موضوع: باغ همدردی >>> بوستان آرامش و آلاچیق کل کل 3>>> بفرمایید

نوشته اصلی توسط ammin

باتشکراز کیوان گرامی،ظاهرا درگیربازی های والیبال بوده.
امیدوارم هرجاهست موفق باشه

نوشته اصلی توسط فرشته اردیبهشت

سلام دوستان

متاسفانه خیلی از تصاویرو عقب موندم ذهنم پر از تصاویر نگفته است فکر کنم هروقت تاپیک تمام شد باید بهش پیوست بزنیم.

نوشته اصلی توسط Somebody20

اوا،برا پاييزه كى بوده؟!
من نديدم!! من هميشه دوست داشتم بگم! اخه خيلى بهش فك ميكنم و تصويرش تو ذهنم واضحه.
ببخشيد كه از نوبت خارجه...
.
.
.
.

شيدا. رو هم بگم:

نوشته اصلی توسط nafiseh joon

دوستان میشه نظرتون رو راجع به منم بگید
میدونم تازه واردم ولی کلن باطنم اینجا کامل رو شده

نوشته اصلی توسط khaleghezey

یعنی خدایی دلم برای مدیر تایپیک میسوزه یکماه از تایپیک عقب مونده بانو سمیه کجایی بابا

نوشته اصلی توسط meinoush

اره امروز منم دلم واسه امین سوخت! بچه ام خیلی مهربونه هر کی هر وقت دلش می خواد راجع به هر کی دلش می خواد نظر میذاره یه ماهی هست اینطوری هستیم :) از اون بامزه ترش هم اینه که کسایی هم که راجع بهشون نظر میذاریم هم میان نگاه می کنن تصحیح می کنن نظراتمونو. دیگه تایم هم نداریم. هر کی هر وقت راجع به هر کی خواست میاد نظر میده.

آقا امین اگر در عالم واقعیت افتخار دادین، مدیریت پویای جایی را قبول کردید، بچه های تصویر سازی را بی خبر نذارید.
من حاضرم سه شیفت تو اداره شما کار کنم.

چشماتونو ببندید فرض کنید تویه یه باغ پر از گل یاس بنفشید ،هوووووم نفس بکشید به به (bah بخونید، مینویسم که اونایی که عاشق یه طویله ی پر گوسفند اند برداشت اشتباه نکنند!!!!) نفس بکشید؛چشماتونو باز کنید؛ من که خیلی لذت بردم.

یه سری فک کردن من مردم ! یکیشون نفسمو گرفت یکیشونم ما رو خاک کرد بعد تا تونست تو گور لرزوندمون!!
چقدر انتظار برای پررنگ شدن سخته بخصوص وقتی پستای یه نفر خاص حالا فرقی نداره تو کدوم تاپیک، توش یه تیکه برای شما باشه و تازه لحن خونسردش بیشتر عذاب آور میشه!!!!!!!!!! ولی لحظه ی تموم شدن این انتظار کذایی غیر قابل وصفه!!!!!


بریم ببینیم چی داریم !

این یه پست از تاپیک یه آدم خوبه که عضو همدردیه :

نوشته اصلی توسط $$$$$$$$$$

من به صورت سوم شخص خطابش میکردم ولی ازین کار بیزاره

از چهارم دبستان به یاد داریم که :
من-------ما اول شخص
تو--------شما دوم شخص
او--------ایشان سوم شخص
ماجرا از این قراره که ایشون خواستگارشونو به صورت سوم شخص خطاب کردند ،خب ؛دو حالت پیش میاد :
1:
ایشون ،یعنی همین که آدم خوبیه، اول با دیوار یا شیء دیگه ای حرف میزده بعد انتظار داشته که اون جسم بی جان با خواستگارش صحبت کنه مثلا:
آدم خوب به دیوار: " ببخشید میشه از ایشون بپرسید چند سالشونه" سوم شخص
دیوار به خواستگار: "خانوم میپرسند چند سالتونه؟" دوم شخص
و ...
2:
ایشون(آدم خوبه) بعد از 14 سال سن ( سن واقعیشونو نمیدونیم برای همین از سن Default استفاده میکنیم!) هنوز فرق سوم شخص و دوم شخص رو متاسفانه بلد نیست .که به این ترتیب لیسانس دیپلم سیکل تا سوم دبستان همگی را هواند!! اینم کیفیت آموزش مملکت! اصلا دلم نمیخواست جای ایشون بودم.
دوستان شما هم لطف کنید اگه به هویت ایشون پی بردید اسم نبرید ، ممکنه آموزش و پرورش یا علوم مدارکشونو باطل کنند بعد الانم که یکی از ملاکا شده مدرک تحصیلی یه وقت شوئر گیرش نیاد افسرده بشه بعد دیگه گردن شما رو بگیره! پس فاش نکنید که ایشون رسوای عالم نشه!!! خودش مطمئنم خجالت زدست یعنی چیزی برا دفاع نداره که بگه! واقعا که !تیشششششش!خوب شد حالا! اگه یه ذره درس میخوندی این طوری نمیشد!!!چرا این طوری نگاه میکنی!!!؟(به فکرت فشار نیار چیزی به ذهنت برا جواب دادن نمیرسه !!!) اصن اگه دیدینشم به روی خودتون نیاریدا ! گنا داره ! آدم خوبیه!
پیشنهادم اینه که یواشکی و بی سر وصدا در کلاسای نهضت سوادآموزی ثبت نام کنند!!


وقتی خالقزی استعفا داد از اون گروه، ببینید:
(فرشته در حالی که اشک میریزه)

نوشته اصلی توسط فرشته اردیبهشت

عه یعنی خالقزی تو گروه ما بود؟
چه جوری این بزرگواریو کرده بود اصلا!
کاش از اول میدونستم ،افسوس! همون بهتر که از تیم نیمه سوخته ی ما برین و کمتر آسیب ببینین هر چند دیگه تیمی در کار نیست .
ما هم کم کم باید متواری بشیم.

آدم دلش کباب میشه به خصوص اگه آدمه آدم خوبی باشه!!


بدون شرح!:
دو-سه شب پیش تو پیاده رو راه میرفتم بعد یه گربه از درخت میرفت بالا،یه لحظه لیز خورد تقریبا تو 20 سانتی من بود ،برا یه ثانیه ترسیدم گفتم حالا میافته رو من یکم خودمو کشیدم عقب ولی زود خودمو جمع و جور کردم و به راهم ادامه دادم تو همون لحظه سه تا خانم از جلو به سمت من میومدند تقریبا دو سه متری فاصله داشتند بعد این صحنه رو که دیدند جیغ و فریاد و وای و... !!،یکیشون که اصن برگشت عقب فرار کرد !!!!
دوستان برا کچل بودنمون یه چیزی پیدا کردم،میگند یه سر یا روش مو داره یا توش علم داره!! پس افتخار کنید!

سلام
دوستان فکر نکنید من به علت تالمات روحی بی خیال این تاپیک شدم و پرچمو خوابوندماااااااااااااااا

پرچم ما همچنان بالاست ....

- - - Updated - - -

نوشته اصلی توسط m.reza91

پ.ن. : من دو روزه منتظرم اکانتم پررنگ بشه ،نمیتونم از حقم برای کل کل بگذرم !

خدایی خجالت نکشیدی محمدرضا ؟؟؟؟؟؟؟؟ تو جو سنگین تاپیک من این جمله و اون شکلک خنده دارو گذاشتی ؟؟؟؟؟؟؟؟
من دارم با حس راهنمایی هاتو میخونم .. بعد دیدم این پایین نشتی از خنده میزنی تو سر خودت که تو کل کل دارن حقتو میخورن ؟
اینه رسمه همدردی ؟؟؟؟؟؟؟
دیدین خانوما ... این مردها درسته مخشون تفکیک شده رو مسائل تمرکز میکنه ولی این دردسرهارو هم دارن ...
اما پاییزه و آرام همش دارن تو خصوصی پیام میدن گریه میکنن و اشکای منو پاک میکنن

اصن همدردی آقایون به درد خودشون میخوره بازم پرچممون بالاست ....

بعضی هاچه حووووصله ای دارن ها!''میشنن کلمه به کلمه پستهاروتحریف میکنن به نفع خودشون...

یعنی منم پستشون روتوی تاپیک ترمه دیدم خجالت زده شدم...فک کن...

میگن یه کم خودموکشیدم عقب!!!!خدامیدونه چطورمثه مردعنکبوتی پریده اونطرف شهر!!!بعدمیاداینجاکلاس میزاره...
میبینید توروخدا

نوشته اصلی توسط terme00

از دیروزه دارم بهش میگم آقا ... هر چی آقامون بگن ... اجازه میدی آقا ؟ .... آقای زحمت خسته نباشی ....
کم کم میگم به این ضعیفه رخصت میدی ؟

ترمه جون خودت سر شوخی و شادی رو باز کردی دیگه تو تاپیکت...
امادگی شو داشته باش ازین شکلکام ببینی توش ازین به بعد:




(اینم به خاطر اقای m.reza)

نوشته اصلی توسط Fateme1985

.
.
.
تا وقتی خودت نخوای انیشتین هم نمیتونه بهت کمک کنه

انیشتین مگه مشاوره ازدواج و خانواده داشت؟

اسم من رو حتما حفظ کن Fateme1985
به حرفام فکر کن
هرموقع برات خواستگار اومد کلمه Fateme1985 باید تو ذهنت نقش ببنده

من اگر خنده به دادم نرسد می میرم

نوشته اصلی توسط m.reza91

چشماتونو ببندید فرض کنید تویه یه باغ پر از گل یاس بنفشید ،هوووووم نفس بکشید به به (bah بخونید، مینویسم که اونایی که عاشق یه طویله ی پر گوسفند اند برداشت اشتباه نکنند!!!!) نفس بکشید؛چشماتونو باز کنید؛ من که خیلی لذت بردم.

یه سری فک کردن من مردم ! یکیشون نفسمو گرفت یکیشونم ما رو خاک کرد بعد تا تونست تو گور لرزوندمون!!
چقدر انتظار برای پررنگ شدن سخته بخصوص وقتی پستای یه نفر خاص حالا فرقی نداره تو کدوم تاپیک، توش یه تیکه برای شما باشه و تازه لحن خونسردش بیشتر عذاب آور میشه!!!!!!!!!! ولی لحظه ی تموم شدن این انتظار کذایی غیر قابل وصفه!!!!!


بریم ببینیم چی داریم !

این یه پست از تاپیک یه آدم خوبه که عضو همدردیه :

از چهارم دبستان به یاد داریم که :
من-------ما اول شخص
تو--------شما دوم شخص
او--------ایشان سوم شخص
ماجرا از این قراره که ایشون خواستگارشونو به صورت سوم شخص خطاب کردند ،خب ؛دو حالت پیش میاد :
1:
ایشون ،یعنی همین که آدم خوبیه، اول با دیوار یا شیء دیگه ای حرف میزده بعد انتظار داشته که اون جسم بی جان با خواستگارش صحبت کنه مثلا:
آدم خوب به دیوار: " ببخشید میشه از ایشون بپرسید چند سالشونه" سوم شخص
دیوار به خواستگار: "خانوم میپرسند چند سالتونه؟" دوم شخص
و ...
2:
ایشون(آدم خوبه) بعد از 14 سال سن ( سن واقعیشونو نمیدونیم برای همین از سن Default استفاده میکنیم!) هنوز فرق سوم شخص و دوم شخص رو متاسفانه بلد نیست .که به این ترتیب لیسانس دیپلم سیکل تا سوم دبستان همگی را هواند!! اینم کیفیت آموزش مملکت! اصلا دلم نمیخواست جای ایشون بودم.
دوستان شما هم لطف کنید اگه به هویت ایشون پی بردید اسم نبرید ، ممکنه آموزش و پرورش یا علوم مدارکشونو باطل کنند بعد الانم که یکی از ملاکا شده مدرک تحصیلی یه وقت شوئر گیرش نیاد افسرده بشه بعد دیگه گردن شما رو بگیره! پس فاش نکنید که ایشون رسوای عالم نشه!!! خودش مطمئنم خجالت زدست یعنی چیزی برا دفاع نداره که بگه! واقعا که !تیشششششش!خوب شد حالا! اگه یه ذره درس میخوندی این طوری نمیشد!!!چرا این طوری نگاه میکنی!!!؟(به فکرت فشار نیار چیزی به ذهنت برا جواب دادن نمیرسه !!!) اصن اگه دیدینشم به روی خودتون نیاریدا ! گنا داره ! آدم خوبیه!
پیشنهادم اینه که یواشکی و بی سر وصدا در کلاسای نهضت سوادآموزی ثبت نام کنند!!

به به چه باغــــــــــــــــــــــ ی عجب صفایی!


خدایا اصلا چی شد که ارامشومون از دست رفت؟!!
ولی خب بهرحال خوشحالم که زنده میبینمت خیلی ناراحت بودم دستت از دنیا و مخصوصا کل کل کوتاه بود ولی مزیتش این بود که زمین و زمان در ارامش بسر میبردن مردم بیچاره در امان بودند .

فکر کنم خبر از قضیه اون ادم خوبــــــه ندارین ! من واقعا خوشحالم همچین ادمایی تو این سایت فعالن و نفس میکشن و افتخار میکنم
عجب خانمی بوده ایشون حالا کاش اسمشونو میگفتین میدونید این بخاطر کم سوادی اون دختر نیست انقدرررر حجب و حیا داره انقدرررررررر خجالتیه که روش نمیشه خاستگارشو نه تو صدا کنه به خطااب با شما هم راضی نمیشه. بلکه اون رو به صورت سوم شخص ( او در حالت صمیمیت و انها در حالت احترام ) مورد خطاب قرار میده

چقدر ناراحتم که نه تنها متوجه این قضیه نشدید که از روی ادب ایشون بوده .. این بنده خدا رو به تمسخر هم گرفتید..

--------------------------------------------------------------------

در ضمن اقای محمد رضا تا جایی که میدونم شما رشته تون تو مایه های حقوق و این حرفاست
هیچ میدونین که تحریف سخنان دیگران در فضای عمومی طبق قانون مجازات اسلامی چه عواقبی میتونه براتون داشته باشه؟
حواستون باشه نگرانتونم اینو میگم

دوستان گولشو نخورین من اصل مطلب رو براتون میذارم.

نوشته اصلی توسط فرشته اردیبهشت

عه مگه خاله قزی تو گروه ما بود ؟
کی راه داده بود اصلا!
کاش از اول میدونستم محال بود بذارم همچین اتفاقی بیفته
بله همون بهتره برین سراغ تیم نیمه سوخته خودتون هرچند دیگه تیمی در کار نیست نصف اعضاتون هم که تو این دنیا نیستن .

فک کنم به زودی همین یکی دونفر باقی مونده هم متواری بشن.
خاله قهر کرد رفت.یکی جلوشو بگیره . کل ادعاشون از مرد بودن همینه قبلا خانوما قهر میکردن ..
خب اینم یجور مکانیزم دفاعیه برای تسلی روح و روان

.

فرشته جان اصلا خودت را ناراحت نکن.

اول این که یه گزارش بده اون پست سوتی دیروز را از تاپیک "سوتی ها" پاک کنند که آبرومون در خطره
وقتی می خوندمش با خودم گفتم سوتی قبلی که فرشته نتونست بنویسه دیگه چی بوده، که این سوتی خوبه است و قابل تعریف کردن


در مورد سوم شخص هم،
باید به آقا رضا بگم که فرشته جان و خواستگار محترم به زبان آلمانی صحبت می کردند.
در زبان آلمانی وقتی بخوای "تو" مودبانه به کار ببری (همون شمای خودمون ) ، از سوم شخص استفاده می شه (آنها).

بدون شرح!:
دو-سه شب پیش تو پیاده رو راه میرفتم بعد یه گربه از درخت میرفت بالا،یه لحظه لیز خورد تقریبا تو 20 سانتی من بود ،برا یه ثانیه ترسیدم گفتم حالا میافته رو من یکم خودمو کشیدم عقب ولی زود خودمو جمع و جور کردم و به راهم ادامه دادم تو همون لحظه سه تا خانم از جلو به سمت من میومدند تقریبا دو سه متری فاصله داشتند بعد این صحنه رو که دیدند جیغ و فریاد و وای و... !!،یکیشون که اصن برگشت عقب فرار کرد !!!!

یعنی قیافه ات اینقدر ترسناکه ؟؟

اول این که یه گزارش بده اون پست سوتی دیروز را از تاپیک "سوتی ها" پاک کنند که آبرومون در خطره

شیدا جان نگران نباش خیلی هم دلشون بخاد برن سوتی مارو بخونن.!

اوه نگو که حتی به اون قبلی حتی نمیتونم فکر هم کنم ببین عرق شرم رو پیشونیم نشست.

در مورد سوم شخص هم،
باید به آقا رضا بگم که فرشته جان و خواستگار محترم به زبان آلمانی صحبت می کردند.
در زبان آلمانی وقتی بخوای "تو" مودبانه به کار ببری (همون شمای خودمون ) ، از سوم شخص استفاده می شه (آنها).

اقا تحویل بگیر از دنیا خبر ندارن مردم میان سوتی هم میگیرن.
پس نتیجه میگیریم اون ادم خوبه نه تنها با حیاست بلکه تسلطش به زبان عالمانی رو زبان اصلیش هم تاثیر گذاشته. باکلاسه ها...هه هه

چیزی ندارند ایشون بگند الان!(جمله مخاطبه به سبک همون)
احیانا نیاز به سیم کهنه و پریز ندارند؟