه مدت مشخص کن. و یکی یکی اهدافت رو محقق کن. زندگی شما مستعد طلاق نیست و کاملا پتانسیل خوب و عالی شدن رو داره.
    از کارهای خیلی کوچیکی که وظیف یه مرد هست و همسرت انجام نمیده شروع کن. مثلا شبا آشغال ها رو همسرت بگذاره پایین (اگه این کار رو نمیکنه) خرید مایحتاج خونه رو به همسرت بسپار، اما کم کم. مثلا یه بازه زمانی چند ماهه برای هر کدم در نظر بگیر. همه رو هم یادداشت کن که وقتی این عادت تو همسرت شکل گرفت جلوش بنویسی موفقیت آمیز. اینطوری انگیزه خودت واسه ادامه زندگی و بهبودش بیشتر میشه. خواسته های مالیت از همسرت رو بیشتر کن و به صورت نامحسوس تشویقش کن به کار کردن و مثلا یرای این کارت یه بازه زمانی یکساله در نظر بگیر. همسرت رو به سمت غیور شدن در زمینه مالی هدایت کن.

  4. 3 کاربر از پست مفید صبا_2009 تشکرکرده اند .

    sahra100 (پنجشنبه 10 مهر 93), shahrzad61 (سه شنبه 15 مهر 93), شیدا. (جمعه 11 مهر 93)

  5. #33
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 03 آبان 98 [ 02:40]
    تاریخ عضویت
    1390-2-27
    نوشته ها
    480
    امتیاز
    12,382
    سطح
    72
    Points: 12,382, Level: 72
    Level completed: 83%, Points required for next Level: 68
    Overall activity: 66.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    645

    تشکرشده 634 در 321 پست

    Rep Power
    61
    Array
    صبا جان سلام
    باید یاد بگیری زن باشی. نه رقیب درسی و کاری. خواسته های زنانه داشته باش و شوهرت رو هل بده به سمتی که خواسته هات رو برآورده کنه میشه بیشتر توضیح بدی باید چیکار کنم همسر من خوب تو خونه چیزی خراب شه درست میکنه خرید واسه خونه انجام میده ولی برای خرید هایی مثل پوشاک و... به هیچ عنوان همراهی نمیکنه .هیچ جا مهمونیو ... نمیاد و... خوب من چجوری باید به این چیزا ترغیبش کنم چجوری باید یاد بگیرم زن باشم چون یک عالمه سرچ کردم و چیزخاصی راجع به زن بودن به این معنی پیدا نکردم

  6. کاربر روبرو از پست مفید sahra100 تشکرکرده است .

    shahrzad61 (سه شنبه 15 مهر 93)

  7. #34
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 07 خرداد 99 [ 14:53]
    تاریخ عضویت
    1391-12-22
    نوشته ها
    4,428
    امتیاز
    70,050
    سطح
    100
    Points: 70,050, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    14,753

    تشکرشده 14,732 در 3,979 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    790
    Array
    اگر می خواهید برای صلح جهانی کاری انجام دهید به خانه خود بروید و به خانواده تان عشق بورزید .
    مادر ترزا

  8. #35
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 03 آبان 98 [ 02:40]
    تاریخ عضویت
    1390-2-27
    نوشته ها
    480
    امتیاز
    12,382
    سطح
    72
    Points: 12,382, Level: 72
    Level completed: 83%, Points required for next Level: 68
    Overall activity: 66.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    645

    تشکرشده 634 در 321 پست

    Rep Power
    61
    Array
    شیدا جان خیلی ممنون لینک اول خیلی بدردم نخورد
    ولی لینک دوم رو استفاده کردم خلاصه کتاب خوندم ولی حتما" کتاب میخرم و کامل میخونم (الان نمیدونم تو چه موقعیتی با همسرمم نمیدونم کارام چقدر غلط یا درست بوده و خیلی نیاز دارم خودم با یه الگویی تطبیق بدوم ببینم باید چیکار کنم)

  9. 2 کاربر از پست مفید sahra100 تشکرکرده اند .

    shahrzad61 (سه شنبه 15 مهر 93), شیدا. (جمعه 11 مهر 93)

  10. #36
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 01 اردیبهشت 94 [ 19:21]
    تاریخ عضویت
    1392-12-23
    نوشته ها
    67
    امتیاز
    1,387
    سطح
    20
    Points: 1,387, Level: 20
    Level completed: 87%, Points required for next Level: 13
    Overall activity: 6.0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    63

    تشکرشده 63 در 33 پست

    Rep Power
    0
    Array
    صحرا جان من تایپیک گدشته شما رو خوندم
    چون به آن زمان شبیه مشکلات من بود
    آقای sci همسرتون رو مشکوک به دو قطبی دونسته بودند
    شما هرچی به قول دوستان رو خودتون کار کنید ولی چون همسرتون اختلال شخصیتی ظاهرا داره واقعا بدون مشاوره و روانپزشک جوابی از سوی همسرتون نمیگیرید
    رو خودتون برای خودتون و آرامش خودتون و بچتون کار کنید
    با چنین مردی کمتر از یک سال نتونستم کنار بیام
    واقعا صبرتون قابل تقدیر هست
    سعی کنید همسرتون رو با مشاوره همراه خود کنید و جدا رو خودتون متمرکز بشید
    [SIGPIC][/SIGPIC]

  11. 2 کاربر از پست مفید mina64 تشکرکرده اند .

    sahra100 (جمعه 11 مهر 93), shahrzad61 (سه شنبه 15 مهر 93)

  12. #37
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 03 آبان 98 [ 02:40]
    تاریخ عضویت
    1390-2-27
    نوشته ها
    480
    امتیاز
    12,382
    سطح
    72
    Points: 12,382, Level: 72
    Level completed: 83%, Points required for next Level: 68
    Overall activity: 66.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    645

    تشکرشده 634 در 321 پست

    Rep Power
    61
    Array
    سلام
    دوستان میشه لطفا" منو راهنمایی کنید .من حق اشتراک پرداخت کردم ولی هیچ تغیری توی دسترسی هام ایجاد نشده و وقتیم تو قسمت فعال سازی اشتراک میرم هیچ ایمیلی برای فعالسازی برام نمیاد

    - - - Updated - - -

    یه مقدار مطلب و وقالات مختلف خوندم
    توی مطالب یه نوشته ای راجع به احساسات ناپایدار بود دقیقا" حالت همسر من در عرض چنددقیقه بدون علت حالتش عوض میشه ولی هیچ راه حلی نگفته بود میشه راهنماییم کنید.
    از طرفی مطمینم همسرم افسردس چون مرتب میگه من احساس میکنم زنده نیستم و همه چی برام شبیه یه تصویر
    جدیدا" دوست داره از بعضی چیزا فقط یه دونه داشته باشه یه ساعت یه عطر و...
    دلش میخواد همه وسایلش تویه جا باشه (مثلا" چندروز پیش دیدم وسایلش که روز ارایش بوده برداشته گذاشته یه گوشه کمد لباساش
    رابطه جنسی که نداریم اگرم نیاز پیدا کنه سعی میکنه مقابله کنه و یا فقط من تو رابطه باشم
    احساس میکنم همه چیز فیلتر منفی میکنه یعنی بگم خوبی میگه میخوای تیکه بندازی یا من دارم خیلی عادی حرف میزنم ومطمینم حالت پرخاشگرانه تو لحنم نیست ولی میگه تو به من میپری
    انگار فراموش میکنه مثلا" 10 بار یه غذا رو خورده هربار گفته خیلی خوشمزس دفعه 11 که درست میکنم انگار یادش میره میگه اینبار خوشمزس با دفعه های پیش فرق داره
    و جدیدا" سعس میکنه اخلاق های خوبش رو از دست بده مثلا" قبلا" بعد غذا حتما" تشکر میکرد ولی الان مخصوصا" تشکر نمیکنه
    میشه شما واسم تحلیل کنید داستان چیه؟

  13. کاربر روبرو از پست مفید sahra100 تشکرکرده است .

    shahrzad61 (سه شنبه 15 مهر 93)

  14. #38
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 03 آبان 98 [ 02:40]
    تاریخ عضویت
    1390-2-27
    نوشته ها
    480
    امتیاز
    12,382
    سطح
    72
    Points: 12,382, Level: 72
    Level completed: 83%, Points required for next Level: 68
    Overall activity: 66.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    645

    تشکرشده 634 در 321 پست

    Rep Power
    61
    Array
    سلام
    امروز به مشکلات خودم هم فکر کردم.ممنون میشم برای حل مشکل خودم و همسرم کمکم کنید
    1- به شدت خستم حتی وقتی از خواب بلند میشم شب ها زودتر از 3 4 خوابم نمیبره و صبح ها ساعت 10 بلند میشم ولی به شدت کسلم و از روز بدم میاد البته وقتی سر کار میرم هیچ مشکلی ندارم و یا وقتی همسرم سر کار میرفت صبح خیلی سرحال بلند میشدم ولی الان حتی وقتی خونم نباشه دوست ندارم بیدار شم
    2- خیلی سعی میکنم یه خط بین رابطم با فرزندم و همسرم بزارم ولی گاهی نمیشه و واکنش های ناخوداگاه عصبی نشون میدم به دخترم
    3- نمیتونم با همسرم حرف بزنم یعنی دلم میخواد خیلی چیزا بگم ولی نمیشه
    4- موقع ناراحتی ابتدا با ارامش برخورد میکنم ولی وقتی میبینم همسرم بیتوجه رد میشه خیلی عصبی میشم جدیدا" و بدوبیراه میگم یا سکوت میکنم و خودخوری ولی قطعا" یه واکنش فیزیکی عصبی مثل کوبیدن در یخچال و ... نشون میدم
    5- تصمیم میگیرم وضع موجود بهبود بدم ولی خیلی زود ناامید میشم و احساس میکنم چرا باید تحقیر بشم ؟ یا به چه قیمتی این رابطرو ادامه بدم
    6- همونجوری که با خانوادم رفتار میکنه منم با خانوادشم (البته اخیرا") مثلا" امروز که عید بود گفتم عصر یه سر بریم خونه مامانت گفت من هیچ جا نمیام نه خونه مامان تو نه خودم منم دیدم اینجوریه یه زنگم به خانوادش نزدم تبریک بگم نمیدونم درسته یا غلط
    7- دلم با زندگی نیست نمیدونم چجوری بگم منظورم نمیتونم دلم باهاش صاف کنم یا احساس نمیکنم این خونه مال منه نمیتونم به هیچ لحظه ای مطمین باشم

  15. 3 کاربر از پست مفید sahra100 تشکرکرده اند .

    shahrzad61 (سه شنبه 15 مهر 93), شیدا. (دوشنبه 14 مهر 93), صبا_2009 (دوشنبه 14 مهر 93)

  16. #39
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 06 آبان 93 [ 14:42]
    تاریخ عضویت
    1393-7-14
    نوشته ها
    5
    امتیاز
    63
    سطح
    1
    Points: 63, Level: 1
    Level completed: 26%, Points required for next Level: 37
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    7 days registered
    تشکرها
    12

    تشکرشده 4 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام صحرا
    من با سرچ کردن عنوان همسر بی توجه به مطالب تو توی این سایت رسیدم و سعی کردم تا جایی که میتونم بخونم. حتی اومدم توی سایت عضو شدم تا شاید بتونم حتی یک کلمه حرفی بزنم که راهی رو روشن کنه.
    صحرا نظر من اینه که تو اول بااااید فقط روی خودت کار کنی. فقط و فقط روی خودت. نمیدونم با چه سطحی از تحمل و آرامش وارد زندگی زناشویی شدی اما چیزی که الان معلومه اینه که تحملت خیلی کم شده و با این وضعیت نمیتونی زندگیت رو سر و سامون بدی.
    به نظر من تو باید مدتی به حل کردن مشکلاتت فکر نکنی و فقط زندگی روزمره تو بکنی . به همسرت به چشم یک همخونه که ازش هییچ انتظاری نداری نگاه کنی. تو باید ذهنت رو آزاد کنی. علت اینهمه خستگی که ازش حرف میزنی همینه. ذهنت خسته اس. باعث میشه هیچ لذتی از زندگیت نبری. باعث میشه از همسرت ایراد بگیری . روی ضعف هاش زوم کنی. طعنه بزنی و ...
    تو الان فقط تمرین آرامش کن . چشماتو ببند و به هیچچیز فکر نکن. یکم به ذهنت استراحت بده. شبا که بچه خوابه و خونه ساکته میتونی این کارو بکنی.
    من نمیدونم توصیه ای که کردم علمی هست یا نه اما چیزی بوده که برای خودم راهگشا بود و تحملم رو بالا برد.
    وقتی بتونی خودت رو کنترل کنی میتونی مشکلات زندگیت رو بهتر مدیریت کنی. حتی میتونی روی شوهرت تاثیر بذاری.

  17. 2 کاربر از پست مفید shahrzad61 تشکرکرده اند .

    sahra100 (دوشنبه 14 مهر 93), صبا_2009 (دوشنبه 14 مهر 93)

  18. #40
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    سه شنبه 23 آذر 00 [ 07:11]
    تاریخ عضویت
    1388-1-20
    نوشته ها
    1,530
    امتیاز
    36,537
    سطح
    100
    Points: 36,537, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger Second ClassSocial25000 Experience Points
    تشکرها
    5,746

    تشکرشده 6,060 در 1,481 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    274
    Array
    سلام صحرا جان.

    از سالم بودن وضعیت جسمیت مطمئن هستی؟ کمبود اهن و سایر ویتامین ها و ... نداری؟ چون این چیزا روی خستگیت تاثیر داره.

    به نظر من اگر بتونی برنامه خوابت رو تغییر بدی و شب ها زودتر به رختخواب بری روزها کمتر دچار خستگی میشی. البته نباید از تاثیر افسردگی روی وضعیت جسمی هم غافل بشیم.
    می تونی یه برنامه منظم برای یک یا چند هفته ت تنظیم کنی؟ شامل پیاده روی و نرمش، فعالیت های کوچیک برنامه ریزی شده مثلا مطالعه چند صفحه کتاب غیر درسی، تلفن زدن به دوستان و ... اگر چند هفته طبق برنامه مکتوب پیش بری وضعیت انگیزه ت بهبود پیدا میکنه.

    تکنیک های متوقف ساز فکر و ریلکس کردن و بخشیدن و ... که آقای sci توی سایت توصیه میکردند می تونه بهت کمک کنه که کمتر عصبی بشی.

    برای حرف زدن با همسرت باید اول بهش نزدیک بشی. من حس میکنم صمیمت رابطه تون خیلی کم شده، اگر سعی کنی از موضعات کم اهمیت شروع کنی به حرف زدن کم کم تمایلت به حرف زدن بیشتر میشه. در عین اینکه می تونی همزمان حرفات رو بنویسی ولی به همسرت ندی تا انرژی که اون حرفا می بره تخلیه بشه.

    با توجه به پست قبلیت من فکر میکنم شوهرت چندان هم بی مسئولیت نیست ولی افسردگی و سرخوردگی ناشی از کمالگرایی مانع از این میشه که شغلش رو حفظ کنه. یا در پی پیدا کردن کار باشه. اینکه باهات برای خرید لباس و ... نمیاد خیلی مساله حادی نیست اکثر مردها اینطوری هستند یا مهمونی رو تا یه حدی میشه اغماض کرد. تو شوهرت رو بهتر می شناسی چطور میشه به کاری علاقه مندش کرد؟ اصلا چی شد به رشته دومش علاقه مند شد و رفت سراغش؟
    اگر شوهرت حس کنه زندگیش در خظر هست بیشتر افسرده میشه با ممکنه تحریک بشه به فعالیت بیشتر؟
    نظر شوهرت در مورد مشاوره و دارو درمانی چیه؟
    ویرایش توسط صبا_2009 : دوشنبه 14 مهر 93 در ساعت 16:15

  19. 3 کاربر از پست مفید صبا_2009 تشکرکرده اند .

    sahra100 (دوشنبه 14 مهر 93), shahrzad61 (سه شنبه 15 مهر 93), شیدا. (دوشنبه 14 مهر 93)


 
صفحه 4 از 8 نخستنخست 12345678 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 17:04 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.