موضوع: زندان رفتن مجدد عنقریب همسر

نوشته اصلی توسط marta

با سلام
میشه یه مقدار بیشتر توضیح بدین. به چه دلیل برن زندان آخه؟؟؟

سلام.
تو تاپیکای قبلی مفصلا گفتم. بدهکاری میلیاردی که به خاطر بیخیال بازی و اعتماد بیش از حد و بی حساب کتاب بودن و ساده بازی توی بازاره...
فکر کنم دوستان قدیمی یادشون بیاد
دلم خیلی گرفته...
ظالمانه است که زندگی رو اینطور به نابودی کشوند.

میشه حداقل توی این تاپیک سکوت نکنید؟ چیزی بگین..حرفی بزنین با من...

سلام دوست عزیز خانم فرخ رو من تاپیکای قبلتونو نگاه کردم خیلی زیادن نمیشه همشو خوند تا به جوابی در اینجا برسید اگه ممکنه یه خلاصه ای از شرح ما وقع رو در این تاپیکتون بنویسید تا دوستان با مراجعه به همین تاپیکتون بتونن بهتون جواب بدن و ایشالا که مشکلتون حل بشه ولی اگر مشکلتون فقط مالیه و ریشه در مسایل مالی داره باید بگم که این نمیتونه دلیل اجازه دادن شما به دخالتای خانوادتون و خط و نشون کشیدن برا زندگی شما باشه زندگی مشترک بین شماوهمسرت مشترکه و نه خانواده ها و نه هیچکس دیگری حق دخالت یا تصمیم برای شما و زندگیتونو نداره دلایل جداییتو دلایل مشکلاتتو بنویس دلایل وایسادن و جنگیدن برای زندگیتم بنویس ببین همسرت ارزششو داره به پاش بشینی زندگیت ارزش تحمل این سختیا رو داره اگه همسرتو دوست داری باخوب و بدش با داروندارش میتونی بسازی اگه فرزندی دارید اینم میتونه یه پوین مثبت برای ادامه و شروع دوباره باشه. ببخشید اگه اینجوری میگم و احیانا اگه پیش خودتون گفتید تو شرایط من نبوده و نیست و داره ازبیرون شعارمیده . تنها دلیلی که به تاپیکتون جواب دادم وجه تشابه زندگیم و همسرم و بدهی همسرم باشماو زندگی و همسرتون بود منم همسر بی خیال و بی فکری دارم که هیچ مدیریت مالی نداره والان سومین شکست مالی رو تو زندگیمون بوجود آورده که باعث شده به زیر صفر بریم دقیقا الانم نه ماهه که با ندونم کاریاش تمام سرمایه کار خودش و چندتای دیگه رو به باد داده و الان نه ماهه هیچ درامدی نداشتیم و داریم زندگی میکنیم مشکلات مالیم دیر یا زود حل میشه ولی من پای همه چیزش وایسادم و اجازه دخالت به هیچ کس ندادم و الانم پشیمون نیستم و با وجود مشکلات مالی خداروشکر زندگی خوبی داریم

- - - Updated - - -

سلام دوست عزیز خانم فرخ رو من تاپیکای قبلتونو نگاه کردم خیلی زیادن نمیشه همشو خوند تا به جوابی در اینجا برسید اگه ممکنه یه خلاصه ای از شرح ما وقع رو در این تاپیکتون بنویسید تا دوستان با مراجعه به همین تاپیکتون بتونن بهتون جواب بدن و ایشالا که مشکلتون حل بشه ولی اگر مشکلتون فقط مالیه و ریشه در مسایل مالی داره باید بگم که این نمیتونه دلیل اجازه دادن شما به دخالتای خانوادتون و خط و نشون کشیدن برا زندگی شما باشه زندگی مشترک بین شماوهمسرت مشترکه و نه خانواده ها و نه هیچکس دیگری حق دخالت یا تصمیم برای شما و زندگیتونو نداره دلایل جداییتو دلایل مشکلاتتو بنویس دلایل وایسادن و جنگیدن برای زندگیتم بنویس ببین همسرت ارزششو داره به پاش بشینی زندگیت ارزش تحمل این سختیا رو داره اگه همسرتو دوست داری باخوب و بدش با داروندارش میتونی بسازی اگه فرزندی دارید اینم میتونه یه پوین مثبت برای ادامه و شروع دوباره باشه. ببخشید اگه اینجوری میگم و احیانا اگه پیش خودتون گفتید تو شرایط من نبوده و نیست و داره ازبیرون شعارمیده . تنها دلیلی که به تاپیکتون جواب دادم وجه تشابه زندگیم و همسرم و بدهی همسرم باشماو زندگی و همسرتون بود منم همسر بی خیال و بی فکری دارم که هیچ مدیریت مالی نداره والان سومین شکست مالی رو تو زندگیمون بوجود آورده که باعث شده به زیر صفر بریم دقیقا الانم نه ماهه که با ندونم کاریاش تمام سرمایه کار خودش و چندتای دیگه رو به باد داده و الان نه ماهه هیچ درامدی نداشتیم و داریم زندگی میکنیم مشکلات مالیم دیر یا زود حل میشه ولی من پای همه چیزش وایسادم و اجازه دخالت به هیچ کس ندادم و الانم پشیمون نیستم و با وجود مشکلات مالی خداروشکر زندگی خوبی داریم

سلام فرخ روی عزیز

1. لطفا یکبار دیگه (هرچند در تاپیک هایی که ازتون دیدم اینکارو انجام نداده بودید) واضح و با حوصله مسائل زندگیتون رو توضیح بدید و یه تاریخچه مختصر بگید.

2. هدفتون از این تاپیک روشن نیست. لطفا توضیح بدید در شرایط فعلی چه هدفی رو دنبال می کنید؟ و به تبعش از این تاپیک چه انتظاری دارید؟

نوشته اصلی توسط Nilofar mordab

سلام دوست عزیز خانم فرخ رو من تاپیکای قبلتونو نگاه کردم خیلی زیادن نمیشه همشو خوند تا به جوابی در اینجا برسید اگه ممکنه یه خلاصه ای از شرح ما وقع رو در این تاپیکتون بنویسید تا دوستان با مراجعه به همین تاپیکتون بتونن بهتون جواب بدن و ایشالا که مشکلتون حل بشه ولی اگر مشکلتون فقط مالیه و ریشه در مسایل مالی داره باید بگم که این نمیتونه دلیل اجازه دادن شما به دخالتای خانوادتون و خط و نشون کشیدن برا زندگی شما باشه زندگی مشترک بین شماوهمسرت مشترکه و نه خانواده ها و نه هیچکس دیگری حق دخالت یا تصمیم برای شما و زندگیتونو نداره دلایل جداییتو دلایل مشکلاتتو بنویس دلایل وایسادن و جنگیدن برای زندگیتم بنویس ببین همسرت ارزششو داره به پاش بشینی زندگیت ارزش تحمل این سختیا رو داره اگه همسرتو دوست داری باخوب و بدش با داروندارش میتونی بسازی اگه فرزندی دارید اینم میتونه یه پوین مثبت برای ادامه و شروع دوباره باشه. ببخشید اگه اینجوری میگم و احیانا اگه پیش خودتون گفتید تو شرایط من نبوده و نیست و داره ازبیرون شعارمیده . تنها دلیلی که به تاپیکتون جواب دادم وجه تشابه زندگیم و همسرم و بدهی همسرم باشماو زندگی و همسرتون بود منم همسر بی خیال و بی فکری دارم که هیچ مدیریت مالی نداره والان سومین شکست مالی رو تو زندگیمون بوجود آورده که باعث شده به زیر صفر بریم دقیقا الانم نه ماهه که با ندونم کاریاش تمام سرمایه کار خودش و چندتای دیگه رو به باد داده و الان نه ماهه هیچ درامدی نداشتیم و داریم زندگی میکنیم مشکلات مالیم دیر یا زود حل میشه ولی من پای همه چیزش وایسادم و اجازه دخالت به هیچ کس ندادم و الانم پشیمون نیستم و با وجود مشکلات مالی خداروشکر زندگی خوبی داریم

- - - Updated - - -

سلام دوست عزیز خانم فرخ رو من تاپیکای قبلتونو نگاه کردم خیلی زیادن نمیشه همشو خوند تا به جوابی در اینجا برسید اگه ممکنه یه خلاصه ای از شرح ما وقع رو در این تاپیکتون بنویسید تا دوستان با مراجعه به همین تاپیکتون بتونن بهتون جواب بدن و ایشالا که مشکلتون حل بشه ولی اگر مشکلتون فقط مالیه و ریشه در مسایل مالی داره باید بگم که این نمیتونه دلیل اجازه دادن شما به دخالتای خانوادتون و خط و نشون کشیدن برا زندگی شما باشه زندگی مشترک بین شماوهمسرت مشترکه و نه خانواده ها و نه هیچکس دیگری حق دخالت یا تصمیم برای شما و زندگیتونو نداره دلایل جداییتو دلایل مشکلاتتو بنویس دلایل وایسادن و جنگیدن برای زندگیتم بنویس ببین همسرت ارزششو داره به پاش بشینی زندگیت ارزش تحمل این سختیا رو داره اگه همسرتو دوست داری باخوب و بدش با داروندارش میتونی بسازی اگه فرزندی دارید اینم میتونه یه پوین مثبت برای ادامه و شروع دوباره باشه. ببخشید اگه اینجوری میگم و احیانا اگه پیش خودتون گفتید تو شرایط من نبوده و نیست و داره ازبیرون شعارمیده . تنها دلیلی که به تاپیکتون جواب دادم وجه تشابه زندگیم و همسرم و بدهی همسرم باشماو زندگی و همسرتون بود منم همسر بی خیال و بی فکری دارم که هیچ مدیریت مالی نداره والان سومین شکست مالی رو تو زندگیمون بوجود آورده که باعث شده به زیر صفر بریم دقیقا الانم نه ماهه که با ندونم کاریاش تمام سرمایه کار خودش و چندتای دیگه رو به باد داده و الان نه ماهه هیچ درامدی نداشتیم و داریم زندگی میکنیم مشکلات مالیم دیر یا زود حل میشه ولی من پای همه چیزش وایسادم و اجازه دخالت به هیچ کس ندادم و الانم پشیمون نیستم و با وجود مشکلات مالی خداروشکر زندگی خوبی داریم

سلام.
ممنون از توجه شما
مشکلات ما مالی نیست فقط. از انواع و اقسامه.(مال، طلاق عاطفی، تفاوت فرهنگ و خانواده ها، جن سی، و ...و ...) ریشه اصلی تمام مشکلات یه چیزه. همکاری نکردن همسرم در اصلاح اشتباهات و اصرار در رفتن به راه اشتباه.
من قبلا برای دونه دونه مشکلاتم تاپیک زدم و از نظر دوستان و مدیر همدردی استفاده کردم منتها من 50 درصد سهم دارم 50 درصد دیگه به عهده همسره که متاسفانه همکاری نمیکنه. نمیدونم چرا. یعنی به زبون میگه میخوام درست شم ولی درغمل هیچ...
وگرنه اگه به مشاوره رفتن باشه این 10 امین مشاوریه بود که رفتم...
اینکه گفتم خانواده ، تصمیم نهایی رو من میگیرم کما اینکه توی این 7-8 سال هیچ اطلاعی نداشتن و وقتی همسرم زندان رفت متوجه شدن تازه.
من حدود10 ماه پیش تصمیم نهاییم بر جدایی رو به خانواده ام اعلام کردم اونا خواهش کردن به خاطر بچه بازم بهش فرصت بدم (وارد شدن خانواده و اتمام حجت به خاطر این بوده) گفتن صبر کن تا بیاد بیرون ببینیم عوض شده یا نه. دوباره 5-6 ماه زندگی کردیم همون کارا و اخلاقا... 1-2 ماه پیش مجددا به خانواده ام اغلام کردم قصدم جداییه بار خواهش و التماس کرد و خانواده ام گفتن باز هم فرصت بده بهش تا عید...برای خراب کردن زندگی دیر نمیشه...که دوباره موضوع دیشب پیش اومد

خالا همه اینا رو نوشتم که بگم چرا این آدم انقد لجوجه؟ چرا من هرچی فرصت 10 باره و 100 باره بهش میدم باز آش همونه و کاسه همون؟
شاید فرصت دادنام بدعادتش کرده؟ پیش خودش میگه این که ول نمیکنه بره بیخیال چرا خودمو عوض کنم یا برم دنبال اصلاح اشتباهام؟
واقعا راه صحیح در مواجه با چنین ادمی چیه؟

نوشته اصلی توسط میشل

سلام فرخ روی عزیز

1. لطفا یکبار دیگه (هرچند در تاپیک هایی که ازتون دیدم اینکارو انجام نداده بودید) واضح و با حوصله مسائل زندگیتون رو توضیح بدید و یه تاریخچه مختصر بگید.

2. هدفتون از این تاپیک روشن نیست. لطفا توضیح بدید در شرایط فعلی چه هدفی رو دنبال می کنید؟ و به تبعش از این تاپیک چه انتظاری دارید؟

سلام ممنون از توجه شما
هذفم 2 تاس
همدردی دوستان و اروم کردن من چون بسیار پریشونم و واقعا نمیدونم چی درسته چه غلط

2 اینکه در برابر این آدم چیکار باید بکنم؟ فققققققط راه خودشو میره و لاغیر.میگن بالاتر از سیاهی رنگی نیست. دیگه بدتر از این نمیتونست باشه که توی حاملگی من و روز تولد بچه اش زندان باشه که اتفاق افتاد اما بازم راه خودشو میره تو مسائل مالی. بیفکری، بیخیالی،
مثلا یه نمونه اش.
هیچ قراردادی حاضر نیست ا شرکاش بنویسه.
در ازای 180 میلیون پولی که داده هیچی نگرفته، نه چک، نه سفته،نه قرارداد محضری و ....

هیچ کسی رو طرف مشورت قرار نمیده، اعتماد به نفش کاذب داره، بسیار خود رائ هس، بسیار غد و لجبازه، خیلی خودخواهه،
وااااااای از دست این آدم...
هزار بار این قضیه رو تموم شده تلقی میکنم و برنامه هام رو برای زندگی پس از طلاق میچینم اما باز میگم حالا یه فرصت دیگه هم بده و .....
باز همینه...

سلام.

من قبلا یه نظر واستون گذاشته بودم که واسه طلاق هیچ وقت دیر نمیشه و فرصت بدین ولی الان

فکر میکنم وقتش باشه پایان رو اعلام کنید. شما سهمتون در تلاش و فرصت دادن رو تکمیل کردین.

در این حالت هم اینکه چرا همسرتون اهل مشورت نیست، لجبازه و ... کمک کننده نیست. به فکر خودتون و آینده فرزندتون باشید نه گذشته و همسرتون.