به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 4 از 8 نخستنخست 12345678 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 31 تا 40 , از مجموع 77
  1. #31
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 03 اسفند 99 [ 10:31]
    تاریخ عضویت
    1393-3-04
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    711
    امتیاز
    20,258
    سطح
    89
    Points: 20,258, Level: 89
    Level completed: 82%, Points required for next Level: 92
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialOverdriveTagger First Class10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    3,890

    تشکرشده 2,698 در 675 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    138
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط شیدا. نمایش پست ها
    آقای پارسا همیشه دیدم که خیلی دلسوزانه اعضای تالار را راهنمایی می کنید.
    مطمئنم که منظور بدی نداشتید.

    ولی ما نمی دونیم چه اتفاقی تو این زندگی افتاده که اون آقا هفت سال زندگی را گذاشته کنار و رفته.
    به چه مرحله ای رسیده که خونه اش را ترک کرده.

    اونور این موضوع هم آدمی هست که حتما دلایلی برای خودش داره و حرفهایی. چرا مرگ شوهرت؟؟؟
    شیدا ج سلام
    چون میدونم سما شوهرشو دوست داره و با این همه دوری و تنهایی تو این 5 ماه بازم حاضر نیست خانوادشو مطلع کنه . کمی برداشت شما تند بود . اولا دور از جون شوهر سما خانم . ولی خواستم واقعیت تو دل سما روشن کنم تا از دلش بیاد خانوادشو در جریان بذاره.
    نه به خدا منظور بدی نداشتم و خود سما میدونه که من با جدایش موافق نیستم ولی روند حرکتی همسرشون تو شطرنج زندگی سما طوریکه ایشونو تو چند حرکت آینده مات خواهد کرد ومن از تنهایی سما بیشتر میترسم تا جداییش .

    شیدا ج خدا قسمت کافر نکنه نمیدونی بازی بازندگی چه دردی داره دور از جون زندگیت هزار سال انشالله

    ما که تحمل قهر نداشتیم چی به سرمون اومد . نباید اینجا بگم تنهایی هزار فکر غلط به ذهن آدم میاره که آدم با خودش راحت به اعماق دریای سیاه میبره
    درسته بارها گفتم شاید از نظر خانمم منم مقصر باشم ولی حتی اگه مقصر هم باشم این سزام نیست همینطور بانو سما .
    همسرم هنوز برا رفتنش دلیلی نداره ؟

    شیدا ج صحبت با همسر یه چیز .صحبت با وکیل یه چیز دیگه . بله اگه همسر ایشون بخواد برگرده و سما خطایی کرده باشه صد در صد باید عذر خواهی کنه و ابراز پشیمونی کنه . ولی اینکه از آدم مدرکی بگیرا و بر علیه خودت استفاده کنن زور داره
    نمیخواستم بگم ولی به همسر سما اعتمادی نیست باید در زبان و حرکات دقت کرد تا خدا نکرده تو چاله خودش نیفته

    شیدا من همون پارسای دلسوزم و از خودم تعریف نمیکنم دنیا عمرش کمه ومن از همه جلو ترم ولی عذر میخوام از بانو سما بانوشیدا راست میگه شاید از رو ناراحتی نوشتم . حق با شماست . خوشحالم که ایرادمو بهم گوش زد کردی ممنون
    بدرود

  2. 3 کاربر از پست مفید parsa1400 تشکرکرده اند .

    نیکا 55 (شنبه 10 آبان 93), رزا (شنبه 29 شهریور 93), شیدا. (یکشنبه 30 شهریور 93)

  3. #32
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 28 مهر 97 [ 00:58]
    تاریخ عضویت
    1393-2-06
    نوشته ها
    149
    امتیاز
    4,960
    سطح
    45
    Points: 4,960, Level: 45
    Level completed: 5%, Points required for next Level: 190
    Overall activity: 9.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    143

    تشکرشده 263 در 86 پست

    Rep Power
    26
    Array
    ممنونم از دوستان خوبم.. چشم آقا پارسا به خانوادم میگم ولی کم کم.. فکر نکنم درست باشه یه دفعه بگم رفته وکیل گرفته.. اگر یه وکیل خوب پیدا کردم که بتونه اطلاعات کامل و دقیق بهم بده میرم پیشش......... شیدا جان من اگر اومدم تو این تالار برای این بود که با برطرف کردن مشکلات خودم بتونم زندگیمونو درست کنم. پس تمرکزم رو اشتباهات خودم بود در حالیکه اشتباهات همسرم خیلی بیشتر بوده.... همسرم یک سری دلایل برای تصمیمش میاره که از نظر همه بهانه ست, و طبق نظر خانوادش , مشاور و دوستانش ایشون تازه هوس زندگی مجردی کرده, نمی خواد دیگه زیر بار مسولیت باشه چون تو سن خیلی پایین ازدواج کرده و پشیمونه..... مدام میگه تو بد نیستی اما من نمی خوام دیگه

  4. 5 کاربر از پست مفید sama_t تشکرکرده اند .

    parsa1400 (یکشنبه 30 شهریور 93), roozbeh220 (یکشنبه 30 شهریور 93), نیکا 55 (شنبه 10 آبان 93), خیال تو (یکشنبه 30 شهریور 93), رزا (یکشنبه 30 شهریور 93)

  5. #33
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 07 خرداد 99 [ 14:53]
    تاریخ عضویت
    1391-12-22
    نوشته ها
    4,428
    امتیاز
    70,050
    سطح
    100
    Points: 70,050, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    14,753

    تشکرشده 14,732 در 3,979 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    790
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط sama_t نمایش پست ها
    ممنونم از دوستان خوبم.. چشم آقا پارسا به خانوادم میگم ولی کم کم.. فکر نکنم درست باشه یه دفعه بگم رفته وکیل گرفته.. اگر یه وکیل خوب پیدا کردم که بتونه اطلاعات کامل و دقیق بهم بده میرم پیشش......... شیدا جان من اگر اومدم تو این تالار برای این بود که با برطرف کردن مشکلات خودم بتونم زندگیمونو درست کنم. پس تمرکزم رو اشتباهات خودم بود در حالیکه اشتباهات همسرم خیلی بیشتر بوده.... همسرم یک سری دلایل برای تصمیمش میاره که از نظر همه بهانه ست, و طبق نظر خانوادش , مشاور و دوستانش ایشون تازه هوس زندگی مجردی کرده, نمی خواد دیگه زیر بار مسولیت باشه چون تو سن خیلی پایین ازدواج کرده و پشیمونه..... مدام میگه تو بد نیستی اما من نمی خوام دیگه

    همسرتون به یه حسی رسیده که براش قابل بیان نیست، فقط می دونه که دیگه نمی تونه

    هر چی هم بگه، شما می خواهید بگید بهانه است. اتفاقا اگر سال اول زندگی به این مرحله می رسید می شد دلایل واضح و مشخصی بگه.
    ولی وقتی بعد از هفت سال زندگی به اینجا می رسه، یعنی ذره ذره رسیده و اون ذره ذره ها را نمی تونه واضح پیدا یا بیان کنه. شاید یه مشاور بتونه کمکش کنه در بیان چیزی که به اینجا رسوندتش.

    هیچ کس آرامش و زیبایی زندگی متاهلی را به مجردی و بلاتکلیفی و آلاخون والاخونی (مخصوصا بعد از طلاق) ترجیح نمی ده.
    پس نگید هوس زندگی مجردی کرده.

    حتی رفتار الانش هم نشون می ده داره نهایت تلاشش را می کنه که با اخلاق و انسانی با موضوع برخورد کنه.
    ایشون که کل خانواده اش وکیلند و الان هم وکیل گرفته اینقدر می دونه که می تونست تو خونه بمونه، دو تا داد سر شما بزنه و کاری کنه که خونه را ترک کنی

    بعد هم دعوا و شلوغ بازی و ...
    با رد و بدل کردن حرف بین فامیل و دوست و آشنا موضوع را بحرانی تر کنه و حرمتها برداشته بشه و ...

    بعد هم عدم تمکین و پله های دادگاه و ... برسی به جایی که یه چیزی هم دستی بدی و بری.

    حس می کنم این آدم نمی تونه بی وجدان باشه.
    یا خیلی ترسو و بزدل و بی جراته (فرض دورتر)
    یا آدم دلسوز و اخلاقمندی که متوجه شده نمی تونه ادامه بده (فرض نزدیکتر)
    اگر می خواهید برای صلح جهانی کاری انجام دهید به خانه خود بروید و به خانواده تان عشق بورزید .
    مادر ترزا

  6. 2 کاربر از پست مفید شیدا. تشکرکرده اند .

    del (شنبه 05 مهر 93), parsa1400 (یکشنبه 30 شهریور 93)

  7. #34
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 28 مهر 97 [ 00:58]
    تاریخ عضویت
    1393-2-06
    نوشته ها
    149
    امتیاز
    4,960
    سطح
    45
    Points: 4,960, Level: 45
    Level completed: 5%, Points required for next Level: 190
    Overall activity: 9.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    143

    تشکرشده 263 در 86 پست

    Rep Power
    26
    Array
    خانم شیدا ممنون از اینکه وقت می ذارید و نظرتونو بیان میکنید . با این حرفتون که میگید ذره ذره رسیده به اینجا موافقم , قطعا منم اشکلات زیادی داشتم که نتونستم جذبش کنم , اما به این حد نبوده که ایشون بخوان یکباره بزنن زیر این زندگی و نابودش کنن... جواب صحبتاتونو به ترتیب میدم: 1- اینکه میگم این صحبتاش بهانه ست حرف من نیست حرف نزدیکانش هست, اینکه میگید شاید یه مشاور بتونه کمکش کنه که بتونه بیان کنه, همسرم چندین جلسه رفت پیش یکی از بهترین مشاورا تا قانعش کنه که مشاور به من بگه طلاق بگیرید, که نهایتا مشاور گفت این آدم دنبال زندگی مجردی و بدون مسولیته, چون جوونی نکرده ,از 18_19 سالگی با تو بوده, زود رفته زیره بار مسولیت....2_ خیلی خوب میدونید که هیچوقت نباید بگید هیچوقت, هیچکس, .. چون همیشه استثناء هست و همسر من شاید همون استثناء باشه که زندگی محردی رو به متاهلی ترجیح داده, در ضمن کی گفته بلاتکلیفه یا قراره آلاخون والاخون بشه, برعکس قراره بره یه جای بهتر و مرفه تر با جذابیتهای ظاهری بیشتر از این زندگی.3_ در مورد اینکه میگید می خواد اخلاقی و انسانی با موضوع برخورد کنه نظری ندارم .اما اصل این موضوع که فقط به خودش و برنامه های آینده خودش فکر میکنه و آینده من براش مهم نیست, اخلاقی نیست. در غیر اینصورت از اون ثروت عظیمشون که ده ها برابره مهریه من هست یه مقداری می داد تا آینده منم تا حدی تامین باشه, با توجه به اینکه خودش میدونه من به شکلی زندگی نکردم که حقم طلاق باشه.4_ اینکه میگید می تونست با دعوا و شلوغ بازی و دو تا دادو.... کاری کنه که من برم و به قول شما عدم تمکین و طلاق و.... باید بگم شما منو نمیشناسید ولی همسرم منو خوب میشناسه, که وقتی میگم زندگی میکنم با هرررر شرایطی, یعنی واقعا زندگی میکنم و امکان نداره صدسال دیگه ام درخواست طلاق بدم .5_ منم با تمام کارایی که خودش و خانوادش در این مدت کردن هنوز نمیگم که بی وجدانه, همین آدم با اینکه میدید من مراعاتشو میکنم و نمیخوام بهش فشار بیاد چندین بار منو تو این مدت دید با اینکه میدونست هییییچ پس انداز یا درآمدی ندارم و باید قرض کنم برای مخارجم, بهم پول نداد و فقط میگفت حساب باز کن تا پول بدم... یعنی فکر بی پولی من نبود فکر مدرک واسه نفقه بود , در حالیکه من آدمی نیست که بخوام دنبال این چیزا باشم. تمام کارایی که کرده از نظر من یه اشتباهه اما اگر رفت و به زور بدون مهریه درست و... طلاقم داد , اون موقع میگم بی وجدانه.......در ضمن در همه زندگیها مشکلات هست , اما اینکه تصمیم به طلاق بگیریم با در نظر گرفتن این موضوع هست که زندگی بعد از طلاق بهتره یا قبل از اون.. اینکه آیا این مشکلات قابل حل شدن هست یا نه.. و اینکه سرنوشت زنی که ناموس من بوده چی میشه بعد از طلاق.....من نمیگم همسرم بی وجدانه, اخلاقمداره, بزدل یا ترسو.... من فکر میکنم کسیه که با وجود تمام خوبیها و گذشتها و مهربونیهایی که داره, هنوز به اون بلوغ لازه نرسیده و درک درستی از کاری که داره میکنه و بلایی که سر من و زندگیمون میاد نداره. در واقع بچه ست. باز هم ممنونم

  8. کاربر روبرو از پست مفید sama_t تشکرکرده است .

    parsa1400 (یکشنبه 30 شهریور 93)

  9. #35
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 07 خرداد 99 [ 14:53]
    تاریخ عضویت
    1391-12-22
    نوشته ها
    4,428
    امتیاز
    70,050
    سطح
    100
    Points: 70,050, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    14,753

    تشکرشده 14,732 در 3,979 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    790
    Array
    سما جان،

    همسرت هفت سال صبر کرده و نتونسته مشکلاتش را با شما حل کنه. قرار نیست که همه ی عمر خودش را برای آینده شما بگذاره. هیچ زندگی ای هم یکطرفه به طلاق نمی رسه.
    شما اشتباهاتی داشتی و ایشون هم. اما الان اونی که خسته شده و جرات کرده تمامش کنه ایشون هست.

    من هم نگفتم کاری می کرد که درخواست طلاق بدی، گفتم می تونست کاری کنه که راحت بتونه طلاقت بده. کما این که نمونه اش را بارها توی این سایت دیدیم.
    اگر این همه صبر کرده و حتی به والدین شما چیزی نگفته، معلوم هست که داره سعیش را می کنه که شما هم آسیب کمتری ببینید. اگر پدرش ثروتمنده یا ... دلیل نمی شه شما بگید باید فکر آینده من باشه و به من هم بدن. ثروت پدر ایشون تا زمانی که پدرش در قید حیات هست، ربطی به پسرش نداره. اما شما می تونید مهریه تون را طبق قانون از همسرتون درخواست کنید.

    خودتون بارها تکرار کردید که در صورت طلاق از حق و حقوقم ذره ای نمی گذرم. حالا شاکی هستید که چرا بهم گفته پول را به حسابت می ریزم؟ خب هر کسی باشه نمی خواد از نظر قانونی بدهکار و متهم بشه. گفته پول به حسابت می ریزم که مشخص بشه نفقه دادم. اشکالش چیه؟ شما چرا شماره حساب ندادید؟

    الان هم بهتر نیست اول با خودش صحبت کنید؟
    بپرسید که منظورش چیه و چه نوع جدایی مد نظرش هست؟
    بهش بگو بیا حق و حقوقم را بده و برو. چرا با خودش صحبت نمی کنید بگید مهریه تون را بده؟
    اگر می خواهید برای صلح جهانی کاری انجام دهید به خانه خود بروید و به خانواده تان عشق بورزید .
    مادر ترزا

  10. کاربر روبرو از پست مفید شیدا. تشکرکرده است .

    parsa1400 (یکشنبه 30 شهریور 93)

  11. #36
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 08 خرداد 95 [ 23:23]
    تاریخ عضویت
    1393-4-30
    نوشته ها
    502
    امتیاز
    6,216
    سطح
    51
    Points: 6,216, Level: 51
    Level completed: 33%, Points required for next Level: 134
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassSocial1 year registered5000 Experience Points
    تشکرها
    2,079

    تشکرشده 1,505 در 452 پست

    Rep Power
    72
    Array
    سلام شیدا جون من نمیخوام به نظری که شما دادید بی احترامی کنم نظرتون واقعا درسته ولی من با اینکه شما گفتید این آقا وجدان داره واقعا مخالفم چون اگر این آقا وجدان داشت خانمش رو که ناموسشه چند ماه به امون خدا ول نمیکرد شما زمانیکه ازدواج میکنید و پدرتون دست شما رو تو دست همسرتون میذاره یعنی شما رو که ناموسش بودید رو به یک مرد امانت داده ..همسر ایشون با خودش فکر نکرده اگر تو این مدت که سما تو خونه تنها بوده شاید بلایی سرش بیاد اصلا شاید دزد بیاد همه چیز که فقط پول نمیشه ..میتونست تا لحظه طلاق پیشش بمونه و این اصلا قابل تایید نیست که شما اگر از وضعت ناراضی بزاری بری اونم پنج ماه شاید حق سما طلاق باشه از نظر شوهرش ولی تا زمانیکه سما همسر این آقاست این آقا وظیفه داره همه جوره سما رو ساپورت کنه ....بازم شرمنده که تو پستتون دخالت کردم..

  12. 4 کاربر از پست مفید رزا تشکرکرده اند .

    asemaneabi222 (یکشنبه 30 شهریور 93), parsa1400 (یکشنبه 30 شهریور 93), saba02 (یکشنبه 30 شهریور 93), شیدا. (یکشنبه 30 شهریور 93)

  13. #37
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 28 مهر 97 [ 00:58]
    تاریخ عضویت
    1393-2-06
    نوشته ها
    149
    امتیاز
    4,960
    سطح
    45
    Points: 4,960, Level: 45
    Level completed: 5%, Points required for next Level: 190
    Overall activity: 9.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    143

    تشکرشده 263 در 86 پست

    Rep Power
    26
    Array
    خانم شیدا, شما در این هفت سال در جریان زندگی ما بودید که میگید خواسته مشکلات رو حل کنه اما نتونسته؟؟؟ من نگفتم همه مشکلات از همسرمه و یکطرفه به طلاق رسیده, کسی هم نگفت همه عمرش رو برای من بگذاره, من از همسرم خواستم که برگرده شش ماه با من زندکی کنه اگر نتونستم درست کنم در عرض یک هفته میرم و توافقی ازش جدا میشم و برای اثبات صداقتم بهش گفتم که همین فردا میام و تمام مهرمو میبخشم برای تضمین که زیر حرفم نزنم. با اینکه میدونستم ریسکه و ممکن فرداش بره منو طلاق بده اما اینکارو میکردم. اینکه الان میگم از حقوقم نمیگذرم به خاطره اینه که میبینم برای حفظ زندگیم حاضر بودم هر شرایطی که میگه بپذیرم اما اون یه فرصت شش ماهه به من نداد.بله میدونم که باید طبق قانون مهرمو طلب کنم اما همین قانون طبق درآمد و دارایی مرد مهریه رو تعیین میکنه خب همسر من هم خداروشکر داراییش زیاده اما هیچی به نامش نیست پس نهایتش ماهی یک ربع سکه ست که من نمیتونم اسم اینو پرداختن حقوقم بذارم چون درسته چیزی به نامش نیست اما خودش که میدونه داره, منم بیشتر از حقوقم ازش نخواستم در حالیکه چون میتونه از زیرش فرار کنه اینکارو میکنه, چون قانون بهش این اجازه رو میده.... اینکه به والدینم نگفت خواست من نبود بلکه به این دلیل بود که جرات گفتن نداشت من یک ماه پیش ازش خواستم به خانوادم بگه اما اینکارو نکرد, پس فکر آسیب ندیدن من نبود.... من به این دلیل شماره حساب ندادم چون حساب بانکی نداشتم اونقدر هم مصر نبودم برای گرفتن این پول که برم حساب باز کنم خود همسرم هم میدونست که یک سال کارت اعتباری ندارم. اما اگر همسر من بی پول بود و من مسول تامینش بودم میرفتم به زورم شده پولو میدادم بهش.....نمیدونم ازدواج کردید یا نه ولی برام جالبه که از نظر شما هر مردی که به هر دلیلی که ما خبر نداریم(میتونه بدرفتاری زنش باشه, یا به این دلیل که همسرش دیگه زیبایی سابقو نداره, یا تنوع طلبی و خیانت....) خواست زندگیرو تموم کنه به نظر شما جراتمنده... تبریک میگم به این طرز تفکر... تفکری مثله عوام مردم که وقتی یه زنی رو طلاقش میدن میگن حتما حقش بوده .. ببین چی کار کرده که شوهرش طلاقش داده.....من نمیخوام مدافع من باشید نیازی ندارم و دردی هم از من دوا نمیکنه اما اصل قضاوت نکردنو رعایت کنید نه اینکه بگید چون جرات داشت اقدام به طلاق کرد........ تا حدودی میدونم که چه نوع جدایی مدنظرش هست , هنوز به اونجا نرسیدم که سر مهریه چانه زنی کنم.. موضع من همچنان طلاق نمیخوام هست........ممنون میشم اگر نظری میدید برای بالاتر بردن آگاهی من باشه نه برای بحث و .....

  14. #38
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 07 خرداد 99 [ 14:53]
    تاریخ عضویت
    1391-12-22
    نوشته ها
    4,428
    امتیاز
    70,050
    سطح
    100
    Points: 70,050, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    14,753

    تشکرشده 14,732 در 3,979 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    790
    Array
    من از همسرم خواستم که برگرده شش ماه با من زندکی کنه اگر نتونستم درست کنم در عرض یک هفته میرم و توافقی ازش جدا میشم و برای اثبات صداقتم بهش گفتم که همین فردا میام و تمام مهرمو میبخشم برای تضمین که زیر حرفم نزنم. با اینکه میدونستم ریسکه و ممکن فرداش بره منو طلاق بده اما اینکارو میکردم.
    شما برای اثبات خودتون حرفهایی می زنید که به شدت برخلاف هدفتون هست.

    ببینید همسرتون می دونسته که اگر مهریه را ببخشی و فرداش بره درخواست طلاق بده خیلی هم براش آسونتره.
    ولی حتی با این شرط هم گفته نمی آم. این نشون می ده که چقدددددر به انتهای ظرفیتش رسیده بوده که حتی این پیشنهاد که خیلی هم به نفعش بوده قبول نکرده.

    من با این حرف شما و نپذیرفتنش از طرف همسرتون، مطمئن تر شدم که دلش می خواد طوری جدا بشه که شما هم نه با فریب و کلک، که با پذیرش از این زندگی جدا بشید.
    و باز مطمئن تر شدم که واقعا به جایی رسیده که توان برگشتن را در خودش نمی دیده. وگرنه کدوم آدم عاقلی هست که نفهمه این شرط تمامش به نفع ایشون بوده؟ اما نخواسته اینقدر بی وجدان باشه.


    شما می گی من پول لازم داشتم بهم گفته حساب باز کن پول بریزم به حسابت، قبول نکردم!! خب این یعنی دارم لجبازی می کنم و می خوام اذیت کنم.

    خودت هم می گی من اشتباهاتی داشتم و همسرم خسته شده و قول دادم اصلاح بشم قبول نکرده.
    حرفی از خیانت و زشتی و ... نبود.

    اولین پستت را بخون

    نقل قول نوشته اصلی توسط sama_t نمایش پست ها
    شش سال پیش با پسری که سه سال با هم دوست بودیم عقد کردم و چها سال و نیم که زیر یه سقفیم, به قول همسرم از اون اول دوستی دعواهای زیادی با هم داشتیم و ایشون همیشه کوتاه می اومد در کل همیشه می خواست منو راضی نگه داره حتی تو سکس هم به رضایت من فکر می کرد نه خودش هیچ وقت اعتراضی نمیکرد ولی به مرور زمان سردشد.
    تا اینکه سه ماه پیش سر اینکه دوستشو بدون اطلاع من خونه آورده بود یه دعوای شدید بینمون رخ داد با برخورد فیزیکی اونم بیشتر از طرف من...
    .
    نه ساله که با خودخواهی تمام پدرش را درآوردی و حتی کتکش هم می زدی. برای چی باید برگرده و باز هم باج بده و .... خیلی هم صبوری کرده !!!!!!



    نقل قول نوشته اصلی توسط رزا نمایش پست ها
    سلام شیدا جون من نمیخوام به نظری که شما دادید بی احترامی کنم نظرتون واقعا درسته ولی من با اینکه شما گفتید این آقا وجدان داره واقعا مخالفم چون اگر این آقا وجدان داشت خانمش رو که ناموسشه چند ماه به امون خدا ول نمیکرد شما زمانیکه ازدواج میکنید و پدرتون دست شما رو تو دست همسرتون میذاره یعنی شما رو که ناموسش بودید رو به یک مرد امانت داده ..همسر ایشون با خودش فکر نکرده اگر تو این مدت که سما تو خونه تنها بوده شاید بلایی سرش بیاد اصلا شاید دزد بیاد همه چیز که فقط پول نمیشه ..میتونست تا لحظه طلاق پیشش بمونه و این اصلا قابل تایید نیست که شما اگر از وضعت ناراضی بزاری بری اونم پنج ماه شاید حق سما طلاق باشه از نظر شوهرش ولی تا زمانیکه سما همسر این آقاست این آقا وظیفه داره همه جوره سما رو ساپورت کنه ....بازم شرمنده که تو پستتون دخالت کردم..

    رزا جان، عصر حجر نیست که می گید سما را به ایشون سپردن و ناموسش را ول کرد و رفت و .... ماشاله خانمهای امروزی سه تای شوهرشون را می برند کره ماه و پا به زمین نذاشته، تشنه برش می گردونن به زمین.
    پدر و مادری که شش ماه هست دامادشون را ندیدن و می آن و می رن و نمی فهمن طرف از این زندگی رفته، حتما خیالشون راحته که دخترشون نیاز به این حمایتهای سنتی که در ذهن من و شماست نداره.
    اگر می خواهید برای صلح جهانی کاری انجام دهید به خانه خود بروید و به خانواده تان عشق بورزید .
    مادر ترزا
    ویرایش توسط شیدا. : یکشنبه 30 شهریور 93 در ساعت 20:09

  15. #39
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    سه شنبه 30 خرداد 02 [ 12:14]
    تاریخ عضویت
    1388-7-01
    محل سکونت
    همین حوالی
    نوشته ها
    2,572
    امتیاز
    64,442
    سطح
    100
    Points: 64,442, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 25.0%
    دستاوردها:
    VeteranSocialRecommendation Second ClassTagger First Class50000 Experience Points
    تشکرها
    13,202

    تشکرشده 14,121 در 2,560 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    305
    Array
    سما جان من پیگیر تاپیک های شما هستم ، ولی هنوز نمی دانم کدام رفتار و عملکرد شما باعث شده شوهرتون به طلاق برسه
    بارها اولین پستتون رو در تالار خوندم ، اونجا که نوشتید سه ماه پیش (می دانم الان 7ماه شده) که شدیدا دعواتون شد و برخورد فیزیکی هم داشتید اون هم از جانب شما و بعد از اون شوهرتون از خونه رفته هست
    ولی هرچه تاپیکتون را می گردم ، علت نهفته در رفتار شوهرتون رو پیدا نمی کنم
    به دوتا تناقض هم رسیدم که در زیر بهشون اشاره می کنم :

    اول)
    شما عنوان کردید ایشون واسه جدایی بهانه الکی می آورد و گواه این قضیه رو هم به دیگران نسبت دادید !!!! === حرفتون رو متوجه نمی شوم ، بهانه الکی یعنی چی؟ شاید بشه از توی دل اون بهانه ها ، علت را استخراج کرد ، اما شما چیزی رو عنوان نمی کنید... دیگران که تایید می کنند ، از طرز نوشتن شما ، من برداشت می کنم نقش این دیگران ، بیشتر به خاطر این هست که شما در نظرها تایید شوید ، گفته شما تایید شود و حق به جانب شما باشد ( به نوعی شما خواهان تایید گرفتن هستید )

    دوم)
    طبق ادعا شما ، همسرتون خواهان سلب مسئولیت از خودش هست و زندگی مجردی به مذاقش خوش اومده ، با شرایطی که همسرت دارد یعنی :


    نقل قول نوشته اصلی توسط sama_t نمایش پست ها

    همسرم الان بیکاره
    جای درست و حسابی نداره
    وضعیت خوبی اصلا نداره
    , اما با این حال هر چقدر که ازش پول بخوام دریغ نمیکنه
    وضعیتش خیلی بدتر از منه..
    حدود یک ونیم در ماه داره اجاره اینجا رو میده
    در حالیکه اگر اقدام به طلاق کنه فکر میکنم خیلی کمتر از این مجبور باشه قسط مهریه بده
    === این قسمت رو هم نمی توانم هضم کنم ، این چیزهایی که ازتون نقل قول گرفتم ، خصوصیات یک مرد ، بهتر بگویم یه شوهر بی مسئولیت که هوس مجردی به سرش زده نیست

    به همین خاطر علت پیدا نمیشه ، شما می گویی که به همسرت گفته ای شش ماه بیاد با هم زندگی کنید اگر شما تغییر نکرده بودید سر یک هفته بروید از هم جدا شوید ، شوهرت مطمئن هست که شما عوض نشده اید ( با توجه به پست هاتون توی تالار، متاسفانه باید بگویم که هنوز کنترل احساس و کنترل خشم را در سطح بالا کسب نکرده اید ) و چون شما دوباره مثل همان هفت ماه قبل موضوع طلاق را پیش کشیده اید ، یعنی همان مشکلات قرار هست از نوع دیگری تکرار شود و این وضعیت برای شوهرت آزار دهنده هست



    =================

    نکاتی قابل تامل و اندیشیدن (امیدوارم شما مانند بهار68 نباشی که ازش قطع امید کردم)





    نقل قول نوشته اصلی توسط sama_t نمایش پست ها
    من از همسرم خواستم که برگرده شش ماه با من زندکی کنه اگر نتونستم درست کنم در عرض یک هفته میرم و توافقی ازش جدا میشم و.

    سما جان ، شما هرطور می خواهی رفتار می کنی ، بدون در نظر گرفتن برخوردها و خواست های شوهرت و انتظار داری بازخورد عالی بگیری جوری که حرف حرف شما شود ، شاید با زبان نگویی ، اما عمل شما و رفتار شما ، بیانگر این ویژگی "مرغم یک پا دارد" هست

    مثال میزنم )
    همسرت خواسته به حساب شما پول واریز کند
    اما شما به هردلیلی ( دلسوزی ، هم حسی ، بار اضافه بر دوشش نباشی ، یه موقع سند واسه پرداخت نفقه جور نشه و .... هر دلیلی که الان داری با خودت می گویی)
    نخواستی این پول واریز بشه ، دقت کن ، نخواستی واریز بشه
    اما اگر همسرت می اومد و به زور پول بهت می داد ، شما قبول می کردی


    مشاوره مدیر رو هم مجددا برایت می گذارم ،

    نقل قول نوشته اصلی توسط مدیرهمدردی نمایش پست ها


    همسرت از خود تو که 4 سال هم باهات دوست بوده قصد جدا شدن ندارد!
    بلکه از روشهای شما و شیوه های ارتباطی و تعاملی شما در فشار هست.

    همسر شما احساس آرامش می کند با همسری که به او فشار نمی آورد، نگران نیست، مضطرب نیست. سین جیم نمی کند. و اشتباهات او را ندیده می گیرد.
    او از یک زن تیز و زرنگ و گیر بده خسته شده است.
    لذا بازسازی این زندگی ممکن هست. لیکن همسرت باید با یک زن دیگه زندگی کنه(منظورم اینه که شما باید روشهای دیگه ای در برابر اشتباهات همسرت انتخاب کنی که با گذشت باشید و سخت نگیرید. و نحوه رفتار و گفتارتون بسان زن دیگه ای باشد که او احساس آسیب نکند.)

    نه قهر کن. نه همراهی کن.
    بلکه فقط عشقولانه باش و بهت برنخوره

    ویرایش توسط بالهای صداقت : یکشنبه 30 شهریور 93 در ساعت 20:38

  16. 6 کاربر از پست مفید بالهای صداقت تشکرکرده اند .

    del (شنبه 05 مهر 93), نیکا 55 (شنبه 10 آبان 93), بی نهایت (دوشنبه 31 شهریور 93), رزا (یکشنبه 30 شهریور 93), سرگشته دوست (یکشنبه 30 شهریور 93), شیدا. (دوشنبه 31 شهریور 93)

  17. #40
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 03 اسفند 99 [ 10:31]
    تاریخ عضویت
    1393-3-04
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    711
    امتیاز
    20,258
    سطح
    89
    Points: 20,258, Level: 89
    Level completed: 82%, Points required for next Level: 92
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialOverdriveTagger First Class10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    3,890

    تشکرشده 2,698 در 675 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    138
    Array
    نمیدونم چی بگم
    امیدوارم صحبت های بانو شیدا به نتیجه خوب و مثبت هم برسه . یعنی اینکه یه مرد چه قدر باید مسئولیت پذیر باشه . خط قرمز رهایی زن به امون خودش چیه ؟ کجاست ؟

    چه گناهانی از سوی زن میتونه مرد به جدایی بکشونه ؟ قرقر کردن زن خب اینکه بیشتر خانمها دارن و تا حدودی میتونن حق داشته باشن . کمبود خرجی ؟ خب اینم الان تو بیشتر زندگی ها هست . چشم هم چشمی ؟ بیبند باری . ؟ رعایت نکردن حریم زندگی ؟ عدم احترام به همسر خروج بی اجازه از منزل . چی؟ چی میتونه گرمای زندگی از مرد بگیره

    این خط قرمز کجاست ؟

    مگه الکی بیایی دختر مردمو عقد کنی بعد بگی نمیخوام میخوام مجرد باشم . خب زندگی همینه دیگه بالا پایین داره پستی بلندی داره . خنده داره گریه داره قهر داره آشتی داره ..........بچه داره . سختی داره شب بیداری داره . خرج دکتر دارو داره
    شمال جوجه و آش سیزده به در داره . مهمونی داره دعوتی داره کادو داره ................... نداره

    من اطلاع کامل از زندگی بانو سما ندارم ولی اعتقاد من براینکه اگه پسری انقدر بزرگ شد که رفت خاستگاری حال امکان داره یکی تو 35 سالگی به این بلوغ برسه یکی تو 19 سالگی فرق نداره باید پای تعهدی که با همسرش میبنده بمونه تو هر شرایطی
    البته تا خط قرمز . حالا شما بگید اون خط قرمز کجاست ؟ میخوام بدونم .

    میخوام بدونم چه چیزایی بهونه حساب میشه چه چیزایی دلیل . این ذره ذره ها چطور میتونه تبدیل به دلیل بشه .

    بانو سما شما از خط قرمز زندگی عبور کردی ؟ به نظر خودت مطلبی هست که اگه خودتو جای شوهرت بذاری بهش حق بدی بره و از سما جداشه ؟ جواب این دو سوال به من نده به وجدان خودت بده .

    از صحبت های بانوشیدا ناراحت نشو شما آزاد برداشت کن امروز شما در یک قدمی جدایی هستی سهم خودت چقدر بوده 50
    پنجا یا بیشتر .

    برداشت کلی من از مطالب بانو شیدا اینکه سهم خودتو تو این جدایی از یاد نبری و منطقی تر باشی شاید حداقل تو این جدایی کمتر آسیب ببینی . ویه جورایی باهاش کنار بیایی و راحت ترین راه انتخاب کنی

    نظر شخص خودم اینکه مرد باید استقامت بیشتری از خودش نشون بده . شاید بگید خب هفت سال دوام آورده بس نیست ؟
    من میگم کمه و این بار فرق میکنه . این دوری میتونه درس خوبی باشه میتونه شیرین ترین گذشت باشه . میتونه شیرین ترین زندگی رقم بزنه

    به خدا انقدر زیادن کسانی که بعد طلاق پشیمون شدن و دوباره به هم رجوع کردن .

    من چی . کلی برا همسرم خرج کردم برا آوردنش هفت شبانه روز پای کوبی کردم . که امروز منو رها کنه و بره که چی منو نمیخواد . براش ویار بودم یا هوس . حتی براتمکین نیومد تو دادگاه بگه چرا ؟ من واگذار میکنم به خدا

    تو قضیه طلاق این یادتون باشه چه خانمها چه آقایون

    هرکی از خوشی میره انشالله به بدی بیفته ..............هرکی از بدی میره انشالله به خوشی بیفته

    هرکی باعث این جدایی ها میشه تو زندگی آینده اش خیر نمیبینه . چه سوم شخص چه زن وچه مرد

    تو این قضیه ها هرکی به سهم خودش تقاص شو پس میده . حتی اعضا خانواده ها (مادر زنا مادر شوهرا و بقیه )

  18. 4 کاربر از پست مفید parsa1400 تشکرکرده اند .

    roozbeh220 (یکشنبه 30 شهریور 93), نیکا 55 (شنبه 10 آبان 93), رزا (یکشنبه 30 شهریور 93), شیدا. (دوشنبه 31 شهریور 93)


 
صفحه 4 از 8 نخستنخست 12345678 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ ها: 4
    آخرين نوشته: دوشنبه 04 اردیبهشت 96, 00:33
  2. درخواست راهنمایی در خصوصی شدت بالای حساسیت بین فردیی (راه حل پرسشنامه کمالگرایی هیل)
    توسط آقای ام در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 2
    آخرين نوشته: پنجشنبه 13 خرداد 95, 19:05
  3. برای گرفتم تصمیم نهایی برای جدایی دور شدن کوتاه مدت مفید است یا مضر؟
    توسط فرخ رو در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 5
    آخرين نوشته: چهارشنبه 21 خرداد 93, 22:39
  4. تنهایی - 24 سالمه، نمی خواهم با کسی دوست بشم، تنهایی اذیتم می کنه
    توسط sara19 در انجمن سئوالات ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 30
    آخرين نوشته: پنجشنبه 23 آذر 91, 01:10

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 03:25 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.