به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 3 از 9 نخستنخست 123456789 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 21 تا 30 , از مجموع 84
  1. #21
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 15 دی 94 [ 18:30]
    تاریخ عضویت
    1392-7-22
    نوشته ها
    178
    امتیاز
    3,383
    سطح
    36
    Points: 3,383, Level: 36
    Level completed: 22%, Points required for next Level: 117
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    172

    تشکرشده 443 در 158 پست

    Rep Power
    37
    Array
    سلام مائده خانم
    عروسی تان را تبریک میگم (خوب با این آواتار چیزی غیر از این هم نباید گفت)
    از شوخی گذشته نشون میده شما تو تصمیمتون جدی هستید
    این طوری که شما از مادرتون توصیف می کنید انگار ایشون استغفرالله یک تخته سنگ است و شما در راه رسیدن به عشقتون و یا جدا شدن از این زندگی ، فرهاد کوه کن
    یعنی خداییش هیچ راه نفوذی به مادرتون به ذهنتون نمیرسه ؟؟؟؟
    مگه میشه یک دختر بعد سالها زندگی با مادرش قلقهاشو بلد نباشه بالاخره مادرتون حرف یک بزرگتری ، دوستی ، اشنایی و یا فامیلی را قبول دارد
    بالاخره مادرتون هم یک اصولی در زندگیش دارد
    یک مباحثی را دوست دارد
    یک رفتارهایی را ببیند نرم می شود
    لطفا از این جنبه نگاه کنید
    سپس برای دوستان بنویسید
    برایتان آرزوی خوشبختی دارم

  2. کاربر روبرو از پست مفید آونگ تشکرکرده است .

    maedeh120 (دوشنبه 31 شهریور 93)

  3. #22
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 01 بهمن 93 [ 12:22]
    تاریخ عضویت
    1393-4-04
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    715
    امتیاز
    2,352
    سطح
    29
    Points: 2,352, Level: 29
    Level completed: 35%, Points required for next Level: 98
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1000 Experience Points3 months registeredSocial
    تشکرها
    1,083

    تشکرشده 1,447 در 508 پست

    Rep Power
    110
    Array
    سلام اونگ جان ممنون از نظرت
    الان براتون کلی نوشتم یه دفعه پاک شد خداکنه یادم مونده باشه دوباره بنویسم
    تو پست قبلیم خطاب به انیسا گفتم مادر من کسی رو میخواد که اویزون باشه همش التماس کنه برعکس من که یه شخصیت مقتدر دوست دارم با کمی غرور مردونگی....
    مامانم میگه خواستگارت باید معیارهای منو داشته باشه....خیلیم پر توقعه بهش میگم اول سطح زندگی خودمون رو ببین بعد بر اساس اون معیار تعیین کن میگه تو حرف نزن..
    یه سری مادر دوستم رو با اون اقا رودر رو کردم گفتم مادرخودم ک پشتیبانم نیست بتونم بهتر مو رو از ماست بکشم خلاصه رفتیم بیرون دیگه کم مونده بود دختر خودشو بندازه ب خواستگارم خخخخخ
    من چون دوتا خواستگار اخریام خیلی سمج و اویزون بودم مامانم انتظار داره ایشونم مثل اونا باشه ب من میگه چزا نمیاد بشینه در خونه میگم واااا مگه بیکاره اونم تو دوره زمونه ای که دخترای مجرد چندبرابر پسران ...پرچم پسرا بالااا خخخخخخ
    مامانم با شرطو شروطش همه رو میپرونه خونه ماشین کار درامد تحصیل سربازی اخلاق ایمان و .....همه خوبیا ک تو یه ادم جمع نمیشه...
    مامان من از پسرای تهران خوشش نمیاد میگه خیلی ببخشید ساده نیستن میگم خب شما سلیقت با منی که بزرگ شده اینجام فرق میکنه میگه 4سال دیگه به حرفم میزسی...
    خالم و همکارام میگن ب مامانت بگو تو بیرون یه قرار ملاقاتم بزار لااقل تو بیرون ک ابروریزی نمیکنه میگم میترسم از عکش العمل غیر قابل پیش بینی مامانم
    تو رو خدا از همه دوستان خواهش میکنم یه راهی جلوی پام بزارید ک به مامانم بگم و قبول کنه بی سر و ضدا

  4. #23
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 01 بهمن 93 [ 12:22]
    تاریخ عضویت
    1393-4-04
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    715
    امتیاز
    2,352
    سطح
    29
    Points: 2,352, Level: 29
    Level completed: 35%, Points required for next Level: 98
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1000 Experience Points3 months registeredSocial
    تشکرها
    1,083

    تشکرشده 1,447 در 508 پست

    Rep Power
    110
    Array
    واااااااقعا کسی راهی به ذهنش نمیرسه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

  5. #24
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 08 خرداد 95 [ 23:23]
    تاریخ عضویت
    1393-4-30
    نوشته ها
    502
    امتیاز
    6,216
    سطح
    51
    Points: 6,216, Level: 51
    Level completed: 33%, Points required for next Level: 134
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassSocial1 year registered5000 Experience Points
    تشکرها
    2,079

    تشکرشده 1,505 در 452 پست

    Rep Power
    72
    Array
    الان تو موندی که چی به مادرت بگی که اون آقا بیاد خواستگاریت؟؟؟

    خوب تو چیزی نمیخواد بگی به پسره بگو که مادرش زنگ بزنه خونتون بگه میخوایم بیاییم خونتون خواستگاری دخترتون!!!

    مادرت که نمیگه نه حق ندارید بیایید ..دیگه اینکه غصه نداره

  6. کاربر روبرو از پست مفید رزا تشکرکرده است .

    maedeh120 (دوشنبه 31 شهریور 93)

  7. #25
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 15 دی 94 [ 18:30]
    تاریخ عضویت
    1392-7-22
    نوشته ها
    178
    امتیاز
    3,383
    سطح
    36
    Points: 3,383, Level: 36
    Level completed: 22%, Points required for next Level: 117
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    172

    تشکرشده 443 در 158 پست

    Rep Power
    37
    Array
    سلام مائده خانم
    یک سوال دیگه :
    مادرتون نظرش راجع به ازدواج همه همینطوره (مثلا دختر خواهرها و پسر خواهرهایش و ... )یعنی این استاندارد را برای همه دارد؟
    یا با شما سر لج افتاده؟
    اگر حالت اول است دو تا راه دارید
    1- مادرتون رو دور بزنید تو ازدواج(اصلا توصیه نمی کنم)
    2-بگردید نکات مثبت خواستگارتان را پیدا کنید و انها را پررنگ کنید برای مادرتان
    ضمنا باهاش صحبت کنید دیگه مواضعتون از مواضع مذاکره کنندگان هسته ای ایران و امریکا که دورتر نیست اونهاهم دارن باهم به توافق می رسند (شاید روش گفتار شما درست نیست)
    تو حالت دوم باز دوتا راه دارید
    1-مادرتون رو دور بزنید تو ازدواج(اصلا توصیه نمی کنم)
    2- مدتی بی خیال ازدواج شوید و رو روابط خودتان و مادرتان کار کنید

    خدا وکیلی این دخترهای سایت کجان ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
    اونا بهتر باید بلد باشند
    همه فقط بلدند تو الاچیق کل کل پست بگذارند
    پرچمو بدن بالا
    پرچمو بدن پایین
    موفق باشید
    ویرایش توسط آونگ : دوشنبه 31 شهریور 93 در ساعت 11:59

  8. 2 کاربر از پست مفید آونگ تشکرکرده اند .

    maedeh120 (دوشنبه 31 شهریور 93), رزا (دوشنبه 31 شهریور 93)

  9. #26
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 01 بهمن 93 [ 12:22]
    تاریخ عضویت
    1393-4-04
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    715
    امتیاز
    2,352
    سطح
    29
    Points: 2,352, Level: 29
    Level completed: 35%, Points required for next Level: 98
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1000 Experience Points3 months registeredSocial
    تشکرها
    1,083

    تشکرشده 1,447 در 508 پست

    Rep Power
    110
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط رزا نمایش پست ها
    الان تو موندی که چی به مادرت بگی که اون آقا بیاد خواستگاریت؟؟؟

    خوب تو چیزی نمیخواد بگی به پسره بگو که مادرش زنگ بزنه خونتون بگه میخوایم بیاییم خونتون خواستگاری دخترتون!!!

    مادرت که نمیگه نه حق ندارید بیایید ..دیگه اینکه غصه نداره
    عزیزم یه سری پدر ایشون زنگ زده بود مادرم پشت تلفن زیاد خوب صحبت نکرده بود یکم تاخیر افتاد حالا میگم نکنه مادرش دوباره زنگ بزنه بعد مادرم بگه نه من قصد شوهر دادن دخترم رو ندارم .....
    وگرنه زنگ زدن کاری نداره ....بعدشم نظر خودم اینه قبل خواستگاری یه بار پسره رو ببینه باهاش حرف بزنه بهتره .... اخه مطمئنم پسره رو ببینه شاید نظرش عوض شه و انقدر سنگ نندازه ....

    - - - Updated - - -

    نقل قول نوشته اصلی توسط آونگ نمایش پست ها
    سلام مائده خانم
    یک سوال دیگه :
    مادرتون نظرش راجع به ازدواج همه همینطوره (مثلا دختر خواهرها و پسر خواهرهایش و ... )یعنی این استاندارد را برای همه دارد؟
    یا با شما سر لج افتاده؟
    اگر حالت اول است دو تا راه دارید
    1- مادرتون رو دور بزنید تو ازدواج(اصلا توصیه نمی کنم)
    2-بگردید نکات مثبت خواستگارتان را پیدا کنید و انها را پررنگ کنید برای مادرتان
    ضمنا باهاش صحبت کنید دیگه مواضعتون از مواضع مذاکره کنندگان هسته ای ایران و امریکا که دورتر نیست اونهاهم دارن باهم به توافق می رسند (شاید روش گفتار شما درست نیست)
    تو حالت دوم باز دوتا راه دارید
    1-مادرتون رو دور بزنید تو ازدواج(اصلا توصیه نمی کنم)
    2- مدتی بی خیال ازدواج شوید و رو روابط خودتان و مادرتان کار کنید

    خدا وکیلی این دخترهای سایت کجان ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
    اونا بهتر باید بلد باشند
    همه فقط بلدند تو الاچیق کل کل پست بگذارند
    پرچمو بدن بالا
    پرچمو بدن پایین
    موفق باشید

    نه آونگ جان فقط با من اینطوریه موقع شوهر کردن دختر خاله هام که شده بود نمیدونی که چیکار میکرد تمام شرایط رو بجای خالم فراهم میکرد همش به دخترخالم میگفت (زمانی که با شوهرش دوست بودن ) بیاید خونمون یا اینکه برید بیرون باهم همش تشویقش میکرد با اینکه این آقا از همه لحاظ از شوهر دختر خالم سرتره .... واسه خالم ک مجرده دیگه نمیدونی چیکار میکنه ناهار درست میکنه دعوتش میکنه اما من فقط کافیه اسم شوهر بیارم میگه اینا با تو فرق میکنن ..... مامانم همیشه حرفاش در حال تغییر خیلی مهربون اما این اخلاقاش که ثبات نداره منو دیوونه کرده هرچیم میگم بابا این پسره مودب خوش اخلاق اینطوری اونطوریه میگه اون میخواد تو رو گول بزنه که باهات خوبه میگم واسه چی ندیده و نشناخته قضاوت میکنی میگه من اصلا از این پسره بدم میاد ازش متنفرم میگم وا!!!!!!!!!!!!!!!! اخه مگه میشه ؟؟؟دیگه از دستش دیوونه شدم
    دلمم نمیاد اخه اذیتش کنم هرچی میخوام با منطق جلو برم میترسم از واکنشش میگم تو بیرون از خونه بهش بگم که اد و بیداد کنه

  10. کاربر روبرو از پست مفید maedeh120 تشکرکرده است .

    آونگ (دوشنبه 31 شهریور 93)

  11. #27
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 07 خرداد 99 [ 14:53]
    تاریخ عضویت
    1391-12-22
    نوشته ها
    4,428
    امتیاز
    70,050
    سطح
    100
    Points: 70,050, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    14,753

    تشکرشده 14,732 در 3,979 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    790
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط maedeh120 نمایش پست ها
    اخه دختر خوب خدا خیرت بده الان تو این رابطه به چی امیدواری؟؟؟
    این پسر که ثبات نداره ... شمارو هم که نمیخواد .... فقطم بهش احساس داری ....منطق 0
    یه رابطه کوچولوام که داشتی 4 روز دیگه بزرگتر میشه ....
    عزیز دلم بیخیال شو خودتو به دردسر ننداز حیف وققت عمرت احساست نیست؟؟؟؟
    پستت عالی بود

    این پستت را که دیدم،
    با خودم گفتم این دختر که اینقدر قشنگ لالایی می خونه، چرا خودش؟

    آخه تو که اینقدر عاقلی، چرا چشمات را روی اشکالات رابطه و ازدواج خودت بستی؟
    اگر می خواهید برای صلح جهانی کاری انجام دهید به خانه خود بروید و به خانواده تان عشق بورزید .
    مادر ترزا

  12. کاربر روبرو از پست مفید شیدا. تشکرکرده است .

    maedeh120 (دوشنبه 31 شهریور 93)

  13. #28
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 01 بهمن 93 [ 12:22]
    تاریخ عضویت
    1393-4-04
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    715
    امتیاز
    2,352
    سطح
    29
    Points: 2,352, Level: 29
    Level completed: 35%, Points required for next Level: 98
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1000 Experience Points3 months registeredSocial
    تشکرها
    1,083

    تشکرشده 1,447 در 508 پست

    Rep Power
    110
    Array
    شیدا جان اشکالات توی ازدواج من شاید باشه تو ازدواج همه هست ولی انقدر نیست که بخوای صرفه نظر کنی عزیزم
    ادم خیلی حرص میخوره وقتی میبینه موقعیت خوب داره اما اجازه آشنایی نمیدن ... من حتی راضیم اونا چند جلسه بیان خانواده ها باهم آشنا بشن اگه بهم نخوردن مامانم اون موقع نه بگه نه الان که نه دیده نه میشناسه

  14. #29
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 14 اسفند 93 [ 02:11]
    تاریخ عضویت
    1393-3-10
    نوشته ها
    187
    امتیاز
    1,518
    سطح
    22
    Points: 1,518, Level: 22
    Level completed: 18%, Points required for next Level: 82
    Overall activity: 11.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered1000 Experience Points
    تشکرها
    100

    تشکرشده 352 در 135 پست

    Rep Power
    28
    Array
    سلام، هرکی رگ خواب مادرشو بهترمیدونه ، تو میگی مامانم دوس داره طرف آویزون باشه و اصرار کنه ،خب بگید اون آقا چند بارررر زنگ بزنه و اصرارواصرار که ما عاشق دخترتونم و لطفا بزارید بیام و .... فیلم بازی کردن سخت نیس که
    ویرایش توسط سپیده ی تاریک : دوشنبه 31 شهریور 93 در ساعت 16:35

  15. #30
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 01 بهمن 93 [ 12:22]
    تاریخ عضویت
    1393-4-04
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    715
    امتیاز
    2,352
    سطح
    29
    Points: 2,352, Level: 29
    Level completed: 35%, Points required for next Level: 98
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1000 Experience Points3 months registeredSocial
    تشکرها
    1,083

    تشکرشده 1,447 در 508 پست

    Rep Power
    110
    Array
    سلاااااااااااااااااااااام به روی مااااهت عزیزم

    - - - Updated - - -

    نقل قول نوشته اصلی توسط سپیده ی تاریک نمایش پست ها
    سلام، هرکی رگ خواب مادرشو بهترمیدونه ، تو میگی مامانم دوس داره طرف آویزون باشه و اصرار کنه ،خب بگید اون آقا چند بارررر زنگ بزنه و اصرارواصرار که ما عاشق دخترتونم و لطفا بزارید بیام و .... فیلم بازی کردن سخت نیس که
    فیلم بازی کردن؟؟؟؟؟؟؟دست شما درد نکنه دیگه
    بابااااا به کی بگم شخصیت این فرق میکنه بچه که نیست بهش بگم تورو خدا بیا اویزون شو اصلا واسه خودم زشته اون گفت بزار مامانتو ببینم من گفتم از ترسم نه نمیحواد تا حالا چند سری گفته من قبول نکردم ....
    مامانم زنگ زد بهم گفت بیا فردا بریم بیرون دوتایی نمیدونم فردا با پسره هماهنگ کنم اونم بیاد با مامانم آشناشون کنم یا نه .....
    هرکس بخواهد کاری را انجام دهد
    "راهش را پیدا میکن "
    هرکس نخواهد کاری را انجام دهد
    "بهانه اش را"

  16. کاربر روبرو از پست مفید maedeh120 تشکرکرده است .

    سپیده ی تاریک (دوشنبه 31 شهریور 93)


 
صفحه 3 از 9 نخستنخست 123456789 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. من شخصیت بسیار ضعیف و بدی دارم
    توسط carameli در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 8
    آخرين نوشته: یکشنبه 07 شهریور 95, 14:30
  2. منفی بافی های مادرم به اوج رسیده و من به شدت ضعیف و آسیب پذیر شدم
    توسط tanhaeii در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 15
    آخرين نوشته: سه شنبه 01 تیر 95, 11:28
  3. پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: پنجشنبه 22 مرداد 94, 22:22
  4. به معنای واقعیه کلمه به ته ته خط رسیدم (نمیدونم چرا... )
    توسط Rezaydc در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 37
    آخرين نوشته: پنجشنبه 05 بهمن 91, 16:05

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 18:13 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.