موضوع: تصویر ذهنی شما از این کاربر چیست؟

فرشته مهربان

به سنشون هیچوقت فکر نکرده بودم
خیلی جالبه دوستان نوشته بودن حدود 30. حدودا همسن من هستن یعنی و این همه هم خوب می تونن مشکلاتو تحلیل کنن و درک کنن
خجالت زده شدم

مهربونن. تا قبل از ایشون فکر می کردم ادم مهربون نباید سخت گیر باشه. اما حالا می دونم که میشه. هم مهربونن هم تا حدی سخت گیر
سخت گیر بودنشون هم مال اینه که چاره ای ندارن برای مدیریت تالار مجبورن کمی سخت گیر باشن. اینم تازگی ها فهمیدم که خیلی خیلی کار مدیریت تالار سخته

یادمه هر وقت نظراتشونو می خوندم راجع به تاپیکا حتی اگه اولش هم موافق نبودم باز اخر سر تاپیک که پیش می رفت می دیدم خیلی نظرشون درست بوده

مثل افتاب مهربون و بخشنده ان. اما کاش به همه ی تاپیکا بتابن و همه رو راهنمایی کنن.

به نظرم چادری هستن خیلی مذهبی هستن
فکر کنم مامان باشن بچه داشته باشن
مامان مهربونی هستن

احساساتی هستن و ملایم
اما به مرور یاد گرفتن که نیازه گاهی هم سرسخت بود

کم حرف نیستن
اما به چیزایی که می گن هم دقت دارن

فکر کنم چادری هستن اما نمی دونم چرا تصویری که تو ذهنمه با چادر افتاده روی شونه هاست :) احتمالا جایی که کار می کنن مراجعینشون بیشتر دخترهای جوون هستن نیازی هم نیست خیلی به حجاب فکر کنن

بچه ها رو دوست دارن
طبیعت پرنده ها صدای پرنده ها و درخت ها رو دوست دارن اما کم وقت می کنن برن تو طبیعت

مسوول هستن
کاردان هستن
وظایفشونو به خوبی انجام می دن
مقاوم هستن
تونستن به تعادل در وجودشون برسن

دوستشون دارم و براشون خیلی احترام قایلم

این اولین بار است که در تاپیک تصویر ذهنی مینویسم و مطمئنا به خوبی نوشته های دوستان نخواهد شد.
نمیدانم چقدر بتوانم به توصیه جناب مدیر در ابتدای این تاپیک نزدیک شوم که خواستند تصویرهایی که از خواندن پستهای فرد مدنظر در خواننده ایجاد میشود را, به خودشان نشان دهیم تا اگر صلاح دانستند تغییراتی را در مشی پستها و مشاوره هایشان ایجاد کنند.
اما در انتهای پستم که یک مرور انجام دادم دیدم که انگار کلی تصویر غیر مرتبط با توصیه جناب مدیر هم آورده ام. مثلا حدس نوع اتومبیلشان.
امیدوارم برای فرشته مهربان هم حوصله سر برنده نباشد. من چون زیاد در سایت فعال نبوده ام, پستهای زیادی را از ایشان مطالعه نکرده ام ولی با مشاهده پستها و تاپیکهایی که اکثرا در دو ماه اخیر از ایشان به چشمم خورده است, تصاویر زیر برایم تداعی شده است:
بسیار مذهبی هستند و پوششان نیز به راحتی این موضوع را به ذهن متبادر میکند.
بین 34 تا 36 سال دارند و مثال بارزی از این ضرب المثل اروپاییها هستند که هرگز از یک بانو سن واقعیش را نپرسید.
مجرد هستند و به تنهایی یا با خواهرشان زندگی میکنند.
کارشناسی ارشد دارند و تحصیلاتشان به احتمال زیاد در رشته علوم تربیتی و به احتمال کمتر در رشته الهیات بوده است.
اولا تنها طرفدار موسیقی آیینی و بعضی از موسیقیهای مجاز سنتی هستند و ثانیا بسیاری از انواع محبوب و متداول موسیقی را حتی یک دقیقه نمیتوانند تحمل کنند.
یک پراید مدل قبل از سال 90 دارند.
دارای یک شغل رسمی در قسمتهای ستادی وزارت آموزش و پرورش هستند.
به نظام جمهوری اسلامی بسیار علاقمندند و این به هیچ وجه به خاطر شغل رسمی و مطمئن دولتی ای که دارند نیست بلکه از روی اعتقاد قلبیشان است.
به مقدار خیلی کمی اضافه وزن دارند.
تنها ورزشی که انجام میدهند پیاده روی و گاهی کوه پیمایی سبک است.
بخشی از برنامه ثابت زندگیشان سعی و تمرین برای ارتقای اخلاقی است و برای این کار به شیوه متداول افراد بسیار مذهبی ساعت مشخصی را در طول روز به خودکاوی و مراقبه و تفکر در مورد تفکر, اختصاص میدهند, فکر میکنم حوالی عصر, این استعلای اخلاقی مستمر, باعث اعتلای بارز اخلاقیشان شده است و این اعتلا نتایج زیادی برایشان در طول زندگی داشته و خواهد داشت. مثلا چه نتایجی؟
مثلا اینکه سیادت بر تالار همدردی و گذاشتن پستهای شکیل دینی و ادبی و مشاوره ای و از طرفی تعریف و تمجید و متاسفانه گاهی اغراق بعضی از کاربران خاص از ایشان, باعث ایجاد نخوت و غرور در ایشان نمیشود و خودشان را به جز در همین امر نگاشتن چنین پستهایی, در بقیه امور زندگی, از مراجعین به سایت موفق تر نمی بینند. میتوان گفت این را بخوبی درک کرده اند که خیلی از مراجعان و مشکل داران این تالار, در اکثر ابعاد مادی و غیر مادی زندگی, از مدیران و مشاوران تالار نیز, موفق ترند. شاهد داشتن چنین درکی برخورد منطقی و زیبای ایشان با یکی از همین تاپیکهای ایجاد شده برای تمجید و تعریف بوده است که خیلی زود آنرا قفل کردند.
برای آشپزی حاضر نیستند زیاد وقت صرف کنند یا غذاهای خیلی پر زحمت درست کنند ولی غذاهایی که این خصوصیات را نداشته باشند, خوب درست میکنند.
کنترل زیادی روی بروز احساساتشان دارند و کم پیش میاید "شاید هم هرگز پیش نیاید" که در مواجهه با تکانه های احساسی و هیجانی به شیوه متداول اکثریت خانمها, اشکشان جاری شود یا جیغ بکشند یا..., که این موضوع در بخشهایی از زندگی به نفعشان بوده است و در بخشهایی به ضررشان بوده و خواهد بود و به نظر می آید بد نباشد که "اگر بازیگر ماهری هستند" با کمی فیلم بازی کردن جلوی چنین ضررهای محتملی را بگیرند.
با مشاهده ساعت ارسال پستهایشان مشخص است که خواب شبانه منظمی ندارند و این با توجه به جنسیتشان برای سلامتیشان متاسفانه خطرناک است, البته ضرر این کار برای آقایان هم کم نیست ولی برای خانمها بیشتر است. در اینجا مجال پرداختن کافی به این موضوع وجود ندارد ولی امیدوارم خودشان کمی در این مورد مطالعه کنند. با جستجوی ترکیبهایی از عبارات خواب شبانه, خواب در تاریکی, سلامت زنان, هورمون ملاتونین, خواب منظم, هورمون hgh و..., مقالات مفیدی در این زمینه در موتورهای جستجوی اینترنت پیدا خواهند کرد.
نمره انتقاد پذیریشان 75 از 100 است.
ظاهرشان عادی است ولی ضریب هوشی نسبتا بالایی دارند و چون ضریب هوشی بالا اگر با تجربیاتی در امر مشاوره و مطالعات روانشناسی همراه باشد, گاهی در باور کردن بعضی از ابراز محبتهای فرد در همسرش مانع ایجاد میکند, "حق دارند بپرسند چرا؟ کی همچین حرفی زده؟" در نتیجه اگر روزی موقعیت ازدواجی برایشان بوجود آمد, در صورتیکه سوالی که در بالا داخل "" آوردم را نپرسیده باشند , از اولین بررسیهایشان این خواهد بود که آیا میتوانند محبتهای احتمالی خود را به آن آقا بباورانند؟ "عجب فعلی اختراع کردم " ,ولی اگر سوال داخل "" را پرسیده باشند, آقای مورد نظر با خوش اقبالی از این مرحله از بررسیها معاف خواهند شد.
یعنی متاسفانه تصویر ذهنی واحدی در این زمینه ندارم و همه چیز بستگی به سوال داخل "" دارد .
دانش مشاوره شان بیشتر مبتنی بر مذهب, تجربه از سایت همدردی و دیگر سایتهای وزین اینترنتی و مطالعه آزاد و مطالعه نتایج نظرسنجیهایی است که در مدارس و دانشگاههای کشور از دانش آموزان و دانشجویان صورت میگیرد.
به گل خیلی علاقه دارند و در منزل چندین گلدان زیبا را نگهداری میکنند.
در مشاوره هایشان دلسوزی و پیگیری کم نظیری دارند.
مانند اکثریت خانمهای بسیار مذهبی حشر و نشرشان با آقایان در دنیای حقیقی خیلی کمتر از دنیای مجازی است و به همین دلیل شناخت از روحیات آقایان را بیشتر از راه مطالعه کتاب و مطالعه پستهای ارسالی در فضای اینترنت بدست می آورند و در نتیجه تنها فضای فکری قشر خاصی از آقایان اجتماع را به عینه لمس میکنند, یعنی آقایانی دارای تحصیلات بالا و دارای تالیفات و آقایانی اهل و معتاد به فضاهای مجازی و فرومهای اینترنتی, نه برآیند کلی این اجتماع معظم را.
حال اگر این را علاوه کنیم بر اینکه به بسیاری از پستهای مشاوره ایشان با استفاده از همذات پنداری و تجسم موقعیت میرسند, به دلایل ایجاد دو نتیجه زیر دست یافته ایم:
اولین نتیجه اینکه در صورتیکه خانمها مشکل فردی غیر مرتبط با اطرافیان داشته باشند, بیشتر امکان دارد که برای آن, راه حلی موثر به ذهنشان برسد تا در مورد آقایانی که چنین مشکلاتی دارند. مثلا در مورد آقایی که همین اواخر مشکل اعتیاد بیمارگونه به دعا کردن داشت و یا آقایی با نام کاربری باران 13 در چند ماه قبل از آن و چند مورد دیگر که در اینجا مجال ذکر همه آنها نیست, متاسفانه مشاوره موثری نتوانستند داشته باشند, البته تابحال مورد موفق هم داشته اند. ولی در مورد خانمها, برعکس, در بسیاری از موارد نسبتا موفق بوده اند.
دومین نتیجه هم اینکه اگر یک آقای مراجع در روابط با همسرش و یا یک خانم از اعضای خانواده اش مشکل پیدا کند, احتمال یافتن راه حل موثر برای این آقا و انتخاب برخوردی مناسب با همسر ایشان, برایشان بیشتر است تا وقتی که یک خانم مراجع چنین مشکلاتی را در روابط با همسرش پیدا کند. مثلا برای خانمهایی که همسرشان ترکشان کرده است معمولا توصیه اصلیشان فرستادن اس ام اس هایی به همسرشان و گفتن جملات عاشقانه و در عین حال اعلام عدم وابستگی و محکم بودنشان بوده است, مثلا حوالی یک سال پیش به خانمی که به علت انجام یک اشتباه و دریافت یک ایمیل از طرف یک آقای نامحرم همسرشان ترکشان کرده بود همین توصیه را کردند, ولی چیزی که در آخر دل همسرشان را نرم کرد و به ایشان برگرداند, دقیقا یک عکس العمل غریزی و یک تکانه احساسی بود که وقتی آن آقا حاضر نمیشد در مقابل همسرشان از وضعیت دراز کشیده به نشسته تغییر حالت دهد این خانم شروع به زدن خودشان کردند یعنی یکی از همان کارهایی که همواره از آن منعشان کرده بودیم, اما نتیجه آن, همان معجزه ای بود که انتظارش را میکشیدند و اگر آن اتفاق پیش نمی آمد, اگر تا 10 سال هم اس ام اس ارسال میکردند به نتیجه ای نمیرسیدند. همین خانم اخیرا تاپیک دیگری را نیز ایجاد کرده اند که در آن با یک عکس العمل غریزی دیگر که با تمام جزئیات
بهترین عکس العمل ممکن بود و به غیر از آن دیگر کاری نمیشد انجام داد, جلوی یک انفجار بالقوه خشم را در همسرشان گرفتند. اما من فکر نمیکنم اگر قبل از این عکس العمل, در تالار مشورت میگرفتند, فرشته مهربان چنین راه حلی را برایشان مفید میدانست.
نمونه دیگر, یکی از خانمهایی هستند که از سال گذشته چند تاپیک پر مخاطب در تالار داشته اند و در حال حاضر هم یک تاپیک فعال دارند که باز ارسال اس ام اس های توصیه شده هیچ قدم مثبتی را در بهبود روابطشان با همسرشان باعث نشده است و الآن در کش و قوس رای دادگاه در مورد حق اشتغال و تمکین و ... هستند, تنها بازه زمانی که ایشان توانستند یک مدت نسبتا طولانی, دل همسرشان را نرم کنند و به زندگی برگردانند در سال گذشته بود که قبل از آن, چند عکس العمل غریزی به تکانه های احساسی و موقعیتهایی که با آن مواجه میشدند, نشان داده بودند مثلا همان بوسه بی هوایی که هنگام سوار شدن به ماشین از گونه همسرشان برداشتند و ... و از آن مهمتر اینکه دیگر حرفی از اشتغال پیش نیاوردند. این مدت نرم شدگی دل همسرشان نیز به سر نیامد مگر با قبولی این خانم در آزمون استخدامی و مطرح شدن دوباره موضوع اشتغال. اما در توصیه هایی که به این خانم شد همه جا صحبت از ابراز محبتهای کلامی و اس ام اسی و از طرفی کوتاه نیامدن از موضوع اشتغالشان بود.
خلاصه اینکه فکر میکنم اولا تصور فرشته مهربان از اینکه ابراز عدم وابستگی و محکم بودن و در همان حال ارسال اس ام اس ها و جملات محبت آمیز اینقدر میتواند آقایان را جذب کند از اینجا نشات میگیرد که چنین تاثیری را در قاطبه خانمها و از جمله در خودشان مشاهده کرده اند و آنرا به همان دلیل شیوه مشاوره ای همذات پنداری که پیشتر عرض کردم به جنس مخالف نیز تعمیم داده اند و ثانیا در کنار روشهای عادی و معمول مشاوره ای, به استفاده هوشمندانه و منطقی از عکس العملهای غریزی و ناخودآگاه خانمی که چند ماه با همسرش زندگی کرده و بسیاری از اخلاقها و رفتارهای همسرش را بیشتر از هر مشاوری لمس کرده است, زیاد اعتقاد ندارند و همان اسلوبهای همیشگی و از پیش طراحی شده را کافی میدانند.
اما در عوض مشاوره های موفقشان به آقایان را در موضوعات اختلافات خانوادگی همگی به خاطر داریم مثلا آقای آرام در سال گذشته که توصیه بسیار خوبی در رابطه با پرخاشها و دیگر رفتارهای ناپسند همسرشان دریافت کردند و همچنین آقای پژمان و ....
ای وای! خواستم فقط چند تا مثال بزنم, ولی چقدر طولانی شد!! امیدوارم ناراحتشان نکرده باشم.
بسیار اهل مطالعه هستند و کتابهای روانشناسی, مذهبی, شعر و ادبیات داستانی, مهمترین علایق مطالعاتیشان هستند, ولی نکته منفی این موضوع این است که بعضی از مشاوره هایشان به کتاب و مقاله مذهبی یا ادبی ای که که در همان روز مطالعه کرده اند بیشتر مربوط است تا به موضوع مورد مشاوره مثل همان آقایی که اعتیاد بیمار گونه به دعا کردن داشتند.
با بیشتر عقاید فروید و یونگ مخالفند "البته نه با همه آرائشان" , و از آنجا که روانشناسی در غرب پایه اش بر یکی از این دو مکتب قرار دارد, روانشناسی غربی را هم به طور 100 درصدی قبول ندارند و تنها طرفدار علوم انسانی اسلامی شده هستند.
در بین اعضایی که مدتهای طولانی است که غایب هستند, اگر بخواهیم فقط یک نفر را نام ببریم, بیشتر از همه برای خانم بی دل دلتنگ هستند.
در انتها برایشان آرزوی موفقیت روز افزون میکنم و امیدوارم که از تصاویری که در این پست طولانی آورم به هیچ وجه رنجیده خاطر نشده باشند.
البته دو سه مورد دیگر نیز بود که دوست داشتم اضافه کنم ولی ترسیدم که باعث ناراحتیشان شود.